fa_tn/gen/24/56.md

691 B

گفت‌

«غلام ابراهیم گفت»

بدیشان‌

«به برادر رفقه[ربکا] و مادرش»

مرا معطّل‌ مسازید

«تاخیر ایجاد ننمایید» یا «من را منتظر نگذارید»

خداوند سفر مرا كامیاب‌ گردانیده‌ است‌

اینجا در اصل از کلمه «راه» استفاده شده که اشاره به «سفر» دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه بانی کامیابی سفر من شده است»

(See: rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy)

مرا روانه‌ نمایید

«اجازه دهید که ترک کنم»[اجازه دهید که بروم]