fa_nmv/23-ISA.usfm

1639 lines
126 KiB
Plaintext
Raw Blame History

This file contains ambiguous Unicode characters

This file contains Unicode characters that might be confused with other characters. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

\id ISA Unlocked Literal Bible
\ide UTF-8
\h Bookname
\toc1 Bookname
\toc2 Bookname
\toc3 isa
\mt1 Bookname
\s5
\c 1
\p
\v 1 رؤیای اِشعیا پسر آموص، که آن را در زمان عُزّیا، یوتام، آحاز و حِزِقیا، پادشاهان یهودا، دربارۀ یهودا و اورشلیم دید.
\v 2 ای آسمان بشنو! و ای زمین گوش فرا ده!
\v 3 گاوْ صاحبِ خویش را می‌شناسد،
\v 4 وای بر امت خطاکار،
\v 5 چرا باز مضروب شوید؟
\v 6 از کف پا تا فرق سر،
\v 7 سرزمین شما ویران گشته
\v 8 دختر صَهیون
\v 9 اگر خداوندِ لشکرها
\v 10 ای حکمرانان سُدوم،
\v 11 خداوند می‌گوید:
\v 12 آنگاه که می‌آیید تا به حضورم حاضر شوید،
\v 13 هدایای باطل، دیگر میاورید؛
\v 14 جان من از مراسم ماهِ نو و اعیاد مقرر شما بیزار است؛
\v 15 آنگاه که دستانتان را به دعا دراز می‌کنید،
\v 16 خویشتن را بشویید و طاهر سازید؛
\v 17 نیکوکاری بیاموزید،
\v 18 «خداوند می‌گوید:
\v 19 اگر راغب باشید و گوش فرا دهید،
\v 20 اما اگر ابا نموده، عِصیان ورزید،
\v 21 دریغا که شهر امین،
\v 22 نقرۀ تو به زنگار بدل گشته
\v 23 حاکمانت شورشگرند و
\v 24 بنابراین، خداوندگار، خداوند لشکرها، قدیر اسرائیل، چنین می‌فرماید:
\v 25 دست خود را بر ضد تو خواهم گردانید
\v # و زنگارِ تو را چونان با قلیاب
\v 26 داورانِ تو را همچون نخست،
\v 27 صَهیون به انصاف فدیه داده خواهد شد،
\v 28 اما عِصیانگران و گنهکاران با هم نابود خواهند شد،
\v 29 زیرا شما
\v 30 آری، شما مانند بلوطی پژمرده‌برگ،
\v 31 مرد زورمندْ خاشاک، و عملش جَرَقۀ آتش خواهد بود؛
\s5
\c 2
\p
\v 1 این است کلامی که اِشعیا فرزند آموص دربارۀ یهودا و اورشلیم دید:
\v 2 در ایام آخر واقع خواهد شد
\v 3 قومهای بسیار آمده، خواهند گفت:
\v 4 او در میان ملل داوری خواهد کرد
\v 5 ای خاندان یعقوب بیایید
\v 6 تو قوم خود را ترک کرده‌ای،
\v 7 سرزمین ایشان از نقره و طلا پر گشته،
\v 8 سرزمینشان پر از بتهای بی‌ارزش است؛
\v 9 پس آدمی خوار می‌گردد،
\v 10 از خوفِ خداوند،
\v 11 نگاههای تکبرآمیز انسان به زیر کشیده خواهد شد،
\v 12 زیرا خداوندِ لشکرها را روزی است
\v 13 بر ضد همۀ سروهای بلند و رفیع لبنان،
\v 14 بر ضد همۀ کوههای سر به فلک کشیده،
\v 15 بر ضد هر برج سربلند،
\v 16 بر ضد همۀ کشتیهای تَرشیش،
\v # و تمامی زورقهای
\v 17 تکبر انسان پست خواهد شد،
\v 18 و بتهای بی‌ارزش به‌کلّ از میان خواهند رفت.
\v 19 مردمان از خوف خداوند و از کبریایی جلالش،
\v 20 در آن روز آدمیان بتهای نقره و طلای خویش را
\v 21 تا از خوف خداوند و از کبریایی جلال او،
\v 22 شما از انسانی که نَفَس او در بینی‌اش است، دست برکشید!
\s5
\c 3
\p
\v 1 اکنون خداوندگار، خدای لشکرها،
\v 2 همچنین دلاوران و جنگاوران را،
\v 3 سرداران پنجاه‌ها و صاحبمنصبان را،
\v 4 من پسران جوان را بر ایشان حاکم خواهم ساخت،
\v 5 قوم بر یکدیگر ظلم خواهند کرد،
\v 6 هر کس در خانۀ پدری
\v 7 اما او در آن روز فریاد بر خواهد آورد:
\v 8 زیرا اورشلیم می‌لغزد،
\v 9 حالت چهرۀ ایشان بر ضدشان شهادت می‌دهد؛
\v 10 پارسایان را گویید که ایشان را سعادتمندی خواهد بود،
\v 11 وای بر شریران، که بلا در انتظارشان است،
\v 12 و اما قوم من - کودکان بر آنان ستم می‌کنند،
\v 13 خداوند در مقام اعلام‌جرم برخاسته،
\v 14 خداوند بر ضد مشایخ و حاکمان قوم خود به محاکمه داخل می‌شود:
\v 15 شما را چه که قوم مرا لِه کنید
\v 16 خداوند می‌فرماید:
\v # و بر پاهای خویش زنگوله‌ها
\v 17 بنابراین، خداوند فرق سَرِ دختران صَهیون را کَچَل خواهد کرد،
\v 18 در آن روز، خداوندگار زیورآلات را از ایشان خواهد گرفت: زنگوله‌ها، پیشانی‌بندها، گردن‌بندهای هلالی،
\v 19 گوشواره‌ها، النگوها، روبندها،
\v 20 دستارها، بازوبندها، کمربندها، عطردانها، طلسم‌ها،
\v 21 انگشتریها، حلقه‌های بینی،
\v 22 لباسهای نفیس، رداها، شالها، کیفها،
\v 23 آینه‌ها، جامه‌های کتان لطیف و کلاهها و بُرقَعها را.
\v 24 به جای عطریات، بوی تعفن خواهد بود؛
\v # و به جای زیبایی، داغ ننگ.
\v 25 مردانت به شمشیر خواهند افتاد،
\v 26 دروازه‌های صَهیون شیون و ماتم خواهند کرد،
\s5
\c 4
\p
\v 1 در آن روز هفت زن
\v 2 در آن روز شاخۀ خداوند زیبا و پرجلال خواهد بود، و میوۀ زمین مایۀ فخر و مباهات رهایی‌یافتگان اسرائیل خواهد گشت.
\v 3 و هر که در صَهیون بر جا مانَد و در اورشلیم باقی بماند، مقدس خوانده خواهد شد، هر آن کس که در اورشلیم برای حیات مقرر شده باشد.
\v 4 در آن زمان خداوندگار نجاستِ دختران صَهیون را خواهد شست و لکه‌های خون اورشلیم را به روح داوری و روح آتشین از میان آن خواهد زدود.
\v 5 آنگاه خداوند بر فراز کوه صَهیون و بر فراز محفل‌هایش، در روزْ ابر و دود و در شبْ آتشِ مشتعل خواهد آفرید؛ و بر فراز تمامی جلال آن، پوششی خواهد بود،
\v 6 که سایه‌بان به جهت گرمای روز و پناهگاه و سرپناه به جهت توفان و باران خواهد بود.
\s5
\c 5
\p
\v 1 بگذارید سرود عاشقانۀ خویش را برای محبوبم بسرایم،
\v 2 او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود،
\v 3 حال ای ساکنان اورشلیم و مردمان یهودا،
\v 4 برای تاکستان من دیگر چه می‌شد کرد، که در آن نکردم؟
\v 5 حال به شما می‌گویم
\v 6 آن را ویرانه‌‌ای خواهم ساخت
\v 7 آری، تاکستانِ خداوندِ لشکرها خاندان اسرائیل است،
\v 8 وای بر شما که خانه بر خانه
\v 9 خداوندِ لشکرها در گوش من گفت:
\v 10 از ده جریب
\v # و از یک حومِر
\v 11 وای بر آنان که سحرگاهان برمی‌خیزند
\v 12 در بزمهای ایشان بربط و چنگ است،
\v 13 بنابراین، قوم من به سبب عدم معرفت
\v 14 از این رو هاویه گلوی خود را گشادتر کرده،
\v 15 مردمان خم خواهند شد،
\v 16 اما خداوندِ لشکرها به انصافْ متعال خواهد بود،
\v 17 آنگاه گوسفندان خواهند چرید، چنانکه در چراگاه‌های خویش،
\v # و بره‌ها
\v 18 وای بر آنان که شرارت را به ریسمانهای دروغ،
\v 19 که می‌گویند: «بگذارید خدا تعجیل کند
\v 20 وای بر کسانی که بدی را نیکی
\v 21 وای بر کسانی که در چشم خود حکیمند
\v 22 وای بر آنان که پهلوانند، اما در شراب‌خواری!
\v 23 که مجرمان را به رشوه تبرئه می‌کنند
\v 24 از این رو همان‌گونه که زبانه‌های آتش کاه را فرو می‌بلعد
\v 25 بنابراین، خشم خداوند بر قوم خویش افروخته می‌شود
\v 26 بیرقی برای قومهای دوردست بر پا خواهد داشت،
\v 27 اَحَدی از ایشان خسته نیست، و احدی نمی‌لغزد؛
\v 28 تیرهای ایشان تیز است
\v 29 غُرش ایشان همچون غرش شیر است،
\v 30 در آن روز بر آن خواهند غرید،
\s5
\c 6
\p
\v 1 در سالی که عُزّیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و رفیع نشسته بود و دامنِ ردایش معبد را پر ساخته بود.
\v 2 بر فراز او سَرافین
\v 3 هر یک از آنها به دیگری ندا در داده، می‌گفت:
\v 4 پایه‌های آستانه از آوای او که ندا می‌کرد می‌لرزید و خانه از دود آکنده بود.
\v 5 پس گفتم: «وای بر من که هلاک شده‌ام! زیرا که مردی ناپاک لب هستم و در میان قومی ناپاک لب ساکنم، و چشمانم پادشاه، خداوند لشکرها را دیده است!»
\v 6 آنگاه یکی از سَرافین پروازکنان نزد من آمد. او در دست خود اَخگری داشت که با انبُر از مذبح برگرفته بود.
\v 7 با آن دهانم را لمس کرد و گفت: «هان، این لبانت را لمس کرده است؛ تقصیرت رفع شده و گناهت کفاره گشته است.»
\v 8 آنگاه آوای خداوندگار را شنیدم که می‌گفت: «کِه را بفرستم و کیست که برای ما برود؟» گفتم: «لبیک؛ مرا بفرست!»
\v 9 فرمود: «برو و به این قوم بگو:
\v 10 دل این قوم را سخت ساز،
\v # و بازگشت کرده، شفا یابند.»
\v 11 آنگاه پرسیدم: «خداوندگارا، تا به کِی؟»
\v 12 تا آنگاه که خداوند آدمیان را دور سازد،
\v 13 حتی اگر یک‌دهم در آن باقی مانند،
\v # دیگر بار سوخته
\s5
\c 7
\p
\v 1 در ایام آحاز، پسر یوتام پسر عُزّیا، پادشاه یهودا، رِصین پادشاه اَرام و فِقَح پسر رِمَلیا پادشاه اسرائیل به اورشلیم برآمدند تا با آن بجنگند، اما نتوانستند بر آن حمله آورند.
\v 2 چون به خاندان داوود خبر رسید که اَرام با اِفرایِم متفق شده است، دل آحاز
\v 3 آنگاه خداوند به اِشعیا گفت: «تو و پسرت شِعاریاشوب
\v 4 و به او بگویید: ”مراقب باش، آرام بگیر و مترس! دلت به سبب این دو کُندۀ نیم‌سوختۀ دودافشان، یعنی به سبب خشم آتشین رِصین و اَرام و پسر رِمَلیا، ضعف به هم نرساند.
\v 5 زیرا اَرام، اِفرایِم و پسر رِمَلیا، به جهت زیان رساندن به تو تدبیر کرده، می‌گویند:
\v 6 «بیایید بر ضد یهودا برآییم و آن را فتح کرده، برای خود تسخیر نماییم و پسر طَبِئیل را در آن به پادشاهی نصب کنیم،»
\v 7 اما خداوندگارْ یهوه می‌فرماید:
\v 8 زیرا نهایت قدرت اَرام، دمشق است
\v 9 زیرا نهایت قدرت اِفرایِم، سامِرِه است
\v 10 و خداوند بار دیگر آحاز را خطاب کرده، گفت:
\v 11 «از یهوه خدایت نشانه‌ای برای خود طلب کن؛ خواه ژرف به ژرفای هاویه، خواه بلند به بلندی آسمانها.»
\v 12 اما آحاز گفت: «نخواهم طلبید و خداوند را نخواهم آزمود.»
\v 13 آنگاه اِشعیا گفت: «پس ای خاندان داوود، این را بشنوید! آیا کافی نیست که انسانها را به ستوه آورده‌اید که حال می‌خواهید خدای مرا نیز به ستوه آورید؟
\v 14 بنابراین خود خداوندگار به شما نشانه‌ای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده، پسری خواهد زاد و او را عِمانوئیل
\v 15 او خامه و عسل خواهد خورد تا آنگاه که دوری جستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند.
\v 16 اما پیش از آنکه پسر دوری جُستن از بدی و اختیار کردن خوبی را بداند، سرزمینی که شما از دو پادشاهِ آن هراسانید، متروک خواهد شد.
\v 17 خداوند بر تو و بر قوم تو و بر خاندانت چنان روزهایی خواهد آورد که از زمان جدا شدن اِفرایِم از یهودا تا به حال نیامده باشد، یعنی روزهای پادشاه آشور را.»
\v 18 در آن روز خداوند برای مگسهایی که در انتهای نهرهای مصرند، و نیز برای زنبورهایی که در سرزمین آشورند، صفیر خواهد زد،
\v 19 و آنها جملگی برآمده، در وادیهای پرشیب و شکافِ صخره‌ها، و بر همۀ خاربوته‌ها و تمام آبگیرها
\v 20 در آن روز خداوندگار به‌وسیلۀ تیغی که از ماورای نهر
\v 21 در آن روز، هر کس یک گاو جوان و دو گوسفند زنده نگاه خواهد داشت،
\v 22 و از فراوانی شیری که می‌دهند، خامه خواهد خورد، زیرا هر که در این سرزمین باقی مانده باشد، خامه و عسل خواهد خورد.
\v 23 در آن روز، هر مکانی که در آن هزار مُو به ارزش هزار مثقال
\v 24 مردم با تیر و کمان به آنجا خواهند رفت، زیرا که زمین یکسره از خار و خَس پوشیده خواهد بود.
\v 25 و امّا در خصوص تمامی کوههایی که زمانی بر آن بیل زده می‌شد، شما از ترس خار و خَس به آنجا پا نخواهید نهاد، بلکه در آنجا چارپایان رها خواهند شد و گوسفندان آن را پایمال خواهند کرد.
\s5
\c 8
\p
\v 1 آنگاه خداوند مرا گفت: «لوحی بزرگ برگیر و با قلمی معمولی بر آن بنویس، ’مَهیرشَلال‌هاش‌بَز.
\v 2 و من شهود امین یعنی اوریای کاهن و زکریا فرزند یِبِرِکیا را به جهت خود برای شهادت می‌گیرم.»
\v 3 و من با نبیه هم‌بستر شدم، و او آبستن شده پسری بزاد. و خداوند به من گفت: «او را ’مَهیرشَلال‌هاش‌بَز‘ بنام.
