\v 1 این است سخنانی که موسی در آن سوی اردن در بیابان، یعنی در عَرَبه، مقابل سوف، بین فاران و توفِل، لابان، حَضیروت و دیذَهَب، به تمامی اسرائیل گفت.
\v 2 از حوریب تا قادِشبَرنِع از راه کوه سِعیر، سفر یازده روزه است.
\v 3 در نخستین روز ماه یازدهم، در سال چهلم، موسی با بنیاسرائیل مطابق هرآنچه خداوند به او دربارۀ ایشان فرمان داده بود، سخن گفت،
\v 4 پس از آنکه سیحون پادشاه اَموریان را که در حِشبون ساکن بود، و عوج پادشاه باشان را که در عَشتاروت در اِدرِعی سکونت داشت، شکست داده بود.
\v 5 در آن سوی اردن در سرزمین موآب، موسی به شرح این شریعت پرداخته، گفت:
\v 6 «یهوه خدای ما، ما را در حوریب خطاب کرده، گفت: ”توقف شما در این کوه کافی است.
\v 7 پس برخاسته، کوچ کنید و به نواحی مرتفع اَموریان و تمامی حوالی آن در عَرَبه، در نواحی مرتفع، در دشت، در نِگِب و کنارۀ دریا، یعنی سرزمین کنعانیان، و لبنان تا رودخانۀ بزرگ که فُرات باشد، بروید.
\v 8 بنگرید که این سرزمین را پیش روی شما نهادهام. پس داخل شده، سرزمینی را که خداوند برای پدرانتان، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورد که آن را به ایشان و بعد از آنها به نسل ایشان ببخشد، تصرف کنید.“
\v 9 «در آن هنگام به شما متکلم شده، گفتم: ”من به تنهایی نمیتوانم متحمل شما باشم.
\v 10 یهوه خدایتان شما را کثیر گردانیده است، و اینک امروز چون ستارگان آسمان بیشمارید.
\v 11 یهوه خدای پدرانتان شما را هزار برابر بیفزاید و مطابق آنچه به شما وعده داده است، برکت دهد.
\v 12 اما من چگونه به تنهایی متحمل محنت و بار و نزاعهای شما شوم؟
\v 13 پس برای قبایل خود مردانی حکیم و فهمیده و سرشناس برگزینید تا آنها را به ریاست بر شما برگمارم.“
\v 14 و شما در پاسخ من گفتید: ”آنچه گفتی نیکوست که انجام دهیم.“
\v 15 پس من سران قبایل شما را که مردانی حکیم و سرشناس بودند برگرفتم، و آنان را به ریاست شما نصب کردم، تا سردارانِ هزارهها و سردارانِ صدها و سردارانِ پنجاهها و سردارانِ دهها، و صاحبمنصبان در قبیلههای شما باشند.
\v 16 در آن هنگام داورانِ شما را امر کرده، گفتم: ”دعاوی برادرانتان را بشنوید، و در میان هر کس و برادرش یا غریبی که نزد وی است، به انصاف داوری کنید.
\v 17 در داوری ظاهربینی مکنید. به کوچک مانند بزرگ، گوش فرا دهید. از انسان مهراسید، زیرا داوری از آنِ خداست. هر دعوایی که برای شما دشوار باشد، نزد من آورید تا آن را بشنوم.“
\v 18 در آن هنگام هر چه میبایست انجام دهید، به شما فرمان دادم.
\v 19 «پس از حوریب عزیمت کرده، از سراسر آن بیابان بزرگ و ترسناک که شما دیدید گذشته، به راه نواحی مرتفع اَموریان رفتیم، چنانکه یهوه خدایمان به ما امر فرمود، و به قادِشبَرنِع رسیدیم.
\v 20 آنگاه به شما گفتم: ”به نواحی مرتفع اَموریان که یهوه خدایمان به ما میدهد، رسیدهاید.
\v 21 بنگرید که یهوه خدای شما این سرزمین را پیش روی شما نهاده است. پس برآیید و چنانکه یهوه خدای پدرانتان به شما گفته است، آن را به تصرف درآورید. ترسان و هراسان مباشید.“
\v 22 «سپس همۀ شما نزد من آمده، گفتید: ”مردانی پیشاپیش خود بفرستیم تا این سرزمین را برای ما تجسس کنند و ما را از راهی که باید از آن برویم و شهرهایی که به آنها درمیآییم، خبر آورند.“
\v 23 این سخن مرا پسند آمد، پس دوازده تن از شما، یعنی یک مرد را از هر قبیله گرفتم.
\v 24 ایشان رو به سوی نواحی مرتفع نهاده، به وادی اِشکول رسیدند و آن را جاسوسی کردند.
\v 25 و از میوۀ آن سرزمین به دست خود گرفته، نزد ما آوردند و ما را خبر داده، گفتند: ”سرزمینی که یهوه خدایمان به ما میدهد نیکوست.“
\v 26 «اما شما نخواستید بروید، بلکه از فرمان یهوه خدای خود سر پیچیدید.
\v 27 در خیمههای خود شِکوِه کرده، گفتید: ”خداوند از سرِ دشمنی، ما را از سرزمین مصر بیرون آورد تا به دست اَموریان تسلیممان کرده، هلاک سازد.
\v 28 حال کجا میرویم؟ برادرانمان در دل ما هراس افکنده، گفتهاند: ’این مردمان از ما بزرگتر و بلندقامتترند. شهرهایشان بزرگ است و حصارهایشان سر به فلک کشیده، و عَناقیان را نیز در آنجا دیدهایم!“‘
\v 29 آنگاه من به شما گفتم: ”مترسید و از ایشان هراسان مباشید.
\v 30 یهوه خدایتان که پیشاپیش شما میرود، برای شما خواهد جنگید، درست همانگونه که در برابر دیدگانتان در مصر برای شما کرد،
\v 31 و نیز در بیابان، جایی که دیدید چگونه یهوه خدایتان همچون کسی که پسر خود را میبَرد، شما را در تمام راهی که پیمودید، میبُرد تا به این مکان رسیدید.“
\v 32 با وجود این همه، به یهوه خدایتان اعتماد نکردید،
\v 33 که شبانگاه در آتش و هنگامِ ظهر در ابر پیشاپیش شما در راه میرفت تا برای شما مکانی به جهت اردو زدن بجوید و راهی را که باید به آن بروید به شما بنمایاند.
\v 34 «خداوند سخنان شما را شنیده، خشمگین شد و سوگند خورده، گفت:
\v 35 ”هیچیک از مردمانِ این نسل شریر، سرزمین نیکویی را که سوگند خوردم به پدرانتان بدهم، نخواهند دید،
\v 36 مگر کالیب پسر یِفُنّه. او آن را خواهد دید و من زمینی را که بر آن گام زده است، به او و به فرزندانش خواهم داد، زیرا خداوند را پیروی کامل نمود.“
\v 37 خداوند به سبب شما، حتی بر من نیز خشم گرفته، گفت: ”تو نیز به آنجا داخل نخواهی شد.
\v 38 یوشَع پسر نون، که به حضور تو میایستد، به آنجا داخل خواهد شد. پس او را تقویت کن، زیرا اوست که آن سرزمین را به ملکیت بنیاسرائیل در خواهد آورد.
\v 39 و اما کودکان شما که میگفتید به اسارت خواهند رفت، و فرزندانتان که امروز نیک و بد را تمیز نمیدهند، بدانجا در خواهند آمد. من آن را به ایشان خواهم بخشید و مالک آن خواهند شد.
\v 40 اما شما، برگشته از راه دریای سرخ به بیابان کوچ کنید.“
\v 41 «آنگاه در پاسخ من گفتید: ”به خداوند گناه کردهایم. پس رفته، مطابق هرآنچه یهوه خدایمان به ما فرمان داد، جنگ خواهیم کرد.“ سپس هر یک از شما اسلحه برگرفته عزیمت کردید که به نواحی مرتفع برآیید.
\v 42 اما خداوند به من فرمود: ”ایشان را بگو نروند و نجنگند، زیرا که من در میان شما نیستم، مبادا در برابر دشمنان خود شکست بخورید.“
\v 43 پس به شما گفتم، اما گوش نگرفتید، بلکه از فرمان خداوند سر پیچیدید و با گستاخی به نواحی مرتفع برآمدید.
\v 44 آنگاه اَموریانی که در آن نواحی مرتفع ساکن بودند به مقابله با شما بیرون آمده، همچون زنبور شما را تعقیب کردند و شما را از سِعیر تا حُرما شکست دادند.
\v 45 پس بازگشته، در حضور خداوند گریستید، اما خداوند صدای شما را نشنید و به شما گوش فرا نداد.
\v 46 پس روزهای بسیار در قادِش سکونت گزیدید، تمام ایامی که در آنجا به سر بردید.
\v 1 «پس برگشته مطابق آنچه خداوند به من گفته بود، از راه دریای سرخ، به بیابان کوچ کردیم و روزهای بسیار کوهستان سِعیر را دور زدیم.
\v 2 آنگاه خداوند به من گفت:
\v 3 ”شما به اندازۀ کافی این کوهستان را دور زدهاید. حال به سوی شمال بروید.
\v 4 قوم را فرمان داده بگو: ’شما از قلمرو برادرانتان، یعنی نسل عیسو میگذرید که در سِعیر ساکنند. آنان از شما خواهند ترسید. پس بسیار مراقب باشید.
\v 5 ایشان را تحریک مکنید، زیرا از سرزمین ایشان حتی به قدر کفِ پایی هم به شما نخواهم داد، چونکه کوهستان سِعیر را به عیسو به ملکیت بخشیدهام.
\v 6 خوراک را از ایشان به نقره خریده، بخورید و آب را از ایشان به نقره خریده، بنوشید.
\v 7 زیرا یهوه خدایتان شما را در همۀ کارهای دستتان برکت داده است. او از ره سپردن شما در این بیابان بزرگ آگاه است. در این چهل سال یهوه خدایتان با شما بوده است و چیزی کم نداشتهاید.“‘
\v 8 پس ما به دور از برادران خود، بنیعیسوکه در سِعیر ساکنند، از راه عَرَبه، از ایلَت و عِصیونجِبِر عبور کردیم.
«سپس تغییر جهت داده، به راه بیابان موآب رفتیم.
\v 9 آنگاه خداوند مرا گفت: ”موآب را آزار مرسان و ایشان را به جنگ تحریک مکن، زیرا که از سرزمین ایشان هیچ نصیبی به شما نخواهم داد. چونکه عار را به بنیلوط به ملکیت دادهام.“
\v 10 ایمیان که قومی عظیم و کثیر و همچون عَناقیان بلندقامت بودند پیشتر در آنجا میزیستند.
\v 11 آنان نیز مانند عَناقیان، از رِفائیانِ غولپیکر محسوب میشوند، اما موآبیان ایشان را ایمیان میخوانند.
\v 12 حوریان نیز پیشتر در سِعیر میزیستند، اما بنیعیسو آنان را بیرون راندند و از پیش روی خویش هلاک کردند و در جای ایشان ساکن شدند، همانگونه که اسرائیل با سرزمین ملکیت خویش کردند، سرزمینی که خداوند به آنان بخشید.
\v 13 ”حال برخیزید و از وادی زارِد بگذرید.“ پس، از وادی زارِد گذشتیم.
\v 14 از زمانی که از قادِشبَرنِع راه پیمودیم تا زمانی که از وادی زارِد گذشتیم، سی و هشت سال به طول انجامید، تا تمامی نسل مردان جنگی از میان اردوگاه تلف شدند، چنانکه خداوند برای ایشان قسم خورده بود.
\v 15 زیرا که بهواقع دست خداوند بر ضد ایشان بود، تا تمامی ایشان را از میان اردوگاه هلاک کند.
\v 16 «پس چون تمامی مردان جنگی از میان قوم تلف شده، مردند،
\v 17 خداوند مرا خطاب کرده، گفت:
\v 18 ”امروز باید از مرز موآب در عار بگذری.
\v 19 چون به قلمرو بنیعَمّون نزدیک شوی، آزارشان مرسان و تحریکشان مکن زیرا که از سرزمین عَمّونیان هیچ نصیبی به شما نخواهم داد، چون آن را به بنیلوط به ملکیت دادهام.“
\v 20 (آنجا نیز از سرزمینهای رِفائیانِ غولپیکر به شمار میآید. رِفائیان پیشتر در آنجا میزیستند، اما عَمّونیان آنان را زَمزُمّیان میخوانند،
\v 21 که قومی عظیم و کثیر، و همچون عَناقیان بلندقامت بودند. اما خداوند آنان را از حضور عَمّونیان هلاک کرد، و عَمّونیان ایشان را بیرون رانده، در جایشان ساکن شدند،
\v 22 چنانکه برای بنیعیسو که در سِعیر ساکنند نیز عمل کرد و حوریان را از حضورشان هلاک کرده، آنان را بیرون راند، به گونهای که بنیعیسو تا به امروز در جای ایشان ساکنند.
\v 23 و اما عَوّیان که در روستاها تا به غزه سکونت داشتند به دست کَفتوریان که از کَفتور آمده بودند، هلاک شدند و کَفتوریان در جای ایشان ساکن شدند.)
\v 24 ”پس برخیزید و عزیمت کرده، از وادی اَرنون بگذرید. بنگر که سیحونِ اَموری پادشاه حِشبون و سرزمینش را به دست شما دادهام؛ پس شروع به تصرف کن و با وی جنگ نما.
\v 25 امروز شروع کرده ترس و هراس شما را بر قومهای زیر تمام آسمان مستولی خواهم کرد و ایشان آوازۀ تو را شنیده، خواهند لرزید و به سبب تو مضطرب خواهند شد.“
\v 26 «پس فرستادگانی با سخنان صلحآمیز از بیابان قِدیموت نزد سیحون شاه حِشبون گسیل داشته، گفتم:
\v 27 ”اجازه بده از سرزمینت بگذرم. از شاهراه خواهم رفت و به جانب راست یا چپ میل نخواهم کرد.
\v 28 خوراک را به نقره به من بفروش تا بخورم، و آب را به نقره به من بفروش تا بنوشم. فقط اجازه بده تا بر پایهای خود بگذرم؛
\v 29 چنانکه بنیعیسو که در سِعیر ساکنند و موآبیان که در عار ساکنند برای من کردند، تا از رودِ اردن به سرزمینی که یهوه خدای ما به ما میدهد بگذرم.“
\v 30 اما سیحون پادشاه حِشبون نخواست از سرحدش بگذریم، زیرا که یهوه خدای تو روح او را سخت و دل او را سنگ ساخت تا او را به دست تو تسلیم کند، چنانکه امروز کرده است.
\v 31 خداوند مرا گفت: ”اینک به تسلیم کردنِ سیحون و سرزمینش به دست تو آغاز کردهام. پس شروع به تصرف کن تا سرزمین وی را مالک شوی.“
\v 32 آنگاه سیحون با تمامی قومش برای جنگ با ما به جانب یاهَص بیرون آمد.
\v 33 و یهوه خدای ما او را به دست ما تسلیم کرد و ما او را با پسرانش و تمامی قومش شکست دادیم.
\v 34 و در آن وقت، تمامی شهرهای او را تسخیر کرده، هر شهر را با مردان و زنان و کودکانش به نابودی کامل سپردیم و اَحَدی را باقی نگذاشتیم.
\v 35 تنها چارپایان را با غنیمت شهرهایی که تسخیر کرده بودیم برای خود به یغما بردیم.
\v 36 از عَروعیر در کنار وادی اَرنون، و شهری که در وادی است، تا جِلعاد، شهری نبود که برای ما تسخیرناپذیر باشد. یهوه خدایمان همه را به دست ما تسلیم کرد.
\v 37 اما به سرزمین بنیعَمّون یعنی سراسر کنارههای رود یَبّوق و شهرهای ناحیۀ کوهستانی، و به هر جایی که یهوه خدایمان ما را منع کرده بود، نزدیک نشدیم.
\v 1 «سپس رهسپار شده، از راهی که به باشان میرفت بالا رفتیم. اما عوج، شاهِ باشان، با همۀ قومش برای نبرد در اِدرِعی به مقابله با ما بیرون آمد.
\v 2 خداوند مرا گفت: ”از او مترس، زیرا او را با تمامیِ قوم و سرزمینش به دست تو تسلیم کردهام. با او همان کن که با سیحون پادشاهِ اَموری که در حِشبون ساکن بود، کردی.“
\v 3 پس یهوه خدایمان، عوج، شاهِ باشان را نیز با تمامی قومش به دست ما تسلیم کرد، و او را چنان شکست دادیم که اَحَدی برای او باقی نماند.
\v 4 در آن وقت، همۀ شهرهای او را گرفتیم، و شهری نماند که از ایشان نگرفته باشیم - شصت شهر یعنی سراسر ناحیۀ اَرجوب را که مملکت عوج در باشان بود.
\v 5 تمامیِ اینها شهرهای حصاردار، با دیوارهای بلند و دروازهها و پشتبندها بود، سوای شمار بسیار از روستاهای بیحصار.
\v 6 و آنها را به نابودی کامل سپردیم، چنانکه با سیحون، شاه حِشبون کرده بودیم؛ هر شهر را با مردان و زنان و کودکانش به نابودی کامل سپردیم.
\v 7 اما تمامی اَحشام و غنیمت شهرها را برای خود به یغما بردیم.
\v 8 در آن وقت، آن سرزمین را، از وادی اَرنون تا کوه حِرمون، از دست دو پادشاهِ اَموریان که در شرق اردن بودند، گرفتیم.
\v 9 صیدونیان حِرمون را سیریون، و اَموریان آن را سِنیر میخوانند.
\v 10 پس تمامی شهرهای دشت و سراسر جِلعاد و باشان را تا سَلِخَه و اِدرِعی که شهرهای مملکت عوج در باشان بود، تسخیر کردیم.
\v 11 زیرا تنها عوج، شاهِ باشان، از باقیماندگان رفائیانِ غولپیکر بر جا مانده بود. اینک تختخواب او تختی آهنین بود. آیا آن در رَبَّتِ بنیعَمّون نیست؟ درازای آن نُه ذِراع و پهنایش چهار ذِراع، بر حسب ذِراع رایج بود.
\v 12 «از سرزمینی که در آن وقت تصرف کردیم، نواحی شمال عَروعیر واقع در کنار وادی اَرنون، از جمله نیمی از کوهستان جِلعاد را با شهرهایش به رِئوبینیان و جادیان دادم.
\v 13 مابقی جِلعاد و همۀ باشان را که مملکت عوج باشد، یعنی تمامی ناحیۀ اَرجوب را به نیمقبیلۀ مَنَسی دادم. تمام باشان، سرزمین رِفائیان نامیده میشود.
\v 14 یائیر از نسل مَنَسی، تمامیِ ناحیه اَرجوب را تا سرحد جِشوریان و مَعَکیان گرفت، و آن مکان یعنی باشان را به نام خود حَووتیائیر نامید، که تا به امروز به همین نام باقی است.
\v 15 و جِلعاد را به ماکیر دادم،
\v 16 و به رِئوبینیان و جادیان قلمرویی بخشیدم که از جِلعاد در شمال تا به وادی اَرنون در جنوب، یعنی به وسط وادی که سرحد است، میرسید و به سمت شرق تا به نهر یَبّوق که سرحد عَمّونیان است گسترده میشد،
\v 17 و سرحد غربی آن عَرَبه و رود اردن بود، از دریاچۀ کِنِرِت در شمال تا به دریای عَرَبه یعنی دریای نمک در جنوب، زیر دامنههای کوه پیسگاه به سمت شرق.
\v 18 «در آن وقت به شما فرمان داده، گفتم: ”یهوه خدای شما این سرزمین را به شما داده است تا آن را تصرف کنید. پس همۀ جنگاوران شما مسلح شده پیشاپیش برادرانِ خود، بنیاسرائیل از اردن بگذرند.
\v 19 فقط زنان و کودکان و احشامتان، زیرا میدانم که احشام بسیار دارید، در شهرهایی که به شما دادم بمانند،
\v 20 تا خداوند به برادران شما نیز همچون شما آرامی دهد، و آنان نیز سرزمینی را که یهوه خدای شما در آن سوی اردن به آنان میدهد، تصرف کنند. آنگاه هر یک از شما به ملک خود که به شما دادهام بازگردید.“
\v 21 در آن وقت به یوشَع فرمان داده، گفتم: ”چشمان تو هرآنچه یهوه خدایتان به این دو پادشاه کرد، دیده است. پس خداوند با تمامی ممالکی نیز که بدانها عبور میکنی چنین خواهد کرد.
\v 22 از ایشان مترسید، زیرا یهوه خدای شماست که برای شما میجنگد.“
\v 23 «آنگاه نزد خداوند تمنا کرده، گفتم:
\v 24 ”ای خداوندگارْ یهوه، تو به نشان دادن عظمت و دست نیرومند خود بر خدمتگزارت آغاز کردهای. زیرا کدام خدا در آسمان یا بر زمین هست که بتواند چون تو کارها و اعمال نیرومند انجام دهد؟
\v 25 تمنا آنکه بگذاری عبور کنم و سرزمین نیکویی را که در آن سوی اردن است، یعنی این کوهستان نیکو و لبنان را، ببینم.“
\v 26 اما خداوند به سبب شما بر من خشمگین بود و مرا اجابت نکرد. خداوند مرا گفت: ”تو را کافی است! دیگر در این باره با من سخن مگو.
\v 27 به فراز کوه پیسگاه برآی و چشمان خود را به سوی مغرب و شمال و جنوب و مشرق برافراشته، به چشمان خود ببین، زیرا از این اردن نخواهی گذشت.
\v 28 اما یوشَع را فرمان بده و او را تشویق و تقویت کن، زیرا او پیشاپیش این قوم از اردن خواهد گذشت و سرزمینی را که خواهی دید، از آنِ ایشان خواهد ساخت.“
\v 1 «اکنون ای اسرائیل، به فرایض و قوانینی که من به شما تعلیم میدهم گوش فرا دهید و آنها را به جای آرید، تا زنده بمانید و به آن سرزمینی که یهوه خدای اجدادتان به شما میدهد داخل شده، آن را به تصرف آورید.
\v 2 بر کلامی که من به شما امر میفرمایم نه چیزی بیفزایید و نه چیزی از آن کم کنید، تا فرمانهای یهوه خدایتان را که من به شما امر میفرمایم، نگاه دارید.
