2.2 KiB
نکات کلی باب ۱۸ کتاب اول پادشاهان
ساختار و قالببندی
داستان ایلیا در این باب ادامه مییابد.
مفاهیم خاص در این باب
بعل
خدا خود را بر تمامی قوم اسرائیل ثابت کرد. ایلیا برای ملاقات اَخاب رفت. او به اَخاب گفت ۴۵۰ نفر از انبیای بعل و تمامی مردم کوه کَرمَل را بیاورد. سپس پیشنهادی را مطرح کرد که انجام شد. انبیای بعل یک گاو نر را گرفتند و کشتند، آن را تکه تکه کردند و بر چوبی بر مذبح بدون روشن کردن آتش گذاشتند. انبیای بعل تمام صبح و نیمی از عصر را میرقصیدند و به بعل دعا میکردند. بعداز اینکه خسته شدند، ایلیا مذبح خود را ساخت و آن را با آب خیس کرد. سپس دعا کرد . خدا با آتشی که قربانی، مذبح و آب را آتش زد به دعای او جواب داد. سپس ایلیا به قوم گفت که انبیای بعل را به زور بگیرند و آنها را بکشند. بعد از آن، ایلیا برای باران دعا کرد و باران بسیاری بارید.
(See: rc://en/tw/dict/bible/kt/prophet)
مشکلات محتمل دیگر در ترجمه این باب
تمسخر
ایلیا بعل،خدای دروغین را خوار شمرد [مسخره نمود]. او گفت، «شاید فکر میکند، یا خود را تسکین میدهد، یا به سفر رفته، یا شاید خوابیده و باید بیدار شود.» بعل در حمام بسیار مشغول است تا به انبیاء جواب دهد. «خود را تسکین دهد» آرایۀ ادبی بهگویی است.
(See: rc://en/tw/dict/bible/kt/falsegod and rc://en/ta/man/translate/figs-euphemism)