fa_nmv/23-ISA.usfm

4581 lines
302 KiB
Plaintext
Raw Blame History

This file contains ambiguous Unicode characters

This file contains Unicode characters that might be confused with other characters. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

\id ISA Unlocked Literal Bible
\ide UTF-8
\h اِشعیا
\toc1 اِشعیا
\toc2 اِشعیا
\toc3 isa
\mt1 اِشعیا
\s5
\c 1
\p
\v 1 رؤیای اِشعیا پسر آموص، که آن را در زمان عُزّیا، یوتام، آحاز و حِزِقیا، پادشاهان یهودا، دربارۀ یهودا و اورشلیم دید.
\v 2 ای آسمان بشنو! و ای زمین گوش فرا ده!
زیرا که خداوند سخن می‌گوید:
«فرزندان پروردم و بزرگ کردم،
اما ایشان بر من شوریدند.
\v 3 گاوْ صاحبِ خویش را می‌شناسد،
و الاغْ آخورِ مالک خویش را،
اما اسرائیل نمی‌شناسد،
و قوم من فهم ندارد.»
\v 4 وای بر امت خطاکار،
و قومی که زیر بار گناهند؛
وای بر نسل شریران،
و فرزندان فاسد!
خداوند را ترک گفته‌‌اند،
بر قدوس اسرائیل اهانت روا داشته‌اند،
و به او پشت کرده‌اند!
\v 5 چرا باز مضروب شوید؟
چرا بیش از این عِصیان ورزید؟
تمامی سَر بیمار است،
و تمامی دل، مریض.
\v 6 از کف پا تا فرق سر،
در آن هیچ تندرستی نیست؛
سراسر، جراحت و کوفتگی و زخم تازه است،
که نه بخیه شده، نه بسته گشته،
و نه به روغن مرهم گذاشته شده است.
\v 7 سرزمین شما ویران گشته
و شهرهایتان به آتش سوخته است.
بیگانگان در برابر دیدگانتان
زمینِ شما را فرو می‌بلعند؛
سراسرْ ویرانی است،
بسان سرنگونی به دست بیگانگان.
\v 8 دختر صَهیون
مانند سایه‌بانی در تاکستان،
و آلونکی در بوستان خیار،
و شهری در محاصره،
متروک است.
\v 9 اگر خداوندِ لشکرها
اندک باقیماندگانی برای‌مان نمی‌گذاشت،
مانند سُدوم می‌شدیم و همچون عَمورَه می‌گشتیم.
\v 10 ای حکمرانان سُدوم،
کلام خداوند را بشنوید!
و ای مردمان عَمورَه،
به شریعت خدای ما گوش بسپارید!
\v 11 خداوند می‌گوید:
«از انبوه قربانیهای شما مرا چه سود؟
از قربانیهای تمام‌سوزِ قوچها
و چربیِ حیوانات پروار سیر شده‌ام،
و مرا به خون گاو و بره و بز رغبتی نیست.
\v 12 آنگاه که می‌آیید تا به حضورم حاضر شوید،
کیست که این را از شما خواسته است
که صحنهای مرا چنین لگدمال کنید؟
\v 13 هدایای باطل، دیگر میاورید؛
از بخور کراهت دارم.
گردهم‌آییِ مخصوص را توأم با شرارت تحمل نتوانم کرد،
خواه ماهِ نو باشد، خواه شَبّات، و خواه دعوت جماعت.
\v 14 جان من از مراسم ماهِ نو و اعیاد مقرر شما بیزار است؛
برایم بار سنگین‌اند
که از حملشان خسته شده‌‌ام.
\v 15 آنگاه که دستانتان را به دعا دراز می‌کنید،
چشمانم را از شما خواهم پوشانید؛
حتی اگر دعای بسیار کنید،
نخواهم شنید؛
زیرا دستان شما مملو از خون است.
\v 16 خویشتن را بشویید و طاهر سازید؛
شرارت اعمال خود را از نظرم دور کنید،
و از بدی بازایستید.
\v 17 نیکوکاری بیاموزید،
و انصاف را بجویید؛
ستمگران را ارشاد کنید،
دادِ یتیمان را بستانید،
و به دفاع از حق بیوه‌زنان برخیزید.
\v 18 «خداوند می‌گوید:
بیایید تا در برابر یکدیگر حُجت بیاوریم:
اگرچه گناهان شما چون ارغوان باشد،
همچون برف سفید خواهد شد؛
و اگرچه همچون قرمز، سرخ باشد،
مانند پشم خواهد شد.
\v 19 اگر راغب باشید و گوش فرا دهید،
از نیکوییِ زمین خواهید خورد؛
\v 20 اما اگر ابا نموده، عِصیان ورزید،
شمشیر شما را خواهد خورد؛
زیرا دهان خداوند چنین گفته است.»
\v 21 دریغا که شهر امین،
فاحشه شده است!
زمانی از انصاف مملو بود،
و عدالت در آن سکونت داشت،
اما حال قاتلان در آن مسکن دارند!
\v 22 نقرۀ تو به زنگار بدل گشته
و بهترین شرابت، به آب آمیخته است.
\v 23 حاکمانت شورشگرند و
رفیق دزدان گشته‌اند؛
جملگی رشوه‌‌ را دوست می‌دارند،
و در پی هدایا می‌دوند؛
دادِ یتیمان را نمی‌ستانند
و دعوای بیوه‌زنان بدیشان نمی‌رسد.
\v 24 بنابراین، خداوندگار، خداوند لشکرها، قدیر اسرائیل، چنین می‌فرماید:
«هان، من از خصمانِ خویش راحتی خواهم یافت،
و از دشمنان خویش انتقام خواهم ستانید.
\v 25 دست خود را بر ضد تو خواهم گردانید
و زنگارِ تو را چونان با قلیاب خواهم زدود،
و تمام ناخالصی‌هایت را دور خواهم کرد.
\v 26 داورانِ تو را همچون نخست،
و مشاورانت را مانند اوّل باز خواهم آورد،
و تو از آن پس ’شهر عدالت‘
و ’شهر امین‘ خوانده خواهی شد.
\v 27 صَهیون به انصاف فدیه داده خواهد شد،
و آنان که در وی توبه کنند، به عدالت بازخرید خواهند گشت.
\v 28 اما عِصیانگران و گنهکاران با هم نابود خواهند شد،
و آنان که خداوند را ترک نمایند هلاک خواهند گردید.
\v 29 زیرا شما از درختان بلوطی که بدان رغبت داشتید، خجل خواهید شد،
و از باغستانهایی که برگزیده بودید، شرمسار خواهید بود.
\v 30 آری، شما مانند بلوطی پژمرده‌برگ،
و همچون باغستانی بی‌آب خواهید بود.
\v 31 مرد زورمندْ خاشاک، و عملش جَرَقۀ آتش خواهد بود؛
هر دو با هم خواهند سوخت،
و خاموش‌کننده‌ای نخواهد بود.
\s5
\c 2
\p
\v 1 این است کلامی که اِشعیا فرزند آموص دربارۀ یهودا و اورشلیم دید:
\v 2 در ایام آخر واقع خواهد شد
که کوه خانۀ خداوند
بالاتر از تمامی کوهها استوار خواهد گردید،
و فراتر از تپه‌ها برافراشته خواهد شد،
و تمامی قومها به سوی آن روان خواهند گشت.
\v 3 قومهای بسیار آمده، خواهند گفت:
«بیایید به کوه خداوند برویم،
و به خانۀ خدای یعقوب برآییم،
تا راههای خود را به ما تعلیم دهد،
و در طریقهای وی گام برداریم.»
زیرا شریعت از صَهیون صادر خواهد شد،
و کلام خداوند از اورشلیم.
\v 4 او در میان ملل داوری خواهد کرد
و منازعات قومهای بسیار را فیصل خواهد داد.
ایشان شمشیرهای خود را برای ساختن گاوآهن خواهند شکست،
و نیزه‌های خویش را برای تهیۀ ابزار باغبانی.
دیگر قومی بر قومی شمشیر نخواهد کشید
و جنگاوری را دیگر نخواهند آموخت.
\v 5 ای خاندان یعقوب بیایید
تا در نور خداوند گام برداریم.
\v 6 تو قوم خود را ترک کرده‌ای،
خاندان یعقوب را،
زیرا ایشان از رسوم مشرق‌زمین آکنده‌اند،
و چون فلسطینیان فالگیری پیشه کرده
و با فرزندان بیگانگان دست داده‌اند.
\v 7 سرزمین ایشان از نقره و طلا پر گشته،
و گنجهای ایشان را انتهایی نیست؛
دیار ایشان از اسبان آکنده است،
و ارابه‌هایشان را پایانی نیست.
\v 8 سرزمینشان پر از بتهای بی‌ارزش است؛
در برابر صنعت دست خویش سَجده می‌کنند،
در برابر آنچه انگشتانشان ساخته است.
\v 9 پس آدمی خوار می‌گردد،
و انسان پست می‌شود -
ایشان را میامرز!
\v 10 از خوفِ خداوند،
و از کبریایی جلال وی،
به اندرون صخره شو
و خویشتن را در خاک پنهان کن.
\v 11 نگاههای تکبرآمیز انسان به زیر کشیده خواهد شد،
و کبر و غرور آدمیان پست خواهد گردید؛
تنها خداوند در آن روز متعال خواهد بود.
\v 12 زیرا خداوندِ لشکرها را روزی است
بر ضد هرآنچه مغرور و متکبر باشد،
و بر ضد هرآنچه برافراشته شده باشد؛
آنها جملگی پست خواهند شد؛
\v 13 بر ضد همۀ سروهای بلند و رفیع لبنان،
و تمامی درختان بلوطِ باشان؛
\v 14 بر ضد همۀ کوههای سر به فلک کشیده،
و تمامی تپه‌های بلند؛
\v 15 بر ضد هر برج سربلند،
و هر حصار مستحکم؛
\v 16 بر ضد همۀ کشتیهای تَرشیش،
و تمامی زورقهای مرغوب.
\v 17 تکبر انسان پست خواهد شد،
و کبر و غرور آدمیان به زیر کشیده خواهد گشت؛
تنها خداوند در آن روز متعال خواهد بود،
\v 18 و بتهای بی‌ارزش به‌کلّ از میان خواهند رفت.
\v 19 مردمان از خوف خداوند و از کبریایی جلالش،
به غارهای صخره‌ها و حفره‌های زمین داخل خواهند شد،
آنگاه که او برخیزد تا زمین را به لرزه درآورد.
\v 20 در آن روز آدمیان بتهای نقره و طلای خویش را
که آنها را به جهت پرستش‌ساخته‌اند،
نزد موش‌کوران و خفاشان خواهند افکند،
\v 21 تا از خوف خداوند و از کبریایی جلال او،
به غارهای صخره‌ها و شکافهای سنگها داخل شوند،
آنگاه که خداوند برخیزد تا زمین را به لرزه درآورد.
\v 22 شما از انسانی که نَفَس او در بینی‌اش است، دست برکشید!
زیرا او به چه چیز محسوب می‌شود؟
\s5
\c 3
\p
\v 1 اکنون خداوندگار، خدای لشکرها،
هر تکیه‌گاهی را از اورشلیم و یهودا برمی‌گیرد؛
هر تکیه‌گاه به جهت خوراک و هر تکیه‌گاه به جهت آب را.
\v 2 همچنین دلاوران و جنگاوران را،
و داوران و انبیا، و فالگیران و مشایخ را؛
\v 3 سرداران پنجاه‌ها و صاحبمنصبان را،
مشاوران و جادوگران ماهر و ساحران چیره‌دست را.
\v 4 من پسران جوان را بر ایشان حاکم خواهم ساخت،
و ستم‌پیشگان بر ایشان فرمان خواهند راند.
\v 5 قوم بر یکدیگر ظلم خواهند کرد،
همسایه بر همسایه.
جوانان بر پیران ستم روا خواهند داشت،
و فرومایگان بر بزرگمردان.
\v 6 هر کس در خانۀ پدری
دست به دامان برادر خویش شده، خواهد گفت:
«تو را عبایی هست؛ پس بر ما حاکم باش،
و این ویرانه زیر دست تو باشد!»
\v 7 اما او در آن روز فریاد بر خواهد آورد:
«من دردی را دوا نتوانم کرد!
در منزل من نه خوراک است و نه جامه؛
پس مرا بر مردم حاکم مسازید!»
\v 8 زیرا اورشلیم می‌لغزد،
و یهودا می‌افتد؛
از آن رو که گفتار و رفتار‌شان بر ضد خداوند است،
و در برابر چشمان پرجلال او سر به طغیان برداشته‌اند.
\v 9 حالت چهرۀ ایشان بر ضدشان شهادت می‌دهد؛
همچون سُدوم گناه خویش را جار می‌زنند،
و آن را پنهان نمی‌سازند.
وای بر جانهای ایشان،
زیرا که بلا بر سر خویش آورده‌اند.
\v 10 پارسایان را گویید که ایشان را سعادتمندی خواهد بود،
زیرا که از ثمرۀ اعمال خویش خواهند خورد.
\v 11 وای بر شریران، که بلا در انتظارشان است،
زیرا که بر حسب عمل دست خودشان بدیشان کرده خواهد شد.
\v 12 و اما قوم من - کودکان بر آنان ستم می‌کنند،
و زنان بر ایشان فرمان می‌رانند.
ای قوم من، راهنمایان شما گمراهتان می‌کنند،
و مسیر راههایتان را مغشوش می‌سازند‌.
\v 13 خداوند در مقام اعلام‌جرم برخاسته،
و برای داوری قومها ایستاده است.
\v 14 خداوند بر ضد مشایخ و حاکمان قوم خود به محاکمه داخل می‌شود:
«شمایید که تاکستانها را تباه ساخته‌اید؛
اموال دزدیده از فقیران در خانه‌های شما یافت می‌شود.
\v 15 شما را چه که قوم مرا لِه کنید
و روی فقیران را خُرد سازید؟»
این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.
\v 16 خداوند می‌فرماید:
از آنجا که دختران صَهیون متکبرند
و با گردنهای افراشته راه می‌روند،
از چشمانشان عشوه می‌بارد
و با ناز و کرشمه می‌خرامند
و بر پاهای خویش زنگوله‌ها را به صدا درمی‌آورند،
\v 17 بنابراین، خداوند فرق سَرِ دختران صَهیون را کَچَل خواهد کرد،
و پیشانی ایشان را برهنه خواهد ساخت.
\v 18 در آن روز، خداوندگار زیورآلات را از ایشان خواهد گرفت: زنگوله‌ها، پیشانی‌بندها، گردن‌بندهای هلالی،
\v 19 گوشواره‌ها، النگوها، روبندها،
\v 20 دستارها، بازوبندها، کمربندها، عطردانها، طلسم‌ها،
\v 21 انگشتریها، حلقه‌های بینی،
\v 22 لباسهای نفیس، رداها، شالها، کیفها،
\v 23 آینه‌ها، جامه‌های کتان لطیف و کلاهها و بُرقَعها را.
\v 24 به جای عطریات، بوی تعفن خواهد بود؛
به جای کمربند، طناب؛
به جای موی بافته، کچلی خواهد بود؛
به جای جامۀ فاخر، پلاس؛
و به جای زیبایی، داغ ننگ.
\v 25 مردانت به شمشیر خواهند افتاد،
و دلاورانت در میدان نبرد از پا در خواهند آمد.
\v 26 دروازه‌های صَهیون شیون و ماتم خواهند کرد،
و او متروک بر خاک خواهد نشست.
\s5
\c 4
\p
\v 1 در آن روز هفت زن
دست به دامان یک مرد شده، خواهند گفت:
«نان خود را خواهیم خورد
و جامۀ خود را خواهیم پوشید؛
تنها نام تو بر ما باشد،
و ننگِ ما را بردار!»
\v 2 در آن روز شاخۀ خداوند زیبا و پرجلال خواهد بود، و میوۀ زمین مایۀ فخر و مباهات رهایی‌یافتگان اسرائیل خواهد گشت.
\v 3 و هر که در صَهیون بر جا مانَد و در اورشلیم باقی بماند، مقدس خوانده خواهد شد، هر آن کس که در اورشلیم برای حیات مقرر شده باشد.
\v 4 در آن زمان خداوندگار نجاستِ دختران صَهیون را خواهد شست و لکه‌های خون اورشلیم را به روح داوری و روح آتشین از میان آن خواهد زدود.
\v 5 آنگاه خداوند بر فراز کوه صَهیون و بر فراز محفل‌هایش، در روزْ ابر و دود و در شبْ آتشِ مشتعل خواهد آفرید؛ و بر فراز تمامی جلال آن، پوششی خواهد بود،
\v 6 که سایه‌بان به جهت گرمای روز و پناهگاه و سرپناه به جهت توفان و باران خواهد بود.
\s5
\c 5
\p
\v 1 بگذارید سرود عاشقانۀ خویش را برای محبوبم بسرایم،
سرودی در وصف تاکستانش:
محبوب مرا تاکستانی بود
بر دامن تپه‌ای حاصلخیز.
\v 2 او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود،
و بهترین موها را در آن غرس کرد.
برجی نیز در میانش ساخت،
و چَرخُشتی در آن کَند؛
آنگاه به انتظار نشست تا انگور بیاورد،
اما انگورِ تلخ آورد.
\v 3 حال ای ساکنان اورشلیم و مردمان یهودا،
میان من و تاکستانم حکم کنید.
\v 4 برای تاکستان من دیگر چه می‌شد کرد، که در آن نکردم؟
پس چرا چون منتظر انگور بودم، انگور تلخ آورد؟
\v 5 حال به شما می‌گویم
با تاکستان خود چه خواهم کرد:
پرچینِ آن را بر خواهم داشت تا خورده شود،
و دیوارش را فرو خواهم ریخت تا پایمال گردد.
\v 6 آن را ویرانه‌‌ای خواهم ساخت
که نه هَرَس خواهد شد
و نه علفهای هرز آن کنده خواهد گشت؛
و خار و خس در آن خواهد رویید.
ابرها را نیز حکم خواهم کرد
که دیگر بر آن باران نبارانند.
\v 7 آری، تاکستانِ خداوندِ لشکرها خاندان اسرائیل است،
و مردمان یهودا نهال دلپذیر اویند.
او برای انصاف انتظار کشید،
و اینک خون‌ریزی بود؛
و برای عدالت،
و اینک ناله و فریاد بود!
\v 8 وای بر شما که خانه بر خانه
و مزرعه بر مزرعه می‌افزایید،
تا آنگاه که مکانی باقی نمانَد
و شما تنها صاحبانِ زمین در میان آن باشید!
\v 9 خداوندِ لشکرها در گوش من گفت:
«براستی که خانه‌های بسیار منهدم خواهد شد؛
خانه‌‌‌های بزرگ و مجلل، خالی از سَکَنِه خواهد گشت.
\v 10 از ده جریب تاکستان، تنها یک بَت شراب حاصل خواهد شد،
و از یک حومِر تخم، تنها یک ایفَه غَله.»
\v 11 وای بر آنان که سحرگاهان برمی‌خیزند
تا در پی مُسکِرات روند،
و شب تا دیرگاه بیدار می‌مانند
تا شرابْ ایشان را گرم کند!
\v 12 در بزمهای ایشان بربط و چنگ است،
و دف و نی و شراب؛
اما به کارهای خداوند نظر نمی‌کنند،
و عمل دستهای او را نمی‌بینند.
\v 13 بنابراین، قوم من به سبب عدم معرفت
به اسارت خواهند رفت؛
اشراف ایشان گرسنگی خواهند کشید،
و عوام ایشان از تشنگی بی‌تاب خواهند شد.
\v 14 از این رو هاویه گلوی خود را گشادتر کرده،
و دهان خویش را بی‌اندازه گشوده است؛
نجبای اورشلیم و عوام آن،
عربده‌‌کشان و وجدکنندگان آن،
بدان فرو خواهند رفت.
\v 15 مردمان خم خواهند شد،
و هر یک ذلیل خواهند گشت،
و چشمان متکبران پست خواهد گردید.
\v 16 اما خداوندِ لشکرها به انصافْ متعال خواهد بود،
و خدای قدوس خویشتن را به عدالتْ قدوس خواهد نمود.
\v 17 آنگاه گوسفندان خواهند چرید، چنانکه در چراگاه‌های خویش،
و بره‌ها در میان ویرانه‌های دولتمندان خوراک خواهند خورد.
\v 18 وای بر آنان که شرارت را به ریسمانهای دروغ،
و گناه را گویی به طنابِ ارابه می‌کشند؛
\v 19 که می‌گویند: «بگذارید خدا تعجیل کند
و کار خویش بشتاباند تا آن را ببینیم!
بگذارید مشورت قدوس اسرائیل نزدیک آید؛
بگذارید بیاید تا آن را بدانیم!»
\v 20 وای بر کسانی که بدی را نیکی
و نیکی را بدی می‌خوانند؛
وای بر آنان که ظلمت را در جای نور
و نور را در جای ظلمت می‌نشانند؛
وای بر آنان که تلخی را در جای شیرینی
و شیرینی را در جای تلخی می‌نهند!
\v 21 وای بر کسانی که در چشم خود حکیمند
و در نظر خویش، خردمند!
\v 22 وای بر آنان که پهلوانند، اما در شراب‌خواری!
و قهرمانند، اما در آمیختن مُسکِرات!
\v 23 که مجرمان را به رشوه تبرئه می‌کنند
و حق بی‌گناهان را از آنان دریغ می‌دارند.
\v 24 از این رو همان‌گونه که زبانه‌های آتش کاه را فرو می‌بلعد
و علفِ خشک در شعله محو می‌شود،
به همین‌سان ریشۀ ایشان خواهد گندید،
و شکوفۀ ایشان چون دوده بالا خواهد رفت،
زیرا شریعت خداوندِ لشکرها را نپذیرفتند
و کلام قدوس اسرائیل را خوار شمردند.
\v 25 بنابراین، خشم خداوند بر قوم خویش افروخته می‌شود
و دست خود را بر ایشان دراز کرده، مبتلایِشان می‌سازد.
کوهها به لرزه درمی‌آیند
و اجساد مردگان چون فضولات بر معابر می‌افتد.
با این همه، خشم او فرو ننشسته،
و دست او همچنان دراز است.
\v 26 بیرقی برای قومهای دوردست بر پا خواهد داشت،
و برای آمدنشان از کرانهای زمین صَفیر خواهد زد؛
و هان، ایشان به‌شتاب و به‌سرعت خواهند آمد.
\v 27 اَحَدی از ایشان خسته نیست، و احدی نمی‌لغزد؛
احدی از ایشان نمی‌خسبد و به خواب نمی‌رود.
شالِ کمر هیچ‌یک باز نشده
و بندِ پای‌افزار هیچ‌یک پاره نگشته.
\v 28 تیرهای ایشان تیز است
و کمانهایشان جملگی کشیده.
سُم اسبانشان بسان سنگ خاراست
و چرخ ارابه‌های‌شان همچون گردباد.
\v 29 غُرش ایشان همچون غرش شیر است،
و چون شیران ژیان نعره سر می‌دهند.
نعره‌زنان صید را گرفته، با خود می‌برند،
و رهاننده‌ای نیست.
\v 30 در آن روز بر آن خواهند غرید،
بسان غرش دریا؛
و چون کسی بر زمین بنگرد
اینک ظلمت و تنگی خواهد بود؛
و روشنایی به واسطۀ ابرهای آن تاریک خواهد شد.
\s5
\c 6
\p
\v 1 در سالی که عُزّیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و رفیع نشسته بود و دامنِ ردایش معبد را پر ساخته بود.
\v 2 بر فراز او سَرافین ایستاده بودند. هر یک از آنها شش بال داشت: با دو بال روی خود را می‌پوشانید، با دو بال پا‌های خود را، و با دو بال نیز پرواز می‌کرد.
\v 3 هر یک از آنها به دیگری ندا در داده، می‌گفت:
«قدوس، قدوس، قدوس است خداوندِ لشکرها؛
تمامی زمین از جلال او مملو است.»
\v 4 پایه‌های آستانه از آوای او که ندا می‌کرد می‌لرزید و خانه از دود آکنده بود.
\v 5 پس گفتم: «وای بر من که هلاک شده‌ام! زیرا که مردی ناپاک لب هستم و در میان قومی ناپاک لب ساکنم، و چشمانم پادشاه، خداوند لشکرها را دیده است!»
\v 6 آنگاه یکی از سَرافین پروازکنان نزد من آمد. او در دست خود اَخگری داشت که با انبُر از مذبح برگرفته بود.
\v 7 با آن دهانم را لمس کرد و گفت: «هان، این لبانت را لمس کرده است؛ تقصیرت رفع شده و گناهت کفاره گشته است.»
\v 8 آنگاه آوای خداوندگار را شنیدم که می‌گفت: «کِه را بفرستم و کیست که برای ما برود؟» گفتم: «لبیک؛ مرا بفرست!»
\v 9 فرمود: «برو و به این قوم بگو:
«”همچنان بشنوید، اما نفهمید؛
همچنان ببینید، اما درک نکنید.“
\v 10 دل این قوم را سخت ساز،
گوشهایشان را سنگین کن،
و چشمانشان را ببند؛
مبادا با چشمان خود ببینند،
و با گوشهای خود بشنوند،
و با دلهای خویش بفهمند،
و بازگشت کرده، شفا یابند.»
\v 11 آنگاه پرسیدم: «خداوندگارا، تا به کِی؟»
پاسخ آمد:
«تا آنگاه که شهرها ویران گشته، از سَکَنه تهی شوند؛
و خانه‌ها بدون آدمی و زمین، خراب و ویران گردد.
\v 12 تا آنگاه که خداوند آدمیان را دور سازد،
و در میان این سرزمین مکانهای متروک، بسیار گردد.
\v 13 حتی اگر یک‌دهم در آن باقی مانند،
دیگر بار سوخته خواهد شد؛
مانند درخت بلوط یا چنار،
که چون قطع شود
کُنده‌اش باقی می‌ماند.
ذریتِ مقدسْ کُندۀ آن خواهد بود.»
\s5
\c 7
\p
\v 1 در ایام آحاز، پسر یوتام پسر عُزّیا، پادشاه یهودا، رِصین پادشاه اَرام و فِقَح پسر رِمَلیا پادشاه اسرائیل به اورشلیم برآمدند تا با آن بجنگند، اما نتوانستند بر آن حمله آورند.
\v 2 چون به خاندان داوود خبر رسید که اَرام با اِفرایِم متفق شده است، دل آحاز و دل قومش بلرزید، چنانکه درختان جنگل از باد می‌لرزند.
\v 3 آنگاه خداوند به اِشعیا گفت: «تو و پسرت شِعاریاشوب به انتهای جوی برکۀ بالایی که به جانب شاهراهِ مزرعۀ رختشویان است، به دیدار آحاز بیرون روید،
\v 4 و به او بگویید: ”مراقب باش، آرام بگیر و مترس! دلت به سبب این دو کُندۀ نیم‌سوختۀ دودافشان، یعنی به سبب خشم آتشین رِصین و اَرام و پسر رِمَلیا، ضعف به هم نرساند.
\v 5 زیرا اَرام، اِفرایِم و پسر رِمَلیا، به جهت زیان رساندن به تو تدبیر کرده، می‌گویند:
\v 6 «بیایید بر ضد یهودا برآییم و آن را فتح کرده، برای خود تسخیر نماییم و پسر طَبِئیل را در آن به پادشاهی نصب کنیم،»
\v 7 اما خداوندگارْ یهوه می‌فرماید:
«چنین نخواهد شد
و این واقع نخواهد گردید.
\v 8 زیرا نهایت قدرت اَرام، دمشق است
و نهایت قدرت دمشق، رِصین.
و در عرض شصت و پنج سال،
اِفرایِم نیز چنان در هم خواهد شکست
که دیگر قومی نخواهد بود.
\v 9 زیرا نهایت قدرت اِفرایِم، سامِرِه است
و نهایت قدرت سامِرِه، پسر رِمَلیا.
اگر در ایمان پایدار نباشید،
استوار باقی نخواهید ماند.»
\v 10 و خداوند بار دیگر آحاز را خطاب کرده، گفت:
\v 11 «از یهوه خدایت نشانه‌ای برای خود طلب کن؛ خواه ژرف به ژرفای هاویه، خواه بلند به بلندی آسمانها.»
\v 12 اما آحاز گفت: «نخواهم طلبید و خداوند را نخواهم آزمود.»
\v 13 آنگاه اِشعیا گفت: «پس ای خاندان داوود، این را بشنوید! آیا کافی نیست که انسانها را به ستوه آورده‌اید که حال می‌خواهید خدای مرا نیز به ستوه آورید؟
\v 14 بنابراین خود خداوندگار به شما نشانه‌ای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده، پسری خواهد زاد و او را عِمانوئیل نام خواهد نهاد.
\v 15 او خامه و عسل خواهد خورد تا آنگاه که دوری جستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند.
\v 16 اما پیش از آنکه پسر دوری جُستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند، سرزمینی که شما از دو پادشاهِ آن هراسانید، متروک خواهد شد.
\v 17 خداوند بر تو و بر قوم تو و بر خاندانت چنان روزهایی خواهد آورد که از زمان جدا شدن اِفرایِم از یهودا تا به حال نیامده باشد، یعنی روزهای پادشاه آشور را.»
\v 18 در آن روز خداوند برای مگسهایی که در انتهای نهرهای مصرند، و نیز برای زنبورهایی که در سرزمین آشورند، صفیر خواهد زد،
\v 19 و آنها جملگی برآمده، در وادیهای پرشیب و شکافِ صخره‌ها، و بر همۀ خاربوته‌ها و تمام آبگیرها مأوا خواهند گرفت.
\v 20 در آن روز خداوندگار به‌وسیلۀ تیغی که از ماورای نهر اجیر می‌شود، یعنی به‌وسیلۀ پادشاه آشور، موی سر و موی پاها را خواهد تراشید، و ریش هم زدوده خواهد شد.
\v 21 در آن روز، هر کس یک گاو جوان و دو گوسفند زنده نگاه خواهد داشت،
\v 22 و از فراوانی شیری که می‌دهند، خامه خواهد خورد، زیرا هر که در این سرزمین باقی مانده باشد، خامه و عسل خواهد خورد.
\v 23 در آن روز، هر مکانی که در آن هزار مُو به ارزش هزار مثقال نقره یافت می‌شد، پر از خار و خَس خواهد بود.
\v 24 مردم با تیر و کمان به آنجا خواهند رفت، زیرا که زمین یکسره از خار و خَس پوشیده خواهد بود.
\v 25 و امّا در خصوص تمامی کوههایی که زمانی بر آن بیل زده می‌شد، شما از ترس خار و خَس به آنجا پا نخواهید نهاد، بلکه در آنجا چارپایان رها خواهند شد و گوسفندان آن را پایمال خواهند کرد.
\s5
\c 8
\p
\v 1 آنگاه خداوند مرا گفت: «لوحی بزرگ برگیر و با قلمی معمولی بر آن بنویس، ’مَهیرشَلال‌هاش‌بَز.
\v 2 و من شهود امین یعنی اوریای کاهن و زکریا فرزند یِبِرِکیا را به جهت خود برای شهادت می‌گیرم.»
\v 3 و من با نبیه هم‌بستر شدم، و او آبستن شده پسری بزاد. و خداوند به من گفت: «او را ’مَهیرشَلال‌هاش‌بَز‘ بنام.
\v 4 زیرا پیش از آنکه کودک بتواند ’پدرم‘ و ’مادرم‘ بگوید، ثروت دمشق و غنائم سامِرِه را نزد پادشاه آشور به تاراج خواهند برد.»
\v 5 و خداوند بار دیگر مرا خطاب کرده، گفت:
\v 6 «از آنجا که این قوم آبهای شیلواَخ را که به ملایمت روانند رد کرده‌اند، و از رِصین و پسر رِمَلیا شادمانند،
\v 7 پس هان خداوندگار، آبهای نیرومند و فراوان نهر، یعنی پادشاه آشور را با تمامی شکوهش، بر آنها خواهد آورد. و آن بر تمامی آبراههای خود طغیان کرده، تمامی کناره‌هایش را خواهد پوشانید،
\v 8 و به جانب یهودا پیشروی خواهد کرد و سیلان کرده، تا به گردن خواهد رسید، و بالهای گشوده‌اش تمامی پهنۀ سرزمین تو را، ای عِمانوئیل، پر خواهد ساخت.»
\v 9 ای قومها، گرد هم آیید و در هم بشکنید!
ای تمامی سرزمینهای دور، گوش فرا دهید!
سِلاح برگیرید و در هم بشکنید!
سِلاح برگیرید و در هم بشکنید!
\v 10 با هم مشورت کنید، اما باطل خواهد شد!
سخنها گویید، اما استوار نخواهد شد!
زیرا خدا با ماست.
\v 11 براستی خداوند در حالی که دست نیرومندش بر من بود، با من سخن گفت و مرا هشدار داد که از راه این مردمان پیروی نکنم. و گفت:
\v 12 «هرآنچه را این قوم دسیسه می‌خوانند، شما دسیسه مخوانید؛ از آنچه آنان می‌ترسند، شما مترسید، و در هراس مباشید.
\v 13 آن که باید مقدس شمارید، خداوند لشکرها است؛ اوست که باید از او بترسید، و اوست که باید از او در هراس باشید.
\v 14 او برای شما مکان مقدس خواهد بود، اما برای هر دو خاندان اسرائیل، سنگی که سبب لغزش شود و صخره‌ای که موجب سقوط گردد، و برای ساکنان اورشلیم دام و تله خواهد بود.
\v 15 بسیاری از آن لغزش خواهند خورد؛ خواهند افتاد و صدمه خواهند دید، و به دام افتاده، گرفتار خواهند شد.»
\v 16 شهادت‌‌ را به هم بپیچ، و شریعت را در میان شاگردانم مُهر و موم کن.
\v 17 من برای خداوند، که روی خود را از خاندان یعقوب پوشانیده است، انتظار خواهم کشید، و بر او امید خواهم بست.
\v 18 اینک من و فرزندانی که خداوند به من داده است، از جانب خداوند لشکرها که در کوه صَهیون ساکن است، به جهت اسرائیل نشانه و علامت هستیم.
\v 19 پس چون شما را گویند: «از احضارکنندگان ارواح و جادوگرانی که جیک جیک می‌کنند و وِرد می‌خوانند، سؤال کنید،» آیا قوم نباید از خدای خود سؤال کنند؟ آیا برای زندگان باید از مردگان سؤال کرد؟
\v 20 به شریعت و به شهادت روی نمایید! اگر مطابق این کلام سخن نگویند، ایشان را طَلیعه‌ای نیست.
\v 21 آنان گرسنه و در سختی بسیار در زمین خواهند گشت. هنگامی که گرسنه شوند، خشمگینانه به بالا خواهند نگریست و پادشاه و خدای‌شان را لعن خواهند کرد.
\v 22 و به زمین نظر خواهند کرد و اینک تنگی و تاریکی و ظلمتِ اندوه خواهد بود، و به تاریکی غلیظ افکنده خواهند شد.
\s5
\c 9
\p
\v 1 اما برای آن که در اندوه بود، دیگر ظلمت نخواهد بود. او در گذشته سرزمین زِبولون و نَفتالی را خوار ساخت، اما در زمان آینده، راه دریا، سرزمین فراسوی اردن، و جَلیلِ ملتها را جلال خواهد بخشید.
\v 2 مردمی که در تاریکی گام برمی‌داشتند،
نوری عظیم دیدند؛
و بر آنان که در سرزمینِ ظلمتِ غلیظ ساکن بودند،
نوری تابید.