\v 3 چشمان شما آنچه را خداوند در بَعَلفِعور کرد، دید، زیرا یهوه خدای شما هر که را از بَعَل خدای فِعور پیروی کرد، از میان شما هلاک ساخت.
\v 4 اما شما که به یهوه خدایتان چسبیدید، همگی تا به امروز زندهاید.
\v 5 اینک چنانکه یهوه خدایم مرا امر فرمود، فرایض و قوانین به شما آموختم تا در سرزمینی که برای تصرف بدان داخل میشوید، به آنها عمل کنید.
\v 6 پس آنها را نگاه داشته، به جای آرید، زیرا این است حکمت و فهم شما در نظر قومهایی که چون همۀ این فرایض را بشنوند، خواهند گفت: ”بدرستی این قومِ بزرگ، مردمانی حکیم و فهیمند.“
\v 7 زیرا کدام قوم بزرگ است که خدایشان نزدیک ایشان باشد آنگونه که یهوه، خدای ما است، هرگاه نزد او دعا میکنیم؟
\v 8 و کدام قوم بزرگ است که دارای فرایض و قوانین عادلانهای همچون این شریعت باشد که امروز من در برابر شما مینهم؟
\v 9 «فقط مراقب و بسیار مواظبِ خویشتن باشید مبادا این چیزها را که چشمان شما دیده است از یاد ببرید، و مبادا اینها در همۀ ایام عمرتان از دل شما بیرون رود؛ آنها را به فرزندانتان و فرزندان فرزندانتان تعلیم دهید.
\v 10 این را که چگونه آن روز در حوریب در حضور یهوه خدای خود ایستاده بودید که خداوند مرا گفت: ”قوم را نزد من گِرد آور تا سخنانم را به ایشان بشنوانم، تا بیاموزند که در تمامی روزهای زندگی خود بر زمین از من بترسند و به فرزندان خویش نیز چنین بیاموزند.“
\v 11 و شما نزدیک آمده، در پای کوه ایستادید در حالی که کوه تا به دلِ آسمان در شعلههای آتش میسوخت و تاریکی بود و ابر و ظلمت غلیظ.
\v 12 آنگاه خداوند با شما از میان آتش سخن گفت. شما آوای کلام را میشنیدید ولی صورتی نمیدیدید؛ تنها آوا را میشنیدید.
\v 13 او عهد خود را که شما را به نگاه داشتنش امر فرموده بود برای شما بیان کرد، یعنی ده فرمان را، و آنها را بر دو لوح سنگی نوشت.
\v 14 و در آن هنگام، خداوند مرا امر فرمود که فرایض و قوانین را به شما تعلیم دهم، تا آنها را در سرزمینی که برای تصرفش از اردن عبور میکنید، به جای آرید.
\v 15 «در آن روز که خداوند در حوریب از میان آتش با شما سخن گفت، هیچ صورتی ندیدید، پس بسیار مراقب باشید
\v 16 مبادا مرتکب فساد شده، تمثالِ تراشیده، به هر صورت و شکل برای خود بسازید، خواه به شکل مرد و خواه به شکل زن
\v 17 و خواه به شکل حیواناتی که روی زمینند یا به شکل پرندگانِ بالداری که در آسمان میپرند،
\v 18 و یا به شکل خزندگان روی زمین یا ماهیانی که در آبهای زیرِ زمینند.
\v 19 و مراقب باشید مبادا چشمان خویش را به آسمان برافرازید و چون خورشید و ماه و ستارگان و تمامی لشکر آسمان را بینید، گمراه شده، آنها را سَجده و عبادت کنید، حال آنکه یهوه خدایتان آنها را به تمامی قومهایی که زیر آسمانند اختصاص داده است.
\v 20 اما خداوند شما را برگرفته، از مصر، آن کورۀ آهن، بیرون آورد تا قومی که میراث خود اوست باشید، چنانکه امروز هستید.
\v 21 اما خداوند به سبب شما بر من خشمگین شد و سوگند خورد که من از اردن عبور نخواهم کرد و به آن سرزمین نیکو که یهوه خدایتان به شما به ملکیت میدهد، داخل نخواهم شد.
\v 22 زیرا من در همین سرزمین خواهم مرد و از اردن نخواهم گذشت، ولی شما خواهید گذشت و آن سرزمین نیکو را به تصرف خواهید آورد.
\v 23 پس مراقب باشید، مبادا عهد یهوه خدای خویش را که با شما بست از یاد ببرید و تمثالِ تراشیده، به شکل هرآنچه یهوه خدایتان شما را از آن بازداشته است، برای خود بسازید.
\v 24 از آن رو که یهوه خدای شما آتش سوزاننده و خدای غیور است.
\v 25 «چون صاحبِ فرزندان و نوادگان شوید و در آن سرزمین سالخورده گردید، اگر مرتکب فساد شده، تمثالِ تراشیده، به هر شکلی بسازید، و آنچه را که در نظر یهوه خدایتان بد است به جای آورده، او را به خشم آورید،
\v 26 آسمان و زمین را امروز شاهد میگیرم که از آن سرزمینی که برای تصرف آن از اردن میگذرید، همانا بهزودی نابود خواهید شد. آری، در آنجا برای مدتی طولانی نخواهید زیست بلکه به تمامی نابود خواهید شد.
\v 27 خداوند شما را در میان قومها پراکنده خواهد ساخت، و شما در میان مردمانی که خداوند شما را به میانِ آنان میرانَد، شماری اندک خواهید بود.
\v 28 شما در آنجا، خدایان چوبی و سنگی را که به دست انسان ساخته شدهاند، عبادت خواهید کرد، خدایانی را که نه میبینند و نه میشنوند و نه میخورند و نه میبویند!
\v 29 ولی از آنجا یهوه خدای خود را خواهید جُست و او را خواهید یافت، به شرطی که او را با تمامی دل و جان بجویید.
\v 30 چون در ایام آخر به تنگی گرفتار آیید و این همه بر سرتان آید، به سوی یهوه خدایتان بازگشت خواهید کرد و به صدای او گوش فرا خواهید داد.
\v 31 زیرا یهوه خدای شما خدایی است رحیم. او بیکار نخواهد نشست و نابودتان نخواهد کرد، و عهد خویش را با پدرانتان که برای آنها سوگند خورد، از یاد نخواهد برد.
\v 32 «اکنون دربارۀ ایام گذشته بپرس، دربارۀ ایامی که پیش از تو بوده است، از روزی که خدا آدم را بر زمین آفرید؛ آری، از این کران آسمان تا کران دیگر، بپرس که آیا تا کنون امری چنین عظیم واقع شده یا مانندِ آن شنیده شده است؟
\v 33 آیا هرگز قومی صدای خدا را که از میان آتش سخن گوید، شنیده و زنده مانده است، چنانکه شما شنیدید؟
\v 34 و آیا تا به حال خدایی کوشیده است که برود و قومی از میان قوم دیگر برای خود برگیرد، با مصائب و آیات و معجزات و جنگ، و با دست نیرومند و بازوی افراشته و اعمال عظیم و ترسناک، چنانکه یهوه خدایتان در برابر چشمان شما در مصر برایتان کرد؟
\v 35 این بر شما نمایانده شد تا بدانید که یهوه خداست و خدایی جز او نیست.
\v 36 او از آسمان صدای خود را به شما شنوانید تا شما را تأدیب کند و بر زمین آتش عظیم خود را به شما نشان داد و سخنان وی را از میان آتش شنیدید.
\v 37 از آنجا که پدرانتان را دوست میداشت و نسل ایشان را پس از ایشان برگزید، و به روی خود و با قدرتِ عظیم خویش شما را از مصر به در آورد
\v 38 تا قومهایی را که از شما بزرگتر و نیرومندتر بودند از برابرتان براند و شما را به سرزمین ایشان آورده، آن را به ملکیت شما بخشد، چنانکه امروز شده است،
\v 39 پس امروز بدانید و به یاد آورید که یهوه خداست، بالا در آسمان و پایین بر زمین، و بهجز او نیست.
\v 40 پس فرایض و فرمانهای او را که من امروز به شما امر میفرمایم نگاه دارید، تا شما و فرزندانتان پس از شما روی سعادت بینید، و تا بر سرزمینی که یهوه خدایتان برای همۀ ایام به شما خواهد بخشید، عمر دراز کنید.»
\v 41 آنگاه موسی سه شهر به جانب شرق، در آن سوی اردن تعیین کرد
\v 42 تا اگر کسی ناخواسته همنوع خود را بکشد بیآنکه پیشتر با او دشمنی داشته باشد، بتواند به یکی از آن شهرها بگریزد و زنده بماند.
\v 43 آن شهرها عبارت بودند از: باصِر در بیابان بر زمینِ جُلگه برای قبیلۀ رِئوبین، راموت در جِلعاد برای قبیلۀ جاد، و جولان در باشان برای قبیلۀ مَنَسی.
\v 44 این است شریعتی که موسی پیش روی بنیاسرائیل نهاد.
\v 45 اینهاست شهادات و فرایض و قوانینی که موسی به بنیاسرائیل بیان داشت، هنگامی که ایشان از مصر بیرون آمده،
\v 46 در آن سوی اردن، در درۀ مقابل بِیتفِعور بودند، در سرزمین سیحون، پادشاه اَموریان که در حِشبون ساکن بود، آن که موسی و بنیاسرائیل هنگام بیرون آمدن از مصر، او را شکست دادند
\v 47 و سرزمین او و نیز سرزمین عوج، شاه باشان، یعنی سرزمینِ دو شاه اَموری را که در آن سوی اردن، به جانب شرق است، تصرف کردند،
\v 48 از عَروعیر واقع در کنار وادی اَرنون تا کوه سیئون که همان حِرمون باشد،
\v 49 و تمامی عَرَبه در شرق اردن، تا دریای عَرَبه، زیر دامنههای کوه پیسگاه.
\v 1 موسی تمامی بنیاسرائیل را فرا خواند و به ایشان گفت: «ای اسرائیل، فرایض و قوانینی را که من امروز در گوش شما میگویم بشنوید. آنها را فرا گیرید و بهدقّت به جای آورید.
\v 2 یهوه خدای ما در حوریب با ما عهد بست.
\v 3 خداوند این عهد را نه با پدران ما، بلکه با ما بست که همگی امروز در اینجا زندهایم.
\v 4 خداوند در آن کوه، از میان آتش، روبهرو با شما سخن گفت.
\v 5 در آن هنگام، من میان خداوند و شما ایستاده بودم تا کلام خداوند را به شما بیان کنم، زیرا شما به سبب آتش میترسیدید و به فراز کوه برنیامدید. او چنین فرمود:
\v 6 «”مَنَم یهوه، خدای تو، که تو را از سرزمین مصر، از خانۀ بندگی، بیرون آوردم.
\v 7 تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.
\v 8 «”هیچ تمثالِ تراشیده برای خود مساز، خواه به شکل هرآنچه بالا در آسمان است و یا پایین بر زمین و یا در آبهای زیرِ زمین.
\v 9 در برابر آنها سَجده مکن و آنها را عبادت منما. زیرا من یهوه خدای تو، خدایی غیورم که جزای تقصیرات پدران را به فرزندان و به پشتِ سوّم و چهارمِ آنان که مرا نفرت کنند میرسانم،
\v 10 اما کسانی را که مرا دوست بدارند و فرمانهایم را حفظ کنند، تا هزار پشت محبت میکنم.
\v 11 «”نام یهوه خدای خود را به باطل مَبَر، زیرا خداوند کسی را که نام او را به باطل بَرَد، بیگناه نخواهد شمرد.
\v 12 «”روز شَبّات را نگاه داشته، آن را مقدس بدار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است.
\v 13 شش روز کار کن و همۀ کارهایت را انجام بده،
\v 14 اما روز هفتم شَبّات یهوه خدای توست؛ در آن روز هیچ کار مکن، نه تو، نه پسر یا دخترت، نه غلام یا کنیزت، نه گاو یا الاغت یا هر چارپایی که از آنِ توست و نه غریبی که درون دروازههای توست، تا غلام و کنیزت نیز بتوانند چون تو بیاسایند.
\v 15 به یاد آر که خود در سرزمین مصر غلام بودی و یهوه خدایت تو را با دست نیرومند و بازوی دراز از آنجا به در آورد. از این روست که یهوه خدایت به تو فرمان داده است که روز شَبّات را نگاه داری.
\v 16 «”پدر و مادر خود را گرامی دار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است، تا روزهایت دراز شود و در سرزمینی که یهوه خدایت به تو میبخشد، سعادتمند باشی.
\v 17 «”قتل مکن.
\v 18 «”زنا مکن.
\v 19 «”دزدی مکن.
\v 20 «”بر همنوع خود شهادت دروغ مده.
\v 21 «”به زن همسایهات طمع مورز؛ و حسرت خانۀ همسایه خود، یا مزرعۀ او، یا غلام و کنیزش، یا گاو و الاغش، یا هیچ چیز دیگر او را مخور.“
\v 22 «این سخنان را خداوند در کوه به تمامی جماعت شما از میان آتش و ابر و تاریکی غلیظ، به صدای بلند گفت، و چیزی دیگر نیفزود. پس آنها را بر دو لوح سنگی نوشت و به من داد.
\v 23 اما چون شما آن صدا را از میان تاریکی شنیدید، در حالی که کوه به آتش میسوخت، شما نزد من آمدید، آری همۀ سران قبایل و مشایخ شما،
\v 24 و گفتید: ”اینک یهوه خدای ما جلال و عظمت خود را به ما نمایانده است و صدای او را از میان آتش شنیدهایم. امروز دیدیم که میشود خدا با انسان سخن بگوید و انسان زنده بماند.
\v 25 پس حال چرا بمیریم، زیرا این آتش عظیم ما را خواهد سوزانید. اگر بیش از این صدای یهوه خدای خود را بشنویم، خواهیم مرد.
\v 26 زیرا از میان تمامی بشر کیست که مانند ما صدای خدای زنده را که از میان آتش سخن بگوید، شنیده و زنده مانده باشد؟
\v 27 تو خود نزدیک برو و هرآنچه را که یهوه خدای ما میگوید، بشنو. آنگاه هرآنچه را که یهوه خدای ما به تو بگوید به ما بازگو، و ما شنیده، به جا خواهیم آورد.“
\v 28 «چون شما با من سخن میگفتید، خداوند آواز سخنانتان را شنید و به من فرمود: ”سخنانی را که این قوم به تو گفتند شنیدم. آنچه گفتند نیکوست.
\v 29 کاش همیشه دلی مانند این داشتند تا از من میترسیدند و فرمانهای مرا به تمامی به جای میآوردند، تا خود و فرزندانشان تا به ابد سعادتمند گردند.
\v 30 برو و ایشان را بگو تا به خیمههای خویش بازگردند.
\v 31 اما تو خود اینجا نزد من بایست تا تمامی فرمانها و فرایض و قوانینی را که میباید به آنها بیاموزی، به تو بگویم، تا آنها را در سرزمینی که برای تصرف به ایشان میدهم، به جای آرند.“
\v 32 پس مراقب باشید تا بر طبق آنچه یهوه خدایتان به شما امر فرموده است عمل نمایید، و به راست یا چپ منحرف مشوید.
\v 33 در تمامی طریقی که یهوه خدایتان شما را امر فرموده است، سلوک کنید، تا زنده بمانید و سعادتمند باشید، و در سرزمینی که به تصرف خواهید آورد عمر دراز کنید.
\v 1 «این است فرمانها و فرایض و قوانینی که یهوه، خدای شما، امر فرمود به شما بیاموزم، تا آنها را در سرزمینی که برای تصرفش بدان عبور میکنید، به جای آرید،
\v 2 و تا شما و فرزندانتان و فرزندان فرزندانتان از یهوه خدای خود بترسید و تمامیِ فرایض و فرمانهای او را که من به شما حکم میکنم، در تمامی ایام زندگیتان نگاه دارید، تا عمر دراز داشته باشید.
\v 3 پس ای اسرائیل، بشنو و آنها را بهدقّت انجام ده، تا در سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری است سعادتمند باشی و بسیار افزون گردی، همانگونه که یهوه خدای پدرانت به تو وعده داده است.
\v 4 «بشنو، ای اسرائیل: یهوه، خدای ما، خداوندِ یکتاست.
\v 5 یهوه خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قوّت خود محبت کن.
\v 6 و این سخنان که من امروز تو را امر میفرمایم، بر دل تو باشد.
\v 7 آنها را بهدقّت به فرزندانت بیاموز، و حین نشستن در خانه و رفتن به راه، و هنگام خوابیدن و برخاستن، از آنها گفتگو کن.
\v 8 آنها را چون نشان بر دست خود ببند و چون علامت بر پیشانیت بگذار.
\v 9 آنها را بر چارچوب دَرِ خانۀ خود و بر دروازههای خویش بنگار.
\v 10 «چون یهوه خدایت تو را به سرزمینی درآوَرَد که برای پدرانت ابراهیم و اسحاق و یعقوب سوگند خورد که به تو بدهد، به شهرهای بزرگ و نیکویی که خود بنا نکردهای،
\v 11 و خانههای آکنده از هر نعمت که خود نیاکندهای، و حوضهای کنده شده که خود نکندهای، و تاکستانها و درختان زیتونی که خود نکاشتهای، و چون خورده سیر شوی،
\v 12 آنگاه به هوش باش مبادا خداوند را که تو را از سرزمین مصر، از آن خانۀ بندگی به در آورد، فراموش کنی.
\v 13 از یهوه، خدای خویش بترس و او را عبادت کن، و تنها به نام او سوگند بخور.
\v 14 خدایانِ غیر، یعنی خدایانِ اقوامِ پیرامونِ خود را پیروی مکن،
\v 15 زیرا یهوه خدای تو که در میان توست، خدایی غیور است، مبادا خشم یهوه خدایت بر تو افروخته شود و تو را از روی زمین نابود سازد.
\v 16 «یهوه خدای خود را میازما، چنانکه او را در مَسَّه آزمودی.
\v 17 فرمانهای یهوه خدای خود را، و شهادات و فرایض او را که به تو امر فرمود، نگاه دار.
\v 18 آنچه را که در نظر خداوند درست و نیکو است به جای آر، تا سعادتمند باشی و به آن سرزمین نیکو که خداوند سوگند خورد به پدرانت بدهد داخل شده، آن را تصرف کنی،
\v 19 و تا او دشمنانت را از پیش روی تو برانَد، چنانکه خداوند وعده فرموده است.
\v 20 «چون پسرت در آینده از تو بپرسد: ”مقصود از این شهادات و فرایض و قوانین که یهوه خدای ما به شما امر فرموده، چیست؟“
\v 21 آنگاه به پسر خود بگو: ”ما در مصر بندۀ فرعون بودیم. اما خداوند ما را با دستی نیرومند از آن سرزمین بیرون آورد.
\v 22 خداوند در برابر دیدگان ما آیات و معجزات عظیم و هولناک بر ضد مصر و فرعون و تمامی اهل خانهاش نمایان ساخت
\v 23 و ما را از آنجا بیرون آورد تا به سرزمینی که برای پدرانمان سوگند خورده بود که به ما ببخشَد، درآورَد.
\v 24 پس خداوند به ما فرمان داد تا همۀ این فرایض را به جای آریم و از یهوه خدای خود بترسیم، تا همیشه سعادتمند باشیم و ما را زنده نگاه دارد، چنانکه تا امروز شده است.
\v 25 پارسایی ما به این خواهد بود که تمامی این فرمانها را در حضور یهوه خدای خود بهدقّت به جا آوریم، همانگونه که ما را امر فرموده است.“
\v 1 «چون یهوه خدایت تو را به سرزمینی که برای تصرفش به آنجا میروی درآورَد، و اقوام بسیار را از برابر تو برانَد، یعنی حیتّیان، جِرجاشیان، اَموریان، کنعانیان، فِرِزّیان، حِویان و یِبوسیان را که هفت قوم بزرگتر و نیرومندتر از تو هستند،
\v 2 و چون یهوه خدایت آنها را به دستِ تو تسلیم کند تا مغلوبشان سازی، ایشان را به نابودی کامل بسپار و با ایشان پیمان مبند و بر ایشان رحم مکن.
\v 3 با ایشان وصلت منما؛ دخترت را به پسر ایشان مده و دختر ایشان را برای پسرت مگیر.
\v 4 زیرا فرزندانت را از پیرویِ من منحرف خواهند کرد تا خدایانِ غیر را عبادت کنند. آنگاه خشم خداوند بر شما افروخته شده، شما را بهسرعت نابود خواهد ساخت.
\v 5 بلکه با ایشان چنین کنید: مذبحهایشان را در هم بشکنید، ستونهایشان را خُرد نمایید، اَشیرَههای ایشان را قطع کنید، و بتهای تراشیدۀ ایشان را به آتش بسوزانید.
\v 6 «زیرا شما برای یهوه خدایتان قومی مقدسید. او از میان تمامی قومهای روی زمین، شما را برگزیده است تا قومی که گنج اوست باشید.
\v 7 خداوند از این رو دل در شما نبست و شما را برنگزید که از دیگر قومها کثیرتر بودید، زیرا شما از همۀ قومها کمشمارتر بودید؛
\v 8 بلکه از آن رو که خداوند شما را دوست میداشت و میخواست سوگندی را که برای پدرانتان خورده بود، به جای آورد. پس خداوند شما را با دستی نیرومند بیرون آورد و از خانۀ بندگی و از چنگِ فرعون پادشاه مصر، فدیه کرد.
\v 9 پس بدانید که یهوه خدای شما، اوست خدا، خدای امین که عهد و محبت خود را با آنان که او را دوست میدارند و فرمانهایش را به جا میآورند، تا هزار پشت نگاه میدارد،
\v 10 ولی آنان را که از او نفرت کنند سزا داده، هلاک میکند. آری، او تأخیر نخواهد کرد بلکه هر که را که از او نفرت کند، سزا خواهد داد.
\v 11 پس فرمانها و فرایض و قوانینی را که من امروز به شما حکم میکنم، بهدقّت نگاه دارید.
\v 12 «اگر این قوانین را گوش گیرید و آنها را نگاه داشته، به جای آرید، آنگاه یهوه خدایتان عهد و محبتی را که برای پدرانتان سوگند خورد، با شما نگاه خواهد داشت.
