1.5 KiB
به یاد آور
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر آور»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-idiom)
قبل از آن که مفتول نقره گسیخته شود ... یا چرخ بر چاه منکسر گردد
اینجا نویسنده به نحوی از مردن سخن گفته که گویی یکی از اشیاء شکسته شده است. همان طور که مردم در حین استفاده از چنین چیزهایی به طور اتفاقی آن را میشکنند، مرگ نیز جسم را میشکند.
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor)
مفتول نقره گسیخته شود
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی مفتول نقره را پاره میکند»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive)
کاسه طلا شکسته گردد
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی کاسه طلا را میشکند»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive)
سبو خرد شود
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی سبو را خرد کند»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive)
چرخ منکسر گردد
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی چرخ آب را بشکند»