581 B
581 B
چشمانش از دیدن تار گشته بود
این قسمت به نحوی از نیمه کور بودن سخن میگوید که گویی چشمها چراغ هستند و نور آن چراغ تقریباً از بین رفته است. ترجمه جایگزین: «تقریباً کور شد» یا «تقریباً کور بود»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor)
لبیك
«اینجا هستم» یا «گوش میدهم.» ببینید این جمله را در <پیدایش ۲۲: ۱> چطور ترجمه کردهاید.