\v 13 او شما را دوست خواهد داشت و برکت داده، خواهد افزود. او ثمرۀ رَحِم شما و محصول زمین شما، و غلّه و شراب و روغن شما، و گوسالههای رمه و برههای گلۀ شما را در سرزمینی که به پدرانتان سوگند خورد آن را به شما بدهد، برکت خواهد داد.
\v 14 شما از همۀ قومها مبارکتر خواهید بود، و در میان شما و چارپایانتان، خواه نر و خواه ماده، نازاد وجود نخواهد داشت.
\v 15 خداوند هر گونه بیماری را از شما دور خواهد کرد. او شما را به هیچیک از بیماریهای هولناک مصر که شاهد آن بودید، مبتلا نخواهد ساخت، بلکه آنها را بر همۀ نفرتکنندگان شما خواهد آورد.
\v 16 بر شماست که همۀ قومهایی را که یهوه خدایتان به دست شما تسلیم میکند، هلاک سازید. چشم شما بر آنها ترحم نکند و خدایانشان را عبادت منمایید، مبادا شما را دام باشد.
\v 17 «شاید در دل خود بگویید: ”این قومها از ما بیشترند؛ چگونه میتوانیم آنان را بیرون برانیم؟“
\v 18 امّا نباید از آنها بترسید، بلکه آنچه را یهوه خدایتان با فرعون و تمام مصریان کرد نیکو به یاد آرید،
\v 19 مصائب عظیمی را که چشمانتان دید، و آیات و علامات و دست نیرومند و بازوی درازی را که یهوه خدایتان شما را به مدد آن بیرون آورد. پس یهوه خدایتان با همۀ قومهایی که از آنها میترسید، به همینسان عمل خواهد کرد.
\v 20 افزون بر این، یهوه خدایتان زنبورها به میان ایشان خواهد فرستاد تا باقیماندگان ایشان را که خود را از شما پنهان میکنند، هلاک کند.
\v 21 از آنها نهراسید، زیرا یهوه خدایتان که در میان شماست، خدایی عظیم و مَهیب است.
\v 22 یهوه خدایتان این قومها را به تدریج از حضور شما خواهد راند. آنان را به یکباره نمیتوانید نابود سازید، مبادا شمار وحوش صحرا بر شما از حد زیاده شوند.
\v 23 یهوه خدایتان ایشان را به دست شما تسلیم کرده، به پریشانی عظیم دچار خواهد ساخت، تا نابود شوند.
\v 24 او پادشاهانشان را به دست شما تسلیم خواهد کرد تا نامشان را از زیر آسمان محو سازید. هیچکس را یارای ایستادگی در برابر شما نخواهد بود، تا آنگاه که آنان را نابود سازید.
\v 25 تمثالهای تراشیدۀ خدایان ایشان را به آتش بسوزانید، و به نقره و طلایی که بر آنهاست طمع مورزید و آنها را برای خود برمگیرید، مبادا از طریق آن به دام افتید، زیرا در نظر یهوه خدایتان کراهتآور است.
\v 26 چنین چیز کراهتآور را به خانۀ خویش مبرید، مبادا مانند آن حرام شوید. از آن بسیار نفرت کنید و کراهت داشته باشید، زیرا که حرام است.
\v 1 «همۀ فرمانهایی را که من امروز به شما امر میفرمایم به جای آرید تا زنده بمانید و شمارِتان فزونی گیرد و به سرزمینی که خداوند سوگند خورد به پدرانتان بدهد، داخل شده، آن را به تصرف آورید.
\v 2 به یاد آرید که چگونه یهوه خدایتان شما را چهل سال در بیابان رهبری کرد تا شما را خوار و زبون ساخته، بیازماید و آنچه در دل شماست بداند، که آیا فرمانهای او را نگاه خواهید داشت یا نه.
\v 3 او شما را خوار و زبون ساخت و گرسنه گذاشت، و خوراکِ مَنّا را به شما خورانید که نه شما از آن خبر داشتید و نه پدرانتان، تا به شما بیاموزاند که انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خداوند صادر شود انسان زنده میشود.
\v 4 در این چهل سال جامه بر تنِ شما مندرس نشد و پاهایتان تاوَل نزد.
\v 5 پس در دل خود بدانید همانگونه که مردی فرزندش را تأدیب میکند، یهوه خدایتان نیز شما را تأدیب مینماید.
\v 6 پس با نگاه داشتن فرمانهای یهوه خدای خود، در راههای او گام بردارید و از او بترسید.
\v 7 زیرا که یهوه خدایتان شما را به سرزمینی نیکو میآورد، سرزمینی آکنده از نهرهای آب و چشمهها و آبهای زیرزمینی که در درهها و کوهها روان میشود،
\v 8 سرزمینی انباشته از گندم و جو و درخت مو و انجیر و انار و روغن زیتون و عسل؛
\v 9 سرزمینی که در آن نان را به تنگدستی نخواهید خورد و به چیزی محتاج نخواهید شد؛ سرزمینی که سنگهایش آهن است، و از کوههایش مس خواهید کند.
\v 10 پس خورده، سیر خواهید شد و یهوه خدای خویش را به جهت سرزمین نیکویی که به شما بخشیده است، متبارک خواهید خواند.
\v 11 «پس به هوش باشید مبادا یهوه خدای خویش را فراموش کنید و فرمانها و قوانین و فرایض او را که من امروز به شما امر میفرمایم، نگاه ندارید.
\v 12 مبادا چون خورده، سیر شوید، و خانههای نیکو ساخته، در آنها ساکن گردید،
\v 13 و رمه و گلۀ شما فزونی یافته، بر سیم و زرتان افزوده شود، و اموالتان افزون گردد،
\v 14 آنگاه دل شما مغرور شده، یهوه خدای خود را که شما را از سرزمین مصر، از آن خانۀ بندگی، بیرون آورد فراموش کنید،
\v 15 او را که شما را در بیابانی بزرگ و هولناک که در آن مارهای آتشین و عقربها و زمین خشک و بیآب بود، رهبری کرد، و برای شما از دلِ سنگ خارا آب بیرون آورد،
\v 16 که خوراک مَنّا را در بیابان به شما خورانید که پدرانتان نشناخته بودند، تا شما را خوار و زبون ساخته، بیازماید و در آخر بر شما احسان کند.
\v 17 به هوش باشید که مبادا در دل خود بگویید، ”نیروی من و قوّت دست من این توانگری را برایم فراهم آورده است.“
\v 18 بلکه یهوه خدای خود را به یاد آرید، زیرا اوست که به شما نیرو میبخشد تا توانگری حاصل کنید، و تا به عهد خویش که برای پدرانتان سوگند خورد وفا کند، چنانکه امروز شده است.
\v 19 اگر یهوه خدای خود را فراموش کنید و از پیِ خدایانِ غیر رفته، آنها را عبادت و سَجده نمایید، امروز به شما هشدار میدهم که بهیقین هلاک خواهید شد.
\v 20 آری، اگر صدای یهوه خدای خویش را نشنوید، شما نیز همچون قومهایی که خداوند آنان را پیش روی شما هلاک میسازد، هلاک خواهید شد.
\v 1 «ای اسرائیل، گوش فرا دهید! شما امروز از رود اردن عبور میکنید تا به سرزمین قومهایی بزرگتر و نیرومندتر از خود، و به شهرهایی بزرگ با حصارهایی سر به فلک کشیده، داخل شوید و آنها را به تصرف آورید.
\v 2 آنان ملتی بزرگ و بلند قامتند، یعنی بنیعَناق که ایشان را نیک میشناسید و شنیدهاید که گفته میشود: ”کیست که یارای ایستادگی در برابر عَناقیان را داشته باشد؟“
\v 3 پس امروز بدانید یهوه خدای شما، اوست که همچون آتش سوزان پیشاپیش شما عبور میکند. او آنها را هلاک خواهد کرد و در برابر شما ذلیل خواهد ساخت. پس بر شماست که ایشان را بیرون برانید و بهسرعت نابود کنید، چنانکه خداوند به شما گفته است.
\v 4 «چون یهوه خدایتان آنها را از حضور شما بیرون براند، در دل خود مگویید به سبب پارسایی ماست که خداوند ما را به اینجا آورد تا این سرزمین را به تصرف آوریم، حال آنکه به سبب شرارت این قومهاست که خداوند آنها را از حضور شما بیرون میرانَد.
\v 5 نه به سبب پارسایی و نه به سبب راستدلی شما است که به سرزمین ایشان داخل میشوید تا آن را به تصرف آورید، بلکه به سبب شرارت این قومهاست که یهوه خدایتان ایشان را از حضور شما بیرون میراند، و تا به وعدهای که خداوند برای پدرانتان ابراهیم، اسحاق و یعقوب سوگند خورده بود، وفا کند.
\v 6 پس بدانید به سبب پارسایی شما نیست که یهوه خدایتان این سرزمین نیکو را به شما میدهد تا آن را به تصرف آورید، زیرا شما قومی گردنکِش هستید.
\v 7 «به یاد داشته باشید و فراموش مکنید که چگونه خشم یهوه خدایتان را در بیابان برانگیختید. شما از روزی که از سرزمین مصر بیرون آمدید تا به این جا رسیدید، پیوسته به خداوند عِصیان ورزیدهاید.
\v 8 حتی در حوریب خشمِ خداوند را برانگیختید و او چنان بر شما غضبناک شد که نزدیک بود نابودتان کند.
\v 9 هنگامی که من به کوه برآمدم تا لوحهای سنگی، یعنی لوحهای عهدی را که خداوند با شما بست، بگیرم، چهل روز و چهل شب در کوه ماندم، بیآنکه نانی بخورم یا آبی بنوشم.
\v 10 و خداوند دو لوح سنگی را که به انگشت خدا نوشته شده بود، به من داد. بر آنها همۀ سخنانی بود که خداوند در کوه از میان آتش در روز گردهمآیی به شما گفت.
\v 11 در پایان چهل روز و چهل شب، خداوند دو لوح سنگی، یعنی لوحهای عهد را به من داد.
\v 12 سپس خداوند مرا گفت: ”برخیز و از اینجا زود پایین برو، زیرا قوم تو که ایشان را از مصر بیرون آوردی، فساد کردهاند. آنان خیلی زود از راهی که ایشان را بدان امر فرمودم، منحرف شده و برای خود بتِ ریختهشده ساختهاند.“
\v 13 «همچنین خداوند مرا گفت: ”این قوم را ملاحظه کردهام که اینک قومی گردنکش هستند.
\v 14 مرا واگذار تا ایشان را نابود کرده، نامشان را از زیر آسمان محو سازم و از تو قومی نیرومندتر و بزرگتر از ایشان پدید آورم.“
\v 15 پس روی گردانیده، از کوه فرود آمدم. کوه به آتش میسوخت و دو لوح عهد در دستان من بود.
\v 16 چون نگریستم، دیدم که به یهوه خدای خود گناه ورزیده، گوسالۀ ریختهشده برای خود ساختهاید، و چه زود از راهی که خداوند شما را بدان امر فرموده بود، منحرف گشتهاید.
\v 17 پس آن دو لوح را برگرفتم و آنها را از دستان خویش به زیر افکنده، در برابر دیدگان شما شکستم.
\v 18 آنگاه مانند بار نخست، چهل روز و چهل شب در حضور خداوند به روی درافتادم، بیآنکه نانی بخورم یا آبی بنوشم. این همه به سبب گناه بزرگی بود که مرتکب شده بودید، در اینکه آنچه را که در نظر خداوند بد بود به جا آورده، خشم او را برانگیختید.
\v 19 زیرا از خشم خداوند و شدت غضب او برای هلاک کردن شما میترسیدم. و خداوند این بار نیز مرا اجابت فرمود.
\v 20 خداوند بر هارون نیز چنان خشمگین شد که نزدیک بود او را از میان بردارد، اما من در همان وقت برای هارون نیز دعا کردم.
\v 21 آنگاه گناه شما، یعنی گوسالهای را که ساخته بودید، برگرفتم و آن را در آتش سوزاندم و آن را خرد کرده، خوب ساییدم تا همچون خاک، نرم شد، و غبارِ آن را در نهری که از کوه سرازیر میشد ریختم.
\v 22 «شما در تَبعیرَه و مَسَّه و کِبروت هَتّاوَه نیز خداوند را به خشم آوردید.
\v 23 نیز هنگامی که خداوند شما را از قادِشبَرنِع فرستاده، گفت: ”بروید و سرزمینی را که به شما دادم به تصرف آورید،“ شما بر فرمان یهوه خدای خود عاصی شدید و به او اعتماد نکرده، صدای او را نشنیدید.
\v 24 از روزی که من شما را شناختهام، همواره به خداوند عِصیان ورزیدهاید.
\v 25 «پس چهل روز و چهل شب در حضور خداوند به روی درافتادم زیرا خداوند گفته بود که شما را هلاک خواهد کرد.
\v 26 پس نزد خداوند دعا کرده، گفتم: ”ای خداوندگارْ یهوه، قوم خود و میراث خویش را که به عظمت خود فدیه دادی و به دست نیرومند از مصر بیرون آوردی، نابود مکن.
\v 27 خادمانت ابراهیم، اسحاق و یعقوب را به یاد آر و بر سرسختی این قوم و شرارت و گناه ایشان نظر منما،
\v 28 مبادا مردمان سرزمینی که ما را از آن بیرون آوردی بگویند: ’چون خداوند قادر نبود ایشان را به سرزمینی که به آنها وعده داده بود درآورد، و چون از ایشان متنفر بود، از این رو ایشان را بیرون آورد تا در بیابان ایشان را بکشد.‘
\v 29 زیرا ایشان قوم تو و میراث توهستند که به نیروی عظیم و بازوی افراشتۀ خویش بیرون آوردی.“
\v 1 «در آن هنگام خداوند مرا گفت: ”دو لوح سنگی دیگر همانند لوحهای نخست برای خود بتراش و بر فراز کوه به حضور من بیا. صندوقی از چوب نیز برای خود بساز.
\v 2 من کلمات لوحهای نخست را که شکستی، بر این لوحها خواهم نوشت، و تو باید آنها را در صندوق بگذاری.“
\v 3 پس صندوقی از چوب اقاقیا ساختم و دو لوح سنگی همانند لوحهای نخست تراشیدم و آن دو لوح را به دست گرفته، به کوه برآمدم.
\v 4 آنگاه خداوند آن ده فرمان را که در کوه در روز گردهمآیی از میان آتش به شما گفته بود مطابق نگارش نخستین بر روی آن لوحها نوشت و آنها را به من داد.
\v 5 آنگاه روی گردانیده، از کوه فرود آمدم، و لوحها را در صندوقی که ساخته بودم نهادم. و در آنجا هستند، همانگونه که خداوند مرا امر فرموده بود.»
\v 6 (بنیاسرائیل از بِئیروت بنییَعَقان به موسیرَه کوچ کردند. در آنجا هارون درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد؛ و پسرش اِلعازار به جای وی کهانت میکرد.
\v 7 از آنجا به جُدجودَه و از جُدجودَه به یُطباتا، سرزمینی با نهرهای آب کوچ کردند.
\v 8 در آن هنگام خداوند قبیلۀ لاوی را جدا کرد تا صندوق عهد خداوند را حمل کنند و در حضور خداوند به خدمت بایستند، و به نام او برکت دهند، چنانکه تا به امروز چنین است.
\v 9 از این روست که لاوی را در میان برادران خود نصیب و میراثی نیست؛ زیرا خداوند میراث اوست، چنانکه یهوه خدایتان به او گفته بود.)
\v 10 «پس من همچون روزهای نخست، چهل روز و چهل شب در کوه ماندم. و این بار نیز خداوند مرا اجابت کرد، و خداوند نخواست شما را نابود کند.
\v 11 خداوند مرا گفت: ”برخیز و پیشاپیش این قوم روانه شو تا به سرزمینی که به پدرانشان سوگند خوردم که به ایشان بدهم، درآیند و آن را به تصرف آورند.“
\v 12 «و اکنون ای اسرائیل، یهوه خدایت از تو چه میخواهد، جز آنکه از یهوه خدایت بترسی و در همۀ راههایش گام برداری و او را دوست بداری و یهوه خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان خود عبادت کنی،
\v 13 و فرمانهای خداوند و فرایض او را که من امروز برای خیریت تو به تو امر میفرمایم نگاه داری.
\v 14 اینک آسمان، آری بلندترین آسمانها، از آنِ یهوه خدای توست، و نیز زمین و هرآنچه در آن است.
\v 15 با این همه، خداوند دل در پدران شما بست و ایشان را محبت کرد و پس از ایشان نسل ایشان، یعنی شما را از میان همۀ قومها برگزید، چنانکه امروز شده است.
\v 16 پس دلهای خود را ختنه کنید و دیگر گردنکشی منمایید.
\v 17 زیرا یهوه خدای شما خدای خدایان و رَبالارباب است، خدای عظیم و قادر و مَهیب که نه طرفداری میکند و نه رشوه میگیرد.
\v 18 یتیمان و بیوهزنان را دادرسی میکند و غریبان را دوست داشته، خوراک و پوشاک به ایشان میدهد.
\v 19 پس شما نیز غریبان را دوست بدارید، زیرا که خود در سرزمین مصر غریب بودید.
\v 20 از یهوه خدای خود بترسید و او را عبادت کنید. به او بچسبید و به نام او سوگند یاد کنید.
\v 21 او را تنها بستایید. اوست خدای شما که این کارهای عظیم و مَهیب را که به چشم خود دیدید برای شما انجام داده است.
\v 22 پدران شما هفتاد تن بودند که به مصر فرود شدند و اکنون یهوه خدایتان شما را چون ستارگان آسمان کثیر گردانیده است.
\v 1 «یهوه خدای خود را دوست بدارید و امانت و فرایض و قوانین و فرمانهای او را همواره نگاه دارید.
\v 2 امروز ملاحظه کنید، زیرا روی سخنم با فرزندان شما نیست که تأدیب یهوه خدایتان را ندانسته و ندیدهاند، و نه عظمت او و دستِ نیرومند و بازوی افراشتۀ او را،
\v 3 و آیات و اعمال او را که در مصر بر ضد فرعون پادشاه مصر و تمامی مملکت او انجام داد،
\v 4 و آنچه با لشکر مصریان و اسبان و ارابههای ایشان کرد؛ که چگونه آب دریای سرخ را بر ایشان جاری ساخت، آنگاه که شما را تعقیب میکردند، و چگونه خداوند ایشان را تا به امروز هلاک کرد،
\v 5 و آنچه را که در بیابان برای شما کرد تا به این مکان رسیدید،
\v 6 و آنچه را که با داتان و اَبیرام، پسران اِلیاب از نسل رِئوبین کرد؛ که چگونه زمین دهان گشوده، ایشان را با خاندان و خیمههایشان و هر موجود زندهای که همراه ایشان بود، در میان تمامی اسرائیل فرو بلعید.
\v 7 لیکن، چشمان شما تمامی کارهای عظیمی را که خداوند انجام داد، دید.
\v 8 «پس همۀ فرمانهایی را که من امروز به شما امر میفرمایم، نگاه دارید تا نیرومند شوید و به سرزمینی که برای گرفتن آن عبور میکنید، داخل شده، آن را به تصرف آورید،
\v 9 و تا در آن سرزمین که خداوند برای پدرانتان سوگند خورد که آن را به ایشان و به نسل ایشان بدهد، سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری است، عمر دراز داشته باشید.
\v 10 زیرا سرزمینی که برای گرفتنش به آن داخل میشوید، همچون سرزمین مصر که از آن بیرون آمدید نیست، که در آن بذر خود را میکاشتید و آن را مانند باغ سبزیجات آبیاری میکردید .
\v 11 بلکه سرزمینی که شما برای تصرفش به آن عبور میکنید، سرزمین کوهها و دشتهاست که از بارش آسمان آب مینوشد،
\v 12 سرزمینی که یهوه خدایتان از آن مراقبت میکند و چشمان یهوه خدایتان از آغاز تا پایان سال همواره بر آن است.
\v 13 «پس اگر به فرمانهایی که من امروز به شما امر میفرمایم براستی گوش فرا دهید و یهوه خدای خود را دوست داشته، او را با تمامی دل و جان خود عبادت کنید،
\v 14 او باران را برای زمین شما در موسمش خواهد فرستاد، یعنی باران اوّلین و آخرین را، تا غله و شراب و روغن خود را گرد آورید.
\v 15 و در مزرعههای شما برای چارپایانتان علوفه خواهد رویانید، و خواهید خورد و سیر خواهید شد.
\v 16 برحذر باشید مبادا دل شما فریفته شود و گمراه شده، خدایانِ غیر را عبادت و سَجده کنید؛
\v 17 زیرا آنگاه خشم خداوند بر شما افروخته خواهد شد و آسمان را خواهد بست و باران نخواهد بارید و زمین محصول خود را نخواهد داد و شما خیلی زود از سرزمین نیکویی که خداوند به شما میدهد، هلاک خواهید شد.
\v 18 «پس این سخنان مرا در دل و جان خود جای دهید. آنها را چون نشان بر دستان خود ببندید و چون علامت بر پیشانی خود بگذارید.
\v 19 آنها را به فرزندانخود بیاموزید، و حین نشستن در خانه و رفتن به راه، و هنگام خوابیدن و برخاستن، از آنها گفتگو کنید.
\v 20 آنها را بر چارچوبِ درِ خانۀ خود و بر دروازههای خویش بنگارید،
\v 21 تا روزهای زندگانی شما و فرزندانتان در سرزمینی که خداوند برای پدرانتان سوگند خورد که بدیشان بدهد، مانند روزهای آسمان بر فراز زمین، کثیر گردد.
\v 22 زیرا اگر همۀ این فرمانها را که من برای نگاه داشتن به شما امر میفرمایم، بهدقّت به جای آورید، یعنی یهوه خدای خود را دوست بدارید و در راههای او گام بردارید و به او بچسبید،
\v 23 آنگاه خداوند نیز همۀ این اقوام را از پیش روی شما بیرون خواهد راند تا سرزمین اقوامی را که از شما بزرگتر و نیرومندترند، به تصرف آورید.
\v 24 هر جا کفِ پای شما بر آن نهاده شود، از آنِ شما خواهد شد. قلمرو شما از این بیابان تا لبنان، و از رود، یعنی رود فُرات، تا دریای غربی خواهد بود.
