مریم زن جوانی بود که در شهر ناصریه زندگی میکرد و قول داده بود با مردی به نام یوسف ازدواج کند . خداوند مریم را به عنوان مادر مسیح ، پسر خدا ، انتخاب کرد .
* روحالقدس به طور معجزهآسایی باعث شد که مریم باردار شود در حالی که او باکره بود.
* یک فرشته به مریم گفت که کودکی از او زاده می شود که پسر خداست و باید او را عیسی بنامد.
* مریم خدا را دوست میداشت و او را به خاطر لطف و محبتش تمجید میکرد.
* یوسف با مریم ازدواج کرد، ولی تا بعد از تولد بچه باکره ماند . مریم عمیقا به چیزهای شگفتانگیزی فکر میکرد که چوپانان و مردان خردمند درباره عیسی میگفتند.
* مریم و یوسف عیسی را به معبد بردند تا او را تقدیس کنند. بعد آنها او را به مصر بردند تا از توطئه شاه هیرود برای کشتن نوزاد فرار کنند . سرانجام به شهرهای ناصره بازگشتند .
* زمانی که عیسی بالغ شده بود، مریم با او در عروسی قافا که آب را به شراب تبدیل کرد بود.
* اناجیل درباره مریم پای صلیب زمانی که عیسی در حال مردن بود را ذکر کردهاند. او به شاگرد خود یوحنا گفت که از مریم همچون مادرش مراقبت کند.
۲۲ : ۴ هنگامی که الیزابت شش ماه حامله بود ، همین فرشته به بستگان الیزابت که نامش مریم بود ظاهر شد . او باکره بود و قرار بود با مردی به نام یوسف ازدواج کند . فرشته گفت : " تو آبستن خواهی شد و پسری به دنیا خواهی آورد . تو باید او را عیسی بنام او عیسی مسیح خواهد بود.
۲۲ : ۵ فرشته توضیح داد که روح مقدس به شما خواهد آمد و قدرت خداوند شما را تحت الشعاع قرار خواهد داد . بچه مقدس خواهد بود ،او پسر خدا ."است و مریم حرف های فرشته را باور کرد.
۲۲ : ۰۶ بعد از این که فرشته با مریم صحبت کرد ، او رفت و از الیزابت دیدن کرد . به محض این که الیزابت صدای سلام و احوال پرسی را شنید ، کودک نوزاد در شکم الیزابت حرکت کرد .
۲۳ : ۰۲ ) فرشته گفت : " یوسف ، از پذیرفتن مریم به عنوان همسر خود نترس . نوزاد در بدن او از روحالقدس است ."
۲۳ : ۲۰۰۴ یوسف و مریم مجبور شدند سفری طولانی را از همان جایی که از ناصره به بیت الحم که زندگی میکردند داشته باشند زیرا جد آنها داوود و زادگاه شان بیت الحم بود .
۴۹ : یک فرشته به یک باکره به نام مریم گفت که او فرزند خدا را به دنیا خواهد آورد . در حالی که او هنوز باکره بود ، پسری به دنیا آورد و او را عیسی بنام.