\v 3 تو قوم را پُرشمار ساختی
و شادی ایشان را افزون گردانیدی.
در حضور تو شادی خواهند کرد،
همچون شادمانیِ وقت درو
و مانند کسانی که هنگام تقسیم غنائم شادی می‌کنند.
\v 4 زیرا تو مانند روز شکست مِدیان،
یوغی را که حمل می‌کرد
و عصایی را که برای پشتش بود
یعنی چوبِ زنندگانِ او را شکستی.
\v 5 زیرا هر چکمۀ جنگاوران در غوغای کارزار،
و هر جامۀ آغشته به خون،
چون هیزمِ آتش سوزانده خواهد شد.
\v 6 زیرا که برای ما کودکی زاده
و پسری به ما بخشیده شد؛
سلطنت بر دوش او خواهد بود
و او ’مشاور شگفت‌انگیز‘ و ’خدای قدیر‘
و ’پدر سرمدی‘ و ’سَرور صلح‘ خوانده خواهد شد.
\v 7 افزونی فرمانروایی و صلح او را پایانی نخواهد بود،
و او بر تخت داوود و بر قلمرو او حکمرانی خواهد کرد،
و آن را به انصاف و عدالت، از حال تا به ابد،
استوار خواهد ساخت و پایدار نگاه خواهد داشت.
غیرت خداوند لشکرها
این را به انجام خواهد رسانید.
\v 8 خداوندگار بر ضد یعقوب کلامی فرستاده است،
که بر اسرائیل واقع خواهد شد.
\v 9 تمامی قوم آن را خواهند دانست،
یعنی اِفرایِم و ساکنان سامِرِه
که با غرور و با تکبر دل می‌گویند:
\v 10 «خشتها فرو افتاده است،
ولی با سنگهای تراشیده از نو بنا خواهیم کرد.
درختان انجیر قطع گردیده‌اند،
ولی سروهای آزاد به جای آنها خواهیم کاشت.»
\v 11 از این رو خداوند دشمنان رِصین را بر ضد آنان برمی‌افرازد،
و خصمان ایشان را برمی‌انگیزد.
\v 12 اَرامیان از شرق و فلسطینیان از غرب،
بنی‌اسرائیل را با دهانی گشاده فرو می‌بلعند؛
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
\v 13 اما قوم نزد آن که ایشان را زده، بازگشت نکرده‌اند،
و خداوندِ لشکرها را نجُسته‌اند.
\v 14 پس خداوند در یک روز هم سَر و هم دُم را از اسرائیل خواهد برید،
و هم نخل و هم نی را در یک روز قطع خواهد کرد.
\v 15 مشایخ و اشراف ’سَر‘ هستند،
و انبیایی که تعلیم دروغ می‌دهند، ’دُم‘.
\v 16 راهنمایان این قوم آنان را گمراه می‌سازند،
و پیروان ایشان سرگردان می‌شوند.
\v 17 از این رو خداوند از جوانان ایشان خشنود نیست،
و بر یتیمان و بیوه‌زنانشان رحم نخواهد کرد،
زیرا که جملگی خدانشناس و شریرند،
و هر دهانی به قباحت سخن می‌گوید.
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
\v 18 زیرا که شرارت همچون آتش می‌سوزاند
و خار و خَس را فرو می‌بلعد؛
بوته‌های جنگل را مشتعل می‌سازد،
و آنها در ستونی از دود، پیچان بالا می‌روند.
\v 19 از خشم خداوند لشکرها زمین سوخته می‌شود،
و مردمان چون هیزم برای آتشند؛
کسی بر دیگری رحم نمی‌کند.
\v 20 در جانب راست فرو می‌بلعند،
اما باز گرسنه‌اند؛
در جانب چپ می‌خورند،
اما سیر نمی‌شوند؛
هر کس گوشت فرزند خود را خواهد خورد!
\v 21 مَنَسی اِفرایِم را فرو می‌بلعد و اِفرایِم مَنَسی را،
و هر دو با هم بر یهودا حمله‌ور می‌شوند.
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
\s5
\c 10
\p
\v 1 وای بر آنان که احکام ناعادلانه وضع می‌کنند،
و کاتبانی که قوانین ظالمانه رَقَم می‌زنند؛
\v 2 تا بینوایان را از حقشان محروم کنند،
و انصاف را از ستمدیدگانِ قوم من بربایند؛
تا بیوه‌زنان را چپاول کنند،
و یتیمان را غارت نمایند.
\v 3 پس شما در روز بازخواست چه خواهید کرد،
آنگاه که مصیبت از دور فرا رسد؟
نزد کِه برای کمک خواهید گریخت،
و ثروت خویش را کجا خواهید نهاد؟
\v 4 غیر از آنکه چون اسیران خم شوید،
و در میان کشتگان بیفتید.
با این همه، خشم او هنوز برگردانیده نشده،
و دست او همچنان دراز است.
\v 5 وای بر آشور، که عصای خشم من است،
و چوب دست ایشان، غضب من است!
\v 6 او را بر ضد قوم خدانشناس می‌فرستم،
و بر قوم مغضوب خود، مأمور می‌دارم؛
تا تاراج کند و غنیمت گیرد،
و چون گِل کوچه‌‌ها لگدمالشان کند.
\v 7 اما او قصدِ این ندارد،
و در دل خویش چنین نمی‌اندیشد.
مُراد دلش نابود کردن است،
و منقطع ساختن قومهای بسیار.
\v 8 زیرا می‌گوید: «آیا سرداران من جملگی پادشاهان نیستند؟
\v 9 آیا کَلنو همچون کَرکِمیش نیست،
و نه حَمات همچون اَرفاد؟
آیا سامِرِه مانند دمشق نیست؟
\v 10 چنانکه دست من بر ممالکِ بتهای بی‌ارزش استیلا یافت،
ممالکی که بتهای تراشیدۀ آنها از بتهای اورشلیم و سامِرِه بزرگتر بودند،
\v 11 آری، چنانکه با سامِرِه و بتهای بی‌ارزش آن عمل کردم،
آیا با اورشلیم و بتهایش عمل نکنم؟»
\v 12 پس چون خداوندگار کار خویش را به تمامی با کوه صَهیون و اورشلیم به پایان بَرَد، پادشاه آشور را به سبب تکبر دلش و غروری که از چشمان او می‌بارد، مجازات خواهد کرد.
\v 13 زیرا می‌گوید:
«به قوّت دست خود و به حکمت خویش چنین کردم،
زیرا که فهیم هستم.
مرزهای قومها را تغییر دادم،
و خزائن ایشان را غارت کردم؛
همچون پهلوانی تخت‌نشینان را به زیر افکندم.
\v 14 چنانکه کسی دست خود را به آشیانه‌ای دراز می‌کند،
همچنان دست من به دولت ممالک رسیده است؛
چنانکه کسی تخمهای متروک را برمی‌چیند،
من نیز تمامی ممالک زمین را برچیدم؛
و کسی نیست که بالی بجنباند،
یا دهان بگشاید و جیک بزند.»
\v 15 آیا تَبَر بر کسی که آن را به کار می‌برد فخر می‌فروشد،
یا اره خود را بر کسی که آن را می‌کِشد برمی‌افرازد؟
که گویی عصا او را که آن را به دست گرفته، بلند کند،
یا چوبدستی او را که چوب نیست، حرکت دهد!
\v 16 بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
بر جنگاوران تنومند او بیماری جانکاه خواهد فرستاد،
و زیر جلال و شوکت او
آتشی چون شعلۀ فروزان افروخته خواهد شد.
\v 17 نور اسرائیل آتشی خواهد شد،
و قدوس اسرائیل شعله‌‌ای،
که خار و خَسَش را در یک روز
سوزانده، به کام در خواهد کشید؛
\v 18 شکوه جنگل و مزارع حاصلخیزش،
همچون تحلیل رفتن شخص بیمار،
در جسم و در روح نابود خواهد شد؛
\v 19 و باقیماندگان درختان جنگلش چنان کم‌شمار خواهند بود
که حتی کودکی آنها را مرقوم تواند داشت.
\v 20 در آن روز باقیماندگان اسرائیل
و بازماندگان خاندان یعقوب،
دیگر بر آن که ایشان را زده است
توکل نخواهند کرد،
بلکه بر یهوه، قدوسِ اسرائیل
خالصانه توکل خواهند نمود.
\v 21 و باقیماندگانی، یعنی باقیماندگان یعقوب،
به سوی خدای قدیر بازگشت خواهند کرد.
\v 22 زیرا هرچند قوم تو، ای اسرائیل، مانند شنهای دریا باشند،
تنها باقیماندگانی از ایشان بازگشت خواهند کرد.
هلاکت مقدر است
و به عدالت جاری خواهد گردید.
\v 23 زیرا خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
به‌طور نهایی و قطعی
در میان تمامی زمین عمل خواهد کرد.
\v 24 بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها می‌فرماید:
«ای قوم من که در صَهیون ساکنید
از آشوریان مهراسید،
آنگاه که شما را به چوب بزنند
و چون مصریان عصای خویش را بر شما برافرازند؛
\v 25 زیرا پس از اندک ایامی، خشم من پایان خواهد یافت
و غضب من به نابودی آنان معطوف خواهد شد.
\v 26 خداوندِ لشکرها شلاقی بر ایشان بر خواهد انگیخت،
چنانکه در شکست مِدیان بر صخرۀ ’عُرِب‘ کرد؛
و عصای او بر دریا خواهد بود،
چنانکه آن را در مصر برافراشت.
\v 27 در آن روز، بار او از دوشتان
و یوغ او از گردنتان برگرفته خواهد شد؛
و آن یوغ از فربهی‌‌ شما خواهد شکست.»
\v 28 به عَیات رسیده‌‌اند،
از مِغرون عبور کرده‌اند
و اسباب خویش در مِکماش نهاده‌اند.
\v 29 از گذرگاه عبور کرده، می‌گویند،
«شب را در جِبَع به سر بریم.»
رامَه بر خود می‌لرزد
و اهل جبعۀ شائول، می‌گریزند.
\v 30 ای دختر جَلّیم فریاد برآور!
ای لَیِشَه، گوش فرا ده!
و هم تو ای عَناتوتِ فقیر!
\v 31 مَدمِناه در حال فرار است،
و اهل جِبیم پناه می‌جویند.
\v 32 همین امروز در نوب توقف خواهند کرد،
و در برابر کوه دختر صَهیون، یعنی کوه اورشلیم،
مشت تکان خواهند داد.
\v 33 اینک خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
شاخه‌ها را با قدرتی ترسناک قطع خواهد کرد!
بلندقامتان بریده خواهند شد،
و بلندمرتبگان پست خواهند گردید.
\v 34 او بوته‌های جنگل را به تبر خواهد برید،
و لبنان در برابر ’آن پرشکوه‘ خواهد افتاد.
\s5
\c 11
\p
\v 1 نهالی از کُندۀ یَسا سر بر خواهد آورد،
و شاخه‌ای از ریشه‌هایش میوه خواهد داد.
\v 2 روح خداوند بر او قرار خواهد یافت،
روح حکمت و فهم،
روح مشورت و قوّت،
روح معرفت و ترس خداوند.
\v 3 و لذت او در ترس خداوند خواهد بود.
بر حسب آنچه به چشم بیند، داوری نخواهد کرد
و بر وفق آنچه به گوش شنود، حکم نخواهد داد؛
\v 4 بلکه بینوایان را به عدالت داوری خواهد کرد،
و برای ستمدیدگان زمین به انصاف حکم خواهد داد.
جهان را به عصای دهانش خواهد زد،
و شریران را به نَفَس لبهایش خواهد کشت.
\v 5 کمربند او عدالت خواهد بود
و شال کمرش، امانت.
\v 6 گرگ با بره سکونت خواهد داشت،
و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید؛
گوساله و شیر و پرواری با هم به سر خواهند برد،
و کودکی خردسال آنها را هدایت خواهد کرد.
\v 7 گاو با خرس خواهد چرید،
و بچه‌های آنها با هم خواهند خوابید؛
و شیر چون گاو کاه خواهد خورد.
\v 8 طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد،
و طفلِ از شیر گرفته‌شده، دست در لانۀ افعی فرو خواهد برد.
\v 9 در تمامی کوه مقدس من
هیچ آسیب و ویرانی نخواهد بود،
زیرا چنانکه آبها دریا را می‌پوشاند،
جهان از شناخت خداوند پر خواهد شد.
\v 10 در آن روز، ریشۀ یَسا همچون عَلَمی برای قومها بر پا خواهد شد؛ و ملتها به او روی خواهند آورد، و استراحتگاه او پرجلال خواهد بود.
\v 11 در آن روز، خداوندگار دیگر بار دست خود را دراز خواهد کرد تا باقیماندگان قوم خویش را از آشور و مصر و فَتروس و کوش، و از عیلام و شِنعار و حَمات، و از سواحل دریاها باز آورَد.
\v 12 آری، او برای قومها عَلَمی بر خواهد افراشت
و رانده‌شدگانِ اسرائیل را گرد خواهد آورد،
و پراکندگان یهودا را از چهارگوشۀ جهان جمع خواهد کرد.
\v 13 حسد اِفرایِم از میان خواهد رفت،
و آنان که در یهودا دشمنی می‌ورزند، منقطع خواهند شد.
آری، اِفرایِم دیگر به یهودا حسد نخواهد برد،
و یهودا با اِفرایِم دشمنی نخواهد کرد.
\v 14 بلکه بر دامنه‌های فلسطینیان در غرب فرود خواهند آمد،
و با هم بنی‌مشرق را غارت خواهند کرد.
دست خویش را بر اَدوم و موآب دراز خواهند کرد،
و عَمّونیان از ایشان فرمان خواهند برد.
\v 15 خداوند زبانۀ دریای مصر را به‌کلّ نابود خواهد کرد،
و دست خود را به بادی سوزان بر فُرات خواهد کشید.
او آن را به هفت مَعبَر تقسیم خواهد کرد،
و مردمان را با نعلین از آن عبور خواهد داد!
\v 16 برای باقیماندگان قوم شاهراهی خواهد بود،
برای آنان که از آشور برجا مانده باشند،
چنانکه برای اسرائیل بود
آنگاه که از سرزمین مصر برآمدند.
\s5
\c 12
\p
\v 1 در آن روز خواهی گفت:
«خداوندا تو را سپاس می‌گویم،
زیرا هرچند بر من غضبناک بودی،
اما غضبت برگردانیده شده،
مرا تسلی می‌دهی.
\v 2 اینک خداست نجات من؛
بر او توکل کرده، نخواهم ترسید.
زیرا خداوند یهوه قوّت و سرود من است؛
او نجات من گردیده است!»
\v 3 پس با شادمانی از چشمه‌های نجات آب خواهید کشید،
\v 4 و در آن روز خواهید گفت:
«خداوند را سپاس گویید،
و نام او را بخوانید؛
کارهای او را در میان قومها بشناسانید،
و اعلام کنید که نام او متعال است!
\v 5 «برای خداوند بسرایید، زیرا کارهای عظیم کرده است؛
باشد که این در تمامی جهان معروف گردد.
\v 6 ای که در صَهیون ساکنی، فریاد برآور و بانگ شادی سر ده،
زیرا که قدوس اسرائیل در میان شما عظیم است.»
\s5
\c 13
\p
\v 1 وحی‌‌ دربارۀ بابِل که اِشعیا پسر آموص دید:
\v 2 بیرقی بر کوهی بی‌درخت بر پا کنید؛
آواز خود را به جانب ایشان بلند نمایید.
با دست اشاره کنید،
تا به دروازه‌های نُجَبا داخل شوند.
\v 3 من خود به برگزیدگان خویش فرمان داده‌‌ام،
و جنگاورانم را که با افتخار وجد می‌کنند،
به جاری ساختن غضبم فرا خوانده‌ام.
\v 4 صدای همهمه بر کوهها،
بسان غوغای جماعتی عظیم،
صدای غوغای ممالک،
غوغای قومهایی که گرد هم آمده باشند.
خداوندِ لشکرها،
لشکر را برای جنگ سان می‌بیند.
\v 5 آنان از سرزمین دوردست
و از فراسوی افق می‌آیند؛
خداوند با اسلحۀ خشم خود می‌آید
تا تمامی زمین را ویران کند.
\v 6 شیون کنید، زیرا که روز خداوند نزدیک است،
و مانند هلاکتی از جانب قادرمطلق می‌آید.
\v 7 از این رو همۀ دستها سست خواهد شد،
و دلهای همگان گداخته خواهد گشت.
\v 8 وحشت ایشان را فرو خواهد گرفت،
و درد و عذاب بر ایشان عارض خواهد شد؛
همچون زنی که می‌زاید، درد خواهند کشید.
با چهره‌هایی برافروخته،
بُهت‌زده یکدیگر را خواهند نگریست.
\v 9 اینک روز خداوند می‌آید!
روز قساوت، غضب و خشم آتشین،
تا جهان را ویرانه‌ای سازد
و گنهکاران را از میانش هلاک کند.
\v 10 براستی که ستارگان آسمان و صُوَر فلکی‌شان،
روشنایی خود را نخواهند داد؛
آفتاب در وقت طلوع خود تاریک خواهد شد،
و ماه نور خود را نخواهد تابانید.
\v 11 آری، من جهان را به سبب شرارتش،
و بدکاران را به سبب تقصیرشان سزا خواهم داد.
غرورِ متکبران را زائل خواهم کرد،
و نِخْوَت ستمگران را پست خواهم ساخت.
\v 12 آدمیان را از زَرِ خالص،
و انسانها را از طلای اوفیر کمیاب‌تر خواهم ساخت.
\v 13 پس آسمانها را به لرزه در خواهم آورد،
و زمین از جای خود خواهد جنبید،
به هنگام غضب خداوندِ لشکرها
و در روز حِدّت خشم او!
\v 14 هر کس همچون غزالِ رانده شده،
و گله‌ای که کسی آن را جمع نکند،
به سوی قوم خود توجه خواهد کرد،
و به سرزمین خویش خواهد گریخت.
\v 15 هر که یافت شود به نیزه کشته خواهد شد،
و هر که گرفتار آید به شمشیر خواهد افتاد.
\v 16 کودکانِ آنها در برابر چشمشان بر زمین کوفته خواهند شد؛
خانه‌هایشان تاراج و همسرانشان بی‌عصمت خواهند گشت.
\v 17 اینک من مادها را بر آنان بر خواهم انگیخت،
که نقره را به چیزی نمی‌شمارند و به طلا رغبتی ندارند.
\v 18 کمانهایشان مردان جوان را بر زمین خواهد دوخت؛
بر اطفال رحم نخواهند کرد،
و چشمشان بر کودکان شفقت نخواهد داشت.
\v 19 و بابِل که جلال ممالک
و مایۀ فخر کَلدانیان است،
همچون سُدوم و عَمورَه
به دست خدا واژگون خواهد گردید.
\v 20 دیگر هرگز آباد نخواهد شد،
و نسل اندر نسل مسکون نخواهد گردید.
اعراب در آنجا خیمه نخواهند زد،
و شبانان گله‌های خویش را در آنجا نخواهند خوابانید.
\v 21 بلکه وحوش صحرا در آنجا خواهند خوابید،
و خانه‌های ایشان از حیواناتی که زوزه می‌کشند پر خواهد شد.
شترمرغان در آنجا ساکن خواهند شد،
و دیوها در آنجا خواهند رقصید؛
\v 22 کَفتارها در قلعه‌هایش صدا خواهند زد،
و شغالان در قصرهای باشکوهش زوزه خواهند کشید.
زمان او به‌زودی فرا خواهد رسید،
و روزهایش بیش از این نخواهد پایید.
\s5
\c 14
\p
\v 1 زیرا خداوند بر یعقوب رحم خواهد کرد. او دیگر بار اسرائیل را برگزیده، ایشان را در زمینشان قرار خواهد بخشید. غریبان بدیشان پیوسته، خود را به خاندان یعقوب خواهند چسبانید.
\v 2 قومها ایشان را برگرفته، به مکان خودشان خواهند آورد، و خاندان اسرائیل آنان را در زمین خداوند همچون غلام و کنیز به مِلکیت در خواهند آورد. ایشان اسیرکنندگان خود را اسیر خواهند ساخت، و بر آنان که بر ایشان ستم روا داشتند، حکم خواهند راند.
\v 3 در آن روز که خداوند تو را از درد و پریشانی و بندگیِ طاقت‌فرسا که بر تو می‌نهادند راحتی بخشد،
\v 4 به طعنه دربارۀ پادشاه بابِل خواهی گفت:
«چگونه آن ظالم از میان رفت،
و وقاحت او به پایان رسید!
\v 5 خداوند عصای شریران
و چوگان حاکمان را شکسته است؛
\v 6 که خشمگینانه قومها را بی‌وقفه می‌زدند،
و غضبناکانه با آزارِ بی‌امان بر امتها حکم می‌راندند.
\v 7 زمین سراسر آسوده و آرام است،
و مردم به آواز بلند می‌سرایند.
\v 8 صنوبرها و سروهای آزاد لبنان
از تو به وجد آمده، می‌گویند:
”از زمانی که تو پست شدی،
هیچ چوب‌بُری به بریدن ما نیامده است.“
\v 9 هاویه در پایین به جنبش درآمده است
تا چون بیایی به استقبالت بشتابَد.
ارواحِ مردگان را برای خوشامدگویی تو بیدار می‌سازد،
جملۀ آنان را که رؤسای زمین بودند؛
آنان را که پادشاهان قومها بودند،
جملگی از تخت‌هایشان به پا می‌دارد.
\v 10 آنان همگی خطاب به تو خواهند گفت:
”تو نیز چون ما ضعیف گشته‌ای!
تو نیز مانند ما شده‌ای!“
\v 11 شوکت تو و نوای چنگهایت،
به هاویه فرود آورده شده است.
زیرانداز تو حشراتند،
و روی‌اندازت کرمها.
\v 12 «ای ستاره صبح، ای پسر فجر،
چگونه از آسمان فرو افتاده‌ای!
ای که ملتها را ذلیل می‌ساختی،
چگونه خود بر زمین افکنده شده‌ای!
\v 13 در دل خود می‌گفتی:
”به آسمان صعود خواهم کرد،
و تخت خود را فراتر از ستارگان خدا خواهم افراشت؛
بر کوهِ اجتماع جلوس خواهم کرد،
بر بلندترین نقطۀ کوه مقدس؛
\v 14 به فراز بلندیهای ابرها صعود خواهم کرد،
و خود را مانند آن متعال خواهم ساخت.“
\v 15 اما به هاویه پایین آورده شدی،
و به اعماق گودال فرود آمدی.
\v 16 آنان که تو را بینند بر تو خیره خواهند نگریست،
و درباره‌ات چنین خواهند اندیشید:
”آیا این همان است که جهان را به لرزه درمی‌آورد،
و ممالک را می‌جنبانید؟
\v 17 همان که دنیا را به بیابان بَرَهوت بدل کرده
و شهرهایش را منهدم ساخته بود،
و اسیران خویش را از بازگشت به خانه‌هایشان بازمی‌داشت؟“
\v 18 پادشاهانِ قومها جملگی در شکوه و جلال
هر یک در قبر خویش می‌خسبند،
\v 19 اما تو چون شاخه‌ای منفور
و لاشه‌ای لگدمال‌شده هستی!
از قبر خود بیرون افکنده‌
و به کُشتگان پوشانده شده‌ای،
کشتگانی که به شمشیر دریده شده،
و تا به سنگهای گودال فرو رفته‌اند.
\v 20 همچون شاهان به خاک سپرده نخواهی شد،
زیرا سرزمینت را ویران کرده‌ای،
و قوم خویش را کشته‌ای.
«از فرزندان شریران هرگز یاد نخواهد شد؛
\v 21 پس برای پسرانش کشتارگاهی مهیا سازید،
به سبب تقصیر پدران ایشان،
مبادا برخیزند و جهان را به تصرف درآورند،
و زمین را از شهرها پر سازند.»
\v 22 خداوند لشکرها می‌فرماید: «من بر ضد ایشان بر خواهم خاست، و نام و باقیماندگان و نسل و اخلاف را از بابِل منقطع خواهم ساخت؛» این است فرمودۀ خداوند.
\v 23 خداوند لشکرها می‌فرماید: «من آن را از آنِ جغدان ساخته، به باتلاقها بدل خواهم کرد و به جاروبِ ویرانی خواهم رُفت.»
\v 24 خداوند لشکرها چنین قسم خورده است:
«به‌یقین آنچه قصد کرده‌ام واقع خواهد شد،
و آنچه تدبیر نموده‌ام عملی خواهد گردید:
\v 25 آشور را در سرزمین خود در هم خواهم کوفت،
و او را بر کوههایم لگدمال خواهم کرد.
یوغ او از ایشان رخت بر خواهد بست،
و بار او از دوششان برداشته خواهد شد.»
\v 26 این است تدبیری که برای تمامی جهان اندیشیده شده است،
و این است دستی که بر تمامی قومها دراز شده است.
\v 27 زیرا خداوند لشکرها تدبیر کرده است،
پس کیست که آن را باطل سازد؟
دست اوست که دراز شده است،
پس کیست که آن را برگردانَد؟
\v 28 در سالی که آحاز پادشاه مرد، این وحی نازل شد:
\v 29 ای همۀ شما فلسطینیان،
شادی مکنید از اینکه چوبی که شما را می‌زد، شکسته است؛
زیرا که از ریشۀ مار، افعی بیرون خواهد آمد،
و میوۀ آن، مار زهردارِ جهنده خواهد بود.
\v 30 نخست‌زادگانِ بینوایان خواهند چرید،
و نیازمندان در امنیت خواهند خوابید،
اما من ریشۀ تو را به قحطی خواهم خشکانید،
و باقیماندگانت کشته خواهند شد.
\v 31 ای دروازه شیون کن، و ای شهر فریاد برآور!
ای همۀ شما فلسطینیان، از ترس قالب تهی کنید!
زیرا که از جانب شمالْ ویرانی می‌آید،
و در صفوف وی کسی عقب نمی‌ماند.
\v 32 پس فرستادگان آن قوم را چه پاسخ باید داد؟
«خداوند صَهیون را بنیان نهاده است،
و ستمدیدگانِ قوم او در آن پناه خواهند گرفت.»
\s5
\c 15
\p
\v 1 وحی دربارۀ موآب:
براستی که ’عارِ‘ موآب یک شبه ویران گشته،
و نابود شده است!
براستی که ’قیرِ‘ موآب یک شبه ویران گشته،
و نابود شده است!
\v 2 او به بتکده و به ’دیبون‘ برآمده است،
به آن مکانهای بلند، تا بِگریَد.
موآب برای ’نِبو‘ و ’میدِبا‘ شیون می‌کند.
سرها همه تراشیده،
و ریشها کنده شده است.
\v 3 در کوچه‌ها پلاس در بر دارند،
و بر بامها و در میادین،
همگان شیون‌کنان اشک می‌ریزند.
\v 4 ’حِشبون‘ و ’اِلِعالِه‘ فریاد برمی‌آورند؛
و آوازشان تا ’یاهَص‘ به گوش می‌رسد.
از این رو مردان مسلحِ موآب فریاد بلند سر می‌دهند،
و جانهایشان در ایشان می‌لرزد.
\v 5 دل من برای موآب فریاد برمی‌آورد؛
برای فراریانش که تا ’صوعَر‘ و ’عِجلَت‌شِلیشیا‘ یافت می‌شوند.
زیرا که از سربالاییِ ’لوحیت‘، گریان بالا می‌روند
و در راهِ ’حورونایِم‘ فریاد نابودی برمی‌آورند.
\v 6 آبهای ’نِمریم‘ خشکیده،
و علفها خشک شده است؛
گیاهان نابود گشته،
و هیچ چیز سبز باقی‌‌ نمانده است.
\v 7 از این رو دولتی را که به دست آورده‌اند
و آنچه را که اندوخته‌اند،
از راه وادیِ بیدها خواهند برد.
\v 8 زیرا که فریادی در سرحدات موآب طنین‌انداز است؛
شیونشان تا به ’اِجلایِم‘
و زاری‌شان تا به ’بِئِرایلیم‘ رسیده است.
\v 9 زیرا آبهای ’دیمون‘ آکنده از خون است؛
زانرو که من بدتر از این را بر دیمون نازل خواهم کرد:
یعنی بر فراریان موآب و باقیماندگان آن سرزمین،
شیری گسیل خواهم داشت.
\s5
\c 16
\p
\v 1 بره‌ها را از سِلاع، از راه بیابان،
خدمتِ حاکم ولایت،
به کوهِ دخترِ صَهیون بفرستید.
\v 2 دختران موآب
در معبرهای اَرنون،
همچون پرندگان آواره
و جوجه‌های رانده شده‌اند.
\v 3 «مشورت دهید!
به انصاف حکم نمایید!
سایۀ خویش را در گرماگرمِ ظهر
همچو شب بر ما بگسترانید!
رانده‌شدگان را پنهان کنید،
و فراریان را تسلیم منمایید!
\v 4 بگذارید رانده‌شدگانِ موآب در میان شما غربت گزینند؛
ایشان را از چشمان آن هلاک‌کننده مخفیگاه باشید!»
به‌یقین ستمگر محو خواهد شد،
هلاکت پایان خواهد پذیرفت،
و پایمال‌کننده از زمین برچیده خواهد گشت.
\v 5 آنگاه تختی به محبت بر پا خواهد شد،
و بر آن کسی با وفاداری در خیمۀ داوود جلوس خواهد کرد
که داوری کند و انصاف را بجوید و عدالت را بشتاباند.
\v 6 از غرور موآب شنیده‌‌ایم
که براستی چه مغرور است!
از وقاحت و غرور و تکبر او شنیده‌ایم!
فخرِ او را اساسی نیست.
\v 7 پس موآب برای موآب شیون کند!
همگی آنان شیون کنند!
برای نانهای کشمشی ’قیرحارِسِت‘
در کمال درماندگی ناله کنید!
\v 8 زیرا که مزارع ’حِشبون‘ خشکیده،
و تاکستانهای ’سِبمَه‘ پژمرده شده است.
سروران قومها تاکهایش را شکسته‌اند،
تاکهایی را که تا به ’یَعزیر‘ می‌رسید،
و تا به بیابان پراکنده بود؛
جوانه‌هایش در همه جا گسترده بود،
و از دریا نیز می‌گذشت!
\v 9 از این رو من نیز با گریۀ ’یَعزیر‘
بر تاکستانهای ’سِبمَه‘ خواهم گریست.
ای ’حِشبون‘ و ای ’اِلِعالِه‘،
من شما را به اشکهایم سیراب خواهم کرد،
زیرا که از محصول میوه و حصاد غَلۀ شما،
گلبانگ رخت بر بسته است.
\v 10 شادی و سُرور از باغ و بُستان برچیده شده،
و در تاکستانها نه کسی سرود می‌خواند، نه کسی بانگ درمی‌دهد؛
دیگر کسی انگور در چَرخُشتها به پای نمی‌افشرد،
و من فریاد شادی را خاموش ساخته‌ام.
\v 11 از این رو، احشای من همچون بربط برای موآب می‌نالد،
و اعماق وجودم، برای ’قیرحارِس‘.
\v 12 آنگاه که موآب حضور یابد،
و خود را در مکان بلند خسته سازد،
آنگاه که برای دعا به عبادتگاه خویش بیاید،
کامیاب نخواهد شد.
\v 13 این است کلامی که خداوند در گذشته دربارۀ موآب گفت.
\v 14 اما اکنون خداوند می‌گوید: «در عرض سه سال، بر حسب سالهای کارگر روزمزد، جلال موآب با وجود جمعیت انبوهش، محقّر خواهد شد، و باقیماندگانش اندک و ناتوان خواهند بود.»
\s5
\c 17
\p
\v 1 وحی دربارۀ دمشق:
هان، دمشق دیگر شهری نخواهد بود،
بلکه به تودۀ ویرانی بدل خواهد شد.
\v 2 شهرهای ’عَروعیر‘ متروک گشته،
به جهت گله‌ها خواهد بود،
که خواهند خوابید و کسی آنها را نخواهد ترسانید.
\v 3 برج و بارو از اِفرایِم نابود خواهد شد،
و سلطنت از دمشق،
و باقیماندگان اَرام
مانند جلال بنی‌اسرائیل خواهند بود؛
این است فرمودۀ خداوندِ لشکرها.
\v 4 در آن روزْ جلال یعقوب بی‌فروغ خواهد شد،
و فربهیِ تَنَش آب خواهد گشت.
\v 5 همچون زمانی خواهد بود که دروگر غَله را گرد می‌آورَد،
و خوشه‌ها را به دستان خویش می‌دِرَوَد؛
مانند زمان خوشه‌چینی در وادی رِفائیم.
\v 6 همچون روزی که درخت زیتون را می‌تکانند،
دانه‌هایی چند بر آن باقی خواهد ماند؛
دو یا سه دانه زیتون بر بالاترین شاخه‌ها،
چهار یا پنج دانه بر شاخه‌های پربار؛
این است فرمودۀ یهوه، خدای اسرائیل.
\v 7 در آن روز انسان به آفریدگار خود خواهد نگریست، و به جانب قدوس اسرائیل نظر خواهد کرد.
\v 8 او دیگر به مذبحهایی که به دست خود ساخته است نخواهد نگریست، و به اَشیرَه‌ها و مذبحهای بُخور که به انگشتان خود ساخته است، نظر نخواهد افکند.
\v 9 در آن روز شهرهای مستحکم ایشان مانند اماکن متروک در درختستانهای اَموریان خواهد بود که آنها را به سبب بنی‌اسرائیل وانهادند. آری، آنها یکسره ویرانه‌ای خواهند بود.
\v 10 زیرا که تو خدای نجات خویش را از یاد برده‌ای
و صخرۀ پناهگاه خویش را به یاد نمی‌آوری.
پس هرچند نهالهای دلپذیر غَرس کنی
و موهای بیگانگان را بکاری،
\v 11 و هرچند در همان روز که آنها را غرس‌می‌کنی، نمُوِشان دهی،
و همان صبح که آنها را می‌کاری، به شکوفه‌‌‌شان آوری،
محصولت در روزِ ناخوشی و دردِ بی‌درمان
یکسره زایل خواهد شد.
\v 12 وای از خروش قومهای بسیار،
که چون دریای خروشان می‌خروشند!
وای از غرش ملتها،
که چون آبهای بسیار می‌غرّند!
\v 13 هرچند ملتها چون آبهای خروشان به خروش آیند،
چون بر ایشان عتاب زند، به جاهای دور خواهند گریخت:
چون کاه که در برابر باد بر کوهها رانده شود،
و چون غبار در برابر گردباد!
\v 14 اینک شامگاهان هراس می‌آفرینند،
اما هنوز سپیده نزده که اثری از ایشان نخواهد بود!
آری، این است نصیب تاراج‌کنندگان ما،
و قسمت آنان که غارتمان می‌کنند.
\s5
\c 18
\p
\v 1 وای بر سرزمین آوای بالها،
که فراسوی نهرهای کوش است؛
\v 2 که ایلچیانِ خود را بر زورقهایی از نی،
بر آبها گسیل می‌دارد.
بروید، ای فرستادگان تیزپا،
نزد قومی بلندقامت و بی‌مو‌،
که دور و نزدیک از آنان در هراسند؛
که زورآورند و مُظَفر،
و سرزمینشان به نهرها منقسم است.
\v 3 ای همۀ مردم جهان،
ای شما ساکنان زمین،
چون بیرقی بر کوهها افراشته شود،
بدان بنگرید!
و چون شیپوری به صدا درآید،
بدان گوش سِپارید!
