# چون برای او حاضر میکردند
«قبل از اینکه پخت غذا تمام شود»
# بیخودی او را رخ نمود
«خدا به او رویایی داد[ خدا او را به حالت خلسه برد]» یا «او رویایی دید»
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])