752 B
752 B
دید كه اینک پادشاه ایستاده
«وقتی او رسید، متعجب شد که دید یوآشِ پادشاه ایستاده»
نزد ستون
«در کنار یکی از ستونهای معبد»
بر حسب عادت
«جای همیشگی که پادشاه آنجا میایستاد»
كَرِنّانوازان
«کسانی که کرنا مینواختند»
عَتَلْیا لباس خود را دریده
او لباس خود را پاره کرد تا بیان کند که بسیار ناراحت و عصبانی است.
(See: rc://*/ta/man/translate/translate-symaction)
خیانت! خیانت!
«شما خائن هستید! شما به من خیانت کردید!»