1.1 KiB
1.1 KiB
هر ذكور نامختون كه گوشت قَلَفۀ او ختنه نشود
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلماتی که شاید در زبان شما از آنها برداشتی اشتباه شود را میتوانید حذف کنید. ترجمه جایگزین: « فرزندان ذکوری که ختنه نکردهاید.»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive)
هر ذكور نامختون...آن كس از قوم خود منقطع شود
معانی محتمل: ۱) «قَلَفۀ هر نامختونی را خواهم...برید» یا ۲) «میخواهم قَلَفۀ هر مذکر نامختون را...ببری»
از قوم خود منقطع شود
معانی محتمل: ۱) «کشت» یا ۲) «از جمع بیرون کنی»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-euphemism)
عهد مرا شكسته است
«از قوانین عهد من پیروی نکرده است.» بریده نبودن قَلَفۀ دلیل بیرون کردن او از جمع است.