\v 25 هیچکس را یارای ایستادگی در برابر شما نخواهد بود. یهوه خدایتان ترس و وحشت شما را بر تمامی سرزمینی که بر آن گام خواهید نهاد، مستولی خواهد کرد، همانگونه که به شما وعده فرموده است.
\v 26 «اینک من امروز برکت و لعنت در برابر شما میگذارم:
\v 27 برکت، اگر از فرمانهای یهوه خدای خویش که من امروز به شما امر میفرمایم اطاعت کنید،
\v 28 و لعنت، اگر از فرمانهای یهوه خدای خود اطاعت نکنید و از راهی که امروز شما را بدان امر میفرمایم منحرف شده، خدایانِ غیر را که نشناختهاید، پیروی نمایید.
\v 29 چون یهوه خدایتان شما را به سرزمینی که برای گرفتنش بدان داخل میشوید، ببرد، برکت را بر کوه جِرِزیم و لعنت را بر کوه عیبال اعلام کنید.
\v 30 همانگونه که میدانید آنها در آن سوی اردن واقعاند، در غرب جاده، به سمت غروب آفتاب، در سرزمین کنعانیانِ ساکن در عَرَبه، مقابل جِلجال و نزدیک بلوطهای مورِه.
\v 31 زیرا شما از اردن عبور میکنید تا به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد داخل شده آن را به تصرف آورید، و آن را خواهید گرفت و در آن ساکن خواهید شد.
\v 32 پس بهدقّت همۀ فرایض و قوانینی را که من امروز در برابر شما مینهم، به جای آورید.
\v 1 «این است فرایض و قوانینی که باید تا زمانی که بر زمین زندگی میکنید، آنها را در سرزمینی که خدای پدرانتان به جهت تصرف به شما بخشیده است، بهدقّت انجام دهید.
\v 2 مکانهایی را که قومهای بیرون رانده شده توسط شما خدایان خود را عبادت میکنند جملگی ویران کنید، خواه بر کوههای بلند باشد، خواه بر تپهها و خواه زیر هر درخت سبز.
\v 3 مذبحهای آنان را در هم بشکنید، ستونهای ایشان را خُرد کنید و تیرهای اَشیرۀ ایشان را به آتش بسوزانید. تمثالهای تراشیدۀ خدایانشان را قطع کنید و نامشان را از آن مکان محو سازید.
\v 5 بلکه مکانی را بجویید که یهوه خدای شما از میان همۀ قبایل شما برمیگزیند تا نام خویش را در آن بگذارد و آن را محل سکونت خویش سازد. به آنجا بروید،
\v 6 و قربانیهای تمامسوز و دیگر قربانیها و دهیکها و هدایای دستان خویش و قربانیهای نذری و اختیاری و نخستزادههای رمه و گلۀ خویش را به آنجا بیاورید.
\v 7 و در آنجا به حضور یهوه خدایتان بخورید و شما و اهل خانۀ شما، از دسترَنج خود که یهوه خدایتان شما را در آن برکت داده است، شادی کنید.
\v 8 «شما نباید بر وفق هرآنچه امروز در اینجا میکنیم عمل کنید، یعنی آنگونه که در نظر هر کس پسند آید.
\v 9 زیرا هنوز به آسایش و میراثی که یهوه خدایتان به شما میدهد، داخل نشدهاید.
\v 10 اما چون از رود اردن عبور کرده، در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما به میراث میبخشد ساکن شوید، و او شما را از دست تمامیِ دشمنانتان از هر سو آسودگی بخشد تا در امنیت زندگی کنید،
\v 11 آنگاه باید همۀ این چیزها را که به شما امر میفرمایم به مکانی که یهوه خدایتان برمیگزیند تا نام خود را در آنجا بگذارد، بیاورید: قربانیهای تمامسوز و دیگر قربانیها و دهیکها، و هدایای دستان خویش و همۀ بهترین هدایای نذری خویش را که برای خداوند نذر کردهاید.
\v 12 و به حضور یهوه خدای خود شادی کنید، شما و پسران و دختران و غلامان و کنیزانتان، و لاویانی که در شهرهای شما هستند، و ایشان را چون شما نصیب و میراثی نیست.
\v 13 «به هوش باشید که قربانیهای تمامسوز خود را در هر جایی که میبینید، تقدیم نکنید،
\v 14 بلکه در آن مکان که خداوند در میان یکی از قبیلههای شما برمیگزیند، در آنجا قربانیهای تمامسوز خویش را تقدیم کنید و در آنجا هرآنچه را من به شما فرمان میدهم به جای آورید.
\v 15 «اما گوشت را میتوانید هر اندازه که دلتان میخواهد در هر یک از شهرهایتان بر حسب برکتی که یهوه خدایتان به شما میدهد، ذبح کرده بخورید. اشخاص نجس و طاهر، هر دو میتوانند از آن بخورند، چنانکه از گوشت غزال و آهو.
\v 16 اما نباید خونِ آن را بخورید، بلکه آن را همچون آب بر زمین بریزید.
\v 17 نیز نمیتوانید در شهرهای خود، دهیکِ غلّه و شراب و روغن خود، یا نخستزادۀ رمه و گلۀ خویش، و یا هیچیک از قربانیهای نذری خود را که نذر میکنید، یا قربانیهای اختیاری خویش، و یا هدایای دستانتان را، بخورید.
\v 18 بلکه آنها را باید در حضور یهوه خدای خویش و در مکانی که یهوه خدایتان برمیگزیند بخورید، شما و پسران و دختران و غلامان و کنیزانتان، و لاویانی که در شهرهای شما هستند. در حضور یهوه خدایتان از همۀ دسترنجِ خود شادی کنید.
\v 19 به هوش باشید تا زمانی که در زمینِ خود زندگی میکنید، لاویان را فراموش مکنید.
\v 20 «چون یهوه خدایتان قلمرو شما را وسعت دهد، چنانکه به شما وعده فرموده است، و دلتان هوس گوشت کرده، بگویید، ”گوشت خواهیم خورد،“ میتوانید هر اندازه که دلتان میخواهد گوشت بخورید.
\v 21 و اگر مکانی که یهوه خدایتان برمیگزیند تا نام خود را در آن بگذارد از شما دور باشد، میتوانید از رمه و گلۀ خود که خداوند به شما بخشیده است ذبح کنید، چنانکه شما را امر فرمودهام، و هر وقت که دلتان خواست، میتوانید در شهرهای خود از آنها بخورید.
\v 22 چنانکه غزال و آهو خورده میشود، از آنها نیز میتوانید بخورید. شخص نجس و طاهر، به یکسان میتوانند از آنها بخورند.
\v 23 اما به هوش باشید که خون مخورید، زیرا خونْ جان است. پس جان را با گوشت مخورید.
\v 24 آری، آن را مخورید، بلکه همچون آب بر زمین بریزید.
\v 25 آن را مخورید تا شما و پس از شما فرزندانتان روی سعادت ببینید، وقتی آنچه را که در نظر خداوند درست است، به جای آورید.
\v 26 اما هدایای مقدس و هدایای نذری خویش را برگرفته، به مکانی که خداوند برمیگزیند بروید،
\v 27 و قربانیهای تمامسوز خود یعنی گوشت و خون را بر مذبح یهوه خدایتان تقدیم کنید. خونِ قربانیهای شما بر مذبح یهوه خدایتان ریخته شود، ولی گوشت را میتوانید بخورید.
\v 28 به هوش باشید که همۀ این سخنان را که به شما امر میفرمایم به جای آورید تا شما و فرزندانتان پس از شما تا به ابد روی سعادت ببینید، وقتی آنچه را که در نظر یهوه خدایتان خوب و درست است، به جای آورید.
\v 29 «چون یهوه خدای شما، قومهایی را که میروید تا سرزمینشان را به تصرف آورید، از حضور شما منقطع سازد، و شما سرزمین ایشان را تصرف کرده، در آن ساکن شوید،
\v 30 به هوش باشید مبادا پس از منقطع شدن ایشان از حضور شما، به دام پیروی از ایشان بیفتید و دربارۀ خدایان ایشان تفحص کرده، بگویید: ”این قومها چگونه خدایان خود را عبادت میکردند تا من نیز چنان کنم.“
\v 31 شما نباید یهوه خدای خود را بدانسان عبادت کنید، زیرا هر کار کراهتآوری را که خداوند از آن بیزار است برای خدایان خود میکردند، حتی پسران و دختران خود را برای خدایان خویش در آتش میسوزاندند.
\v 32 «هرآنچه را که من به شما فرمان میدهم، بهدقّت به جای آورید. چیزی بر آن میفزایید و چیزی از آن کم مکنید.
\v 1 «هرگاه از میان شما نبی یا خواببینندهای برخیزد و آیت یا علامتی به شما بدهد،
\v 2 و آن آیت یا علامت که شما را از آن خبر داده، واقع شود، و به شما گوید: ”بیایید تا خدایانِ غیر را - که شما نمیشناسید - پیروی کنیم؛ بیایید آنها را عبادت نماییم،“
\v 3 به سخنان آن نبی یا خواببیننده گوش مگیرید، زیرا یهوه خدایتان شما را میآزماید تا بداند آیا یهوه خدای خود را با تمامی دل و تمامی جان خود دوست میدارید یا نه؟
\v 4 شما باید یهوه خدای خود را پیروی کنید و از او بترسید و فرمانهای او را به جای آورید و به صدای او گوش فرا دهید و او را عبادت نمایید و به او بچسبید.
\v 5 آن نبی یا خواببیننده کشته شود، زیرا بر ضد یهوه خدایتان که شما را از سرزمین مصر بیرون آورد و از خانۀ بندگی فدیه کرد، سخنان فتنهانگیز گفته است تا شما را از راهی که به فرمان یهوه خدایتان باید در آن سلوک نمایید، منحرف سازد. بدینگونه بدی را از میان خود خواهید زدود.
\v 6 «اگر برادرِ تنی تو یا پسرت یا دخترت یا زنی که همآغوشِ توست یا رفیقت که همچون جان خویش عزیزش میداری، تو را در نهان فریفته سازد و بگوید: ”بیا تا رفته، خدایانِ غیر را عبادت کنیم،“ که نه شما آنها را میشناسید و نه پدرانتان،
\v 7 از خدایان اقوامی که اطراف شمایند، خواه نزدیک به شما و خواه دور، از یک کران زمین تا کران دیگر،
\v 8 تسلیم او مشوید و سخنش را گوش مگیرید. چشمان شما بر او شفقت نکند و دل بر وی مَسوزانید و او را پنهان مکنید.
\v 9 بر شماست که او را بکشید. نخست، خود دست به کشتنش دراز کنید، و پس از شما، تمامی جماعت.
\v 10 او را سنگسار کنید تا بمیرد، زیرا بر آن شد که شما را از یهوه خدایتان که شما را از سرزمین مصر، از خانۀ بندگی، بیرون آورد، منحرف سازد.
\v 11 و چون قوم اسرائیل جملگی بشنوند، خواهند ترسید، و دیگر بار کسی در میان شما مرتکب این شرارت نخواهد شد.
\v 12 «اگر دربارۀ یکی از شهرهایی که یهوه خدایتان برای سکونت به شما میدهد، بشنوید که
\v 13 برخی اشخاص فاسد از میان شما بیرون رفته، مردمان شهر را منحرف ساخته و گفتهاند: ”بیایید تا رفته خدایانِ غیر را - که شما نمیشناسید - عبادت کنیم،“
\v 14 آنگاه تفحص و تحقیق کرده، بهدقّت پُرس و جو کنید. اگر دیدید آن امر صحت دارد و شکی نیست که آن عمل کراهتآور در میان شما رخ داده است،
\v 15 بهیقین باید مردمان آن شهر را از دم تیغ بگذرانید. شهر را با هرآنچه در آن است همراهِ چارپایانش، از دم تیغ گذرانده، به نابودی کامل بسپارید.
\v 16 همۀ غنایم آن را در وسط میدان شهر گرد آورده، شهر را با همۀ غنایمش برای یهوه خدایتان چون قربانی تمامسوز، به آتش بسوزانید، و برای همیشه تَلی باشد و دیگر بار ساخته نشود.
\v 17 از چیزهایی که به نابودی کامل سپرده شدهاند چیزی به دستتان نچسبد، تا خداوند از شدت خشم خود برگشته، بر شما رحم کند و شفقت نماید و بر شمارتان بیفزاید، همانگونه که برای پدرانتان سوگند خورده بود.
\v 18 این در صورتی است که به صدای یهوه خدایتان گوش فرا داده، همۀ فرمانهایش را که من امروز به شما امر میفرمایم نگاه دارید و آنچه را که در نظر یهوه خدایتان درست است، به جای آرید.
\v 6 هر حیوان شکافتهسُم را از چارپایان که سُمش به دو بخش شکافته باشد و نشخوار کند، میتوانید بخورید.
\v 7 اما از میان حیوانات نشخوارکننده یا شکافتهسُم اینها را نباید خورد: شتر، خرگوش درازگوش و خرگوش کوتاهگوش، زیرا گرچه نشخوار میکنند ولی شکافتهسُم نیستند، و از این رو بر شما حرامند؛
\v 8 و خوک، زیرا گرچه شکافتهسُم است، اما نشخوار نمیکند، و از این رو بر شما حرام است. گوشت چنین حیواناتی را نخورید و به لاشۀ آنها نیز دست نزنید.
\v 9 «از هرآنچه در آب است، اینها را میتوانید بخورید: هر چه را که باله و فلس دارد بخورید،
\v 10 اما هر چه را که باله و فلس ندارد نخورید؛ بر شما حرام است.
\v 11 «همۀ مرغان طاهر را میتوانید بخورید.
\v 12 اما اینها را نباید بخورید: عقاب، لاشخور و لاشخور سیاه؛
\v 13 زَغَن، شاهین و شاهین به نوعش؛
\v 14 هر قسم کلاغ به نوعش؛
\v 15 شترمرغ، جغد، مرغ نوروزی و باز به نوعش؛
\v 16 بوم، جغد بزرگ، جغد سفید،
\v 17 و جغد صحرایی؛ کرکس، مرغ غواص،
\v 18 لکلک و مرغ ماهیخوار به نوعش؛ هُدهُد و خفاش.
\v 19 همۀ حشراتِ بالدار بر شما حرامند؛ نباید آنها را بخورید.
\v 20 اما همۀ پرندگان طاهر را میتوانید بخورید.
\v 21 «هیچ مُرداری را نخورید. میتوانید آن را به غریبی که در یکی از شهرهای شماست بدهید تا بخورد، یا آن را به بیگانهای بفروشید. زیرا شما برای یهوه خدایتان قومی مقدسید.
«بزغاله را در شیر مادرش نپزید.
\v 22 «از همۀ محصولاتِ مزرعۀ خود که سال به سال از زمین میروید، حتماً دهیک بدهید.
\v 23 در حضور یهوه خدایتان، در آن مکان که او برمیگزیند تا نام خود را در آنجا ساکن سازد، دهیکِ غلّه و شراب و روغن، و نخستزادههای رمه و گلۀ خویش را بخورید، تا بیاموزید که در همۀ روزهای زندگی از یهوه خدایتان بترسید.
\v 24 و اگر راهتان دراز باشد به گونهای که چون یهوه خدایتان شما را برکت دهد، نتوانید دهیک خود را به آنجا ببرید، زیرا آن مکان که یهوه خدایتان برمیگزیند تا نام خود را در آن بگذارد از شما دور است،
\v 25 پس آن را به پول تبدیل کنید و پول را به دست خویش گرفته، به مکانی که یهوه خدایتان برمیگزیند، ببرید
\v 26 و پول را به مصرفِ هرآنچه دلتان بخواهد برسانید، از گاو و گوسفند و شراب و مُسکِرات و هرآنچه میلتان بر آن باشد. شما و اهل خانۀ شما در آنجا به حضور یهوه خدایتان بخورید و شادی کنید.
\v 27 اما لاویانی را که در شهرهای شمایند فراموش مکنید، زیرا ایشان را چون شما نصیب و میراثی نیست.
\v 28 «در پایان هر سه سال، تمامیِ دهیک محصولِ آن سالِ خود را بیاورید و در شهرهایتان ذخیره کنید
\v 29 تا لاویان که آنان را چون شما نصیب و میراثی نیست، و غریبان و یتیمان و بیوهزنانی که در شهرهای شمایند، بیایند و بخورند و سیر شوند، تا یهوه خدایتان شما را در همۀ کارهای دستتان که انجام میدهید، برکت دهد.
\v 2 قانون بخشودگی چنین خواهد بود: هر طلبکار باید وامی را که به همسایۀ خود داده است، ببخشد. او نباید آن را از همسایه و برادرِ خویش مطالبه کند، زیرا بخشودگیِ خداوند اعلان شده است.
\v 3 از بیگانه میتوانید مطالبه کنید، اما هرآنچه از مال شما که نزد برادرتان باشد، باید آن را ببخشید.
\v 4 البته در میان شما نباید نیازمندی باشد، زیرا خداوند شما را در سرزمینی که یهوه خدایتان به میراث به شما میبخشد تا آن را تصرف کنید، بهیقین برکت خواهد داد؛
\v 5 فقط باید صدای یهوه خدای خود را بهدقّت بشنوید و به هوش باشید تا همۀ این فرمانها را که من امروز به شما امر میفرمایم، به جای آورید.
\v 6 زیرا یهوه خدایتان شما را چنانکه گفته است، برکت خواهد داد؛ و شما به اقوام بسیار قرض خواهید داد، ولی خود از کسی قرض نخواهید گرفت؛ بر اقوامِ بسیار حکم خواهید راند، اما ایشان بر شما حکم نخواهند راند.
\v 7 «اگر در میان شما، در یکی از شهرهای سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میبخشد، یکی از برادرانتان نیازمند باشد، دل خود را سخت مسازید و دست خویش را به روی برادر نیازمند خود مبندید،
\v 8 بلکه با گشادهدستی، به قدر کفایت، هرآنچه نیاز دارد به او قرض بدهید.
\v 9 به هوش باشید که این فکرِ ناشایست به دل شما راه نیابَد که، ”سال هفتم، یعنی سال بخشودگی نزدیک است،“ تا بر برادر نیازمند خود با خساست نگریسته، چیزی به او ندهید، و او از دست شما نزد خداوند فریاد برآورد، و این برایتان گناه محسوب شود.
\v 10 بلکه باید بیمضایقه به او بدهید و دل شما در دادنش خساست نورزد، تا یهوه خدایتان نیز شما را در همۀ کارهایتان و هرآنچه دست بر آن میگذارید، برکت دهد.
\v 11 زیرا نیازمند از سرزمین شما رخت نخواهد بست. از همین رو، شما را فرمان داده میگویم: ”دست خویش را بر برادران فقیر و نیازمند خود که در سرزمین شمایند، بگشایید!“
\v 12 «هرگاه یکی از برادران عبرانیِ شما، خواه مرد و خواه زن، به شما فروخته شود، و شش سال شما را خدمت کند، سال هفتم او را آزاد کرده، بگذارید از نزد شما برود.
\v 13 و چون آزادش میکنید تا از نزدتان برود، تهیدست روانهاش مکنید.
\v 14 بلکه فراخور برکتی که یهوه خدایتان به شما داده است، از گله و خرمن و چَرخُشتِ خود هدیهای سخاوتمندانه به او بدهید.
\v 15 به یاد داشته باشید که شما نیز خود در سرزمین مصر غلام بودید و یهوه خدایتان شما را فدیه کرد. از آن روست که من امروز شما را چنین فرمان میدهم.
\v 16 اما اگر شما را گوید: ”نمیخواهم از نزد شما بیرون روم،“ زیرا شما و اهل خانۀ شما را دوست دارد و بودن با شما برایش نیکو بوده است،
\v 17 آنگاه دِرفشی گرفته، نرمۀ گوش او را بَر در سوراخ کنید و او برای همیشه غلام شما خواهد بود. با کنیزتان نیز چنین کنید.
\v 18 چون آزادش میکنید که از نزد شما برود، در نظرتان سخت نباشد، زیرا طیِ شش سال به اندازۀ دو برابر دستمزد یک کارگر شما را خدمت کرده است؛ پس یهوه خدایتان شما را در هر کاری که بکنید، برکت خواهد داد.
\v 19 «همۀ نخستزادگان نرینه را که از رمه و گلۀ شما زاده شوند، به یهوه خدایتان اختصاص دهید. نخستزادۀ نرینۀ گاوِ خود را به کار نگیرید و پشم نخستزادۀ گوسفندتان را نچینید.
\v 20 بلکه شما و اهل خانۀ شما آنها را در حضور یهوه خدایتان در مکانی که خداوند برگزیند، سال به سال بخورید.
\v 21 اما اگر نقصی داشته باشد، مثلاً لنگ یا کور باشد، و یا هر نقص دیگری داشته باشد، آن را برای یهوه خدایتان ذبح مکنید.
\v 22 بلکه آن را در شهرهای خود بخورید. اشخاص نجس و طاهر، هر دو میتوانند از آن بخورند، چنانکه از گوشت غزال و آهو میخورند.
\v 23 اما نباید خونِ آن را بخورید، بلکه آن را همچون آب بر زمین بریزید.
\v 1 «ماه اَبیب را نگاه دارید و پِسَخ را برای یهوه خدایتان به جای آورید، زیرا در ماه اَبیب یهوه خدایتان شما را شبانه از مصر بیرون آورد.
\v 2 پس پِسَخ را از گله یا رمه برای یهوه خدایتان ذبح کنید، در مکانی که خداوند برمیگزیند تا نام خود را در آن ساکن سازد.
\v 3 با آن، هیچ چیز خمیرمایهدار مخورید. هفت روز نانِ بیخمیرمایه یعنی نانِ مشقت با آن بخورید تا در همۀ ایام عمرتان روز خروج خود از سرزمین مصر را به یاد آورید، زیرا بهشتاب از سرزمین مصر بیرون آمدید.
\v 4 پس تا هفت روز در هیچ کجا از حدود شما خمیرمایه دیده نشود، و از گوشت قربانی نیز که شامگاهِ روز اوّل ذبح میکنید چیزی تا صبح باقی نماند.
\v 5 پِسَخ را در هر شهری از شهرهایی که یهوه خدایتان به شما میدهد، ذبح نمیتوانید کرد.
\v 6 بلکه در آن مکان که یهوه خدایتان برمیگزیند تا نام خود را در آن ساکن سازد، آنجا پِسَخ را در شامگاه به هنگام غروب آفتاب، یعنی زمانی که از مصر خارج شدید، ذبح کنید.