\v 4 زیرا خداوند به من چنین گفته است:
«من خاموش خواهم ماند
و از مکان خود نظر خواهم کرد،
همچون حرارت سوزانِ روز،
و چون ابر شبنم‌دار در گرمای حصاد.»
\v 5 زیرا که پیش از حصاد، چون شکوفه تمام شود
و گُل به انگورِ رسیده بدل ‌‌گردد،
شاخه‌های کوچک را با داسِ هرس خواهد برید
و شاخه‌های منشعب را قطع کرده، به دور خواهد افکند.
\v 6 آنها برای پرندگان شکاریِ کوهساران،
و وحوش زمین وانهاده خواهد شد؛
پرندگان، تابستان را به خوردن آنها خواهند گذرانید،
و جانوران، زمستان را.
\v 7 پس در آن هنگام، قومی بلندقامت و بی‌مو که دور و نزدیک از آنان در هراسند، قومی که زورآورند و مظفر، و سرزمینشان منقسم به نهرهاست، برای خداوندِ لشکرها هدایا خواهند آورد. و این هدایا به کوه صَهیون، یعنی به مکانی که نام خداوند لشکرها بر آن است، آورده خواهد شد.
\s5
\c 19
\p
\v 1 وحی دربارۀ مصر:
هان، خداوند سوار بر ابری تیزرو
به مصر می‌آید.
بتهای بی‌ارزش مصر از حضور او به لرزه درمی‌آیند
و دلهای مصریان در درون ایشان گداخته می‌شود.
\v 2 «من مصریان را به ضد مصریان بر خواهم انگیخت:
برادر با برادر،
همسایه با همسایه،
شهر با شهر
و مملکتی با مملکت دیگر خواهند جنگید.
\v 3 مصریان قالب تهی خواهند کرد،
و من مشورتهای ایشان را مغشوش خواهم ساخت.
از بتهای بی‌ارزش و ارواح مردگان مشورت خواهند خواست،
از احضارکنندگان ارواح و فالگیران.
\v 4 من مصریان را به اربابی ستمگر تسلیم خواهم کرد،
و پادشاهی بی‌رحم بر آنان حکم خواهد راند،»
این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.
\v 5 آبهای نیل خشک خواهد شد،
و بسترِ رود از فرط خشکی تَرَک خواهد خورد.
\v 6 نهرها متعفن خواهد شد،
و جویبارهای مصر رو به کاستی نهاده، خشک خواهد گردید،
و نی و بوریا پژمرده خواهد شد.
\v 7 گیاهان کنارۀ نیل،
تا به دهانۀ رود،
و کشتزارهای جوار آن
همگی خشک شده و از باد رانده گشته، نابود خواهند شد.
\v 8 ماهیگیران و همۀ آنانی که قلاب در نیل می‌افکنند
ماتم و شیون خواهند کرد،
و آنان که تور در آبها می‌گسترند،
به حسرت خواهند نشست.
\v 9 آنها که با کتانِ شانه‌زده کار می‌کنند
خجل خواهند شد،
و آنها که پارچه‌های سفید می‌ریسند نومید خواهند گشت.
\v 10 بافندگان دلسرد
و کارگران مزدبگیر دلمرده خواهند شد.
\v 11 براستی که صاحبمنصبان ’صوعَن‘ جملگی نادانند،
و مشاوران خردمندِ فرعون مشورت ابلهانه می‌دهند.
پس چگونه به فرعون می‌گویید:
«من از جملۀ حکمایم
و از سُلالۀ پادشاهان قدیم»؟
\v 12 مردان حکیم تو اکنون کجایند
تا تو را بگویند
که خداوند لشکرها
بر ضد مصر چه تدبیر کرده است.
\v 13 بزرگان ’صوعَن‘ جاهل گشته‌اند
و رؤسای مِمفیس فریب خورده‌اند؛
سرکَردِگانِ قبایلِ مصر به گمراهی‌اش کشانده‌اند!
\v 14 خداوند روح سرگیجه در اندرونشان ریخته است،
و آنان مصریان را در همۀ کارهایشان گمراه می‌سازند؛
ایشان همچو مستانی‌‌ گشته‌‌اند
که در قِی خود افتان و خیزان می‌روند.
\v 15 نه سَر و نه دُم،
نه نخل و نه نِی،
برای مصر هیچ نتوانند کرد.
\v 16 در آن روز مصریان مانند زنان خواهند بود. آنان از حرکت دستی که خداوند لشکرها بر ضد ایشان به حرکت درمی‌آورد، بر خود خواهند لرزید.
\v 17 سرزمین یهودا موجب وحشت مصر خواهد شد؛ و به‌خاطر تدبیری که خداوند لشکرها بر ضد ایشان اندیشیده است، هر که نام یهودا را بشنود لرزه بر اندامش خواهد افتاد.
\v 18 در آن روز پنج شهر در مصر به زبان کنعانیان سخن خواهند گفت، و برای خداوند لشکرها سوگند وفاداری یاد خواهند کرد. و یکی از این شهرها، شهر آفتاب خوانده خواهد شد.
\v 19 در آن روز در قلب سرزمین مصر مذبحی برای خداوند بر پا خواهد شد و در مرز آن ستون یادبودی برای خداوند خواهد بود،
\v 20 و آن نشانه و شهادتی برای خداوند لشکرها در سرزمین مصر خواهد بود. پس آنگاه که ایشان از دست ستم‌کنندگان خویش به درگاه خداوند فریاد برآورند، او نجات‌دهنده و مدافعی برای ایشان خواهد فرستاد و رهایی‌شان خواهد داد.
\v 21 پس خداوند خود را بر مصریان خواهد شناسانید، و ایشان در آن روز خداوند را خواهند شناخت. آنان او را با قربانیها و هدایا خواهند پرستید، و برای خداوند نذر کرده، به آن وفا خواهند نمود.
\v 22 خداوند مصریان را خواهد زد؛ او آنان را خواهد زد و سپس شفا خواهد داد. آنان به سوی خداوند بازگشت خواهند کرد، و او فریادِ التماس ایشان را خواهد شنید و شفای‌شان خواهد داد.
\v 23 در آن روز شاهراهی از مصر به آشور خواهد بود. آشوریان به مصر و مصریان به آشور خواهند رفت، و مصریان با آشوریان عبادت خواهند کرد.
\v 24 و در آن روز، اسرائیل متحد سوّم با مصر و آشور خواهد شد، و این سه در جهان مایۀ برکت خواهند بود.
\v 25 و خداوندِ لشکرها ایشان را برکت داده، خواهد گفت: «قوم من مصر، و صنعت دستم آشور، و میراثم اسرائیل مبارک باشند.»
\s5
\c 20
\p
\v 1 در سالی که سردارِ اعظم، که از سوی سَرگُن پادشاه آشور فرستاده شده بود، به اَشدود آمد و با آن جنگ کرده، تسخیرش کرد،
\v 2 در آن زمان خداوند با اِشعیا فرزند آموص سخن گفت و بدو فرمود: «برو، پَلاس از کمر و پای‌افزار از پاهایت بیرون کن!» پس اِشعیا چنین کرد و عریان و پابرهنه راه می‌رفت.
\v 3 آنگاه خداوند فرمود: «چنانکه خادم من اِشعیا سه سال عریان و پابرهنه راه رفته است تا نشانه و علامتی بر ضد مصر و کوش باشد،
\v 4 به همین‌گونه پادشاه آشور اسیران مصر و تبعیدیان کوش را، از پیر و جوان، پابرهنه و عریان و برهنه‌باسَن خواهد برد تا مایۀ شرمساری برای مصر باشد.
\v 5 و ایشان به سبب کوش که امید ایشان و مصر که فخر ایشان است، پریشان و شرمسار خواهند شد.
\v 6 ساکنان این ساحل در آن روز خواهند گفت: ”بنگرید بر سر امید ما که به جهت اعانت و رهایی از دست پادشاه آشور بدان گریختیم، چه آمده است! پس حال چگونه توانیم گریخت؟“»
\s5
\c 21
\p
\v 1 وحی دربارۀ بیابانِ کنار دریا:
چنانکه گردباد در سرزمین نِگِب سخت می‌وزد،
او نیز از بیابان، از دیار وحشت، خواهد آمد.
\v 2 رؤیایی سخت بر من آشکار گشته است:
خیانت‌پیشه خیانت می‌ورزد
و هلاک‌کننده هلاک می‌کند.
ای عیلامیان برآیید، و ای مادیان محاصره کنید!
من به همۀ ناله‌هایی که او سبب گردیده، پایان خواهم داد.
\v 3 از این رو کمرم از درد آکنده است،
دردی همچون درد زن زائو مرا فرو گرفته است.
از آنچه می‌شنوم مدهوش گشته‌ام،
از آنچه می‌بینم پریشان شده‌ام.
\v 4 ذهن من مغشوش گشته،
و از ترس به خود می‌لرزم.
شبی که شوق آن داشتم،
وحشت برایم به ارمغان آورده است.
\v 5 سفره را مهیا کرده
و فرشها را گسترانیده‌اند؛
و به خوردن و نوشیدن مشغولند.
ای سرداران به پا خیزید!
سپرها را روغن زنید!
\v 6 زیرا که خداوندگار به من چنین گفته است:
«برو، دیدبانی بگمار
تا آنچه را می‌بیند، اعلام کند.
\v 7 آنگاه که ارابه‌ها را ببیند
که اسبان جفت جفت آنها را می‌کِشند،
و سواران را ببیند
که بر الاغان و شتران می‌آیند،
در آن هنگام هوشیار باشد،
آری بسیار هوشیار باشد!»
\v 8 آنگاه دید‌بان فریاد برآورْد:
«ای سرورم، روزها بی‌وقفه بر دیدبانگاه ایستاده،
و شبها یکسره بر جایگاه خود برقرار بوده‌ام.
\v 9 هان این را بنگرید:
ارابه‌رانی با جفتی اسب می‌آید.»
و او در پاسخ گفت:
«سقوط کرد! سقوط کرد!
بابِل سقوط کرد!
تمثالهای خدایانش را
جملگی بر زمین افکنده و خُرد کرده‌اند!»
\v 10 ای قوم من که همچو خرمن کوبیده شدید،
من آنچه را که از خداوند لشکرها شنیده‌ام،
آنچه را که از خدای اسرائیل شنیده‌ام،
بر شما اعلام می‌دارم.
\v 11 وحی دربارۀ دومَه:
کسی از ’سِعیر‘ به من ندا می‌کند:
«ای دید‌بان، از شب چقدر باقی است؟
ای دید‌بان، از شب چقدر باقی است؟»
\v 12 دیدبان پاسخ می‌دهد:
«صبح می‌آید،
اما شب نیز.
و اگر می‌خواهید باز بپرسید،
دیگر بار بازگشته، بپرسید.»
\v 13 وحی دربارۀ عربستان:
ای کاروانهای ’دِدانیان‘
که در بوته‌زارهای عربستان اُتراق می‌کنید،
\v 14 از برای تشنگان آب بیاورید؛
و ای ساکنان سرزمین ’تیما‘،
با خوراک به دیدار آوارگان بروید.
\v 15 زیرا آنان از گزند شمشیر،
از شمشیر برهنه گریخته‌اند؛
و از کمانِ کشیده،
و از سختیِ جنگ.
\v 16 زیرا خداوند به من چنین گفته است: «در مدت یک سال، بر حسب سالهای کارگر روزمزد، تمامی جلال ’قیدار‘ زایل خواهد شد.
\v 17 و از کمانداران جنگاور ’قیدار‘، جز تنی چند باقی نخواهند ماند، زیرا که یهوه خدای اسرائیل چنین فرموده است.»
\s5
\c 22
\p
\v 1 وحی دربارۀ وادی رؤیا:
اکنون تو را چه شده است
که همگی بر بامها برآمده‌اید؟
\v 2 ای شهر پر غوغا!
ای شهر غُلغُله و شادمانی!
کشتگانت کشتۀ شمشیر نیستند،
و در جنگ از پا در نیامده‌اند.
\v 3 رهبرانت با هم گریخته‌اند،
و بی‌آنکه تیری از کمان رها شود، اسیر گشته‌اند.
همۀ شما که یافت شدید، با هم اسیر گشتید،
هرچند به دوردستها گریختید!
\v 4 از این رو گفتم: «نگاه خویش از من برگیرید،
تا به تلخی بگریم!
دربارۀ نابودی قوم عزیزم،
مکوشید تسلّایم دهید!»
\v 5 زیرا که خداوندگار، خداوند لشکرها را روزی است:
روز غوغا و لگدمال شدن و پریشان‌حالی
در وادی رؤیا.
روز فرو ریختن دیوارها،
روز فریاد کمک برآوردن نزد کوهها.
\v 6 عیلام ترکِش برگرفته،
با ارابه‌رانان و سوارانش،
و ’قیر‘ سپرْ برهنه ساخته است.
\v 7 بهترین وادیهایت از ارابه‌ها پر گشته،
و سواران نزد دروازه‌هایت صف‌آرایی کرده‌اند؛
\v 8 او پوشش دفاعی یهودا را برگرفته است.
در آن روز شما به اسلحۀ کاخ جنگل نظر کردید
\v 9 و دیدید که در شهرِ داوود رخنه‌ها بسیار است. شما در حوض پایینی آب گرد آوردید
\v 10 و عمارتهای اورشلیم را شمردید و خانه‌ها به جهت مستحکم کردن حصار شهر ویران کردید.
\v 11 بین دو دیوار، مخزنی برای آب حوض قدیمی ساختید، اما به سازندۀ اورشلیم نظر نیفکندید و به کسی که از دیرباز آن را بنا کرد، توجه نکردید.
\v 12 خداوندگار، خداوند لشکرها،
در آن روز شما را خواند
تا بگریید و شیون کنید،
و موهای خویش بر کَنید و پلاس بپوشید.
\v 13 اما حال ببینید چه جشن و سُروری بر پاست!
گاو و گوسفند ذبح می‌کنید،
گوشت می‌خورید و شراب می‌نوشید!
می‌گویید: «بیایید بخوریم و بنوشیم،
زیرا فردا می‌میریم.»
\v 14 پس خداوند لشکرها این را در گوش من منکشف کرده است: «این گناه تا روز مرگتان نیز کفاره نخواهد شد.» آری، این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.
\v 15 خداوندگار، خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: «نزد این مباشر، یعنی نزد شِبنا ناظر کاخ سلطنتی برو و به او بگو:
\v 16 تو را در اینجا چه کار است و چه کسی به تو اجازه داده است در این مکان از برای خود قبری بتراشی؟ که در این جایگاه بلند برای خود آرامگاه بسازی و مسکنی از برای خویش در صخره بتراشی؟
\v 17 «هان، ای مرد زورآور، خداوند تو را به‌شدت به جایی دور پرتاب خواهد کرد. او تو را محکم خواهد گرفت
\v 18 و دُور خواهد چرخانید و همچون گویی به سرزمینی پهناور خواهد افکند. تو در آن سرزمین خواهی مرد، و ارابه‌های پرشکوهت در همان‌جا رها خواهد شد؛ ای که مایۀ ننگ خانۀ سرورت هستی!
\v 19 من تو را از مقامت خَلع خواهم کرد، و تو از منصبت به زیر افکنده خواهی شد.
\v 20 «در آن روز، من خادم خویش اِلیاقیم، فرزند حِلقیا، را فرا خواهم خواند
\v 21 و پیراهن تو را به او پوشانیده، شالِ تو را بر کمرش خواهم بست و اقتدار تو را بدو خواهم بخشید. و او ساکنان اورشلیم و خاندان یهودا را پدر خواهد بود.
\v 22 من کلید خانۀ داوود را بر دوش او خواهم نهاد. آنچه او بگشاید کسی نتواند بست، و آنچه او ببندد کسی نتواند گشود.
\v 23 من او را مانند میخ در جایی محکم خواهم کوبید، و او کرسی جلال برای خاندان پدرش خواهد بود.
\v 24 تمامی جلال خاندانش را از فرزندان و نونهالان گرفته تا تمامی ظروف کوچک، از کاسه‌ها تا همۀ تُنگها، بر او خواهند آویخت.
\v 25 خداوند لشکرها می‌فرماید: در آن روز، آن میخ که در مکانی محکم کوبیده شده بود، از جای خود به در خواهد آمد و خُرد شده، خواهد افتاد؛ و باری که بر آن آویخته بود، تلف خواهد شد.» آری، خداوند چنین فرموده است.
\s5
\c 23
\p
\v 1 وحی دربارۀ صور:
ای کشتیهای تَرشیش شیون کنید!
زیرا که صور ویران شده است،
و خانه و بندری در آن باقی نمانده.
از سرزمین قِپرس
بدیشان خبر رسیده است.
\v 2 ای ساحل‌‌‌نشینان ماتم کنید!
ای که تاجرانِ دریانوردِ صیدون دولتمندتان کردند.
\v 3 غَلۀ شیحور
بر آبهای بسیار می‌آمد؛
حصاد نیل، درآمد صور بود،
و او تجارتگاه قومها شده بود.
\v 4 ای صیدون، شرمسار باش!
زیرا که دریا لب به سخن گشوده
و قَلعۀ دریا به زبان آمده، می‌گوید:
«مرا هرگز درد زا نبوده و هرگز نزاده‌‌ام!
پسران هرگز نپرورده و دختران تربیت نکرده‌ام.»
\v 5 چون این خبر به مصر رسد،
مردمش از شنیدن خبر صور بسیار دردمند خواهند شد.
\v 6 ای ساحل‌‌نشینان به تَرشیش عبور کرده،
شیون نمایید.
\v 7 آیا این همان شهر شادمان شماست؟
همان شهر قدیمی از ایام کهن،
که پاهایش او را به سرزمینهای دور برده
تا در آنها غربت گزیند؟
\v 8 این کیست که بر ضد صور
چنین تدبیر کرده است؛
بر ضد آن شهرِ تاج‌بخش،
که بازرگانانش سرورانند
و تاجرانش شریفان جهان؟
\v 9 خداوند لشکرهاست که چنین تدبیر کرده است
تا تکبر تمامی شوکتمندان را پست سازد،
و شریفان جهان را به‌تمامی خوار گرداند.
\v 10 ای دختر تَرشیش،
در سرزمین خویشتن همچو نیل عبور کن،
زیرا که تو را دیگر بندری نیست.
\v 11 خداوند دست خود را بر دریا دراز کرده،
و ممالک را لرزانیده است.
او دربارۀ فنیقیه فرمان داده است
که قلعه‌هایش را نابود کنند.
\v 12 او فرموده است: «ای دوشیزۀ ستمدیدۀ صیدون،
تو دیگر شادمانی به خود نخواهی دید.
هرچند برخاسته به قِپرس بگریزی،
آنجا نیز روی آسایش نخواهی دید.»
\v 13 سرزمین کَلدانیان را بنگر! قومی را که اکنون به هیچ محسوب نمی‌شوند! آشوریان آن را به جهت وحوش صحرا بنیان نهادند. ایشان آن را با مَنجَنیقها محاصره کرده، کاخهایش را لخت کردند و آن را به ویرانه‌ای بدل ساختند.
\v 14 پس ای کشتیهای تَرشیش شیون کنید،
زیرا قَلعۀ شما نابود شده است.
\v 15 در آن زمان صور به‌مدت هفتاد سال، که طول عمر یک پادشاه است، فراموش خواهد شد. و پس از آن هفتاد سال، بر صور همان خواهد رفت که در سرود فاحشه سراییده‌اند:
\v 16 «ای فاحشه که از یاد رفته‌ای،
چنگی برگیر و در شهر بگرد.
نیکو بنواز و آوازهای بسیار بخوان،
تا به یاد آورده شوی!»
\v 17 در پایان هفتاد سال، خداوند به سراغ صور خواهد آمد. صور همچون فاحشه‌ای نزد اجرت‌‌دهندگانش باز خواهد گشت و دیگر بار خود را به تمامی پادشاهان روی زمین خواهد فروخت.
\v 18 اما سود و اجرت او در خزائن وی انباشته و ذخیره نخواهد شد، بلکه وقف خداوند خواهد گردید. آری، سود او از آنِ کسانی خواهد شد که در حضور خدا ساکنند، تا سیر بخورند و جامه‌های فاخر بپوشند.
\s5
\c 24
\p
\v 1 هان، خداوند زمین را خراب و ویران می‌کند؛
او سطح آن را معوّج ساخته،
ساکنانش را پراکنده می‌سازد.
\v 2 همگان به یک سرنوشت دچار خواهند شد:
کاهن همانند قوم،
ارباب همانند غلام،
خاتون همانند کنیز،
فروشنده همانند خریدار،
قرض‌گیرنده همانند قرض‌دهنده،
بدهکار همانند طلبکار.
\v 3 زمین به‌کل ویران خواهد شد،
و همه چیز به یغما خواهد رفت،
زیرا که خداوند چنین فرموده است.
\v 4 زمین خشک و پژمرده می‌گردد؛
جهان کاهیده و پژمرده می‌شود؛
بزرگانِ زمین کاهیده می‌گردند.
\v 5 زمین به سبب ساکنانش مُلوَّث شده است،
زیرا از شرایع تجاوز کرده‌اند؛
فرایض را زیر پا نهاده‌اند
و عهد جاودانی را شکسته‌اند.
\v 6 پس لعنت زمین را فرو می‌بلعد
و ساکنانش به سزای تقصیراتشان می‌رسند.
آری، ساکنان زمین سوخته‌‌‌اند،
و جز شماری اندک باقی نمانده‌اند.
\v 7 شراب ماتم می‌کند و مو خشک می‌شود،
و شاددلان جملگی آه می‌کشند.
\v 8 نوای شادِ دَف دیگر شنیده نمی‌شود،
آواز خوش‌گذرانان قطع شده است،
و چنگ شادی‌بخش خاموش گشته است.
\v 9 شراب را دیگر با آوازخوانی نمی‌آشامند،
و مُسکِرات به کام نوشندگان تلخ شده است.
\v 10 شهرِ ویرانه، منهدم شده،
و درب منازل بسته است تا کسی داخل نشود.
\v 11 در معابر غوغایی برای شراب برپاست؛
خوشیها به اندوه بدل گشته،
و شادیها از زمین رخت بسته است.
\v 12 شهر، ویران رها گشته،
و دروازه‌هایش خُرد شده است.
\v 13 آری، بر زمین چنین خواهد بود،
و در میان قومها چنین.
همچون تکاندن درخت زیتون،
و مانند خوشه‌های باقیمانده پس از انگورچینی.
\v 14 آنان آواز خود را بلند کرده، فریاد شادمانی سر خواهند داد،
و از مغرب کبریایی خداوند را اعلام خواهند کرد.
\v 15 پس در مشرق خداوند را جلال دهید،
و در سواحل دریاها نام یهوه خدای اسرائیل را برافرازید.
\v 16 از کرانهای زمین سرود حمد به گوش می‌رسد که می‌گوید:
«جلال باد بر آن عادل!»
اما من گفتم:
«آه که تلف شدم! آه که تلف شدم!
وای بر من!
خیانت‌پیشگان خیانت می‌ورزند؛
آری، خیانت‌پیشگان سخت خیانت می‌ورزند.»
\v 17 ای ساکنان زمین
وحشت و گودال و دام در انتظار شماست.
\v 18 هر آن که از آوای وحشت‌آور بگریزد
در گودال خواهد افتاد،
و هر آن که از گودال به در آید
در دام گرفتار خواهد شد.
زیرا که روزنه‌های آسمان گشوده شده است
و پایه‌های زمین می‌لرزد.
\v 19 زمین به‌تمامی در هم شکسته است،
زمین سراپا شکاف برداشته است،
زمین سخت به جنبش درآمده است.
\v 20 زمین چون مستان، افتان و خیزان است،
و همچون آلاچیقی در تندباد، بر خود می‌لرزد.
بار گناهش سنگین است؛
می‌افتد و دیگر بر نخواهد خاست.
\v 21 در آن روز، خداوند قدرتهای آسمانی را در آسمان،
و پادشاهان زمین را بر زمین
سزا خواهد داد.
\v 22 آنان بسان زندانیانی در سیاه‌چال،
گردِ هم آورده خواهند شد.
در زندان محبوس خواهند گشت،
و پس از ایام بسیار جزا خواهند یافت.
\v 23 ماه خجل خواهد شد
و خورشید، شرمسار،
زیرا خداوند لشکرها
شکوهمندانه پادشاهی خواهد کرد،
بر کوه صَهیون و در اورشلیم،
و به حضور مشایخ خویش.
\s5
\c 25
\p
\v 1 ای یهوه، تو خدای من هستی،
تو را برمی‌افرازم و نامت را می‌ستایم،
زیرا که اعمال عجیب کرده‌ای،
و تدبیرات قدیم خود را به انجام رسانیده‌ای،
در امانت و راستی.
\v 2 شهر را به پشته‌ای بدل کرده‌ای،
و شهر مستحکم را به ویرانه‌ای؛
کاخ بیگانگان دیگر شهری نیست،
و هرگز از نو بنا نخواهد شد.
\v 3 پس ملتهای نیرومند تو را حرمت خواهند داشت،
و شهرهای اقوامِ ستم‌پیشه از تو خواهند ترسید.
\v 4 تو برای بینوایان پناهگاه بوده‌ای،
پناهگاهی برای نیازمندان به هنگام تنگی.
در توفانها آنان را سرپناهی،
در گرمای روز سایۀ خود را بر آنان می‌گستری.
زیرا دَم ستمگران مانند وزش توفان است بر دیوار،
\v 5 و چون گرمای بیابان.
تو هیاهوی بیگانگان را خاموش می‌سازی؛
چنانکه سایۀ ابری گرمای سوزان را فرو می‌نشاند،
همچنان آواز ستمگران خاموش می‌گردد.
\v 6 خداوند لشکرها در این کوه ضیافتی بر پا خواهد کرد،
ضیافتی از خوراکهای لذیذ برای جمیع ملتها.
ضیافتی از شراب کهنه،
خوراکهای پر مغز و مرغوبترین شرابها.
\v 7 او پوششی را که بر تمام ملتها افکنده شده است،
و سِتری را که بر جمیع قومها گسترده است،
در این کوه فرو خواهد بلعید.
\v 8 او مرگ را تا به ابد فرو خواهد بلعید؛
خداوندگارْ یهوه اشکها را از هر چهره خواهد زدود،
و ننگ قوم خویش را از تمامی زمین بر خواهد گرفت،
زیرا که خداوند سخن گفته است.
\v 9 در آن روز خواهند گفت:
«هان این خدای ما است
که منتظر او بودیم تا نجاتمان بخشد.
این خداوند است که منتظر او بودیم،
پس در نجات او وجد و شادی کنیم.»
\v 10 دست خداوند بر این کوه قرار خواهد گرفت؛
اما موآب در مکان خود پایمال خواهد شد،
چنانکه کاه در سِرگین.
\v 11 همان‌گونه که شناگر دستان خود را به جهت شنا می‌گشاید،
همچنان او دستان خویش را در میان آن خواهد گشود؛
اما با وجود مهارت دستانش
خدا غرورش را به زیر خواهد کشید.
\v 12 او حصارهای مستحکم و بلند تو را سرنگون خواهد کرد،
و آنها را به زیر افکنده، با خاک یکسان خواهد نمود.
\s5
\c 26
\p
\v 1 در آن روز، این سرود را در سرزمین یهودا خواهند سرایید:
«ما را شهری مستحکم است؛
او نجات را حصار درونی و بیرونی آن می‌سازد.
\v 2 دروازه‌ها را بگشایید
تا قومِ پارسا داخل شود،
قومی که وفادار می‌ماند.
\v 3 اندیشۀ استوار را در آرامش کامل نگاه خواهی داشت،
زیرا که بر تو توکل می‌دارد.
\v 4 تا به ابد بر خداوند توکل کنید،
زیرا که خداوند یهوه، صخرۀ جاودانی است.
\v 5 آنان را که در بلندیها ساکنند پست ساخته است؛
شهر رفیع را به زیر می‌کشد؛
آن را بر زمین افکنده،
با خاک یکسان می‌سازد؛
\v 6 پایها آن را پایمال می‌کند،
پایهای ستمدیدگان و قدمهای بینوایان.»
\v 7 راه پارسایان هموار است؛
طریقی که تو برای پارسایان می‌سازی، مستقیم است.
\v 8 در طریق داوریهایت، ای خداوند،
برایت انتظار می‌کشیم.
نام و یاد توست
اشتیاق جان ما.
\v 9 شبانگاه جان من در اشتیاق توست،
و سحرگاه روح من در اندرونم تو را می‌جوید.
آنگاه که داوریهای تو بر زمین اجرا شود،
ساکنان جهان پارسایی را خواهند آموخت.
\v 10 لیکن هرچند بر شریر لطف شود،
پارسایی را نمی‌آموزد.
حتی در سرزمینِ صالحان نیز ستم روا می‌دارد،
و کبریایی خداوند را نمی‌بیند.
\v 11 خداوندا، دست تو افراشته است
اما آنان نمی‌بینند!
بگذار غیرت تو را برای قومت ببینند و سرافکنده شوند؛
بگذار آتشی که برای دشمنان تو است، ایشان را فرو بلعد.
\v 12 خداوندا، تو برای ما آرامش مقرر خواهی داشت؛
هرآنچه کرده‌ایم، براستی تو برایمان کرده‌ای.
\v 13 ای یهوه خدای ما، اربابانی غیر از تو بر ما حکم راندند،
اما ما تنها نام تو را یاد می‌داریم.
\v 14 آنان مرده‌اند و دیگر زنده نخواهند شد،
ارواحند و دیگر بر نخواهند خاست.
آنان را جزا داده و نابود کرده‌ای،
و یادشان را از خاطرها زدوده‌ای.
\v 15 خداوندا، تو قوم را افزوده‌‌ای؛
آری، تو قوم را افزوده‌ای و جلال یافته‌ای؛
تو حدود زمین را گسترده‌‌ای.
\v 16 خداوندا، ما در تنگی خویش تو را جُستیم؛
آنگاه که تأدیبمان می‌کردی،
نجواهایمان را به حضورت ریختیم.
\v 17 همچون زن آبستنِ نزدیکِ وضع حمل
که از درد زا بر خود می‌پیچد و فریاد برمی‌آورد،
ما نیز، ای خداوند، به سبب تو چنین بودیم؛
\v 18 آبستن بودیم و از درد بر خود می‌پیچیدیم،
اما باد زاییدیم!
در زمین هیچ نجاتی به‌بار نیاوردیم،
و ساکنان جهان ساقط نشدند.
\v 19 اما مردگان تو زیست خواهند کرد،
و بدنهایشان بر خواهد خاست.
ای شما که در خاک ساکنید،
برخیزید و فریاد شادمانی سر دهید.
شبنم تو همچون شبنم سحرگاهان است،
و زمینْ مردگان را بیرون خواهد افکند.
\v 20 ای قوم من، رفته به حجره‌های خویش داخل شوید،
و درها را از عقب خویش ببندید.
لَختی، خویشتن را پنهان کنید،
تا خشم او درگذَرَد.
\v 21 زیرا هان خداوند از جایگاه خویش بیرون می‌آید
تا ساکنان زمین را به سزای تقصیراتشان برساند.
زمین خونهایی را که بر آن ریخته شده آشکار خواهد کرد،
و بیش از این کشتگان خود را پنهان نخواهد داشت.
\s5
\c 27
\p
\v 1 در آن روز، خداوند به شمشیر خود،
به شمشیر سهمگین، عظیم و نیرومند خود،
لِویاتان را جزا خواهد داد،
لِویاتان، آن مار تیزرو را،
آن مارِ تابیده بر گِرد خویش را؛
آری او اژدهای دریا را خواهد کشت.
\v 2 در آن روز، در وصف آن تاکستان دلپذیر بسرایید:
\v 3 «من، یهوه، نگاه‌دارندۀ آن هستم،
و پیوسته آبیاری‌اش می‌کنم.
شب و روز، آن را پاس می‌دارم،
تا کسی بدان ضرر نرساند؛
\v 4 خشمی ندارم.
کاش که خار و خَس به جنگم می‌آمدند،
تا بر آنها حمله برده،
جملۀ آنها را به آتش می‌سوزاندم.
\v 5 باشد که به حفاظت من تمسک جوید
و با من صلح کند؛
آری، با من از درِ صلح درآید.»
\v 6 در روزهای آینده یعقوب ریشه خواهد دوانید؛
اسرائیل شکوفه خواهد آورد و جوانه خواهد زد،
و تمامی جهان را از محصول پر خواهد کرد.
\v 7 آیا او را به همان‌سان زد که زنندگانِ او را؟
آیا ایشان نیز همانند قاتلانشان از پا درآمدند؟
\v 8 به اخراج و تبعید با وی معارضه کردی،
به دَمِ سخت خویش او را در روزِ باد شرقی بیرون راندی.
\v 9 پس تقصیر یعقوب بدین‌سان کفاره خواهد شد،
و ثمرۀ کاملِ زدوده شدنِ گناه او این خواهد بود
که چون تمامی سنگهای مذبح را
همچون سنگ آهک تکه‌تکه کند،
اَشیرَه‌ها و مذبحهای بخور دیگر بر پا نخواهد ماند.
\v 10 زیرا آن شهرِ مستحکم تنها مانده است،
همچون اردوگاهی متروک و واگذاشته شده چون بیابان.
آنجا گوساله‌ها می‌چَرَند،
و آنجا به خواب می‌روند،
و شاخه‌هایش را تباه می‌سازند.
\v 11 وقتی شاخه‌هایش خشک است آنها را خواهند شکست،
و زنان آمده، با آنها آتش خواهند افروخت.
زیرا که این قوم بی‌فهم است.
پس صانعِ ایشان بر ایشان رحم نخواهد کرد،
و آن که ایشان را بسرشت بر آنان نظر لطف نخواهد افکند.
\v 12 در آن روز، خداوند از رود فُرات تا وادی مصر خرمن کوفته، شما را، ای بنی‌اسرائیل، یک به یک جمع خواهد کرد.
\v 13 و در آن روز شیپوری عظیم به صدا در خواهد آمد، و آنان که در سرزمین آشور گم گشته‌‌ بودند و آنان که به مصر رانده شده بودند، خواهند آمد و خداوند را در کوه مقدس، در اورشلیم، خواهند پرستید.
\s5
\c 28
\p
\v 1 وای بر تاجِ فخر میگسارانِ اِفرایِم،
و بر گُلِ پژمردنیِ زیباییِ پرجلالش،
که بر سر وادی حاصلخیزِ مغلوبانِ شراب است!
\v 2 هان خداوند کسی نیرومند و توانا دارد،
که چون توفانِ تگرگ و تندبادِ ویرانگر،
و همچون رگبارِ باران شدید و سیل‌آسا،
آن را به دست خود بر زمین خواهد افکند.
\v 3 آری آن تاج فخرِ میگساران اِفرایِم
لگدمال خواهد شد؛
\v 4 و آن گل پژمردنیِ زیباییِ پرجلال او
که بر سر وادی حاصلخیز خودنمایی می‌کرد،
مانند انجیر رسیده پیش از موسم حصاد خواهد بود
که تا کسی آن را بیند،
به دست خود چیده، فرو می‌بلعد.
\v 5 در آن روز، خداوند لشکرها برای باقیماندگان قوم خویش
تاج جلال و افسر زیبایی خواهد بود،
\v 6 و روحِ انصاف برای آن که به داوری نشیند
و قوّت برای آنان که جنگ را نزد دروازه دفع می‌کنند.
\v 7 اینان نیز از فرط شراب افتان و خیزانند
و از میگساری بر پا نتوانند ایستاد:
کاهنان و انبیا از فرط شراب افتان و خیزانند،
و از میخوارگی منگ شده‌اند؛
آنان از میگساری بر پا نتوانند ایستاد،
هنگام دیدن رؤیا تِلوتِلو می‌خورند
و به وقت حکم دادن می‌لغزند!
