# آخر او مثل‌ اَفْسَنتین‌ تلخ‌ است‌ نویسنده به نحوی در مورد آسیب ناشی از رابطه با زن اجنبی[زانیه] سخن می‌گوید که گویی آن زن مثل اَفْسَنتین‌ تلخ است. ترجمه جایگزین: «اما در آخر، او مثل اَفْسَنتین‌ تلخ طعم است و سبب صدمه می‌شود» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]]) # اَفْسَنتین‌ گیاهی که طعم تلخ دارد. # بُرنده‌ مثل‌ شمشیر دودم‌ نویسنده به نحوی از درد ناشی از رابطه با زن اجنبی[زانیه] سخن می‌گوید گویی که آن زن سلاحی تیز است که تن شخص را می‌برد. ترجمه جایگزین: «او درست مثل شمشیری بران، زخمی می‌کند» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])