fa_nmv/19-PSA.usfm

3160 lines
165 KiB
Plaintext

\id PSA Unlocked Literal Bible
\ide UTF-8
\h Bookname
\toc1 Bookname
\toc2 Bookname
\toc3 psa
\mt1 Bookname
\s5
\c 1
\p
\v 1 خوشا به حال کسی که در مشورت شریران گام نزند
\v 2 بلکه رغبتش در شریعت خداوند باشد
\v 3 او بسان درختیست نشانده بر کنارۀ جویبار،
\v 4 لیکن چنین نیستند شریران
\v 5 پس شریران را در داوری تابِ ایستادن نیست
\v 6 زیرا خداوند راه پارسایان را می‌پاید
\s5
\c 2
\p
\v 1 از چه سبب قومها می‌شورند
\v 2 پادشاهان زمین به صف می‌شوند
\v 3 که «بیایید بندهایشان بگسلیم
\v 4 آن که در آسمانها جلوس کرده، می‌خندد؛
\v 5 آنگاه در خشم خویش بدیشان سخن خواهد گفت،
\v 6 خواهد گفت: «من پادشاه خود را نصب کرده‌ام،
\v 7 و حال، من حکم را بازمی‌گویم،
\v 8 از من بخواه، که ملتها را میراث تو خواهم گردانید
\v 9 به عصای آهنین ایشان را خواهی شکست
\v 10 پس حال خردمند باشید، ای شاهان،
\v 11 خداوند را با ترس عبادت کنید
\v 12 پسر را ببوسید، مبادا به خشم آید،
\s5
\c 3
\p
\v 1 خداوندا، چه بسیارند دشمنانم!
\v 2 بسیاری دربارۀ جان من می‌گویند:
\v # «برای او در خدا نجاتی نیست.» سِلاه
\v 3 اما تو ای خداوند، سپر هستی به دورَم،
\v 4 خداوند را به فریاد بلند می‌خواندم
\v 5 من آرمیده، به خواب رفتم،
\v 6 از هزاران هزار نخواهم ترسید
\v 7 خداوندا، برخیز!
\v 8 نجات از آن خداوند است؛
\s5
\c 4
\p
\v 1 ای خدای حق‌ستانم،
\v 2 تا چند، ای آدمیزادگان، عزّت من ذلّت خواهد بود؟
\v 3 بدانید که خداوند سرسپردگان را برای خود جدا کرده است
\v 4 خشمگین باشید
\v 5 قربانیهای شایسته تقدیم کنید،
\v 6 بسیاری می‌گویند: «کیست که بر ما احسان کند؟»
\v 7 تو شادمانی در دل من نهاده‌ای،
\v 8 به سلامتی آرمیده و به خواب هم می‌روم
\s5
\c 5
\p
\v 1 آه ای خداوند، به سخنانم گوش فرا ده
\v 2 ای پادشاهم و ای خدایم،
\v 3 خداوندا، صبحگاهان صدای مرا می‌شنوی؛
\v 4 تو خدایی نیستی که از شرارت لذت ببری؛
\v 5 خودستایان در برابر دیدگانت نتوانند ایستاد؛
\v 6 تو دروغگویان را هلاک می‌سازی.
\v 7 اما من از کثرت محبت تو به خانه‌ات در خواهم آمد
\v 8 خداوندا، به سبب دشمنانم مرا در طریق درست خود رهبری فرما
\v 9 زیرا که حقیقت بر زبانشان نیست
\v 10 خدایا، ایشان را تقصیرکار بشمار،
\v 11 اما آنان که به تو پناه می‌آورند جملگی شادمان شوند
\v 12 زیرا تو، خداوندا، پارسایان را برکت می‌دهی
\s5
\c 6
\p
\v 1 خداوندا، در خشم خود توبیخم مکن،
\v 2 خداوندا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که پژمرده‌ام؛
\v 3 و جانم سخت پریشان است.
\v 4 خداوندا، بازگرد و جانم را برهان؛
\v 5 زیرا مردگان، تو را یاد نتوانند کرد.
\v # کیست که در هاویه
\v 6 از نالیدن خسته‌ام،
\v # هر شب
\v 7 دیدگانم از اندوه، کم‌سو شده
\v 8 ای همۀ بدکاران از من دور شوید،
\v 9 آری، خداوند التماس مرا شنیده است؛
\v 10 دشمنانم جملگی سرافکنده و سخت پریشان خواهند شد،
\s5
\c 7
\p
\v 1 ای یهوه خدای من، به تو پناه می‌آورم؛
\v 2 مبادا همچون شیر جان مرا بدرند،
\v 3 ای یهوه خدای من، اگر این را کرده باشم
\v 4 اگر دوست خود را به بدی عوض داده باشم،
\v 5 بگذار دشمنْ جانم را تعقیب کند و به من برسد؛
\v # و جانم
\v 6 خداوندا، در خشم خویش برخیز،
\v 7 بگذار جماعت قومها بر تو گرد آیند،
\v 8 خداوند بر مردمان داوری می‌کند.
\v 9 ای خدای عادل،
\v 10 سپر من خداست،
\v 11 خدا داور عادل است،
\v 12 اگر انسان توبه نکند،
\v 13 برای او سلاحهای مرگبار مهیا کرده،
\v 14 بنگر آن کس را که به شرارت آبستن شده،
\v 15 حفره‌ای می‌کَنَد و آن را گود می‌کُند،
\v 16 فتنۀ او بر سرش خواهد برگشت،
\v 17 خداوند را به شایستگیِ عدالتش سپاس خواهم گفت،
\s5
\c 8
\p
\v 1 ای یهوه، خداوندگار ما،
\v 2 از زبان کودکان و شیرخوارگان
\v # ستایش
\v 3 چون به آسمانهای تو بنگرم،
\v 4 گویم:
\v 5 او را اندکی
\v 6 بر کارهای دستت، او را چیرگی بخشیدی
\v 7 گوسفندان و گاوان را، به تمامی،
\v 8 پرندگان آسمان،
\v 9 ای یهوه، خداوندگار ما،
\s5
\c 9
\p
\v 1 تو را، ای خداوند، به تمامی دل سپاس خواهم گفت؛
\v 2 در تو شادی و وجد خواهم نمود،
\v 3 چون دشمنانم به عقب بازگردند؛
\v 4 زیرا که تو مرا به انصاف دادرسی کرده‌ای؛
\v 5 قومها را عتاب کرده و شریران را نابود کرده‌ای؛
\v 6 دشمن در ویرانه‌های ابدی نیست گردیده است،
\v 7 اما خداوند جاودانه جلوس فرموده؛
\v 8 او خود بر جهان به عدل حکم می‌راند؛
\v 9 خداوند برای ستمدیدگان قلعۀ بلند است،
\v 10 آنان که نام تو را می‌شناسند، بر تو توکل می‌دارند،
\v 11 خداوند را که در صَهیون جلوس فرموده است، بسرایید؛
\v 12 زیرا او که انتقام‌گیرندۀ خون است، ایشان را به یاد می‌آورد،
\v 13 ای خداوند، مرا فیض عطا فرما
\v 14 تا همۀ اوصاف تو را در دروازه‌های دختر صَهیون برشمارم
\v 15 قومها در چاهی که خود کنده بودند، فرو افتادند؛
\v 16 خداوند خود را شناسانیده و داوری را به اجرا گذاشته است؛
\v # شریران از کارهای دست خود به دام می‌افتند. هِجایون.
\v 17 شریران به هاویه باز خواهند گشت؛
\v 18 زیرا نیازمندان همیشه فراموش نخواهند شد،
\v 19 برخیز، ای خداوند! مگذار انسان چیره شود؛
\v 20 خداوندا، ترس بر جانشان بیفکن،
\s5
\c 10
\p
\v 1 خداوندا، چرا دور ایستاده‌ای؟
\v 2 شریران متکبرانه فقیران را شکار می‌کنند؛
\v # باشد که در نقشه‌های خود گرفتار آیند.
\v 3 زیرا شریر به تمایلات نَفْس خود می‌بالد،
\v 4 شریر در غرور خویش می‌گوید: «بازخواست نخواهد کرد»؛
\v 5 در راههای خود همواره کامروا است؛
\v 6 در دل خود می‌گوید: «هرگز جنبش نخواهم خورد؛
\v 7 دهانش آکنده از نفرین و فریب و ظلم است؛
\v 8 در کمینِ روستاها می‌نشیند،
\v 9 همچون شیری در بیشۀ خود، به انتظار می‌نشیند.
\v 10 قربانیان او لِه می‌شوند و زبون می‌گردند،
\v 11 در دل خود می‌گوید: «خدا فراموش کرده است؛
\v 12 خداوندا، برخیز! خدایا، دست خویش برافراز.
\v 13 چرا شریر خدا را ناسزا گوید؟
\v 14 اما تو البته می‌بینی، تو بر فتنه و غم می‌نگری،
\v 15 بازوی شریران و بدکاران را بشکن؛
\v 16 خداوند پادشاه است تا ابدالآباد؛
\v 17 خداوندا، تو آرزوی ستمدیدگان را اجابت می‌کنی؛
\v 18 تو یتیمان و کوبیدگان را دادرسی می‌کنی
\s5
\c 11
\p
\v 1 در خداوند پناه گرفته‌ام؛
\v 2 زیرا هان شریران کمان را می‌کِشند،
\v 3 زیرا چون ارکان منهدم می‌گردند،
\v 4 خداوند در معبد مقدس خویش است؛
\v 5 خداوند پارسا و شریر را می‌آزماید؛
\v 6 بر شریران اخگرهای افروخته
\v 7 زیرا خداوند عادل است،
\s5
\c 12
\p
\v 1 خداوندا، نجات بده، زیرا سرسپرده‌ای باقی نمانده است
\v 2 همه به یکدیگر دروغ می‌گویند؛
\v 3 باشد که خداوند همۀ لبهای چاپلوس را قطع کند
\v 4 که می‌گویند: «به زبان خویش پیروز خواهیم شد؛
\v 5 خداوند می‌گوید: «به سبب غارت ستمدیدگان، و نالۀ نیازمندان،
\v 6 سخنان خداوند خالص است،
\v 7 خداوندا، تو ایشان را نگاه خواهی داشت؛
\v 8 شریران به هر سو پرسه می‌زنند،
\s5
\c 13
\p
\v 1 تا به کی، خداوندا؟ آیا مرا تا ابد فراموش خواهی کرد؟
\v 2 تا به کی با اندیشه‌هایم دست به گریبان باشم،
\v 3 ای یهوه خدای من، بر من نظر کن و اجابتم فرما.
\v 4 مبادا دشمنم گوید: «بر او چیره شدم»،
\v 5 و اما من، بر محبت تو توکل می‌دارم؛
\v 6 برای خداوند خواهم سرایید،
\s5
\c 14
\p
\v 1 ابله
\v 2 خداوند از آسمان
\v 3 همه گمراه گشته‌اند،
\v 4 آیا بدکاران را شناختی نیست؟
\v 5 آنجا ایشان سخت ترسانند،
\v 6 شما تدبیرهای ستمدیدگان را باطل می‌سازید،
\v 7 کاش که نجات برای اسرائیل از صَهیون فرا می‌رسید!
\v # چون خداوند سعادت گذشته را به قوم خویش بازگردانَد،
\s5
\c 15
\p
\v 1 خداوندا، کیست که در خیمۀ تو میهمان شود؟
\v 2 آن که در صداقت گام بردارد،
\v 3 که به زبان خویش غیبت نکند،
\v 4 که شریران در نظر او حقیر باشند،
\v 5 که پول خود را به ربا ندهد
\s5
\c 16
\p
\v 1 خدایا، مرا محافظت فرما،
\v 2 خداوند را گفتم: «تویی خداوندگار من؛
\v 3 و اما مقدسینی که بر زمینند،
\v 4 غمهای کسانی که در پی خدایی دیگر می‌شتابند،
\v 5 خداوندا، تویی نصیبِ مقرر و پیالۀ من؛
\v 6 حدود من به جاهای دلپذیر افتاده است؛
\v 7 خداوند را که به من مشورت می‌دهد، متبارک می‌خوانم؛
\v 8 خداوند را همواره پیش روی خود می‌دارم.
\v 9 از این رو دلم شادمان است و تمام وجودم در وجد؛
\v 10 زیرا جانم را در هاویه وا نخواهی نهاد،
\v # و نخواهی گذاشت سرسپردۀ تو فساد را ببیند.
