fa_tn/job/13/28.md

521 B

مثل‌ چیز گندیده‌ فاسد

ایوب زندگی خود را با چیزی که فاسد شده مقایسه می‌کند. او به آرامی رو به زوال می‌رود [می‌میرد].

(See: rc://*/ta/man/translate/figs-simile)

مثل‌ جامه‌ بید خورده‌

ایوب خودش را با لباس‌هایی پر از سوراخ که بید قسمت‌هایی از آن را خورده است مقایسه می‌کند.

(See: rc://*/ta/man/translate/figs-simile)