\v 8 سفره‌ها جملگی از قی پوشیده است،
حتی یک جای پاک نیز باقی نمانده است.
\v 9 «معرفت را به کِه خواهد آموخت؟
و پیام را به کِه خواهد فهمانید؟
آیا به کودکانِ تازه از شیر بازداشته؟
یا به اطفال تازه از پستان برگرفته؟
\v 10 زیرا که برای آنان کلمات بی‌معنی
و عبارات نامفهوم است،
کلمه‌ای اینجا و کلمه‌ای آنجا!»
\v 11 پس اکنون با لبانی اَلکَن و زبانی غریب
با این قوم سخن خواهد گفت،
\v 12 قومی که بدیشان فرموده بود:
«استراحتگاه همین است؛
پس خستگان را استراحت بخشید!
و مکان آرامی همین است؛»
اما نخواستند بشنوند.
\v 13 پس حال کلام خداوند برای ایشان
کلمات بی‌معنی و عبارات نامفهوم خواهد بود،
کلمه‌ای اینجا و کلمه‌ای آنجا،
تا رفته، از پشت بیفتند
و مجروح گشته، در دام گرفتار آیند و اسیر گردند.
\v 14 پس ای تمسخرگرانِ حاکم بر این قوم در اورشلیم،
اکنون کلام خداوند را بشنوید:
\v 15 زیرا گفته‌اید: «با مرگ عهد بسته‌ایم،
و با هاویه هم‌پیمان گشته‌ایم.
آنگاه که توفان سهمگین بگذرد
به ما نخواهد رسید،
زیرا که دروغ را پناهگاه خود ساخته‌ایم
و ناراستی را مخفیگاه خویش.»
\v 16 پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید:
«اینک در صَهیون سنگ بنیادی می‌نهم،
سنگ آزموده شده،
و سنگ زاویۀ گرانبها
به جهت پی مستحکم؛
آن که توکل کند
هراسان نخواهد شد.
\v 17 من انصاف را ریسمان اندازه‌گیری،
و عدالت را طراز خواهم ساخت.
تگرگْ پناهگاه شما یعنی دروغ را خواهد رُفت،
و سیلابْ مخفیگاه شما را خواهد بُرد.»
\v 18 عهدتان با مرگ فسخ خواهد شد
و پیمانتان با هاویه استوار نخواهد ماند.
آنگاه که توفان سهمگین عبور کند
شما را پایمال خواهد کرد.
\v 19 هر بار که بگذرد شما را خواهد برد،
زیرا که هر بامداد خواهد گذشت،
هر روز و هر شب.
درک این پیام
وحشت محض در پی دارد!
\v 20 بستر کوتاهتر از آن است که بتوان بر آن دراز کشید،
و روی‌انداز تنگتر از آن که کسی خویشتن را بپوشاند.
\v 21 زیرا خداوند بر خواهد خاست،
چنانکه در کوه فِراصیم کرد؛
و خویشتن را بر خواهد انگیخت،
چنانکه در وادی جِبعون کرد؛
تا عمل خویش را به جا آورَد،
عمل عجیب خود را،
و تا کار خویش را به انجام رسانَد،
کار غریب خود را!
\v 22 پس حال از تمسخر بازایستید
مبادا بندهایتان محکم شود.
زیرا من از هلاکت و تقدیری شنیده‌ام
که از جانب خداوندگار، خداوند لشکرها
بر تمامی زمین مقدر است.
\v 23 گوش فرا دهید و صدایم را بشنوید؛
توجه کنید و به سخنانم گوش بسپارید.
\v 24 آیا آن که به جهت بذرپاشی شخم می‌زند
پیوسته چنین می‌کند؟
آیا پیوسته زمین را می‌شکافد
و آن را شیار می‌کند؟
\v 25 آنگاه که زمین را هموار ساخت،
آیا گشنیز نمی‌پاشد و زیره نمی‌افشاند؟
آیا گندم در شیار نمی‌کارد،
و جو را در جای معین خود نمی‌گذارد
و چاودار در حدود مزرعه نمی‌کارد؟
\v 26 خدایش او را تعلیم می‌دهد،
و طریق درست را بدو می‌آموزد.
\v 27 زیرا گشنیز را با گردونۀ تیز نمی‌کوبند
و چرخ گاری را بر زیره نمی‌گردانند،
بلکه گشنیز را به عصا می‌زنند،
و زیره را به چوب.
\v 28 گندم باید به جهت تهیۀ نان آرد شود،
پس برزگر آن را تا ابد خرمن‌‌کوبی نمی‌کند.
چرخ گاری را بر آن می‌گرداند،
اما اسبانش آن را آرد نمی‌کنند.
\v 29 این همه از جانب خداوند لشکرهاست،
که مشورت او شگفت‌‌انگیز است
و حکمتش بس عظیم.
\s5
\c 29
\p
\v 1 وای بر اَریئیل، وای بر اَریئیل!
شهری که داوود در آن خیمه زد!
سال بر سال بیفزایید،
و عیدها را در وقتشان برگزار کنید!
\v 2 اما من اَریئیل را در فشار خواهم نهاد،
و ماتم و سوگواری خواهد بود،
و او برایم مانند آتشگاه مذبح خواهد بود.
\v 3 من دور تا دور بر ضد تو اردو خواهم زد،
به برجها محاصره‌ات خواهم کرد،
و مَنجِنیقها علیه تو بر پا خواهم داشت.
\v 4 پست شده، از دل زمین سخن خواهی گفت،
و کلامت از قعر خاک به‌سختی شنیده خواهد شد.
صدایت همچون آواز ارواح از زمین بر خواهد آمد،
و آوازت از میان غبار نجوا خواهد کرد.
\v 5 اما انبوه دشمنانت همچون ذراتِ غبار خواهند شد،
و خیل ستمکیشان همچون کاهی که رانده شود؛
به‌ناگاه و در یک آن،
\v 6 خداوند لشکرها به سراغ تو خواهد آمد،
با تُندر و زمین‌لرزه و غرّش مَهیب،
با تندباد و توفان و آتش فرو بلعنده.
\v 7 انبوه قومهایی که بر ضد اَریئیل به جنگ برخاسته‌اند،
جملۀ آنان که با او و با قلعۀ وی جنگیده، او را در فشار نهاده‌اند،
مانند خواب خواهند بود،
و همچون رؤیای شب.
\v 8 مانند شخص گرسنه که در خواب، خویشتن را در حال خوردن می‌بیند، اما چون بیدار می‌شود شکمش هنوز خالی است،
و همچون شخص تشنه که در خواب، خویشتن را در حال نوشیدن می‌بیند، اما چون بیدار می‌شود، بی‌حال است و کماکان تشنه،
انبوه تمامی قومهایی که با کوه صَهیون می‌جنگند چنین خواهند بود.
\v 9 حیرت کنید و متحیر باشید!
کور شوید و نابینا باشید!
مست شوید، اما نه از شراب!
افتان و خیزان باشید، اما نه از مُسکِرات!
\v 10 زیرا خداوند بر شما خوابی سنگین نازل کرده است.
او چشمان شما انبیا را بسته است؛
او سرهای شما رؤیابینندگان را پوشانیده است.
\v 11 تمام این رؤیا برای شما جز کلمات طوماری ممهور نیست. اگر آن را به کسی دهند که خواندن می‌داند و بگویند: «این را بخوان،» پاسخ خواهد داد: «نمی‌توانم، زیرا که مُهر و موم شده است.»
\v 12 یا اگر به کسی داده شود که خواندن نمی‌داند، و به او بگویند: «این را بخوان،» پاسخ خواهد داد: «خواندن نمی‌دانم.»
\v 13 خداوندگار می‌گوید:
«این قوم به دهان خود به من نزدیک می‌آیند
و به لبهای خویش مرا حرمت می‌نهند،
اما دلشان از من دور است؛
ترس آنان از من
حُکم آموختۀ بشر است و بس.
\v 14 بنابراین، هان بار دیگر با اعمال عجیب و شگفت‌انگیز
این قوم را شگفت‌زده خواهم ساخت.
حکمت حکیمانشان نابود خواهد شد،
و فهم فهیمانشان محو خواهد گشت.»
\v 15 وای بر آنان که تدبیرهای خود را زیرکانه از خداوند پنهان می‌سازند،
که اعمالشان در تاریکی است و با خود می‌گویند:
«کیست که ما را ببیند؟
کیست که ما را بشناسد؟»
\v 16 شما همه چیز را وارونه می‌سازید.
آیا کوزه‌گر همچون گِل انگاشته شود؟
آیا مصنوع دربارۀ صانع خود بگوید که:
«او مرا نساخته است»؟
یا کوزه دربارۀ کوزه‌گر بگوید که:
«او را فهمی نیست»؟
\v 17 آیا در اندک زمانی لبنان به بوستان بدل نخواهد شد،
و بوستان، جنگل به شمار نخواهد آمد؟
\v 18 در آن روز، ناشنوایان کلام طومار را خواهند شنید،
و چشمان نابینایان از میان ظلمت و تاریکی خواهد دید.
\v 19 مسکینان بار دیگر در خداوند شادی خواهند کرد،
و آدمیانِ نیازمند در قدوس اسرائیل وجد خواهند نمود.
\v 20 زیرا که ستمکیشان هلاک خواهند شد،
تمسخرگران نابود خواهند گردید،
و شرارت‌پیشگان منقطع خواهند گشت،
\v 21 آنان که انسانی را به سخنی مجرم می‌سازند،
برای آن که در محکمه حکم می‌کند دام می‌گسترند،
و به ادعای باطلْ حق بی‌گناه را پایمال می‌کنند.
\v 22 از این رو خداوند که ابراهیم را فدیه داده است به خاندان یعقوب چنین می‌گوید:
«یعقوب دیگر شرمسار نخواهد شد
و دیگر رنگ از رخسار نخواهد باخت.
\v 23 زیرا چون ایشان فرزندان خویش را در میان خود ببینند،
فرزندانی را که ثمرۀ دستان منند،
نام مرا تقدیس خواهند کرد،
و قدوس یعقوب را تقدیس خواهند نمود،
و ترس و هیبت خدای اسرائیل را به دل خواهند داشت.
\v 24 آنان که در روح گمراهند فهیم خواهند شد،
و گله‌مندان تعلیم خواهند گرفت.»
\s5
\c 30
\p
\v 1 خداوند می‌فرماید: «وای بر فرزندان گردنکش
که تدبیرهایی را به انجام می‌رسانند که تدبیرهای من نیست،
پیمانهایی می‌بندند که از روح من نیست،
و بدین‌گونه گناه بر گناه می‌افزایند؛
\v 2 که به جهت فرود شدن به مصر رهسپار می‌شوند،
بی‌‌آنکه از من مشورت بخواهند،
و به حمایت فرعون پناه می‌برند،
و زیر سایۀ مصر امنیت می‌جویند.
\v 3 اما حمایت فرعون مایۀ شرمساری‌تان خواهد بود
و امنیت در سایۀ مصر، اسباب رسوایی‌تان.
\v 4 زیرا هرچند صاحبمنصبانش در صوعَن هستند
و فرستادگانش به خانیس رسیده‌اند،
\v 5 لیکن همه به واسطۀ قومی که فایده‌ای بدیشان نتواند رسانید
شرمسار خواهند شد،
قومی که نه مددی بدیشان خواهد رسانید و نه فایده‌ای،
بلکه تنها مایۀ شرمساری و سرافکندگی‌شان خواهد بود.»
\v 6 وحی دربارۀ حیوانات نِگِب:
از میان دیار تنگی و فشار،
دیار شیران نر و ماده،
و افعی‌ها و مارهای آتشینِ جهنده،
فرستادگانْ ثروت خویش را بر پشت الاغان
و گنجهای خویش بر کوهان شتران حمل می‌کنند،
و به جانب قومی رهسپارند که فایده‌ای بدیشان نمی‌رساند،
\v 7 به جانب مصر که کمکش بی‌ارزش است و بیهوده،
و از این رو او را ’اژدهای بی‌خاصیت‘ نامیده‌ام.
\v 8 حال برو و این را برای ایشان بر لوحی بنویس
و بر طوماری بنگار،
تا شهادتی باشد ماندگار،
برای ایام آینده.
\v 9 اینان قومی عِصیانگر و فرزندانی فریبکارند،
فرزندانی که نمی‌خواهند به شریعت خداوند گوش بسپارند.
\v 10 به انبیا می‌گویند:
«نبوت نکنید،»
و به رؤیابینندگان می‌گویند:
«برای ما به حقیقت رؤیا نبینید.
سخنان دل‌نواز به ما بگویید،
رؤیاهای فریبنده ببینید.
\v 11 از راه منحرف شوید،
طریقت را ترک گویید،
و دیگر با ما از قدوس اسرائیل سخن مگویید.»
\v 12 بنابراین قدوس اسرائیل چنین می‌گوید:
«چون این پیام را نپذیرفتید
و بر ظلم و فساد اعتماد کرده،
بر آنها تکیه نمودید،
\v 13 پس این گناه برای شما همچون دیواری خواهد بود
شکاف‌خورده و شکمدار،
که در یک آن به‌ناگاه فرو می‌ریزد؛
\v 14 و ریزش آن بسان در هم شکستن کوزه‌ای خواهد بود
که چنان خرد شود
که تکه‌ای از آن نتوان یافت
تا بِدان زغالی از آتشدان
یا اندک آبی از حوض برگیرند.»
\v 15 زیرا خداوندگارْ یهوه، قدوس اسرائیل چنین می‌گوید:
«نجات شما در توبه و آسودگی است،
و نیروی شما در آرامی و توکل،
اما نخواستید.
\v 16 گفتید: ”نه! بلکه سوار بر اسبان می‌گریزیم!“
پس خواهید گریخت.
گفتید: ”سوار بر اسبان تیزرو می‌رویم!“
پس تعقیب‌کنندگانتان نیز تیزرو خواهند بود.
\v 17 از تهدید یک تن
هزار خواهند گریخت،
و از تهدید پنج تن
همگی فرار خواهید کرد،
تا آنگاه که چون چوب بیرقی بر کوه
و عَلمی بر تپه بر جا مانید.»
\v 18 اما خداوند منتظر است تا با شما بر حسب فیض عمل کند؛
او برمی‌خیزد تا بر شما رحمت نماید.
زیرا یهوه خدای عدالت است؛
خوشا به حال همۀ آنان که برای او انتظار می‌کشند.
\v 19 به‌یقین که قومی در صَهیون ساکن خواهند شد، و شما دیگر در اورشلیم نخواهید گریست. بلکه آنگاه که فریاد برآورید، او با شما بر حسب فیض عمل خواهد کرد، و به‌محض شنیدن صدایتان شما را اجابت خواهد نمود.
\v 20 اگرچه خداوندگار تو را نانِ تنگی و آبِ مصیبت دهد، اما رهنمای تو دیگر از نظرت پنهان نخواهد بود، بلکه او را به چشم خود خواهی دید.
\v 21 آنگاه که به چپ یا راست بروی، از پشت سر آوازی خواهی شنید که می‌گوید: «راه این است؛ در آن گام بردار!»
\v 22 آنگاه تمثالهای تراشیدۀ نقره‌پوش و بتهای ریخته شدۀ طلاکوب را نجس خواهی شمرد و آنها را چون جامۀ نجس به دور افکنده، به آنها خواهید گفت: «بیرون شوید!»
\v 23 او بر بذری که در زمین کاشته‌ای باران خواهد فرستاد، و نانی که از زمین برمی‌آید غنی و فراوان خواهد بود. در آن روز، گله‌هایت در مراتع وسیع خواهند چرید،
\v 24 و گاوان و الاغهایت که زمین را شیار می‌کنند، علوفۀ خوش‌‌طعمی را که با کج‌‌بیل و شانه افشانده شده است، خواهند خورد.
\v 25 در روز کشتار عظیم، آنگاه که برجها فرو می‌افتند، بر هر کوه بلند و هر تپۀ مرتفع نهرهای آب جاری خواهد شد.
\v 26 آنگاه که خداوند شکستگی قوم خویش را ببندد و جراحتهایی را که خود وارد آورده شفا دهد، نور ماه همچون نور خورشید خواهد بود و نور آفتاب هفت چندان، مانند روشنایی هفت روز.
\v 27 هان، نام یهوه از دور می‌آید،
با خشمی آتشین و دودی غلیظ.
لبانش پر از غضب است
و زبانش آتشی است فرو برنده.
\v 28 دَم او بسان نهری است سرشار
که تا به گردن می‌رسد.
قومها را به غربالِ فنا الک خواهد کرد،
و بر دهان ملتها لگامِ گمراهی خواهد نهاد.
\v 29 و شما را سرودی خواهد بود، بسان سرود شبِ عیدی مقدس؛ و دل شما شادمان خواهد شد، همچون زمانی که قوم با آواز نی به کوه خداوند، آن صخرۀ اسرائیل، رهسپار می‌گردند.
\v 30 و خداوند آواز مَهیب خود را خواهد شنوانید و بازوی خویش را نمایان خواهد ساخت، بازویی که با خشم آتشین و آتش فرو برنده، و با باران سیل‌آسا و توفان و تگرگ، فرود می‌آید.
\v 31 آری، آشور از آواز خداوند هراسان خواهد شد، و خداوند به عصای خود ایشان را خواهد زد.
\v 32 و هر ضربتی که خداوند به عصای تأدیب خود بر وی بنوازد، با آواز دف و بربط همراه خواهد بود؛ آری، او به بازوی پُر تاب و توان خویش با ایشان خواهد جنگید.
\v 33 زیرا دیرزمانی است که آتشگاه آماده شده و برای پادشاه مهیا گشته است: آتشدانِ آن عمیق و عریض گشته و از هیزم و آتش مالامال است؛ و دَم خداوند، همچون نهری از گوگرد مشتعل، آن را برمی‌افروزد.
\s5
\c 31
\p
\v 1 وای بر آنان که برای کمک، به مصر فرود می‌آیند
و بر اسبان توکل می‌کنند،
که اعتمادشان بر کثرت ارابه‌ها
و قدرت سوارکاران است،
اما به قدوس اسرائیل نظر نمی‌کنند
و از خداوند یاری نمی‌طلبند.
\v 2 اما او نیز حکیم است و بلا نازل می‌کند؛
او از کلام خود بازنمی‌گردد،
بلکه بر ضد خاندان شریران برمی‌خیزد،
و بر ضد آنان که بدکاران را یاری می‌رسانند.
\v 3 اما مصریان انسانند و نه خدا؛
اسبانشان جسمند و نه روح.
آنگاه که خداوند دست خود را دراز کند
یاری‌رساننده خواهد لغزید،
یاری‌گیرنده خواهد افتاد،
و هر دو با هم هلاک خواهند شد.
\v 4 خداوند به من چنین گفته است:
«بدان‌سان که شیر و شیر ژیان بر طعمۀ خود می‌غرّد،
و هرچند تمام گروه چوپانان بر او گرد آیند،
از فریادهای ایشان نمی‌هراسد
و از غوغای‌شان مضطرب نمی‌گردد،
به همان‌سان خداوند لشکرها نیز فرود خواهد آمد
تا بر کوه صَهیون و تَلّ آن نبرد کند.
\v 5 همچون پرندگان در پرواز،
خداوند لشکرها از اورشلیم حفاظت خواهد کرد.
او از آن محافظت کرده، رهایی‌اش خواهد بخشید؛
و از آن درگذشته، رستگارش خواهد ساخت.»
\v 6 ای بنی‌اسرائیل، به سوی او که سخت بر وی عِصیان ورزیده‌اید، بازگشت کنید.
\v 7 زیرا در آن روز تمامی شما بتهای طلا و نقره را که دستان گناه‌آلودتان ساخته است، ترک خواهید کرد.
\v 8 «آنگاه آشور به شمشیری که از انسان نیست خواهد افتاد؛
آری، شمشیری که از بنی‌آدم نیست او را فرو خواهد بلعید.
از برابر شمشیر خواهد گریخت،
و جوانانش جملگی به بیگاری گماشته خواهند شد.
\v 9 صخرۀ او از ترس زائل خواهد شد،
و سردارانش از عَلَمِ جنگ به هراس خواهند افتاد،»
این را خداوندی می‌فرماید
که آتش او در صَهیون است
و تنورش در اورشلیم.
\s5
\c 32
\p
\v 1 اینک پادشاهی به عدالت سلطنت خواهد کرد،
و حکمرانان به انصاف حکم خواهند راند.
\v 2 هر یک همچون پناهگاهی در برابر باد
و سرپناهی در برابر توفان خواهند بود؛
همچون نهرهای آب در بیابان خشک،
و سایۀ صخره‌ای بزرگ در صحرای سوزان.
\v 3 آنگاه چشمان بینندگان تار نخواهد شد،
و گوشهای شنوندگان خواهد شنید.
\v 4 دلِ شتابندگانْ معرفت را درک خواهد کرد،
و زبان اَلکَنان فصیح و بلیغ خواهد گردید.
\v 5 شخص خبیث دیگر شریف خوانده نخواهد شد،
و شخص رذل دیگر نجیب نامیده نخواهد گردید.
\v 6 چراکه خبیث به خباثت سخن می‌گوید
و دل او به شرارت اشتغال دارد.
فساد را پیشه کرده است
و دربارۀ خداوند عقاید نادرست می‌پراکَنَد.
گرسنگان را تهی‌دست رها می‌کند
و آب را از تشنه‌لبان دریغ می‌دارد.
\v 7 راه و روش شخص رذل، شریرانه است؛
او تدابیر شریرانه می‌اندیشد
تا فقیران را به سخنان دروغ نابود سازد،
و نیازمندان را از دادرسی به دور دارد.
\v 8 اما شریفان به شرافت تدبیر می‌کنند،
و به شرافت استوار خواهند ماند.
\v 9 ای زنانِ آسوده‌خیال،
برخیزید و سخنم را بشنوید!
ای دخترانِ مطمئن،
به آنچه می‌گویم گوش فرا دهید!
\v 10 پس از حدود یک سال
شما که مطمئنید، مضطرب خواهید شد؛
چراکه محصول انگور ضایع خواهد شد
و موسم چیدن میوه نخواهد آمد.
\v 11 ای زنان آسوده‌خیال، بر خود بلرزید!
و ای دختران مطمئن، مضطرب شوید!
لباس از تن برکَنید و عریان شوید،
و پلاس بر کمر ببندید!
\v 12 برای مزارع دلپذیر
و برای موهای پر بار؛
\v 13 و برای سرزمین قوم من
که به خار و خَس پوشیده است؛
آری، برای همۀ خانه‌های شادمانی
و برای این شهرِ سرمست!
\v 14 زیرا که قصر، متروک خواهد شد،
و شهر پرجنب و جوش، واگذاشته خواهد گردید؛
قلعه و دید‌بانگاه به زمین خالی بدل خواهد شد،
به جولانگاهِ خران وحشی و چراگاهِ گله‌ها.
\v 15 تا آنگاه که روح از اعلی بر ما ریخته شود،
و بیابان به بوستان بدل گردد
و بوستان، همچون جنگل به نظر آید.
\v 16 آنگاه انصاف در بیابان ساکن خواهد شد،
و عدالت در بوستان اقامت خواهد گزید.
\v 17 ثمرۀ عدالت، سلامتی خواهد بود
و نتیجۀ عدالت، آرامی و امنیت تا ابدالاباد.
\v 18 قوم من در منزلگاه‌های مملو از آرامش،
و مسکنهای ایمن
و استراحتگاه‌های پر از آسایش ساکن خواهند شد.
\v 19 جنگل از بارش تگرگ سراسر صاف خواهد شد
و شهر با خاک یکسان خواهد گردید.
\v 20 اما شما چه مبارک خواهید بود
که بر کنار نهرها بذر خواهید پاشید
و گاوان و الاغهایتان را به آزادی رها خواهید ساخت.
\s5
\c 33
\p
\v 1 وای بر تو ای ویرانگر
که خود ویران نشده‌ای!
وای بر تو ای خیانتکار
که خود طعم خیانت نچشیده‌ای!
آنگاه که از ویران کردن فارغ شوی
خود ویران خواهی شد،
و آنگاه که از خیانت ورزیدن بازایستی،
بر تو خیانت خواهند ورزید.
\v 2 خداوندا، فیض تو شامل حال ما گردد،
زیرا که چشم‌انتظار تو هستیم.
هر بامداد بازوی نیرومند برای ما باش،
و به وقت تنگی، نجات ما شو!
\v 3 از بانگ غوغا قومها می‌گریزند،
و چون خویشتن را برافرازی ملتها پراکنده می‌شوند.
\v 4 ای قومها، غنیمت شما را گرد می‌آورند،
چنانکه حشرات گرد می‌آورند؛
و بر آن می‌جهند،
چنانکه ملخها می‌جهند.
\v 5 خداوند متعال است، زیرا که در اعلی ساکن است.
او صَهیون را از عدل و داد مملو خواهد ساخت.
\v 6 او بنیان مستحکم برای ایام تو خواهد بود،
و منبع نجات و حکمت و دانش؛
و ترس خداوند گنج صَهیون خواهد بود.
\v 7 هان دلاورانش بیرون فریاد برمی‌کشند،
و قاصدانِ صلح زار زار می‌گریند!
\v 8 شاهراه‌ها متروک است
و هیچ رهگذری یافت نمی‌شود.
پیمان شکسته شده،
شاهدان خوار گشته‌اند،
و آدمی را هیچ قدری نیست.
\v 9 زمینْ ماتم‌کنان می‌پژمُرَد؛
لبنانْ خجلت‌زده می‌خشکد؛
شارون همچون بَرَهوت گشته،
و برگهای درختان باشان و کَرمِل ریخته است.
\v 10 خداوند می‌فرماید: «اکنون برمی‌خیزم؛
حال، خود را برمی‌افرازم،
و اکنون متعال می‌گردم.
\v 11 شما به کاه آبستن خواهید شد
و خَس خواهید زایید!
دَم شما آتشی است که خودتان را خواهد سوزانید.
\v 12 قومها کاملاً سوخته شده، مانند آهک خواهند شد،
و همچون خاربوته‌های قطع شده، در آتش خواهند سوخت.»
\v 13 ای شما که دورید،
آنچه را کرده‌ام بشنوید!
و ای شما که نزدیکید،
به قدرتم اذعان کنید!
\v 14 گنهکاران در صَهیون ترسانند،
و لرزه بر تن منافقان افتاده است:
«کیست از ما که بتواند در آتشِ سوزاننده منزل گزیند؟
و کیست از ما که بتواند در آتشگاه جاودانی ساکن شود؟»
\v 15 آن که به پارسایی سلوک می‌کند،
و به انصاف سخن می‌گوید،
سود ظلم را خوار می‌شمارد،
و دست خویش از گرفتن رشوه بازمی‌دارد،
به توطئۀ قتل گوش نمی‌سپارد،
و چشم بر فرصتهای شرارت فرو می‌بندد؛
\v 16 اوست که بر بلندیها ساکن خواهد شد،
و پناهگاهش قلعه‌هایی خواهد بود مستحکم چون صخره؛
نان او فراهم خواهد آمد،
و آب او برقرار خواهد بود.
\v 17 چشمان تو پادشاه را در زیبایی‌اش نظاره خواهد کرد،
و بر سرزمینی بی‌پایان خواهد نگریست.
\v 18 دل تو به خوف پیشین خواهد اندیشید و خواهی گفت:
«کجاست آن که ما را می‌شمرد؟
کجاست آن که خَراج می‌گرفت؟
کجاست آن که برجها را می‌شمرد؟»
\v 19 دیگر قوم ستم‌‌کیش نخواهی دید،
قوم دشوارسخنی را که زبان اَلکَن و غیرقابل فهم دارند.
\v 20 صَهیون را بنگر،
آن شهر جشنهایِ مقدسمان را!
چشمانت اورشلیم را خواهد دید،
آن منزلگه آسوده و آن خیمه که مُنتقل نتوان کرد؛
که میخهایش کنده نشود،
و طنابهایش گسیخته نگردد.
\v 21 بلکه خداوند در آنجا برای ما زورآور خواهد بود،
و آنجا مانند مکانی از رودها و نهرهای وسیع خواهد بود
که هیچ کشتیِ پارویی از آنها گذر نتواند کرد،
و هیچ کشتی نیرومندی از آنها عبور نتواند نمود.
\v 22 زیرا که خداوند داور ماست؛
اوست که شریعت را به ما بخشیده.
خداوند پادشاه ماست؛
اوست که ما را نجات خواهد داد.
\v 23 طنابهای تو سست است؛
دَکَل را در جایش استوار نمی‌دارد
و بادبانها افراشته نمی‌گردد.
آنگاه غنایمِ بسیار تقسیم می‌شود
و حتی لنگان نیز از غنیمت سهم می‌برند.
\v 24 هیچ‌یک از ساکنان نخواهد گفت که «بیمارم!»
و تقصیرات مردمی که در آن زندگی می‌کنند آمرزیده خواهد شد.
\s5
\c 34
\p
\v 1 ای قومها نزدیک آیید و گوش فرا دهید؛
ای ملتها توجه نمایید.
زمین و هرآنچه در آن است بشنود؛
جهان و هرآنچه از آن برون می‌آید گوش گیرند.
\v 2 زیرا خداوند بر تمامی قومها خشمگین است،
و بر همۀ لشکریان آنها غضبناک گشته.
آنها را به نابودی کامل سپرده،
و تسلیمِ کشتار کرده است.
\v 3 کشتگان ایشان بیرون افکنده خواهند شد،
بوی تعفنِ اجسادشان بر خواهد خاست،
و کوهها از خون ایشان اِشباع خواهد شد.
\v 4 تمامی لشکر آسمان خواهد گندید،
و آسمان همچون طوماری در هم خواهد پیچید؛
لشکر آسمان جملگی خواهند افتاد،
آن‌سان که برگ از تاک و انجیر از درخت اُفتَد.
\v 5 زیرا که شمشیر من در آسمانها سیراب شده است
و هان بر اَدوم فرود می‌آید،
بر قومی که ایشان را به نابودی‌‌ کامل سپرده‌ام.
\v 6 شمشیر خداوند به خون آغشته
و از پیه فربه گردیده است،
چنانکه از خون بره‌ها و بزها
و چربی قلوه‌های قوچها‌.
زیرا که خداوند را در بُصرَه قربانی است،
و در سرزمین اَدوم، کشتار عظیم.
\v 7 گاوان وحشی همراه ایشان خواهند افتاد،
و هم گوساله‌ها و گاوان زورآور؛
سرزمین ایشان از خون سیراب خواهد شد،
و خاکشان از پیه فربه خواهد گشت.
\v 8 زیرا که خداوند را روز انتقام است،
و سال کیفر دادن به جهت دادرسی صَهیون.
\v 9 نهرهای اَدوم به قیر بدل خواهد شد،
غبار آن به گوگرد،
و سرزمینش به قیر سوزان!
\v 10 آتشِ آن روز و شب خاموشی نخواهد پذیرفت
و دودِ آن تا ابد بالا خواهد رفت.
نسل اندر نسل، ویرانه‌ای باقی خواهد بود
و دیگر هیچ‌گاه کسی از آن عبور نخواهد کرد.
\v 11 بلکه پرندگان وحشی آن را متصرف خواهند شد،
و جغد و کلاغ در آن لانه خواهند کرد.
او ریسمان هرج و مرج
و شاقولِ ویرانی بر اَدوم خواهد کشید.
\v 12 از بزرگانش کسی نخواهد ماند که به سلطنت ندا کند،
و رهبرانش جملگی نیست خواهند شد.
\v 13 دژهایش را خار خواهد پوشانید،
گَزَنه و خَسَک در قلعه‌هایش خواهد رویید،
و شغالان و شترمرغان در آن مأوا خواهند گرفت.
\v 14 وحوش صحرا در آنجا با کفتارها جمع خواهند شد،
دیوها به یکدیگر ندا خواهند داد
و هیولای شب نیز در آنجا آرامی یافته،
مکانی برای استراحتِ خویش خواهد یافت.
\v 15 جغد در آنجا لانه کرده، تخم خواهد گذاشت و بر آنها خواهد نشست،
و جوجه‌هایش را زیر سایۀ بالهایش جمع خواهد کرد؛
و بازها در آنجا با جفتشان جمع خواهند شد.
\v 16 در طومار خداوند تفحص کنید و بخوانید:
هیچ‌یک از اینها کم نخواهد بود،
و هیچ‌کدام بی‌جفت خود نخواهد ماند،
زیرا که دهان او چنین امر کرده،
و روح او آنها را گرد آورده است.
\v 17 او برای ایشان قرعه افکنده،
و دست او به ریسمان برایشان تقسیم کرده است.
ایشان این مکان را تا به ابد متصرف خواهند شد
و نسل اندر نسل در آن سکونت خواهند داشت.
\s5
\c 35
\p
\v 1 بیابان و خشکزار شادمان خواهد شد
و صحرا به وجد آمده،
چون گل سرخ خواهد شکفت؛
\v 2 شکوفۀ بسیار خواهد آورد
و وجدکنان فریاد شادی سر خواهد داد.
جلال لبنان به آن عطا خواهد شد،
شکوه کَرمِل و شارون؛
جلال یهوه را خواهند دید،
و شکوه خدای ما را مشاهده خواهند کرد.
\v 3 دستهای سست را قوی سازید؛
زانوان لرزان را استوار گردانید.
\v 4 به دلهای هراسان بگویید:
«قوی باشید و مهراسید!
هان خدای شما می‌آید؛
او با انتقام و مکافات الهی می‌آید؛
او خود می‌آید تا شما را نجات دهد.»
\v 5 آنگاه چشمان نابینایان گشوده خواهد شد،
و گوشهای ناشنوایان باز خواهد گشت.
\v 6 آنگاه لنگان چون غزال جست و خیز خواهند کرد،
و زبان گنگ شادمانه خواهد سرایید.
آبها در بیابان سیلان خواهد کرد،
و نهرها در صحرا خواهد جوشید.
\v 7 شن داغ به برکه بدل خواهد شد،
و زمین تشنه به چشمه‌‌‌های جوشان.
در مکانی که شغالان می‌آرمیدند،
علف و بوریا و نی خواهد رویید.
\v 8 در آنجا شاهراهی خواهد بود
که ’راه مقدس‘ نامیده خواهد شد؛
شخص نجس در آن قدم نخواهد نهاد،
بلکه تنها از آنِ سالکانِ راه خواهد بود،
و جاهلان از آن گذر نخواهند کرد.
\v 9 شیری در آن نخواهد بود،
و حیوان درّنده‌ای بر آن بر نخواهد آمد،
و در آن یافت نخواهد شد.
بلکه تنها رهایی‌یافتگان در آن گام خواهند زد،
\v 10 و فدیه‌شدگان خداوند باز خواهند گشت.
سرودخوانان به صَهیون داخل خواهند شد،
و شادی جاودانی زینت‌بخش سَرشان خواهد بود.
از شادمانی و خوشی برخوردار خواهند شد،
و غم و ناله خواهد گریخت.
\s5
\c 36
\p
\v 1 در چهاردهمین سال سلطنت حِزِقیای پادشاه، سنحاریب پادشاه آشور به تمامی شهرهای حصاردار یهودا حمله آورد و آنها را متصرف شد.
\v 2 پادشاه آشور نمایندۀ خود را با لشکری عظیم از لاکیش به اورشلیم نزد حِزِقیای پادشاه فرستاد، و او در کنار قنات آبگیرِ بالایی بر سر راه مزرعۀ رختشورها توقف کرد.