\v 4 زیرا پیش از آنکه کودک بتواند ’پدرم‘ و ’مادرم‘ بگوید، ثروت دمشق و غنائم سامِرِه را نزد پادشاه آشور به تاراج خواهند برد.»
\v 5 و خداوند بار دیگر مرا خطاب کرده، گفت:
\v 6 «از آنجا که این قوم آبهای شیلواَخ را که به ملایمت روانند رد کرده‌اند، و از رِصین و پسر رِمَلیا شادمانند،
\v 7 پس هان خداوندگار، آبهای نیرومند و فراوان نهر،
\v 8 و به جانب یهودا پیشروی خواهد کرد و سیلان کرده، تا به گردن خواهد رسید، و بالهای گشوده‌اش تمامی پهنۀ سرزمین تو را، ای عِمانوئیل، پر خواهد ساخت.»
\v 9 ای قومها، گرد هم آیید
\v 10 با هم مشورت کنید، اما باطل خواهد شد!
\v # زیرا خدا با ماست.
\v 11 براستی خداوند در حالی که دست نیرومندش بر من بود، با من سخن گفت و مرا هشدار داد که از راه این مردمان پیروی نکنم. و گفت:
\v 12 «هرآنچه را این قوم دسیسه می‌خوانند، شما دسیسه مخوانید؛ از آنچه آنان می‌ترسند، شما مترسید، و در هراس مباشید.
\v 13 آن که باید مقدس شمارید، خداوند لشکرها است؛ اوست که باید از او بترسید، و اوست که باید از او در هراس باشید.
\v 14 او برای شما
\v 15 بسیاری از آن لغزش خواهند خورد؛ خواهند افتاد و صدمه خواهند دید، و به دام افتاده، گرفتار خواهند شد.»
\v 16 شهادت‌‌ را به هم بپیچ، و شریعت را در میان شاگردانم مُهر و موم کن.
\v 17 من برای خداوند، که روی خود را از خاندان یعقوب پوشانیده است، انتظار خواهم کشید، و بر او امید خواهم بست.
\v 18 اینک من و فرزندانی که خداوند به من داده است، از جانب خداوند لشکرها که در کوه صَهیون ساکن است، به جهت اسرائیل نشانه و علامت هستیم.
\v 19 پس چون شما را گویند: «از احضارکنندگان ارواح و جادوگرانی که جیک جیک می‌کنند و وِرد می‌خوانند، سؤال کنید،» آیا قوم نباید از خدای خود سؤال کنند؟ آیا برای زندگان باید از مردگان سؤال کرد؟
\v 20 به شریعت و به شهادت روی نمایید! اگر مطابق این کلام سخن نگویند، ایشان را طَلیعه‌ای نیست.
\v 21 آنان گرسنه و در سختی بسیار در زمین خواهند گشت. هنگامی که گرسنه شوند، خشمگینانه به بالا خواهند نگریست و پادشاه و خدای‌شان را لعن خواهند کرد.
\v 22 و به زمین نظر خواهند کرد و اینک تنگی و تاریکی و ظلمتِ اندوه خواهد بود، و به تاریکی غلیظ افکنده خواهند شد.
\s5
\c 9
\p
\v 1 اما برای آن که در اندوه بود، دیگر ظلمت نخواهد بود. او در گذشته سرزمین زِبولون و نَفتالی را خوار ساخت، اما در زمان آینده، راه دریا، سرزمین فراسوی اردن، و جَلیلِ ملتها را جلال خواهد بخشید.
\v 2 مردمی که در تاریکی گام برمی‌داشتند،
\v 3 تو قوم را پُرشمار ساختی
\v 4 زیرا تو مانند روز شکست مِدیان،
\v 5 زیرا هر چکمۀ جنگاوران در غوغای کارزار،
\v 6 زیرا که برای ما کودکی زاده
\v 7 افزونی فرمانروایی و صلح او را پایانی نخواهد بود،
\v 8 خداوندگار بر ضد یعقوب کلامی فرستاده است،
\v 9 تمامی قوم آن را خواهند دانست،
\v 10 «خشتها فرو افتاده است،
\v 11 از این رو خداوند دشمنان رِصین را بر ضد آنان برمی‌افرازد،
\v 12 اَرامیان از شرق و فلسطینیان از غرب،
\v 13 اما قوم نزد آن که ایشان را زده، بازگشت نکرده‌اند،
\v 14 پس خداوند در یک روز هم سَر و هم دُم را از اسرائیل خواهد برید،
\v 15 مشایخ و اشراف ’سَر‘ هستند،
\v 16 راهنمایان این قوم آنان را گمراه می‌سازند،
\v 17 از این رو خداوند از جوانان ایشان خشنود نیست،
\v 18 زیرا که شرارت همچون آتش می‌سوزاند
\v 19 از خشم خداوند لشکرها زمین سوخته می‌شود،
\v 20 در جانب راست فرو می‌بلعند،
\v # هر کس گوشت فرزند
\v 21 مَنَسی اِفرایِم را فرو می‌بلعد و اِفرایِم مَنَسی را،
\s5
\c 10
\p
\v 1 وای بر آنان که احکام ناعادلانه وضع می‌کنند،
\v 2 تا بینوایان را از حقشان محروم کنند،
\v 3 پس شما در روز بازخواست چه خواهید کرد،
\v 4 غیر از آنکه چون اسیران خم شوید،
\v 5 وای بر آشور، که عصای خشم من است،
\v 6 او را بر ضد قوم خدانشناس می‌فرستم،
\v 7 اما او قصدِ این ندارد،
\v 8 زیرا می‌گوید: «آیا سرداران من جملگی پادشاهان نیستند؟
\v 9 آیا کَلنو همچون کَرکِمیش نیست،
\v 10 چنانکه دست من بر ممالکِ بتهای بی‌ارزش استیلا یافت،
\v 11 آری، چنانکه با سامِرِه و بتهای بی‌ارزش آن عمل کردم،
\v 12 پس چون خداوندگار کار خویش را به تمامی با کوه صَهیون و اورشلیم به پایان بَرَد، پادشاه آشور را به سبب تکبر دلش و غروری که از چشمان او می‌بارد، مجازات خواهد کرد.
\v 13 زیرا می‌گوید:
\v 14 چنانکه کسی دست خود را به آشیانه‌ای دراز می‌کند،
\v 15 آیا تَبَر بر کسی که آن را به کار می‌برد فخر می‌فروشد،
\v 16 بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
\v 17 نور اسرائیل آتشی خواهد شد،
\v 18 شکوه جنگل و مزارع حاصلخیزش،
\v 19 و باقیماندگان درختان جنگلش چنان کم‌شمار خواهند بود
\v 20 در آن روز باقیماندگان اسرائیل
\v 21 و باقیماندگانی، یعنی باقیماندگان یعقوب،
\v 22 زیرا هرچند قوم تو، ای اسرائیل، مانند شنهای دریا باشند،
\v 23 زیرا خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
\v 24 بنابراین خداوندگار، خداوندِ لشکرها می‌فرماید:
\v 25 زیرا پس از اندک ایامی، خشم من پایان خواهد یافت
\v 26 خداوندِ لشکرها شلاقی بر ایشان بر خواهد انگیخت،
\v 27 در آن روز، بار او از دوشتان
\v 28 به عَیات رسیده‌‌اند،
\v 29 از گذرگاه عبور کرده، می‌گویند،
\v 30 ای دختر جَلّیم فریاد برآور!
\v 31 مَدمِناه در حال فرار است،
\v 32 همین امروز در نوب توقف خواهند کرد،
\v 33 اینک خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
\v 34 او بوته‌های جنگل را به تبر خواهد برید،
\s5
\c 11
\p
\v 1 نهالی از کُندۀ یَسا سر بر خواهد آورد،
\v 2 روح خداوند بر او قرار خواهد یافت،
\v 3 و لذت او در ترس خداوند خواهد بود.
\v 4 بلکه بینوایان را به عدالت داوری خواهد کرد،
\v 5 کمربند او عدالت خواهد بود
\v 6 گرگ با بره سکونت خواهد داشت،
\v 7 گاو با خرس خواهد چرید،
\v 8 طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد،
\v 9 در تمامی کوه مقدس من
\v 10 در آن روز، ریشۀ یَسا همچون عَلَمی برای قومها بر پا خواهد شد؛ و ملتها به او روی خواهند آورد، و استراحتگاه او پرجلال خواهد بود.
\v 11 در آن روز، خداوندگار دیگر بار دست خود را دراز خواهد کرد تا باقیماندگان قوم خویش را از آشور و مصر و فَتروس و کوش، و از عیلام و شِنعار و حَمات، و از سواحل دریاها باز آورَد.
\v 12 آری، او برای قومها عَلَمی بر خواهد افراشت
\v 13 حسد اِفرایِم از میان خواهد رفت،
\v # و آنان که در یهودا دشمنی می‌ورزند،
\v 14 بلکه بر دامنه‌های فلسطینیان در غرب فرود خواهند آمد،
\v 15 خداوند زبانۀ دریای مصر را به‌کلّ نابود خواهد کرد،
\v # و دست خود را به بادی سوزان بر فُرات
\v 16 برای باقیماندگان قوم شاهراهی خواهد بود،
\s5
\c 12
\p
\v 1 در آن روز خواهی گفت:
\v 2 اینک خداست نجات من؛
\v # زیرا خداوند
\v 3 پس با شادمانی از چشمه‌های نجات آب خواهید کشید،
\v 4 و در آن روز خواهید گفت:
\v 5 «برای خداوند بسرایید، زیرا کارهای عظیم کرده است؛
\v 6 ای که در صَهیون ساکنی، فریاد برآور و بانگ شادی سر ده،
\s5
\c 13
\p
\v 1 وحی‌‌ دربارۀ بابِل که اِشعیا پسر آموص دید:
\v 2 بیرقی بر کوهی بی‌درخت بر پا کنید؛
\v 3 من خود به برگزیدگان خویش فرمان داده‌‌ام،
\v 4 صدای همهمه بر کوهها،
\v 5 آنان از سرزمین دوردست
\v 6 شیون کنید، زیرا که روز خداوند نزدیک است،
\v # و مانند هلاکتی از جانب قادرمطلق
\v 7 از این رو همۀ دستها سست خواهد شد،
\v 8 وحشت ایشان را فرو خواهد گرفت،
\v 9 اینک روز خداوند می‌آید!
\v 10 براستی که ستارگان آسمان و صُوَر فلکی‌شان،
\v 11 آری، من جهان را به سبب شرارتش،
\v 12 آدمیان را از زَرِ خالص،
\v 13 پس آسمانها را به لرزه در خواهم آورد،
\v 14 هر کس همچون غزالِ رانده شده،
\v 15 هر که یافت شود به نیزه کشته خواهد شد،
\v 16 کودکانِ آنها در برابر چشمشان بر زمین کوفته خواهند شد؛
\v 17 اینک من مادها را بر آنان بر خواهم انگیخت،
\v 18 کمانهایشان مردان جوان را بر زمین خواهد دوخت؛
\v 19 و بابِل که جلال ممالک
\v 20 دیگر هرگز آباد نخواهد شد،
\v 21 بلکه وحوش صحرا در آنجا خواهند خوابید،
\v # و دیوها
\v 22 کَفتارها در قلعه‌هایش صدا خواهند زد،
\s5
\c 14
\p
\v 1 زیرا خداوند بر یعقوب رحم خواهد کرد. او دیگر بار اسرائیل را برگزیده، ایشان را در زمینشان قرار خواهد بخشید. غریبان بدیشان پیوسته، خود را به خاندان یعقوب خواهند چسبانید.
\v 2 قومها ایشان را برگرفته، به مکان خودشان خواهند آورد، و خاندان اسرائیل آنان را در زمین خداوند همچون غلام و کنیز به مِلکیت در خواهند آورد. ایشان اسیرکنندگان خود را اسیر خواهند ساخت، و بر آنان که بر ایشان ستم روا داشتند، حکم خواهند راند.
\v 3 در آن روز که خداوند تو را از درد و پریشانی و بندگیِ طاقت‌فرسا که بر تو می‌نهادند راحتی بخشد،
\v 4 به طعنه دربارۀ پادشاه بابِل خواهی گفت:
\v # و وقاحت
\v 5 خداوند عصای شریران
\v 6 که خشمگینانه قومها را بی‌وقفه می‌زدند،
\v 7 زمین سراسر آسوده و آرام است،
\v 8 صنوبرها و سروهای آزاد لبنان
\v 9 هاویه
\v 10 آنان همگی خطاب به تو خواهند گفت:
\v 11 شوکت تو و نوای چنگهایت،
\v 12 «ای ستاره صبح، ای پسر فجر،
\v 13 در دل خود می‌گفتی:
\v # بر بلندترین نقطۀ کوه مقدس؛
\v 14 به فراز بلندیهای ابرها صعود خواهم کرد،
\v 15 اما به هاویه پایین آورده شدی،
\v 16 آنان که تو را بینند بر تو خیره خواهند نگریست،
\v 17 همان که دنیا را به بیابان بَرَهوت بدل کرده
\v 18 پادشاهانِ قومها جملگی در شکوه و جلال
\v 19 اما تو چون شاخه‌ای منفور
\v 20 همچون شاهان به خاک سپرده نخواهی شد،
\v 21 پس برای پسرانش کشتارگاهی مهیا سازید،
\v 22 خداوند لشکرها می‌فرماید: «من بر ضد ایشان بر خواهم خاست، و نام و باقیماندگان و نسل و اخلاف را از بابِل منقطع خواهم ساخت؛» این است فرمودۀ خداوند.
\v 23 خداوند لشکرها می‌فرماید: «من آن را از آنِ جغدان ساخته، به باتلاقها بدل خواهم کرد و به جاروبِ ویرانی خواهم رُفت.»
\v 24 خداوند لشکرها چنین قسم خورده است:
\v 25 آشور را در سرزمین خود در هم خواهم کوفت،
\v 26 این است تدبیری که برای تمامی جهان اندیشیده شده است،
\v 27 زیرا خداوند لشکرها تدبیر کرده است،
\v 28 در سالی که آحاز پادشاه مرد، این وحی نازل شد:
\v 29 ای همۀ شما فلسطینیان،
\v 30 نخست‌زادگانِ بینوایان خواهند چرید،
\v 31 ای دروازه شیون کن، و ای شهر فریاد برآور!
\v 32 پس فرستادگان آن قوم را چه پاسخ باید داد؟
\s5
\c 15
\p
\v 1 وحی دربارۀ موآب:
\v 2 او به بتکده و به ’دیبون‘ برآمده است،
\v 3 در کوچه‌ها پلاس در بر دارند،
\v 4 ’حِشبون‘ و ’اِلِعالِه‘ فریاد برمی‌آورند؛
\v 5 دل من برای موآب فریاد برمی‌آورد؛
\v 6 آبهای ’نِمریم‘ خشکیده،
\v 7 از این رو دولتی را که به دست آورده‌اند
\v 8 زیرا که فریادی در سرحدات موآب طنین‌انداز است؛
\v 9 زیرا آبهای ’دیمون‘
\s5
\c 16
\p
\v 1 بره‌ها را از سِلاع، از راه بیابان،
\v 2 دختران موآب
\v 3 «مشورت دهید!
\v 4 بگذارید رانده‌شدگانِ موآب در میان شما غربت گزینند؛
\v 5 آنگاه تختی به محبت بر پا خواهد شد،
\v 6 از غرور موآب شنیده‌‌ایم
\v 7 پس موآب برای موآب شیون کند!
\v 8 زیرا که مزارع ’حِشبون‘ خشکیده،
\v # سروران قومها تاکهایش را شکسته‌اند،
\v 9 از این رو من نیز با گریۀ ’یَعزیر‘
\v 10 شادی و سُرور از باغ و بُستان برچیده شده،
\v 11 از این رو، احشای من همچون بربط برای موآب می‌نالد،
\v 12 آنگاه که موآب حضور یابد،
\v 13 این است کلامی که خداوند در گذشته دربارۀ موآب گفت.