\v 11 تو راه حیات را به من خواهی آموخت؛
\s5
\c 17
\p
\v 1 خداوندا، دادخواهی مرا بشنو؛
\v 2 دادِ من از حضور تو صادر شود؛
\v 3 تو دل مرا آزموده‌ای و شبانگاه به سراغم آمده‌ای؛
\v 4 و اما دربارۀ کارهای آدمیان -
\v 5 گامهایم به راههای تو استوار است؛
\v 6 خدایا، تو را می‌خوانم، زیرا که مرا اجابت خواهی کرد؛
\v 7 شگفتی محبتت را بنما،
\v 8 مرا همچون مردمک چشم خود نگاه دار؛
\v 9 از شریرانی که مرا به نابودی می‌کِشند،
\v 10 آنان دل سنگ خود را می‌بندند
\v 11 رد پای مرا
\v 12 شیری را مانند
\v 13 خداوندا، برخیز و به مقابله با ایشان بر آ و به زیرشان بیفکن؛
\v 14 خداوندا، به دست خویش مرا از چنین مردمان برهان،
\v 15 و اما من، در پارسایی، رویِ تو را نظاره خواهم کرد؛
\s5
\c 18
\p
\v 1 ای خداوند، ای قوّت من، تو را دوست می‌دارم.
\v 2 خداوند صخرۀ من است، دژ من و رهانندۀ من؛
\v # او سپر من است، شاخ
\v 3 خداوند را که شایان ستایش است می‌خوانم،
\v 4 بندهای مرگ مرا فرو پیچیده بود،
\v # و سیلابهای نابودی بر من هجوم آورده
\v 5 بندهای هاویه به دورم تنیده بود،
\v 6 در تنگی خویش، خداوند را خواندم،
\v 7 آنگاه زمین متزلزل شد و به جنبش درآمد،
\v 8 از بینی‌اش دود برآمد؛
\v 9 آسمان را خم کرد و فرود آمد؛
\v 10 سوار بر کروبی پرواز کرد؛
\v 11 تاریکی را پوشش خود ساخت،
\v 12 از میان درخشش حضور وی
\v 13 خداوند از آسمان رعد کرد،
\v 14 او تیرهای خود را فرستاد و آنان را پراکنده ساخت؛
\v 15 آنگاه مجراهای دریا نمایان شد
\v 16 از اعلی دست فرود آورده، مرا برگرفت،
\v 17 مرا از دشمن زورآورم رهانید،
\v 18 در روز بلای من، به مقابله با من برآمدند،
\v 19 او مرا به مکانی فراخ بیرون آورد،
\v 20 خداوند فراخور پارسایی‌ام مرا پاداش داده است؛
\v 21 زیرا که راههای خداوند را نگاه داشته‌ام،
\v 22 قوانین او جملگی پیش رویم بوده است؛
\v 23 در حضورش بَری از هر عیب بوده‌ام
\v 24 خداوند فراخور پارسایی‌ام مرا پاداش داده است،
\v 25 با وفادار، خود را وفادار می‌نمایی؛
\v 26 با پاک، خود را پاک می‌نمایی،
\v 27 زیرا تو قوم افتاده را نجات می‌بخشی،
\v 28 تویی که چراغ مرا فروزان می‌داری؛
\v 29 به یاری تو بر سپاهیان یورش می‌برم؛
\v 30 و اما خدا، راه او کامل است؛
\v 31 زیرا کیست خدا جز یهوه؟
\v 32 خداست که کمر مرا به قوّت می‌بندد
\v 33 پاهایم را همچون پاهای آهو می‌سازد،
\v 34 دستانم را به جهت نبرد تعلیم می‌دهد؛
\v 35 تو سپر پیروزی خود را به من بخشیده‌ای،
\v 36 تو راهِ زیر پایم را فراخ می‌سازی،
\v 37 دشمنانم را تعقیب کرده، به آنها می‌رسم،
\v 38 چنان بر زمینشان می‌کوبم که یارای برخاستنشان نباشد،
\v 39 تو کمر مرا برای جنگ به قوّت بسته‌ای،
\v 40 گردنهای دشمنانم را تسلیم من کرده‌ای
\v 41 فریاد کمک برمی‌آورند اما فریادرسی نیست؛
\v 42 آنان را چون غباری بر باد، می‌سایم
\v 43 تو مرا از ستیز مردمان خلاصی می‌بخشی،
\v 44 به محض شنیدن صدایم، از من فرمان می‌برند؛
\v 45 بیگانگان روحیۀ خود را باخته‌اند،
\v 46 خداوند زنده است! متبارک باد صخرۀ من!
\v 47 اوست خدایی که انتقام مرا می‌گیرد،
\v 48 و مرا از دشمنانم خلاصی می‌بخشد.
\v 49 از این رو، خداوندا، تو را در میان قومها ستایش خواهم کرد،
\v 50 او به پادشاه خود پیروزیهای بزرگ می‌بخشد،
\s5
\c 19
\p
\v 1 آسمان جلال خدا را بیان می‌کند،
\v 2 روز تا روز، کلام را جاری می‌سازد،
\v 3 نه سخنی است و نه کلامی،
\v 4 با این همه، آوازشان در سرتاسر زمین منتشر می‌گردد،
\v 5 او همچون داماد از حجلۀ خویش بیرون می‌آید،
\v 6 برخاستنش از یک کران آسمان است،
\v 7 شریعت خداوند کامل است،
\v 8 احکام خداوند راست است،
\v 9 ترس خداوند طاهر است،
\v 10 از طلا مرغوبتر است،
\v 11 خدمتگزارت نیز از آنها هشدار می‌یابد،
\v 12 کیست که اشتباهات خود را تشخیص دهد؟
\v 13 خدمتگزارت را از اعمال گستاخانه بازدار؛
\v 14 سخنان دهانم و تفکر دلم
\v # ای خداوند، که صخرۀ من و رهانندۀ
\s5
\c 20
\p
\v 1 خداوند تو را در روز تنگی مستجاب فرما‌ید؛
\v 2 از قُدس برای تو کمک بفرستد،
\v 3 هدایای تو را جملگی به یاد آورد
\v 4 آرزوی دلت را به تو عطا کند
\v 5 به سبب نجات
\v 6 اکنون دانستم که خداوند مسیح خود را نجات می‌بخشد؛
\v # به نیروی نجاتبخش
\v 7 اینان ارابه‌ها و آنان اسبها را،
\v 8 آنها خم شده، خواهند افتاد،
\v 9 خداوندا، پادشاه را نجات ده!
\v # در روزی که بخوانیم، ما را اجابت فرما!
\s5
\c 21
\p
\v 1 خداوندا، در قوّت تو پادشاه شادی می‌کند،
\v 2 تو آرزوی دلِ او را برآورده‌ای
\v 3 زیرا که با برکات فراوان بر مراد او سبقت جستی
\v 4 حیات را از تو خواست، و بدو بخشیدی،
\v 5 جلال او به سبب نجات تو عظیم گشته!
\v 6 براستی که برکات جاودانی به وی عطا کرده‌ای
\v 7 زیرا که پادشاه بر خداوند توکل می‌دارد؛
\v 8 دست تو همۀ دشمنانت را در خواهد یافت؛
\v 9 زمانی که حضور به هم رسانی
\v 10 نسلشان را از زمین نابود خواهی کرد،
\v 11 هرچند بر ضد تو نقشه‌های پلید کِشند
\v 12 زیرا به سبب تو برگشته خواهند گریخت،
\v 13 خداوندا، در قوّت خویش متعال شو!
\s5
\c 22
\p
\v 1 ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی
\v 2 ای خدای من، همۀ روز فریاد برمی‌کشم و اجابت نمی‌کنی؛
\v 3 اما تو قدوسی،
\v # ای که بر سرودهای ستایشی اسرائیل جلوس فرموده‌ای.
\v 4 بر تو پدران ما توکل کردند
\v 5 نزد تو فریاد برآوردند و خلاصی یافتند؛
\v # بر تو توکل کردند و شرمنده نگشتند.
\v 6 اما من کِرمی بیش نیستم و انسان نِی!
\v 7 هر که بر من می‌نگرد ریشخندم می‌کند؛
\v 8 «بر خداوند توکل دارد!
\v 9 اما تو مرا از شکم مادر بیرون آوردی،
\v 10 از تولد بر تو افکنده شدم؛
\v 11 از من دور مباش،
\v 12 گاوان نرِ بسیار دور مرا گرفته‌اند،
\v 13 دهان خویش به فراخی بر من گشوده‌اند،
\v 14 همچون آبْ ریخته می‌شوم،
\v 15 قوّتم چون تکه سفالی، خشکیده است؛
\v 16 سگان مرا احاطه کرده‌اند؛
\v 17 می‌توانم همۀ استخوانهایم را بشمارم.
\v 18 جامه‌هایم را میان خود تقسیم کرده‌اند
\v 19 اما تو ای خداوند، دور مباش!
\v 20 جان مرا از شمشیر برهان
\v 21 مرا از دهان شیر نجات بخش،
\v 22 نام تو را به برادرانم اعلام خواهم کرد
\v 23 ای ترسندگان خداوند، او را بستایید!
\v 24 زیرا او مظلومیت مظلوم را حقیر و خوار نشمرده،
\v 25 ستایش من در جماعت بزرگ از توست.
\v 26 مسکینان غذا خورده سیر خواهند شد؛
\v 27 همۀ کرانهای زمین به یاد آورده،
\v 28 زیرا که پادشاهی از آن خداوند است؛
\v 29 همۀ قوی‌بُنیِگانِ زمین غذا خورده، سَجده خواهند کرد؛
\v 30 آیندگان در خدمت او خواهند بود؛
\v 31 و آنان به قومی که در آستانۀ تولدند
\s5
\c 23
\p
\v 1 خداوند شبان من است؛
\v 2 در چراگاههای سرسبز مرا می‌خواباند؛
\v 3 جان مرا تازه می‌سازد،
\v 4 حتی اگر از تاریکترین وادی
\v 5 سفره‌ای برای من در برابر دیدگان دشمنانم می‌گسترانی!
\v 6 همانا نیکویی و محبت،
\s5
\c 24
\p
\v 1 زمین و هرآنچه در آن است
\v 2 زیرا که او اساسِ آن را بر دریاها نهاد
\v 3 کیست که به کوه خداوند برآید؟
\v 4 آن که پاک‌دست و صاف‌دل باشد،
\v # و قسم دروغ نخورد.
\v 5 او برکت را از خداوند خواهد یافت،
\v 6 اینچنین‌اند مردمان جویندۀ او،
\v # جویندگان روی تو، ای خدای یعقوب.
\v 7 ای دروازه‌ها، سرهای خود را برافرازید!
\v 8 این شاه جلال کیست؟
\v 9 ای دروازه‌ها، سرهای خود را برافرازید؛
\v 10 این شاه جلال کیست؟
\s5
\c 25
\p
\v 1 خداوندا، جان خود را به سوی تو برمی‌افرازم؛
\v 2 ای خدای من، بر تو توکل می‌دارم؛
\v 3 آری، کسی که برای تو انتظار بکشد
\v 4 خداوندا، راههای خویش را بر من بنما،
\v 5 مرا در راستی خود سالک گردان و مرا بیاموز،
\v 6 خداوندا، رحمت و محبت خود را به یاد آر،
\v 7 گناهان جوانی‌ام را به یاد میاور،‌
\v 8 خداوند نیکو و راست است؛
\v 9 او فروتنان را در طریق عدالت سالک می‌گرداند،
\v 10 همۀ راههای خداوند محبت و وفا است،
\v 11 خداوندا، به‌خاطر نام خود تقصیر مرا بیامرز،
\v 12 کیست آن که از خداوند بترسد؟
\v 13 جان او در نیکویی به سر خواهد برد،
\v 14 محرم اسرار خداوند، ترسندگان اویند؛
\v 15 چشمان من همواره بر خداوند است،
\v 16 به من روی کن و مرا فیض ببخشا،
\v 17 تنگیهای دل من بسیار گشته؛
\v 18 ستمدیدگی و رنج مرا ببین،
\v 19 بر دشمنانم بنگر که چه بسیار گشته‌اند
\v 20 جانم را حفظ کن و مرا رهایی ده!
\v 21 باشد که صداقت و درستی، مرا پاس دارند،
\v 22 خدایا، اسرائیل را از همۀ تنگیهایش فدیه کن.
\s5
\c 26
\p
\v 1 خداوندا، حکم بر برائتم ده،
\v 2 خداوندا، مرا امتحان کن و بیازما،
\v 3 زیرا محبت تو را همواره پیش چشم خود دارم،
\v 4 با مردان باطل همنشین نمی‌گردم،
\v 5 از جماعت بدکاران بیزارم
\v 6 دستهایم را در بی‌گناهی می‌شویم،
\v 7 تا آواز شکرگزاری را بشنوانم،
\v 8 خداوندا، محل خانۀ تو را دوست می‌دارم،
\v 9 جان مرا با گناهکاران برمگیر،
\v 10 که در دستانشان ترفندهای شریرانه است،
\v 11 و اما من در صداقت خویش گام برمی‌دارم؛
\v 12 پایم در جای هموار ایستاده است؛
\s5
\c 27
\p
\v 1 خداوند نور من و نجات من است؛
\v 2 چون بدکاران بر من هجوم آورند تا گوشت تنم را بخورند،
\v 3 اگر لشگری به مقابله با من اردو زند،
\v 4 یک چیز از خداوند خواسته‌ام،
\v 5 زیرا در روز بلا
\v 6 آنگاه سرم بر دشمنانِ گرداگردم
\v 7 خداوندا، چون بخوانم، آوازم را بشنو؛
\v 8 ای دل من، او به تو گفته است: «روی مرا بجوی!»