\v 3 پس اِلیاقیم پسر حِلقیا رئیس امور دربار، شِبنا کاتبِ دربار و یوآخِ وقایع‌نگار پسر آساف نزد او بیرون آمدند.
\v 4 نمایندۀ پادشاه آشور بدیشان گفت: «به حِزِقیا بگویید: ”شاهِ کبیر، پادشاه آشور، چنین می‌فرماید: این اطمینان تو بر چه پایه‌ای استوار است؟
\v 5 آیا گمان می‌کنی سخنان پوچ می‌تواند جایگزین تدبیر جنگی و قدرت سپاهیگری شود؟ اکنون بر چه کسی توکل بسته‌ای که اینچنین بر من شوریده‌ای؟
\v 6 اینک تو بر مصر، آن نی در هم شکسته توکل بسته‌ای که هر که بر آن تکیه زند و آن را عصای دست خویش سازد، به دستش فرو رود و مجروحش سازد! آری، هر که بر فرعون پادشاه مصر امید بندد، سرانجامش جز این نخواهد بود!
\v 7 و اگر مرا بگویی: ’ما بر یهوه خدای خود توکل داریم،‘ آیا او همان نیست که حِزِقیا مکانهای بلند و مذبحهایش را از بین برده و به یهودا و اورشلیم می‌گوید: ’باید تنها در برابر این مذبح پرستش کنید‘؟
\v 8 پس حال، بیا و با سرورم پادشاه آشور شرطی ببند: من دو هزار اسب به تو می‌دهم، اگر خود بتوانی سواران بر آنها بگماری!
\v 9 پس چگونه می‌خواهی حتی یک افسر ساده از کوچکترین خادمان سرورم را عقب برانی، در حالی که به جهت ارابه‌‌‌ها و سواران به مصر امید بسته‌ای؟
\v 10 وانگهی، آیا من بدون فرمان خداوند برای نابودی این سرزمین برآمده‌ام؟ خداوند خود مرا فرموده تا بر این سرزمین برآیم و آن را نابود کنم.“»
\v 11 آنگاه اِلیاقیم، شِبنا و یوآخ به نمایندۀ پادشاه گفتند: «تمنا داریم با خادمان خود به زبان آرامی سخن بگویی، زیرا آن را می‌فهمیم. به زبان یهودیان با ما سخن مگوی، مبادا مردمِ بالای دیوار شهر سخنانت را بشنوند.»
\v 12 اما نمایندۀ پادشاه آشور گفت: «مگر سرورم مرا فرستاده تا تنها با تو و سرورت سخن بگویم و با مردمی که بر دیوار شهر نشسته‌اند خیر؟ مگر نه این است که آنان نیز همراه شما مدفوع خود را خواهند خورد و ادرار خویش را خواهند نوشید؟»
\v 13 آنگاه ایستاد و به بانگ بلند به زبان یهودیان گفت: «کلام شاهِ کبیر، پادشاه آشور را بشنوید!
\v 14 پادشاه چنین می‌فرماید: ”مگذارید حِزِقیا شما را بفریبد، زیرا او نمی‌تواند شما را برهاند.
\v 15 سخن حِزِقیا را که می‌گوید: ’خداوند به‌یقین ما را خواهد رهانید و این شهر به دست پادشاه آشور نخواهد افتاد،‘ باور مکنید و اجازه ندهید شما را به توکل بر خداوند وادارد.
\v 16 آری، به حِزِقیا گوش مگیرید. زیرا پادشاه آشور چنین می‌گوید: با من صلح کنید و به جانب من بیرون آیید، تا هر کس از تاک و درخت انجیر خود بخورد و از آبِ چاه خویش بنوشد،
\v 17 تا آنگاه که بیایم و شما را به سرزمینی برم همچون سرزمین خودتان، سرشار از غَله و شراب تازه، و نان و تاکستان!
\v 18 مبادا حِزِقیا شما را فریفته، بگوید: ’یهوه ما را خواهد رهانید. آیا تا کنون هیچ‌یک از خدایان قومهای جهان توانسته است سرزمین خود را از چنگ پادشاه آشور برهاند؟
\v 19 کجایند خدایانِ حَمات و اَرفاد؟ خدایان سِفاروایِم؟ آیا آنها توانستند سامِرِه را از دست من برهانند؟
\v 20 از همۀ خدایانِ این ممالک، کدام‌یک تا به حال توانسته است سرزمین خویش را از دست من برهاند که حال یهوه بخواهد اورشلیم را از چنگ من نجات بخشد؟“»
\v 21 اما آنها سکوت کردند و پاسخی ندادند، زیرا پادشاه بدیشان فرمان داده بود که: «او را پاسخ مدهید.»
\v 22 آنگاه اِلیاقیم پسر حِلقیا که رئیس امورِ دربار بود، و شِبنا کاتبِ دربار و یوآخِ وقایع‌نگار پسر آساف با جامه‌های دریده نزد حِزِقیا آمدند و سخنان نمایندۀ آشور را به او بازگفتند.
\s5
\c 37
\p
\v 1 حِزِقیای پادشاه چون این سخنان را شنید، جامه بر تن درید و پلاس در بر کرده، به خانۀ خداوند درآمد.
\v 2 سپس اِلیاقیم رئیس امور دربار، شِبنا کاتبِ دربار و کاهنان ارشد را پلاس در بر، نزد اِشعیای نبی پسر آموص فرستاد.
\v 3 ایشان به وی گفتند: «حِزِقیا چنین می‌گوید: ”امروز روز تنگی و توبیخ و رسوایی است، همچون زمانی که فرزندان در آستانۀ تولدند اما مادر را قوّت زادن نیست.
\v 4 شاید که یهوه خدای تو تمام سخنان نمایندۀ آشور را که سرورش پادشاه آشور فرستاده است تا خدای زنده را کفر گوید بشنود، و او را به سبب سخنانی که یهوه خدایت شنیده است توبیخ کند. پس برای باقیماندگان حاضر دعا کن.“»
\v 5 مقامات حِزِقیای پادشاه نزد اِشعیا رسیدند،
\v 6 و او بدیشان گفت: «به سرورتان چنین بگویید: ”خداوند می‌فرماید: از آنچه شنیده‌ای، یعنی از سخنان کفرآمیز خادمان پادشاه آشور دربارۀ من، مَهَراس.
\v 7 اینک من در او روحی قرار خواهم داد که با شنیدن خبری به دیار خود بازگردد، و در آنجا او را به شمشیر خواهم کشت.“»
\v 8 باری، چون نمایندۀ آشور شنید که پادشاه آشور لاکیش را ترک گفته است، بازگشت و او را در حال جنگ با لِبنَه یافت.
\v 9 و اما سنحاریب پادشاه شنید که تیرهاقا پادشاهِ کوش عازم جنگ با اوست. پس چون این را شنید، قاصدانی نزد حِزِقیا فرستاد با این پیام:
\v 10 «به حِزِقیا پادشاه یهودا چنین بگویید: ”مگذار خدایی که بر او توکل داری تو را فریفته بگوید: ’اورشلیم به دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.
\v 11 اینک شنیده‌ای که پادشاهان آشور بر سر همۀ ممالک چه آورده‌اند و چگونه آنها را به نابودی کامل سپرده‌اند. و آیا تو رهایی خواهی یافت؟
\v 12 مگر خدایان اقوامی که به دست نیاکان من نابود شدند، یعنی خدایان جوزان، حَران، رِصِف و قوم عدن که در تِل‌اَسّار بودند، توانستند آن اقوام را رهایی دهند؟
\v 13 کجاست پادشاه حَمات و پادشاه اَرفاد؟ و یا پادشاه شهرهای سِفاروایِم، هینَع و عِوّا؟“»
\v 14 حِزِقیا نامه را از دست قاصدان گرفت و خواند. آنگاه به خانۀ خداوند درآمده، نامه را در حضور خداوند گسترد
\v 15 و به خداوند چنین دعا کرد:
\v 16 «ای خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، که در میان کروبیان نشسته‌ای، تویی که به تنهایی بر تمامی ممالک جهان خدا هستی. آسمان و زمین را تو آفریدی.
\v 17 پس حال ای خداوند، گوش فرا ده و بشنو! ای خداوند، چشمان خویش بگشا و ببین! سخنان سنحاریب را که به جهت کفر گفتن به خدای زنده فرستاده است، جملگی بشنو!
\v 18 خداوندا، راست است که پادشاهان آشور همۀ قومها را از بین برده و سرزمینشان را ویران کرده‌اند،
\v 19 و خدایانشان را در آتش افکنده، نابود کرده‌اند، زیرا آنها خدا نبودند، بلکه ساختۀ دست انسان از چوب و سنگ.
\v 20 پس حال ای یهوه خدای ما، ما را از دست او نجات ده تا همۀ ممالک جهان بدانند که تنها تو خداوند هستی.»
\v 21 آنگاه اِشعیا پسر آموص برای حِزِقیا چنین پیغام فرستاد: «یهوه، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: از آنجا که دربارۀ سنحاریب، پادشاه آشور، نزد من دعا کردی،
\v 22 کلامی که خداوند درباره‌اش گفته، این است:
«”دختر باکرۀ صَهیون
تو را خوار می‌شمارد و تمسخر می‌کند.
دختر اورشلیم،
از پسِ تو سر می‌جنباند.
\v 23 کیست آن که به او اهانت کرده، کفرش می‌گویی؟
آواز خویش بر که بلند می‌کنی،
و دیدگان خویش بر که برمی‌افرازی؟
آیا بر قدوسِ اسرائیل؟
\v 24 به واسطۀ خادمان خویش
خداوندگار را ریشخند کرده، گفته‌ای:
با ارابه‌های بسیارِ خویش
بر بلندای کوهها و بر دامنه‌های لبنان برآمده‌ام؛
بلندترین درختان سرو آزاد،
و بهترین صنوبر‌هایش را قطع کرده‌ام.
به دوردست‌ترین ارتفاعاتش
و نیکوترین بیشه‌هایش دست یافته‌ام.
\v 25 چاهها کنده‌ام،
و آب نوشیده‌ام.
به کفِ پای خود
همۀ رودخانه‌های مصر را خشکانیده‌ام.
\v 26 «”آیا نشنیده‌ای
که من این همه را از دیرباز مقدّر داشتم؟
و در روزگاران قدیم طرح کردم،
و حال آن را به انجام می‌رسانم،
تا تو شهرهای مستحکم را ویران کنی
و به تَلهایی از سنگ بدل سازی؟
\v 27 مردمانش قدرت خویش از کف دادند،
و ترسان و خوار گشتند؛
بسان گیاه صحرا،
و همچون جوانه‌های لطیف و نو رَسته، و
مانند علفی که بر بام جوانه می‌زند
ولی پیش از روییدن، می‌سوزد و می‌پَژمُرَد.
\v 28 «”من مکان نشستن تو را می‌دانم،
و آمدن و رفتنت را،
و خشمی را که بر من گرفته‌ای.
\v 29 چون بر من خشم گرفته‌ای
و آسوده‌خیالی‌ات به گوشم رسیده است،
قلاب خود را بر بینی تو خواهم نهاد،
و افسار خویش را بر دهانت خواهم زد،
و تو را از همان راهی که آمده‌ای باز خواهم گردانید.“
\v 30 «ای حِزِقیا! نشان برای تو این خواهد بود: امسال از گیاهان خودرو بخورید و سال بعد از آنچه از آن بروید، اما در سال سوّم بِکارید و بِدِرَوید و تاکستانها غرس نموده، از میوۀ آن بخورید.
\v 31 آری، بار دیگر باقیمانده‌ای از خاندان یهودا که رسته‌اند به پایین ریشه خواهند زد و به بالا میوه خواهند آورد،
\v 32 زیرا که از اورشلیم باقیمانده‌ای، و از کوه صَهیون رستگاران بیرون خواهند آمد. آری، غیرت خداوند لشکرها، این را به جا خواهد آورد.
\v 33 «پس خداوند دربارۀ پادشاه آشور چنین می‌فرماید: او به این شهر داخل نخواهد شد و به اینجا تیر نخواهد انداخت. با سپر به مقابل آن بر نخواهد آمد، و پشته‌ای در برابر حصار آن بر نخواهد افراشت.
\v 34 بلکه از همان راه که آمده است، باز خواهد گشت. آری، خداوند می‌فرماید که او به این شهر داخل نخواهد شد.
\v 35 زیرا به‌خاطر خود و به‌خاطر خدمتگزارم داوود از این شهر محافظت کرده، آن را نجات خواهم داد.»
\v 36 پس فرشتۀ خداوند بیرون آمد و صد و هشتاد و پنج هزار تن از سربازان اردوگاه آشور را کشت، چنانکه بامدادان چون قوم برخاستند، جز اجساد مردگان ندیدند!
\v 37 پس سنحاریب، پادشاه آشور، اردوی خود برچید و عقب نشست. او به خانه بازگشت و در نینوا ساکن شد.
\v 38 روزی چون او در معبد خدای خود، نِسروک، در حال پرستش بود، پسرانش اَدرَمِلِک و شَراِصِر او را به ضرب شمشیر کشتند و به سرزمین آرارات گریختند. پس از او پسرش اِسَرحَدّون به جای وی پادشاه شد.
\s5
\c 38
\p
\v 1 در آن ایام حِزِقیا بیمار و مُشرف به موت شد. اِشعیای نبی پسر آموص به عیادت او رفت و گفت: «خداوند چنین می‌فرماید: تدارک خانۀ خود ببین، زیرا که می‌میری و زنده نخواهی ماند.»
\v 2 پس حِزِقیا روی به دیوار نموده، نزد خداوند چنین دعا کرد:
\v 3 «خداوندا، تمنا دارم به یاد آوری که چگونه وفادارانه و با تمامی دل در حضورت سلوک کرده‌ام و آنچه در نظرت نیکو بوده است، به جا آورده‌ام.» پس حِزِقیا به تلخی بگریست.
\v 4 کلام خداوند بر اِشعیا نازل شده، فرمود:
\v 5 «برو و به حِزِقیا بگو: یهوه خدای جَدّت داوود چنین می‌گوید: دعایت را شنیدم و اشکهایت را دیدم؛ اینک پانزده سال بر عمرت می‌افزایم.
\v 6 تو و این شهر را از دست پادشاه آشور خواهم رهانید، و از این شهر حمایت خواهم کرد.
\v 7 برای تو نشانۀ وفای خداوند به وعده‌اش این خواهد بود:
\v 8 اینک سایۀ آفتاب را که بر ساعت آفتابی آحاز پایین رفته است، ده درجه به عقب بازمی‌گردانم.» پس آفتاب از جایی که پایین رفته بود، ده درجه به عقب بازگشت.
\v 9 این است متن آنچه حِزِقیا پادشاه یهودا پس از آنکه بیمار شد و بهبود یافت، نوشت:
\v 10 با خود گفتم که در میانسالی رخت برمی‌بندم؛
و بقیۀ سالهایم را در پس دروازه‌های هاویه می‌گذرانم.
\v 11 گفتم دیگر خداوند را نخواهم دید؛
آری، خداوند را در زمین زندگان نخواهم دید.
دیگر با ساکنان این جهان
بر آدمی نخواهم نگریست.
\v 12 مسکن من بسان خیمۀ شبانان
برچیده گشته و از من بازگرفته شده است.
همچو بافنده‌ای زندگی‌ام را پیچیده‌ام؛
او مرا از نَورَد بریده و جدا کرده است؛
روز و شب، مرا به پایان می‌رساند.
\v 13 تا بامدادان خویشتن را آرام ساختم؛
همچون شیر همۀ استخوانهایم را می‌شکند؛
روز و شب، مرا به پایان می‌رساند.
\v 14 همچون پرستو و دُرنا فریاد می‌زنم،
و همچون کبوتر ناله می‌کنم.
دیدگانم از نگریستن به بالا کم‌سو گشته؛
خداوندگارا، درمانده‌ام، مددکار من باش!
\v 15 اما چه گویم که او با من سخن گفته،
و خود چنین کرده است.
به سبب تلخی جان خویش
همۀ سالهای عمرم آهسته گام می‌زنم.
\v 16 خداوندگارا، آدمیان به این چیزها زیست می‌کنند،
و حیاتِ روح من نیز به همۀ اینهاست.
نیرویم بخش،
و مرا زنده نگاه دار!
\v 17 بی‌گمان به جهت سلامتی‌ام بود
که چنین عذاب کشیدم.
اما تو در محبت خود مرا از چاه هلاکت به‌دور داشتی؛
زیرا تمامی گناهانم را پشت سر خود افکندی.
\v 18 زیرا که هاویه سپاسِ تو نتواند گفت،
و مرگ تو را نتواند ستود.
آنان که به گودال فرو می‌شوند،
به امانت تو امید نتوانند داشت.
\v 19 زندگان، آری زندگانند که تو را سپاس می‌گویند،
همانند من، امروز.
پدران به پسران خویش
امانت تو را خواهند آموخت.
\v 20 خداوند مرا نجات خواهد داد؛
پس سرودهایم را با سازهای زهی خواهیم سرائید،
همۀ روزهای عمرمان، در خانۀ خداوند.
\v 21 و اما اِشعیا گفته بود: «مرهمی از انجیر گرفته، بر دُمَل او بنهید، و شفا خواهد یافت.»
\v 22 حِزِقیا پرسیده بود: «نشانۀ اینکه به خانۀ خداوند بر خواهم آمد، چیست؟»
\s5
\c 39
\p
\v 1 در آن زمان مِرودَک‌بَلَدان، پسر بَلَدان پادشاه بابِل، نامه‌ها و هدیه‌ای برای حِزِقیا فرستاد، زیرا شنیده بود که بیمار بوده و صحت یافته است.
\v 2 حِزِقیا فرستادگان را به‌خوشی به حضور پذیرفت و خانۀ خزائن خود و هرآنچه را که در خزانه‌های او یافت می‌شد، از سیم و زر و ادویه و روغن خالص و تمامی جنگ‌افزارش، همه را بدیشان نشان داد. هیچ چیز در کاخ حِزِقیا یا در تمامی مملکتش نبود که بدیشان نشان نداده باشد.
\v 3 آنگاه اِشعیای نبی نزد حِزِقیای پادشاه آمد و پرسید: «آن مردان چه می‌گفتند؟ از کجا نزدت آمده بودند؟» حِزِقیا پاسخ داد: «از سرزمینی دوردست نزدم آمده بودند. از بابِل!»
\v 4 اِشعیا پرسید: «در کاخ تو چه دیدند؟» حِزِقیا گفت: «هر چه در کاخ من است دیدند، و در خزاینم چیزی نیست که بدیشان نشان نداده باشم.»
\v 5 پس اِشعیا به حِزِقیا گفت: «کلام خداوند لشکرها را بشنو:
\v 6 هان، زمانی خواهد آمد که هر چه در کاخ توست و آنچه پدرانت تا به امروز اندوخته‌اند، همگی به بابِل برده خواهد شد، و خداوند می‌فرماید، چیزی باقی نخواهد ماند.
\v 7 و برخی از نوادگانت نیز که از تو پدید آیند و تو ایشان را تولید خواهی کرد، بدان‌جا برده خواهند شد، و ایشان در دربار پادشاه بابِل خواجه خواهند بود.»
\v 8 حِزِقیا به اِشعیا گفت: «کلام خداوند که گفتی نیکوست.» زیرا با خود می‌اندیشید که: «دست‌کم تا زمانی که من در قید حیاتم، صلح و امنیت خواهد بود!»
\s5
\c 40
\p
\v 1 تسلی دهید! قوم مرا تسلی دهید!
خدای شما می‌گوید.
\v 2 به اورشلیم سخنان دلگرم‌کننده بگویید
و او را ندا در دهید
که دوران زحمت طاقت‌فرسایش به پایان رسیده،
و تاوان گناهش پرداخت شده است،
زیرا که به جهت تمامی گناهانش
از دست خداوند دوچندان دریافت کرده است.
\v 3 صدایی ندا می‌کند:
«راه خداوند را در بیابان مهیا سازید
و طریقی برای خدای ما در صحرا هموار کنید؛
\v 4 هر درّه‌ای برافراشته شود
و هر کوه و تَلی پست گردد.
زمینِ ناصافْ صاف،
و ناهمواری‌ها هموار گردد.
\v 5 آنگاه جلال خداوند آشکار خواهد شد،
و تمامی بشر با هم آن را خواهند دید،
زیرا که دهان خداوند سخن گفته است.»
\v 6 هاتفی می‌گوید: «ندا کن!»
گفتم: «به چه ندا کنم؟»
«آدمی جملگی علف است
و زیبایی‌اش یکسره چون گُل صحرا!
\v 7 علف می‌خشکد و گل می‌پژمُرَد،
زیرا که دَم خداوند بر آن دمیده می‌شود.
براستی که مردمان علفند!
\v 8 علف می‌خشکد و گُل می‌پژمُرَد،
اما کلام خدای ما تا ابد باقی می‌ماند.
\v 9 ای صَهیون، که بشارت می‌آوری،
به کوه بلند برآی!
و ای اورشلیم، که مژده می‌رسانی،
به نیروی تمام صدایت را بلند کن!
آن را بلند کن و مترس!
به شهرهای یهودا بگو:
«هان، خدای شما است!»
\v 10 اینک خداوندگارْ یهوه نیرومندانه می‌آید
و بازویش برای او حکمرانی می‌کند.
پاداش او با وی است
و اُجرت او پیش رویش می‌آید.
\v 11 او همچون شبانْ گوسفندان خود را خواهد چرانید،
و بره‌ها را میان بازوانش گرد خواهد آورد؛
آنها را در آغوش خود حمل خواهد کرد،
و شیردهندگان را با ملایمت رهبری خواهد نمود.
\v 12 کیست که آبها را به کف دست خود پیموده،
و آسمانها را به وجب اندازه گرفته باشد؟
کیست که غبار زمین را در پیمانه گنجانیده،
و کوهها را به قَپّان و تپه‌ها را به ترازو وزن کرده باشد؟
\v 13 کیست که روح خداوند را هدایت کرده،
و یا چون مشاورش به او تعلیم داده باشد؟
\v 14 او از که مشورت خواست تا به او فهم ببخشد
و طریق عدالت را به وی تعلیم دهد؟
یا او را معرفت بیاموزد
و طریق فهم را بر وی بنمایاند؟
\v 15 براستی که قومها همچون قطره‌ای در دَلوَند،
و همچون غباری بر کفۀ ترازو محسوب می‌شوند.
به‌واقع که او سواحل دوردست را همچون گَرد برمی‌گیرد!
\v 16 لبنان به جهت هیزم کافی نیست،
و حیواناتش برای قربانی تمام‌سوز کفایت نمی‌کنند.
\v 17 قومها جملگی در برابر او هیچند؛
در نظرش بطالتند و از هیچ هم کمتر می‌نمایند.
\v 18 پس خدا را به که تشبیه می‌کنید؟
و کدام شباهت را با او قیاس توانید کرد؟
\v 19 و اما تمثالی را در نظر آورید!
صنعتگری آن را می‌ریزد،
زرگری آن را به طلا می‌پوشاند
و زنجیرهای نقره برایش می‌ریزد.
\v 20 فقیری که توان چنین هدیه‌ای ندارد،
چوبی را که نمی‌پوسد برمی‌گزیند
و صنعتگری ماهر می‌جوید
تا برایش تمثالی تراشیده بسازد که واژگون نشود.
\v 21 آیا ندانسته و نشنیده‌اید؟
آیا از ابتدا به شما خبر داده نشده است؟
و از زمانی که زمین بنیان نهاده شد، درک نکرده‌اید؟
\v 22 اوست که بر بالای دایرۀ زمین نشسته است،
و ساکنان آن به ملخ می‌مانند.
اوست که آسمانها را چون پرده می‌گسترانَد،
و همچون خیمه‌ای به جهت سکونت پهن می‌کند.
\v 23 اوست که امیران را هیچ می‌گرداند،
و داوران جهان را چون بطالت می‌سازد.
\v 24 هنوز کاشته نشده و غرس نگردیده‌اند،
و هنوز در زمین ریشه ندوانیده‌اند
که او بر آنها می‌دمد و خشک می‌شوند،
و گردباد ایشان را چون کاه می‌روبد.
\v 25 آن قدوس می‌گوید: مرا با که قیاس می‌کنید،
تا با او برابر باشم؟
\v 26 چشمان خود را به اعلی برافرازید و ببینید:
کیست که اینها را آفرید؟
کیست که لشکر اینها را به شماره بیرون می‌آورد،
و آنها را جملگی به نام می‌خوانَد؟
به سبب کثرت قوّت و عظمت قدرتش
هیچ‌یک از آنها گم نخواهد شد.
\v 27 ای یعقوب، چرا با خود می‌اندیشی،
و ای اسرائیل، چرا می‌گویی:
«طریق من از خداوند پنهان است،
و خدایم دادرسی مرا به فراموشی سپرده است»؟
\v 28 آیا ندانسته‌ای؟
آیا نشنیده‌ای؟
که یهوه خدای سرمدی است،
آفرینندۀ کرانهای زمین؟
او هرگز درمانده و خسته نمی‌شود،
و فَهمِ او را تفحص نتوان کرد.
\v 29 ضعیفان را قوّت می‌بخشد،
و ناتوانان را نیروی بیشتر عطا می‌کند.
\v 30 حتی جوانان نیز خسته و درمانده می‌شوند،
و جوانمردان از پا می‌افتند.
\v 31 اما آنان که برای خداوند انتظار می‌کشند،
نیروی تازه خواهند یافت
و با بالهایی همچون عقاب اوج خواهند گرفت؛
خواهند دوید و خسته نخواهند شد؛
خواهند خرامید و درمانده نخواهند گردید.
\s5
\c 41
\p
\v 1 ای سواحل دوردست، خاموش باشید و به من گوش بسپارید؛
ای ملتها، نیروی خویش تازه کنید.
پیش آمده لب به سخن بگشایید؛
بیایید تا با هم برای محاکمه نزدیک آییم.
\v 2 آن کیست که فاتحی عادل از شرق برانگیخت،
و او را به خدمت خویش برگماشت؟
که قومها را تسلیم وی می‌کند،
و پادشاهان را مطیع وی می‌گرداند؛
که آنان را چون غبار به شمشیر وی می‌سپارد،
و همچون کاه که بر باد شود، به کَمانش وامی‌گذارد.
\v 3 او ایشان را تعقیب می‌کند و به سلامتی می‌گذرد،
از راهی که پیشتر در آن پا ننهاده است.
\v 4 کیست که این همه را به عمل آورده،
و کیست که نسلها را از آغاز فرا خوانده است؟
من هستم، یهوه،
من که اوّلین و نیز با امور آخرینم،
من هستم.
\v 5 سواحل دوردست این را دیده، ترسان گشته‌اند،
و کرانهای زمین به لرزه درآمده‌اند.
آنها پیش آمده، نزدیک می‌شوند،
\v 6 و هر یک دیگری را یاری می‌دهند،
و به برادر خود می‌گویند: «قوی باش!»
\v 7 صنعتگر به زرگر قوّت‌قلب می‌دهد،
و چکش‌کار او را که بر سَندان می‌کوبد، تشویق می‌کند.
دربارۀ آنچه جوش خورده، می‌گوید که «نیکوست»،
و آن را به میخها محکم می‌کند تا واژگون نشود.
\v 8 اما تو ای اسرائیل، خادم من،
و ای یعقوب، که تو را برگزیده‌ام،
و ای نسل دوست من ابراهیم،
\v 9 من تو را از کرانهای زمین برگرفتم،
و از دورترین نقاطش تو را فرا خواندم.
به تو گفتم: «تو خادم من هستی؛
تو را برگزیده‌ام و رد نکرده‌ام»؛
\v 10 پس ترسان مباش زیرا من با تو هستم،
و هراسان مباش زیرا من خدای تو هستم.
تو را تقویت خواهم کرد و یاری خواهم داد،
و به دست راست عدالتِ خویش از تو حمایت خواهم نمود.
\v 11 اینک آنان که بر تو خشم گیرند،
جملگی سرافکنده و رسوا خواهند شد،
و آنان که با تو به مخالفت برخیزند،
هیچ گشته، هلاک خواهند شد.
\v 12 هرچند دشمنانت را بجویی،
ایشان را نخواهی یافت،
و آنان که با تو به جنگ برخیزند،
نیست و نابود خواهند شد.
\v 13 زیرا من که یهوه، خدای تو هستم،
دست راست تو را می‌گیرم،
و به تو می‌گویم، «مترس،
من تو را یاری خواهم داد.»
\v 14 ای یعقوب، که همچون کِرمی
و ای اسرائیلِ کم‌شمار، مترس!
خداوند می‌فرماید: من خود تو را یاری خواهم داد؛
وَلیّ تو، قدوس اسرائیل است.
\v 15 اینک از تو خرمنکوبی خواهم ساخت
تیز و نو و دندانه‌دار؛
کوهها را کوبیده، خُرد خواهی کرد،
و تَلها را به کاه بدل خواهی ساخت.
\v 16 آنها را خواهی افشاند و باد آنها را خواهد راند،
و تندباد آنها را پراکنده خواهد ساخت.
اما تو در خداوند شادی خواهی کرد،
و در قدوس اسرائیل فخر خواهی نمود.
\v 17 فقیران و نیازمندان آب می‌جویند و نمی‌یابند،
و زبانشان از تشنگی تَرَک می‌خورد.
اما من، یهوه، ایشان را اجابت خواهم کرد؛
من، خدای اسرائیل، ایشان را وا نخواهم گذاشت.
\v 18 بر تَلهای خشک نهرها جاری خواهم کرد،
و در میان وادیها چشمه‌ها روان خواهم ساخت.
بیابان را به برکۀ آب بدل خواهم کرد،
و خشکزار را به چشمه‌ساران.
\v 19 در بیابان سرو آزاد خواهم گذاشت
و هم اقاقیا و آس و زیتون،
و در زمین خشک درخت کاج غرس خواهم کرد
و صنوبر و سرو را با هم.
\v 20 تا همه ببینند و بدانند،
و تعمق کرده دریابند،
که دست خداوند این را کرده،
و قدوس اسرائیل این را پدید آورده است.
\v 21 خداوند می‌گوید: ادعای خود را مطرح سازید،
و شاهِ یعقوب می‌گوید: قوی‌ترین براهین خویش را عرضه دارید.
\v 22 آنچه را که واقع خواهد شد
پیش آورده، بر ما اعلام کنید.
امور نخستین را به ما بگویید،
تا در آنها تأمل کنیم
و انجامِ آنها را بدانیم.
یا امور آینده را به ما بشنوانید
\v 23 و آنچه را که پس از این می‌آید بیان کنید،
تا بدانیم که شما خدایانید.
آری، کاری انجام دهید، نیک یا بد،
تا ترسان و هراسان شویم.
\v 24 اما شما هیچ هستید و کارهایتان از هیچ هم کمتر؛
آن که شما را اختیار کند مکروه است.
\v 25 و اما من کسی را از شمال برانگیخته‌ام که خواهد آمد،
کسی را از محل طلوع آفتاب، که نام مرا خواهد خواند.
او بر سلاطین همچون بر گِل پا خواهد نهاد،
همچون کوزه‌گری که گِل را لگدمال کند؛
\v 26 کیست که از ابتدا این را بیان کرد،
تا بدانیم؟
و کیست که از پیش آن را گفت،
تا بگوییم که، «سخنش راست است»؟
هیچ‌کس آن را بیان نکرد،
و هیچ‌کس آن را اعلام ننمود،
و هیچ‌کس سخنی از شما نشنید.
\v 27 من بودم که نخست به صَهیون گفتم: «هان، اینها را بنگر!»
من بودم که به اورشلیم بشارت‌دهنده‌ای بخشیدم.
\v 28 اما خود می‌نگرم و کسی را نمی‌یابم:
در میان ایشان مشورت‌دهنده‌ای نیست،
و نه کسی که چون سؤال می‌کنم پاسخ تواند داد.
\v 29 اینک آنان جملگی باطلند،
و کارهایشان هیچ است؛
و بتهای ریخته‌شدۀ ایشان
باد و بطالت بیش نیست.
\s5
\c 42
\p
\v 1 این است خادم من که از او حمایت می‌کنم،
و برگزیدۀ من که جانم از او خشنود است.
من روح خود را بر او می‌نهم،
و او عدالت را در حق قومها جاری خواهد ساخت.
\v 2 او فریاد نخواهد زد و آوای خویش بلند نخواهد کرد،
و صدای خود را در کوچه‌ها نخواهد شنوانید.
\v 3 نی خُرد شده را نخواهد شکست،
و فتیلۀ کم‌سو را خاموش نخواهد کرد.
او عدالت را در کمال امانت اجرا خواهد نمود؛
\v 4 سست نخواهد شد و دلسرد نخواهد گشت
تا عدل و انصاف را بر زمین برقرار سازد.
سواحل دوردست چشم‌انتظار شریعت اویند.
\v 5 یهوه خدا که آسمانها را آفرید و آنها را گسترانید،
او که زمین و ثمرات آن را وسعت می‌بخشد،
و نَفَس را به مردمانی که بر آنند
و روح را به کسانی که بر آن سالکند ارزانی می‌دارد،
چنین می‌فرماید:
\v 6 «من، یهوه، تو را به جهت برقراری عدالت خوانده‌ام؛
من دست تو را خواهم گرفت
و تو را حفظ خواهم کرد؛
من تو را عهدی برای قوم
و نوری برای ملتها خواهم ساخت؛
\v 7 تا چشمان نابینایان را بگشایی،
و اسیران را از زندان برهانی،
و ظلمت‌نشینان را از سیاهچال به در آوری.
\v 8 «من یهوه هستم! نام من این است!
من جلال خود را به کسی دیگر نخواهم داد،
و نه ستایش خویش را به بتهای تراشیده.
\v 9 اینک وقایع پیشین به‌انجام رسید،
و حال من از چیزهای نو خبر می‌دهم،
و آنها را پیش از وقوع به شما اعلام می‌دارم.»
\v 10 ای دریانوردان و هرآنچه در دریاست،
ای سواحل دوردست و تمامی ساکنان آنها،
سرودی نو برای خداوند بسرایید،
و او را از کرانهای زمین بستایید.
\v 11 صحرا و شهرهایش صدای خود را بلند کنند،
و هم روستاهایی که اهالی قیدار در آنها ساکنند.
ساکنان سِلاع بانگ شادی سر دهند،
و از فراز کوهها فریاد برآورند.
\v 12 خداوند را جلال دهند،
و او را از سواحل دوردست ستایش کنند.
\v 13 خداوند مانند جنگاوری بیرون می‌آید،
و همچون مرد جنگی غیرت خویش را برمی‌انگیزاند؛
فریاد برکشیده، غریو نبرد سر می‌دهد
و بر دشمنان خویش چیرگی می‌یابد.
\v 14 «دیرزمانی است که لب فرو بسته‌ام؛
خاموش مانده‌ام و خودداری کرده‌ام؛
اما حال چون زنی در حالِ زا فریاد خواهم کرد،
و نَفَس‌زنان آه خواهم کشید.
\v 15 کوهها و تپه‌ها را خراب خواهم کرد،
و گیاها‌نشان را خشک خواهم ساخت.
نهرها را به ساحل شنی بدل خواهم کرد،
و برکه‌ها را خشک خواهم نمود.
\v 16 نابینایان را به راهی که نمی‌دانند رهبری خواهم کرد
و در طریقهای ناآشنا هدایت‌خواهم نمود.
تاریکی را در برابر ایشان به نور بدل خواهم کرد،
ناهمواری‌ها را به زمین هموار.
آری، این همه را به جا خواهم آورد،
و ایشان را وا نخواهم نهاد».
\v 17 آنان که بر تمثالهای تراشیده توکل دارند
و به بتهای ریخته‌شده می‌گویند: «شمایید خدایان ما»!