\v 14 اما اکنون خداوند می‌گوید: «در عرض سه سال، بر حسب سالهای کارگر روزمزد، جلال موآب با وجود جمعیت انبوهش، محقّر خواهد شد، و باقیماندگانش اندک و ناتوان خواهند بود.»
\s5
\c 17
\p
\v 1 وحی دربارۀ دمشق:
\v 2 شهرهای ’عَروعیر‘ متروک گشته،
\v 3 برج و بارو از اِفرایِم نابود خواهد شد،
\v 4 در آن روزْ جلال یعقوب بی‌فروغ خواهد شد،
\v 5 همچون زمانی خواهد بود که دروگر غَله را گرد می‌آورَد،
\v 6 همچون روزی که درخت زیتون را می‌تکانند،
\v 7 در آن روز انسان به آفریدگار خود خواهد نگریست، و به جانب قدوس اسرائیل نظر خواهد کرد.
\v 8 او دیگر به مذبحهایی که به دست خود ساخته است نخواهد نگریست، و به اَشیرَه‌ها
\v 9 در آن روز شهرهای مستحکم ایشان مانند اماکن متروک در درختستانهای اَموریان
\v 10 زیرا که تو خدای نجات خویش را از یاد برده‌ای
\v 11 و هرچند در همان روز که آنها را غرس‌می‌کنی، نمُوِشان دهی،
\v 12 وای از خروش قومهای بسیار،
\v 13 هرچند ملتها چون آبهای خروشان به خروش آیند،
\v 14 اینک شامگاهان هراس می‌آفرینند،
\s5
\c 18
\p
\v 1 وای بر سرزمین آوای بالها،
\v # که فراسوی نهرهای کوش
\v 2 که ایلچیانِ خود را بر زورقهایی از نی،
\v 3 ای همۀ مردم جهان،
\v 4 زیرا خداوند به من چنین گفته است:
\v 5 زیرا که پیش از حصاد، چون شکوفه تمام شود
\v 6 آنها برای پرندگان شکاریِ کوهساران،
\v 7 پس در آن هنگام، قومی بلندقامت و بی‌مو که دور و نزدیک از آنان در هراسند، قومی که زورآورند و مظفر، و سرزمینشان منقسم به نهرهاست، برای خداوندِ لشکرها هدایا خواهند آورد. و این هدایا به کوه صَهیون، یعنی به مکانی که نام خداوند لشکرها بر آن است، آورده خواهد شد.
\s5
\c 19
\p
\v 1 وحی دربارۀ مصر:
\v 2 «من مصریان را به ضد مصریان بر خواهم انگیخت:
\v 3 مصریان قالب تهی خواهند کرد،
\v 4 من مصریان را به اربابی ستمگر تسلیم خواهم کرد،
\v 5 آبهای نیل
\v 6 نهرها متعفن خواهد شد،
\v 7 گیاهان کنارۀ نیل،
\v 8 ماهیگیران و همۀ آنانی که قلاب در نیل می‌افکنند
\v 9 آنها که با کتانِ شانه‌زده کار می‌کنند
\v 10 بافندگان دلسرد
\v 11 براستی که صاحبمنصبان ’صوعَن‘ جملگی نادانند،
\v 12 مردان حکیم تو اکنون کجایند
\v # تا تو
\v 13 بزرگان ’صوعَن‘ جاهل گشته‌اند
\v # و رؤسای مِمفیس
\v # سرکَردِگانِ
\v 14 خداوند روح سرگیجه در اندرونشان ریخته است،
\v 15 نه سَر و نه دُم،
\v 16 در آن روز مصریان مانند زنان خواهند بود. آنان از حرکت دستی که خداوند لشکرها بر ضد ایشان به حرکت درمی‌آورد، بر خود خواهند لرزید.
\v 17 سرزمین یهودا موجب وحشت مصر خواهد شد؛ و به‌خاطر تدبیری که خداوند لشکرها بر ضد ایشان اندیشیده است، هر که نام یهودا را بشنود لرزه بر اندامش خواهد افتاد.
\v 18 در آن روز پنج شهر در مصر به زبان کنعانیان سخن خواهند گفت، و برای خداوند لشکرها سوگند وفاداری یاد خواهند کرد. و یکی از این شهرها، شهر آفتاب
\v 19 در آن روز در قلب سرزمین مصر مذبحی برای خداوند بر پا خواهد شد و در مرز آن ستون یادبودی برای خداوند خواهد بود،
\v 20 و آن نشانه و شهادتی برای خداوند لشکرها در سرزمین مصر خواهد بود. پس آنگاه که ایشان از دست ستم‌کنندگان خویش به درگاه خداوند فریاد برآورند، او نجات‌دهنده و مدافعی برای ایشان خواهد فرستاد و رهایی‌شان خواهد داد.
\v 21 پس خداوند خود را بر مصریان خواهد شناسانید، و ایشان در آن روز خداوند را خواهند شناخت. آنان او را با قربانیها و هدایا خواهند پرستید، و برای خداوند نذر کرده، به آن وفا خواهند نمود.
\v 22 خداوند مصریان را خواهد زد؛ او آنان را خواهد زد و سپس شفا خواهد داد. آنان به سوی خداوند بازگشت خواهند کرد، و او فریادِ التماس ایشان را خواهد شنید و شفای‌شان خواهد داد.
\v 23 در آن روز شاهراهی از مصر به آشور خواهد بود. آشوریان به مصر و مصریان به آشور خواهند رفت، و مصریان با آشوریان عبادت خواهند کرد.
\v 24 و در آن روز، اسرائیل متحد سوّم با مصر و آشور خواهد شد، و این سه در جهان مایۀ برکت خواهند بود.
\v 25 و خداوندِ لشکرها ایشان را برکت داده، خواهد گفت: «قوم من مصر، و صنعت دستم آشور، و میراثم اسرائیل مبارک باشند.»
\s5
\c 20
\p
\v 1 در سالی که سردارِ اعظم، که از سوی سَرگُن پادشاه آشور فرستاده شده بود، به اَشدود آمد و با آن جنگ کرده، تسخیرش کرد،
\v 2 در آن زمان خداوند با اِشعیا فرزند آموص سخن گفت و بدو فرمود: «برو، پَلاس از کمر و پای‌افزار از پاهایت بیرون کن!» پس اِشعیا چنین کرد و عریان و پابرهنه راه می‌رفت.
\v 3 آنگاه خداوند فرمود: «چنانکه خادم من اِشعیا سه سال عریان و پابرهنه راه رفته است تا نشانه و علامتی بر ضد مصر و کوش
\v 4 به همین‌گونه پادشاه آشور اسیران مصر و تبعیدیان کوش را، از پیر و جوان، پابرهنه و عریان و برهنه‌باسَن خواهد برد تا مایۀ شرمساری برای مصر باشد.
\v 5 و ایشان به سبب کوش که امید ایشان و مصر که فخر ایشان است، پریشان و شرمسار خواهند شد.
\v 6 ساکنان این ساحل در آن روز خواهند گفت: ”بنگرید بر سر امید ما که به جهت اعانت و رهایی از دست پادشاه آشور بدان گریختیم، چه آمده است! پس حال چگونه توانیم گریخت؟“»
\s5
\c 21
\p
\v 1 وحی دربارۀ بیابانِ کنار دریا:
\v 2 رؤیایی سخت بر من آشکار گشته است:
\v # من به همۀ ناله‌هایی که او
\v 3 از این رو کمرم از درد آکنده است،
\v 4 ذهن من مغشوش گشته،
\v 5 سفره را مهیا کرده
\v 6 زیرا که خداوندگار به من چنین گفته است:
\v 7 آنگاه که ارابه‌ها را ببیند
\v 8 آنگاه دید‌بان
\v 9 هان این را بنگرید:
\v 10 ای قوم من که همچو خرمن کوبیده شدید،
\v 11 وحی دربارۀ دومَه:
\v # کسی از ’سِعیر‘
\v 12 دیدبان پاسخ می‌دهد:
\v 13 وحی دربارۀ عربستان:
\v 14 از برای تشنگان آب بیاورید؛
\v 15 زیرا آنان از گزند شمشیر،
\v 16 زیرا خداوند به من چنین گفته است: «در مدت یک سال، بر حسب سالهای کارگر روزمزد، تمامی جلال ’قیدار‘ زایل خواهد شد.
\v 17 و از کمانداران جنگاور ’قیدار‘، جز تنی چند باقی نخواهند ماند، زیرا که یهوه خدای اسرائیل چنین فرموده است.»
\s5
\c 22
\p
\v 1 وحی دربارۀ وادی رؤیا:
\v 2 ای شهر پر غوغا!
\v 3 رهبرانت با هم گریخته‌اند،
\v 4 از این رو گفتم: «نگاه خویش از من برگیرید،
\v # دربارۀ نابودی قوم عزیزم،
\v 5 زیرا که خداوندگار، خداوند لشکرها را روزی است:
\v 6 عیلام ترکِش برگرفته،
\v 7 بهترین وادیهایت از ارابه‌ها پر گشته،
\v 8 او پوشش دفاعی یهودا را برگرفته است.
\v 9 و دیدید که در شهرِ داوود رخنه‌ها بسیار است. شما در حوض پایینی آب گرد آوردید
\v 10 و عمارتهای اورشلیم را شمردید و خانه‌ها به جهت مستحکم کردن حصار شهر ویران کردید.
\v 11 بین دو دیوار، مخزنی برای آب حوض قدیمی ساختید، اما به سازندۀ اورشلیم نظر نیفکندید و به کسی که از دیرباز آن را بنا کرد، توجه نکردید.
\v 12 خداوندگار، خداوند لشکرها،
\v 13 اما حال ببینید چه جشن و سُروری بر پاست!
\v 14 پس خداوند لشکرها این را در گوش من منکشف کرده است: «این گناه تا روز مرگتان نیز کفاره نخواهد شد.» آری، این است فرمودۀ خداوندگار، خداوند لشکرها.
\v 15 خداوندگار، خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: «نزد این مباشر، یعنی نزد شِبنا ناظر کاخ سلطنتی برو و به او بگو:
\v 16 تو را در اینجا چه کار است و چه کسی به تو اجازه داده است در این مکان از برای خود قبری بتراشی؟ که در این جایگاه بلند برای خود آرامگاه بسازی و مسکنی از برای خویش در صخره بتراشی؟
\v 17 «هان، ای مرد زورآور، خداوند تو را به‌شدت به جایی دور پرتاب خواهد کرد. او تو را محکم خواهد گرفت
\v 18 و دُور خواهد چرخانید و همچون گویی به سرزمینی پهناور خواهد افکند. تو در آن سرزمین خواهی مرد، و ارابه‌های پرشکوهت در همان‌جا رها خواهد شد؛ ای که مایۀ ننگ خانۀ سرورت هستی!
\v 19 من تو را از مقامت خَلع خواهم کرد، و تو از منصبت به زیر افکنده خواهی شد.
\v 20 «در آن روز، من خادم خویش اِلیاقیم، فرزند حِلقیا، را فرا خواهم خواند
\v 21 و پیراهن تو را به او پوشانیده، شالِ تو را بر کمرش خواهم بست و اقتدار تو را بدو خواهم بخشید. و او ساکنان اورشلیم و خاندان یهودا را پدر خواهد بود.
\v 22 من کلید خانۀ داوود را بر دوش او خواهم نهاد. آنچه او بگشاید کسی نتواند بست، و آنچه او ببندد کسی نتواند گشود.
\v 23 من او را مانند میخ در جایی محکم خواهم کوبید، و او کرسی جلال برای خاندان پدرش خواهد بود.
\v 24 تمامی جلال خاندانش را از فرزندان و نونهالان گرفته تا تمامی ظروف کوچک، از کاسه‌ها تا همۀ تُنگها، بر او خواهند آویخت.
\v 25 خداوند لشکرها می‌فرماید: در آن روز، آن میخ که در مکانی محکم کوبیده شده بود، از جای خود به در خواهد آمد و خُرد شده، خواهد افتاد؛ و باری که بر آن آویخته بود، تلف خواهد شد.» آری، خداوند چنین فرموده است.
\s5
\c 23
\p
\v 1 وحی دربارۀ صور:
\v # از سرزمین قِپرس
\v 2 ای ساحل‌‌‌نشینان ماتم کنید!
\v 3 غَلۀ شیحور
\v 4 ای صیدون، شرمسار باش!
\v 5 چون این خبر به مصر رسد،
\v 6 ای ساحل‌‌نشینان به تَرشیش عبور کرده،
\v 7 آیا این همان شهر شادمان شماست؟
\v 8 این کیست که بر ضد صور
\v 9 خداوند لشکرهاست که چنین تدبیر کرده است
\v 10 ای دختر تَرشیش،
\v # زیرا که تو را دیگر بندری
\v 11 خداوند دست خود را بر دریا دراز کرده،
\v # او دربارۀ فنیقیه
\v 12 او فرموده است: «ای دوشیزۀ ستمدیدۀ صیدون،
\v 13 سرزمین کَلدانیان
\v 14 پس ای کشتیهای تَرشیش شیون کنید،
\v 15 در آن زمان صور به‌مدت هفتاد سال، که طول عمر یک پادشاه است، فراموش خواهد شد. و پس از آن هفتاد سال، بر صور همان خواهد رفت که در سرود فاحشه سراییده‌اند:
\v 16 «ای فاحشه که از یاد رفته‌ای،
\v 17 در پایان هفتاد سال، خداوند به سراغ صور خواهد آمد. صور همچون فاحشه‌ای نزد اجرت‌‌دهندگانش باز خواهد گشت و دیگر بار خود را به تمامی پادشاهان روی زمین خواهد فروخت.
\v 18 اما سود و اجرت او در خزائن وی انباشته و ذخیره نخواهد شد، بلکه وقف خداوند خواهد گردید. آری، سود او از آنِ کسانی خواهد شد که در حضور خدا ساکنند، تا سیر بخورند و جامه‌های فاخر بپوشند.
\s5
\c 24
\p
\v 1 هان، خداوند زمین را خراب و ویران می‌کند؛
\v 2 همگان به یک سرنوشت دچار خواهند شد:
\v 3 زمین به‌کل ویران خواهد شد،
\v 4 زمین خشک و پژمرده می‌گردد؛
\v 5 زمین به سبب
\v 6 پس لعنت زمین را فرو می‌بلعد
\v 7 شراب ماتم می‌کند و مو خشک می‌شود،
\v 8 نوای شادِ دَف دیگر شنیده نمی‌شود،
\v 9 شراب را دیگر با آوازخوانی نمی‌آشامند،
\v 10 شهرِ ویرانه، منهدم شده،
\v 11 در معابر غوغایی برای شراب برپاست؛
\v 12 شهر، ویران رها گشته،
\v 13 آری، بر زمین چنین خواهد بود،
\v 14 آنان آواز خود را بلند کرده، فریاد شادمانی سر خواهند داد،
\v 15 پس در مشرق خداوند را جلال دهید،
\v 16 از کرانهای زمین سرود حمد به گوش می‌رسد که می‌گوید:
\v 17 ای ساکنان زمین
\v 18 هر آن که از آوای وحشت‌آور بگریزد
\v 19 زمین به‌تمامی در هم شکسته است،
\v 20 زمین چون مستان، افتان و خیزان است،
\v 21 در آن روز، خداوند قدرتهای آسمانی را در آسمان،
\v 22 آنان بسان زندانیانی در سیاه‌چال،
\v 23 ماه خجل خواهد شد
\s5
\c 25
\p
\v 1 ای یهوه، تو خدای من هستی،
\v 2 شهر را به پشته‌ای بدل کرده‌ای،
\v 3 پس ملتهای نیرومند تو را حرمت خواهند داشت،
\v 4 تو برای بینوایان پناهگاه بوده‌ای،
\v 5 و چون گرمای بیابان.