\v 7 و آن را در همان مکان که یهوه خدایتان برمیگزیند، بپزید و بخورید، و بامدادان برخاسته، به خیمههای خود بازگردید.
\v 8 شش روز نانِ بیخمیرمایه بخورید، و روز هفتم گردهمآییِ مخصوص برای یهوه خدایتان باشد؛ در آن هیچ کار مکنید.
\v 9 «هفت هفته برای خود بشمارید. شمردن هفت هفته را از آغاز فرود آوردن داس بر زَرع خود شروع کنید.
\v 10 آنگاه عید هفتهها را با تقدیم قربانی اختیاری دستان خود، برای یهوه خدایتان برگزار کنید. هدیۀ شما متناسب با برکتی باشد که یهوه خدایتان به شما داده است.
\v 11 و در حضور یهوه خدایتان شادی کنید، در آن مکان که یهوه خدایتان برمیگزینَد تا نام خود را در آن ساکن سازد، شما و پسران و دختران و غلامان و کنیزانتان، و نیز لاویانی که در شهرهای شمایند و غریبان و یتیمان و بیوهزنانی که در میان شمایند.
\v 12 به یاد داشته باشید که در مصر غلام بودید، پس این فرایض را بهدقّت به جای آورید.
\v 13 «عید آلاچیقها را پس از گردآوریِ محصول از خرمن و از چَرخُشت خود، هفت روز برگزار کنید.
\v 14 در عید خود شادی نمایید، شما و پسران و دختران و غلامان و کنیزانتان، و نیز لاویان و غریبان و یتیمان و بیوهزنانی که در شهر شمایند.
\v 15 هفت روز در آن مکان که خداوند برمیگزیند، این عید را برای یهوه خدایتان جشن بگیرید، زیرا یهوه خدایتان شما را در همۀ محصول و در همۀ دسترنجتان برکت خواهد داد، و بسیار شادمان خواهید شد.
\v 16 «سالی سه بار همۀ ذکوران شما به حضور یهوه خدایتان در آن مکان که او برمیگزیند حاضر شوند، یعنی برای عید نانِ بیخمیرمایه و عید هفتهها و عید آلاچیقها. و کسی به حضور خداوند دستِ خالی حاضر نشود،
\v 17 بلکه هر کس به قدر توان خویش، متناسب با برکتی که یهوه خدایتان به وی بخشیده است، بدهد.
\v 18 «در تمامی شهرهایی که یهوه خدایتان به شما میدهد، بر حسب قبایلتان، داوران و صاحبمنصبان برای خود تعیین کنید تا قوم را عادلانه داوری کنند.
\v 19 داوری را منحرف مسازید، جانبداری مکنید و رشوه مگیرید، زیرا رشوه چشمان حکیمان را کور میکند و سخنان عادلان را کج میسازد.
\v 20 تنها و تنها عدالت را پیروی کنید، تا زنده بمانید و سرزمینی را که یهوه خدایتان به شما میدهد مالک شوید.
\v 21 «در کنار مذبحی که برای یهوه خدایتان میسازید، هیچ درختی به عنوان اَشیرَه غرس مکنید،
\v 22 و ستونهای سنگی به جهت پرستش بر پا مدارید، زیرا یهوه خدایتان از آن کراهت دارد.
\v 1 «گاو یا گوسفندی را که در آن هر گونه عیب و نقصی باشد برای یهوه خدایتان ذبح مکنید، زیرا یهوه خدایتان از آن کراهت دارد.
\v 2 «هرگاه در میان شما، در یکی از شهرهایی که یهوه خدایتان به شما میدهد، مرد یا زنی یافت شود که آنچه را که در نظر یهوه خدایتان بد است به جا آورده، از عهد او تجاوز نماید،
\v 3 و بر خلاف فرمان من رفته خدایانِ غیر، یا خورشید و ماه، و یا یکی از لشکریان آسمان را عبادت و سَجده کند،
\v 4 و به شما خبر دهند و دربارۀ آن بشنوید، آنگاه خوب تفحص کنید، و اگر راست و یقین باشد که چنین عمل کراهتآوری در اسرائیل رخ داده است،
\v 5 آنگاه مرد یا زنی را که مرتکب این شرارت شده است بیرون آورده، در کنار دروازۀ شهر به سنگها سنگسار کنید تا بمیرد.
\v 6 با گواهی دو یا سه شاهد، شخصِ مستوجب مرگ، کشته شود؛ با گواهی یک شاهد کشته نشود.
\v 7 نخست شاهدان دست به کشتن او بلند کنند، سپس دستان تمامی قوم بر او بلند شود. بدینگونه بدی را از میان خود خواهید زدود.
\v 8 «اگر مرافعهای نزد دروازههای شما آورده شود که حکم دربارۀ آن برای شما مشکل باشد، خواه قتل باشد، خواه دعوی، خواه ضرب، آنگاه برخاسته به مکانی که یهوه خدایتان برمیگزیند، بروید.
\v 9 نزد لاویانِ کاهن و قاضیِ وقت رفته از آنها مشورت بخواهید و ایشان فتوا را به شما اعلام خواهند کرد.
\v 10 مطابق فتوایی که ایشان از مکان برگزیدۀ خداوند به شما اعلام میکنند، عمل کنید. به هوش باشید تا بر طبق هرآنچه به شما حکم میکنند، به جا آورید.
\v 11 مطابق شریعتی که به شما میدهند و حکمی که به شما اعلام میکنند، عمل نمایید و از فتوای ایشان به راست یا چپ منحرف مشوید.
\v 12 آن که خودسرانه عمل کرده، به کاهنی که آنجا در حضور یهوه خدای شما به خدمت میایستد، و یا به داور، گوش نسپارد، آن شخص باید کشته شود. بدینگونه بدی را از میان اسرائیل خواهید زدود
\v 13 و همۀ مردم شنیده، خواهند ترسید و دیگر هرگز خودسرانه عمل نخواهند کرد.
\v 14 «چون به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد، درآیید و آن را به تصرف آورده، در آن ساکن شوید و بگویید: ”ما نیز همچون دیگر اقوامِ پیرامونمان پادشاهی بر خود بگماریم،“
\v 15 در آن صورت، حتماً پادشاهی را که یهوه خدایتان برگزیند، بر خود بگمارید. یکی از برادرانتان را بر خود پادشاه بسازید؛ مرد اجنبی را که از برادرانتان نیست نمیتوانید بر خود بگمارید.
\v 16 اما او نباید اسبانِ بسیار برای خود فراهم آورد، یا قوم را برای فراهم آوردن اسبان بیشتر به مصر باز فرستد؛ زیرا خداوند به شما گفته است که، ”دیگر هرگز بدان راه بازنگردید.“
\v 17 نیز نباید زنان بسیار برای خود بگیرد، مبادا دلش منحرف شود. همچنین سیم و زر بسیار برای خود فراهم نیاورد.
\v 18 «و چون بر تختِ پادشاهی خود نشیند، رونوشتی از این شریعت را چنانکه نزد لاویانِ کاهن است، بر طوماری برای خود بنویسد.
\v 19 و آن نزد او باشد، و همۀ روزهای عمرش آن را بخواند، تا بیاموزد که از یهوه خدای خود بترسد، و همۀ کلمات این شریعت و این فرایض را نگاه داشته، به عمل آورد؛
\v 20 تا دل او بر برادرانش مغرور نشود، و از این فرامین به طرف راست یا چپ منحرف نگردد، و تا ایام طولانی در اسرائیل پادشاهی کند، هم او و هم پسرانش.
\v 1 «لاویانِ کاهن، و بهواقع، همۀ قبیلۀ لاوی را نصیب و میراثی با اسرائیل نخواهد بود. میراث ایشان آن است که از هدایای اختصاصی خداوند بخورند.
\v 2 آری، ایشان را در میان برادرانشان میراثی نیست، زیرا خداوند میراث ایشان است، چنانکه بدیشان وعده فرمود.
\v 3 این است حق کاهنان از قوم، یعنی از آنان که قربانی، خواه از گاو و خواه از گوسفند تقدیم میکنند: آنان باید شانه، دو بناگوش و شکمبه را به کاهنان بدهند.
\v 4 همچنین نوبر غلات و شراب تازه و روغن، و اوّلچینِ پشم گوسفندان خود را به ایشان بدهید،
\v 5 زیرا یهوه خدایتان لاوی را از میان همۀ قبایل شما برگزیده است تا او و پسرانش همواره در نام خداوند به خدمت بایستند.
\v 6 «هرگاه یکی از لاویان، از یکی از شهرهای شما، از هر جایی در اسرائیل که محل سکونت اوست، به میل خود به مکانی که خداوند برمیگزیند برود،
\v 7 و همچون دیگر برادران لاوی خود که در آنجا در حضور خداوند به خدمت میایستند، به نام یهوه خدای خود خدمت کند،
\v 8 او نیز میتواند از سهم برابر خوراک برخوردار شود، صرفنظر از پولی که از فروش اموال خانوادگی خود عایدش شده باشد.
\v 9 «چون به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد، درآیید، نباید آداب و رسوم کراهتآور اقوام آنجا را بیاموزید.
\v 10 در میان شما کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را بر آتش قربانی کند، و نه فالگیر یا غیبگو، و نه افسونگر یا جادوگر
\v 11 یا ساحِر، و نه مشورتکننده با ارواح، یا رَمال و یا کسی که با مردگان گفتگو کند.
\v 12 زیرا هر که این کارها را میکند، خداوند از او کراهت دارد، و به سبب همین اعمال قبیح است که یهوه خدایتان این اقوام را از برابر شما بیرون میرانَد.
\v 13 شما در حضور یهوه خدایتان بیعیب باشید،
\v 14 زیرا این اقوام که شما سرزمینشان را تصرف خواهید کرد، به سخنِ غیبگویان و فالگیران گوش فرا میدهند. اما در خصوص شما، یهوه خدایتان اجازه نمیدهد چنین کنید.
\v 15 «یهوه خدایتان، از میان شما، پیامبری همانند من، از برادرانتان، برای شما بر خواهد انگیخت؛ به اوست که باید گوش فرا دهید،
\v 16 چنانکه در حوریب، در روز گردهمآیی از یهوه خدای خود درخواست کرده، گفتید: ”صدای یهوه خدای خود را دیگر نشنویم و این آتش عظیم را نبینیم، مبادا بمیریم.“
\v 17 پس خداوند به من گفت: ”آنچه میگویند نیکوست.
\v 18 نبیای برای ایشان از میان برادرانشان همچون تو بر خواهم انگیخت و کلام خود را در دهان وی خواهم نهاد، تا هرآنچه به او فرمان میدهم به ایشان بازگوید.
\v 19 هر که سخنان مرا که او به نام من خواهد گفت نشنود، من خود از او بازخواست خواهم کرد.
\v 20 اما اگر نبیای خودسرانه به نام من سخنی بگوید که من به گفتنش فرمان ندادهام، یا به نام خدایانِ غیر سخن گوید، آن نبی باید کشته شود.“
\v 21 ممکن است با خود بگویید: ”سخنی را که خداوند نگفته است چگونه تشخیص دهیم؟“
\v 22 هنگامی که نبیای به نام خداوند سخن میگوید، اگر کلام او به انجام نرسد و واقع نشود، کلام او از طرفِ خداوند نبوده، بلکه نبی خودسرانه آن را گفته است. پس از او مترسید.
\v 1 «آنگاه که یهوه خدایتان اقوامی را که سرزمینشان را به شما میدهد منقطع سازد، و شما وارث ایشان شده، در شهرها و خانههایشان ساکن شوید،
\v 2 سه شهر در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما به ملکیت میدهد، برای خود جدا کنید.
\v 3 فاصلهها را اندازه بگیرید و سرزمینی را که یهوه خدایتان به شما به ملکیت میدهد به سه قسمت تقسیم کنید، تا هر قاتلی بتواند به آنجا بگریزد.
\v 4 «این است حکم قاتلی که با گریختن به آنجا زنده میماند: هرگاه کسی نادانسته همنوع خود را بکشد، بیآنکه با او دشمنیِ قبلی داشته باشد.
\v 5 برای مثال، کسی که با همسایۀ خود برای بریدن درخت به جنگل برود، و هنگامی که با دستش تبر را برای قطع کردن درخت بلند میکند، سَرِ تبر از دسته جدا شده به همسایهاش برخورَد و او بمیرد. چنین کسی میتواند با گریختن به یکی از این شهرها زنده بماند،
\v 6 مبادا خونخواهِ مقتول در شدت خشم خود قاتل را تعقیب کرده، به سبب راه طولانی، به او برسد و او را بکشد، حال آنکه سزاوار مرگ نبوده زیرا پیشتر بر مقتول بُغض نداشته است.
\v 7 از این رو به شما فرمان میدهم که سه شهر برای خود جدا کنید.
\v 8 اگر یهوه خدایتان، همانگونه که برای پدرانتان سوگند خورد، حدود شما را وسیع گردانید و تمامی سرزمینی را که به پدرانتان وعده داده بود، به شما بخشید -
\v 9 مشروط به آن که همۀ فرامینی را که امروز به شما امر میفرمایم بهدقّت به جای آرید، یعنی یهوه خدای خود را دوست داشته، پیوسته در راه او گام بردارید - آنگاه سه شهر دیگر نیز بر این سه بیفزایید،
\v 10 تا خون ناحق در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما به میراث میدهد ریخته نشود، و خون کسی بر گردن شما نباشد.
\v 11 «اما اگر کسی از همسایۀ خویش کینه داشته، در کمین وی باشد و بر وی حمله آورده، او را به ضربِ کشنده بزند که بمیرد، و به یکی از این شهرها بگریزد،
\v 12 آنگاه مشایخ شهرش فرستاده، او را از آنجا بگیرند و به خونخواهِ مقتول تسلیم کنند تا کشته شود.
\v 13 چشم تو بر او ترحم نکند. بر شماست که لکۀ خونِ ناحق را از میان اسرائیل پاک کنید تا برای شما نیکو باشد.
\v 14 «در سرزمینی که یهوه خدایتان برای تصرف به شما میدهد، در مِلکی که به دست خواهید آورد، مرز همسایۀ خویش را که پیشینیان نهادهاند، تغییر ندهید.
\v 15 «شهادت تنها یک تن علیه کسی، برای اثبات هیچ جرم یا گناهی، از هر قبیل کارِ خلاف که شخص مرتکب شده باشد، کافی نیست. به گواهی دو یا به گواهی سه شاهد هر سخنی ثابت خواهد شد.
\v 16 هرگاه شاهدی مُغرِض بر کسی برخاسته، او را به ارتکاب جرمی متهم کند،
\v 17 آنگاه هر دو طرفِ دعوا باید در پیشگاه خداوند، نزد کاهنان و داورانی که در آن زمان بر سر کارند، حاضر شوند.
\v 18 داوران باید بهدقّت تفحص کنند، و اگر شاهد، شاهدی دروغین است و به دروغ بر ضد برادرش شهادت داده است،
\v 19 آنگاه با وی همان کنید که قصد داشت با همنوعش کند. بدینگونه بدی را از میان خود خواهید زدود
\v 20 و دیگران شنیده، خواهند ترسید، و دیگر هرگز مرتکب چنین عمل زشتی در میان شما نخواهند شد.
\v 21 چشم تو ترحم نکند: جان به عوض جان باشد، چشم به عوض چشم، دندان به عوض دندان، دست به عوض دست، و پا به عوض پا.
\v 1 «چون برای جنگ با دشمن خود بیرون روید، اگر اسبان و ارابهها و لشکریانشان را فزونتر از خود یافتید از ایشان مترسید، زیرا یهوه خدایتان که شما را از سرزمین مصر بیرون آورد، با شماست.
\v 2 چون به جنگ نزدیک شوید، کاهن پیش آمده با مردم سخن بگوید
\v 3 و ایشان را گوید: ”ای اسرائیل گوش فرا دهید! شما امروز به جنگ دشمنان خود بیرون میروید. دل شما ضعف نکند. از آنان ترسان و لرزان و هراسان مباشید.
\v 4 زیرا آن که با شما میرود تا برای شما با دشمنانتان بجنگد و به شما پیروزی ببخشد، یهوه خدای شماست.“
\v 5 سپس صاحبمنصبان به مردم چنین بگویند: ”کیست آن که خانهای نو بنا کرده و هنوز آن را وقف نکرده است؟ او روانه شده، به خانۀ خود بازگردد، مبادا در جنگ بمیرد و دیگری آن را وقف کند.
\v 6 و کیست آن که تاکستانی غرس کرده و هنوز از میوۀ آن بهرهمند نشده است؟ او روانه شده، به خانهاش بازگردد، مبادا در جنگ بمیرد و دیگری از میوۀ آن بهرهمند شود.
\v 7 و کیست آن که با دختری نامزد کرده اما هنوز او را به زنی نگرفته است؟ او نیز روانه شده، به خانهاش بازگردد، مبادا در جنگ بمیرد و دیگری نامزدش را به زنی بگیرد.“
\v 8 و صاحبمنصبان ادامه داده، بگویند: ”کیست آن که ترسان بوده، دلش ضعف کرده است؟ او روانه شده، به خانهاش بازگردد، تا دل برادرانش نیز مانند دل او گداخته نشود.“
\v 9 چون صاحبمنصبان سخن خود را با مردم به پایان رسانند، سرداران لشکر بر مردم نصب شوند.
\v 10 «هرگاه به شهری نزدیک شوید تا با آن بجنگید، بدان پیشنهاد صلح بدهید.
\v 11 اگر به شما پاسخ صلحآمیز داد و دروازههای خود را بر شما گشود، آنگاه مردمانی که در آن یافت شوند، جملگی به کار اجباری برای شما گماشته شوند و شما را خدمت کنند.
\v 12 ولی اگر با شما از در صلح درنیایند بلکه به جنگ داخل شوند، پس آن را محاصره کنید.
\v 13 و چون یهوه خدایتان آن را به دست شما تسلیم کرد، تمامی مردانش را به دَمِ شمشیر بکشید.
\v 14 اما زنان و کودکان و چارپایان و هرآنچه در شهر باشد، یعنی جمله غنیمتش را برای خود به تاراج برید و از غنائمِ دشمنان خود که یهوه خدایتان به شما بخشیده است، بهرهمند شوید.
\v 15 با همۀ شهرهایی که از شما بسیار دورند و از شهرهای اقوام اینجا نیستند، چنین عمل کنید.
\v 16 اما از شهرهای اقوام اینجا که یهوه خدایتان به شما به ملکیت میدهد، هیچ ذینَفَسیی را زنده مگذارید.
\v 17 بلکه ایشان را، یعنی حیتّیان و اَموریان و کنعانیان و فِرِزّیان و حِویان و یِبوسیان را، بنا بر آنچه یهوه خدایتان به شما فرمان داده است، به نابودی کامل بسپارید،
\v 18 تا نتوانند به شما بیاموزند که بر طبق همۀ کارهای کراهتآوری که ایشان برای خدایان خویش انجام میدهند، عمل کنید و به یهوه خدای خود گناه ورزید.
\v 19 «هرگاه شهری را روزهای بسیار محاصره کرده، برای تصرف آن میجنگید، با فرود آوردن تبر بر درختان آنجا نابودشان مکنید. میتوانید از میوۀ آنها بخورید، اما نباید آنها را قطع کنید. آیا درختان صحرا انسانند که آنها را محاصره کنید؟
\v 20 فقط درختانی را که میدانید برای خوراک نیست میتوانید از میان برده، قطع کنید و بر ضد شهری که با شما میجنگد سنگر بسازید تا زمانی که سقوط کند.
\v 1 «اگر در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد تا آن را به تصرف آورید، جسد مقتولی در صحرا پیدا شود، و معلوم نباشد که قاتل او کیست،
\v 2 آنگاه مشایخ و داوران شما بیرون آمده، فاصلۀ جسد را تا شهرهای اطراف بپیمایند.
\v 3 مشایخ شهری که به جسد مقتول نزدیکتر است، گوسالهای را که با آن شخم نزده و یوغ نکشیدهاند، برگیرند.
\v 4 مشایخ شهر گوساله را به وادیای که آبِ روان در آن باشد و در آن شخم نزده و کشت نکرده باشند، فرود آورند و آنجا در وادی گردن گوساله را بشکنند.
\v 5 سپس کاهنان قبیلۀ لاوی پیش آیند، زیرا یهوه خدای شما ایشان را برگزیده است تا او را خدمت کنند و به نام خداوند برکت دهند، و با کلام آنها هر مشاجره و تَعَرّضی فیصله یابد.
\v 6 همۀ مشایخ شهری که نزدیکتر به جسد مقتول است دستان خود را بر گوسالهای که گردنش در آن وادی شکسته شده است، بشویند
\v 7 و شهادت داده، بگویند: ”دستان ما این خون را نریخته و چشمان ما آن را ندیده است.
\v 8 ای خداوند، این کفّاره را به جهتِ قوم خود اسرائیل که فدیه دادهای بپذیر و خون ناحق را به حساب قوم خود اسرائیل مگذار.“ بدینگونه، گناه آن خون بر آنها کفّاره خواهد شد.
\v 9 پس شما لکۀ خونِ ناحق را از میان خود پاک خواهید کرد، آنگاه که آنچه را در نظر خداوند درست است به جای آرید.
\v 10 «هرگاه برای جنگ با دشمنان خود بیرون روید و یهوه خدایتان آنان را به دستان شما تسلیم کند و شما ایشان را اسیر سازید،
\v 11 اگر در میان اسیران زنی خوشسیما یافته، مجذوب او شوی و بخواهی او را به زنی بگیری،
\v 12 میتوانی او را به خانۀ خود ببری. او سر خود را بتراشد و ناخنهایش را کوتاه کند،
\v 13 و جامۀ اسیری خود را بیرون کرده، در خانۀ تو بماند و برای پدر و مادرش یک ماه ماتم بگیرد. سپس با او همبستر شده، شوهرِ او باش و او همسر تو.
\v 14 و چنانچه از او خرسند نباشی، آزادش کن تا به هر جا که دلش بخواهد، برود. نباید او را در ازای پول بفروشی یا چون برده با او رفتار کنی، از آن رو که وی را خوار کردهای.