به عقب رانده خواهند شد
و به‌غایت شرمسار خواهند گردید.
\v 18 ای ناشنوایان، بشنوید!
و ای نابینایان، بنگرید تا ببینید!
\v 19 کیست نابینا همچون خادم من،
و کیست ناشنوا همچون پیام‌آور من که او را می‌فرستم؟
کیست که کور باشد مانند هم‌پیمان من،
و نابینا همچون خادم خداوند؟
\v 20 چیزهای بسیار می‌بینی، اما توجه نمی‌کنی؛
گوشهایت باز است، اما هیچ نمی‌شنوی!
\v 21 خداوند را به سبب عدالتش پسند آمد
که شریعت خود را بزرگ داشته، تکریم نماید.
\v 22 اما اینان قومی به غنیمت برده شده و به تاراج رفته‌اند؛
جملگی در سیاهچالها در بند نهاده شده و در زندانها پنهانند.
غنیمت گشته‌اند و کسی نیست که رهایی‌شان دهد،
به تاراج رفته‌اند و کسی نمی‌گوید: «باز ده».
\v 23 کیست در میان شما که بدین کلام گوش بسپارد،
و برای ایام آینده توجه کند و بشنود؟
\v 24 کیست که یعقوب را به تاراجگر تسلیم کرد،
و اسرائیل را به دست غارتگران سپرد؟
آیا خداوند نبود
که به او گناه ورزیدند؟
زیرا نمی‌خواستند به راههای او سلوک کنند،
و از شریعت او اطاعت نکردند.
\v 25 از این رو حِدَت خشم خود را بر ایشان ریخت
و شدت جنگ را بر ایشان نازل فرمود؛
و آن ایشان را از هر سو در کام کشید،
اما در نیافتند؛
و ایشان را سوزانید،
اما عبرت نیاموختند.
\s5
\c 43
\p
\v 1 اما اکنون خداوند، آفرینندۀ تو ای یعقوب، و صانع تو ای اسرائیل، چنین می‌فرماید:
«مترس، زیرا من تو را فدیه داده‌ام،
و تو را به نام خوانده‌ام، پس از آنِ من هستی.
\v 2 چون از آبها بگذری، با تو خواهم بود،
و چون از نهرها عبور کنی، تو را فرو نخواهند گرفت.
چون از میان آتش روی، نخواهی سوخت،
و شعله‌‌اش تو را نخواهد سوزانید.
\v 3 زیرا من یهوه خدای تو هستم،
قدوس اسرائیل، نجات‌دهندۀ تو.
مصر را فدیۀ تو می‌سازم،
و کوش و سِبا را به جای تو می‌دهم.
\v 4 از آنجا که در نظرم گرانبها و محترمی،
و چون تو را دوست می‌دارم،
آدمیان را به عوض تو خواهم داد،
و قومها را به عوض جان تو تسلیم خواهم کرد.
\v 5 مترس، زیرا من با تو هستم؛
فرزندانت را از مشرق خواهم آورد،
و تو را از مغرب جمع خواهم کرد.
\v 6 به شمال خواهم گفت: ”رهایشان کن“،
و به جنوب که: ”نگاهشان مدار“.
پسرانم را از دوردستها بیاورید،
و دخترانم را از چهار گوشۀ زمین؛
\v 7 یعنی هر که را که به نام من خوانده می‌شود
و او را برای جلال خویش آفریده،
و سرشته و ساخته‌ام.»
\v 8 قومی را که چشم دارند اما نمی‌بینند،
و گوش دارند اما نمی‌شنوند، بیرون آور!
\v 9 تمامی قومها گرد هم آیند،
و ملتها جمع شوند.
کیست در میان آنها که این را بیان کند،
و امور نخستین را بر ما اعلام دارد؟
شاهدان خود را بیاورند
تا ثابت کنند که ایشان راست می‌گویند؛
تا دیگران بشنوند و بگویند: «آری، درست است.»
\v 10 خداوند می‌فرماید: «شما شاهدان من هستید،
و خادم من که شما را برگزیده‌ام،
تا مرا بشناسید و به من ایمان آورید،
و دریابید که من او هستم.
پیش از من خدایی مصوّر نشده،
و پس از من نیز نخواهد بود.
\v 11 من، آری من، یهوه هستم،
و جز من نجات‌دهنده‌ای نیست.
\v 12 من بیان داشته و نجات داده و اعلام کرده‌ام،
و خدایی بیگانه در میان شما نبوده است.
خداوند می‌فرماید:
«شما شاهدان من هستید، و من خدا هستم.
\v 13 آری از ایام قدیم من اویم؛
کسی از دست من رهایی نتواند داد؛
چون من عمل کنم، کیست که آن را برگرداند؟»
\v 14 خداوند که ولیّ شما و قدوس اسرائیل است چنین می‌فرماید: «من به‌خاطر شما به بابِل خواهم فرستاد و همۀ ایشان یعنی کَلدانیان را در همان کشتیهایی که بدان فخر می‌کنند، وادار به فرار خواهم کرد.
\v 15 «من یهوه هستم، قدوسِ شما،
آفرینندۀ اسرائیل، پادشاه شما.»
\v 16 خداوند چنین می‌فرماید -
همان که راهی در دریا ساخت،
و طریقی در میان آبهای عظیم پدید آورد؛
\v 17 همان که ارابه‌ها و اسبان را بیرون آورد،
و سپاهیان و جنگاوران را،
و آنان در آنجا افتادند و دیگر برنخاستند
و از بین رفته، چون فتیله خاموش شدند:
\v 18 «چیزهای پیشین را دیگر به یاد میاورید،
و به امور قدیم میندیشید.
\v 19 هان، اکنون من کاری تازه می‌کنم:
هم‌اکنون در حال پدید آمدن است؛
آیا آن را تشخیص نمی‌دهید؟
من در بیابان راهی پدید می‌آورم،
و در بَرَهوتْ نهرها جاری می‌سازم.
\v 20 وحوش صحرا مرا حرمت خواهند داشت،
حتی شغالان و شترمرغان،
زیرا که در بیابان آب جاری می‌کنم
و در بَرَهوتْ نهرها روان می‌سازم،
تا قوم برگزیدۀ خویش را سیراب کنم،
\v 21 قومی را که برای خود سرشتم
تا ستایش مرا بیان دارند.
\v 22 «اما تو ای یعقوب، مرا نخواندی،
و تو ای اسرائیل، از من خسته شدی!
\v 23 گوسفندان به جهت قربانی تمام‌سوز برایم نیاوردی،
و با قربانیهای خود مرا تکریم نکردی.
من با مطالبۀ هدایا، باری گران بر تو ننهادم
و با طلبیدن بخور، تو را خسته نکردم.
\v 24 برایم نی معطر به نقره نخریدی
و به پیه قربانیهایت مرا خشنود نساختی،
بلکه با گناهانت باری گران بر من نهادی،
و با تقصیرات خویش مرا خسته کردی.
\v 25 «من هستم، آری من، که نافرمانیهایت را به‌خاطر خویشتن محو می‌سازم،
و گناهانت را دیگر به یاد نمی‌آورم.
\v 26 گذشته را به من یادآور شو؛
بیا تا با هم به داوری بنشینیم!
حجّت خود را بیاور،
تا ثابت شود که حق به جانب توست.
\v 27 نیای نخست تو گناه ورزید،
و میانجیگران تو بر من عِصیان ورزیدند.
\v 28 پس من نیز سروران قُدس را بی‌حرمت خواهم ساخت،
و یعقوب را به نابودی و اسرائیل را به دشنام خواهم سپرد.
\s5
\c 44
\p
\v 1 «اما حال ای خادم من یعقوب،
و ای اسرائیل که تو را برگزیده‌ام، بشنو!
\v 2 خداوند که صانع توست،
و تو را از رحِم بسرشت،
همان که تو را یاری خواهد داد،
چنین می‌فرماید:
ای خادم من یعقوب،
و ای یِشورون که تو را برگزیده‌ام، مترس!
\v 3 زیرا که بر زمین تشنه آب خواهم ریخت،
و بر خشکزار نهرها جاری خواهم ساخت.
روح خود را بر نسل تو فرو خواهم ریخت،
و برکت خویش را بر فرزندان تو.
\v 4 آنان در میان نیزار خواهند رویید،
همچون درختان بید در کنار جویبار.
\v 5 یکی خواهد گفت: ”من از آنِ خداوندم،“
و دیگری خود را به نام یعقوب خواهد خواند؛
یکی دیگر بر دست خود خواهد نوشت: ”از آنِ خداوند،“
و نام اسرائیل را بر خود خواهد نهاد.»
\v 6 خداوند چنین می‌فرماید، خداوند لشکرها،
که پادشاه اسرائیل و ولیّ ایشان است:
«من اوّلم و من آخر،
و جز من خدایی نیست.
\v 7 کیست که بتواند مانند من وقایع را از پیش اعلام کند؟
اگر هست بگذار از ایامی که قومِ کهن خویش را برقرار داشتم
آنچه را رخ خواهد داد بیان کرده، به من عرضه دارد،
و آنچه را بر آنها واقع خواهد شد از پیش بگوید.
\v 8 پس ترسان و لرزان مباشید؛
آیا من از دیرباز به شما نگفتم،
و آن را اعلام نکردم؟
شما شاهدان من هستید!
آیا غیر از من خدایی هست؟
نه، صخره‌ای دیگر نیست
و احدی را نمی‌شناسم.»
\v 9 آنان که تمثال تراشیده می‌سازند جملگی هیچند،
و آنچه بدان رغبت دارند فایده‌ای نمی‌رساند.
شاهدان ایشان نمی‌بینند و نمی‌دانند،
پس شرمسار خواهند شد.
\v 10 کیست آن که خدایی بسازد یا تمثالی بریزد،
که منفعتی بدو نمی‌رساند؟
\v 11 پس او و امثال او شرمسار خواهند شد.
سازندگان بتها انسانی بیش نیستند،
پس همگی گرد آمده، بایستند؛
ایشان هراسان خواهند شد،
و با هم سرافکنده خواهند گردید.
\v 12 آهنگر با تیشه بر زغالها کار می‌کند. او با چکش به بتی شکل می‌دهد و به نیروی بازوی خویش آن را می‌سازد. او گرسنه شده، نای از کف می‌دهد و آب ننوشیده، به حال ضعف می‌افتد!
\v 13 نجّار با ریسمان چوب را اندازه می‌گیرد و با قلم نشانه‌گذاری می‌کند. با رنده آن را صاف می‌کند و با پرگار بر آن نشانه می‌گذارد. آن را به شباهت انسان و با زیبایی بشری می‌سازد تا در خانه‌ای بگذارد.
\v 14 او سروهای آزاد می‌بُرد، و یا درخت چنار یا بلوطی برای خود اختیار می‌کند، و می‌گذارد تا در جنگل نمو کند؛ و یا درخت کاجی می‌نشاند و باران آن را نمو می‌دهد.
\v 15 آنگاه برای شخص به جهت سوخت به کار می‌آید. قدری از آن را برگرفته، خود را با آن گرم می‌کند و آتش افروخته، نان می‌پزد. سپس از آن خدایی می‌سازد و آن را می‌پرستد، و تمثالی تراشیده، در برابرش سَجده می‌کند!
\v 16 باری، از آن هیزم نیمی را در آتش می‌سوزاند؛ بر آن خوراک خود را طبخ می‌کند، و گوشت کباب کرده، می‌خورد و سیر می‌شود. نیز خود را گرم می‌کند و می‌گوید: «وه چه گرم شدم! گرمای آتش را حس می‌کنم!»
\v 17 و از آنچه باقی مانَد، خدایی یعنی تمثالی تراشیده برای خود می‌سازد و در برابرش سَجده کرده، آن را می‌پرستد و به آن دعا کرده، می‌گوید: «ای که خدای من هستی، مرا برهان!»
\v 18 ایشان را هیچ درک و فهمی نیست؛ زیرا چشمانشان را بسته است تا نبینند، و دلهایشان را نیز تا نفهمند.
\v 19 هیچ‌یک لختی تأمل نمی‌کند و هیچ‌یک را این درک و فهم نیست که بگوید: «نیمی از آن را در آتش سوزاندم، و بر زغالهایش نان پختم، و بر آن گوشت کباب کرده خوردم؛ آیا از باقی آن چیزی مکروه بسازم و در برابر چوبی سَجده کنم؟»
\v 20 او خاکستر می‌خورَد و دلی فریب‌خورده او را گمراه می‌سازد. خود را نتواند رهانید، و با خود نتواند گفت که: «آیا دروغی به دست راست خویش ندارم؟»
\v 21 ای یعقوب و ای اسرائیل، اینها را به یاد آور،
این را که تو خادم من هستی؛
من تو را سرشته‌ام و تو خدمتگزار من هستی؛
ای اسرائیل، تو را فراموش نخواهم کرد.
\v 22 نافرمانیهایت را مانند ابر رُفتَم،
و گناهانت را مانند مِه محو ساختم.
نزد من بازگرد،
زیرا که تو را فدیه داده‌ام.
\v 23 ای آسمانها بانگ شادی سر دهید،
زیرا که خداوند چنین کرده است؛
ای ژرفاهای زمین فریاد برآورید!
ای کوهها، و ای جنگلها و تمامی درختانش،
بسرائید!
زیرا که خداوند یعقوب را فدیه داده است،
و در اسرائیل جلال خود را نمایان خواهد ساخت.
\v 24 خداوند که ولیّ توست و تو را از رَحِم سرشته است، چنین می‌فرماید:
«من هستم یهوه،
آن که همه چیز را آفرید،
آسمانها را به‌تنهایی گسترانید،
و زمین را یکه و تنها پهن کرد.
\v 25 آن که آیات انبیای دروغین را باطل می‌سازد،
و غیب‌گویان را اَبله می‌گرداند.
آن که حکیمان را ناکام بازمی‌گرداند،
و معرفت آنان را به حماقت بدل می‌سازد.
\v 26 آن که کلام خدمتگزارانش را تحقق می‌بخشد،
و پیشگوییهای فرستادگانش را به انجام می‌رساند.
آن که دربارۀ اورشلیم می‌گوید: ”مسکون خواهد شد!“
و دربارۀ شهرهای یهودا، که: ”بنا خواهند گردید“،
و دربارۀ ویرانه‌هایشان، که ”آنها را بر پا خواهم داشت“.
\v 27 آن که به ژرفای دریا می‌گوید: ”خشک شو!
من نهرهایت را خشک خواهم کرد“.
\v 28 آن که دربارۀ کوروش می‌گوید: ”او شبان من است،
و تمامی خشنودی مرا به جا خواهد آورد“.
و آن که دربارۀ اورشلیم می‌گوید: ”بنا خواهد شد“،
و در خصوص معبد که: ”بنیادت نهاده خواهد گشت.“»
\s5
\c 45
\p
\v 1 این است آنچه خداوند به مرد مسح‌شدۀ خود می‌گوید،
به کوروش، که دست راستش را گرفتم
تا قومها را در برابرش به زانو درآورم،
و توان ایستادگی را از آنان سلب کنم،
تا درها را در برابرش بگشایم
و دروازه‌ها دیگر بسته نشوند:
\v 2 «من پیش روی تو خواهم خرامید،
و بلندیها را هموار خواهم کرد؛
دروازه‌های برنجین را در هم خواهم شکست
و پشت‌بندهای آهنین را خواهم بُرید.
\v 3 گنجهای نهان در تاریکی را به تو خواهم بخشید،
و خزائن پنهان در جایهای مخفی را از آنِ تو خواهم ساخت.
تا بدانی که من یهوه، خدای اسرائیل، هستم،
که تو را به نام می‌خوانم.
\v 4 به‌خاطر خدمتگزارم یعقوب،
و برگزیده‌ام اسرائیل است
که تو را به نام می‌خوانم
و لقبی پرافتخار به تو می‌بخشم،
اگرچه مرا نمی‌شناسی.
\v 5 من یهوه هستم و دیگری نیست؛
به‌جز من خدایی نیست.
اگرچه مرا نمی‌شناسی،
تو را تجهیز خواهم کرد،
\v 6 تا از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن،
بدانند که غیر از من کسی نیست؛
من یهوه هستم و دیگری نیست؛
\v 7 پدیدآورندۀ روشنایی و خالق تاریکی،
موجد سعادت و آفرینندۀ مصیبت؛
آری من، یهوه، تمام اینها را به جا می‌آورم.
\v 8 ای آسمانها از بالا ببارانید،
و ابرها عدالت را فرو ریزند؛
زمین بشکافد
و نجات و عدالت بار آورد،
و آنها را با هم برویاند؛
من، خداوند، اینها را آفریده‌ام.
\v 9 وای بر کسی که با صانع خود مجادله می‌کند،
حال آنکه سفالی از سفالهای زمین بیش نیست!
آیا گِل به کوزه‌گر می‌گوید: ”این چیست که می‌سازی؟“،
یا، ”کوزۀ تو را دسته نیست“؟
\v 10 وای بر آن که به پدرش بگوید: ”این چیست که تولید می‌کنی؟!“
یا به مادرش، که: ”چه می‌زایی؟!“»
\v 11 خداوند که قدوس اسرائیل و صانع اوست،
دربارۀ امور آینده چنین می‌فرماید:
«آیا دربارۀ فرزندانم مرا زیر سؤال می‌برید؟
آیا درمورد اعمال دستانم به من امر و نهی می‌کنید؟
\v 12 منم که زمین را ساختم
و انسان را بر آن آفریدم؛
دستان من بود که آسمانها را گسترانید،
و تمامی لشکریان آسمان را من فرمان دادم.
\v 13 من کوروش را برای اجرای عدالتم برانگیخته‌‌ام،
و راههایش را جملگی راست خواهم گردانید.
او شهر مرا بنا خواهد کرد،
و اسیرانم را آزاد خواهد ساخت،
اما نه برای دستمزد یا پاداش؛»
این را خداوند لشکرها می‌گوید.
\v 14 خداوند چنین می‌فرماید:
«ثروت مصر و منفعتِ کوش و مردان بلندقامت سِبا،
جملگی نزد تو آمده، از آن تو خواهند گشت.
آنان از پی تو خواهند آمد،
و در غُل و زنجیر به نزد تو عبور خواهند کرد،
و در برابرت تعظیم کرده، التماس‌کنان خواهند گفت:
”براستی که خدا با توست و جز او کسی نیست؛
غیر از او خدایی نیست.“»
\v 15 ای خدا و ای نجات‌دهندۀ اسرائیل،
براستی که تو خدایی هستی که خود را پنهان می‌کنی.
\v 16 همۀ سازندگان بتها سرافکنده و رسوا خواهند شد،
آری همه با هم به رسوایی گرفتار خواهند آمد.
\v 17 اما اسرائیل به دست خداوند به نجات جاودانی نجات خواهد یافت،
و تا به ابد سرافکنده و رسوا نخواهد گشت.
\v 18 زیرا خداوند که آسمانها را آفرید،
او که خداست و زمین را شکل داد،
و آن را ساخت و استوار نمود،
و آن را نیافرید تا تهی باشد،
بلکه تا از سکنه پر گردد،
هم‌او چنین می‌فرماید:
«من خداوند هستم،
و جز من کسی نیست.
\v 19 من در خفا سخن نگفتم
و نه در جایی از سرزمین تاریک؛
و به نسل یعقوب نگفتم که
”مرا عبث بطلبید.“
من، یهوه، به امانت سخن می‌گویم
و آنچه را که راست است اعلام می‌کنم.
\v 20 «ای بازماندگان قومها، گرد هم آیید!
بیایید و به هم نزدیک شوید!
نادانند کسانی که تمثالهای تراشیدۀ چوبین خویش را حمل می‌کنند،
و نزد خدایی که نجات نتواند داد، دست به دعا برمی‌دارند.
\v 21 پس ادعای خود را مطرح سازید؛
با یکدیگر مشورت کنید.
کیست که اینها را از ایام قدیم بیان کرد،
و این همه را از گذشته‌های دور اعلام داشت؟
آیا نه من که یهوه هستم؟
غیر از من خدایی نیست،
خدایی عادل و نجات‌دهنده؛
آری، جز من خدایی نیست.
\v 22 «ای همۀ کرانهای زمین،
به من روی آورید و نجات یابید!
زیرا که من خدا هستم،
و جز من خدایی نیست.
\v 23 به ذاتِ خود قسم خورده‌ام
و این کلام به عدالت از دهانم صادر گشته،
و بر زمین نخواهد افتاد،
که هر زانویی در برابر من خم خواهد شد
و به من هر زبانی سوگند وفاداری خواهد خورد.
\v 24 و ایشان دربارۀ من خواهند گفت:
پارسایی و قوّت تنها در خداوند است.
تمام آنان که از او خشمگینند
نزد وی آمده، سرافکنده خواهند شد.
\v 25 اما در خداوند، همۀ فرزندان اسرائیل
پارسا محسوب شده، فخر خواهند کرد.»
\s5
\c 46
\p
\v 1 ’بِل‘ به زانو درمی‌آید و ’نِبو‘ خم می‌شود؛
بتهای ایشان بر حیوانات و چارپایان سوار است.
اینها که حملشان می‌کنید،
بر چارپایانِ خسته بار می‌شوند!
\v 2 آنها با هم خم شده، به زانو درمی‌آیند؛
ایشان را توان رهانیدنِ بار نیست،
بلکه خود نیز به اسارت می‌روند.
\v 3 «ای خاندان یعقوب، به من گوش فرا دهید،
و ای تمام باقیماندگان خاندان اسرائیل!
ای شما که از رَحِم حمل گشته‌اید،
و از بطن، برگرفته شده‌اید.
\v 4 حتی تا به پیری‌‌تان من اویم،
و تا به سپید‌‌مویی‌‌حملتان خواهم کرد.
شما را من آفریده‌ام و حملتان نیز خواهم کرد؛
آری، من شما را حمل کرده، رهایی خواهم داد.
\v 5 «مرا به کِه مانند می‌کنید و با که برابر می‌سازید؟
مرا با کِه قیاس می‌کنید تا همانند باشیم؟
\v 6 آنان که طلا از کیسۀ خویش بیرون می‌ریزند،
و نقره را به ترازو وزن می‌کنند،
زر‌گری اجیر می‌کنند تا از آن خدایی بسازد،
و سپس در برابرش سَجده کرده، آن را می‌پرستند!
\v 7 آن را بر دوش برگرفته، حمل می‌کنند،
و در جایش می‌گذارند و آنجا می‌ایستد،
و از جایش حرکت نتواند کرد.
اگر کسی نزدش فریاد برآورد، پاسخ نتواند گفت
و او را از تنگی نجات نتواند داد.
\v 8 «ای یاغیان، این را به یاد آورید؛
بدان بیندیشید و دلیر باشید.
\v 9 امور پیشین را از ایام کهن به یاد آورید؛
من خدا هستم و جز من کسی نیست؛
من خدا هستم و همانند من نیست.
\v 10 انتها را از ابتدا بیان می‌کنم
و آنچه را که هنوز انجام نشده، از قدیم.
می‌گویم: ”تدبیر من برقرار خواهد ماند،
و تمامی خشنودی خود را به جا خواهم آورد.“
\v 11 پرندۀ شکاری را از شرق فرا می‌خوانم،
و مردی را که تدبیر مرا به جا می‌آورد، از دیار دوردست.
سخن گفتم و به‌یقین به انجام خواهم رسانید،
تدبیر کردم و آن را عملی خواهم ساخت.
\v 12 ای سخت‌دلان، به من گوش فرا دهید!
ای شما که از عدالت به‌دورید!
\v 13 اکنون عدالت خود را نزدیک می‌آورم؛
دور نیست، و نجات من تأخیر نخواهد کرد.
نجات را به صَهیون ارزانی خواهم داشت،
و فرّ و شکوه خویش را به اسرائیل.»
\s5
\c 47
\p
\v 1 «ای دختر باکرۀ بابِل،
فرود آی و بر خاک بنشین!
ای دختر کَلدانیان،
بر زمین، بی‌‌تخت بنشین!
چراکه تو را دیگر
ظریف و لطیف نخواهند خواند.
\v 2 دستاس گرفته، آرد را خرد کن؛
نقاب از چهره برگیر و ردا از تن به در آر؛
ساقها را عریان کن و از نهرها بگذر!
\v 3 برهنگی تو آشکار خواهد شد،
و رسوایی‌ات عیان خواهد گردید.
آری، من انتقام خواهم کشید،
و بر کسی شفقت نخواهم کرد.»
\v 4 ولیّ ما که نامش خداوند لشکرهاست،
هم اوست قدوس اسرائیل.
\v 5 «ای دختر کَلدانیان خاموش بنشین
و به ظلمت درآی،
زیرا که تو را دیگر ملکۀ ممالک نخواهند خواند.
\v 6 من از قوم خویش غضبناک بودم،
پس میراث خود را بی‌حرمت ساختم؛
ایشان را به دست تو تسلیم کردم،
و تو بر ایشان ذره‌ای رحم نکردی؛
حتی بر پیران یوغی بس سنگین نهادی،
\v 7 و گفتی: ”تا به ابد ملکه خواهم بود.“
تا بدان‌جا که در اینها تأمل نکردی،
و به عاقبت کار نیندیشیدی.
\v 8 «پس حال ای که در ناز و نعمتی بشنو،
ای که آسوده‌خاطر نشسته‌ای!
ای تو که با خود می‌گویی:
”من هستم و جز من کسی نیست؛
هرگز بیوه نخواهم شد،
و بی‌اولاد نخواهم گشت“:
\v 9 این هر دو بلای بیوِگی و بی‌اولادی،
در یک روز و یک آن بر تو نازل خواهد شد!
با وجود تمام جادوگری‌هایت
و قدرت عظیم افسونگری‌هایت،
این هر دو به‌شدت بر تو عارض خواهد گردید.
\v 10 زیرا که بر شرارت خویش اعتماد کرده‌ای،
و گفته‌ای: ”کسی مرا نمی‌بیند“.
به حکمت و دانش خود گمراه گشته‌ای،
و در دل گفته‌ای: ”من هستم و جز من کسی نیست.“
\v 11 اما بلایی بر تو نازل خواهد شد
که افسونت بر آن کارگر نخواهد بود.
و مصیبتی بر تو وارد خواهد آمد
که آن را دفع نتوانی کرد؛
و هلاکتی که به‌کل از آن بی‌خبری،
به‌ناگاه بر تو نازل خواهد شد.
\v 12 حال در افسونگری‌ها و تمامی جادوگری‌هایت
که از جوانی در آنها محنت کشیده‌ای، استوار باش!
شاید که کامیاب شوی،
شاید که رعب و وحشت بیافرینی!
\v 13 از همۀ مشورتهایی که گرفتی،
تو را جز خستگی سودی نبوده است.
بگذار تقسیم‌کنندگان افلاک و نظاره‌گرانِ ستارگان
که در ابتدای هر ماه آنچه را بر تو واقع می‌شود اعلام می‌دارند،
برخیزند و نجاتت دهند!
\v 14 به‌یقین آنان چون کاه‌‌‌ در آتش خواهند سوخت،
و خود را از چنگ آتش رهایی نتوانند داد؛
آن آتش، آتشی نیست که کسی را گرم کند،
آتشی که بخواهند در کنارش بنشینند.
\v 15 این است تمام آنچه آنان برایت خواهند بود،
آنانی که با ایشان محنت کشیدی،
و از جوانی‌ات با تو داد و ستد می‌کردند.
آنان هریک به راه خود سرگردانند،
و کسی نیست که تو را نجات دهد.»
\s5
\c 48
\p
\v 1 ای خاندان یعقوب این را بشنوید!
ای شما که به نام اسرائیل خوانده می‌شوید،
و از نسل یهودایید؛
ای کسانی که به نام خداوند سوگند یاد می‌کنید،
و خدای اسرائیل را می‌خوانید،
اما نه در صداقت و راستی.
\v 2 زیرا خویشتن را شهروندان شهر مقدس می‌خوانید،
و مدعیِ تکیه بر خدای اسرائیلید
که نامش خداوند لشکرهاست.
\v 3 «اما من رویدادهای پیشین را از قدیم خبر دادم؛
از دهان من صادر شدند و آنها را اعلام کردم؛
سپس به‌ناگاه آنها را به عمل آوردم، و واقع شدند.
\v 4 زیرا می‌دانستم که چه سخت‌دل هستی،
و گردن آهنین و پیشانی برنجین داری!
\v 5 پس آنها را از قدیم به تو خبر دادم،
و پیش از رخ دادن، بر تو اعلام داشتم،
مبادا بگویی: ”بتهایم اینها را به عمل آورده‌اند،
و تمثالهای تراشیده‌ام و بتهای ریخته شده‌ام آنها را مقرر داشته‌اند.“
\v 6 حال دربارۀ این امور شنیدی؛
پس بر آنها چشم بدوز!
آیا آنها را بیان نخواهی کرد؟
از این پس چیزهای تازه بر تو اعلام می‌کنم،
چیزهای نهان را که از آنها آگاه نبوده‌ای.
\v 7 هم‌اکنون آفریده می‌شوند، نه در ایام قدیم،
و تو تا به امروز دربارۀ آنها نشنیده بودی؛
پس نمی‌توانی بگویی: ”البته آنها را می‌دانستم.“
\v 8 تو هرگز نشنیده و هرگز ندانسته‌ای،
و گوش تو از قدیم باز نشده است؛
زیرا می‌دانستم که چقدر خیانتکاری،
و از بدو تولد عِصیانگر خوانده شده‌ای.
\v 9 به‌خاطر نام خویش خشم خود را به تعویق خواهم افکند،
و به سبب ستایش خویش آن را مهار خواهم کرد
تا تو را منقطع نسازم.
\v 10 اینک تو را تصفیه کردم، اما نه چون نقره؛
و تو را در کورۀ مصیبت آزمودم.
\v 11 به‌خاطر خودم چنین می‌کنم،
آری تنها به‌خاطر خودم؛
زیرا چرا باید نام من بی‌حرمت شود؟
من جلال خویش را به دیگری نخواهم داد.
\v 12 «ای یعقوب بشنو،
و ای اسرائیل که تو را فرا خوانده‌ام!
من او هستم؛
من اوّلم و من آخر.
\v 13 دست خود من بود که بنیان زمین را نهاد؛
دست راست من بود که آسمانها را گسترانید.
چون آنها را می‌خوانم،
با هم به پا می‌خیزند.
\v 14 «پس همگی گرد هم آیید و گوش فرا دهید!
کدام یک از بتها اینها را اعلام کرده است؟
آن که خداوند دوستش می‌دارد،
خشنودی او را بر ضد بابِل عملی خواهد ساخت،
و بازوی او بر کَلدانیان فرود خواهد آمد.
\v 15 من سخن گفته‌ام، آری من؛
و او را فرا خوانده‌ام.
من او را آوردم،
و او در راه خویش کامیاب خواهد شد.
\v 16 نزدیک من آیید و این را بشنوید:
از آغاز، من در نهان سخن نگفته‌ام؛
از زمانی که این پدید آمد، من حضور داشته‌ام.»
و اکنون خداوندگارْ یهوه مرا و روح خود را فرستاده است.
\v 17 خداوند که ولیّ تو و قدوس اسرائیل است، چنین می‌فرماید:
«من یهوه خدای تو هستم،
که تو را به آنچه به سود توست تعلیم می‌دهم،
و در طریقی که باید بروی هدایتت می‌کنم.
\v 18 کاش که به فرامین من توجه می‌کردی!
آنگاه سلامتی تو همچون نهر،
و پارسایی تو همچون امواج دریا می‌بود.
\v 19 نسل تو همچون ریگ، بی‌شمار،
و فرزندانت همچون دانه‌های آن می‌بودند؛
نامشان هرگز منقطع نمی‌شد
و از حضور من نابود نمی‌گشت.»
\v 20 از بابِل به در آیید!
از میان کَلدانیان بگریزید!
با فریادهای شادی این خبر را اعلام کنید
و آن را تا به کرانهای زمین منتشر ساخته، بگویید:
«خداوند خادم خویش یعقوب را فدیه داده است.»
\v 21 آنگاه که ایشان را در بیابان رهبری کرد،
هرگز تشنگی نکشیدند؛
از صخره برا‌یشان آب جاری ساخت؛
صخره را شکافت و آب فوران کرد!
\v 22 اما خداوند می‌گوید: «شریران را سلامتی نیست.»
\s5
\c 49
\p
\v 1 ای سرزمینهای ساحلی، به من گوش فرا دهید!
ای قومهای دوردست، توجه کنید!
خداوند مرا از رَحِم فرا خواند،
و از بطن مادرم مرا به نام صدا زد.
\v 2 دهان مرا چون شمشیر تیز ساخت،
و مرا زیر سایۀ دست خود پنهان کرد.
مرا تیرِ صیقلی ساخت،
و در تَرکِش خود پنهانم کرد.
\v 3 مرا گفت: «تو خادم من هستی،
اسرائیل، که در او جلال خود را نمایان خواهم ساخت.»
\v 4 اما من گفتم: «بیهوده محنت کشیده‌ام
و قوّت خویش به باطل و عبث صرف کرده‌ام؛
اما به‌یقین حقِ من با خداوند است،
و پاداش من، با خدای من.»
\v 5 و حال، خداوند چنین می‌فرماید،
همان که مرا از رَحِم برای خدمت خویش بسرشت،
تا یعقوب را نزدش بازآورم،
و اسرائیل را گرد او جمع کنم،
زیرا که در نظر خداوند محترم هستم،
و خدای من قوّت من است.
\v 6 آری، او چنین می‌فرماید:
«سهل است که خادم من باشی،
تا قبایل یعقوب را بر پا بداری،
و اسرائیلیانی را که محفوظ داشته‌ام، بازآوری؛
بلکه تو را نوری برای ملتها خواهم ساخت
تا نجات مرا به کرانهای زمین برسانی.»
\v 7 خداوند، که ولیّ و قدوس اسرائیل است،
به او که مورد تحقیر و انزجار قوم،
و بندۀ سلاطین است، چنین می‌فرماید:
«پادشاهان با دیدن تو بر پا خواهند ایستاد،
و سروران روی بر زمین خواهند نهاد،
به سبب خداوند که امین است
و قدوس اسرائیل، که تو را برگزیده است.»
\v 8 خداوند چنین می‌فرماید:
«در زمان لطف خود، تو را اجابت کردم،
و در روز نجات، یاری‌ات دادم؛
تو را حفظ خواهم کرد،
و عهدی برای قومْ خواهم ساخت،
تا این سرزمین را آباد سازی،
و آن را میانشان تقسیم کنی؛
\v 9 تا به زندانیان بگویی: ”به در آیید!“
و به آنان که در تاریکی‌اند، که: ”خویشتن را بنمایانید!“
«آنان در کنار راهها خواهند چرید،
و بر همۀ ارتفاعات خشک، چراگاه خواهند یافت.
\v 10 گرسنگی و تشنگی نخواهند کشید،
و بادِ سوزان و آفتابِ داغ آسیبی بدیشان نخواهد رسانید.
زیرا او که بر ایشان شفقت دارد رهبری‌شان خواهد کرد،
و نزد چشمه‌های آب هدایتشان خواهد نمود.
\v 11 من همۀ کوههای خود را راه خواهم ساخت،
و شاهراههای من افراشته خواهد شد.
\v 12 اینک آنان از دوردستها می‌آیند؛
برخی از شمال، برخی از غرب،
و برخی از دیار سینیم. »
\v 13 ای آسمانها بانگ شادی سر دهید،
و ای زمین وجد نما!
ای کوهها شادمانه بسرایید،
زیرا خداوند قوم خود را تسلی می‌دهد،
و بر ستمدیدگان خویش شفقت می‌کند.