\v 6 خداوند لشکرها در این کوه ضیافتی بر پا خواهد کرد،
\v 7 او پوششی را که بر تمام ملتها افکنده شده است،
\v 8 او مرگ را تا به ابد فرو خواهد بلعید؛
\v 9 در آن روز خواهند گفت:
\v 10 دست خداوند بر این کوه قرار خواهد گرفت؛
\v 11 همان‌گونه که شناگر دستان خود را به جهت شنا می‌گشاید،
\v # همچنان او دستان خویش را در میان آن
\v # اما با وجود مهارت
\v 12 او حصارهای مستحکم و بلند تو را سرنگون خواهد کرد،
\s5
\c 26
\p
\v 1 در آن روز، این سرود را در سرزمین یهودا خواهند سرایید:
\v 2 دروازه‌ها را بگشایید
\v 3 اندیشۀ استوار را در آرامش کامل نگاه خواهی داشت،
\v 4 تا به ابد بر خداوند توکل کنید،
\v 5 آنان را که در بلندیها ساکنند پست ساخته است؛
\v 6 پایها آن را پایمال می‌کند،
\v 7 راه پارسایان هموار است؛
\v 8 در طریق داوریهایت، ای خداوند،
\v 9 شبانگاه جان من در اشتیاق توست،
\v 10 لیکن هرچند بر شریر لطف شود،
\v 11 خداوندا، دست تو افراشته است
\v 12 خداوندا، تو برای ما آرامش مقرر خواهی داشت؛
\v 13 ای یهوه خدای ما، اربابانی غیر از تو بر ما حکم راندند،
\v 14 آنان مرده‌اند و دیگر زنده نخواهند شد،
\v 15 خداوندا، تو قوم را افزوده‌‌ای؛
\v 16 خداوندا، ما در تنگی خویش تو را جُستیم؛
\v 17 همچون زن آبستنِ نزدیکِ وضع حمل
\v 18 آبستن بودیم و از درد بر خود می‌پیچیدیم،
\v 19 اما مردگان تو زیست خواهند کرد،
\v 20 ای قوم من، رفته به حجره‌های خویش داخل شوید،
\v 21 زیرا هان خداوند از جایگاه خویش بیرون می‌آید
\s5
\c 27
\p
\v 1 در آن روز، خداوند به شمشیر خود،
\v 2 در آن روز، در وصف آن تاکستان دلپذیر بسرایید:
\v 3 «من، یهوه، نگاه‌دارندۀ آن هستم،
\v 4 خشمی ندارم.
\v 5 باشد که به حفاظت من تمسک جوید
\v 6 در روزهای آینده یعقوب ریشه خواهد دوانید؛
\v 7 آیا او را به همان‌سان زد که زنندگانِ او
\v 8 به اخراج
\v # به دَمِ
\v 9 پس تقصیر یعقوب بدین‌سان کفاره خواهد شد،
\v 10 زیرا آن شهرِ مستحکم تنها مانده است،
\v 11 وقتی شاخه‌هایش خشک است آنها را خواهند شکست،
\v 12 در آن روز، خداوند از رود فُرات تا وادی مصر خرمن کوفته، شما را، ای بنی‌اسرائیل، یک به یک جمع خواهد کرد.
\v 13 و در آن روز شیپوری عظیم به صدا در خواهد آمد، و آنان که در سرزمین آشور گم گشته‌‌ بودند و آنان که به مصر رانده شده بودند، خواهند آمد و خداوند را در کوه مقدس، در اورشلیم، خواهند پرستید.
\s5
\c 28
\p
\v 1 وای بر تاجِ فخر میگسارانِ اِفرایِم،
\v 2 هان خداوند کسی نیرومند و توانا دارد،
\v 3 آری آن تاج فخرِ میگساران اِفرایِم
\v 4 و آن گل پژمردنیِ زیباییِ پرجلال او
\v 5 در آن روز، خداوند لشکرها برای باقیماندگان قوم خویش
\v 6 و روحِ انصاف برای آن که به داوری نشیند
\v 7 اینان نیز از فرط شراب افتان و خیزانند
\v 8 سفره‌ها جملگی از قی پوشیده است،
\v 9 «معرفت را به کِه خواهد آموخت؟
\v 10 زیرا که برای آنان کلمات بی‌معنی
\v # کلمه‌ای اینجا و کلمه‌ای آنجا!»
\v 11 پس اکنون با لبانی اَلکَن و زبانی غریب
\v 12 قومی که بدیشان فرموده بود:
\v 13 پس حال کلام خداوند برای ایشان
\v 14 پس ای تمسخرگرانِ حاکم بر این قوم در اورشلیم،
\v 15 زیرا گفته‌اید: «با مرگ عهد بسته‌ایم،
\v # و با هاویه
\v 16 پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید:
\v 17 من انصاف را ریسمان اندازه‌گیری،
\v 18 عهدتان با مرگ فسخ خواهد شد
\v 19 هر بار که بگذرد شما را خواهد برد،
\v 20 بستر کوتاهتر از آن است که بتوان بر آن دراز کشید،
\v 21 زیرا خداوند بر خواهد خاست،
\v 22 پس حال از تمسخر بازایستید
\v 23 گوش فرا دهید و صدایم را بشنوید؛
\v 24 آیا آن که به جهت بذرپاشی شخم می‌زند
\v 25 آنگاه که زمین را هموار ساخت،
\v # و چاودار
\v 26 خدایش او را تعلیم می‌دهد،
\v 27 زیرا گشنیز را با گردونۀ تیز نمی‌کوبند
\v 28 گندم باید به جهت تهیۀ نان آرد شود،
\v 29 این همه از جانب خداوند لشکرهاست،
\s5
\c 29
\p
\v 1 وای بر اَریئیل، وای بر اَریئیل!
\v 2 اما من اَریئیل را در فشار خواهم نهاد،
\v # و او برایم مانند آتشگاه مذبح
\v 3 من دور تا دور بر ضد تو اردو خواهم زد،
\v 4 پست شده، از دل زمین سخن خواهی گفت،
\v 5 اما انبوه دشمنانت همچون ذراتِ غبار خواهند شد،
\v 6 خداوند لشکرها به سراغ تو خواهد آمد،
\v 7 انبوه قومهایی که بر ضد اَریئیل به جنگ برخاسته‌اند،
\v 8 مانند شخص گرسنه که در خواب، خویشتن را در حال خوردن می‌بیند، اما چون بیدار می‌شود شکمش هنوز خالی است،
\v 9 حیرت کنید و متحیر باشید!
\v 10 زیرا خداوند بر شما خوابی سنگین نازل کرده است.
\v 11 تمام این رؤیا برای شما جز کلمات طوماری ممهور نیست. اگر آن را به کسی دهند که خواندن می‌داند و بگویند: «این را بخوان،» پاسخ خواهد داد: «نمی‌توانم، زیرا که مُهر و موم شده است.»
\v 12 یا اگر به کسی داده شود که خواندن نمی‌داند، و به او بگویند: «این را بخوان،» پاسخ خواهد داد: «خواندن نمی‌دانم.»
\v 13 خداوندگار می‌گوید:
\v 14 بنابراین، هان بار دیگر با اعمال عجیب و شگفت‌انگیز
\v 15 وای بر آنان که تدبیرهای خود را زیرکانه از خداوند پنهان می‌سازند،
\v 16 شما همه چیز را وارونه می‌سازید.
\v 17 آیا در اندک زمانی لبنان به بوستان بدل نخواهد شد،
\v 18 در آن روز، ناشنوایان کلام طومار را خواهند شنید،
\v 19 مسکینان بار دیگر در خداوند شادی خواهند کرد،
\v 20 زیرا که ستمکیشان هلاک خواهند شد،
\v 21 آنان که انسانی را به سخنی مجرم می‌سازند،
\v 22 از این رو خداوند که ابراهیم را فدیه داده است به خاندان یعقوب چنین می‌گوید:
\v 23 زیرا چون ایشان فرزندان خویش را در میان خود ببینند،
\v 24 آنان که در روح گمراهند فهیم خواهند شد،
\s5
\c 30
\p
\v 1 خداوند می‌فرماید: «وای بر فرزندان گردنکش
\v 2 که به جهت فرود شدن به مصر رهسپار می‌شوند،
\v 3 اما حمایت فرعون مایۀ شرمساری‌تان خواهد بود
\v 4 زیرا هرچند صاحبمنصبانش در صوعَن هستند
\v 5 لیکن همه به واسطۀ قومی که فایده‌ای بدیشان نتواند رسانید
\v 6 وحی دربارۀ حیوانات نِگِب:
\v 7 به جانب مصر که کمکش بی‌ارزش است و بیهوده،
\v # و از این رو او را ’اژدهای بی‌خاصیت‘
\v 8 حال برو و این را برای ایشان بر لوحی بنویس
\v 9 اینان قومی عِصیانگر و فرزندانی فریبکارند،
\v 10 به انبیا می‌گویند:
\v 11 از راه منحرف شوید،
\v 12 بنابراین قدوس اسرائیل چنین می‌گوید:
\v 13 پس این گناه برای شما همچون دیواری خواهد بود
\v 14 و ریزش آن بسان در هم شکستن کوزه‌ای خواهد بود
\v 15 زیرا خداوندگارْ یهوه، قدوس اسرائیل چنین می‌گوید:
\v 16 گفتید: ”نه! بلکه سوار بر اسبان می‌گریزیم!“
\v 17 از تهدید یک تن
\v 18 اما خداوند منتظر است تا با شما بر حسب فیض عمل کند؛
\v 19 به‌یقین که قومی در صَهیون ساکن خواهند شد، و شما دیگر در اورشلیم نخواهید گریست. بلکه آنگاه که فریاد برآورید، او با شما بر حسب فیض عمل خواهد کرد، و به‌محض شنیدن صدایتان شما را اجابت خواهد نمود.
\v 20 اگرچه خداوندگار تو را نانِ تنگی و آبِ مصیبت دهد، اما رهنمای تو دیگر از نظرت پنهان نخواهد بود، بلکه او را به چشم خود خواهی دید.
\v 21 آنگاه که به چپ یا راست بروی، از پشت سر آوازی خواهی شنید که می‌گوید: «راه این است؛ در آن گام بردار!»
\v 22 آنگاه تمثالهای تراشیدۀ نقره‌پوش و بتهای ریخته شدۀ طلاکوب را نجس خواهی شمرد و آنها را چون جامۀ نجس به دور افکنده، به آنها خواهید گفت: «بیرون شوید!»
\v 23 او بر بذری که در زمین کاشته‌ای باران خواهد فرستاد، و نانی که از زمین برمی‌آید غنی و فراوان خواهد بود. در آن روز، گله‌هایت در مراتع وسیع خواهند چرید،
\v 24 و گاوان و الاغهایت که زمین را شیار می‌کنند، علوفۀ خوش‌‌طعمی را که با کج‌‌بیل و شانه افشانده شده است، خواهند خورد.
\v 25 در روز کشتار عظیم، آنگاه که برجها فرو می‌افتند، بر هر کوه بلند و هر تپۀ مرتفع نهرهای آب جاری خواهد شد.
\v 26 آنگاه که خداوند شکستگی قوم خویش را ببندد و جراحتهایی را که خود وارد آورده شفا دهد، نور ماه همچون نور خورشید خواهد بود و نور آفتاب هفت چندان، مانند روشنایی هفت روز.
\v 27 هان، نام یهوه از دور می‌آید،
\v 28 دَم او بسان نهری است سرشار
\v 29 و شما را سرودی خواهد بود، بسان سرود شبِ عیدی مقدس؛ و دل شما شادمان خواهد شد، همچون زمانی که قوم با آواز نی به کوه خداوند، آن صخرۀ اسرائیل، رهسپار می‌گردند.
\v 30 و خداوند آواز مَهیب خود را خواهد شنوانید و بازوی خویش را نمایان خواهد ساخت، بازویی که با خشم آتشین و آتش فرو برنده، و با باران سیل‌آسا و توفان و تگرگ، فرود می‌آید.
\v 31 آری، آشور از آواز خداوند هراسان خواهد شد، و خداوند به عصای خود ایشان را خواهد زد.
\v 32 و هر ضربتی که خداوند به عصای تأدیب خود بر وی بنوازد، با آواز دف و بربط همراه خواهد بود؛ آری، او به بازوی پُر تاب و توان خویش با ایشان خواهد جنگید.
\v 33 زیرا دیرزمانی است که آتشگاه
\s5
\c 31
\p
\v 1 وای بر آنان که برای کمک، به مصر فرود می‌آیند
\v 2 اما او نیز حکیم است و بلا نازل می‌کند؛
\v 3 اما مصریان انسانند و نه خدا؛
\v 4 خداوند به من چنین گفته است:
\v 5 همچون پرندگان در پرواز،
\v 6 ای بنی‌اسرائیل، به سوی او که سخت بر وی عِصیان ورزیده‌اید، بازگشت کنید.
\v 7 زیرا در آن روز تمامی شما بتهای طلا و نقره را که دستان گناه‌آلودتان ساخته است، ترک خواهید کرد.
\v 8 «آنگاه آشور به شمشیری که از انسان نیست خواهد افتاد؛
\v 9 صخرۀ او از ترس زائل خواهد شد،
\s5
\c 32
\p
\v 1 اینک پادشاهی به عدالت سلطنت خواهد کرد،
\v 2 هر یک همچون پناهگاهی در برابر باد
\v 3 آنگاه چشمان بینندگان تار نخواهد شد،
\v 4 دلِ شتابندگانْ معرفت را درک خواهد کرد،
\v 5 شخص خبیث دیگر شریف خوانده نخواهد شد،
\v 6 چراکه خبیث به خباثت سخن می‌گوید
\v 7 راه و روش شخص رذل، شریرانه است؛
\v # و نیازمندان را از دادرسی به دور دارد.
\v 8 اما شریفان به شرافت تدبیر می‌کنند،
\v 9 ای زنانِ آسوده‌خیال،
\v 10 پس از حدود یک سال
\v 11 ای زنان آسوده‌خیال، بر خود بلرزید!
\v 12 برای مزارع دلپذیر
\v 13 و برای سرزمین قوم من
\v 14 زیرا که قصر، متروک خواهد شد،
\v 15 تا آنگاه که روح از اعلی بر ما ریخته شود،
\v 16 آنگاه انصاف در بیابان ساکن خواهد شد،
\v 17 ثمرۀ عدالت، سلامتی خواهد بود
\v 18 قوم من در منزلگاه‌های مملو از آرامش،
\v 19 جنگل از بارش تگرگ سراسر صاف خواهد شد
\v 20 اما شما چه مبارک خواهید بود
\s5
\c 33
\p
\v 1 وای بر تو ای ویرانگر
\v 2 خداوندا، فیض تو شامل حال ما گردد،
\v 3 از بانگ غوغا قومها می‌گریزند،
\v 4 ای قومها،
\v 5 خداوند متعال است، زیرا که در اعلی ساکن است.
\v 6 او بنیان مستحکم برای ایام تو خواهد بود،
\v 7 هان دلاورانش بیرون فریاد برمی‌کشند،
\v 8 شاهراه‌ها متروک است
\v # شاهدان
\v 9 زمینْ ماتم‌کنان می‌پژمُرَد؛
\v 10 خداوند می‌فرماید: «اکنون برمی‌خیزم؛
\v 11 شما به کاه آبستن خواهید شد
\v 12 قومها کاملاً سوخته شده، مانند آهک خواهند شد،
\v 13 ای شما که دورید،
\v 14 گنهکاران در صَهیون ترسانند،
\v 15 آن که به پارسایی سلوک می‌کند،
\v 16 اوست که بر بلندیها ساکن خواهد شد،
\v 17 چشمان تو پادشاه را در زیبایی‌اش نظاره خواهد کرد،
\v 18 دل تو به خوف پیشین خواهد اندیشید و خواهی گفت:
\v 19 دیگر قوم ستم‌‌کیش نخواهی دید،
\v 20 صَهیون را بنگر،
\v 21 بلکه خداوند در آنجا برای ما زورآور خواهد بود،
\v 22 زیرا که خداوند داور ماست؛
\v 23 طنابهای تو سست است؛
\v 24 هیچ‌یک از ساکنان نخواهد گفت که «بیمارم!»
