566 B
566 B
مرا زدند لیكن درد را احساس نكردم، مرا زجر نمودند لیكن نفهمیدم
چون مست درست فکر نمیکند با خود میپندارد که مردم او را کتک میزنند، ولی با این حال او دردی حس نمیکند و قادر نیست چیزی را به یاد آورد.
پس كی بیدار خواهم شد؟
آنکه مست است از خود میپرسد کِی هوشیار میشود؛ کی تاثیر شراب از بین میرود.