\v 15 «هرگاه مردی را دو زن باشد، یکی محبوب و دیگری نامحبوب ، و هر دو زن برایش پسران بزایند، هم زن محبوب و هم نامحبوب، اگر پسر نخستزاده از زن نامحبوب باشد،
\v 16 روزی که دارایی خود را میان پسرانش تقسیم میکند، نمیتواند حق نخستزادگی را به جای پسر زن نامحبوب، به پسر زن محبوبش بدهد.
\v 17 بلکه باید پسرِ زن نامحبوب را نخستزادۀ خود شناخته، سهم دو برابر از تمامی داراییِ خود به او بدهد، زیرا نخستین ثمرۀ قدرت پدرش است و حق نخستزادگی از آنِ اوست.
\v 18 «اگر کسی را پسری لجوج و سرکش باشد که به سخن پدر و مادر خویش گوش فرا ندهد، و هرچند تأدیبش کنند ایشان را نشنود،
\v 19 پدر و مادرش او را گرفته، نزد مشایخ شهر به دروازۀ محلهاش ببرند،
\v 20 و به مشایخ شهرش بگویند: ”این پسر ما لجوج و سرکش است، سخن ما را نمیشنود و بیبند و بار و میگسار است.“
\v 21 آنگاه تمامی مردان شهر، او را به سنگ سنگسار کنند تا بمیرد. بدینگونه بدی را از میان خود خواهید زدود، و تمامی اسرائیل شنیده، خواهند ترسید.
\v 22 «هرگاه مردی مرتکب جرمی شود که سزاوار مرگ باشد و کشته شود، و او را بر دار کشیده باشی،
\v 23 جسدش در طول شب بر دار نماند، بلکه او را همان روز به خاک بسپارید؛ زیرا آن که بر دار آویخته شود، ملعون خداست. پس سرزمینی را که یهوه خدایتان به شما به ملکیت میبخشد، نجس مسازید.
\v 1 «اگر گاو یا گوسفند برادر خود را سرگردان دیدی، به آن بیاعتنا مباش، بلکه حتماً آن را به برادرت بازگردان.
\v 2 اگر برادرت به تو نزدیک نباشد یا او را نشناسی، آن را به خانۀ خود ببر و نزد تو بماند تا هنگامی که برادرت به جستجوی آن برآید، آنگاه حیوان را به او بازگردان.
\v 3 با الاغش نیز چنین کن، و نیز با جامه یا هر چیز دیگر برادرت که گم شده باشد و تو آن را بیابی. به آن بیاعتنا مباش.
\v 4 اگر دیدی الاغ یا گاو برادرت در راه افتاده است، به آنها بیاعتنا مباش، بلکه حتماً در بلند کردن آنها یاریاش کن.
\v 5 «زن نباید جامۀ مردانه بر تن کند، و نه مرد جامۀ زنانه. زیرا یهوه خدای شما از آنان که چنین کنند کراهت دارد.
\v 6 «هرگاه در راه به آشیانۀ پرندهای بر هر درختی یا بر زمین برخوردی که در آن جوجهها یا تخمها بود و پرندۀ مادر را دیدی که روی جوجهها یا تخمها نشسته است، مادر را با جوجهها مگیر.
\v 7 بلکه جوجهها را برای خود گرفته، مادر را رها کن، تا برای تو نیکو شود و عمر دراز کنی.
\v 8 «چون خانۀ نو بنا میکنی، دیوار کوتاهی بر لبۀ بام خانهات بساز مبادا کسی از بام به زیر افتد و خونش دامنگیر خانۀ تو شود.
\v 9 «در تاکستان خود دو نوع بذر مکار، مبادا تمامی محصولت تباه شود، هم بذری که کاشتهای و هم محصول تاکستانت.
\v 10 گاو و الاغ را با هم برای شخمزنی به کار مگیر.
\v 11 جامهای را که در آن هم پشم به کار رفته و هم کتان، بر تن مکن.
\v 12 «بر چهارگوشۀ جامهای که خود را به آن میپوشانی، منگولهها بساز.
\v 13 «اگر مردی برای خود زنی بگیرد و چون بدو درآید، از او بیزار شود
\v 14 و به او تهمت زده، اسبابِ بدنامیِ وی گردد و بگوید: ”این زن را گرفتم و چون به او نزدیکی کردم، او را باکره نیافتم،“
\v 15 آنگاه پدر و مادر آن دختر دلیل بکارت وی را نزد مشایخ به دروازۀ شهر بیاورند.
\v 16 و پدر آن دختر به مشایخ بگوید: ”دخترم را به این مرد به زنی دادم، و حال از او بیزار است،
\v 17 و اینک به او تهمت زده میگوید: ’دخترت را باکره نیافتم؛‘ و حال آنکه این است دلیل بکارت دخترم.“ و پارچه را در حضور مشایخ شهر بگسترانند.
\v 18 آنگاه مشایخ شهر مرد را گرفته، تنبیه کنند
\v 19 و او را صد مثقال نقره جریمه کرده، آن را به پدر دختر بدهند، زیرا باعث بدنام شدنِ باکرهای در اسرائیل شده است. او زنِ وی باقی خواهد ماند، و در تمامی عمرش نمیتواند دختر را رها کند.
\v 20 ولی اگر این اتهام حقیقت داشته باشد و دلیل بکارت دختر یافت نشود،
\v 21 آنگاه آن دختر را نزدِ در خانۀ پدرش بیاورند و همشهریانش او را به سنگ سنگسار کنند تا بمیرد؛ زیرا در خانۀ پدرش فاحشگی کرده و کاری ننگین در اسرائیل به عمل آورده است. بدینگونه بدی را از میان خود خواهید زدود.
\v 22 «اگر مردی در حال زنا با زنی شوهردار یافت شود، هر دو باید کشته شوند، هم مردی که با آن زن همبستر شده و هم آن زن. بدینگونه بدی را از اسرائیل خواهید زدود.
\v 23 «اگر مردی دختر باکرهای را که نامزد دارد در شهر بیابد و با او همبستر شود،
\v 24 هر دو را باید به دروازۀ شهر بیرون آورده، سنگسار کنند تا بمیرند؛ دختر را از آن رو که هرچند در شهر بود فریاد برنیاورد، و مرد را از آن سبب که زن شخصی دیگر را بیعصمت کرده است. بدینگونه بدی را از میان خود خواهید زدود.
\v 25 «اما اگر مردی در صحرا، دختری را که نامزد دارد بیابد و او را گرفته، بهزور با وی همبستر شود، تنها آن مرد که با او همبستر شده است کشته شود.
\v 26 به دختر هیچ مکنید، زیرا گناهی نکرده که مستحق مرگ باشد. این مانند آن است که کسی بر همسایهاش برخاسته، او را بکشد.
\v 27 زیرا آن مرد، دختری را که نامزد دارد در صحرا یافته و با اینکه آن دختر فریاد برآورده، برایش رهانندهای نبوده است.
\v 28 «اگر مردی دختر باکرهای را که نامزد نکرده است بیابد و او را گرفته، به زور با وی همبستر شود، و گرفتار آیند،
\v 29 مردی که با آن دختر همبستر شده است باید پنجاه مثقال نقره به پدر دختر بپردازد، و آن دختر زن او خواهد بود، زیرا به او تجاوز کرده است. او در تمامی عمرش نمیتواند دختر را رها کند.
\v 30 «هیچکس نباید زن پدر خود را به زنی گرفته، عریانی پدر خود را آشکار کند.
\v 1 «مردی که بیضههایش له شده و یا آلتش بریده شده باشد، نباید به جماعت خداوند داخل شود.
\v 2 «کسی که حرامزاده است، نباید به جماعت خداوند داخل شود؛ حتی تا پشت دهم نیز احَدی از فرزندان او نمیتوانند به جماعت خداوند درآیند.
\v 3 «هیچ عَمّونی یا موآبی، نباید به جماعت خداوند داخل شود. حتی تا پشت دهم نیز، احَدی از ایشان نباید هرگز به جماعت خداوند داخل شوند.
\v 4 زیرا آنگاه که از مصر بیرون میآمدید، در راه از شما با نان و آب استقبال نکردند، و بَلعام پسر بِعور را نیز از فِتورِ بینالنهرین اجیر کردند تا شما را لعن کند.
\v 5 اما از آنجا که یهوه خدایتان شما را دوست میداشت نخواست سخن بَلعام را بشنود، پس یهوه خدایتان لعنت او را بر شما به برکت تبدیل کرد.
\v 6 پس در تمامی ایام خود هرگز جویای سلامت و سعادت آنان مباشید.
\v 7 «از اَدومی کراهت مدار، چونکه برادر توست، و نه از مصری، زیرا که در سرزمینِ او غریب بودی.
\v 8 نسل سوّمِ فرزندان ایشان میتوانند به جماعت خداوند داخل شوند.
\v 9 «هنگامی که بر ضد دشمن اردو زدهاید، خویشتن را از هر چیز بد دور نگاه دارید.
\v 10 «اگر در میان شما، مردی به سبب انزال شبانه نجس گردد، از اردوگاه بیرون رود. او نباید به اردوگاه درآید،
\v 11 اما با نزدیک شدن شب در آب غسل کند و چون آفتاب غروب کند، به اردوگاه داخل شود.
\v 12 «بیرون از اردوگاه مکانی داشته باشید تا برای رفع حاجت به آنجا روید.
\v 13 در میان اسباب خود بیلچهای داشته باشید تا چون بیرون مینشینید، با آن زمین را بکنید و برگشته، مدفوع خود را بپوشانید.
\v 14 زیرا یهوه خدایتان در میان اردوگاه شما میخرامد تا شما را برهاند و دشمنانتان را به شما تسلیم کند؛ پس اردوگاه شما مقدس باشد، مبادا در میان شما چیزی ناپسند بیند و از شما رویگردان شود.
\v 15 «غلامی را که از ارباب خود نزد تو میگریزد، به اربابش تسلیم مکن.
\v 16 بلکه در جوار تو در میان شما ساکن شود، در مکانی که در یکی از شهرهای شما برمیگزیند، هر جا که او را پسند آید. بدو آزار مرسان.
\v 17 «از دختران اسرائیل کسی فاحشۀ معبد بتپرستان نباشد، و نه از پسران اسرائیل کسی لوّاط معبد بتپرستان.
\v 18 مزد فاحشه و بهای سگ را برای هیچ نذری به خانۀ یهوه خدایتان میاورید، زیرا که یهوه خدایتان از این هر دو کراهت دارد.
\v 19 «از برادر خود رِبا مگیر، خواه ربای پول، خواه ربای خوراک، خواه ربای هر چیز دیگر که به ربا داده شود.
\v 20 از اجنبی میتوانی ربا بگیری، ولی نه از برادر خود، تا یهوه خدایت در سرزمینی که برای تصرف بدان داخل میشوی، تو را در هرآنچه دست به انجامش میزنی، برکت دهد.
\v 21 «اگر نذری برای یهوه خدایت میکنی، در اَدای آن تأخیر مکن، زیرا یهوه خدایت بهیقین آن را از تو مطالبه خواهد کرد، و تقصیرکار خواهی بود.
\v 22 اما اگر از نذر کردن اِبا کنی، تقصیرکار نخواهی بود.
\v 23 بههوش باش که آنچه از دهانت بیرون آید، به جای آوری، زیرا آنچه را که به زبان خویش قول دادهای، داوطلبانه برای یهوه خدایت نذر کردهای.
\v 24 «چون به تاکستان همسایهات گام مینهی، میتوانی از انگور سیر بخوری، هر اندازه که میخواهی، اما در سبد خود چیزی مگذار.
\v 25 «چون به کشتزار همسایهات گام مینهی، میتوانی با دست خود خوشههایی بچینی، اما داس بر کِشت همسایهات مگذار.
\v 1 «چون کسی زنی اختیار کرده، با وی ازدواج کند، و سپس در نظرش پسند نیاید از آن رو که چیزی قبیح در او بیابد، و طلاقنامهای نوشته به دستش دهد و او را از خانۀ خویش براند،
\v 2 و آن زن از خانۀ وی روانه شده، برود و زن مردی دیگر شود،
\v 3 و شوهر دوّم نیز از او ناخشنود شده، طلاقنامهای به دستش بدهد و او را از خانۀ خود برانَد، یا شوهر دوّم که او را به زنی گرفته است بمیرد،
\v 4 در آن صورت، شوهر نخست که وی را رها کرده بود، نمیتواند پس از نجس شدن زن، او را دیگر بار به زنی بگیرد، زیرا خداوند از این کار کراهت دارد. پس بر سرزمینی که یهوه خدایتان به شما به میراث میبخشد، گناه میاورید.
\v 5 «مردی که بهتازگی زن گرفته باشد، با لشکر بیرون نرود و مکلف به انجام وظیفۀ عمومی دیگری نیز نشود. او تا یک سال در خانۀ خود آزاد بماند و زنی را که گرفته است خوش بسازد.
\v 6 «هیچکس آسیاب دستی، و یا سنگ رویین آسیاب را گرو نگیرد، زیرا این در حکم گرو گرفتن جان کسی است.
\v 7 «هرگاه کسی در حال رُبودن یکی از هموطنان اسرائیلیِ خود یافت شود و اگر با وی بدرفتاری کند و یا او را بفروشد، آن آدمرُبا باید کشته شود. بدینگونه بدی را از میان خود خواهید زدود.
\v 8 «دربارۀ بیماری جذام، به هوش باشید تا مطابق هرآنچه لاویان کاهن به شما تعلیم دهند، بهدقّت عمل کنید. آری، مطابق آنچه بدیشان فرمان دادهام، بهدقّت به عمل آورید.
\v 9 به یاد داشته باشید که یهوه خدایتان در راه با مریم چه کرد، آنگاه که از مصر بیرون میآمدید.
\v 10 «چون به همسایۀ خود هر گونه قرضی میدهی، نباید برای گرفتنِ گرو به خانۀ او داخل شوی.
\v 11 بلکه بیرون بایست تا کسی که به او قرض میدهی، گرو را نزد تو بیرون آورد.
\v 12 و اگر او مردی فقیر باشد، در گروِ او مخواب.
\v 13 بلکه هنگام غروب آفتاب گرو را به او بازگردان تا در آن بخوابد و برایت دعای خیر کند. و این در نظر یهوه خدایت برای تو پارسایی شمرده خواهد شد.
\v 14 «بر کارگرِ روزمزدی که فقیر و نیازمند است، خواه از برادرانت و خواه از غریبانی که در شهرهای سرزمین شما ساکنند، ظلم مکن.
\v 15 در همان روزِ کارش، تا آفتاب غروب نکرده، مزد او را بده، زیرا فقیر است و زندگیاش به همین مزد بسته است؛ مبادا بر ضد تو نزد خداوند فریاد برآوَرَد، و تقصیرکار گردی.
\v 16 «پدران به سبب فرزندانشان کشته نشوند، و نه فرزندان به سبب پدرانشان. هر کس برای گناه خودش کشته شود.
\v 17 «حق غریب یا یتیم را پایمال مکن، و جامۀ بیوهزن را گرو مگیر.
\v 18 به یاد داشته باش که خود در مصر غلام بودی و یهوه خدایت تو را از آنجا فدیه کرد؛ بنابراین، به تو فرمان میدهم چنین کنی.
\v 19 «چون محصول خود را در مزرعهات درو میکنی، اگر بافهای را در مزرعه فراموش کردی، برای برگرفتن آن باز مگرد؛ بگذار برای غریب و یتیم و بیوهزن باشد تا یهوه خدایت تو را در همۀ کارهای دستت برکت دهد.
\v 20 چون درخت زیتون خود را میتکانی، آن را برای بار دوّم متکان؛ بگذار برای غریب و یتیم و بیوهزن باشد.
\v 21 چون انگور تاکستان خود را میچینی، آن را برای بار دوّم مچین. بگذار برای غریب و یتیم و بیوهزن باشد.
\v 22 به یاد داشته باش که خود در سرزمین مصر غلام بودی. بنابراین، به تو فرمان میدهم چنین کنی.
\v 1 «هرگاه میان مردم مرافعهای باشد و به محکمه آیند و داوران میان آنها حکم کرده، بیگناه را تبرئه و مجرم را محکوم کنند،
\v 2 اگر مجرم سزاوار چوب زدن باشد، داور او را بخواباند و دستور دهد تا او را در حضورش متناسب با جرم وی به تعداد لازم بزنند.
\v 3 تا چهل ضربه میتوان او را چوب زد، اما نه بیشتر، مبادا اگر بر این بیفزاید و بیشتر بزند، برادرت در نظرت خوار گردد.
\v 4 «گاو را هنگام خرمنکوفتن دهان مبند.
\v 5 «هرگاه از برادرانی که با هم ساکنند، یکی بمیرد و او را پسری نباشد، زن متوفی نباید به شخص بیگانه در بیرون داده شود، بلکه برادر شوهرش باید به او درآمده، او را برای خود به زنی بگیرد و وظیفۀ برادرشوهری را در حق وی به جا آورد.
\v 6 نخستین پسری که آن زن بزاید باید نام برادر متوفی را بر خود گیرد، تا نام او از اسرائیل محو نگردد.
\v 7 اما اگر آن مرد نخواهد زن برادرش را بگیرد، آنگاه زن برادرش به دروازۀ شهر نزد مشایخ برود و بگوید: ”برادرشوهرم از زنده نگاه داشتن نام برادرش در اسرائیل سر باز میزند و نمیخواهد وظیفۀ برادرشوهری را در حق من به جای آورد.“
\v 8 آنگاه مشایخ شهر، او را فرا خوانده، با وی سخن بگویند. اگر آن مرد اصرار بورزد و بگوید: ”نمیخواهم او را بگیرم،“
\v 9 آنگاه زن برادرش در حضور مشایخ شهر به وی نزدیک شده، کفش او را از پایش به درآورد و به رویش آب دهان افکنده، بگوید: ”با کسی که خانۀ برادرش را بنا نکند، چنین کرده شود.“
\v 10 و خاندان او در اسرائیل به نام ”خاندانِ کفشکنده“ شناخته خواهد شد.
\v 11 «اگر دو مرد با هم نزاع کنند و زن یکی پیش آید تا شوهر خود را از دست آن که وی را میزند، برهاند و دست خود را دراز کرده، آلت او را بگیرد،
\v 12 دست او را ببرید. چشمت بر او ترحم نکند.
\v 13 «در کیسۀ خود دو اندازه وزنه، یکی سنگین و دیگری سبک، نداشته باشید؛
\v 14 و نه در خانۀ خود دو اندازه پیمانه، یکی بزرگ و دیگری کوچک.
\v 15 بلکه وزنۀ شما کامل و درست باشد و پیمانۀ شما کامل و درست، تا در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد، عمر دراز داشته باشید.
\v 16 زیرا یهوه خدایتان از آنان که چنین میکنند، یعنی دست به تقلب میزنند، کراهت دارد.
\v 17 «به یاد آورید آنچه را که عَمالیقیان در راه به هنگام بیرون آمدنتان از مصر با شما کردند؛
\v 18 چگونه زمانی که خسته و کوفته بودید، در راه بر شما حمله آورده، همۀ واماندگان را که در آخر صف حرکت میکردند، از پا درآوردند و از خدا نترسیدند.
\v 19 پس چون یهوه خدایتان شما را در سرزمینی که به شما برای تصرف به ملکیت میبخشد، از تمامی دشمنان پیرامونتان آسودگی بخشد، یاد عَمالیق را از زیر آسمان محو سازید؛ آری، این را فراموش مکنید.
\v 1 «چون به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما به ملکیت میبخشد، داخل شدید و آن را تصرف کرده، در آن ساکن گشتید،
\v 2 آنگاه مقداری از نوبر تمامی محصول زمین را که از سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد برداشت میکنید، در سبدی بگذارید و به مکانی که یهوه خدایتان برمیگزیند تا نام خود را در آن ساکن سازد، بروید.
\v 3 و نزد کاهنی که در آن روزها باشد رفته، به او بگویید: ”امروز به یهوه خدایت اعلام میدارم که به آن سرزمین که یهوه برای پدران ما سوگند خورد که به ما بدهد، داخل شدهام.“
\v 4 آنگاه کاهن سبد را از دست شما گرفته، پیش مذبح یهوه خدایتان بگذارد.
\v 5 سپس در حضور یهوه خدای خود اقرار کرده، بگویید: ”جَدّ من اَرامی آوارهای بود که با شماری اندک به مصر فرود شده، در آنجا غربت اختیار کرد و به قومی بزرگ و نیرومند و بیشمار بدل گشت.
\v 6 اما مصریان با ما بدرفتاری کرده، آزارمان دادند و ما را به بیگاری گرفتند.
\v 7 آنگاه نزد یهوه خدای پدران خویش فریاد برآوردیم، و خداوند صدای ما را شنید و مشقت و محنت و مظلومیت ما را دید.
\v 8 و خداوند ما را به دست نیرومند و بازوی افراشته، و با اعمال بس مَهیب و آیات و معجزات از مصر بیرون آورد
\v 9 و به این مکان درآورد، و سرزمینی را که شیر و شهد در آن جاری است به ما بخشید.
\v 10 هان اکنون من نوبر محصول زمینی را که تو ای خداوند به من دادهای، آوردهام.“ و آن سبد را در حضور یهوه خدای خود بگذارید و یهوه خدایتان را پرستش کنید.
\v 11 سپس همراه لاویان و نیز غریبانی که در میان شمایند، بهخاطر همۀ چیزهای نیکویی که یهوه خدایتان به شما و به خاندانتان بخشیده است، شادی کنید.
\v 12 «در سال سوّم که سال دهیک است، چون از پرداخت دهیکِ محصولِ خود فارغ شده، آن را به لاویان و غریبان و یتیمان و بیوهزنان دادید تا در اندرون شهرهای شما بخورند و سیر شوند،
\v 13 آنگاه در پیشگاه یهوه خدایتان چنین بگویید: ”بنا بر تمامی فرامینی که به من امر فرمودی، موقوفات را از خانۀ خویش به در کردم، و آنها را به لاویان و غریبان و یتیمان و بیوهزنان دادم. از فرمانهای تو سر نپیچیده، هیچیک از آنها را فراموش نکردم.
\v 14 به هنگامِ سوگواری خود از آن نخوردم، و آنگاه که نجس بودم از آن برنگرفتم، و چیزی از آن به مردگان وقف نکردم. بلکه کلام یهوه خدایم را اطاعت کردم، و مطابق هرآنچه به من فرمان دادی به عمل آوردم.