\s5
\c 34
\p
\v 1 ای قومها نزدیک آیید و گوش فرا دهید؛
\v 2 زیرا خداوند بر تمامی قومها خشمگین است،
\v 3 کشتگان ایشان بیرون افکنده خواهند شد،
\v 4 تمامی لشکر آسمان خواهد گندید،
\v 5 زیرا که شمشیر من در آسمانها سیراب شده است
\v 6 شمشیر خداوند به خون آغشته
\v 7 گاوان وحشی همراه ایشان خواهند افتاد،
\v 8 زیرا که خداوند را روز انتقام است،
\v 9 نهرهای اَدوم به قیر بدل خواهد شد،
\v 10 آتشِ آن روز و شب خاموشی نخواهد پذیرفت
\v 11 بلکه پرندگان وحشی
\v 12 از بزرگانش کسی نخواهد ماند که به سلطنت ندا کند،
\v 13 دژهایش را خار خواهد پوشانید،
\v 14 وحوش صحرا در آنجا با کفتارها جمع خواهند شد،
\v # دیوها
\v # و هیولای شب
\v 15 جغد در آنجا لانه کرده، تخم خواهد گذاشت و بر آنها خواهد نشست،
\v 16 در طومار خداوند تفحص کنید و بخوانید:
\v 17 او برای ایشان قرعه افکنده،
\s5
\c 35
\p
\v 1 بیابان و خشکزار شادمان خواهد شد
\v 2 شکوفۀ بسیار خواهد آورد
\v 3 دستهای سست را قوی سازید؛
\v 4 به دلهای هراسان بگویید:
\v 5 آنگاه چشمان نابینایان گشوده خواهد شد،
\v 6 آنگاه لنگان چون غزال جست و خیز خواهند کرد،
\v 7 شن داغ به برکه بدل خواهد شد،
\v 8 در آنجا شاهراهی خواهد بود
\v 9 شیری در آن نخواهد بود،
\v 10 و فدیه‌شدگان خداوند باز خواهند گشت.
\s5
\c 36
\p
\v 1 در چهاردهمین سال سلطنت حِزِقیای پادشاه، سنحاریب پادشاه آشور به تمامی شهرهای حصاردار یهودا حمله آورد و آنها را متصرف شد.
\v 2 پادشاه آشور نمایندۀ
\v 3 پس اِلیاقیم پسر حِلقیا رئیس امور دربار، شِبنا کاتبِ دربار و یوآخِ وقایع‌نگار پسر آساف نزد او بیرون آمدند.
\v 4 نمایندۀ پادشاه آشور بدیشان گفت: «به حِزِقیا بگویید: ”شاهِ کبیر، پادشاه آشور، چنین می‌فرماید: این اطمینان تو بر چه پایه‌ای استوار است؟
\v 5 آیا گمان می‌کنی سخنان پوچ می‌تواند جایگزین تدبیر جنگی و قدرت سپاهیگری شود؟ اکنون بر چه کسی توکل بسته‌ای که اینچنین بر من شوریده‌ای؟
\v 6 اینک تو بر مصر، آن نی در هم شکسته توکل بسته‌ای که هر که بر آن تکیه زند و آن را عصای دست خویش سازد، به دستش فرو رود و مجروحش سازد! آری، هر که بر فرعون پادشاه مصر امید بندد، سرانجامش جز این نخواهد بود!
\v 7 و اگر مرا بگویی: ’ما بر یهوه خدای خود توکل داریم،‘ آیا او همان نیست که حِزِقیا مکانهای بلند و مذبحهایش را از بین برده و به یهودا و اورشلیم می‌گوید: ’باید تنها در برابر این مذبح پرستش کنید‘؟
\v 8 پس حال، بیا و با سرورم پادشاه آشور شرطی ببند: من دو هزار اسب به تو می‌دهم، اگر خود بتوانی سواران بر آنها بگماری!
\v 9 پس چگونه می‌خواهی حتی یک افسر ساده از کوچکترین خادمان سرورم را عقب برانی، در حالی که به جهت ارابه‌‌‌ها و سواران به مصر امید بسته‌ای؟
\v 10 وانگهی، آیا من بدون فرمان خداوند برای نابودی این سرزمین برآمده‌ام؟ خداوند خود مرا فرموده تا بر این سرزمین برآیم و آن را نابود کنم.“»
\v 11 آنگاه اِلیاقیم، شِبنا و یوآخ به نمایندۀ پادشاه گفتند: «تمنا داریم با خادمان خود به زبان آرامی سخن بگویی، زیرا آن را می‌فهمیم. به زبان یهودیان با ما سخن مگوی، مبادا مردمِ بالای دیوار شهر سخنانت را بشنوند.»
\v 12 اما نمایندۀ پادشاه آشور گفت: «مگر سرورم مرا فرستاده تا تنها با تو و سرورت سخن بگویم و با مردمی که بر دیوار شهر نشسته‌اند خیر؟ مگر نه این است که آنان نیز همراه شما مدفوع خود را خواهند خورد و ادرار خویش را خواهند نوشید؟»
\v 13 آنگاه ایستاد و به بانگ بلند به زبان یهودیان گفت: «کلام شاهِ کبیر، پادشاه آشور را بشنوید!
\v 14 پادشاه چنین می‌فرماید: ”مگذارید حِزِقیا شما را بفریبد، زیرا او نمی‌تواند شما را برهاند.
\v 15 سخن حِزِقیا را که می‌گوید: ’خداوند به‌یقین ما را خواهد رهانید و این شهر به دست پادشاه آشور نخواهد افتاد،‘ باور مکنید و اجازه ندهید شما را به توکل بر خداوند وادارد.
\v 16 آری، به حِزِقیا گوش مگیرید. زیرا پادشاه آشور چنین می‌گوید: با من صلح کنید و به جانب من بیرون آیید، تا هر کس از تاک و درخت انجیر خود بخورد و از آبِ چاه خویش بنوشد،
\v 17 تا آنگاه که بیایم و شما را به سرزمینی برم همچون سرزمین خودتان، سرشار از غَله و شراب تازه، و نان و تاکستان!
\v 18 مبادا حِزِقیا شما را فریفته، بگوید: ’یهوه ما را خواهد رهانید. آیا تا کنون هیچ‌یک از خدایان قومهای جهان توانسته است سرزمین خود را از چنگ پادشاه آشور برهاند؟
\v 19 کجایند خدایانِ حَمات و اَرفاد؟ خدایان سِفاروایِم؟ آیا آنها توانستند سامِرِه را از دست من برهانند؟
\v 20 از همۀ خدایانِ این ممالک، کدام‌یک تا به حال توانسته است سرزمین خویش را از دست من برهاند که حال یهوه بخواهد اورشلیم را از چنگ من نجات بخشد؟“»
\v 21 اما آنها سکوت کردند و پاسخی ندادند، زیرا پادشاه بدیشان فرمان داده بود که: «او را پاسخ مدهید.»
\v 22 آنگاه اِلیاقیم پسر حِلقیا که رئیس امورِ دربار بود، و شِبنا کاتبِ دربار و یوآخِ وقایع‌نگار پسر آساف با جامه‌های دریده نزد حِزِقیا آمدند و سخنان نمایندۀ آشور را به او بازگفتند.
\s5
\c 37
\p
\v 1 حِزِقیای پادشاه چون این سخنان را شنید، جامه بر تن درید و پلاس در بر کرده، به خانۀ خداوند درآمد.
\v 2 سپس اِلیاقیم رئیس امور دربار، شِبنا کاتبِ دربار و کاهنان ارشد را پلاس در بر، نزد اِشعیای نبی پسر آموص فرستاد.
\v 3 ایشان به وی گفتند: «حِزِقیا چنین می‌گوید: ”امروز روز تنگی و توبیخ و رسوایی است، همچون زمانی که فرزندان در آستانۀ تولدند اما مادر را قوّت زادن نیست.
\v 4 شاید که یهوه خدای تو تمام سخنان نمایندۀ آشور را که سرورش پادشاه آشور فرستاده است تا خدای زنده را کفر گوید بشنود، و او را به سبب سخنانی که یهوه خدایت شنیده است توبیخ کند. پس برای باقیماندگان حاضر دعا کن.“»
\v 5 مقامات حِزِقیای پادشاه نزد اِشعیا رسیدند،
\v 6 و او بدیشان گفت: «به سرورتان چنین بگویید: ”خداوند می‌فرماید: از آنچه شنیده‌ای، یعنی از سخنان کفرآمیز خادمان پادشاه آشور دربارۀ من، مَهَراس.
\v 7 اینک من در او روحی قرار خواهم داد که با شنیدن خبری به دیار خود بازگردد، و در آنجا او را به شمشیر خواهم کشت.“»
\v 8 باری، چون نمایندۀ آشور شنید که پادشاه آشور لاکیش را ترک گفته است، بازگشت و او را در حال جنگ با لِبنَه یافت.
\v 9 و اما سنحاریب پادشاه شنید که تیرهاقا پادشاهِ کوش عازم جنگ با اوست. پس چون این را شنید، قاصدانی نزد حِزِقیا فرستاد با این پیام:
\v 10 «به حِزِقیا پادشاه یهودا چنین بگویید: ”مگذار خدایی که بر او توکل داری تو را فریفته بگوید: ’اورشلیم به دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.
\v 11 اینک شنیده‌ای که پادشاهان آشور بر سر همۀ ممالک چه آورده‌اند و چگونه آنها را به نابودی کامل سپرده‌اند. و آیا تو رهایی خواهی یافت؟
\v 12 مگر خدایان اقوامی که به دست نیاکان من نابود شدند، یعنی خدایان جوزان، حَران، رِصِف و قوم عدن که در تِل‌اَسّار بودند، توانستند آن اقوام را رهایی دهند؟
\v 13 کجاست پادشاه حَمات و پادشاه اَرفاد؟ و یا پادشاه شهرهای سِفاروایِم، هینَع و عِوّا؟“»
\v 14 حِزِقیا نامه را از دست قاصدان گرفت و خواند. آنگاه به خانۀ خداوند درآمده، نامه را در حضور خداوند گسترد
\v 15 و به خداوند چنین دعا کرد:
\v 16 «ای خداوند لشکرها، خدای اسرائیل، که در میان کروبیان نشسته‌ای، تویی که به تنهایی بر تمامی ممالک جهان خدا هستی. آسمان و زمین را تو آفریدی.
\v 17 پس حال ای خداوند، گوش فرا ده و بشنو! ای خداوند، چشمان خویش بگشا و ببین! سخنان سنحاریب را که به جهت کفر گفتن به خدای زنده فرستاده است، جملگی بشنو!
\v 18 خداوندا، راست است که پادشاهان آشور همۀ قومها را از بین برده و سرزمینشان را ویران کرده‌اند،
\v 19 و خدایانشان را در آتش افکنده، نابود کرده‌اند، زیرا آنها خدا نبودند، بلکه ساختۀ دست انسان از چوب و سنگ.
\v 20 پس حال ای یهوه خدای ما، ما را از دست او نجات ده تا همۀ ممالک جهان بدانند که تنها تو خداوند هستی.»
\v 21 آنگاه اِشعیا پسر آموص برای حِزِقیا چنین پیغام فرستاد: «یهوه، خدای اسرائیل چنین می‌فرماید: از آنجا که دربارۀ سنحاریب، پادشاه آشور، نزد من دعا کردی،
\v 22 کلامی که خداوند درباره‌اش گفته، این است:
\v 23 کیست آن که به او اهانت کرده، کفرش می‌گویی؟
\v 24 به واسطۀ خادمان خویش
\v 25 چاهها کنده‌ام،
\v 26 «”آیا نشنیده‌ای
\v 27 مردمانش قدرت خویش از کف دادند،
\v 28 «”من مکان نشستن تو را می‌دانم،
\v 29 چون بر من خشم گرفته‌ای
\v 30 «ای حِزِقیا! نشان برای تو این خواهد بود: امسال از گیاهان خودرو بخورید و سال بعد از آنچه از آن بروید، اما در سال سوّم بِکارید و بِدِرَوید و تاکستانها غرس نموده، از میوۀ آن بخورید.
\v 31 آری، بار دیگر باقیمانده‌ای از خاندان یهودا که رسته‌اند به پایین ریشه خواهند زد و به بالا میوه خواهند آورد،
\v 32 زیرا که از اورشلیم باقیمانده‌ای، و از کوه صَهیون رستگاران بیرون خواهند آمد. آری، غیرت خداوند لشکرها، این را به جا خواهد آورد.
\v 33 «پس خداوند دربارۀ پادشاه آشور چنین می‌فرماید: او به این شهر داخل نخواهد شد و به اینجا تیر نخواهد انداخت. با سپر به مقابل آن بر نخواهد آمد، و پشته‌ای در برابر حصار آن بر نخواهد افراشت.
\v 34 بلکه از همان راه که آمده است، باز خواهد گشت. آری، خداوند می‌فرماید که او به این شهر داخل نخواهد شد.
\v 35 زیرا به‌خاطر خود و به‌خاطر خدمتگزارم داوود از این شهر محافظت کرده، آن را نجات خواهم داد.»
\v 36 پس فرشتۀ خداوند بیرون آمد و صد و هشتاد و پنج هزار تن از سربازان اردوگاه آشور را کشت، چنانکه بامدادان چون قوم برخاستند، جز اجساد مردگان ندیدند!
\v 37 پس سنحاریب، پادشاه آشور، اردوی خود برچید و عقب نشست. او به خانه بازگشت و در نینوا ساکن شد.
\v 38 روزی چون او در معبد خدای خود، نِسروک، در حال پرستش بود، پسرانش اَدرَمِلِک و شَراِصِر او را به ضرب شمشیر کشتند و به سرزمین آرارات گریختند. پس از او پسرش اِسَرحَدّون به جای وی پادشاه شد.
\s5
\c 38
\p
\v 1 در آن ایام حِزِقیا بیمار و مُشرف به موت شد. اِشعیای نبی پسر آموص به عیادت او رفت و گفت: «خداوند چنین می‌فرماید: تدارک خانۀ خود ببین، زیرا که می‌میری و زنده نخواهی ماند.»
\v 2 پس حِزِقیا روی به دیوار نموده، نزد خداوند چنین دعا کرد:
\v 3 «خداوندا، تمنا دارم به یاد آوری که چگونه وفادارانه و با تمامی دل در حضورت سلوک کرده‌ام و آنچه در نظرت نیکو بوده است، به جا آورده‌ام.» پس حِزِقیا به تلخی بگریست.
\v 4 کلام خداوند بر اِشعیا نازل شده، فرمود:
\v 5 «برو و به حِزِقیا بگو: یهوه خدای جَدّت داوود چنین می‌گوید: دعایت را شنیدم و اشکهایت را دیدم؛ اینک پانزده سال بر عمرت می‌افزایم.
\v 6 تو و این شهر را از دست پادشاه آشور خواهم رهانید، و از این شهر حمایت خواهم کرد.
\v 7 برای تو نشانۀ وفای خداوند به وعده‌اش این خواهد بود:
\v 8 اینک سایۀ آفتاب را که بر ساعت آفتابی آحاز پایین رفته است، ده درجه به عقب بازمی‌گردانم.» پس آفتاب از جایی که پایین رفته بود، ده درجه به عقب بازگشت.