\v 9 روی خویش از من پنهان مکن،
\v 10 اگرچه پدر و مادرم ترکم کنند،
\v 11 خداوندا، راه خود را به من بیاموز،
\v 12 به آرزوی خصمانم تسلیمم مکن،
\v 13 اما من باور دارم که نیکویی خداوند را
\v 14 برای خداوند انتظار بکش،
\s5
\c 28
\p
\v 1 ای خداوند، ای صخرۀ من، تو را می‌خوانم
\v # همچون کسانی گردم که به گودال
\v 2 چون تو را به یاری می‌خوانم،
\v 3 مرا با شریران محکوم مکن،
\v 4 آنان را بر حسب اعمالشان جزا ده،
\v 5 از آن رو که به کارهای خداوند اعتنا نمی‌کنند
\v 6 متبارک باد خداوند،
\v 7 خداوند نیرو و سپر من است؛
\v 8 خداوند قوّت قوم خویش است،
\v 9 قوم خویش را نجات بخش و میراث خود را مبارک فرما؛
\s5
\c 29
\p
\v 1 ای آسمانیان،
\v 2 وصف جلال نام خداوند را بگویید!
\v 3 آوای خداوند بر روی آبهاست؛
\v 4 آوای خداوند نیرومند است؛
\v 5 آوای خداوند درختان سِدر را می‌شکند؛
\v 6 او لبنان را همچون گوساله‌ای برمی‌جهاند،
\v # و سیریون
\v 7 آوای خداوند تیرهای آتشین آذرخش می‌فرستد.
\v 8 آوای خداوند بیابان را می‌لرزاند؛
\v 9 آوای خداوند سروها را می‌لرزاند
\v 10 خداوند بر توفان آب جلوس فرموده است،
\v 11 باشد که خداوند قوم خود را نیرو بخشد؛
\s5
\c 30
\p
\v 1 خداوندا، تو را تمجید می‌کنم،
\v 2 ای یهوه خدای من، نزد تو فریاد کمک برآوردم
\v 3 خداوندا، تو جان مرا از هاویه برآوردی؛
\v 4 ای سرسپردگان خداوند، او را بسرایید؛
\v 5 زیرا خشم او دمی بیش نمی‌پاید،
\v 6 و اما من، در آسودگی خود گفتم:
\v 7 خداوندا، آنگاه که لطف تو شامل حالم بود،
\v 8 خداوندا، تو را می‌خوانم؛
\v 9 «در مرگ
\v 10 خداوندا، بشنو و مرا فیض عطا فرما؛
\v 11 تو شیون مرا به رقص بدل کردی؛
\v 12 تا همۀ وجودم
\s5
\c 31
\p
\v 1 در تو، خداوندا، پناه جُسته‌ام،
\v 2 گوش خویش به من فرا دار،
\v 3 براستی که صخره و دژ من تویی،
\v 4 مرا از دامی که در راه من گسترده‌اند، به در آر،
\v 5 روح خود را به دست تو می‌سپارم؛
\v 6 مرا با پیروان بتهای بی‌ارزش کاری نیست؛
\v 7 محبت تو مایۀ شادی و سرور من خواهد بود،
\v 8 مرا به دست دشمن نسپردی
\v 9 خداوندا، مرا فیض عطا فرما،
\v 10 زیرا زندگی‌ام از غم به سر آمده،
\v 11 به سبب همۀ دشمنانم مضحکه شده‌ام،
\v 12 همچون مُرده از خاطره‌ها رفته‌ام؛
\v 13 زیرا افترا از بسیاری می‌شنوم،
\v 14 و اما من بر تو، ای خداوند، توکل می‌دارم؛
\v 15 زمانهای من در دستان توست؛
\v 16 روی خود را بر خدمتگزارت تابان ساز؛
\v 17 خداوندا، مگذار سرافکنده شوم،
\v 18 باشد که لبهای دروغگویشان خاموش شود،
\v 19 وه که چه عظیم است احسان تو
\v 20 ایشان را در مخفیگاه حضور خود
\v 21 متبارک باد خداوند،
\v 22 اما من، در دلهرۀ خود گفتم:
\v 23 ای همۀ سرسپردگان خداوند،
\v 24 نیرومند باشید و دل قوی دارید،
\s5
\c 32
\p
\v 1 خوشا به حال آن که عِصیانش آمرزیده شد،
\v 2 خوشا به حال آن که خداوند خطایی به حسابش نگذارد
\v 3 هنگامی که خاموشی گزیده بودم،
\v 4 زیرا دست تو روز و شب بر من سنگینی می‌کرد؛
\v 5 آنگاه به گناه خود نزد تو اعتراف کردم
\v 6 از این رو، باشد که هر پیروِ سرسپردۀ تو
\v 7 تو مخفیگاه من هستی؛
\v 8 تو را بصیرت خواهم آموخت،
\v 9 همچون اسب و قاطر بی‌فهم مباش،
\v 10 رنجهای شریران بسیار است،
\v 11 ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و خوش باشید؛
\s5
\c 33
\p
\v 1 ای پارسایان، در خداوند بانگ شادی برآورید!
\v 2 خداوند را با نوای بربط بستایید!
\v 3 او را سرودی تازه بسرایید!
\v 4 زیرا کلام خداوند مستقیم است،
\v 5 او عدل و انصاف را دوست می‌دارد؛
\v 6 به کلام خداوند آسمانها ساخته شد،
\v 7 آبهای دریا را همچون توده گرد می‌آورد؛
\v 8 تمامی اهل زمین از خداوند بترسند،
\v 9 زیرا او گفت و شد؛
\v 10 خداوند نقشه‌های امتها را باطل می‌کند؛
\v 11 اما نقشه‌های خداوند جاودانه پابرجاست،
\v 12 خوشا به حال امتی که یهوه خدای ایشان است،
\v 13 خداوند از آسمان نظر می‌افکند
\v 14 از مکان سکونت خود نظر می‌افکند،
\v 15 او که دلهای ایشان را جملگی سرشته است،
\v 16 پادشاه را بزرگی لشکرش نجات نمی‌دهد،
\v 17 امید بستن بر اسب برای پیروزی بیهوده است،
\v 18 هان چشمان خداوند بر ترسندگان اوست،
\v 19 تا جان ایشان را از مرگ برهاند
\v 20 جان ما منتظر خداوند است؛
\v 21 دل ما در او شادی می‌کند،
\v 22 خداوندا، محبت تو بر ما باد،
\s5
\c 34
\p
\v 1 خداوند را در همه وقت متبارک خواهم خواند؛
\v 2 جان من در خداوند فخر خواهد کرد؛
\v 3 خداوند را با من تجلیل کنید،
\v 4 خداوند را جُستم، و مرا اجابت کرد؛
\v 5 آنان که نگاهشان بر اوست، می‌درخشند؛
\v 6 این مسکین فریاد برآورد و خداوند صدایش را شنید
\v 7 فرشتۀ
\v 8 بچشید و ببینید که خداوند نیکوست؛
\v 9 ای مقدسین خداوند، از او بترسید،
\v 10 شیران ژیان، محتاج و گرسنه می‌شوند،
\v 11 ای فرزندان، بیایید و به من گوش فرا دهید،
\v 12 کیست آن که آرزومند حیات باشد
\v 13 زبان از بدی نگاه دار
\v 14 از بدی روی بگردان و نیکویی پیشه کن،
\v 15 چشمان خداوند، بر پارسایان است
\v 16 روی خداوند بر ضد بدکاران است،
\v 17 پارسایان فریاد برمی‌آورند، و خداوند آنان را می‌شنود؛
\v 18 خداوند نزدیک شکسته‌دلان است
\v 19 پارسا را مشقت بسیار است،
\v 20 همۀ استخوانهای او را حفظ خواهد کرد،
\v 21 شریر را شرارت از پا در خواهد آورد،
\v 22 خداوند جان خادمان خود را فدیه می‌دهد؛
\s5
\c 35
\p
\v 1 خداوندا، بستیز با آنان که با من می‌ستیزند،
\v 2 سپر کوچک و بزرگ خویش برگیر؛
\v 3 نیزه را به در آر
\v 4 آنان که قصد جان من دارند
\v 5 همچون کاه در برابر باد باشند،
\v # و فرشتۀ خداوند
\v 6 راهشان تاریک و لغزنده شود،
\v 7 زیرا بی‌سبب دام بر سر راهم در حفره پنهان کردند
\v 8 باشد که هلاکت بی‌آنکه بدانند ایشان را فرو گیرد
\v 9 آنگاه جان من در خداوند شادی خواهد کرد
\v 10 بند بند اعضایم خواهند گفت:
\v 11 شاهدانِ ستم‌کیش برمی‌خیزند،
\v 12 به سزای نیکویی، بدی بر من روا می‌دارند
\v 13 اما آنگاه که ایشان بیمار بودند،
\v 14 مویه‌کنان می‌رفتم،
\v 15 اما چون افتادم، شادی‌کنان گِردم جمع شدند؛
\v 16 همچون افراد نَجِسی که برای نان مسخرگی می‌کنند،
\v 17 خداوندگارا، تا چند تماشا می‌کنی؟!
\v 18 تو را در جماعت بزرگ سپاس خواهم گفت؛
\v 19 مگذار دشمنان خیانت‌پیشۀ من
\v 20 زیرا صلح‌جویانه سخن نمی‌گویند
\v 21 دهان بر من می‌گشایند و می‌گویند: «هَه هَه!
\v 22 خداوندا، تو این را دیده‌ای،
\v 23 بیدار شو و به دفاع از من برخیز!
\v 24 ای یهوه خدای من، در عدل خود مرا تأیید فرما،
\v 25 مگذار در دل خویش بگویند: «هَه، به آرزوی خود رسیدیم!»
\v 26 هر که در مصیبت من شادی می‌کند
\v 27 آنان که اعادۀ حق مرا خواهانند
\v 28 زبانم دادگری تو را بیان خواهد کرد،
\s5
\c 36
\p
\v 1 نافرمانی در اعماق دل شریر بدو ندا می‌دهد؛
\v 2 زیرا خویشتن را در نظر خود چندان تملق می‌گوید
\v 3 سخنان دهانش خباثت است و فریب؛
\v 4 حتی بر بستر خود طرح شرارت می‌ریزد؛
\v 5 خداوندا، محبتت تا به آسمانها می‌رسد
\v 6 عدالتت همچون کوههای سر به فلک کشیده است،
\v 7 خدایا، محبتت چه گرانقدر است!
\v 8 از نعمتِ سرشارِ خانۀ تو، سیراب می‌شوند،
\v 9 زیرا نزد تو چشمۀ حیات است،
\v 10 محبتت را برای شناسندگان خود دوام بخش
\v 11 مباد که متکبران بر من پا بگذارند،
\v 12 بنگر که شرارت‌پیشگان چگونه فرو افتاده‌اند؛
\s5
\c 37
\p
\v 1 به سبب بدکاران خویشتن را مکدّر مساز،
\v 2 زیرا چون علف، زود می‌پژمرند،
\v 3 بر خداوند توکل نما و نیکویی کن؛
\v 4 از خداوند لذت ببر،
\v 5 راه خود را به خداوند بسپار،
\v 6 او پارساییِ تو را همچون نور، تابان خواهد ساخت،
\v 7 در حضور خداوند آرام باش،
\v 8 از خشم بازایست و غضب را ترک نما!
\v 9 زیرا که بدکاران منقطع خواهند شد،
\v 10 پس از اندک زمانی، دیگر شریری نخواهد بود؛
\v 11 اما حلیمان وارث زمین خواهند شد،
\v 12 شریران بر پارسایان دسیسه می‌کنند
\v 13 اما خداوند بر شریران می‌خندد،
\v 14 بدکاران شمشیر از نیام برمی‌آورند
\v 15 اما شمشیرهای آنها به قلب خودشان فرو خواهد رفت،
\v 16 اندک داراییِ یک پارسا
\v 17 زیرا بازوی شریران خواهد شکست،
\v 18 خداوند از روزهای راستان آگاه است،
\v 19 آنان در زمان بلا سرافکنده نخواهند شد؛
\v 20 اما شریران هلاک خواهند شد،
\v 21 شریر قرض می‌گیرد و بازپس نمی‌دهد،
\v 22 آنان که خداوند برکتشان دهد، زمین را به میراث خواهند برد،
\v 23 اگر خداوند راه کسی را خوش بدارد،
\v 24 هرچند بیفتد، نقشِ بر زمین نخواهد شد،
\v 25 من جوان بودم و اینک سالخورده‌ام،
\v 26 همواره گشاده‌دست است و قرض‌دهنده،
\v # و فرزندانش مایۀ برکتند.
