# و انتظار کشیدند تا خجل شدند
آنها منتظر ماندند تا نگران شدند که اتفاقی رخ داده باشد. وظیفه آنها این بود که درهای منتهی به اتاق خصوصی پادشاهشان را بگشایند.
# كلید را گرفته، آن را باز كردند
«کلید را گرفتند و درها را گشودند»