\v 9 این است متن آنچه حِزِقیا پادشاه یهودا پس از آنکه بیمار شد و بهبود یافت، نوشت:
\v 10 با خود گفتم که در میانسالی رخت برمی‌بندم؛
\v # و بقیۀ سالهایم را در پس دروازه‌های هاویه
\v 11 گفتم دیگر خداوند را نخواهم دید؛
\v 12 مسکن من بسان خیمۀ شبانان
\v # روز و شب، مرا به پایان می‌رساند.
\v 13 تا بامدادان خویشتن را آرام ساختم؛
\v 14 همچون پرستو و دُرنا فریاد می‌زنم،
\v 15 اما چه گویم که او با من سخن گفته،
\v 16 خداوندگارا، آدمیان به این چیزها زیست می‌کنند،
\v 17 بی‌گمان به جهت سلامتی‌ام بود
\v 18 زیرا که هاویه سپاسِ تو نتواند گفت،
\v 19 زندگان، آری زندگانند که تو را سپاس می‌گویند،
\v 20 خداوند مرا نجات خواهد داد؛
\v 21 و اما اِشعیا گفته بود: «مرهمی از انجیر گرفته، بر دُمَل او بنهید، و شفا خواهد یافت.»
\v 22 حِزِقیا پرسیده بود: «نشانۀ اینکه به خانۀ خداوند بر خواهم آمد، چیست؟»
\s5
\c 39
\p
\v 1 در آن زمان مِرودَک‌بَلَدان، پسر بَلَدان پادشاه بابِل، نامه‌ها و هدیه‌ای برای حِزِقیا فرستاد، زیرا شنیده بود که بیمار بوده و صحت یافته است.
\v 2 حِزِقیا فرستادگان را به‌خوشی به حضور پذیرفت و خانۀ خزائن خود و هرآنچه را که در خزانه‌های او یافت می‌شد، از سیم و زر و ادویه و روغن خالص و تمامی جنگ‌افزارش، همه را بدیشان نشان داد. هیچ چیز در کاخ حِزِقیا یا در تمامی مملکتش نبود که بدیشان نشان نداده باشد.
\v 3 آنگاه اِشعیای نبی نزد حِزِقیای پادشاه آمد و پرسید: «آن مردان چه می‌گفتند؟ از کجا نزدت آمده بودند؟» حِزِقیا پاسخ داد: «از سرزمینی دوردست نزدم آمده بودند. از بابِل!»
\v 4 اِشعیا پرسید: «در کاخ تو چه دیدند؟» حِزِقیا گفت: «هر چه در کاخ من است دیدند، و در خزاینم چیزی نیست که بدیشان نشان نداده باشم.»
\v 5 پس اِشعیا به حِزِقیا گفت: «کلام خداوند لشکرها را بشنو:
\v 6 هان، زمانی خواهد آمد که هر چه در کاخ توست و آنچه پدرانت تا به امروز اندوخته‌اند، همگی به بابِل برده خواهد شد، و خداوند می‌فرماید، چیزی باقی نخواهد ماند.
\v 7 و برخی از نوادگانت نیز که از تو پدید آیند و تو ایشان را تولید خواهی کرد، بدان‌جا برده خواهند شد، و ایشان در دربار پادشاه بابِل خواجه خواهند بود.»
\v 8 حِزِقیا به اِشعیا گفت: «کلام خداوند که گفتی نیکوست.» زیرا با خود می‌اندیشید که: «دست‌کم تا زمانی که من در قید حیاتم، صلح و امنیت خواهد بود!»
\s5
\c 40
\p
\v 1 تسلی دهید! قوم مرا تسلی دهید!
\v 2 به اورشلیم سخنان دلگرم‌کننده بگویید
\v 3 صدایی ندا می‌کند:
\v 4 هر درّه‌ای برافراشته شود
\v 5 آنگاه جلال خداوند آشکار خواهد شد،
\v 6 هاتفی می‌گوید: «ندا کن!»
\v 7 علف می‌خشکد و گل می‌پژمُرَد،
\v 8 علف می‌خشکد و گُل می‌پژمُرَد،
\v 9 ای صَهیون، که بشارت می‌آوری،
\v 10 اینک خداوندگارْ یهوه نیرومندانه می‌آید
\v 11 او همچون شبانْ گوسفندان خود را خواهد چرانید،
\v 12 کیست که آبها را به کف دست خود پیموده،
\v # و آسمانها را به وجب
\v 13 کیست که روح خداوند را هدایت کرده،
\v 14 او از که مشورت خواست تا به او فهم ببخشد
\v 15 براستی که قومها همچون قطره‌ای در دَلوَند،
\v 16 لبنان به جهت هیزم کافی نیست،
\v 17 قومها جملگی در برابر او هیچند؛
\v 18 پس خدا را به که تشبیه می‌کنید؟
\v 19 و اما تمثالی را در نظر آورید!
\v 20 فقیری که توان چنین هدیه‌ای ندارد،
\v 21 آیا ندانسته و نشنیده‌اید؟
\v 22 اوست که بر بالای دایرۀ زمین نشسته است،
\v 23 اوست که امیران را هیچ می‌گرداند،
\v 24 هنوز کاشته نشده و غرس نگردیده‌اند،
\v 25 آن قدوس می‌گوید: مرا با که قیاس می‌کنید،
\v 26 چشمان خود را به اعلی برافرازید و ببینید:
\v 27 ای یعقوب، چرا با خود می‌اندیشی،
\v 28 آیا ندانسته‌ای؟
\v 29 ضعیفان را قوّت می‌بخشد،
\v 30 حتی جوانان نیز خسته و درمانده می‌شوند،
\v 31 اما آنان که برای خداوند انتظار می‌کشند،
\s5
\c 41
\p
\v 1 ای سواحل دوردست، خاموش باشید و به من گوش بسپارید؛
\v 2 آن کیست که فاتحی عادل از شرق برانگیخت،
\v 3 او ایشان را تعقیب می‌کند و به سلامتی می‌گذرد،
\v 4 کیست که این همه را به عمل آورده،
\v 5 سواحل دوردست این را دیده، ترسان گشته‌اند،
\v 6 و هر یک دیگری را یاری می‌دهند،
\v 7 صنعتگر به زرگر قوّت‌قلب می‌دهد،
\v 8 اما تو ای اسرائیل، خادم من،
\v 9 من تو را از کرانهای زمین برگرفتم،
\v 10 پس ترسان مباش زیرا من با تو هستم،
\v 11 اینک آنان که بر تو خشم گیرند،
\v 12 هرچند دشمنانت را بجویی،
\v 13 زیرا من که یهوه، خدای تو هستم،
\v 14 ای یعقوب، که همچون کِرمی
\v 15 اینک از تو خرمنکوبی خواهم ساخت
\v 16 آنها را خواهی افشاند و باد آنها را خواهد راند،
\v 17 فقیران و نیازمندان آب می‌جویند و نمی‌یابند،
\v 18 بر تَلهای خشک نهرها جاری خواهم کرد،
\v 19 در بیابان سرو آزاد خواهم گذاشت
\v 20 تا همه ببینند و بدانند،
\v 21 خداوند می‌گوید: ادعای خود را مطرح سازید،
\v 22 آنچه را که واقع خواهد شد
\v 23 و آنچه را که پس از این می‌آید بیان کنید،
\v 24 اما شما هیچ هستید و کارهایتان از هیچ هم کمتر؛
\v 25 و اما من کسی را از شمال برانگیخته‌ام که خواهد آمد،
\v 26 کیست که از ابتدا این را بیان کرد،
\v 27 من بودم که نخست به صَهیون گفتم: «هان، اینها را بنگر!»
\v 28 اما خود می‌نگرم و کسی را نمی‌یابم:
\v 29 اینک آنان جملگی باطلند،
\s5
\c 42
\p
\v 1 این است خادم من که از او حمایت می‌کنم،
\v 2 او فریاد نخواهد زد و آوای خویش بلند نخواهد کرد،
\v 3 نی خُرد شده را نخواهد شکست،
\v 4 سست نخواهد شد و دلسرد
\v 5 یهوه خدا که آسمانها را آفرید و آنها را گسترانید،
\v 6 «من، یهوه، تو را به جهت برقراری عدالت خوانده‌ام؛
\v 7 تا چشمان نابینایان را بگشایی،
\v 8 «من یهوه هستم! نام من این است!
\v 9 اینک وقایع پیشین به‌انجام رسید،
\v 10 ای دریانوردان و هرآنچه در دریاست،
\v 11 صحرا و شهرهایش صدای خود را بلند کنند،
\v 12 خداوند را جلال دهند،
\v 13 خداوند مانند جنگاوری بیرون می‌آید،
\v 14 «دیرزمانی است که لب فرو بسته‌ام؛
\v 15 کوهها و تپه‌ها را خراب خواهم کرد،
\v 16 نابینایان را به راهی که نمی‌دانند رهبری خواهم کرد
\v 17 آنان که بر تمثالهای تراشیده توکل دارند
\v 18 ای ناشنوایان، بشنوید!
\v 19 کیست نابینا همچون خادم من،
\v 20 چیزهای بسیار می‌بینی، اما توجه نمی‌کنی؛
\v 21 خداوند را به سبب عدالتش پسند آمد
\v 22 اما اینان قومی به غنیمت برده شده و به تاراج رفته‌اند؛
\v 23 کیست در میان شما که بدین کلام گوش بسپارد،
\v 24 کیست که یعقوب را به تاراجگر تسلیم کرد،
\v # که به او گناه ورزیدند؟
\v 25 از این رو حِدَت خشم خود را بر ایشان ریخت
\s5
\c 43
\p
\v 1 اما اکنون خداوند، آفرینندۀ تو ای یعقوب، و صانع تو ای اسرائیل، چنین می‌فرماید:
\v # «مترس، زیرا من تو را فدیه داده‌ام،
\v 2 چون از آبها بگذری، با تو خواهم بود،
\v 3 زیرا من یهوه خدای تو هستم،
\v 4 از آنجا که در نظرم گرانبها و محترمی،
\v 5 مترس، زیرا من با تو هستم؛
\v 6 به شمال خواهم گفت: ”رهایشان کن“،
\v 7 یعنی هر که را که به نام من خوانده می‌شود
\v 8 قومی را که چشم دارند اما نمی‌بینند،
\v 9 تمامی قومها گرد هم آیند،
\v 10 خداوند می‌فرماید: «شما شاهدان من هستید،
\v 11 من، آری من، یهوه هستم،
\v 12 من بیان داشته و نجات داده و اعلام کرده‌ام،
\v 13 آری از ایام قدیم من اویم؛
\v 14 خداوند که ولیّ شما و قدوس اسرائیل است چنین می‌فرماید: «من به‌خاطر شما به بابِل خواهم فرستاد و همۀ ایشان یعنی کَلدانیان را در همان کشتیهایی که بدان فخر می‌کنند، وادار به فرار خواهم کرد.
\v 15 «من یهوه هستم، قدوسِ شما،
\v 16 خداوند چنین می‌فرماید -
\v 17 همان که ارابه‌ها و اسبان را بیرون آورد،
\v 18 «چیزهای پیشین را دیگر به یاد میاورید،
\v 19 هان، اکنون من کاری تازه می‌کنم:
\v 20 وحوش صحرا مرا حرمت خواهند داشت،
\v 21 قومی را که برای خود سرشتم
\v 22 «اما تو ای یعقوب، مرا نخواندی،
\v 23 گوسفندان به جهت قربانی تمام‌سوز برایم نیاوردی،
\v 24 برایم نی معطر به نقره نخریدی
\v 25 «من هستم، آری من، که نافرمانیهایت را به‌خاطر خویشتن محو می‌سازم،
\v 26 گذشته را به من یادآور شو؛
\v 27 نیای نخست تو
\v # و میانجیگران
\v 28 پس من نیز سروران قُدس را بی‌حرمت خواهم ساخت،
\s5
\c 44
\p
\v 1 «اما حال ای خادم من یعقوب،
\v 2 خداوند که صانع توست،
\v # و ای یِشورون
\v 3 زیرا که بر زمین تشنه آب خواهم ریخت،
\v 4 آنان در میان نیزار خواهند رویید،
\v 5 یکی خواهد گفت: ”من از آنِ خداوندم،“
\v 6 خداوند چنین می‌فرماید، خداوند لشکرها،
\v 7 کیست که بتواند مانند من وقایع را از پیش اعلام کند؟
\v 8 پس ترسان و لرزان مباشید؛
\v 9 آنان که تمثال تراشیده می‌سازند جملگی هیچند،
\v 10 کیست آن که خدایی بسازد یا تمثالی بریزد،
\v 11 پس او و امثال او شرمسار خواهند شد.
\v 12 آهنگر با تیشه بر زغالها کار می‌کند. او با چکش به بتی شکل می‌دهد و به نیروی بازوی خویش آن را می‌سازد. او گرسنه شده، نای از کف می‌دهد و آب ننوشیده، به حال ضعف می‌افتد!
\v 13 نجّار با ریسمان چوب را اندازه می‌گیرد و با قلم نشانه‌گذاری می‌کند. با رنده آن را صاف می‌کند و با پرگار بر آن نشانه می‌گذارد. آن را به شباهت انسان و با زیبایی بشری می‌سازد تا در خانه‌ای بگذارد.
\v 14 او سروهای آزاد می‌بُرد، و یا درخت چنار یا بلوطی برای خود اختیار می‌کند، و می‌گذارد تا در جنگل نمو کند؛ و یا درخت کاجی می‌نشاند و باران آن را نمو می‌دهد.
\v 15 آنگاه برای شخص به جهت سوخت به کار می‌آید. قدری از آن را برگرفته، خود را با آن گرم می‌کند و آتش افروخته، نان می‌پزد. سپس از آن خدایی می‌سازد و آن را می‌پرستد، و تمثالی تراشیده، در برابرش سَجده می‌کند!
\v 16 باری، از آن هیزم نیمی را در آتش می‌سوزاند؛ بر آن خوراک خود را طبخ می‌کند، و گوشت کباب کرده، می‌خورد و سیر می‌شود. نیز خود را گرم می‌کند و می‌گوید: «وه چه گرم شدم! گرمای آتش را حس می‌کنم!»
\v 17 و از آنچه باقی مانَد، خدایی یعنی تمثالی تراشیده برای خود می‌سازد و در برابرش سَجده کرده، آن را می‌پرستد و به آن دعا کرده، می‌گوید: «ای که خدای من هستی، مرا برهان!»
\v 18 ایشان را هیچ درک و فهمی نیست؛ زیرا چشمانشان را بسته است تا نبینند، و دلهایشان را نیز تا نفهمند.
\v 19 هیچ‌یک لختی تأمل نمی‌کند و هیچ‌یک را این درک و فهم نیست که بگوید: «نیمی از آن را در آتش سوزاندم، و بر زغالهایش نان پختم، و بر آن گوشت کباب کرده خوردم؛ آیا از باقی آن چیزی مکروه بسازم و در برابر چوبی سَجده کنم؟»
\v 20 او خاکستر می‌خورَد و دلی فریب‌خورده او را گمراه می‌سازد. خود را نتواند رهانید، و با خود نتواند گفت که: «آیا دروغی به دست راست خویش ندارم؟»
\v 21 ای یعقوب و ای اسرائیل، اینها را به یاد آور،
\v 22 نافرمانیهایت را مانند ابر رُفتَم،
\v 23 ای آسمانها بانگ شادی سر دهید،
\v 24 خداوند که ولیّ توست و تو را از رَحِم سرشته است، چنین می‌فرماید:
\v 25 آن که آیات انبیای دروغین را باطل می‌سازد،
\v 26 آن که کلام خدمتگزارانش را تحقق می‌بخشد،
\v 27 آن که به ژرفای دریا می‌گوید: ”خشک شو!