\v 27 از بدی روی بگردان و نیکویی کن؛
\v 28 زیرا خداوند عدالت را دوست می‌دارد
\v 29 پارسایان زمین را به میراث خواهند برد
\v 30 دهان پارسا حکمت را بیان می‌کند،
\v 31 شریعتِ خدایش در دل اوست،
\v 32 شریر به کمین پارسا می‌نشیند،
\v 33 اما خداوند او را به دست وی وانمی‌گذارد،
\v 34 منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار،
\v 35 مردی شریر و ستمگر دیدم،
\v 36 اما چه زود درگذشت و اثری از او بر جای نماند؛
\v 37 مردِ بی‌عیب را ببین و مردِ صالح را بنگر!
\v 38 اما عاصیان جملگی هلاک خواهند شد،
\v 39 نجات پارسایان از خداوند می‌رسد؛
\v 40 خداوند ایشان را یاری می‌دهد و می‌رهاند؛
\s5
\c 38
\p
\v 1 خداوندا، در خشم خویش توبیخم مکن
\v 2 زیرا که تیرهای تو در من نشسته،
\v 3 در تن من به سبب خشم تو، صحتی نیست؛
\v 4 تقصیراتم از سَرَم گذشته،
\v 5 زخمهایم به سبب حماقتم
\v 6 به خود می‌پیچم و بسیار خم گشته‌ام؛
\v 7 کمرم از سوزش پر گشته،
\v 8 رمقی در من نمانده و سخت کوفته شده‌ام؛
\v 9 خداوندگارا، آرزوهایم همه در برابر توست؛
\v 10 دلم در سینه به تندی می‌تپد،
\v 11 دوستان و رفیقانم از زخمهایم کناره می‌جویند؛
\v 12 آنان که قصد جانم دارند، دام می‌گسترند،
\v 13 اما من همچون کَرانم و نمی‌شنوم،
\v 14 آری، من همچون کسی گشته‌ام که نمی‌شنود،
\v 15 در انتظار توام، خداوندا؛
\v 16 چراکه گفتم: «چون پایم بلغزد،
\v 17 زیرا که نزدیک است بیفتم،
\v 18 به تقصیر خود معترفم،
\v 19 دشمنانم سرزنده و بسیارند؛
\v 20 آنان که به تلافی نیکی، بدی بر من روا می‌دارند،
\v 21 خداوندا، ترکم مکن؛
\v 22 به یاری‌ام بشتاب،
\s5
\c 39
\p
\v 1 گفتم: «مراقب راههایم خواهم بود
\v 2 اما چون ساکت و خاموش بودم،
\v 3 و دلم در اندرونم گداخته شد.
\v 4 «خداوندا، پایان زندگی‌ام را به من بنما
\v 5 اینک روزهایم را وجبی بیش نساخته‌ای،
\v 6 بی‌گمان انسان چون شبحی متحرک است؛
\v 7 «پس حال، خداوندگارا، در انتظار چه باشم؟
\v 8 مرا از همۀ عِصیانم رهایی ده،
\v 9 گنگ گشته‌ام و زبان نمی‌گشایم،
\v 10 بلای خویش از من دور کن
\v 11 تو انسان را به سبب گناهش به عتابها تنبیه می‌کنی،
\v 12 «خداوندا، دعایم را بشنو،
\v 13 دیده از من برگیر، تا دیگر بار لبخند بر لبان آرَم
\s5
\c 40
\p
\v 1 انتظارِ بسیار برای خداوند کشیدم،
\v 2 او مرا از چاه هلاکت برآورد
\v 3 سرودی تازه در دهانم گذاشت،
\v 4 خوشا به حال کسی که بر خداوند توکل دارد،
\v 5 ای یهوه خدای من،
\v 6 به قربانی و هدیه رغبت نداشتی،
\v # اما گوشهای مرا گشودی؛
\v 7 آنگاه گفتم: «اینک من می‌آیم!
\v 8 آرزویم، ای خدایم،
\v 9 در جماعت بزرگ به عدالت نجاتبخش تو بشارت داده‌ام؛
\v 10 عدالت نجاتبخش تو را در دل خویش پنهان نداشته‌ام،
\v 11 و اما تو خداوندا، رحمتت را از من دریغ نخواهی داشت؛
\v 12 زیرا بلایای بی‌شمار مرا در میان گرفته است؛
\v # دل من ضعف به هم رسانده.
\v 13 خداوندا، به لطف خویش رهایی‌ام ده؛
\v 14 آنان که قصد گرفتن جان من دارند،
\v 15 آنان که بر من هَه هَه می‌گویند،
\v 16 اما آنان که تو را می‌جویند
\v 17 و اما من، ستمدیده و نیازمندم،
\s5
\c 41
\p
\v 1 خوشا به حال کسی که به فکر بینوایان باشد؛
\v 2 خداوند او را محافظت خواهد کرد
\v # و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهد
\v 3 خداوند او را در بستر بیماری قوّت خواهد بخشید
\v # و او را از بیماری‌اش شفای کامل خواهد داد.
\v 4 و اما من گفتم: «خداوندا، مرا فیض عطا فرما؛
\v 5 دشمنانم بدخواهانه دربارۀ من می‌گویند:
\v 6 چون به دیدارم می‌آیند
\v 7 همۀ بدخواهانم با هم بر ضد من نجوا می‌کنند،
\v 8 می‌گویند: «لعنتی مرگبار دامنگیر او شده است؛
\v 9 حتی دوست خالص من که بر او اعتماد می‌داشتم،
\v # با من به دشمنی برخاسته است.
\v 10 و اما تو خداوندا، مرا فیض عطا فرما؛
\v 11 از این می‌دانم که به من رغبت داری،
\v 12 تو به سبب صداقتم از من حمایت کرده‌ای،
\v 13 یهوه، خدای اسرائیل، متبارک باد،
\s5
\c 42
\p
\v 1 چنانکه آهو سراپا مشتاق نهرهای آب است،
\v 2 جان من تشنۀ خداست، تشنۀ خدای زنده،
\v # که کی بیایم و به حضور او حاضر شوم.
\v 3 اشکهایم روز و شب خوراک من است،
\v 4 از دل فغان برمی‌آورم
\v 5 ای جان من، چرا افسرده‌ای؟
\v 6 جانم در اندرونم افسرده است؛
\v 7 ژرفا به ژرفا خبر می‌دهد
\v 8 در روز، خداوند محبتش را عنایت می‌کند،
\v 9 به خدا که صخرۀ من است، می‌گویم:
\v 10 طعنۀ خصم استخوانهایم را خُرد کرده،
\v 11 ای جان من، چرا افسرده‌ای؟
\s5
\c 43
\p
\v 1 خدایا، مرا داد بده
\v 2 زیرا تویی خدایی که به او پناه می‌برم؛
\v 3 نور و حقیقت خود را بفرست
\v 4 آنگاه به مذبح خدا خواهم آمد،
\v 5 ای جان من، چرا افسرده‌ای؟
\s5
\c 44
\p
\v 1 خدایا، به گوشهای خود شنیده‌ایم؛
\v 2 تو به دست خود قومها را بیرون کردی
\v 3 زیرا به شمشیر خود نبود که زمین را فتح کردند،
\v 4 خدایا، تو شاه من هستی،
\v 5 به واسطۀ توست که خصم را عقب می‌رانیم؛
\v 6 من بر کمان خویش توکل نمی‌دارم،
\v 7 بلکه تویی که به ما بر دشمنان پیروزی بخشیده‌ای،
\v 8 همۀ روز به خدا فخر کرده‌ایم،
\v 9 اما اکنون تو ما را طرد کرده و رسوا ساخته‌ای؛
\v 10 ما را در برابر خصم عقب نشاندی،
\v 11 ما را همچون گوسفندانِ کشتاری گردانیدی
\v 12 قوم خود را بی‌بها فروختی،
\v 13 ما را مضحکۀ همسایگان ساختی،
\v 14 ما را در میان قومها ضرب‌المثل ساختی؛
\v 15 رسوایی من همۀ روز در برابر من است،
\v 16 از سخن طعنه‌زنندگان و ناسزاگویان،
\v 17 این همه بر ما رخ نمود،
\v # و در عهدت خیانت نورزیده بودیم.
\v 18 دلهایمان برنگشته بود،
\v 19 اما تو ما را در هم کوبیدی
\v 20 اگر نام خدای خود را به فراموشی سپرده بودیم،
\v 21 آیا خدا این را درنمی‌یافت؟
\v 22 اما ما همۀ روز، به‌خاطر تو به کام مرگ می‌رویم،
\v 23 خداوندگارا، بیدار شو! چرا خوابیده‌ای؟
\v 24 چرا روی خود را پنهان می‌کنی
\v 25 زیرا جان ما به خاک خم شده،
\v 26 برخیز و به یاری ما بیا؛
\s5
\c 45
\p
\v 1 دل من به کلامی نیکو می‌جوشد؛
\v 2 تو در میان بنی‌آدم زیباترینی
\v 3 ای دلاور، شمشیرت را بر میان ببند؛
\v 4 در شوکت خویش پیروزمندانه پیش بران،
\v 5 به تیرهای تیزت قومها زیر پاهایت فرو افتند؛
\v 6 ای خدا، تخت سلطنت تو جاودانه است؛
\v 7 تو پارسایی را دوست می‌داری و شرارت را دشمن؛
\v 8 جامه‌هایت همگی به مُر و عود و سَلیخه، خوشبوی گشته‌اند.
\v 9 دختران پادشاهان از بانوان گرانمایۀ تواند؛
\v 10 ای دختر، بشنو و ببین و گوش فرا دار:
\v 11 تا پادشاه شیفتۀ زیبایی‌ات شود.
\v 12 دختر
\v 13 شاهدخت در سرای خویش به تمامی، شکوهمند است؛
\v 14 در پیراهنهای گلدوخت، او را به پیشگاه پادشاه می‌برند؛
\v 15 آنان را با شادی و سرور هدایت می‌کنند،
\v 16 بر جای پدران تو، پسرانت تکیه خواهند زد؛
\v # آنان را بر سرتاسر زمین
\v 17 یاد نام تو را در همۀ نسلها زنده نگاه خواهم داشت؛
\s5
\c 46
\p
\v 1 خدا پناه و قوّت ماست،
\v 2 پس نخواهیم ترسید، اگرچه زمین متحرک شود،
\v 3 اگرچه آبهایش بخروشند و به جوشش درآیند
\v 4 نهری هست که جویبارهایش شهر خدا را فرحناک می‌سازد،
\v 5 خدا در میان آن است، پس جنبش نخواهد خورد؛
\v 6 قومها می‌شورند و حکومتها سرنگون می‌شوند؛
\v 7 یهوه خدای لشکرها با ماست؛
\v 8 بیایید کارهای خداوند را بنگرید؛
\v 9 او جنگها را تا کرانهای زمین پایان می‌بخشد؛
\v 10 «بازایستید و بدانید که من خدا هستم؛
\v 11 یهوه خدای لشکرها با ماست؛
\s5
\c 47
\p
\v 1 ای همۀ قومها، دستک زنید؛
\v 2 زیرا خداوندِ متعال، مَهیب است،
\v 3 قومها را زیر سلطۀ ما قرار می‌دهد،
\v 4 میراث ما را برای ما برمی‌گزیند،
\v 5 خدا در میان فریاد شادمانی صعود کرده است،
\v 6 بسرایید! خدا را بسرایید!
\v 7 زیرا خدا پادشاه تمامی جهان است؛
\v # او را با خردمندی
\v 8 خدا بر قومها سلطنت می‌کند؛
\v 9 بزرگان قومها گرد آمده‌اند،
\v # زیرا که پادشاهان
\s5
\c 48
\p
\v 1 خداوند، بزرگ است
\v 2 کوه صَهیون،
\v # همچون بلندترین ارتفاعات صفون
\v 3 خدا در دژهای آن است،
\v 4 هان پادشاهان به هم پیوستند
\v 5 اما چون آن را دیدند،
\v 6 لرزه بر ایشان مستولی شد،
\v 7 تو کشتیهای تَرشیش را
\v 8 چنانکه شنیده بودیم، به چشم خود دیدیم،
\v 9 خدایا، در اندرون معبد تو
\v 10 ستایش تو، خدایا، همچون آوازۀ نامت،
\v 11 کوه صَهیون شادمان باشد
\v # و شهرهای
\v 12 صَهیون را طواف کنید و گرداگردش گام زنید!