\v 14 اما صَهیون گفته است: «خداوند مرا ترک کرده،
و خداوندگار مرا از یاد برده است.»
\v 15 «آیا ممکن است مادر کودک شیرخوارۀ خود را فراموش کند،
و بر پسر رَحِم خویش ترحم ننماید؟
اینان ممکن است فراموش کنند،
اما من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد.
\v 16 ببین، تو را بر کف دستهایم نقش کرده‌‌ام،
و حصارهایت پیوسته در نظر من است.
\v 17 پسرانت به‌شتاب باز خواهند آمد
و آنان که تو را ویران کردند، از تو دور خواهند شد.
\v 18 سر برافراز و به اطراف خود بنگر،
همۀ پسرانت گرد آمده، نزدت خواهند آمد.
خداوند می‌فرماید: به حیات خود قسم،
تو تمام آنها را همچون زیور خواهی پوشید،
و همچون عروس به آنها آراسته خواهی شد.
\v 19 «هرچند ویران و متروک شده‌‌ای
و سرزمینت خرابه‌ای بیش نیست،
اما اکنون از کثرتِ ساکنان تنگ خواهی شد،
و آنان که تو را فرو می‌بلعیدند دور خواهند گشت.
\v 20 فرزندان ایام داغداری‌ات،
در گوش تو خواهند گفت:
”این مکان برای ما بس تنگ است؛
جای بیشتر برای سکونت ما فراهم کن.“
\v 21 آنگاه در دل خود خواهی گفت:
”اینها را چه کسی برایم زاده است؟
من که داغدیده و نازا بودم،
تبعیدی و طرد شده بودم؛
پس اینها را چه کسی پرورانیده است؟!
یکّه و تنها به حال خود رها شده بودم،
پس اینها از کجا آمده‌اند؟!“»
\v 22 خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید:
«اینک دست خود را به سوی قومها دراز می‌کنم،
و عَلَم خویش را به سوی آنها برمی‌افرازم؛
آنان پسران تو را بر دستهای خویش خواهند آورد،
و دخترانت را بر دوش خود حمل خواهند کرد.
\v 23 پادشاهانْ پدرخواندۀ تو خواهند بود،
و ملکه‌ها دایه‌ات.
در برابرت خم شده، روی بر زمین خواهند نهاد،
و خاک پایت را خواهند لیسید.
آنگاه خواهی دانست که من یهوه هستم،
و هر که بر من امید بندد سرافکنده نخواهد شد.»
\v 24 آیا غنیمت از دست جنگاور بازگرفته شود؟
یا اسیران از چنگ ستم‌پیشه رهانیده گردند؟
\v 25 اما خداوند چنین می‌فرماید:
«آری، اسیران از چنگ ستم‌پیشه رهانیده خواهند گشت،
و غنیمت از دست جنگاور بازگرفته خواهد شد.
من با مخالفان تو مخالفت خواهم کرد،
و من فرزندان تو را نجات خواهم داد.
\v 26 من به آنان که بر تو ستم کردند گوشتِ تنِ خودشان را خواهم خورانید،
و به خون خویش مست خواهند شد، آن سان که به شراب.
آنگاه تمامی بشر خواهند دانست
که من یهوه، نجات‌دهندۀ تو،
ولیّ تو، و قدیرِ یعقوب هستم.»
\s5
\c 50
\p
\v 1 خداوند چنین می‌فرماید:
«طلاقنامۀ مادر شما کجاست
که بدان او را طلاق دادم؟
یا کدام یک از طلبکاران من است
که شما را بدو فروختم؟
به‌یقین به سبب گناهانتان بود که فروخته شدید،
و به سبب نافرمانیهای شما بود که مادرتان طلاق داده شد.
\v 2 چون آمدم چرا کسی نبود؟
و چون خواندم چرا کسی پاسخم نگفت؟
آیا دست من کوتاه شده است که فدیه نتواند داد؟
و آیا مرا قدرت رهانیدن نیست؟
هان، دریا را به عتابی خشک می‌سازم،
و نهر‌ها را بیابان می‌گردانم،
آن سان که ماهیانش از بی‌آبی بوی تعفن می‌دهند،
و از تشنگی می‌میرند.
\v 3 آسمان را سیاهپوش می‌سازم،
و پلاس را پوشش آن می‌گردانم.»
\v 4 خداوندگارْ یهوه زبانِ شاگرد به من بخشیده است
تا بدانم چگونه خستگان را به کلام تقویت دهم.
او صبح به صبح بیدارم می‌کند؛
آری، گوش مرا بیدار می‌کند
تا همچون شاگردان بشنوم.
\v 5 خداوندگارْ یهوه گوش مرا گشود،
و من سرکشی نکردم و روی برنتافتم.
\v 6 پشت خود را به آنان سپردم که مرا زدند،
و رخسار خویش را به آنان که ریش مرا کَندند؛
آری از رسوایی و آب دهان،
روی خود را نپوشاندم.
\v 7 از آنجا که خداوندگارْ یهوه یاری‌ام می‌دهد،
هرگز رسوا نخواهم شد.
پس روی خود را چون سنگ خارا ساخته‌ام،
و می‌دانم که سرافکنده نخواهم شد.
\v 8 آن که مرا تبرئه می‌کند نزدیک است،
پس کیست که مرا متهم سازد،
تا رو در رو بایستیم!
مدعی من کیست؟
بگذار نزدیک من آید.
\v 9 هان خداوندگارْ یهوه یاری‌ام می‌دهد،
پس کیست که مرا محکوم کند؟
آنان جملگی همچون جامه مندرس خواهند شد،
و بید آنها را خواهد خورد.
\v 10 کیست از شما که از خداوند می‌ترسد،
و سخن خادم او را می‌شنود؟
هر که در تاریکی سالک است
و روشنایی ندارد،
بگذار بر نام یهوه توکل کند
و بر خدای خویش اعتماد بندد.
\v 11 اما همۀ شما که آتش می‌افروزید،
و به مشعلها مجهزید،
بروید و در نور آتش خویش سالک شوید،
در نور مشعلهایی که افروخته‌‌‌اید.
اما این از دست من به شما خواهد رسید
که در عذاب خواهید مرد!
\s5
\c 51
\p
\v 1 «ای پیروان پارسایی،
و ای جویندگان خداوند،
به من گوش فرا دهید:
به صخره‌ای که از آن گرفته شدید نظر کنید،
به آن معدنِ سنگ که از آن تراشیده شدید.
\v 2 پدرتان ابراهیم را در نظر آورید،
و سارا را که شما را بزاد:
آنگاه که او را فرا خواندم یک تن بیش نبود،
اما من او را برکت دادم و کثیر ساختم.
\v 3 زیرا خداوند براستی صَهیون را تسلی خواهد داد،
و همۀ ویرانه‌هایش را دلداری خواهد بخشید؛
او بیابانش را همچون باغ عدن خواهد ساخت،
و زمین خشکش را همچون باغ خداوند.
خوشی و شادی در آن یافت خواهد شد،
و هم شکرگزاری و نغمۀ سرود.
\v 4 «ای قوم من، به من توجه کنید،
و ای مردم من، به من گوش بسپارید:
شریعت از نزد من صادر خواهد شد
و انصافم را چون نوری برای قومها برقرار خواهم ساخت.
\v 5 عدالت من نزدیک شده،
و نجات من در راه است؛
بازوی من قومها را دادرسی خواهد کرد.
چشم امید سرزمینهای ساحلی به من است،
و برای بازوی من انتظار می‌کشند.
\v 6 چشمان خود را به سوی آسمانها برافرازید،
و پایین به زمین بنگرید.
آسمانها همچون دود ناپدید خواهند شد،
زمین چون جامه، مندرس خواهد گشت،
و ساکنانش بسان مَگسان خواهند مرد.
اما نجات من تا به ابد باقی خواهد ماند،
و عدالتم هرگز زوال نخواهد پذیرفت.
\v 7 «ای کسانی که عدالت را می‌شناسید،
و ای قومی که شریعت مرا در دل دارید،
به من گوش فرا دهید!
از سرزنش مردمان مهراسید،
و از دشنامهای آدمیان پروا مدارید.
\v 8 زیرا بید، ایشان را چون جامه خواهد زد،
و کرم، ایشان را چون پشم خواهد خورد.
اما عدالت من تا به ابد باقی خواهد ماند،
و نجات من، نسل اندر نسل.»
\v 9 بیدار شو، ای بازوی خداوند، بیدار شو،
و خویشتن را به قوّت ملبس ساز!
همچون ایام قدیم
و بسان نسلهای پیشین، بیدار شو!
آیا تو همان نیستی که ’رَهَب‘ را قطعه قطعه کردی
و اژدها را مجروح ساختی؟
\v 10 آیا تو همان نیستی که دریا را خشکانیدی،
آبهای ژرفای عظیم را؟
که در اعماق دریا راهی ساختی،
تا رهایی‌یافتگان عبور کنند؟
\v 11 آری، فدیه‌شدگان خداوند باز خواهند گشت؛
آنان سرودخوانان به صَهیون داخل خواهند شد،
و شادی جاودانی زینت‌بخش سرشان خواهد بود.
به شادمانی و خوشی خواهند رسید،
و غم و ناله خواهد گریخت.
\v 12 «من هستم، من، که شما را تسلی می‌دهم؛
پس تو کیستی که از انسان فانی ترسانی،
از بنی‌آدم که علفی بیش نیست؟
\v 13 خداوند، آفرینندۀ خود را، فراموش کرده‌ای،
که آسمانها را گسترانید و زمین را بنیان نهاد؛
تمام روز از خشم ستمکار هراسانی،
آنگاه که آمادۀ هلاک کردن است.
اما براستی خشم ستمکار کجاست؟
\v 14 زیرا زندانیان ذلیل به‌زودی آزاد خواهند شد؛
در سیاهچال نخواهند مرد،
و محتاج نان نخواهند شد.
\v 15 زیرا من یهوه خدای شما هستم،
همان که دریا را به تلاطم می‌آورد تا امواجش بخروشند؛
نام من خداوند لشکرهاست.
\v 16 من کلام خود را در دهان تو نهادم،
و تو را زیر سایۀ دست خویش پوشانیدم.
آسمانها را من استوار کردم،
و زمین را من بنیان نهادم؛
مَنَم که به صَهیون می‌گویم:
”تو قوم من هستی.“»
\v 17 خویشتن را برانگیز، ای اورشلیم!
خویشتن را برانگیز و بر پا بایست،
ای تو که جام غضب خداوند را
از دست او نوشیدی،
و آن جام سرگیجه‌آور را
تا به آخر سر کشیدی!
\v 18 از تمام پسرانی که زاده‌ای
کسی نیست که تو را رهبری کند،
و از تمام پسرانی که پرورده‌ای
یکی نیست که دستت را بگیرد.
\v 19 این دو بلا بر تو نازل شده ا‌ست؛
کیست که با تو ماتم کند؟
ویرانی و هلاکت، قحطی و شمشیر؛
کیست که تو را تسلی بخشد؟
\v 20 پسران تو ضعف کرده‌اند
و بر سر هر کوی و برزن افتاده‌اند،
همچون آهویی گرفتار در دام.
از خشم خداوند پر گشته‌اند،
و از توبیخ خدایت آکنده‌اند.
\v 21 پس ای ستمدیده، این را بشنو؛
ای تو که مستی اما نه از شراب!
\v 22 خداوندگار تو یهوه چنین می‌گوید،
خدای تو که از حق قومش دفاع می‌کند:
«اینک جام سرگیجه‌آور را از دست تو می‌گیرم،
و از پیالۀ غضب من دیگر نخواهی نوشید.
\v 23 آن را در دست عذاب‌کنندگان تو می‌نهم،
که به تو می‌گفتند: ”خم شو تا بر تو پا نهیم“،
و تو پشتت را مانند زمین می‌ساختی،
و مانند کوچه، تا بر تو بگذرند.»
\s5
\c 52
\p
\v 1 بیدار شو، ای صَهیون، بیدار شو،
و خویشتن را به قوّت ملبس ساز!
ای اورشلیم، ای شهر مقدس،
جامۀ زیبای خویش در بر کن!
زیرا ختنه‌ناشده و نجس
دیگر هرگز به تو داخل نخواهد شد.
\v 2 ای اورشلیم، غبار از خود بِتَکان،
و برخاسته، بر تخت بنشین!
ای دختر صَهیون که اسیر شده‌ای،
زنجیر از گردن خود بگشا!
\v 3 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «مفت فروخته شدید، و به‌رایگان نیز بازخرید خواهید شد.»
\v 4 زیرا خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: «نخست قوم من به مصر فرود شدند تا در آنجا ساکن شوند؛ سپس آشور بی‌سبب بر آنان ستم کرد.»
\v 5 اما خداوند می‌فرماید: «اکنون در اینجا مرا چه کار است، زیرا که قوم من مفت اسیر شده‌اند، و آنان که بر ایشان حاکمند تمسخر می‌کنند.» و خداوند می‌فرماید: «نام مرا هر روز پیوسته کفر می‌گویند.
\v 6 پس قوم من نام مرا خواهند شناخت، و در آن روز خواهند دانست که من هستم که سخن می‌گویم؛ آری، من هستم!»
\v 7 چه زیباست بر کوهساران
پایهای آن که بشارت می‌آورد،
که صلح و سلامت را ندا می‌کند،
و به چیزهای نیکو بشارت می‌دهد،
و نجات را اعلام می‌نماید؛
و به صَهیون می‌گوید:
«خدای تو پادشاهی می‌کند.»
\v 8 گوش فرا ده! دید‌بانانت آواز خویش بلند می‌کنند،
و به‌اتفاق بانگ شادی سر می‌دهند.
زیرا آنگاه که خداوند به صَهیون بازمی‌گردد،
آنان با چشمان خود خواهند دید.
\v 9 ای ویرانه‌های اورشلیم،
به‌اتفاق بانگ برآورده سرود شادمانی بخوانید،
زیرا خداوند قوم خود را تسلی داده
و اورشلیم را فدیه کرده است.
\v 10 خداوند بازوی قدوسش را
در برابر تمامی قومها برهنه کرده است
و تمام کرانهای زمین
نجات خدای ما را خواهند دید.
\v 11 ای شما که ظروف خداوند را حمل می‌کنید،
روانه شوید، روانه شوید،
و از آنجا بیرون آیید!
هیچ چیز نجس را لمس مکنید،
بلکه از آنجا بیرون آمده، خود را طاهر سازید.
\v 12 اما به‌شتاب بیرون نخواهید آمد
و گریزان روانه نخواهید شد،
زیرا خداوند پیش روی شما خواهد خرامید،
و خدای اسرائیل از پشت نگاهبان شما خواهد بود.
\v 13 اینک خادم من کامیاب خواهد شد
و به جایگاهی بس والا و رفیع رسیده، سرافراز خواهد گردید.
\v 14 چنانکه بسیاری از او در حیرت شدند -
چراکه ظاهرش چنان تباه شده بود که دیگر به انسان نمی‌مانست،
و چهره‌اش چنان مخدوش که دیگر به بنی‌آدم شبیه نبود -
\v 15 به همان‌سان او اقوام بسیار را تطهیر خواهد کرد،
و پادشاهان به سبب او دهان خود را خواهند بست.
زیرا آنچه را که بدیشان گفته نشده بود، خواهند دید،
و آنچه را نشنیده بودند، درک خواهند کرد.
\s5
\c 53
\p
\v 1 چه کسی پیام ما را باور کرده،
و بازوی خداوند بر کِه مکشوف گشته است؟
\v 2 زیرا در حضور وی چون نهال،
و همچون ریشه‌ای در زمینِ خشک خواهد رویید.
او را نه شکل و شمایلی است که بر او بنگریم،
و نه ظاهری که مشتاق او باشیم.
\v 3 خوار و مردود نزد آدمیان،
مرد دردآشنا و رنجدیده.
چون کسی که روی از او بگردانند،
خوار گشت و به حسابش نیاوردیم.
\v 4 حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت
و دردهای ما بود که او حمل کرد،
اما ما او را از جانب خدا مضروب،
و از دست او مصدوم و مبتلا پنداشتیم.
\v 5 حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،
و به جهت تقصیرهای ما لِه گشت؛
تأدیبی که ما را سلامتی بخشید بر او آمد،
و به زخمهای او ما شفا می‌یابیم.
\v 6 همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،
و هر یک از ما به راه خود رفته بود،
اما خداوند تقصیر جمیع ما را بر وی نهاد.
\v 7 آزار و ستم دید،
اما دهان نگشود؛
همچون بره‌ای که برای ذبح می‌برند،
و چون گوسفندی که نزد پشم‌برنده‌اش خاموش است،
همچنان دهان نگشود.
\v 8 با محاکمه‌ای ظالمانه برده شد؛
چه کسی از نسل او سخن تواند گفت،
زیرا او از زمین زندگان منقطع شد،
و به سبب نافرمانی قوم من مضروب گردید؟
\v 9 گرچه هیچ خشونت نورزید،
و فریبی در دهانش نبود،
قبرش را با شریران تعیین کردند،
و پس از مرگش، با دولتمندان.
\v 10 اما خواست خداوند این بود
که او را لِه کرده، به دردها مبتلا سازد.
چون جان خود را قربانی گناه ساخت،
نسل خود را خواهد دید و عمرش دراز خواهد شد،
و ارادۀ خداوند به دست وی به انجام خواهد رسید.
\v 11 ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید
و سیر خواهد شد.
خادم پارسای من به معرفت خود سببِ بسیاری را پارسا خواهد گردانید،
زیرا گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد کرد.
\v 12 بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،
و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد کرد.
زیرا جان خویش را به کام مرگ ریخت،
و از خطاکاران شمرده شد؛
او گناهان بسیاری را بر دوش کشید،
و برای خطاکاران شفاعت می‌کند.
\s5
\c 54
\p
\v 1 «ای نازا که نزاده‌ای،
شادمانه بسرا!
ای که دردِ زا نکشیده‌ای،
بانگ شادی سر ده و فریادِ بلند برآور!»
زیرا خداوند می‌گوید: «فرزندان زن بی‌کس
از فرزندان زن شوهردار زیادتر خواهند بود.
\v 2 «مکان خیمه‌ات را وسیع گردان،
و پرده‌های مسکنهای تو عریض شود؛
دریغ مدار، طنابهای خود را دراز کن،
و میخهایت را محکم ساز.
\v 3 زیرا که به چپ و راست منتشر خواهی شد؛
فرزندانت سرزمینهای قومها را به تصرف در خواهند آورد،
و شهرهای متروک را مسکون خواهند ساخت.
\v 4 مترس، زیرا شرمسار نخواهی شد،
و هراسان مباش، زیرا رسوا نخواهی گشت.
شرمساری جوانی‌ات را فراموش خواهی کرد،
و رسوایی بیوگی‌ات را دیگر به یاد نخواهی آورد.
\v 5 زیرا که آفرینندۀ تو شوهر توست،
او که نامش خداوند لشکرهاست؛
و قدوس اسرائیل ولیّ توست،
او که خدای تمامی جهان نام دارد.
\v 6 خداوند تو را مانند زنی مطرود و رنجیده‌دل فرا می‌خواند،
همچون زن ایام جوانی که شوهرش او را ترک کرده باشد.»
آری خدایت چنین می‌گوید:
\v 7 «برای لحظه‌ای کوتاه تو را ترک کردم،
اما با شفقتی عظیم تو را بازمی‌آورم.»
\v 8 خداوند ولیّ تو می‌فرماید:
«به جوشش غضبی لحظه‌ای روی خود را از تو پوشاندم،
اما با محبت جاودانی بر تو شفقت خواهم کرد.
\v 9 «این برای من همچون روزهای نوح است:
چنانکه قسم خوردم آبهای نوح بار دیگر زمین را فرو نخواهد گرفت،
همچنان قسم خورده‌ام که دیگر بر تو خشم نگیرم و عتابت نکنم.
\v 10 حتی اگر کوهها به لرزه درآیند
و تَلها به جنبش آیند،
محبت من نسبت به تو متزلزل نخواهد شد،
و عهد سلامتی من به جنبش در نخواهد آمد،»
خداوند که بر تو شفقت دارد چنین می‌فرماید.
\v 11 «ای ستمدیده و توفان‌زده که تسلی نیافته‌ای،
اینک من تو را با سنگهای فیروزه بنا خواهم کرد
و پی‌ات را با یاقوت کبود خواهم نهاد.
\v 12 برج و بارویت را از لعل خواهم ساخت،
دروازه‌هایت را از بلور،
و همۀ دیوارهایت را از سنگهای قیمتی.
\v 13 تمامی پسرانت از خداوند تعلیم خواهند گرفت،
و سلامتی فرزندانت عظیم خواهد بود.
\v 14 در عدالت استوار خواهی شد،
از ظلم به‌دور خواهی ماند
و نخواهی ترسید.
وحشت از تو رخت بر خواهد بست
و نزدیکت نخواهد آمد.
\v 15 اگر کسی بر تو حمله آورد،
از جانب من نخواهد بود؛
پس آن که بر تو حمله آورد،
به سبب تو خواهد افتاد.
\v 16 «اینک مَنَم که آهنگران را آفریدم،
که بر آتشِ زغال می‌دمند
و سِلاحی مناسبِ مقصود آن می‌سازند.
و نیز مَنَم که هلاک‌کننده را برای ویرانگری آفریدم.
\v 17 هر سلاحی که بر ضد تو ساخته شود کارگر نخواهد افتاد،
و هر زبانی را که در محاکمه بر ضد تو برخیزد، تکذیب خواهی کرد.
این است میراث خادمان خداوند،
و دفاع من از حقانیت ایشان؛»
این است فرمودۀ خداوند.
\s5
\c 55
\p
\v 1 «ای جمیع تشنگان، نزد آبها بیایید
و ای شما که نقره‌ای ندارید،
بیایید، بخرید و بخورید!
بیایید شراب و شیر را
بی‌نقره و بی‌بها بخرید!
\v 2 چرا نقره را برای آنچه نان نیست خرج می‌کنید،
و محنت خویش را برای آنچه سیر نمی‌کند؟
به‌دقّت به من گوش فرا داده، چیزهای نیکو بخورید
تا جان شما از بهترین خوراکها لذت برَد.
\v 3 گوش فرا داده، نزد من آیید؛
از من بشنوید، تا جانهای‌تان زنده گردد.
من با شما عهد جاودانی خواهم بست،
همانند محبت وفادارانه‌ام به داوود.
\v 4 هان من او را شاهدی برای طوایف ساختم،
رهبر و حاکم بر طوایف.
\v 5 به‌یقین قومهایی را که نمی‌شناسی فرا خواهی خواند،
و قومهایی که تو را نمی‌شناسند نزدت خواهند شتافت،
به سبب یهوه خدایت که قدوس اسرائیل است،
زیرا که تو را شکوه و جلال بخشیده است.»
\v 6 «خداوند را حینی که یافت می‌شود بجویید،
و تا زمانی که نزدیک است او را بخوانید.
\v 7 شریر راههای خود را ترک گوید،
و شخص بدکار افکار خویش را؛
به سوی خداوند بازگردد،
که بر وی رحم خواهد کرد؛
و به سوی خدایمان بیاید،
که او را به‌فراوانی خواهد آمرزید.»
\v 8 خداوند می‌فرماید:
«افکار من افکار شما نیست،
و نه راههای من، راههای شما.
\v 9 زیرا چنانکه آسمان از زمین بلندتر است،
راههای من نیز از راههای شما
و افکار من از افکار شما بلندتر است.
\v 10 چنانکه باران و برف از آسمان می‌بارد،
و دیگر بدان‌جا بازنمی‌گردد،
بلکه زمین را سیراب کرده،
آن را بارور و برومند می‌سازد،
و برزگر را بذر و خورنده را نان می‌بخشد،
\v 11 همچنان خواهد بود کلام من که از دهانم صادر می‌شود؛
بی‌ثمر نزد من باز نخواهد گشت،
بلکه آنچه را خواستم به جا خواهد آورد،
و در آنچه آن را به انجامش فرستادم کامران خواهد شد.
\v 12 زیرا شما با شادمانی بیرون خواهید رفت،
و به سلامتی هدایت خواهید شد.
کوهها و تلها پیش روی شما بانگ شادی سر خواهند داد،
و همۀ درختان صحرا دستک خواهند زد.
\v 13 به جای خار، سرو خواهد رویید،
و به جای خس، آس،
و این آوازه‌ای برای خداوند خواهد بود،
و آیتی جاودان که هرگز از میان نخواهد رفت.»
\s5
\c 56
\p
\v 1 خداوند چنین می‌فرماید:
«انصاف را نگاه داشته،
عدالت را به عمل آورید،
زیرا نجات من نزدیک شده،
و عدالت من به‌زودی منکشف خواهد شد.
\v 2 خوشا به حال آن که چنین کند،
و کسی که بدین متمسک گردد؛
که شَبّات را نگاه داشته، آن را بی‌حرمت نسازد،
و دست خویش از هر عمل بد باز دارد.»
\v 3 پس غریبی که به خداوند پیوسته باشد، نگوید: «خداوند مرا از قوم خویش جدا خواهد کرد»، و خَصی نگوید: «درختی خشک بیش نیستم.»
\v 4 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «خصی‌هایی که شَبّات مرا نگاه دارند، و آنچه مرا خشنود می‌سازد برگزینند و به عهد من تمسک جویند،
\v 5 بدیشان در خانۀ خویش و در اندرون دیوارهایش نام و یادی بهتر از پسران و دختران خواهم بخشید؛ آری، بدیشان نامی جاودانی خواهم بخشید که هرگز از میان نخواهد رفت.
\v 6 و نیز غریبانی که به خداوند تمسک جسته‌اند تا او را خدمت کنند، و نام او را عزیز دارند و خادمان او شوند، یعنی همۀ کسانی که شَبّات را نگاه داشته، آن را بی‌حرمت نسازند و به عهد من متمسک باشند،
\v 7 آنان را به کوه مقدس خویش خواهم آورد و در خانۀ عبادت خویش، ایشان را شادمان خواهم ساخت. قربانیهای تمام‌سوز و دیگر قربانیهای ایشان بر مذبح من پذیرفته خواهد شد، زیرا که خانۀ من، خانۀ دعا برای همۀ قومها خوانده خواهد شد.»
\v 8 و خداوندگارْ یهوه، که رانده‌شدگان اسرائیل را گرد می‌آورد، چنین می‌فرماید: «من کسان دیگر را نیز علاوه بر آنان که هم‌اکنون گرد آمده‌اند، با ایشان جمع خواهم کرد.»
\v 9 ای تمامی وحوش صحرا،
و ای همۀ حیوانات جنگل،
بیایید و بخورید!
\v 10 دید‌بانان اسرائیل کورند؛
آنان جملگی عاری از معرفتند!
جملگی سگانی گنگ را مانند
که پارس کردن نتوانند!
دراز می‌کشند و رؤیاها می‌بینند،
و چُرت زدن را دوست می‌دارند.
\v 11 آنان سگانی حریصند،
که سیری نمی‌شناسند؛
شبانانی بی‌فهمند،
که جملگی به راه خود برگشته‌اند
و هر یک در پی نفع خویشند.
\v 12 فریاد برمی‌آورند:
”بیایید تا رفته شراب بیاوریم،
بیایید تا از مُسکِرات مست شویم!
فردا نیز مانند امروز خواهد بود،
و حتی بسی بهتر از آن!»
\s5
\c 57
\p
\v 1 شخص پارسا هلاک می‌شود،
و کسی در دل بدان نمی‌اندیشد؛
مردان سرسپرده از میان برداشته می‌شوند،
و کسی درک نمی‌کند.
اما پارسا برداشته می‌شود
تا از بلا در امان بماند؛
\v 2 او به آرامش داخل می‌گردد.
آنان که به راه راست گام برمی‌دارند،
بر بسترهای خویش استراحت می‌یابند.
\v 3 اما شما ای پسران ساحره،
و ای اولاد زنا و فحشا،
بدین‌جا آیید!
\v 4 بر کهِ تمسخر می‌کنید،
و دهان بر کهِ می‌گشایید
و زبان بر کهِ دراز می‌کنید؟
آیا شما فرزندان عِصیان
و اولاد فریب نیستید؟
\v 5 آیا شما نیستید که در میان درختان بلوط
و زیر هر درخت سبز
در آتش شهوت می‌سوزید؟
آیا شما نیستید که در درّه‌ها
و زیر برآمدگی صخره‌ها
کودکانتان را قربانی می‌کنید؟
\v 6 نصیب تو در میان صخره‌های صافِ درّه‌هاست؛
آری، سهم تو همینهاست و بس!
تو برای ایشان هدایای ریختنی ریختی،
و هدایای آردی بدیشان تقدیم کردی.
با این همه آیا گذشت کنم؟
\v 7 بسترت را بر کوهی بلند و رفیع گسترانیدی،
و بدان‌جا بر‌آمدی تا قربانی کنی.
\v 8 پشت درها و تیرک چارچوبشان،
علامتهای بت‌پرستی خویش را نهادی.
مرا ترک گفته، بسترت را گشودی،
و بر آن برآمده، آنرا گسترانیدی؛
با آنان که بسترشان را دوست می‌داشتی پیمان بستی،
و بر برهنگی‌شان خیره نگریستی!
\v 9 با روغن زیتون نزد پادشاه برآمدی،
و بر عطریات خویش افزودی.
سفیران خود را به دوردستها فرستادی،
و حتی تا به خود هاویه آنان را گسیل داشتی!
\v 10 از راه دراز خویش درمانده گشتی،
با این حال نگفتی که، «امید نیست».
قوّت خویش تازه کردی،
و از همین رو ضعف به هم نرساندی.
\v 11 از که مشوش و هراسان شدی
که خیانت ورزیدی؟
که مرا به یاد نیاوردی
و هیچ اعتنا نکردی؟
آیا نه از آن رو که دیرزمانی لب فرو بستم،
پس حال دیگر ترس مرا به دل نداری؟
\v 12 من پارسایی و اعمال تو را بیان خواهم کرد،
اما تو از آن سودی نخواهی برد.
\v 13 آنگاه که فریاد کمک بلند می‌کنی،
بتهایی که خود گرد آورده‌ای رهایی‌ات دهند!
به‌یقین که بادْ آنها را خواهد رُفت
و جملگی به نَفَسی رانده خواهند شد.
اما آن که در من پناه جوید،
وارث زمین خواهد شد
و کوه مقدس مرا به میراث خواهد برد.
\v 14 و گفته خواهد شد که:
«بسازید، بسازید! راه را مهیا سازید!
موانع را از سر راه قوم من بردارید!»
\v 15 زیرا آن که رفیع و بلندمرتبه است،
آن که در ابدیت ساکن است
و قدوس نامیده می‌شود،
چنین می‌گوید:
«من در مکان رفیع و مقدس ساکنم،
و نیز با آن که روح توبه‌کار و افتاده دارد؛
تا روحِ افتادگان را احیا کنم،
و دل توبه‌کاران را زنده سازم.
\v 16 زیرا که تا به ابد محکوم نخواهم کرد،
و همیشه خشمگین نخواهم بود؛
مبادا روحها و جانهایی که آفریده‌ام
جملگی در حضور من ضعف به هم رسانند.
\v 17 به سبب گناه سودِ نامشروع به خشم آمده، ایشان را زدم،
و از فرط خشم، روی خویش پنهان ساختم،
اما ایشان عِصیانگرانه به راه دل خود ادامه دادند.
\v 18 من راههای ایشان را دیده‌ام،
اما شفایشان خواهم داد.
من ایشان را هدایت خواهم کرد،
و اسرائیل و سوگوارانش را به‌کمال تسلی بخشیده،
\v 19 میوۀ ستایش بر لبها خواهم آفرید.»
خداوند می‌گوید:
«سلامتی بر آنان که دورند،
و سلامتی بر آنان که نزدیکند،
و من ایشان را شفا خواهم بخشید.
\v 20 اما شریران چون دریایی متلاطمند
که آرامی نتواند یافت،
و موجهایش گل و لجن برمی‌آورد.»
\v 21 خدای من می‌گوید: «شریران را سلامتی نیست.»
\s5
\c 58
\p
\v 1 «فریاد بلند برآور و دریغ مدار؛
آواز خود را همچون کرّنا بلند کرده،
به قوم من عِصیانشان را
و به خاندان یعقوب گناهانشان را اعلام کن.
\v 2 زیرا آنان هر روزه مرا می‌جویند،
چنانکه گویی به شناخت راههای من رغبت دارند؛
همچون قومی پارسا می‌نمایند،
همچون قومی که قانون خدای خویش را ترک نکرده باشند.
دربارۀ قوانین عادلانه از من پُرسش می‌کنند،
و چنان می‌نمایند که از تقرب جستن به خدا مسرورند.
\v 3 می‌گویند: ”چرا روزه گرفتیم و تو ندیدی؟
جان خویش را رنجور ساختیم و درنیافتی؟“
«از آن رو که شما در ایام روزۀ خویش، خشنودی خود را می‌جویید
و بر کارگران خود ظلم روا می‌دارید.
\v 4 اینک به جهت نزاع و کشمکش روزه می‌گیرید،
برای اینکه شریرانه به یکدیگر مشت بزنید.
با چنین روزه‌ای،
نمی‌توانید صدای خود را در عرش برین بشنوانید.
\v 5 آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این است؟
روزی که آدمی جان خود را رنجور سازد،
سر خویش را همچون نی خم کند،
و بر پلاس و خاکستر بخوابد؟
آیا این است آنچه روزه‌اش می‌نامید
و آن را روز مقبول خداوند می‌خوانید؟
\v 6 «آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این نیست
که زنجیر بی‌عدالتی را بگشایی،
و بندهای یوغ را باز کنی؟
مظلومان را آزاد سازی،
و هر یوغ را بشکنی؟
\v 7 که نان خود را با گرسنگان قسمت کنی
و فقیرانِ بی‌خانمان را به خانۀ خویش آوری؟
و چون برهنه‌ای بینی، او را بپوشانی
و از آن که از گوشت تن توست، خود را پنهان نسازی؟
\v 8 آنگاه نور تو همچون فجر طلوع خواهد کرد،
و صحت تو به‌زودی خواهد رویید؛
پارسایی‌ات پیشاپیش تو خواهد خرامید،
و جلال خداوند از پشت نگاهبان تو خواهد بود.
\v 9 آنگاه دعا خواهی کرد و خداوند تو را اجابت خواهد نمود؛
یاری خواهی طلبید و او خواهد گفت: ”اینک حاضرم!“
«اگر یوغ ستم و انگشت اشاره را از خود دور کنی،
و از بدگویی بپرهیزی؛
\v 10 اگر تمامی همّ خود را وقف گرسنگان کنی
و جان ستمدیدگان را سیر سازی،
آنگاه نور تو در تاریکی خواهد درخشید
و شبِ تو همچون نیمروز روشن خواهد بود.
\v 11 خداوند پیوسته تو را هدایت خواهد کرد،
و جان تو را در بیابان سوزناک سیر خواهد نمود؛
به استخوانهایت قوّت خواهد بخشید،
و تو چون باغی خواهی بود سیراب
و چشمه‌ای که آبش کم نشود.
\v 12 قوم تو ویرانه‌های کهن را بنا خواهند کرد،
و بنیانهای ایام سَلَف را بر پا خواهند داشت.
و تو را بنا کننده دیوارهای شکسته خواهند خواند
و مرمت‌گر کوچه‌ها به جهت سکونت.