\v 28 آن که دربارۀ کوروش می‌گوید: ”او شبان من است،
\s5
\c 45
\p
\v 1 این است آنچه خداوند به مرد مسح‌شدۀ خود می‌گوید،
\v 2 «من پیش روی تو خواهم خرامید،
\v 3 گنجهای نهان در تاریکی را به تو خواهم بخشید،
\v 4 به‌خاطر خدمتگزارم یعقوب،
\v 5 من یهوه هستم و دیگری نیست؛
\v 6 تا از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن،
\v 7 پدیدآورندۀ روشنایی و خالق تاریکی،
\v 8 ای آسمانها از بالا ببارانید،
\v 9 وای بر کسی که با صانع خود مجادله می‌کند،
\v 10 وای بر آن که به پدرش بگوید: ”این چیست که تولید می‌کنی؟!“
\v 11 خداوند که قدوس اسرائیل و صانع اوست،
\v 12 منم که زمین را ساختم
\v 13 من کوروش
\v 14 خداوند چنین می‌فرماید:
\v # «ثروت
\v 15 ای خدا و ای نجات‌دهندۀ اسرائیل،
\v 16 همۀ سازندگان بتها سرافکنده و رسوا خواهند شد،
\v 17 اما اسرائیل به دست خداوند به نجات جاودانی نجات خواهد یافت،
\v 18 زیرا خداوند که آسمانها را آفرید،
\v 19 من در خفا سخن نگفتم
\v 20 «ای بازماندگان قومها، گرد هم آیید!
\v 21 پس ادعای خود را مطرح سازید؛
\v 22 «ای همۀ کرانهای زمین،
\v 23 به ذاتِ خود قسم خورده‌ام
\v 24 و ایشان دربارۀ من خواهند گفت:
\v 25 اما در خداوند، همۀ فرزندان اسرائیل
\s5
\c 46
\p
\v 1 ’بِل‘ به زانو درمی‌آید و ’نِبو‘ خم می‌شود؛
\v 2 آنها با هم خم شده، به زانو درمی‌آیند؛
\v 3 «ای خاندان یعقوب، به من گوش فرا دهید،
\v 4 حتی تا به پیری‌‌تان من اویم،
\v 5 «مرا به کِه مانند می‌کنید و با که برابر می‌سازید؟
\v 6 آنان که طلا از کیسۀ خویش بیرون می‌ریزند،
\v 7 آن را بر دوش برگرفته، حمل می‌کنند،
\v 8 «ای یاغیان، این را به یاد آورید؛
\v 9 امور پیشین را از ایام کهن به یاد آورید؛
\v 10 انتها را از ابتدا بیان می‌کنم
\v 11 پرندۀ شکاری را از شرق فرا می‌خوانم،
\v 12 ای سخت‌دلان، به من گوش فرا دهید!
\v 13 اکنون عدالت خود را نزدیک می‌آورم؛
\s5
\c 47
\p
\v 1 «ای دختر باکرۀ بابِل،
\v 2 دستاس گرفته، آرد را خرد کن؛
\v 3 برهنگی تو آشکار خواهد شد،
\v 4 ولیّ ما که نامش خداوند لشکرهاست،
\v 5 «ای دختر کَلدانیان خاموش بنشین
\v 6 من از قوم خویش غضبناک بودم،
\v 7 و گفتی: ”تا به ابد ملکه خواهم بود.“
\v 8 «پس حال ای که در ناز و نعمتی بشنو،
\v 9 این هر دو بلای بیوِگی و بی‌اولادی،
\v 10 زیرا که بر شرارت خویش اعتماد کرده‌ای،
\v 11 اما بلایی بر تو نازل خواهد شد
\v 12 حال در افسونگری‌ها و تمامی جادوگری‌هایت
\v 13 از همۀ مشورتهایی که گرفتی،
\v 14 به‌یقین آنان چون کاه‌‌‌ در آتش خواهند سوخت،
\v 15 این است تمام آنچه آنان برایت خواهند بود،
\s5
\c 48
\p
\v 1 ای خاندان یعقوب این را بشنوید!
\v # و از نسل
\v 2 زیرا خویشتن را شهروندان شهر مقدس می‌خوانید،
\v 3 «اما من رویدادهای پیشین را از قدیم خبر دادم؛
\v 4 زیرا می‌دانستم که چه سخت‌دل هستی،
\v 5 پس آنها را از قدیم به تو خبر دادم،
\v 6 حال دربارۀ این امور شنیدی؛
\v 7 هم‌اکنون آفریده می‌شوند، نه در ایام قدیم،
\v 8 تو هرگز نشنیده و هرگز ندانسته‌ای،
\v 9 به‌خاطر نام خویش خشم خود را به تعویق خواهم افکند،
\v 10 اینک تو را تصفیه کردم، اما نه چون نقره؛
\v 11 به‌خاطر خودم چنین می‌کنم،
\v 12 «ای یعقوب بشنو،
\v 13 دست خود من بود که بنیان زمین را نهاد؛
\v 14 «پس همگی گرد هم آیید و گوش فرا دهید!
\v # و بازوی او بر کَلدانیان
\v 15 من سخن گفته‌ام، آری من؛
\v 16 نزدیک من آیید و این را بشنوید:
\v 17 خداوند که ولیّ تو و قدوس اسرائیل است، چنین می‌فرماید:
\v 18 کاش که به فرامین من توجه می‌کردی!
\v # آنگاه سلامتی
\v # و پارسایی
\v 19 نسل تو همچون ریگ، بی‌شمار،
\v 20 از بابِل به در آیید!
\v 21 آنگاه که ایشان را در بیابان رهبری کرد،
\v 22 اما خداوند می‌گوید: «شریران را سلامتی نیست.»
\s5
\c 49
\p
\v 1 ای سرزمینهای ساحلی، به من گوش فرا دهید!
\v 2 دهان مرا چون شمشیر تیز ساخت،
\v 3 مرا گفت: «تو خادم من هستی،
\v 4 اما من گفتم: «بیهوده محنت کشیده‌ام
\v 5 و حال، خداوند چنین می‌فرماید،
\v 6 آری، او چنین می‌فرماید:
\v 7 خداوند، که ولیّ و قدوس اسرائیل است،
\v 8 خداوند چنین می‌فرماید:
\v 9 تا به زندانیان بگویی: ”به در آیید!“
\v 10 گرسنگی و تشنگی نخواهند کشید،
\v 11 من همۀ کوههای خود را راه خواهم ساخت،
\v 12 اینک آنان از دوردستها می‌آیند؛
\v # و برخی از دیار سینیم.
\v 13 ای آسمانها بانگ شادی سر دهید،
\v 14 اما صَهیون گفته است: «خداوند مرا ترک کرده،
\v 15 «آیا ممکن است مادر کودک شیرخوارۀ خود را فراموش کند،
\v 16 ببین، تو را بر کف دستهایم نقش کرده‌‌ام،
\v 17 پسرانت به‌شتاب باز خواهند آمد
\v 18 سر برافراز و به اطراف خود بنگر،
\v 19 «هرچند ویران و متروک شده‌‌ای
\v 20 فرزندان ایام داغداری‌ات،
\v 21 آنگاه در دل خود خواهی گفت:
\v 22 خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید:
\v 23 پادشاهانْ پدرخواندۀ تو خواهند بود،
\v 24 آیا غنیمت از دست جنگاور بازگرفته شود؟
\v 25 اما خداوند چنین می‌فرماید:
\v 26 من به آنان که بر تو ستم کردند گوشتِ تنِ خودشان را خواهم خورانید،
\s5
\c 50
\p
\v 1 خداوند چنین می‌فرماید:
\v 2 چون آمدم چرا کسی نبود؟
\v 3 آسمان را سیاهپوش می‌سازم،
\v 4 خداوندگارْ یهوه زبانِ شاگرد به من بخشیده است
\v 5 خداوندگارْ یهوه گوش مرا گشود،
\v 6 پشت خود را به آنان سپردم که مرا زدند،
\v 7 از آنجا که خداوندگارْ یهوه یاری‌ام می‌دهد،
\v 8 آن که مرا تبرئه می‌کند نزدیک است،
\v 9 هان خداوندگارْ یهوه یاری‌ام می‌دهد،
\v 10 کیست از شما که از خداوند می‌ترسد،
\v 11 اما همۀ شما که آتش می‌افروزید،
\s5
\c 51
\p
\v 1 «ای پیروان پارسایی،
\v 2 پدرتان ابراهیم را در نظر آورید،
\v 3 زیرا خداوند براستی صَهیون را تسلی خواهد داد،
\v 4 «ای قوم من، به من توجه کنید،
\v 5 عدالت من نزدیک شده،
\v 6 چشمان خود را به سوی آسمانها برافرازید،
\v 7 «ای کسانی که عدالت را می‌شناسید،
\v 8 زیرا بید، ایشان را چون جامه خواهد زد،
\v 9 بیدار شو، ای بازوی خداوند، بیدار شو،
\v # آیا تو همان نیستی که ’رَهَب‘
\v 10 آیا تو همان نیستی که دریا را خشکانیدی،
\v 11 آری، فدیه‌شدگان خداوند باز خواهند گشت؛
\v 12 «من هستم، من، که شما را تسلی می‌دهم؛
\v 13 خداوند، آفرینندۀ خود را، فراموش کرده‌ای،
\v 14 زیرا زندانیان ذلیل به‌زودی آزاد خواهند شد؛
\v 15 زیرا من یهوه خدای شما هستم،
\v 16 من کلام خود را در دهان تو نهادم،
\v 17 خویشتن را برانگیز، ای اورشلیم!
\v 18 از تمام پسرانی که زاده‌ای
\v 19 این دو بلا بر تو نازل شده ا‌ست؛
\v 20 پسران تو ضعف کرده‌اند
\v 21 پس ای ستمدیده، این را بشنو؛
\v 22 خداوندگار تو یهوه چنین می‌گوید،
\v 23 آن را در دست عذاب‌کنندگان تو می‌نهم،
\s5
\c 52
\p
\v 1 بیدار شو، ای صَهیون، بیدار شو،
\v 2 ای اورشلیم، غبار از خود بِتَکان،
\v 3 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «مفت فروخته شدید، و به‌رایگان نیز بازخرید خواهید شد.»
\v 4 زیرا خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: «نخست قوم من به مصر فرود شدند تا در آنجا ساکن شوند؛ سپس آشور بی‌سبب بر آنان ستم کرد.»
\v 5 اما خداوند می‌فرماید: «اکنون در اینجا مرا چه کار است، زیرا که قوم من مفت اسیر شده‌اند، و آنان که بر ایشان حاکمند تمسخر می‌کنند.» و خداوند می‌فرماید: «نام مرا هر روز پیوسته کفر می‌گویند.
\v 6 پس قوم من نام مرا خواهند شناخت، و در آن روز خواهند دانست که من هستم که سخن می‌گویم؛ آری، من هستم!»
\v 7 چه زیباست بر کوهساران
\v 8 گوش فرا ده! دید‌بانانت آواز خویش بلند می‌کنند،
\v 9 ای ویرانه‌های اورشلیم،
\v 10 خداوند بازوی قدوسش را
\v 11 ای شما که ظروف خداوند را حمل می‌کنید،
\v 12 اما به‌شتاب بیرون نخواهید آمد
\v 13 اینک خادم من کامیاب خواهد شد
\v 14 چنانکه بسیاری از او
\v 15 به همان‌سان او اقوام بسیار را تطهیر خواهد کرد،
\s5
\c 53
\p
\v 1 چه کسی پیام ما را باور کرده،
\v 2 زیرا در حضور وی چون نهال،
\v 3 خوار و مردود نزد آدمیان،
\v 4 حال آنکه رنجهای ما بود که او بر خود گرفت
\v # و دردهای
\v 5 حال آنکه به سبب نافرمانیهای ما بدنش سوراخ شد،
\v 6 همۀ ما چون گوسفندان، گمراه شده بودیم،
\v 7 آزار و ستم دید،
\v 8 با محاکمه‌ای ظالمانه برده شد؛
\v 9 گرچه هیچ خشونت نورزید،
\v 10 اما خواست خداوند این بود
\v # چون جان خود را قربانی گناه ساخت،
\v 11 ثمرۀ مشقت جان خویش را خواهد دید
\v 12 بنابراین من نیز او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد،
\s5
\c 54
\p
\v 1 «ای نازا که نزاده‌ای،
\v 2 «مکان خیمه‌ات را وسیع گردان،
\v 3 زیرا که به چپ و راست منتشر خواهی شد؛
\v 4 مترس، زیرا شرمسار نخواهی شد،
\v 5 زیرا که آفرینندۀ تو شوهر توست،
\v 6 خداوند تو را مانند زنی مطرود و رنجیده‌دل فرا می‌خواند،
\v 7 «برای لحظه‌ای کوتاه تو را ترک کردم،
\v 8 خداوند ولیّ تو می‌فرماید:
\v 9 «این برای من همچون روزهای
\v 10 حتی اگر کوهها به لرزه درآیند
\v 11 «ای ستمدیده و توفان‌زده که تسلی نیافته‌ای،
\v # اینک من تو را با سنگهای فیروزه
\v # و پی‌ات را با یاقوت کبود
\v 12 برج و بارویت را از لعل خواهم ساخت،
\v 13 تمامی پسرانت از خداوند تعلیم خواهند گرفت،
\v 14 در عدالت استوار خواهی شد،
\v 15 اگر کسی بر تو حمله آورد،
\v 16 «اینک مَنَم که آهنگران را آفریدم،
\v 17 هر سلاحی که بر ضد تو ساخته شود کارگر نخواهد افتاد،
\s5
\c 55
\p
\v 1 «ای جمیع تشنگان، نزد آبها بیایید
\v 2 چرا نقره را برای آنچه نان نیست خرج می‌کنید،
\v 3 گوش فرا داده، نزد من آیید؛
\v 4 هان من او را شاهدی برای طوایف ساختم،
\v 5 به‌یقین قومهایی را که نمی‌شناسی فرا خواهی خواند،
\v 6 «خداوند را حینی که یافت می‌شود بجویید،
\v 7 شریر راههای خود را ترک گوید،
\v 8 خداوند می‌فرماید:
\v 9 زیرا چنانکه آسمان از زمین بلندتر است،
\v 10 چنانکه باران و برف از آسمان می‌بارد،
\v 11 همچنان خواهد بود کلام من که از دهانم صادر می‌شود؛
\v 12 زیرا شما با شادمانی بیرون خواهید رفت،
\v 13 به جای خار، سرو خواهد رویید،
\v # و به جای خس، آس،
\s5
\c 56
\p
\v 1 خداوند چنین می‌فرماید:
\v 2 خوشا به حال آن که چنین کند،
\v 3 پس غریبی که به خداوند پیوسته باشد، نگوید: «خداوند مرا از قوم خویش جدا خواهد کرد»، و خَصی نگوید: «درختی خشک بیش نیستم.»
\v 4 زیرا خداوند چنین می‌فرماید: «خصی‌هایی که شَبّات مرا نگاه دارند، و آنچه مرا خشنود می‌سازد برگزینند و به عهد من تمسک جویند،
\v 5 بدیشان در خانۀ خویش و در اندرون دیوارهایش نام و یادی بهتر از پسران و دختران خواهم بخشید؛ آری، بدیشان نامی جاودانی خواهم بخشید که هرگز از میان نخواهد رفت.
\v 6 و نیز غریبانی که به خداوند تمسک جسته‌اند تا او را خدمت کنند، و نام او را عزیز دارند و خادمان او شوند، یعنی همۀ کسانی که شَبّات را نگاه داشته، آن را بی‌حرمت نسازند و به عهد من متمسک باشند،
\v 7 آنان را به کوه مقدس خویش خواهم آورد و در خانۀ عبادت خویش، ایشان را شادمان خواهم ساخت. قربانیهای تمام‌سوز و دیگر قربانیهای ایشان بر مذبح من پذیرفته خواهد شد، زیرا که خانۀ من، خانۀ دعا برای همۀ قومها خوانده خواهد شد.»
