fa_job_tn/job/41/18.md

508 B

از عطسه‌های‌ او

«وقتی او عطسه می‌کند.» عطسه، صدایی مثل خرناسِ خفیف است. معانی محتمل دیگر «از عطسه‌های او» یا «وقتی او عطسه می‌کند.»

چشمان‌ او مثل‌ پلک‌های‌ فجر است‌

یعنی چشمان او مثل سپیده‌دم قرمز هستند.

(See: rc://en/ta/man/translate/figs-simile)

او

کلمۀ «او» به لِویاتان اشاره می‌کند.