\v 13 سنگرهایش را ملاحظه کنید،
\v 14 زیرا این است خدا، خدای ما، تا ابدالآباد،
\v # او ما را تا به مرگ
\s5
\c 49
\p
\v 1 ای همۀ قومها، این را بشنوید!
\v 2 از عام و خاص،
\v 3 دهان من حکمت را بیان می‌کند؛
\v 4 گوش خود را به مثلی می‌سپارم؛
\v 5 چرا در روزهای بلا ترسان باشم،
\v 6 همانها که بر اموال خود توکل دارند
\v 7 به‌یقین کسی فدیۀ جان برادر خویش نتواند داد
\v 8 زیرا فدیۀ جان انسان گرانبهاست،
\v 9 تا انسان جاودانه زنده بماند
\v 10 زیرا می‌بینیم که حتی حکیمان نیز می‌میرند،
\v 11 گورهایشان خانۀ ابدی آنها می‌گردد،
\v # هرچند
\v 12 اما آدمی، در توانگری‌اش، بر جا نخواهد ماند؛
\v # او چارپایان را مانَد که از میان می‌روند.
\v 13 این است سرنوشت آنان که جاهلانه بر خویشتن توکل دارند،
\v # و سرانجامِ آنان که از لابه‌گوییهای خویش خرسندند.
\v 14 همچون گوسفندان برای هاویه مقرر گشته‌اند،
\v 15 اما خدا جان مرا از چنگال هاویه فدیه خواهد داد،
\v 16 چون بینی کسی توانگر شود،
\v 17 زیرا چون بمیرد چیزی با خود نخواهد برد،
\v 18 هرچند در زمان حیات، خویشتن را مبارک پندارد -
\v 19 اما به جرگۀ پدران خود خواهد پیوست،
\v 20 آدمی در توانگری‌اش فهم ندارد،
\s5
\c 50
\p
\v 1 یهوه، خدای خدایان،
\v 2 از صَهیون، که کمال زیبایی است،
\v 3 خدای ما می‌آید و خاموش نخواهد ماند؛
\v 4 آسمان را در بالا فرا می‌خواند،
\v 5 «سرسپردگان مرا نزد من گرد آورید
\v 6 آسمانها دادگری او را اعلام می‌کنند،
\v 7 «ای قوم من بشنوید تا سخن گویم،
\v 8 به سبب قربانیهایت نیست که توبیخَت می‌کنم،
\v 9 گوساله‌ای از خانۀ تو نمی‌گیرم
\v 10 زیرا تمامی حیوانات جنگل از آن منَند،
\v 11 همۀ پرندگان کوهستانها را می‌شناسم،
\v 12 اگر گرسنه بودم، تو را خبر نمی‌دادم،
\v 13 آیا من گوشت گاوان را می‌خورم
\v 14 قربانیهای تشکر به خدا تقدیم کن،
\v 15 و در روز تنگی مرا بخوان؛
\v 16 اما به شریر، خدا چنین می‌فرماید:
\v 17 چراکه از تأدیب من بیزاری
\v 18 چون دزد را می‌بینی، به او روی خوش نشان می‌دهی،
\v 19 دهان خویش به بدی می‌گشایی
\v 20 به سخن گفتن بر ضد برادرت می‌نشینی،
\v 21 این کارها را کردی و من خاموشی گزیدم؛
\v # پس پنداشتی که من نیز چون توام.
\v 22 «ای فراموش‌کنندگان خدا، این را دریافت کنید،
\v 23 آن که قربانیهای تشکر تقدیم می‌کند،
\s5
\c 51
\p
\v 1 خدایا، بر حسب محبت خود
\v 2 مرا از تقصیرم به تمامی شستشو ده،
\v 3 زیرا من از نافرمانیهای خویش آگاهم،
\v 4 به تو، آری تنها به تو، گناه ورزیده‌ام،
\v 5 براستی که تقصیرکار زاده شده‌ام،
\v 6 اینک به راستی در قلب مشتاقی،
\v 7 با زوفا پاکم کن که طاهر خواهم شد،
\v 8 شادی و سرور را به من بشنوان،
\v 9 روی خود را از گناهانم بپوشان،
\v 10 خدایا، دلی طاهر در من بیافرین،
\v 11 مرا از حضور خود به دور مَیَفکن،
\v 12 شادی نجات خود را به من بازده،
\v 13 آنگاه راههای تو را به عاصیان خواهم آموخت،
\v 14 خدایا، لکۀ خون را از وجود من پاک کن
\v 15 خداوندگارا، لبانم بگشا،
\v 16 تو به قربانی رغبت نداری، وگرنه می‌آوردم؛
\v 17 قربانیهای پسندیدۀ خدا روح شکسته است؛
\v 18 خدایا، به خشنودی خود بر صَهیون احسان فرما؛
\v 19 آنگاه از قربانیهای شایسته خشنود خواهی شد؛
\s5
\c 52
\p
\v 1 ای جنگاور، چرا به بدی فخر می‌کنی؟
\v 2 زبانت نابودی را تدبیر می‌کند،
\v 3 بدی را بیش از نیکویی دوست می‌داری،
\v 4 همۀ سخنان مرگبار را دوست می‌داری،
\v 5 پس خدا نیز تو را برای همیشه سرنگون خواهد کرد؛
\v 6 پارسایان خواهند دید و خواهند ترسید؛
\v 7 «هان، این است کسی که خدا را قلعۀ خویش نساخت،
\v 8 اما من همچون درخت زیتونی هستم
\v 9 به سبب آنچه کرده‌ای
\s5
\c 53
\p
\v 1 ابله در دل خود می‌گوید:
\v 2 خدا از آسمان
\v 3 همه گمراه گشته‌اند،
\v 4 آیا بدکاران را شناختی نیست؟
\v 5 آنجا ایشان سخت ترسانند،
\v 6 کاش که نجات برای اسرائیل از صَهیون فرا می‌رسید!
\v # چون خداوند سعادت گذشته را به قوم خویش بازگردانَد
\s5
\c 54
\p
\v 1 خدایا، به نام خویش نجاتم ده!
\v # به قدرت خود، دادرسی‌ام کن!
\v 2 خدایا، دعایم بشنو،
\v 3 زیرا بیگانگان بر ضد من برخاسته‌اند،
\v 4 هان، خداست یاور من؛
\v 5 بدیِ دشمنان مرا به خود ایشان بازگردان!
\v 6 و من قربانی اختیاری به تو تقدیم خواهم کرد،
\v 7 زیرا تو مرا از هر تنگی رهانیده‌ای،
\s5
\c 55
\p
\v 1 خدایا، به دعایم گوش فرا ده،
\v 2 به من گوش بسپار
\v 3 از آواز دشمن،
\v 4 دل در سینه‌ام به درد آمده،
\v 5 ترس و لرز مرا درگرفته،
\v 6 با خود گفتم: «کاش مرا بالهای کبوتر بود،
\v 7 آری، به دوردستها می‌گریختم
\v 8 به سوی پناهگاهی می‌شتافتم،
\v 9 خداوندگارا، شریران را هلاک کن،
\v 10 روز و شب بر حصارهایش می‌گردند،
\v 11 ویرانگری در میان آن غوغا می‌کند،
\v 12 زیرا دشمنِ من نیست که بر من طعنه می‌زند،
\v 13 بلکه تویی! مرد همتای من،
\v 14 که روزگاری با هم رفاقتی شیرین داشتیم،
\v 15 مرگ بر ایشان ناگهان بیاید،
\v # و زنده به گور
\v 16 اما من خدا را می‌خوانم،
\v 17 شبانگاه و بامداد و نیمروز
\v 18 جانم را از جنگی که بر من بر پا شده است
\v 19 خدا، که از ازل جلوس فرموده است،
\v 20 همقطار من دست خویش بر دوستان خود بلند کرده،
\v 21 زبانش چرب و نرم است،
\v 22 نگرانی
\v 23 تو خدایا،
\s5
\c 56
\p
\v 1 خدایا، مرا فیض عطا فرما،
\v # زیرا انسان بر من پا می‌گذارد!
\v 2 تمام روز، مخالفان مرا لگدمال می‌کنند،
\v 3 آنگاه که ترسان شوم،
\v 4 آری، بر خدا توکل خواهم کرد،
\v 5 همۀ روز سخنان مرا تحریف می‌کنند،
\v 6 دسیسه می‌کنند،
\v 7 با این همه شرارت، آیا جان سالم به در خواهند برد؟
\v 8 تو شمار آوارگیهایم را نگاه می‌داری،
\v 9 پس آنگاه که یاری بخواهم،
\v # این را نیک می‌دانم که
\v 10 آری، بر خدا توکل می‌دارم،
\v 11 و ترسان نخواهم شد؛
\v 12 خدایا، نذرهایم را به تو باید ادا کنم؛
\v 13 زیرا که تو خدایا،
\s5
\c 57
\p
\v 1 مرا فیض عطا فرما، خدایا، مرا فیض عطا فرما!
\v 2 نزد خدای متعال فریاد برمی‌آورم،
\v 3 از آسمان فرستاده، مرا نجات خواهد داد؛
\v 4 جانم در میان شیران است،
\v 5 خدایا، بر آسمانها متعال شو،
\v 6 در برابر پاهایم دام گستردند،
\v 7 دل من مستحکم است، خدایا،
\v 8 ای جان من، بیدار شو!
\v 9 خداوندگارا، تو را در میان ملتها خواهم ستود،
\v 10 زیرا محبت تو عظیم است،
\v 11 خدایا، بر آسمانها متعال شو،
\s5
\c 58
\p
\v 1 ای حاکمان،
\v 2 چنین نیست! بلکه در دل خود مرتکب بی‌عدالتی می‌شوید،
\v 3 شریران از رَحِم منحرفند،
\v 4 آنان را زهری است چون زهر مار،
\v 5 و به آواز افسونگران اعتنا نکند،
\v 6 خدایا، دندانهای ایشان را در دهانشان بشکن!
\v 7 بگذار چون آبی که ریخته می‌شود، محو شوند،
\v 8 همچون حلزون باشند که در حین حرکت تحلیل می‌رود،
\v 9 پیش از آنکه دیگهایتان آتش خارها را حس کند،
\v 10 پارسا چون کشیده شدن انتقام را بیند شادی خواهد کرد،
\v 11 پس آنگاه مردمان خواهند گفت:
\s5
\c 59
\p
\v 1 ای خدایم، مرا از دشمنانم برهان،
\v 2 مرا از بدکاران رهایی بخش،
\v 3 بنگر که چگونه در کمین جانم نشسته‌اند!
\v 4 بی‌آنکه تقصیری کرده باشم، می‌شتابند و خود را آماده می‌کنند!
\v 5 تو یهوه، خدای لشکرها، خدای اسرائیلی.
\v 6 شبانگاهان بازمی‌گردند،
\v 7 بنگر که چگونه عربده می‌کشند
\v 8 اما تو، خداوندا، بر ایشان می‌خندی،
\v 9 ای قوّت من، برای تو انتظار خواهم کشید؛
\v 10 خدا که مرا محبت می‌کند، پیش روی من خواهد رفت
\v 11 اما، ای خداوندگار، که سپرِ ما هستی، ایشان را مکُش،
\v 12 به سبب گناهان دهانشان
\v 13 ایشان را در خشم نابود ساز!
\v 14 شبانگاهان بازمی‌گردند،
\v 15 در پی طعا‌م می‌گردند،
\v # و اگر سیر نشوند زوزه می‌کشند!
\v 16 اما من در وصف قدرت تو می‌سرایم؛
\v 17 ای قوّت من، در وصف تو می‌سرایم؛
\s5
\c 60
\p
\v 1 خدایا، تو ما را طرد کرده و بر ما رخنه کرده‌ای؛
\v 2 زمین را لرزانده و از میان شکافته‌ای؛
\v 3 قوم خویش را به سختیها دچار گردانیدی؛
\v 4 اما برای ترسندگانت، پرچمی افراشتی
\v 5 به دست راست خویش نجات ده،
\v 6 خدا در قدوسیت
\v 7 جِلعاد از آن من است و مَنَسی از آن من؛
\v 8 موآب ظرف دست‌شویی من است،
\v 9 کیست که مرا به شهر حصاردار درآوَرَد؟
\v 10 مگر نه تو خدایا، که طردمان کرده‌ای،
\v 11 در برابر دشمن، یاریمان فرما،
\v 12 با خدا پیروز خواهیم شد،
\s5
\c 61
\p
\v 1 خدایا، فریاد مرا بشنو
\v 2 از کرانهای زمین تو را می‌خوانم،
\v 3 زیرا که تو پناهگاه من بوده‌ای،
\v 4 بگذار تا به ابد در خیمۀ تو قرار یابم
\v 5 زیرا تو، خدایا، نذرهایم را شنیده‌ای،
\v 6 بر ایام عمر پادشاه بیفزا
\v 7 تا ابد در حضور خدا بر تخت شاهی نشیند،
\v 8 پس نام تو را پیوسته خواهم سرایید،
\s5
\c 62
\p
\v 1 تنها برای خدا جان من در سکوت انتظار می‌کشد،
\v 2 او یگانه صخره و نجات من است،
\v 3 تا به کِی بر مردی هجوم می‌آورید
\v 4 به‌یقین بر آنند که او را از جایگاه بلندش سرنگون کنند؛
\v 5 تنها برای خدا، ای جان من، در سکوت انتظار بکش!