\v 8 و خداوندگارْ یهوه، که رانده‌شدگان اسرائیل را گرد می‌آورد، چنین می‌فرماید: «من کسان دیگر را نیز علاوه بر آنان که هم‌اکنون گرد آمده‌اند، با ایشان جمع خواهم کرد.»
\v 9 ای تمامی وحوش صحرا،
\v 10 دید‌بانان اسرائیل کورند؛
\v 11 آنان سگانی حریصند،
\v 12 فریاد برمی‌آورند:
\s5
\c 57
\p
\v 1 شخص پارسا هلاک می‌شود،
\v 2 او به آرامش داخل می‌گردد.
\v 3 اما شما ای پسران ساحره،
\v 4 بر کهِ تمسخر می‌کنید،
\v 5 آیا شما نیستید که در میان درختان بلوط
\v # در آتش شهوت می‌سوزید؟
\v 6 نصیب تو در میان صخره‌های صافِ
\v 7 بسترت را بر کوهی بلند و رفیع گسترانیدی،
\v 8 پشت درها و تیرک چارچوبشان،
\v 9 با روغن زیتون نزد پادشاه
\v # و حتی تا به خود هاویه
\v 10 از راه دراز خویش درمانده گشتی،
\v 11 از که مشوش و هراسان شدی
\v 12 من پارسایی و اعمال تو را بیان خواهم کرد،
\v 13 آنگاه که فریاد کمک بلند می‌کنی،
\v 14 و گفته خواهد شد که:
\v 15 زیرا آن که رفیع و بلندمرتبه است،
\v 16 زیرا که تا به ابد محکوم نخواهم کرد،
\v 17 به سبب گناه سودِ نامشروع به خشم آمده، ایشان را زدم،
\v 18 من راههای ایشان را دیده‌ام،
\v 19 میوۀ ستایش بر لبها خواهم آفرید.»
\v 20 اما شریران چون دریایی متلاطمند
\v 21 خدای من می‌گوید: «شریران را سلامتی نیست.»
\s5
\c 58
\p
\v 1 «فریاد بلند برآور و دریغ مدار؛
\v 2 زیرا آنان هر روزه مرا می‌جویند،
\v 3 می‌گویند: ”چرا روزه گرفتیم و تو ندیدی؟
\v 4 اینک به جهت نزاع و کشمکش روزه می‌گیرید،
\v 5 آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این است؟
\v 6 «آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این نیست
\v 7 که نان خود را با گرسنگان قسمت کنی
\v 8 آنگاه نور تو همچون فجر طلوع خواهد کرد،
\v # پارسایی‌ات
\v 9 آنگاه دعا خواهی کرد و خداوند تو را اجابت خواهد نمود؛
\v # «اگر یوغ ستم و انگشت اشاره
\v 10 اگر تمامی همّ خود را وقف گرسنگان کنی
\v 11 خداوند پیوسته تو را هدایت خواهد کرد،
\v 12 قوم تو ویرانه‌های کهن را بنا خواهند کرد،
\v 13 «اگر شَبّات را زیر پا ننهی
\v # و سخنان بیهوده
\v 14 آنگاه لذت تو در خداوند خواهد بود؛
\s5
\c 59
\p
\v 1 هان دست خداوند کوتاه نیست که نجات ندهد،
\v 2 بلکه تقصیرات شما، میان شما و خدایتان جدایی افکنده است،
\v 3 زیرا دستان شما به خون آغشته است،
\v 4 کسی عادلانه اقامۀ دعوی نمی‌کند،
\v 5 از تخمهای افعی، بچه برمی‌آورند،
\v 6 از تارهای ایشان جامه حاصل نمی‌شود،
\v 7 پاهایشان برای شرارت دوان است،
\v 8 طریق صلح و سلامت را نمی‌شناسند،
\v 9 از این رو انصاف از ما دور است،
\v 10 چون نابینایان با لمسِ دیوار قدم برمی‌داریم؛
\v # در میان تندرستان
\v 11 جملگی چون خرسها خرناس می‌کشیم،
\v 12 زیرا که نافرمانیهای ما در نظر تو بسیار است،
\v 13 عِصیان کرده و به خداوند خیانت ورزیده‌ایم،
\v 14 پس انصاف به عقب رانده شده،
\v 15 راستی مفقود شده،
\v 16 او دید که کسی نبود،
\v 17 پس عدالت را چون زره بر تن کرد،
\v 18 بدیشان بر حسب اعمالشان سزا خواهد داد:
\v 19 از جانب غرب، مردمان از نام یهوه خواهند ترسید،
\v # که دَمِ خداوند
\v 20 و خداوند می‌فرماید:
\v 21 باز خداوند می‌گوید: «و اما این است عهد من با ایشان: روح من که بر تو است و سخنان من که بر دهانت نهاده‌ام، هرگز از دهان تو، از دهان فرزندانت، و از دهان فرزندان فرزندانت دور نخواهد شد، از حال تا ابدالآباد.» این است فرمودۀ خداوند.
\s5
\c 60
\p
\v 1 برخیز و درخشان شو، زیرا که نور تو آمده،
\v 2 زیرا اینک تاریکی زمین را فرو خواهد گرفت،
\v 3 قومها به سوی نور تو خواهند آمد،
\v 4 چشمان خود را به اطراف خویش برافراز و ببین:
\v 5 آنگاه خواهی دید و خواهی درخشید،
\v 6 انبوه شترانْ سرزمین تو را خواهد پوشانید،
\v 7 گله‌های قیدار جملگی نزد تو گرد خواهند آمد،
\v 8 اینان کیستند که همچون ابر پرواز می‌کنند،
\v 9 براستی که سواحل دوردست در انتظار من خواهند بود،
\v 10 بیگانگان حصارهایت را بنا خواهند کرد،
\v 11 دروازه‌هایت همواره گشوده خواهد بود،
\v 12 زیرا قوم و مملکتی که تو را خدمت نکند،
\v 13 جلال لبنان نزد تو آورده خواهد شد،
\v 14 فرزندان آنان که بر تو ستم روا می‌دارند
\v 15 تو را که متروک و منفور بودی،
\v 16 شیر قومها را خواهی مَکید،
\v 17 به جای برنج برایت طلا خواهم آورد؛
\v 18 در سرزمین تو دیگر خبری از خشونت نخواهد بود،
\v 19 دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود،
\v 20 آفتابِ تو دیگر هرگز غروب نخواهد کرد،
\v 21 آنگاه تمامی قوم تو پارسا خواهند بود،
\v 22 کمترین، هزار تن خواهد شد،
\s5
\c 61
\p
\v 1 روح خداوندگارْ یهوه بر من است،
\v # و آزادی را به اسیران و رهایی را به محبوسان اعلام کنم؛
\v 2 تا سال لطف خداوند را اعلام نمایم،
\v 3 و به آنان که در صَهیون سوگوارند،
\v 4 آنان خرابه‌های کهن را بنا خواهند کرد،
\v 5 غریبان برخاسته، گله‌های شما را خواهند چرانید،
\v 6 کاهنان خداوند خوانده خواهید شد،
\v 7 به عوض شرمساری، نصیب دوچندان خواهید یافت،
\v 8 زیرا من، یهوه، عدالت را دوست می‌دارم،
\v 9 نسل ایشان در میان قومها مشهور خواهند شد،
\v 10 در خداوند شادی بسیار می‌کنم،
\v 11 زیرا چنانکه زمین نباتات خود را می‌رویاند،
\s5
\c 62
\p
\v 1 به‌خاطر صَهیون سکوت نخواهم کرد،
\v 2 قومها پارسایی تو را خواهند دید،
\v 3 تو تاج جلال در دست خداوند خواهی بود،
\v 4 تو را دیگر ’متروک‘ نخواهند نامید،
\v # بلکه تو را ’اشتیاق من‘
\v # و سرزمینت را ’متأهل‘
\v 5 چنانکه مرد جوان دوشیزه‌ای را به عقد خود درمی‌آورد،
\v # همچنان پسرانت
\v 6 ای اورشلیم! بر حصارهایت دیدبانان گماشته‌ام،
\v 7 و او را نیز آرامی مدهید،
\v 8 خداوند به دست راست خویش سوگند خورده است
\v 9 بلکه آنان که غَله را می‌دِروند از آن خواهند خورد،
\v 10 بگذرید! از دروازه‌ها بگذرید!
\v 11 اینک خداوند تا به کرانهای زمین اعلان کرده است:
\v 12 آنان ’ملت مقدس‘ خوانده خواهند شد،
\s5
\c 63
\p
\v 1 این کیست که از اَدوم، از شهر بُصرَه می‌آید،
\v 2 چرا جامه‌ات سرخ‌فام است،
\v 3 «من چَرخُشت را به تنهایی لگدکوب کردم،
\v 4 زیرا که روز انتقام در دل من بود،
\v 5 نگریستم اما یاری‌رسانی نبود،
\v 6 در خشم خویش ملتها را پایمال کردم،
\v 7 محبتهای خداوند و کارهای ستودنی او را بر خواهم شمرد،
\v 8 زیرا گفته است: «آنان به‌یقین قوم من هستند،
\v 9 در تمامی رنجهای ایشان، او نیز رنج کشید،
\v 10 اما ایشان عِصیان ورزیدند،
\v 11 اما قوم او ایام قدیم را به یاد آوردند،
\v # یعنی ایام موسی را:
\v 12 و بازوی شکوهمندش را
\v 13 و ایشان را از ژرفاها عبور داد؟
\v 14 همچون چارپایانی که به وادی فرود آیند،
\v 15 از آسمان بنگر و ببین،
\v 16 براستی که تو پدر مایی،
\v 17 ای خداوند، چرا از راههای خود گمراهمان کردی،
\v 18 قوم مقدس تو کوتاه‌زمانی قُدس تو را در تصرف داشتند،
\v 19 ما همچون مردمانی گشته‌ایم
\v # و به نام تو نامیده نشده‌اند.
\s5
\c 64
\p
\v 1 کاش که آسمانها را شکافته، نازل می‌شدی،
\v 2 همچون آتشی که خُرده‌چوبها را مشتعل می‌سازد،
\v 3 آنگاه که اعمالی هولناک انجام دادی که انتظارش را نداشتیم،
\v 4 از دیرباز کسی نشنیده،
\v 5 تو کسانی را که شادمانه به پارسایی عمل می‌کنند،
\v 6 همۀ ما همچون شخص نجس شده‌ایم،
\v 7 کسی نیست که نام تو را بخواند،
\v # و ما را به سبب گناهانمان گداخته‌ای.
\v 8 با این همه، ای خداوند، تو پدر ما هستی.
\v 9 ای خداوند، چنین سخت غضبناک مباش،
\v 10 شهرهای مقدس تو به بیابان بدل شده،
\v 11 معبد مقدس و پر شکوه ما،
\v 12 خداوندا، آیا با این همه همچنان خودداری می‌کنی؟
\s5
\c 65
\p
\v 1 اجازه دادم کسانی که مرا نطلبیده بودند،
\v 2 تمامی روز دستانم را دراز کردم
\v 3 قومی که پیوسته پیش رویم،
\v 4 که در میان قبرها می‌نشینند،
\v 5 که می‌گویند: «دور بایست و نزد من میا،
\v 6 خداوند می‌گوید:
\v 7 مزد گناهان شما و گناهان پدران شما را با هم.
\v 8 خداوند چنین می‌گوید:
\v 9 از یعقوب نسلی فراهم خواهم آورد،
\v 10 و برای قوم من که مرا می‌جویند،
\v 11 «و اما شما که خداوند را ترک کردید
\v 12 شما را به جهت شمشیر مقدر خواهم کرد،
\v 13 پس خداوند لشکرها چنین می‌فرماید:
\v 14 و خادمانم از خوشیِ دل سرود خواهند خواند،
\v 15 شما نام خود را به عنوان لعنت
\v 16 آن که خویشتن را در این سرزمین برکت دهد،
\v # خویشتن را به خدای حق
\v 17 «هان من آسمانی جدید و زمینی جدید خواهم آفرید،
\v 18 بلکه از آنچه من می‌آفرینم،
\v 19 بر اورشلیم شادی خواهم کرد،
\v 20 دیگر هرگز در آن کودکی نخواهد بود
\v 21 خانه‌ها بنا خواهند کرد،
\v 22 دیگر بنا نخواهند کرد تا دیگران ساکن شوند،
\v 23 محنتِ بیهوده نخواهند کشید،
\v 24 پیش از آنکه بخوانند پاسخ خواهم داد،
\v 25 گرگ و بره با هم خواهند چَرید،
\s5
\c 66
\p
\v 1 خداوند چنین می‌فرماید:
\v 2 این همه را دست من ساخته است،
\v 3 «آن که گاوی ذبح می‌کند،
\v 4 پس من نیز برای ایشان مصیبتی سخت بر خواهم گزید
\v 5 ای شما که از کلام خداوند می‌لرزید،
\v 6 «آواز غوغا از شهر!
\v 7 «او پیش از دردِ زا،
\v 8 کیست که چنین چیزی شنیده باشد؟
\v 9 خداوند می‌گوید:
\v 10 «ای همۀ کسانی که اورشلیم را دوست می‌دارید،
\v 11 تا از پستانِ تسلی‌بخشِ او مکیده، سیراب شوید؛
\v 12 زیرا خداوند چنین می‌گوید:
\v 13 همچون کسی که مادرش او را تسلی می‌دهد،
\v 14 خواهید دید و دلتان شادمان خواهد شد،
\v 15 «زیرا هان خداوند در آتش خواهد آمد،
\v 16 زیرا خداوند با آتش و شمشیر خود
\v 17 خداوند می‌فرماید: «آنان که از پیِ یک تن که در وسط است، خود را برای رفتن به باغها تقدیس و تطهیر می‌کنند، و گوشت خوک و موش و مکروهات می‌خورند، با هم نابود خواهند شد.
\v 18 زیرا اعمال و افکارشان را می‌دانم، و زمان آن می‌رسد که تمامی قومها و زبانها را گرد آورم. آنان خواهند آمد و جلال مرا خواهند دید
\v 19 و من در میان آنها نشانه‌ای خواهم نهاد. و از ایشان بازماندگانی را نزد قومها خواهم فرستاد: به تَرشیش و فول و لود، که تیراندازند، و به توبال و یاوان و سواحل دوردست، که آوازه‌ام را نشنیده و جلال مرا ندیده‌اند؛ و آنان جلال مرا در میان قومها اعلام خواهند کرد.
\v 20 و خداوند می‌گوید که ایشان تمامی برادرانتان را از جمیع امتها سوار بر اسب و ارابه و تختِ‌روان و قاطر و شتر، به عنوان هدیه‌ای برای خداوند به کوهِ مقدس من اورشلیم خواهند آورد، همان‌گونه که اسرائیلیان هدیۀ آردی خود را در ظرفی طاهر به خانۀ خداوند می‌آورند.
\v 21 و خداوند می‌گوید: از ایشان کاهنان و لاویان نیز خواهم گرفت.
\v 22 «زیرا خداوند می‌فرماید: چنانکه آسمان جدید و زمین جدیدی که می‌سازم در حضورم پایدار خواهد ماند، نام و نسل شما نیز پایدار می‌ماند.
\v 23 و خداوند می‌فرماید: تمامی بشر، از ماه نو تا ماه نو و از شَبّات تا شَبّات خواهند آمد تا در حضور من پرستش کنند.
\v 24 و آنان بیرون رفته، اجساد کسانی را که بر من طغیان کرده‌اند نظاره خواهند کرد.