22 lines
1.1 KiB
Markdown
22 lines
1.1 KiB
Markdown
# بر خاسته
|
|
|
|
کلمه «پس» این را مشخص میکند که مردم به خاطر مادر زن شمعون بر او التماس کردند.
|
|
|
|
# بر سر وی آمده
|
|
|
|
«بالا سر او آمد و روی او خم شد»
|
|
|
|
# تب را نهیب داده، تب از او زایل شد
|
|
|
|
« تب را فرمان داد و تب او را ترک کرد» یا «به تب فرمان داد تا او را ترک کند، و همینطور شد» یا «به مریضی دستور داد که او را ترک کند و چنین شد» شاید مفید باشد که تصریح کنید که عیسی به تب چه گفت: «فرمان داد تا پوست او خنک شود و چنین شد» یا «دستور داد مریضی او را ترک کند و چنین شد»
|
|
|
|
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
|
|
# تب را نهیب داد
|
|
|
|
«داغی را نهیب داد»
|
|
|
|
# خدمتگزاری ایشان مشغول شد
|
|
|
|
این بدان معناست که او مشغول آماده کردن غذا برای عیسی و دیگرانی که در خانه بودند، شد.
|