\v 6 او یگانه صخره و نجات من است؛
\v 7 بر خداست نجات و عزت من؛
\v 8 ای قوم، همواره بر او توکل کنید،
\v 9 براستی که بنی‌آدم نَفَسی بیش نیستند،
\v 10 بر ظلم توکل مکنید
\v 11 خدا یک بار گفته است
\v 12 و محبت نیز از آن تو، ای خداوندگار.
\s5
\c 63
\p
\v 1 خدایا، تو خدای من هستی،
\v 2 من در قُدس بر تو نگریسته‌ام
\v 3 از آن رو که محبت تو از حیات نیکوتر است،
\v 4 پس تا زنده‌ام تو را متبارک خواهم خواند،
\v 5 جان من سیر خواهد شد چنانکه از مغز و چربی،
\v 6 در بستر خود تو را یاد می‌کنم؛
\v 7 در سایۀ بالهایت شادمانه می‌سرایم،
\v 8 جان من به تو چسبیده است،
\v 9 آنان که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد،
\v 10 به دم شمشیر سپرده خواهند شد
\v 11 اما پادشاه در خدا شادی خواهد کرد،
\s5
\c 64
\p
\v 1 خدایا، چون ناله برمی‌آورم، صدایم را بشنو،
\v 2 از دسیسۀ شریران پنهانم بدار
\v 3 که زبان خود را چون شمشیر تیز می‌کنند،
\v 4 تا از کمینگاههای خود بر راستان نشانه روند؛
\v 5 خویشتن را به کلامی پلید مسلح می‌کنند،
\v 6 بی‌انصافی را تدبیر می‌کنند و می‌گویند:
\v 7 اما خدا تیرها بر ایشان خواهد افکند،
\v 8 زبان آنها را بر ضد خودشان بر خواهد گردانید
\v 9 آنگاه بنی‌آدم جملگی خواهند ترسید،
\v 10 باشد که پارسا در خداوند شادی کند
\s5
\c 65
\p
\v 1 خدایا ستایش در صَهیون در انتظار توست
\v 2 ای که دعا می‌شنوی
\v 3 آنگاه که اعمال شرارت‌آمیز بر ما چیره می‌شود
\v 4 خوشا به حال آنان که تو برمی‌گزینی و نزدیک می‌آوری
\v 5 با کارهای شگفت در عدالت نجاتبخش خویش ما را اجابت می‌فرمایی،
\v 6 ای که به نیروی خویش کوهها را برقرار ساختی
\v 7 که خروش دریاها را خاموش می‌گردانی،
\v 8 ساکنان کرانهای زمین از آیات تو حیرانند،
\v 9 تو به زمین روی کرده، آن را آبیاری می‌کنی،
\v 10 تو شیارهایش را سیراب می‌کنی
\v 11 به احسان خویش سال را تاجگذاری می‌کنی؛
\v 12 چراگاههای صحرا نیز لبریز است
\v 13 چمنزارها خویشتن را به گله‌ها ملبس ساخته‌اند
\s5
\c 66
\p
\v 1 ای تمامی زمین، خدا را بانگ شادی دهید!
\v 2 جلال نام او را بسرایید
\v 3 خدا را بگویید: «چه مَهیب است کارهای تو!
\v 4 تمامی زمین تو را پرستش خواهند کرد،
\v 5 بیایید و ببینید خدا چه‌ها کرده است،
\v 6 دریا را به خشکی مبدل ساخت
\v 7 در او که به قدرت خود جاودانه فرمان می‌راند،
\v 8 ای قومها، خدای ما را متبارک خوانید؛
\v 9 زیرا جانهای ما را در میان زندگان نگاه داشته
\v 10 زیرا تو، خدایا، ما را آزموده‌ای؛
\v 11 ما را به دام درآوردی
\v 12 مردمان را بر سر ما سوار کردی
\v 13 با قربانیهای تمام‌سوز به خانه‌ات در خواهم آمد
\v 14 که لبهای خویش را بدانها گشودم
\v 15 قربانیهای تمام‌سوزِ پروار به تو تقدیم خواهم کرد
\v 16 ای همۀ خداترسان، بیایید و بشنوید؛
\v 17 به دهان خویش نزد او فریاد برآوردم؛
\v 18 اگر بدی را در دل خود منظور می‌داشتم،
\v 19 اما خدا براستی شنیده
\v 20 متبارک باد خدا که دعای مرا رد نکرده
\s5
\c 67
\p
\v 1 خدا ما را فیض و برکت عطا فرماید
\v 2 تا راههای تو در جهان شناخته شود
\v 3 خدایا، قومها تو را بستایند،
\v 4 قومها شاد باشند و بانگ شادی برآورند
\v 5 خدایا، قومها تو را بستایند،
\v 6 آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد
\v 7 خدا ما را مبارک خواهد ساخت
\s5
\c 68
\p
\v 1 خدا برخیزد و دشمنانش پراکنده شوند؛
\v 2 چنانکه دود رانده می‌شود،
\v 3 اما پارسایان شادمان باشند
\v 4 برای خدا سرود بخوانید و در ستایش نام او بسرائید،
\v # او را که بر ابرها سوار است، فریاد ستایش برافرازید؛
\v 5 پدر یتیمان و مدافع بیوه‌زنان
\v 6 خدا بی‌کسان را صاحب خانه و کاشانه می‌گرداند
\v 7 خدایا، هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی،
\v 8 زمین لرزید
\v 9 خدایا، تو باران فراوان بارانیدی
\v 10 جماعت تو در آن ساکن شدند،
\v 11 خداوندگار فرمان را صادر می‌کند؛
\v 12 شاهانِ لشکرها فرار کرده، می‌گریزند؛
\v 13 اگرچه در میان آغلها خفته باشی
\v 14 چون قادر مطلق
\v 15 ای کوه سترگ، ای کوه باشان؛
\v 16 چرا با حسد می‌نگری، ای کوهِ با قله‌های افراشته،
\v 17 ارابه‌های خدا ده‌ها هزار
\v 18 آنگاه که به عرش برین صعود کردی
\v 19 متبارک باد خداوندگار، خدای نجات ما
\v 20 خدای ما خدای نجات است،
\v 21 اما خدا سر دشمنان خویش را فرو خواهد کوبید
\v 22 خداوندگار فرموده است: «آنان را از باشان خواهم آورد؛
\v 23 تا تو پاهایت را در خون ایشان بشویی،
\v 24 خدایا، رژۀ تو دیده می‌شود
\v 25 در پیش، سرایندگانند؛ در پس، نوازندگان،
\v 26 خدا را در جماعت بزرگ متبارک خوانید،
\v 27 آنجاست بِنیامین کوچک، پیشاپیش ایشان،
\v 28 خدایت برای تو، قدرت را امر فرموده است؛
\v 29 به سبب معبدت در اورشلیم
\v 30 وحش نیزار را توبیخ فرما،
\v 31 فرستادگان از مصر خواهند آمد
\v 32 ای ممالک جهان، برای خدا سرود بخوانید،
\v 33 او را که بر آسمانها سوار است، بر آسمانهای کهن.
\v 34 قدرت خدا را اعلام کنید،
\v 35 خدایا تو در قُدس خویش مَهیبی؛
\s5
\c 69
\p
\v 1 خدایا نجاتم ده،
\v 2 در لجن‌زارِ ژرف فرو رفته‌ام،
\v 3 از فریاد خود خسته شده‌ام؛
\v 4 آنان که بی‌سبب از من نفرت دارند،
\v 5 خدایا تو حماقت مرا می‌دانی؛
\v 6 ای خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
\v 7 زیرا به‌خاطر توست که اهانت را بر خود هموار کرده‌ام
\v 8 در چشم برادرانم بیگانه گشته‌ام
\v 9 زیرا غیرت برای خانۀ تو مرا سوزانده است
\v 10 آنگاه که اشک ریخته، روزه داشته‌ام،
\v 11 آنگاه که پلاس را جامۀ خویش ساخته‌ام،
\v 12 موضوع گفتگوی دروازه‌نشینانم
\v 13 و اما من، خداوندا، در زمان لطف تو،
\v # و در امانت
\v 14 مرا از لجن‌زار خلاصی ده،
\v 15 مگذار سیلابها مرا در خود گیرند،
\v 16 خداوندا، اجابتم فرما، زیرا محبت تو نیکوست؛
\v 17 روی خود از خدمتگزار خویش مپوشان،
\v 18 به جانم نزدیک آمده، آن را بازخرید کن،
\v 19 تو اهانتی را که بر من می‌رود می‌دانی،
\v 20 اهانت، دل مرا شکسته است،
\v 21 به جای خوراک، مرا زرداب دادند
\v 22 باشد که سفرۀ ایشان، پیش رویشان، دامی گردد
\v 23 چشمانشان تار گردد تا نتوانند ببینند
\v 24 خشم خود را بر ایشان فرو ریز،
\v 25 منزلگاه ایشان متروک گردد،
\v 26 زیرا بر کسی که تو زده‌ای، آزار روا می‌دارند
\v 27 تقصیر بر تقصیرشان بیفزا،
\v 28 از دفتر زندگان محو گردند،
\v 29 و اما من، ستمدیده و دردمندم؛
\v 30 نام خدا را با سرودها خواهم ستود،
\v 31 این خدا را بیشتر پسند آید،
\v 32 مسکینان چون این را بینند، شادمان خواهند شد؛
\v 33 خداوند نیازمندان را اجابت می‌فرماید،
\v 34 آسمان و زمین او را بستایند،
\v 35 زیرا خدا صَهیون را نجات خواهد داد،
\v 36 نسل خادمانش آن را به میراث خواهند برد،
\s5
\c 70
\p
\v 1 خدایا، به رهانیدنم تعجیل کن!
\v 2 آنان که قصد جان من دارند،
\v 3 آنان که بر من هَه هَه می‌گویند،
\v 4 اما آنان که تو را می‌جویند،
\v 5 و اما من، ستمدیده و نیازمندم؛
\s5
\c 71
\p
\v 1 در تو ای خداوند پناه جُسته‌ام؛
\v 2 به عدالت خویش مرا برهان و خلاصی‌ام ده.
\v 3 مرا صخرۀ پناه باش،
\v 4 ای خدای من، مرا از دست شریران خلاصی ده،
\v 5 زیرا تو، ای خداوندگار، امید من هستی،
\v 6 از بدو تولد، تکیه‌گاهم تو بوده‌ای؛
\v 7 بسیاری را آیتی گشته‌ام،
\v 8 دهان من از ستایش تو آکنده است،
\v 9 به وقت پیری دورَم میفکن،
\v 10 زیرا دشمنان بر ضد من سخن می‌گویند،
\v 11 می‌گویند: «خدا ترکش کرده است؛
\v 12 خدایا، از من دور مباش!
\v 13 مُدعیانِ جانم سرافکنده و نابود گردند،
\v 14 و اما من، پیوسته امیدوار خواهم بود،
\v 15 دهانم از عدالت تو خبر خواهد داد،
\v 16 با اعمال پرقدرت خداوندگارْ یهوه خواهم آمد
\v 17 خدایا، تو مرا از روزگار جوانی تعلیم داده‌ای،
\v 18 پس خدایا تا به وقت پیری و سپیدمویی نیز ترکم مکن،
\v 19 عدالت تو، خدایا، تا به عرشِ برین می‌رسد،
\v 20 تو که مرا از تنگیها و بلاهای بسیار گذراندی،
\v 21 بزرگی مرا افزون خواهی کرد
\v 22 من هم تو را به آوای چنگ خواهم ستود،
\v 23 آنگاه که در ستایش تو بسرایم،
\v 24 زبانم نیز تمامی روز،
\s5
\c 72
\p
\v 1 خدایا، عدالت خود را به پادشاه عطا فرما،
\v 2 تا او قوم تو را به انصاف داوری کند،
\v 3 باشد که کوهها برای قوم وفور نعمت بار آورند
\v 4 باشد که او ستمدیدگانِ قوم را دادرسی کند،
\v 5 باشد که تا خورشید باقی است، از او
\v 6 باشد که همچون بارش باران بر چمنزارِ چیده شده باشد،
\v 7 باشد که پارسایان در ایام او بشکفند،
\v 8 باشد که از دریا تا به دریا فرمان براند،
\v # و از نهر
\v 9 باشد که در پیشگاهش صحرانشینان سر فرود آرند،
\v 10 باشد که شاهان تَرشیش و سرزمینهای ساحلی
\v 11 باشد که همۀ پادشاهان در برابرش سر فرود آرند
\v 12 زیرا او نیازمند را هنگامی که فریاد برمی‌کشد، رهایی می‌بخشد،
\v 13 بر بینوا و نیازمند ترحم می‌کند،
\v 14 جان ایشان را از ظلم و خشونت خواهد رهانید،
\v 15 عمرش دراز باد!
