40 lines
3.5 KiB
Markdown
40 lines
3.5 KiB
Markdown
# ۲۹. داستان خدمتکار سنگدل
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-01.jpg)
|
||
|
||
روزی پترس از عیسی پرسید: «استاد، برادری که به من بدی میکند را، چند بار باید ببخشم؟ آیا هفت بار؟» عیسی فرمود: «نه هفت بار، بلکه هفتاد تا هفت بار!» عیسی میخواست به ما بفهماند که باید همیشه ببخشیم. سپس عیسی این داستان را بیان کرد.
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-02.jpg)
|
||
|
||
وی گفت، «پادشاهی خداوند همچون پادشاهی است که میخواست حسابهای خود را با خدمتکارانش تسویه کند. بدهی یکی از آن خدمتکاران، برابر دستمزد ۲۰۰۰۰۰ سال کار بود.»
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-03.jpg)
|
||
|
||
از آنجایی که خدمتکار نمیتوانست این مقدار بدهی را بپردازد، پادشاه دستور داد در ازای آن بدهی، او را با زن و فرزندان و تمام داراییهایش بفروشند.
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-04.jpg)
|
||
|
||
ولی آن مرد خود را بر پاهای پادشاه انداخت و التماس نمود و گفت: «ای پادشاه، خواهش می کنم به من زمان بدهید تا همه بدهیام را تا به آخر پرداخت کنم.» پادشاه دلش به حال او سوخت، پس او را آزاد کرد و همه بدهی او را بخشید.
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-05.jpg)
|
||
|
||
اما هنگامیکه آن خدمتکار از دربار پادشاه بیرون آمد، یکی از همکارانش را دید که به اندازه دستمزد چهار ماه به او بدهکار بود. پس گلوی او را فشرد و گفت: «بدهی ات را به من بپرداز.»
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-06.jpg)
|
||
|
||
دوست بدهکارش بر پاهای او افتاد و گفت: «خواهش میکنم مهلتی به من بده تا تمام بدهیام را پس بدهم.» اما طلبکار راضی نشد و همکارش را تا پرداخت همه بدهی به زندان انداخت.
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-07.jpg)
|
||
|
||
وقتی دوستان آن شخص این ماجرا را شنیدند، بسیار اندوهگین شدند و به حضور پادشاه رفته، ماجرا را به او گفتند.
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-08.jpg)
|
||
|
||
پادشاه بی درنگ آن مرد را خواست و گفت: «ای خادم شرور! من به خواهش تو آن بدهی هنگفت را بخشیدم. تو هم باید همین رفتار را با همکارت میکردی.» پادشاه بسیار خشمگین شد و دستور داد او را به زندان بیندازند و تا همه بدهی را نپرداخته، او را آزاد نکنند.
|
||
|
||
![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-29-09.jpg)
|
||
|
||
سپس عیسی فرمود: «اگر شما برادرتان را از ته دل نبخشید، پدر آسمانی من نیز با شما همینگونه رفتار خواهد کرد.
|
||
|
||
_داستانی برگرفته از کتاب مقدس: انجیل متی فصل ۱۸ آیه های ۲۱ تا ۳۵_
|