386 B
386 B
خفه شدن
کشتن کسی با فشردن گلو و جلوی نفس کشیدن او را گرفتن.
این استخوانهایم
ایوب اینجا از کلمۀ «استخوانها» استفاده میکند تا به بدن خود اشاره نماید. ترجمه جایگزین: «این بدن من»