16 lines
1.1 KiB
Markdown
16 lines
1.1 KiB
Markdown
|
# اینك لیه است!
|
|||
|
|
|||
|
«یعقوب از اینکه لیه را با خود همخواب دید، تعحب کرد.» کلمه «اینک» تعجب یعقوب از آنچه دیده است را نشان میدهد.
|
|||
|
|
|||
|
# چیست كه به من كردی؟
|
|||
|
|
|||
|
یعقوب با استفاده از این سوال خشم و تعجب خود را ابراز میکند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «باورم نمیشود که با من چنین کردهای!»
|
|||
|
|
|||
|
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
|||
|
|
|||
|
# مگر برای راحیل نزد تو خدمت نكردم؟
|
|||
|
|
|||
|
یعقوب با استفاده از این سوال درد خود از فریب خوردن توسط راحیل را ابراز میکند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بیش از هفت سال به تو خدمت کردم تا با راحیل ازدواج کنم!»
|
|||
|
|
|||
|
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|