\v 13 «اگر شَبّات را زیر پا ننهی
و در روز مقدس من خشنودی خود را به جا نیاوری،
اگر شَبّات را مایۀ خوشی بشماری
و روز مقدس خداوند را محترم بخوانی،
اگر آن را حرمت نهی
و به راههای خود رفتار نکنی،
اگر لذت خود را نجویی
و سخنان بیهوده بر زبان نرانی،
\v 14 آنگاه لذت تو در خداوند خواهد بود؛
تو را بر بلندیهای زمین سوار خواهم کرد،
و میراث پدرت یعقوب را به تو خواهم خورانید؛»
زیرا که دهان خداوند تکلم کرده است.
\s5
\c 59
\p
\v 1 هان دست خداوند کوتاه نیست که نجات ندهد،
و نه گوش او سنگین تا نشنود.
\v 2 بلکه تقصیرات شما، میان شما و خدایتان جدایی افکنده است،
و گناهانتان روی او را از شما نهان ساخته است تا نشنود.
\v 3 زیرا دستان شما به خون آغشته است،
و انگشتانتان به تقصیر آلوده!
لبهایتان به دروغ تکلم می‌کند،
و زبانتان به انحراف سخن می‌گوید.
\v 4 کسی عادلانه اقامۀ دعوی نمی‌کند،
و هیچ‌کس به امانت محاکمه نمی‌شود.
بر بطالت توکل می‌دارند،
و به دروغ سخن می‌گویند؛
به آزار آبستن می‌شوند،
و شرارت می‌زایند!
\v 5 از تخمهای افعی، بچه برمی‌آورند،
و تار عنکبوت می‌تَنَند.
هر که از تخمهای آنان بخورد، می‌میرد،
و هر کدام که بشکند، افعی بیرون می‌آید.
\v 6 از تارهای ایشان جامه حاصل نمی‌شود،
و از صنعت خویش خود را نتوانند پوشانید.
کارهای ایشان شریرانه است،
و اعمال خشونت‌آمیز در دستهایشان!
\v 7 پاهایشان برای شرارت دوان است،
و برای ریختن خون بی‌گناهان شتابانند!
افکار ایشان شریرانه است،
و هر کجا می‌روند، ویرانی و خرابی بر جای می‌گذارند.
\v 8 طریق صلح و سلامت را نمی‌شناسند،
و در راههای ایشان عدالت جایی ندارد.
راههای خویش را کج ساخته‌اند،
و آن که در آنها گام زند روی سلامت نخواهد دید.
\v 9 از این رو انصاف از ما دور است،
و عدالت به ما نمی‌رسد.
انتظار نور می‌کشیم،
و اینک ظلمت است؛
منتظر روشنایی هستیم،
اما در تاریکی گام می‌زنیم!
\v 10 چون نابینایان با لمسِ دیوار قدم برمی‌داریم؛
مانند کسانی که چشم ندارند کورمال راه می‌رویم.
در نیمروز، همچون شامگاهان می‌لغزیم؛
در میان تندرستان همچون مردگانیم!
\v 11 جملگی چون خرسها خرناس می‌کشیم،
و مانند کبوتران ناله می‌کنیم.
برای عدالت انتظار می‌کشیم، و نیست!
برای نجات، اما از ما دور است!
\v 12 زیرا که نافرمانیهای ما در نظر تو بسیار است،
و گناهانمان بر ضد ما شهادت می‌دهد.
عِصیانهای ما پیوسته با ماست،
و تقصیرهای خود را می‌دانیم.
\v 13 عِصیان کرده و به خداوند خیانت ورزیده‌ایم،
و از خدای خود روی برتافته‌ایم.
به ظلم و فتنه سخن گفته‌ایم،
و در دل به دروغ آبستن شده، آن را بر زبان آورده‌ایم.
\v 14 پس انصاف به عقب رانده شده،
و عدالت دور ایستاده است.
حقیقت در معابر فرو افتاده،
و صداقت نمی‌تواند داخل شود.
\v 15 راستی مفقود شده،
و هر که از شرارت دوری گزیند،
به یغما می‌رَوَد.
پس خداوند این را دید،
و در نظرش ناپسند آمد
که انصاف وجود نداشت.
\v 16 او دید که کسی نبود،
و به شگفت آمد که شفاعت‌کننده‌ای وجود نداشت.
پس بازوی خودش برای او نجات به ارمغان آورد،
و عدالت وی، از او حمایت کرد.
\v 17 پس عدالت را چون زره بر تن کرد،
و کلاهخود نجات را بر سر نهاد؛
جامۀ انتقام را در بر کرد،
و خویشتن را به ردای غیرت ملبس ساخت.
\v 18 بدیشان بر حسب اعمالشان سزا خواهد داد:
بر دشمنان خویش غضب را فرو خواهد ریخت،
بر خصمانش مکافات را،
و بر سواحل دوردست، آنچه را سزاوار آنند.
\v 19 از جانب غرب، مردمان از نام یهوه خواهند ترسید،
و از محل طلوع آفتاب، از جلال وی ترسان خواهند بود.
زیرا او همچون جویبار پُر شتابی
که دَمِ خداوند آن را براند، خواهد آمد.
\v 20 و خداوند می‌فرماید:
«برای کسانی در یعقوب که از نافرمانیهای خویش بازگشت کنند،
رهاننده‌ای به صَهیون خواهد آمد.»
\v 21 باز خداوند می‌گوید: «و اما این است عهد من با ایشان: روح من که بر تو است و سخنان من که بر دهانت نهاده‌ام، هرگز از دهان تو، از دهان فرزندانت، و از دهان فرزندان فرزندانت دور نخواهد شد، از حال تا ابدالآباد.» این است فرمودۀ خداوند.
\s5
\c 60
\p
\v 1 برخیز و درخشان شو، زیرا که نور تو آمده،
و جلال خداوند بر تو طلوع کرده است.
\v 2 زیرا اینک تاریکی زمین را فرو خواهد گرفت،
و ظلمت غلیظ قومها را خواهد پوشانید.
اما خداوند بر تو طلوع خواهد کرد،
و جلال او بر تو نمایان خواهد شد.
\v 3 قومها به سوی نور تو خواهند آمد،
و پادشاهان به سوی درخشش طلوع تو.
\v 4 چشمان خود را به اطراف خویش برافراز و ببین:
ایشان همه گرد آمده، نزد تو می‌آیند؛
پسرانت از دوردستها خواهند آمد،
و دخترانت در آغوش حمل خواهند شد.
\v 5 آنگاه خواهی دید و خواهی درخشید،
و دلت از فرط شادی خواهد لرزید.
ثروت دریاها به تو واگذار خواهد شد،
و دولت قومها به تو خواهد رسید.
\v 6 انبوه شترانْ سرزمین تو را خواهد پوشانید،
یعنی شتران مِدیان و عِفَه.
اهل صَبا جملگی آمده،
طلا و کُندُر با خود خواهند آورد،
و ستایش خداوندرا مژده خواهند داد.
\v 7 گله‌های قیدار جملگی نزد تو گرد خواهند آمد،
و قوچهای نِبایوت تو را خدمت خواهند کرد؛
آنان بر مذبح من مقبول خواهند افتاد،
و من خانۀ پر شکوه خود را خواهم آراست.
\v 8 اینان کیستند که همچون ابر پرواز می‌کنند،
و چون کبوتران به روزنه‌های خویش بال برمی‌کشند؟
\v 9 براستی که سواحل دوردست در انتظار من خواهند بود،
کشتیهای تَرشیش، در صف مقدم،
تا فرزندانت را از دوردستها بیاورند،
همراه با سیم و زرشان،
به حرمت نام یهوه خدایت،
و به حرمت آن قدوس اسرائیل،
زیرا که تو را فرّ و شکوه بخشیده است.
\v 10 بیگانگان حصارهایت را بنا خواهند کرد،
و پادشاهانشان در خدمت تو خواهند بود.
اگرچه تو را در خشم خویش زدم،
اما به لطف خویش بر تو رحم خواهم کرد.
\v 11 دروازه‌هایت همواره گشوده خواهد بود،
و شب و روز بسته نخواهد شد،
تا ثروت قومها را نزد تو آورند،
و پادشاهانشان را در صف اسیران.
\v 12 زیرا قوم و مملکتی که تو را خدمت نکند،
نابود خواهد شد؛
آری، آن قومها به‌تمامی هلاک خواهند گردید.
\v 13 جلال لبنان نزد تو آورده خواهد شد،
درختان کاج و صنوبر و سرو،
تا مکان قُدس مرا بیارایند،
و من قدمگاه خود را جلال خواهم بخشید.
\v 14 فرزندان آنان که بر تو ستم روا می‌دارند
آمده، در برابرت خم خواهند شد،
و هر آن که تو را خوار می‌شمارد،
به پاهایت خواهد افتاد؛
تو را شهر خداوند خواهند خواند،
و صَهیونِ قدوس اسرائیل.
\v 15 تو را که متروک و منفور بودی،
و کسی از میانت گذر نمی‌کرد،
فخر جاودانی خواهم ساخت،
و مایۀ شادمانی همۀ نسلها.
\v 16 شیر قومها را خواهی مَکید،
و از پستانهای پادشاهان شیر خواهی خورد.
آنگاه خواهی دانست که من یهوه نجات‌دهندۀ تو هستم،
و قدیر یعقوب، ولیّ تو.
\v 17 به جای برنج برایت طلا خواهم آورد؛
به جای آهن، نقره؛
به جای چوبْ برنج خواهم آورد؛
و به جای سنگ، آهن.
صلح را فرماندار تو خواهم ساخت،
و عدالت را حاکم تو.
\v 18 در سرزمین تو دیگر خبری از خشونت نخواهد بود،
و نه در حدود تو خبری از خرابی و ویرانی؛
بلکه حصارهایت را ’نجات‘ خواهی نامید،
و دروازه‌هایت را ’ستایش‘.
\v 19 دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود،
و درخشش ماه بر تو نخواهد تابید؛
زیرا خداوند نور جاودان تو،
و خدایت جلال تو خواهد بود.
\v 20 آفتابِ تو دیگر هرگز غروب نخواهد کرد،
و ماهِ تو زوال نخواهد پذیرفت؛
زیرا خداوند نور جاودان تو خواهد بود،
و روزهای ماتم تو به پایان خواهد رسید.
\v 21 آنگاه تمامی قوم تو پارسا خواهند بود،
و زمین را تا به ابد در تصرف خویش خواهند داشت.
آنان نهال مَغروس منند،
و ثمرۀ دستانم،
تا جلال بیابم.
\v 22 کمترین، هزار تن خواهد شد،
و کوچکترین، قومی نیرومند.
من یهوه هستم،
و این را در وقتش خواهم شتابانید.
\s5
\c 61
\p
\v 1 روح خداوندگارْ یهوه بر من است،
زیرا که خداوند مرا مسح کرده است
تا فقیران را بشارت دهم؛
او مرا فرستاده تا دلشکستگان را التیام بخشم،
و آزادی را به اسیران و رهایی را به محبوسان اعلام کنم؛
\v 2 تا سال لطف خداوند را اعلام نمایم،
و از روز انتقام خدایمان خبر دهم؛
تا همۀ ماتمیان را تسلی بخشم،
\v 3 و به آنان که در صَهیون سوگوارند،
تاجی به عوض خاکستر ببخشم،
و روغن شادمانی به عوض سوگواری،
و ردای ستایش به جای روح یأس.
آنان بلوطهای پارسایی،
و نهالهای مغروس خداوند خوانده خواهند شد،
تا جلال او نمایان شود.
\v 4 آنان خرابه‌های کهن را بنا خواهند کرد،
و ویرانه‌های سَلَف را بر پا خواهند داشت؛
شهرهای خراب را بازسازی خواهند کرد،
و ویرانه‌های نسلهای متمادی را آباد خواهند نمود.
\v 5 غریبان برخاسته، گله‌های شما را خواهند چرانید،
و بیگانگان زارعان و تاکبانان شما خواهند بود؛
\v 6 کاهنان خداوند خوانده خواهید شد،
و شما را خادمان خدای ما خواهند نامید.
از دولت قومها خواهید خورد،
و در ثروت ایشان فخر خواهید کرد.
\v 7 به عوض شرمساری، نصیب دوچندان خواهید یافت،
و به عوض رسوایی، در میراث خود شادی خواهید کرد.
بنابراین، ایشان در سرزمینشان نصیب دوچندان خواهند یافت،
و خوشی جاودانی از آن ایشان خواهد بود.
\v 8 زیرا من، یهوه، عدالت را دوست می‌دارم،
و از غارت و ستم بیزارم.
من با امانت به قوم خود پاداش خواهم داد،
و با ایشان عهد جاودانی خواهم بست.
\v 9 نسل ایشان در میان قومها مشهور خواهند شد،
و ذریت ایشان در میان ملتها معروف خواهند گشت.
هر که ایشان را ببیند تصدیق خواهد کرد
که آنان نسل برکت‌یافته از خداوندند.
\v 10 در خداوند شادی بسیار می‌کنم،
و جان من در خدایم به وجد می‌آید؛
زیرا مرا به جامۀ نجات ملبس ساخته،
و ردای پارسایی به من پوشانیده است؛
همچون دامادی که سرِ خویش را به تاجِ کِهانت می‌آراید،
و همچون عروسی که خویشتن را به جواهر زینت می‌دهد.
\v 11 زیرا چنانکه زمین نباتات خود را می‌رویاند،
و باغ، دانه‌های کاشته شده را نمو می‌دهد،
خداوندگارْ یهوه نیز پارسایی و ستایش را
در نظر جمیع قومها خواهد رویانید.
\s5
\c 62
\p
\v 1 به‌خاطر صَهیون سکوت نخواهم کرد،
و به‌خاطر اورشلیم خاموش نخواهم ماند؛
تا پارسایی‌اش همچون نور طلوع کند،
و نجاتش همچون مشعلی فروزان.
\v 2 قومها پارسایی تو را خواهند دید،
و تمامی پادشاهان، جلال تو را.
و تو به نامی جدید نامیده خواهی شد،
نامی که دهان خداوند عطا می‌کند.
\v 3 تو تاج جلال در دست خداوند خواهی بود،
و افسر ملوکانه در دست خدای خویش.
\v 4 تو را دیگر ’متروک‘ نخواهند نامید،
و سرزمینت را ’ویرانه‘ نخواهند خواند؛
بلکه تو را ’اشتیاق من‘ خواهند خواند،
و سرزمینت را ’متأهل‘ خواهند نامید؛
زیرا که خداوند مشتاق تو خواهد بود،
و سرزمینت به عقد ازدواج در خواهد آمد.
\v 5 چنانکه مرد جوان دوشیزه‌ای را به عقد خود درمی‌آورد،
همچنان پسرانت تو را به عقد خویش در خواهند آورد؛
و چنانکه داماد از عروس خویش به وجد می‌آید،
همچنان خدایت از تو به وجد خواهد آمد.
\v 6 ای اورشلیم! بر حصارهایت دیدبانان گماشته‌ام،
که شبانه‌روز هرگز خاموش نخواهند بود.
ای کسانی که به خداوند یادآوری می‌کنید،
آرام مگیرید،
\v 7 و او را نیز آرامی مدهید،
تا اورشلیم را استوار ساخته،
آن را در جهان مایۀ ستایش بگرداند.
\v 8 خداوند به دست راست خویش سوگند خورده است
و به بازوی نیرومندش، که:
«دیگر هیچ‌گاه غلۀ شما را خوراک دشمنانتان نخواهم ساخت،
و بیگانگان دیگر شراب تازۀ شما را نخواهند نوشید،
شرابی را که برایش محنت کشیده‌اید.
\v 9 بلکه آنان که غَله را می‌دِروند از آن خواهند خورد،
و خداوند را ستایش خواهند کرد؛
و آنان که انگورها را گرد می‌آورند،
در صحنهای قُدس من از آن خواهند نوشید.»
\v 10 بگذرید! از دروازه‌ها بگذرید!
راه را برای قوم مهیا سازید.
بسازید! شاهراه را بسازید!
سنگها را برچینید،
و عَلَمی به جهت ملتها بر پا دارید!
\v 11 اینک خداوند تا به کرانهای زمین اعلان کرده است:
به دختر صَهیون بگویید:
«هان نجات تو می‌آید.
همانا پاداش او با وی است،
و اجرت او پیش رویش می‌آید.»
\v 12 آنان ’ملت مقدس‘ خوانده خواهند شد،
و ’فدیه‌شدگان خداوند‘؛
و تو ’مطلوب‘،
و ’شهر غیرمتروک‘ نامیده خواهی شد.
\s5
\c 63
\p
\v 1 این کیست که از اَدوم، از شهر بُصرَه می‌آید،
و جامۀ سرخ‌فام بر تن دارد؟
این کیست که به فرّ و شکوه ملبس است،
و در عظمت قوّت خویش گام برمی‌دارد؟
«آن منم! من که به عدالت سخن می‌گویم،
و در نجات دادن نیرومندم.»
\v 2 چرا جامه‌ات سرخ‌فام است،
همچون جامۀ کسانی که چَرخُشت لگدکوب می‌کنند؟
\v 3 «من چَرخُشت را به تنهایی لگدکوب کردم،
و از ملتها احدی همراهم نبود.
در خشم خویش بر ایشان پا نهادم،
و در غضب خویش لگدکوبشان کردم.
خون ایشان بر جامه‌ام پاشید،
و لباسهایم را بیالود.
\v 4 زیرا که روز انتقام در دل من بود،
و سال فدیه‌شدگانم فرا رسیده بود.
\v 5 نگریستم اما یاری‌رسانی نبود،
در بُهت و حیرت شدم زیرا پشتیبانی نبود.
پس بازوی من برایم نجات به ارمغان آورد،
و خشم من پشتیبان من شد.
\v 6 در خشم خویش ملتها را پایمال کردم،
و در غضبم ایشان را مست ساخته،
خونشان را بر زمین ریختم.»
\v 7 محبتهای خداوند و کارهای ستودنی او را بر خواهم شمرد،
یعنی تمامی آنچه را که خداوند برای ما کرده است؛
آری، احسان فراوانی را که بر حسب رحمتها و محبتهای بسیار خویش به خاندان اسرائیل نشان داده است.
\v 8 زیرا گفته است: «آنان به‌یقین قوم من هستند،
فرزندانی‌که خیانت نخواهند کرد»،
پس نجات‌دهندۀ ایشان شده است.
\v 9 در تمامی رنجهای ایشان، او نیز رنج کشید،
و فرشتۀ حضور وی ایشان را نجات داد.
در محبت و گذشت خویش ایشان را فدیه داد،
در تمامی ایام قدیمْ ایشان را برگرفته، حمل کرد.
\v 10 اما ایشان عِصیان ورزیدند،
و روح قدوس او را محزون ساختند.
پس روی گردانیده دشمن ایشان شد،
و خود با ایشان جنگ کرد.
\v 11 اما قوم او ایام قدیم را به یاد آوردند،
یعنی ایام موسی را:
کجاست آن که ایشان را با شبان گله‌اش
از میان دریا عبور داد؟
کجاست آن که روح قدوس خود را
در میان ایشان نهاد،
\v 12 و بازوی شکوهمندش را
به دست راست موسی به حرکت درآورد؟
که آبها را پیش روی ایشان شکافت
تا آوازه‌ای جاودانی برای خویشتن کسب کند،
\v 13 و ایشان را از ژرفاها عبور داد؟
همچون اسب در بیابان،
زمین نخوردند؛
\v 14 همچون چارپایانی که به وادی فرود آیند،
روح خداوند ایشان را استراحت بخشید.
آری، تو اینچنین قوم خود را رهبری کردی،
تا نامی شکوهمند برای خود کسب کنی.
\v 15 از آسمان بنگر و ببین،
از عرش مقدس و شکوهمندت.
غیرت و قدرت تو کجاست؟
دلسوزی و شفقت تو از ما بازداشته شده است.
\v 16 براستی که تو پدر مایی،
اگرچه ابراهیم ما را نشناسد
و اسرائیل ما را بجا نیاورد!
تو ای یهوه، ’پدر‘ مایی؛
’ولیّ ما‘ است، نام تو از ازل.
\v 17 ای خداوند، چرا از راههای خود گمراهمان کردی،
و چرا دلهایمان را سخت ساختی تا از تو نترسیم؟
به‌خاطر خادمانت بازگشت نما،
به‌خاطر قبیله‌هایی که میراث تو هستند.
\v 18 قوم مقدس تو کوتاه‌زمانی قُدس تو را در تصرف داشتند،
اما اکنون دشمنان ما آن را لگدمال کرده‌اند.
\v 19 ما همچون مردمانی گشته‌ایم
که تو هرگز بر ایشان فرمان نرانده‌ای
و به نام تو نامیده نشده‌اند.
\s5
\c 64
\p
\v 1 کاش که آسمانها را شکافته، نازل می‌شدی،
تا کوهها از حضورت به لرزه درمی‌آمد -
\v 2 همچون آتشی که خُرده‌چوبها را مشتعل می‌سازد،
و آب را به جوش می‌آورد -
تا نام خود را به دشمنانت بشناسانی،
و تا قومها از حضورت به لرزه درآیند!
\v 3 آنگاه که اعمالی هولناک انجام دادی که انتظارش را نداشتیم،
نازل شدی و کوهها از حضورت به لرزه درآمد.
\v 4 از دیرباز کسی نشنیده،
و گوشی استماع نکرده است،
و چشمی خدایی را غیر از تو ندیده
که برای منتظران خود عمل کند.
\v 5 تو کسانی را که شادمانه به پارسایی عمل می‌کنند،
و در راههای تو، تو را به یاد می‌آورند،
ملاقات می‌کنی.
هان تو خشمناک شدی زیرا که ما گناه کردیم،
و دیرزمانی در آنها به سر بردیم،
پس حال چگونه نجات توانیم یافت؟
\v 6 همۀ ما همچون شخص نجس شده‌ایم،
و اعمال نیک ما جملگی همچون پارچه‌ای کثیف است!
همگی ما مانند برگْ پژمُرده‌ایم،
و گناهان ما همچون باد، ما را با خود می‌برد.
\v 7 کسی نیست که نام تو را بخواند،
یا خویشتن را برانگیزد تا به تو تمسک جوید،
زیرا که روی خود را از ما نهان کرده‌ای،
و ما را به سبب گناهانمان گداخته‌ای.
\v 8 با این همه، ای خداوند، تو پدر ما هستی.
ما گِل هستیم و تو کوزه‌گری؛
همۀ ما کارِ دست توییم.
\v 9 ای خداوند، چنین سخت غضبناک مباش،
و گناه را تا ابد به خاطر مدار!
تمنا اینکه بنگری،
که ما جملگی قوم توییم.
\v 10 شهرهای مقدس تو به بیابان بدل شده،
حتی صَهیون بیابان گردیده است، و اورشلیم، ویرانه‌ای.
\v 11 معبد مقدس و پر شکوه ما،
که نیاکانمان در آن تو را ستایش می‌کردند،
به آتش سوزانده شده،
و مکانهای دلپذیر ما،
جملگی ویران گشته است!
\v 12 خداوندا، آیا با این همه همچنان خودداری می‌کنی؟
آیا همچنان سکوت کرده، ما را چنین سخت مبتلا می‌سازی؟
\s5
\c 65
\p
\v 1 اجازه دادم کسانی که مرا نطلبیده بودند،
مرا بجویند،
و کسانی که مرا نجسته بودند،
مرا یافتند،
و به قومی که نام مرا نخوانده بودند،
گفتم: «اینک حاضرم؛ اینک حاضرم.»
\v 2 تمامی روز دستانم را دراز کردم
به سوی قومی گردنکش،
که در طریقهای نادرست گام برمی‌دارند،
و توهمات خویش را پیروی می‌کنند؛
\v 3 قومی که پیوسته پیش رویم،
خشم مرا برمی‌انگیزند،
و در باغها قربانی گذرانده،
بر آجرها بخور می‌سوزانند؛
\v 4 که در میان قبرها می‌نشینند،
و تمامی شب را در مغاره‌ها سپری می‌کنند؛
که گوشت خوک می‌خورند،
و خورش از گوشت مکروه در ظروفشان است؛
\v 5 که می‌گویند: «دور بایست و نزد من میا،
زیرا مقدس‌تر از آنم که نزدیک من آیی.»
آنان دودند در بینی‌ام،
و آتشی که تمامی روز مشتعل است!
\v 6 خداوند می‌گوید:
همانا این نزد من مکتوب است که:
«خاموش نخواهم ماند، بلکه بدیشان مزد خواهم داد،
آری مزد آن را به آغوش ایشان خواهم پرداخت،
\v 7 مزد گناهان شما و گناهان پدران شما را با هم.
و از آنجا که بر کوهها قربانی تقدیم کردند،
و بر تپه‌ها به من بی‌حرمتی روا داشتند،
مزد اعمال گذشتۀ ایشان را پیموده،
به آغوششان خواهم پرداخت.»
\v 8 خداوند چنین می‌گوید:
«مانند زمانی که شراب تازه هنوز در خوشه یافت می‌شود،
و می‌گویند: ”آن را زایل مسازید، زیرا هنوز برکتی در آن هست،“
من نیز به‌خاطر خادمانم چنین عمل خواهم کرد،
و آنها را به‌کل هلاک نخواهم ساخت.
\v 9 از یعقوب نسلی فراهم خواهم آورد،
و از یهودا آنان را که کوههایم را به تصرف آورند؛
برگزیدگانم آنها را به میراث خواهند برد،
و خادمانم در آنجا سکونت خواهند گزید.
\v 10 و برای قوم من که مرا می‌جویند،
شارون چراگاه گله‌ها خواهد شد،
و وادی عَخور، استراحتگاه رمه‌ها خواهد بود.
\v 11 «و اما شما که خداوند را ترک کردید
و کوه مقدس مرا به فراموشی سپردید،
که برای ’بَخت‘ سفره می‌گسترانید
و برای ’تقدیر‘ شراب ممزوج می‌ریزید،
\v 12 شما را به جهت شمشیر مقدر خواهم کرد،
و همۀ شما برای کشتار خم خواهید شد.
زیرا چون خواندم، پاسخم ندادید،
و چون سخن گفتم، گوش نگرفتید،
بلکه آنچه را در نظرم ناپسند بود به عمل آوردید،
و آنچه را که خشنودم نمی‌ساخت برگزیدید.»
\v 13 پس خداوند لشکرها چنین می‌فرماید:
«خادمان من خواهند خورد،
اما شما گرسنه خواهید ماند؛
و خادمان من خواهند نوشید،
اما شما تشنه خواهید ماند؛
و خادمان من شادی خواهند کرد،
اما شما سرافکنده خواهید شد؛
\v 14 و خادمانم از خوشیِ دل سرود خواهند خواند،
اما شما از اندوه دل فریاد بر خواهید آورد
و از شکستگی روح شیون خواهید کرد.
\v 15 شما نام خود را به عنوان لعنت
برای برگزیدگانم بر جا خواهید گذاشت،
و خداوندگارْ یهوه شما را خواهد کشت،
اما به خادمانش نامی دیگر خواهد داد.
\v 16 آن که خویشتن را در این سرزمین برکت دهد،
خویشتن را به خدای حق برکت خواهد داد،
و آن که در این سرزمین سوگند خورَد،
به خدای حق سوگند خواهد خورد.
زیرا که مشقتهای پیشین فراموش خواهد شد،
و از نظر من نهان خواهد گشت.
\v 17 «هان من آسمانی جدید و زمینی جدید خواهم آفرید،
و امور پیشین دیگر به یاد آورده نخواهد شد،
و از ذهن نخواهد گذشت.
\v 18 بلکه از آنچه من می‌آفرینم،
تا ابد شادی و وجد کنید،
زیرا من اورشلیم را چنان خواهم آفرید که مکان وجد باشد،
و قوم آن را چنانکه مایۀ شادی.
\v 19 بر اورشلیم شادی خواهم کرد،
و به سبب قوم خویش به وجد خواهم آمد.
صدای گریه و ناله
دیگر در آن شنیده نخواهد شد.
\v 20 دیگر هرگز در آن کودکی نخواهد بود
که چند روزی بیش زنده نماند،
و نه پیرمردی که عمر خود را به‌کمال نرساند.
آن که در صدسالگی بمیرد،
جوان محسوب گردد
و آن که به صدسالگی نرسد،
ملعون به‌شمار آید.
\v 21 خانه‌ها بنا خواهند کرد،
و در آنها ساکن خواهند شد؛
تاکستانها غرس خواهند کرد،
و از میوۀ آنها خواهند خورد.
\v 22 دیگر بنا نخواهند کرد تا دیگران ساکن شوند،
و غرس نخواهند کرد تا دیگران بخورند.
زیرا ایام قوم من مانند ایام درخت خواهد بود،
و برگزیدگان من سالها از دسترنج خود لذت خواهند برد.
\v 23 محنتِ بیهوده نخواهند کشید،
و فرزندان به جهت رعب و وحشت نخواهند زاد،
زیرا قومی برکت‌یافته از خداوند خواهند بود،
آنان و نسل ایشان با هم.
\v 24 پیش از آنکه بخوانند پاسخ خواهم داد،
و هنوز سخن بر زبانشان است که خواهم شنید.
\v 25 گرگ و بره با هم خواهند چَرید،
و شیر چون گاو کاه خواهد خورد،
اما خوراک مار خاک خواهد بود.
و در تمامی کوه مقدس من،
ضرری نخواهند رسانید
و نابود نخواهند کرد؛»
این است فرمودۀ خداوند.
\s5
\c 66
\p
\v 1 خداوند چنین می‌فرماید:
«آسمان تخت پادشاهی من است،
و زمین کرسیِ زیر پایم!
چه خانه‌ای برای من بنا می‌کنید،
و مکان آرمیدنم کجاست؟
\v 2 این همه را دست من ساخته است،
و بدین‌گونه همۀ آنها به وجود آمده؛
خداوند این را می‌فرماید.
«اما این است آن که بر وی نظر خواهم کرد:
آن که فروتن است و روحِ توبه‌کار دارد،
و از کلام من می‌لرزد.
\v 3 «آن که گاوی ذبح می‌کند،
مانند کسی است که انسانی را می‌کشد؛
و آن که بره‌ای قربانی می‌کند،
همچون کسی است که گردن سگی را می‌شکند؛
آن که هدیه آردی تقدیم می‌کند،
مانند کسی است که خون خوک پیشکش می‌آورد؛
و آن که کُندُر به عنوان یادگاری می‌سوزانَد،
همچون کسی است که بتی را متبارک می‌گوید.
اینان راههای خودشان را برگزیده‌اند،
و جانشان از اعمالِ قبیحشان لذت می‌برد.
\v 4 پس من نیز برای ایشان مصیبتی سخت بر خواهم گزید
و ترسهایشان را بر سرشان خواهم آورد،
زیرا چون خواندم کسی پاسخ نداد،
و چون سخن گفتم گوش نگرفتند؛
بلکه آنچه را در نظرم ناپسند بود به عمل آوردند،
و آنچه را از آن خشنود نبودم برگزیدند.»
\v 5 ای شما که از کلام خداوند می‌لرزید،
کلام او را بشنوید:
«برادران شما که از شما نفرت دارند
و به‌خاطر نام من شما را از خود می‌رانند، می‌گویند:
”باشد که خداوند جلال یابد
تا ما شادی شما را ببینیم“؛
اما خودِ ایشان سرافکنده خواهند شد.
\v 6 «آواز غوغا از شهر!
صدایی از معبد!
این آواز خداوند است
که دشمنان خود را سزا می‌دهد!
\v 7 «او پیش از دردِ زا،
زاییده است؛
پیش از آنکه درد او را فرو بگیرد،
پسری به دنیا آورده.
\v 8 کیست که چنین چیزی شنیده باشد؟
و کیست که چنین چیزهایی دیده باشد؟
آیا سرزمینی در یک روز متولد می‌شود؟
و ملتی در یک لحظه به دنیا می‌آید؟
زیرا که صَهیون به محض شروع درد زایمان،
فرزندان خود را زاده است.»
\v 9 خداوند می‌گوید:
«آیا من به مرحلۀ تولد برسانم
و به دنیا نیاورم؟»
خدای شما می‌فرماید:
«آیا من که می‌زایانم،
رَحِم را ببندم؟»
\v 10 «ای همۀ کسانی که اورشلیم را دوست می‌دارید،
با او شادی کنید و برایش شادمان باشید؛
ای همۀ آنان که برایش سوگوارید،
با او شادیِ بسیار نمایید؛
\v 11 تا از پستانِ تسلی‌بخشِ او مکیده، سیراب شوید؛
تا از وفور نعمت او به‌غایت نوشیده، خرّم گردید.»
\v 12 زیرا خداوند چنین می‌گوید:
«اینک من صلح و سلامت را چون رود در او جاری خواهم ساخت،
و جلال قومها را چون نهری سرشار؛
شما خواهید مکید و در آغوش او حمل خواهید شد،
و بر زانوانش نوازش خواهید یافت.
\v 13 همچون کسی که مادرش او را تسلی می‌دهد،
من نیز شما را تسلی خواهم داد؛
آری، شما در اورشلیم تسلی خواهید یافت.
\v 14 خواهید دید و دلتان شادمان خواهد شد،
و استخوانهایتان چون سبزه خرّم خواهد گردید؛
دست خداوند بر خادمانش معروف خواهد گشت،
و خشم او بر دشمنانش.
\v 15 «زیرا هان خداوند در آتش خواهد آمد،
و ارابه‌هایش همچون گردباد خواهد بود،
تا خشم خود را به‌شدت جاری سازد،
و عتاب خویش را با شعله‌های آتش.
\v 16 زیرا خداوند با آتش و شمشیر خود
بر تمامی بشر داوری خواهد کرد،
و کشتگان خداوند بسیار خواهند بود.»
\v 17 خداوند می‌فرماید: «آنان که از پیِ یک تن که در وسط است، خود را برای رفتن به باغها تقدیس و تطهیر می‌کنند، و گوشت خوک و موش و مکروهات می‌خورند، با هم نابود خواهند شد.
\v 18 زیرا اعمال و افکارشان را می‌دانم، و زمان آن می‌رسد که تمامی قومها و زبانها را گرد آورم. آنان خواهند آمد و جلال مرا خواهند دید
\v 19 و من در میان آنها نشانه‌ای خواهم نهاد. و از ایشان بازماندگانی را نزد قومها خواهم فرستاد: به تَرشیش و فول و لود، که تیراندازند، و به توبال و یاوان و سواحل دوردست، که آوازه‌ام را نشنیده و جلال مرا ندیده‌اند؛ و آنان جلال مرا در میان قومها اعلام خواهند کرد.
\v 20 و خداوند می‌گوید که ایشان تمامی برادرانتان را از جمیع امتها سوار بر اسب و ارابه و تختِ‌روان و قاطر و شتر، به عنوان هدیه‌ای برای خداوند به کوهِ مقدس من اورشلیم خواهند آورد، همان‌گونه که اسرائیلیان هدیۀ آردی خود را در ظرفی طاهر به خانۀ خداوند می‌آورند.
\v 21 و خداوند می‌گوید: از ایشان کاهنان و لاویان نیز خواهم گرفت.
\v 22 «زیرا خداوند می‌فرماید: چنانکه آسمان جدید و زمین جدیدی که می‌سازم در حضورم پایدار خواهد ماند، نام و نسل شما نیز پایدار می‌ماند.
\v 23 و خداوند می‌فرماید: تمامی بشر، از ماه نو تا ماه نو و از شَبّات تا شَبّات خواهند آمد تا در حضور من پرستش کنند.
\v 24 و آنان بیرون رفته، اجساد کسانی را که بر من طغیان کرده‌اند نظاره خواهند کرد.
«زیرا کِرمِ ایشان نخواهد مرد،
آتش ایشان خاموش نخواهد شد،
و نزد تمامی بشر مکروه خواهند بود.»