\v 16 باشد که غله در سراسر زمین فراوان گردد،
\v 17 باشد که نام او جاودانه پاینده مانَد،
\v 18 متبارک باد یهوه خدا، خدای اسرائیل!
\v 19 متبارک باد نام شکوهمندش تا ابد!
\v 20 دعاهای داوود پسر یَسا پایان می‌یابد.
\s5
\c 73
\p
\v 1 به درستی که خدا برای اسرائیل نیکوست؛
\v 2 و اما من، چیزی نمانده بود پاهایم بلغزد؛
\v 3 زیرا بر فخرفروشان حسد بردم،
\v 4 زیرا آنان را تا به مرگ دردی نیست؛
\v 5 همچون دیگران در زحمت نیستند،
\v 6 از این رو، گردنبند کِبر بر گردنشان است،
\v 7 چشمانشان از فربهی به در آمده است
\v 8 تمسخر می‌کنند و بدخواهانه سخن می‌گویند،
\v 9 دهانشان را بر ضد آسمان می‌گشایند،
\v 10 از این رو قوم او به آنها روی می‌آورند
\v # و مشتاقانه هر سخن آنها را می‌پذیرند.
\v 11 و می‌گویند: «خدا چگونه بداند؟
\v 12 آری، شریران چنین‌اند؛
\v 13 بی‌گمان من به عبث دل خود را پاک نگاه داشته‌ام؛
\v 14 همۀ روز مبتلا بوده‌ام؛
\v 15 اگر می‌گفتم: «‌چنین سخن خواهم گفت،»
\v 16 چون اندیشیدم که این را بفهمم،
\v 17 تا آنکه به قُدس خدا داخل شدم؛
\v 18 براستی که ایشان را در جاهای لغزنده قرار می‌دهی؛
\v 19 چه به ناگاه هلاک گشته‌اند!
\v 20 همچون رؤیای شب، آنگاه که آدمی چشم گشاید،
\v 21 آنگاه که جانم تلخ گشته بود
\v 22 وحشی بودم و جاهل
\v 23 [اما حال دریافته‌ام که] من پیوسته با توام،
\v 24 تو با مشورتِ خویش هدایتم می‌کنی،
\v 25 در آسمان جز تو کِه را دارم؟
\v 26 تن و دل من ممکن است زائل شود،
\v 27 زیرا براستی آنان که از تو دورند، هلاک خواهند شد؛
\v 28 اما مرا نیکوست که به خدا نزدیک باشم.
\s5
\c 74
\p
\v 1 خدایا، چرا تا ابد طردمان کرده‌ای؟
\v 2 به یاد آر جماعت خویش را که از قدیم خریدی،
\v 3 قدمهای خویش را به جانب این ویرانه‌های همیشگی بردار؛
\v 4 خصمانت در اندرون ملاقاتگاه تو برخروشیدند،
\v 5 همچون کسانی بودند که تبرهای خود را
\v 6 ایشان همۀ کنده‌کاریهای آن را
\v 7 قُدس تو را به آتش کشیده، با خاک یکسان کردند،
\v 8 در دل خویش گفتند: «آنان را به تمامی زیر سلطۀ خود خواهیم داشت!»
\v 9 نه آیات خویش را دیگر می‌بینیم،
\v 10 تا به کِی، خدایا، خصم ریشخند کند؟
\v 11 از چه سبب دست خویش را بازپس می‌کشی،
\v 12 اما خدا از قدیم پادشاه من است،
\v 13 تو بودی که دریا را به نیروی خود شکافتی،
\v 14 سرهای لِویاتان را تو فرو کوفتی،
\v 15 چشمه‌ها و جویبارها را تو روان ساختی؛
\v 16 روز از آن توست و شب از آن تو؛
\v 17 تو بودی که حدود زمین را مقرر داشتی؛
\v 18 به یاد آر این را، خداوندا، که دشمن چگونه ریشخند می‌کند،
\v 19 جان کبوتر خود را به جانوران وحشی مسپار،
\v 20 عهد خویش را پاس بدار،
\v 21 مگذار کوبیدگان با رسوایی واپس نشینند.
\v 22 برخیز، خدایا، و از حق خویش دفاع کن!
\v 23 هنگامۀ خصمان خود را از یاد مبر،
\s5
\c 75
\p
\v 1 خدایا، تو را سپاس می‌گوییم؛
\v 2 می‌گویی: «در وقتی که من برمی‌گزینم،
\v 3 آنگاه که زمین و همۀ ساکنان آن به لرزه درآیند،
\v 4 فخرفروشان را می‌گویم: ”دیگر فخر مفروشید!“،
\v # و شریران را می‌گویم: ”شاخ خود را برمیفرازید!
\v 5 شاخهایتان را به بلندی برمیفرازید،
\v 6 زیرا نه از شرق سرافرازی می‌آید،
\v 7 بلکه خداست که داوری می‌کند؛
\v 8 زیرا در دست خداوند پیاله‌ای است
\v 9 و اما من، تا به ابد این را اعلام خواهم کرد
\v 10 همۀ شاخهای شریران را قطع خواهم کرد،
\s5
\c 76
\p
\v 1 در یهودا، خدا را می‌شناسند؛
\v 2 منزلگاه او در سالیم
\v 3 در آنجا، تیرهای آتشین را بشکست،
\v 4 تو می‌درخشی
\v 5 دلاوران تاراج شدند؛
\v 6 به عتاب تو، ای خدای یعقوب
\v 7 براستی که تو مَهیب هستی!
\v 8 از آسمان داوری را اعلام کردی،
\v 9 آنگاه که خدا به داوری برخاست
\v 10 به‌یقین که خشم بشر به ستایش تو می‌انجامد،
\v 11 برای یهوه خدای خویش نذر کنید و وفا نمایید؛
\v 12 او جان حکمرانان را می‌گیرد،
\s5
\c 77
\p
\v 1 آواز من به سوی خداست،
\v 2 در روز تنگی خویش خداوندگار را می‌جویم؛
\v 3 خدا را یاد می‌کنم و می‌نالم؛
\v 4 چشمانم را باز نگاه می‌داری؛
\v 5 به ایام گذشته می‌اندیشم،
\v 6 شبانگاه سرود خویش را به یاد می‌آورم؛
\v 7 «آیا خداوندگار تا به ابد طرد خواهد نمود؟
\v 8 آیا محبت او برای همیشه پایان پذیرفته،
\v 9 آیا خدا فیض خود را از یاد برده،
\v 10 آنگاه گفتم: «این ضعف من است.»
\v 11 کارهای خداوند را یاد خواهم کرد؛
\v 12 در تمامی کارهای تو تأمل خواهم کرد
\v 13 خدایا، طریق تو در قدوسیت است.
\v 14 تو خدایی هستی که کارهای عجیب می‌کنی؛
\v 15 به بازوی خود قوم خویش را رهانیدی،
\v 16 خدایا، آبها تو را دیدند؛
\v 17 ابرها آب ریختند
\v 18 صدای رعدِ تو در گردباد بود،
\v 19 مسیر تو از میان دریا بود،
\v 20 تو قوم خویش را چون گله رهبری کردی،
\s5
\c 78
\p
\v 1 ای قوم من، به شریعت من گوش بسپارید؛
\v 2 دهان خود را به مَثَل خواهم گشود
\v 3 آنچه را که شنیده و دانسته‌ایم،
\v 4 آنها را از فرزندان ایشان پنهان نخواهیم داشت،
\v 5 او شهادتی در یعقوب بر پا داشت
\v 6 تا نسل بعد آن را بدانند،
\v 7 تا ایشان نیز بر خدا توکل کنند
\v 8 و همچون پدران خود نباشند
\v 9 بنی‌اِفرایِم، هرچند مسلح و کمان‌کش بودند،
\v 10 آنان عهد خدا را نگاه نداشتند
\v 11 کار‌های او را فراموش کردند،
\v 12 در برابر چشم پدرانشان کارهای شگفت کرده بود،
\v 13 دریا را بشکافت و ایشان را از میان آن گذرانید؛
\v 14 در روز ایشان را به ابر هدایت فرمود،
\v 15 در بیابان صخره‌ها را بشکافت
\v 16 از دلِ تخته‌سنگ چشمه‌ها بیرون آورد
\v 17 اما ایشان باز هم بیشتر به او گناه ورزیدند،
\v 18 با مطالبۀ خوراکی که در هوس آن بودند
\v 19 بر ضد خدا به سخن آمده، گفتند:
\v 20 هان صخره را زد، و آب فوران کرد
\v 21 پس چون خداوند این را شنید، به‌غایت خشمگین شد؛
\v 22 زیرا به خدا ایمان نداشتند،
\v 23 با این حال، افلاک برین را فرمان داد
\v 24 بر آنها ’مَنّا‘ بارانید تا بخورند،
\v 25 آدمیان نان فرشتگان را خوردند؛
\v 26 باد شرقی را در آسمانها وزانید،
\v 27 همچون غبار بر ایشان گوشت بارانید،
\v 28 آنها را در میان اردوگاه ایشان فرود آورد،
\v 29 تا توانستند خوردند و سیر شدند،
\v 30 اما پیش از آنکه هوس آنها ارضا شود،
\v 31 خشم خدا بر ایشان مشتعل گردید؛
\v 32 با این همه، باز گناه ورزیدند
\v 33 پس روزهای ایشان را در بطالت به سر آورد،
\v 34 هرگاه ایشان را می‌کشت، او را می‌جُستند،
\v 35 به یاد می‌آوردند که صخرۀ ایشان خداست،
\v 36 اما آنگاه به دهان خود تملق او را می‌گفتند،
\v 37 دلهایشان با او نبود،
\v 38 اما او که رحیم است
\v 39 به یاد آورد که ایشان بشرند،
\v 40 چند مرتبه در صحرا بر او تمرّد ورزیدند
\v 41 بارها و بارها خدا را آزمودند،
\v 42 دست او را به خاطر نداشتند،
\v 43 آنگاه که آیات خویش را در مصر به نمایش گذاشت،
\v 44 نهرهای ایشان را به خون بدل ساخت،
\v 45 انبوه پشه‌ها در میانشان گسیل داشت که ایشان را فرو خوردند،
\v 46 محصولشان را به آفت سپرد،
\v 47 تاکهایشان را به تگرگ از میان برد
\v 48 رمه‌هایشان را به تگرگ سپرد،
\v 49 خشم سوزان خود را بر ایشان گسیل داشت،
\v 50 راه را بر خشم خویش هموار ساخت،
\v 51 همۀ نخست‌زادگان مصر را زد،
\v # نوبرِ قوّت ایشان را در خیمه‌های حام.
\v 52 اما قوم خویش را همچون گوسفندان کوچ داد،
\v 53 ایشان را در امنیت راهبری فرمود تا نترسند؛
\v 54 پس آنان را به حدود مقدس خود آورد،
\v 55 قومها را از پیش روی ایشان بیرون راند،
\v 56 اما آنان خدا را آزمودند
\v 57 بلکه همچون پدرا‌نشان مرتد شدند و خیانت ورزیدند،
\v 58 با مکانهای بلند خود، او را به خشم آوردند؛
\v 59 چون خدا شنید، به‌غایت خشمگین شد،
\v 60 مسکن خود را در شیلوه ترک نمود،
\v 61 قوّت
\v 62 قوم خود را به شمشیر تسلیم کرد،
\v 63 جوانانشان را آتش در کام کشید،
\v 64 کاهنانشان به دم شمشیر افتادند،
\v 65 آنگاه خداوندگار همچون کسی که در خواب باشد، بیدار شد
\v 66 خصمان خویش را واپس راند،
\v 67 خیمۀ یوسف را رد کرد،
\v 68 اما قبیلۀ یهودا را برگزید،
\v 69 قُدس خود را چون آسمانهای رفیع بنا کرد،
\v 70 خدمتگزار خویش، داوود را برگزید
\v 71 از پس میشهای شیرده، وی را آورد،
\v 72 و او ایشان را با دلی راست شبانی کرد،
\s5
\c 79
\p
\v 1 خدایا، قومها به میراث تو داخل گشته‌اند؛
\v 2 اجساد خدمتگزارانت را خوراک مرغان هوا ساخته‌اند،
\v 3 خون ایشان را همچون آبْ گِرداگرد اورشلیم ریخته‌اند،
\v 4 نزد همسایگان رسوا شده‌ایم،
\v 5 تا به کی خداوندا؟ آیا تا به ابد خشمگین خواهی بود؟
\v 6 غضب خود را بر قومهایی بریز که تو را نمی‌شناسند،
\v 7 زیرا یعقوب را فرو بلعیده‌اند
\v 8 گناهان پیشینیان را، بر ما به یاد میاور!