\v 15 از مسکن مقدس خود، از آسمان، بنگر و قوم خود اسرائیل و زمینی را که بنا بر سوگند خود برای پدران ما به ما بخشیدی برکت عطا فرما، همان سرزمین را که شیر و شهد در آن جاری است.“
\v 16 «امروز یهوه خدایتان به شما فرمان میدهد که این فرایض و قوانین را به جای آورید. پس به هوش باشید تا آنها را به تمامی دل و تمامی جان خود به جا آورید.
\v 17 شما امروز اعلام کردید که یهوه خدای شماست، و اینکه در راههای او گام خواهید زد و فرایض و فرامین و قوانین او را به جای آورده، صدای او را خواهید شنید.
\v 18 و خداوند امروز اعلام میکند که شما قومی هستید که گنج اوست، چنانکه به شما وعده فرمود، و اینکه باید از همۀ فرمانهای او اطاعت کنید،
\v 19 و اینکه شما را در ستایش و شهرت و شکوه از تمامی قومهایی که آفریده است برتر خواهد ساخت، و همانگونه که وعده داده است، برای یهوه خدای خویش قومی مقدس خواهید بود.»
\v 1 آنگاه موسی و مشایخ اسرائیل به قوم فرمان داده، گفتند: «تمامی فرمانهایی را که من امروز به شما امر میفرمایم، به جای آورید.
\v 2 روزی که از اردن به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد عبور کنید، سنگهایی بزرگ برای خود بر پا دارید و آنها را با گچ بپوشانید.
\v 3 بر آنها تمامی کلمات این شریعت را بنویسید، آن هنگام که عبور میکنید تا به سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد داخل شوید، سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری است، همانگونه که یهوه خدای پدرانتان به شما وعده داده است.
\v 4 چون از اردن عبور کردید، این سنگها را که امروز دربارۀ آنها به شما فرمان میدهم، در کوه عیبال بر پا کنید و آنها را با گچ بپوشانید.
\v 5 آنجا مذبحی برای یهوه خدای خویش بسازید، مذبحی از سنگ که هیچ ابزار آهنی بر آن به کار برده نشده باشد.
\v 6 مذبح یهوه خدای خویش را از سنگهای نتراشیده بسازید، و قربانیهای تمامسوز بر آن به یهوه خدایتان تقدیم کنید.
\v 7 و قربانیهای رفاقت ذبح کرده، در آنجا بخورید و در حضور یهوه خدای خود شادی کنید.
\v 8 پس تمامی کلمات این شریعت را بر آن سنگها به خط خوانا بنویسید.»
\v 9 سپس موسی و لاویانِ کاهن به تمامی قوم اسرائیل گفتند: «ای اسرائیل خاموش باش و بشنو! تو امروز قوم یهوه خدای خود شدی.
\v 10 پس صدای یهوه خدای خود را بشنو و فرمانها و فرایض او را که من امروز به تو امر میفرمایم، به جای آور.»
\v 11 در آن روز موسی قوم را چنین حکم فرمود:
\v 12 «چون از اردن عبور کردید، این قبیلهها بر فراز کوه جِرِزیم بایستند تا قوم را برکت دهند: شمعون، لاوی، یهودا، یِساکار، یوسف و بِنیامین.
\v 13 و این قبیلهها نیز بر فراز کوه عیبال بایستند تا لعنت کنند: رِئوبین، جاد، اَشیر، زِبولون، دان و نَفتالی.
\v 14 آنگاه لاویان به صدای بلند تمامی بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگویند:
\v 15 «”ملعون باد آن که تمثالِ تراشیده یا بت ریخته شده از کار دست صنعتگر را که خداوند از آن کراهت دارد، بسازد، و آن را پنهان دارد.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 16 «”ملعون باد آن که بر پدر و مادر خود بیحرمتی روا دارد.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 17 «”ملعون باد آن که مرز میان زمین خود و زمین همسایه را تغییر دهد.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 18 «”ملعون باد آن که نابینا را از راه منحرف سازد.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 19 «”ملعون باد آن که حق غریب و یتیم و بیوهزن را پایمال کند.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 20 «”ملعون باد آن که با زن پدرِ خود همبستر شود، زیرا عریانی پدر خود را آشکار کرده است.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 21 «”ملعون باد آن که با حیوانی نزدیکی کند.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 22 «”ملعون باد آن که با خواهر خود، چه دختر پدر خویش و چه دختر مادر خویش، همبستر شود.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 23 «”ملعون باد آن که با مادرزن خویش همبستر شود.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 24 «”ملعون باد آن که همسایۀ خود را نهانی بکشد.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 25 «”ملعون باد آن که مزد بگیرد تا خون ناحق بریزد.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 26 «”ملعون باد آن که کلمات این شریعت را تصدیق ندارد تا آنها را به جای آورد.“ و قوم جملگی بگویند: ”آمین.“
\v 1 «و اگر صدای یهوه خدای خویش را بهدقّت بشنوید و به هوش باشید تا تمامی فرمانهایی را که من امروز به شما امر میفرمایم به جای آورید، آنگاه یهوه خدایتان شما را بر همۀ قومهای جهان برتری خواهد بخشید.
\v 2 آری، اگر صدای یهوه خدای خویش را بشنوید، تمامی این برکات بر شما خواهد آمد و از شما پیشی خواهد گرفت:
\v 3 در شهر، مبارک و در صحرا نیز مبارک خواهید بود.
\v 4 ثمرۀ رَحِم شما و ثمر زمینتان و ثمرۀ چارپایانتان، یعنی گوسالههای رمه و برههای گلۀ شما، مبارک خواهد بود.
\v 5 سبد شما و ظرف خمیرتان مبارک خواهد بود.
\v 6 ورودتان مبارک خواهد بود و خروجتان نیز مبارک.
\v 7 «خداوند دشمنانتان را که بر ضد شما برخیزند، در برابر شما مغلوب خواهد ساخت. از یک راه بر شما حمله خواهند آورد و از هفت راه از برابرتان خواهند گریخت.
\v 8 خداوند در انبارهای شما و در هرآنچه دست خود را بدان دراز کنید، برکت را امر خواهد فرمود، و شما را در سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد، مبارک خواهد ساخت.
\v 9 و اگر فرمانهای یهوه خدای خود را به جای آرید و در راههای او گام بردارید، خداوند چنانکه برایتان سوگند خورد، شما را برای خود به عنوان قومی مقدس استوار خواهد ساخت.
\v 10 آنگاه همۀ قومهای جهان خواهند دید که شما به نام یهوه خوانده میشوید، و از شما خواهند ترسید.
\v 11 و خداوند شما را در ثمرۀ رَحِمتان و ثمرۀ چارپایانتان و ثمر زمینتان، در سرزمینی که خداوند برای پدرانتان سوگند خورد به شما بدهد، به فراوانی خواهد افزود.
\v 12 خداوند خزانۀ نیکوی خود یعنی آسمان را به روی شما خواهد گشود تا باران را در موسمش بر سرزمین شما بباراند و همۀ دسترنجتان را برکت دهد. به قومهای بسیار قرض خواهید داد، اما خود قرض نخواهید گرفت.
\v 13 خداوند شما را سَر خواهد ساخت، نه دُم، و همواره بالا خواهید رفت نه پائین، به شرطی که فرمانهای یهوه خدای خویش را که من امروز به شما امر میفرمایم بشنوید و به هوش باشید تا آنها را به جای آورید،
\v 14 و از هیچیک از سخنانی که من امروز به شما امر میفرمایم به راست یا چپ منحرف مشوید، تا خدایانِ غیر را پیروی کرده، آنها را عبادت کنید.
\v 15 «اما اگر صدای یهوه خدای خویش را نشنوید، تا به هوش بوده، تمامی فرمانها و فرایض او را که من امروز به شما امر میفرمایم به جای آورید، آنگاه همۀ این لعنتها بر شما خواهد آمد و از شما پیشی خواهد گرفت.
\v 16 در شهر، ملعون و در صحرا نیز ملعون خواهید بود.
\v 17 سبد شما و ظرف خمیرتان زیر لعنت خواهد بود.
\v 18 ثمرۀ رَحِم شما و ثمر زمینتان و گوسالههای رمه و برههای گلۀ شما زیر لعنت خواهد بود.
\v 19 ورودتان زیر لعنت خواهد بود و خروجتان نیز زیر لعنت.
\v 20 «به هر کاری که دست بزنید، خداوند لعنت و پریشانی و درماندگی بر شما خواهد فرستاد، تا اینکه به سبب شرارت اعمال خود بهزودی هلاک شوید، از آن رو که مرا ترک کردید.
\v 21 خداوند بر شما بلا خواهد فرستاد تا شما را از سرزمینی که برای تصرفش بدان داخل میشوید، به تمامی هلاک سازد.
\v 22 خداوند شما را به بیماری جانکاه و تب و التهاب و باد سوزان و خشکسالی و آفت و خوره خواهد زد. این بلایا شما را تعقیب خواهد کرد تا هلاک شوید.
\v 23 آسمانِ بالای سرِ شما به برنج بدل خواهد شد و زمینِ زیر پایتان به آهن.
\v 24 خداوند باران سرزمین شما را به گَرد بدل خواهد کرد و از آسمان غبار بر شما خواهد بارید تا هلاک شوید.
\v 25 «خداوند شما را در برابر دشمنانتان مغلوب خواهد ساخت. از یک راه بر دشمن حمله خواهید برد و از هفت راه از برابرشان خواهید گریخت، و مایۀ بُهت و وحشت تمامی ممالک جهان خواهید شد.
\v 26 اجساد شما خوراک پرندگان آسمان و وحوش زمین خواهد شد، و کسی نخواهد بود که آنها را دور کند.
\v 27 خداوند شما را به دملهای مصر و غُدّهها و زخمهای چرکین و خارش که از آنها شفا نتوانید یافت، مبتلا خواهد کرد.
\v 28 او شما را به دیوانگی و نابینایی و پریشانیِ فکر دچار خواهد ساخت.
\v 29 به هنگام ظهر همچون نابینایان کورانه راه خواهید رفت و در راههای خود کامیاب نخواهید شد. همواره تحت ظلم و غارت خواهید بود و نجاتدهندهای نخواهد بود.
\v 30 زنی را نامزد خواهید کرد و دیگری با او همبستر خواهد شد. خانهای بنا خواهید کرد و خود در آن ساکن نخواهید شد. تاکستانی غرس خواهید نمود و خود از میوهاش بهرهمند نخواهید شد.
\v 31 گاو شما در برابر دیدگانتان سر بریده خواهد شد و خود چیزی از آن نخواهید خورد. الاغ شما در برابر چشمتان به غارت خواهد رفت و آن را پس نخواهید گرفت. گوسفندان شما به دشمنانتان داده خواهد شد، و نجاتدهندهای برای شما نخواهد بود.
\v 32 پسران و دخترانتان به قومی دیگر داده خواهند شد، و تمامی روز چشم به راهشان بوده، از فرط انتظار کاهیده خواهید شد، اما کاری از دستتان بر نخواهد آمد.
\v 33 محصول زمین و تمامی دسترنجتان را قومی که نمیشناسید خواهند خورد، و همواره بر شما ظلم و ستم خواهد رفت،
\v 34 چندان که از آنچه به چشمان خود میبینید دیوانه خواهید شد.
\v 35 خداوند زانوان و ساق پاهای شما را به دُمَلهای دردناک که از آن شفا نتوانید یافت دچار خواهد ساخت که از کف پا تا فرق سر شما را خواهد گرفت.
\v 36 «خداوند شما و پادشاهی را که بر خود نصب میکنید نزد قومی خواهد برد که نه خودتان شناختهاید، نه پدرانتان. آنجا خدایانِ غیر را از چوب و سنگ عبادت خواهید کرد.
\v 37 و در میان تمامی قومهایی که خداوند شما را به میان آنها خواهد برد، مایۀ وحشت و درس عبرت و اسبابِ تمسخر خواهید بود.
\v 38 بذر بسیار به مزرعه خواهید برد، ولی محصول اندک گِرد خواهید آورد، زیرا که ملخ آن را خواهد خورد.
\v 39 تاکستانها غرس خواهید کرد و برای آنها زحمت خواهید کشید، ولی شراب آنها را نخواهید نوشید و انگورشان را نخواهید چید، زیرا کِرم آن را خواهد خورد.
\v 40 در سرتاسر قلمرو شما درختان زیتون خواهد بود، ولی خود را به روغن آنها تدهین نخواهید کرد، زیرا زیتونتان نارس فرو خواهد ریخت.
\v 41 پسران و دختران خواهید داشت ولی از آنِ شما نخواهند بود، چراکه به اسارت خواهند رفت.
\v 42 همۀ درختان و حاصل زمینتان را ملخ تصرف خواهد کرد.
\v 43 غریبی که در میان شما زندگی میکند بالاتر و بالاتر از شما صعود خواهد کرد، ولی شما پایینتر و پایینتر نزول خواهید کرد.
\v 44 او به شما قرض خواهد داد ولی شما به او قرض نخواهید داد. او سَر خواهد بود و شما دُم.
\v 45 «همۀ این لعنتها بر شما نازل خواهد شد و شما را تعقیب کرده، از شما پیشی خواهد گرفت، تا اینکه نابود شوید؛ از آن رو که صدای یهوه خدای خویش را نشنیدید تا فرمانها و فرایضی را که به شما امر فرمود، نگاه دارید.
\v 46 این لعنتها تا به ابد آیت و علامت بر ضد شما و نسل شما خواهد بود.
\v 47 حال که یهوه خدای خویش را به سبب وفور نعمت، شادمانه و با خوشی دل خدمت نکردید،
\v 48 دشمنان خویش را که خداوند بر ضد شما خواهد فرستاد، در گرسنگی و تشنگی و عریانی و نیازمندیِ تمام بندگی خواهید کرد. و او یوغِ آهنین بر گردن شما خواهد نهاد تا هلاکتان کند.
\v 49 خداوند از دوردستها، یعنی از کرانۀ جهان، قومی را که چون عقاب فرود میآید بر شما خواهد آورد، قومی را که زبانش را نمیفهمید،
\v 50 قومی با سیمای خشن که پیران را حرمت نمیدارند و بر جوانان رحم نمیکنند.
\v 51 آنان نسل چارپایانتان و محصول زمینتان را خواهند خورد، تا اینکه هلاک شوید. و برای شما از غله و شراب و روغن و از گوسالههای رمۀ شما و برههای گلۀ شما هیچ برجا نخواهند نهاد تا شما را هلاک کنند.
\v 52 «آنها شما را در تمامی شهرهایتان محاصره خواهند کرد، تا دیوارهای بلند و مستحکم شما که بر آنها اعتماد داشتید، در سرتاسر سرزمین شما فرو ریزد. آری، آنها شما را در تمامیِ شهرهایتان در سرتاسر سرزمینی که یهوه خدایتان به شما میدهد، محاصره خواهند کرد.
\v 53 در زمان محاصره و تنگی، که دشمنان بدان عرصه را بر شما بس تنگ خواهند کرد، ثمرۀ بطن خویش، یعنی گوشت پسران و دختران خود را که یهوه خدایتان به شما داده است، خواهید خورد.
\v 54 مردی که در بیشترین ناز و نعمت در میان شما زیسته است، از برادر خود و از زن همآغوش خویش و بچههایش که هنوز زندهاند خوراک را مضایقه خواهد کرد،
\v 55 تا آن حد که از گوشت تن بچههای خود که میخورَد به هیچیک از آنان نخواهد داد، از آن رو که در زمان محاصره و تنگی که دشمنان بدان عرصه را بر شما در تمامی شهرهایتان تنگ خواهند کرد، دیگر چیزی برای او باقی نخواهد ماند.
\v 56 و زنی که در بیشترین ناز و نعمت در میان شما زیسته است، همان که از فرط ناز و نعمت حتی از نهادنِ کفِ پای خود بر زمین اِکراه داشت، از شوهر همآغوش خود و پسر و دخترش مضایقه خواهد داشت،
\v 57 و جُفتِ نوزادی را که از شکمش بیرون آمده و نوزادی را که زاده است از ایشان پنهان خواهد ساخت تا خود به تنهایی آنها را بخورد، چراکه در زمان محاصره و تنگی که دشمنان بدان عرصه را در شهرهایتان بر شما تنگ خواهند کرد، چیز دیگری نخواهد داشت.
\v 58 «اگر کلمات این شریعت را که در این کتاب نوشته شده است بهدقّت به جای نیاورید و از این نام مجید و مَهیب، یعنی یهوه خدایتان نترسید،
\v 59 آنگاه خداوند بر شما و بر نسل شما بلایای عجیب خواهد فرستاد، بلایای شدید و طولانی، و بیماریهای سخت و مزمن.
\v 60 او تمامی بیماریهای مصر را که از آنها در هراس بودید بر شما باز خواهد آورد، و آنها شما را رها نخواهد کرد.
\v 61 و همۀ بیماریها و همۀ بلایایی را نیز که در این کتاب شریعت نوشته نشده است، خداوند بر شما نازل خواهد کرد، تا هلاک شوید.
\v 62 از شما که چون ستارگان آسمان بیشمار بودید، جز شماری اندک باقی نخواهد ماند، زیرا که صدای یهوه خدای خود را نشنیدید.
\v 63 و همانگونه که خداوند از احسان در حق شما و افزودنتان شادمان بود، به همانسان از هلاک ساختن و نابود کردنتان شادمان خواهد شد. و شما از سرزمینی که رهسپار تصرفِ آنید، ریشهکن خواهید شد.
\v 64 «و خداوند شما را در میان تمامی قومها، از یک کران زمین تا کران دیگر، پراکنده خواهد ساخت. در آنجا خدایانِ غیر را از چوب و سنگ، که نه خود میشناختید و نه پدرانتان، عبادت خواهید کرد.
\v 65 در میان آن قومها روی آسایش نخواهید دید و برای کف پایتان جای استراحت نخواهید یافت، بلکه خداوند در آنجا به شما دل لرزان و چشمان کمسو و روح پژمرده خواهد داد.
\v 66 جان شما پیش رویتان معلق خواهد بود و شب و روزِ شما در ترس سپری خواهد شد و از زنده ماندن خود مطمئن نخواهید بود.
\v 67 به سبب هراسی که به دل خواهید داشت و چیزهایی که به چشم خواهید دید، صبحگاهان خواهید گفت: ”کاش که شب میشد!“ و شامگاهان خواهید گفت: ”کاش که صبح فرا میرسید!“
\v 68 و خداوند شما را با کشتیها از همان راهی که گفتم دیگر آن را نخواهید دید به مصر باز خواهد گردانید، و در آنجا خویشتن را برای غلامی و کنیزی به دشمنانتان خواهید فروخت، اما خریداری نخواهد بود.»
\v 1 این است کلمات عهدی که خداوند در سرزمین موآب به موسی فرمان داد با بنیاسرائیل ببندد، سوای آن عهد که در حوریب با ایشان بسته بود.
\v 2 موسی بنیاسرائیل را جملگی فرا خوانده، بدیشان گفت: «هرآنچه را خداوند در سرزمین مصر با فرعون و همۀ خادمانش و با تمامی سرزمینش کرد، شما به چشم خود دیدید،
\v 3 مصائب عظیمی را که چشمانتان دید، و آیات و علامات عظیم را.
\v 4 اما تا به امروز خداوند به شما دلی دانا، چشمانی بینا و گوشهایی شنوا نداده است.
\v 5 در مدت چهل سال که من شما را در بیابان رهبری کردم، جامۀ شما فرسوده نشد و کفش در پای شما پاره نگشت،
\v 6 نان نخوردید و شراب و مُسکِرات ننوشیدید، تا بدانید که من یهوه خدای شما هستم.
\v 7 و چون به این جا رسیدید، سیحون پادشاه حِشبون و عوج پادشاه باشان به جنگ با ما بیرون آمدند، ولی ما آنها را شکست دادیم.
\v 8 زمینشان را گرفته به رِئوبینیان و جادیان و نیمقبیلۀ مَنَسی به میراث دادیم.
\v 9 پس کلمات این عهد را نگاه داشته، آنها را به جای آورید تا در هرآنچه میکنید کامیاب شوید.
\v 10 «امروز همۀ شما در حضور یهوه خدای خویش ایستادهاید: رؤسای قبایل شما، مشایخ شما، صاحبمنصبان شما و همۀ مردان اسرائیل؛
\v 11 نیز بچهها و زنان شما، و غریبانی که در اردوی شمایند، از هیزمشکنان تا کسانی که برایتان آب میکشند.
\v 12 ایستادهاید تا به عهد یهوه خدای خویش و سوگندی که خداوند امروز با شما استوار میسازد، داخل شوید،
\v 13 تا شما را امروز به عنوان قوم خود برقرار دارد و خدایتان باشد، چنانکه به شما وعده داد و برای پدرانتان، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، سوگند خورد.
\v 14 من این عهد و سوگند را تنها با شما نمیبندم
\v 15 بلکه با هر کس که امروز با ما در اینجا در حضور یهوه خدایمان ایستاده است، و نیز با هر کس که امروز در اینجا با ما نیست.
\v 16 «شما خود میدانید که ما چگونه در سرزمین مصر زندگی میکردیم، و چگونه از میان اقوام مختلف سفر کرده، گذشتیم.
\v 17 شما رسوم کراهتآور و بتهای بیارزش این قومها را که از چوب و سنگ و نقره و طلا در میان ایشان بود، دیدید.
\v 18 اکنون به هوش باشید مبادا در میان شما مرد یا زن یا طایفه یا قبیلهای باشد که دلش امروز از یهوه خدایمان منحرف شده، برود و خدایان این اقوام را عبادت کند. مبادا در میان شما ریشهای باشد که میوۀ تلخ و سمّی بار آورد،
\v 19 کسی که چون کلمات این سوگند را بشنود، در دل خود خویشتن را برکت داده گوید: ”هرچند در سختی دل خود سلوک میکنم، امن و امان خواهم بود.“ این سبب خواهد شد که تر و خشک با هم بسوزند.
\v 20 خداوند او را نخواهد آمرزید، بلکه آتش خشم و غیرت خداوند بر او شعلهور خواهد شد، و همۀ لعنتهای نوشته شده در این کتاب بر سر او خواهد آمد، و خداوند نام او را از زیر آسمان محو خواهد کرد.
