1.5 KiB
مثل آب ریخته شدهام
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «گویی کسی مرا مثل آب بیرون میریزد»
(آدرس: rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive را ببینید)
مثل آب ریخته شدهام
نویسنده از احساس خستگی و ضعف شدیدی سخن میگوید گویی مثل آبی است که از کوزه بیرون ریخته است.
(آدرس: rc://*/ta/man/translate/figs-simile را ببینید)
همهٔ استخوانهایم از هم گسیخته
«تمام استخوانهایم از محلشان درآمدهاند.» این احتمال وجود دارد که نویسنده از درد فیزیکی رنج میبرد. یا ممکن است از رنج عاطفی سخن میگوید گویی دردی فیزیکی را حس میکند.
(آدرس: rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor را ببینید)
دلم مثل موم گردیده ... در میان احشایم
نویسنده میگوید دیگر هیچ جراتی ندارد؛ گویی دلش همچون موم آب شده است. اینجا «دل» بیانگر «جرات» است.
(آدرسهای: [[rc:///ta/man/translate/figs-simile]] و [[rc:///ta/man/translate/figs-metonymy]] را ببینید)
موم
مادهای نرم که در دمای نسبتا پایین ذوب میشود
در میان احشایم
«در درونم»