\v 9 ای خدای نجات ما،
\v 10 چرا قومها بگویند:
\v 11 نالۀ اسیران به حضور تو برِسد!
\v 12 دامن همسایگان ما را، ای خداوندگار،
\v 13 آنگاه ما که قوم تو
\s5
\c 80
\p
\v 1 ای شبان اسرائیل، گوش فرا ده،
\v 2 پیش روی اِفرایِم، بِنیامین و مَنَسی،
\v 3 خدایا، ما را بازآور!
\v 4 ای یهوه، خدای لشکرها، تا چند
\v 5 نان اشک بدیشان خورانیدی،
\v 6 ما را موضوع نزاع همسایگانمان می‌سازی،
\v 7 ای خدای لشکرها، ما را بازآور؛
\v 8 تاکی از مصر برآوردی؛
\v 9 زمین را پیش روی آن فراخ ساختی،
\v 10 کوهها را به سایۀ خود پوشانید،
\v 11 شاخه‌های خود را تا به دریا
\v # و ساقه‌هایش را تا به نهر.
\v 12 پس چرا دیوارهای آن را فرو ریختی
\v 13 گرازهای جنگل ویرانش می‌کنند
\v 14 ای خدای لشکرها، نزد ما بازگرد!
\v 15 به یاری نهالی‌که دست راست تو غرس کرد،
\v # و پسری
\v 16 تاک تو را قطع کرده و به آتش سوزانده‌اند؛
\v 17 باشد که دست تو بر مرد دست راستت قرار گیرد،
\v 18 آنگاه از تو روی نخواهیم تافت؛
\v 19 ای یهوه خدای لشکرها، ما را بازآور؛
\s5
\c 81
\p
\v 1 برای خدا که قوّت ماست بانگ شادی برآورید!
\v 2 سرود آغاز کنید،
\v 3 کَرِنا را بنوازید در ماهِ نو،
\v 4 زیرا این است فریضه‌ای در اسرائیل،
\v 5 آن را شهادتی در یوسف قرار داد،
\v # صدایی ناآشنا می‌شنوم که می‌گوید:
\v 6 «بار از شانه‌ات برگرفتم؛
\v # دستهایت از سبد
\v 7 در تنگی فریاد برآوردی و تو را خلاصی دادم؛
\v 8 بشنو ای قوم من، که تو را برحذر می‌دارم!
\v 9 در میان تو خدای غیر نباشد
\v 10 من یهوه خدای تو هستم،
\v 11 «اما قوم من صدای مرا نشنیدند،
\v 12 پس ایشان را به سختیِ دلشان وانهادم
\v 13 کاش که قوم من به من گوش فرا می‌داد
\v 14 آنگاه به‌زودی دشمنانشان را مغلوب می‌ساختم
\v 15 آنان که از خداوند نفرت دارند در برابر او خاضعانه سر فرود می‌آوردند،
\v 16 اما تو را به نیکوترین گندم خوراک می‌دادم،
\s5
\c 82
\p
\v 1 خدا در شورای الهی در جایگاه خود قرار گرفته،
\v # در میان ’خدایان‘
\v 2 «تا به کی ناعادلانه داوری خواهید کرد
\v 3 بینوایان و یتیمان را دادرسی کنید،
\v 4 بینوایان و نیازمندان را خلاصی دهید،
\v 5 هیچ نمی‌دانند و هیچ نمی‌فهمند،
\v 6 گفتم: «شما خدایانید،
\v 7 اما همچون آدمیان خواهید مرد،
\v 8 خدایا برخیز و زمین را داوری فرما،
\s5
\c 83
\p
\v 1 خدایا، خاموش مباش؛
\v 2 بنگر که چگونه دشمنانت طغیان کرده‌اند،
\v 3 بر قوم تو مَکرها می‌اندیشند،
\v 4 می‌گویند: «بیایید نابودشان کنیم تا دیگر قومی نباشند،
\v 5 به یک دل دسیسه می‌چینند،
\v 6 خیمه‌های اَدوم و اسماعیلیان،
\v 7 جِبال، عَمّون و عَمالیق،
\v 8 آشور نیز بدیشان پیوسته است؛
\v 9 با ایشان همان کن که با مِدیان کردی؛
\v 10 که در عِین‌دور هلاک شدند،
\v 11 بزرگانشان را چون عُرِب و ذِئِب بساز،
\v 12 که می‌گفتند: «بیایید چراگاههای خدا را
\v 13 ای خدای من، ایشان را چون غبار گردباد گردان،
\v 14 چنانکه آتش جنگل را می‌سوزاند
\v 15 همچنان به تندباد خویش تعقیبشان کن
\v 16 رویهایشان را از شرم آکنده ساز
\v 17 باشد که تا به ابد شرمسار و پریشان باشند،
\v 18 بگذار بدانند که تو تنها،
\s5
\c 84
\p
\v 1 ای خداوندِ لشکرها،
\v 2 جان من مشتاق بلکه مدهوش گشته است
\v 3 حتی گنجشک نیز برای خود خانه‌ای یافته،
\v 4 خوشا به حال آنان که در خانۀ تو ساکنند
\v 5 خوشا به حال مردمانی که نیرویشان از توست،
\v 6 چون از وادی اشکها
\v # و باران پاییزی نیز آن را به آبگیرها
\v 7 از قوّت تا به قوّت پیش می‌روند،
\v 8 ای خداوند، خدای لشکرها، دعایم را بشنو!
\v 9 خدایا، بر سپرِ
\v 10 زیرا یک روز در صحنهای تو
\v 11 زیرا یهوهْ خدا آفتاب و سپر است؛
\v 12 ای خداوندِ لشکرها،
\s5
\c 85
\p
\v 1 خداوندا، بر سرزمین خویش نظر لطف افکندی،
\v # و سعادت گذشته را به یعقوب بازگردانیدی!
\v 2 تقصیر قوم خود را آمرزیدی
\v 3 تمامی غضب خویش را برگردانیدی
\v 4 ای خدای نجات ما،
\v 5 آیا تا ابد بر ما خشم خواهی گرفت؟
\v 6 آیا دیگر بار احیای‌مان نخواهی کرد
\v 7 خداوندا، محبت خویش را به ما بنما،
\v 8 باشد که آنچه خداْ یهوه خواهد گفت، بشنوم؛
\v 9 به‌یقین که نجات او به ترسندگانش نزدیک است،
\v 10 محبت و وفاداری با هم ملاقات خواهند کرد؛
\v 11 وفاداری از زمین خواهد رویید،
\v 12 آری، خداوند آنچه را نیکوست، عطا خواهد فرمود،
\v 13 عدالت پیشاپیش وی خواهد رفت
\s5
\c 86
\p
\v 1 ای خداوند، گوش فرا ده و اجابتم فرما،
\v 2 جان مرا حفظ کن، زیرا سرسپردۀ توام.
\v 3 خداوندگارا، مرا فیض عطا فرما،
\v 4 جان خدمتگزارت را شاد کن،
\v 5 خداوندگارا، تو نیکو و آمرزنده‌ای،
\v 6 خداوندا، به دعایم گوش فرا ده؛
\v 7 در روز تنگی خود تو را می‌خوانم،
\v 8 خداوندگارا، در میان خدایان کسی چون تو نیست،
\v 9 خداوندگارا، قومهایی که آفریده‌ای،
\v 10 زیرا که تو بزرگی و کارهای شگفت می‌کنی؛
\v 11 خداوندا، راه خود را به من بیاموز،
\v 12 ای خداوندگارْ خدای من، تو را به تمامی دل خواهم ستود؛
\v 13 زیرا که محبت تو به من عظیم است؛
\v 14 خدایا، متکبران بر ضد من برخاسته‌اند؛
\v 15 اما خداوندگارا، تو خدایی رحیم و فیاضی!
\v 16 روی به سویم بگردان و مرا فیض‌عطا فرما!
\v 17 مرا نشانی از احسان خود مرحمت فرما،
\s5
\c 87
\p
\v 1 شهری که او بنیان نهاده
\v 2 خداوند دروازه‌های صَهیون را دوست می‌دارد،
\v 3 ای شهر خدا،
\v 4 رَهَب
\v # فلسطین را نیز، و صور را، همراه با کوش؛
\v 5 و دربارۀ صَهیون گفته خواهد شد که
\v 6 آنگاه که خداوند قومها را ثبت می‌کند چنین خواهد نگاشت:
\v 7 سرایندگان و رقص‌کنندگان به یکسان می‌سرایند که:
\s5
\c 88
\p
\v 1 ای یهوه، خدای نجات من،
\v 2 دعایم به حضور تو برسد!
\v 3 زیرا جان من از بلایا آکنده شده است،
\v 4 در شمار فرو روندگانِ به هاویه شمرده شده‌ام؛
\v 5 در میان مردگان رها گشته‌ام،
\v 6 مرا در عمیق‌ترین حفره نهاده‌ای،
\v 7 خشم تو بر من سنگین شده است؛
\v 8 همدمانِ مرا از من گرفته‌ای
\v 9 دیدگانم از اندوه تار شده است.
\v 10 آیا شگفتیهای خود را به مردگان می‌نمایانی؟
\v 11 آیا از محبتت در گور سخن خواهد رفت،
\v # یا از وفاداریت در دیار هلاکت؟
\v 12 آیا شگفتیهایت در تاریکی شناخته می‌شود،
\v 13 اما من نزد تو ای خداوند، فریاد کمک برمی‌آورم؛
\v 14 خداوندا، چرا جان مرا ترک می‌کنی
\v 15 از جوانی، مبتلا و نزدیک به مرگ بوده‌ام؛
\v # از تو به هراس افتاده و درمانده‌ام.
\v 16 خشم تو از سر من گذشته،
\v 17 همۀ روز چون آب مرا احاطه کرده،
\v 18 یاران و دوستانم را از من دور کرده‌ای؛
\s5
\c 89
\p
\v 1 محبتهای خداوند را تا به ابد خواهم سرایید؛
\v 2 زیرا گفتم که محبت تا به ابد بنا خواهد شد،
\v 3 گفتی که «با برگزیدۀ خود عهد بسته‌ام،
\v 4 ”نسل تو را تا به ابد استوار خواهم ساخت
\v 5 خداوندا، باشد که آسمانها شگفتیهای تو را بستایند،
\v 6 زیرا کیست در آسمانها که با خداوند برابری تواند کرد؟
\v 7 خدا در شورای قُدْسیان بی‌نهایت مَهیب است؛
\v 8 ای یهوه، خدای لشکرها، کیست مانند تو؟
\v 9 بر خروش دریا فرمان می‌رانی،
\v 10 رَهَب
\v 11 آسمان از آن توست و زمین نیز از آن تو.
\v 12 شمال و جنوب را تو آفریدی؛
\v 13 بازوی تو نیرومند است،
\v 14 عدل و انصاف اساس تخت توست،
\v # محبت و وفاداری
\v 15 خوشا به حال آنان که آواز شادمانی را می‌شناسند،
\v 16 تمامی روز در نام تو وجد می‌کنند،
\v 17 زیرا که تو جلال و قوّت ایشانی،
\v # و به لطف خویش شاخ
\v 18 زیرا سپر ما از آنِ خداوند است،
\v 19 زمانی در عالم رؤیا سخن گفتی،
\v 20 خدمتگزار خویش داوود را یافته‌ام،
\v 21 دست من با او خواهد بود،
\v 22 دشمن از او بهره نخواهد کشید،
\v 23 خصمانش را از برابر او تار و مار خواهم کرد،
\v 24 امانت و محبتِ من همراه او خواهد بود،
\v 25 دست او را بر دریا مسلط خواهم ساخت،
\v 26 او مرا ندا در داده، خواهد گفت: ”تو پدر من هستی،
\v 27 من نیز او را فرزندِ ارشدِ خویش خواهم ساخت،
\v 28 محبت خود را به او تا به ابد پاس خواهم داشت،
\v 29 سلسلۀ او را تا به ابد استوار خواهم ساخت،
\v 30 اگر فرزندانش شریعت مرا ترک کنند،
\v 31 اگر فرایض مرا زیر پا گذارند،
\v 32 آنگاه عِصیان ایشان را به چوبْ تنبیه خواهم کرد،
\v 33 ولی محبتم را از او دریغ نخواهم داشت،
\v 34 عهد خود را بی‌حرمت نخواهم ساخت
\v 35 یک بار برای همیشه به قدوسیت خود سوگند خوردم،
\v 36 که سلسلