1.4 KiB
1.4 KiB
راههای مرا ... سدّ کرده است
نویسنده به نحوی دربارۀ اینکه خدا باعث ادامه یافتن رنج او میشود سخن میگوید که گویی خدا با سد کردن راه او مانع فرار وی شده است. ترجمه جایگزین: «گویی که مانع راه من شده است»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor)
با سنگهای تراشیده
«دیواری با سنگهای تراشیده» مردم سنگها را به شکل و اندازۀ معینی میتراشیدند تا روی هم بهتر سوار شوند تا دیوار محکمتری بسازند.
طریقهایم را كج نموده است
طریقهای کج [بیراهه] مردم را به مقصد نمیرسانند و اینجا به طرق ناکام برای فرار از رنج دیدن اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مثل این که او طریقهای مرا کج نموده است» یا «تلاش کردم که مانع رنج بشوم، اما خدا جلوی مرا گرفت، مانند آن کسی که راههای دیگری را کج میکند تا مانع فرار او بشود»[سعی کردم مانع رنج شوم اما خدا مانع من شد، مثل کسی که با منحرف کردن دیگران مانع فرار آنها میشود]