\v 21 و خداوند بنا بر همۀ لعنتهای عهدی که در این کتاب شریعت نوشته شده است، او را از میان همۀ قبایل اسرائیل برای گرفتار آمدن به بلا جدا خواهد کرد.
\v 22 نسل آینده یعنی فرزندان شما که پس از شما خواهند آمد، و اجنبیانی که از سرزمین دور میآیند، بلایای این سرزمین و بیماریهایی را که خداوند بر آن میفرستد مشاهده خواهند کرد
\v 23 و تمامی زمین را که از گوگرد و نمک سوخته شده است، به گونهای که در آن نه چیزی کاشته میشود، نه چیزی میروید، و نه هیچ گیاهی رشد میکند، و به ویرانی سُدوم و عَمورَه و اَدمَه و صِبوئیم شباهت دارد که خداوند در خشم و غضب خویش آنها را واژگون ساخت.
\v 24 آنگاه قومها جملگی خواهند پرسید: ”چرا خداوند با این سرزمین چنین کرده است؟ و شدت این خشم عظیم از چه سبب است؟“
\v 25 خواهند گفت: ”از آن رو که عهد یهوه خدای پدران خویش را که هنگام بیرون آوردنشان از سرزمین مصر با آنها بسته بود، ترک گفتند،
\v 26 و رفته، خدایانِ غیر را عبادت کردند و در برابر آنها سَجده نمودند، خدایانی را که نشناخته بودند و نصیب ایشان نساخته بود.
\v 27 از این رو خشم خداوند بر این سرزمین افروخته شد، و همۀ لعنتهایی را که در این کتاب نوشته شده است، بر آن نازل فرمود.
\v 28 خداوند با خشم و غضب و قهر شدید آنان را از سرزمینشان ریشهکن ساخت و به سرزمینی دیگر فرو افکند، چنانکه امروز چنین است.“
\v 29 «امور نهان از آنِ یهوه خدای ماست، اما امورِ مکشوف تا ابد از آنِ ما و فرزندان ماست، تا تمام کلمات این شریعت را به جای آوریم.
\v 1 «چون این چیزها، یعنی برکتها و لعنتهایی که در برابرتان نهادم، همگی بر شما واقع شود، و آنها را در میان همۀ اقوامی که یهوه خدایتان شما را بدانجا میراند، به یاد آورید،
\v 2 و شما و فرزندانتان با تمامی دل و جان خود نزد یهوه خدای خویش بازگردید و صدای او را در هرآنچه امروز به شما فرمان میدهم اطاعت کنید،
\v 3 آنگاه یهوه خدایتان نیز سعادت را به شما باز خواهد گردانید و بر شما رحم کرده، دیگر بار شما را از میان تمامی اقوامی که یهوه خدایتان شما را بدانجا پراکنده ساخته بود، گِرد خواهد آورد.
\v 4 اگر طردشدگان شما تا به کران آسمان نیز باشند، یهوه خدایتان شما را از آنجا گرد آورده، باز خواهد آورد.
\v 5 و یهوه خدایتان شما را به سرزمینی که پدرانتان به ملکیت یافتند باز خواهد گردانید، و مالک آن خواهید شد. و او شما را کامیابتر و پرشمارتر از پدرانتان خواهد ساخت.
\v 6 یهوه خدایتان دل شما و دل فرزندان شما را ختنه خواهد کرد تا او را با تمامی دل و جان خود دوست داشته، زنده بمانید.
\v 7 یهوه خدایتان همۀ این لعنتها را بر دشمنان و خصمان شما که شما را آزار رسانیدند، نازل خواهد کرد.
\v 8 و دیگر بار، از صدای خداوند اطاعت خواهید کرد و همۀ فرمانهای او را که من امروز به شما امر میفرمایم، به جا خواهید آورد.
\v 9 آنگاه یهوه خدایتان شما را در همۀ دسترنجتان و میوۀ بطنتان و ثمرۀ چارپایانتان و محصول زمینتان وفور نعمت خواهد بخشید. زیرا خداوند دیگر بار از کامیاب ساختن شما خشنود خواهد شد، چنانکه در خصوص پدرانتان خشنود بود،
\v 10 بدین شرط که صدای یهوه خدای خود را اطاعت کرده، فرمانها و فرایض او را که در این کتاب شریعت نوشته شده است نگاه دارید، و با تمامی دل و جان نزد یهوه خدای خویش بازگردید.
\v 11 «زیرا این فرمان که من امروز به شما امر میفرمایم، برای شما مشکل نیست و نه دور از دسترس شماست.
\v 12 نه در آسمان است که بگویید: ”کیست که برای ما به آسمان صعود کند و آن را نزد ما بیاورد تا بشنویم و انجامش دهیم؟“
\v 13 و نه در آن سوی دریاهاست که بگویید: ”کیست که برای ما به آن سوی دریاها برود و آن را نزد ما بیاورد تا بشنویم و انجامش دهیم؟“
\v 14 بلکه این کلام بسیار نزدیکِ شما، در دهان و در دل شماست، تا آن را به جای آرید.
\v 15 «ببینید امروز حیات و نیکویی، و مرگ و بدی را در برابر شما مینهم.
\v 16 زیرا امروز به شما فرمان میدهم که یهوه خدای خود را دوست بدارید و در راههای او گام بردارید و فرمانها و فرایض و قوانین او را نگاه دارید، تا زنده بمانید و بر شمارتان افزوده گشته، یهوه خدایتان شما را در سرزمینی که برای تصرفش بدان داخل میشوید، برکت دهد.
\v 17 اما اگر دل شما منحرف شود و اطاعت نکنید بلکه فریفته شده، خدایانِ غیر را سَجده و عبادت کنید،
\v 18 امروز به شما اعلام میکنم که بهیقین هلاک خواهید شد و در آن سرزمین که برای تصرفش از اردن میگذرید، عمر دراز نخواهید داشت.
\v 19 امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد میگیرم که زندگی و مرگ، و برکت و لعنت را پیش رویتان نهادم. پس زندگی را برگزینید تا شما و نسلتان زنده بمانید؛
\v 20 یهوه خدای خود را دوست بدارید، از صدای او اطاعت کنید و به او بچسبید، زیرا او زندگیِ شما و درازی عمر شماست، تا در سرزمینی که خداوند برای پدرانتان، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، سوگند خورد که آن را بدیشان دهد، قرار یابید.»
\v 1 پس موسی رفت و این سخنان را به تمامی اسرائیل بازگفت.
\v 2 سپس افزود: «من امروز صد و بیست سالهام و دیگر یارای دخول و خروج ندارم. خداوند به من گفته است: ”تو از این اردن نخواهی گذشت.“
\v 3 یهوه خدایتان، خود پیشاپیش شما خواهد گذشت. او این اقوام را از برابر شما هلاک خواهد کرد تا شما سرزمینشان را به تصرف آورید. همانگونه که خداوند فرموده است، یوشَع پیشاپیش شما عبور خواهد کرد.
\v 4 خداوند با این قومها همان خواهد کرد که با سیحون و عوج، شاهان اَموری و سرزمینشان کرد، آنگاه که ایشان را هلاک ساخت.
\v 5 و خداوند آنان را به دست شما تسلیم خواهد کرد، و شما باید با آنان بنا بر تمامی فرمانی که به شما دادم، رفتار کنید.
\v 6 قوی و دلیر باشید و از آنان ترس و واهمه مدارید، زیرا یهوه خدایتان اوست که همراه شما میرود و شما را وا نخواهد گذاشت و ترک نخواهد کرد.»
\v 7 آنگاه موسی یوشَع را فرا خواند و در نظر تمامی اسرائیل به او گفت: «قوی و دلیر باش زیرا تو همراه این قوم به سرزمینی خواهی رفت که خداوند برای پدرانِ ایشان سوگند خورد که آن را بدیشان بدهد، و تو آن سرزمین را به ملکیت ایشان در خواهی آورد.
\v 8 خداوند خود پیشاپیش تو خواهد رفت و با تو خواهد بود. او تو را وا نخواهد گذاشت و ترک نخواهد گفت. پس مترس و هراسان مباش.»
\v 9 آنگاه موسی این شریعت را نوشته، آن را به بنی لاوی کاهن که صندوق عهد خداوند را حمل میکردند، و نیز به تمام مشایخ اسرائیل سپرد.
\v 10 پس موسی ایشان را فرمان داده، گفت: «در پایان هر هفت سال، در موعد مقرر در سال بخشش قرضها، به هنگام عید آلاچیقها،
\v 11 زمانی که تمامی قوم اسرائیل در پیشگاه یهوه خدایت، در جایی که او برمیگزیند، حاضر میشوند، این شریعت را در حضور تمامی اسرائیل به گوش آنان بخوان.
\v 12 قوم را گرد آور، یعنی مردان و زنان و کودکان را، و نیز غریبانی را که در شهرهایتان ساکنند، تا گوش فرا داده، بیاموزند که از یهوه خدایتان بترسند و تمامی کلمات این شریعت را بهدقّت به جای آورند،
\v 13 و تا فرزندان ایشان نیز که آن را نمیدانند بشنوند و بیاموزند که در تمام ایام زندگی خود در سرزمینی که برای تصرف آن از اردن عبور میکنید، از یهوه خدای شما بترسند.»
\v 14 خداوند به موسی فرمود: «روز مرگت نزدیک است. یوشَع را فرا خوان، و در خیمۀ ملاقات حاضر شوید تا او را مأمور سازم.» پس موسی و یوشَع آمده، در خیمۀ ملاقات حاضر شدند.
\v 15 آنگاه خداوند در ستون ابر در خیمه ظاهر شد، و ستون ابر به در خیمه بایستاد.
\v 16 خداوند موسی را گفت: «اینک تو با پدران خویش میخوابی، و این قوم برخاسته، از پیِ خدایان بیگانۀ سرزمینی که بدان داخل میشوند زنا خواهند کرد، و مرا ترک گفته، عهد مرا که با ایشان بستم خواهند شکست.
\v 17 در آن روز خشم من بر ایشان افروخته شده، ایشان را ترک خواهم گفت و روی خود را از ایشان خواهم پوشانید، و تلف خواهند شد. بلایا و تنگیهای بسیار دامنگیرشان خواهد شد، چندان که در آن روز خواهند گفت: ”آیا از آن رو این بلایا بر ما فرود نیامده که خدایمان دیگر در میانِ ما نیست؟“
\v 18 و در آن روز من به سبب همه شرارتهایی که مرتکب شدهاند و به سبب روی آوردنشان به خدایانِ غیر، بهیقین روی خود را خواهم پوشانید.
\v 19 حال این سرود را برای خود بنویسید و تو آن را به بنیاسرائیل بیاموز؛ آن را در دهانشان بگذار، تا این سرود شاهد من بر ضد بنیاسرائیل باشد.
\v 20 زیرا چون ایشان را به سرزمینی که شیر و شهد در آن جاری است برسانم، سرزمینی که سوگند خوردم به پدرانشان بدهم، و آنان خورده، سیر شوند و فربه گردند، آنگاه به خدایانِ غیر روی آورده، آنها را عبادت خواهند کرد و به من اهانت ورزیده، عهد مرا خواهند شکست.
\v 21 و چون بلایا و تنگیهای بسیار دامنگیر ایشان شود، آنگاه این سرود چون شاهدی بر ضد ایشان گواهی خواهد داد، از آن رو که از زبان نسل ایشان فراموش نخواهد شد. زیرا هماکنون از مقاصد ایشان آگاهم، پیش از آنکه ایشان را به سرزمینی که دربارۀ آن سوگند خوردم، درآورم.»
\v 22 پس موسی همان روز این سرود را نوشت، و آن را به بنیاسرائیل آموخت.
\v 23 و خداوند یوشَع پسر نون را مأمور ساخته، گفت: «قوی و دلیر باش، زیرا تو بنیاسرائیل را به سرزمینی که سوگند خوردم بدیشان بدهم خواهی برد، و من خود با تو خواهم بود.»
\v 24 چون موسی کلمات این شریعت را تا به آخر در کتابی نوشت،
\v 25 به لاویانی که صندوق عهد خداوند را حمل میکردند فرمان داده، گفت:
\v 26 «این کتاب شریعت را گرفته، کنار صندوق عهد یهوه خدایتان بگذارید، تا در آنجا شاهدی باشد بر ضد شما.
\v 27 زیرا من از عِصیانگری و گردنکشیشما آگاهم. اینک حتی امروز که هنوز زنده و در میان شمایم بر خداوند عِصیان میورزید، پس چقدر بیشتر پس از درگذشتم؟
\v 28 تمامی مشایخ قبایل خود و صاحبمنصبان خویش را نزد من گرد آورید تا این سخنان را به گوش آنها برسانم و آسمان و زمین را بر آنان شاهد بگیرم.
\v 29 از آن رو که میدانم پس از درگذشتم، خویشتن را به تمامی فاسد خواهید ساخت و از راهی که به شما فرمان دادم، گمراه خواهید شد. در روزهای آینده به مصیبت گرفتار خواهید شد، زیرا آنچه را که در نظر خداوند بد است به جا خواهید آورد و با اعمال دست خود، خداوند را خشمگین خواهید ساخت.»
\v 30 آنگاه موسی کلمات این سرود را تا به آخر در گوش تمامی جماعت اسرائیل بیان کرد:
\v 17 برای دیوهایی که خدا نبودند قربانی تقدیم کردند،
برای خدایانی که هرگز نشناخته بودند؛
برای خدایان نو که تازه پدیدار گشته بودند،
خدایانی که پدرانتان ترس آنها را به دل نداشتند.
\v 18 به صخرهای که تو را تولید کرد اعتنا نکردی،
و خدایی را که تو را به دنیا آورد از یاد بردی.
\v 19 «خداوند این را دید و از ایشان بیزار شد،
زیرا که پسران و دخترانش او را به خشم آوردند.
\v 20 پس فرمود: ”روی خود را از ایشان خواهم پوشانید،
تا ببینم سرانجامشان چه خواهد شد،
زیرا که نسلی منحرفند،
و فرزندانی که وفایی در ایشان نیست.
\v 21 به آنچه خدا نیست، غیرت مرا برانگیختند،
به بتهای باطل خویش مرا به خشم آوردند.
پس به واسطۀ آنان که قومی نیستند ایشان را به غیرت خواهم آورد،
و به واسطۀ قومی نادان خشمشان را بر خواهم انگیخت.
\v 22 زیرا آتشی از خشم من افروخته است،
که تا به اعماق هاویه زبانه میکشد؛
زمین را با محصولش میسوزاند،
و اساس کوهها را مشتعل میسازد.
\v 23 «”بلاها بر سر آنان خواهم انباشت
و تیرهای خود را بر ایشان صرف خواهم کرد؛
\v 24 از گرسنگی کاهیده خواهند شد،
از طاعون و وبای جانکاه تلف خواهند گردید.
دندانهای وحوش را بر ایشان خواهم فرستاد،
و زهر جانورانی را که بر خاک میخزند.
\v 25 شمشیر از بیرون داغدارشان خواهد کرد،
و دهشت از درون بر ایشان مستولی خواهد شد؛
بر مردان جوان و دوشیزگان به یکسان
بر شیرخوارگان و ریشسفیدان جملگی.
\v 26 میگفتم: ’ایشان را از پا در خواهم آورد،
و یادشان را از میان مردمان محو خواهم ساخت؛‘
\v 27 اگر از تحریک دشمن بیم نمیداشتم،
که مبادا به خطا بیندیشند و بگویند:
’دست ما است که غالب آمده،
و خداوند نیست که این همه را کرده است.“‘
\v 28 «زیرا آنان قومی گم کرده تدبیرند
که در ایشان بصیرتی نیست.
\v 29 کاش حکیم بودند و این را میفهمیدند؛
و تشخیص میدادند که سرانجامشان چه خواهد بود!
\v 30 چگونه یک تن هزار را تعقیب تواند کرد،
یا دو، ده هزار را به گریز وا تواند داشت؛
جز آنکه صخرۀ آنها ایشان را فروخته باشد،
و خداوند، ایشان را تسلیم کرده باشد؟
\v 31 زیرا صخرۀ دشمنان مانند صخرۀ ما نیست؛
حتی اگر ایشان خود داوری کنند.
\v 32 زیرا تاک ایشان از تاک سُدوم است،
و از تاکستانهای عَمورَه؛
انگورهایشان زهرآگین است،
و خوشههایشان تلخ؛
\v 33 شرابشان زهر مار است،
و سم کشندۀ افعی.
\v 34 «”آیا این همه نزد من ذخیره نشده،
و در خزانههای من مختوم نگردیده است؟
\v 35 انتقام از آنِ من است، و سزا از آنِ من،
برای زمانی که پاهای ایشان بلغزد؛
زیرا روز مصیبتشان نزدیک است،
و قضای ایشان میشتابد.“
\v 36 زیرا خداوند قوم خود را داوری خواهد کرد،
و بر خدمتگزاران خویش شفقت خواهد نمود،
آنگاه که بیند نیرویشان پایان گرفته،
و از آنان کسی باقی نمانده، چه برده و چه آزاد.
\v 37 پس خواهد گفت: ”خدایان ایشان کجایند،
صخرهای که در آن پناه میجستند؛
\v 38 که پیه قربانیهای ایشان را میخوردند،
و از شراب هدایای ریختنیشان مینوشیدند؟
آنان برخیزند و یاریتان دهند!
و شما را پناهگاه باشند!
\v 39 «”حال ببینید که من خود، اویم!
خدایی دیگر جز من نیست.
میمیرانم و زنده میکنم؛
مجروح میسازم و شفا میبخشم؛
و از دست من رهانندهای نیست.
\v 40 دست خویش به آسمان برمیافرازم،
و به زنده بودنم تا ابد سوگند میخورم.
\v 41 اگر شمشیر براق خویش را تیز سازم
و داوری را به دست خود گیرم،
از دشمنان خویش انتقام خواهم کشید،
و آنان را که از من بیزارند مکافات خواهم داد.
\v 42 تیرهای خود را سرمستِ خون خواهم ساخت،
سرمستِ خون کشتگان و اسیران؛
و شمشیر من گوشت خواهد خورد،
گوشت سر رهبران دشمن را.“
\v 43 «ای آسمانها، با او شادی کنید،
و ای خدایان، جملگی در برابرش سر فرود آرید؛
ای قومها، با قوم او شادمان باشید،
و پسران خدا در او تقویت یابند؛
زیرا انتقام خون فرزندان خود را میستاند،
و از دشمنان خود انتقام میگیرد؛
آنان را که از او بیزارند سزا میدهد،
و برای سرزمین و قوم خود کفّاره میکند.»
\v 44 پس موسی همراه یوشَع پسر نون آمد و تمامی کلمات این سرود را به گوش قوم رساند.
\v 45 چون موسی از گفتن همۀ این سخنان به تمامی اسرائیل فارغ شد،
\v 46 بدیشان گفت: «همۀ سخنانی را که من امروز بدانها به شما هشدار میدهم، در دل جای دهید، تا بتوانید به فرزندانتان نیز فرمان دهید که کلمات این شریعت را بهدقّت به جای آورند.
\v 47 زیرا این برای شما نه کلامی باطل، بلکه حیاتِ شماست، و به واسطۀ همین کلام در سرزمینی که برای تصرفِ آن از اردن میگذرید، عمری دراز خواهید داشت.»
\v 48 در همان روز خداوند موسی را فرمود:
\v 49 «از این کوهستان عَباریم بالا رفته به کوه نِبو واقع در سرزمین موآب که روبهروی اَریحاست برآی، و سرزمین کنعان را که من به بنیاسرائیل به ملکیت میدهم، ملاحظه کن.
\v 50 تو در کوهی که به آن برمیآیی درگذشته، به قوم خود خواهی پیوست، همانگونه که برادرت هارون بر فراز کوه هور مرد و به قوم خویش پیوست.
\v 51 زیرا که شما در میان بنیاسرائیل نزد آبهای مِریبَهقادِش، در بیابان صین، بر من خیانت ورزیدید و قدوسیت مرا در میان بنیاسرائیل حرمت ننهادید.
\v 52 از این رو، آن سرزمین را پیش روی خود خواهی دید، اما بدانجا، به سرزمینی که من به بنیاسرائیل میدهم، داخل نخواهی شد.»
\v 1 پس موسی از دشتهای موآب به قلۀ پیسگاه در کوه نِبو که برابر اَریحاست برآمد، و خداوند تمامی زمین را به او نشان داد، از جِلعاد تا دان،
\v 2 و تمامی نَفتالی و قلمرو اِفرایِم و مَنَسی، و تمامی سرزمین یهودا را تا دریای غرب،
\v 3 و صحرای نِگِب، و دشت، یعنی وادی اَریحا را که شهر نخلستان است، تا صوعَر.
\v 4 و خداوند وی را گفت: «این است سرزمینی که برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب سوگند خورده، گفتم آن را به نسل شما خواهم داد. تو را رخصت دادم به چشمان خود آن را ببینی، اما بدانجا عبور نخواهی کرد.»
\v 5 پس موسی، خدمتگزار خداوند در آنجا، در سرزمین موآب، بر طبق کلام خداوند درگذشت،
\v 6 و او را در سرزمین موآب، مقابل بِیتفِعور، در وادی به خاک سپرد، اما تا به امروز کسی نمیداند قبر او کجاست.
\v 7 موسی به هنگام وفات، یکصد و بیست سال داشت؛ نه چشمانش تار و نه نیرویش کم شده بود.
\v 8 و بنیاسرائیل سی روز در دشتهای موآب برای موسی گریستند. پس روزهای زاری و ماتم برای موسی به پایان رسید.
\v 9 و یوشَع پسر نون پر از روح حکمت بود، از آن رو که موسی دستان خود را بر وی نهاده بود. پس بنیاسرائیل از او اطاعت میکردند و مطابق آنچه خداوند به موسی فرمان داده بود، عمل مینمودند.
\v 10 تا کنون پیامبری همچون موسی در اسرائیل برنخاسته است که خداوند او را رو در رو شناخته باشد،
\v 11 با آن همه آیات و معجزات که خداوند او را فرستاد تا در سرزمین مصر انجام دهد، در برابر فرعون و همۀ خادمان او، و در تمامی سرزمینش،
\v 12 و با آن قدرت عظیم و کارهای مَهیب که موسی در برابر دیدگان همۀ اسرائیل به عمل آورد.