949 B
949 B
آخر او مثل اَفْسَنتین تلخ است
نویسنده به نحوی در مورد آسیب ناشی از رابطه با زن اجنبی[زانیه] سخن میگوید که گویی آن زن مثل اَفْسَنتین تلخ است. ترجمه جایگزین: «اما در آخر، او مثل اَفْسَنتین تلخ طعم است و سبب صدمه میشود»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor)
اَفْسَنتین
گیاهی که طعم تلخ دارد.
بُرنده مثل شمشیر دودم
نویسنده به نحوی از درد ناشی از رابطه با زن اجنبی[زانیه] سخن میگوید گویی که آن زن سلاحی تیز است که تن شخص را میبرد. ترجمه جایگزین: «او درست مثل شمشیری بران، زخمی میکند»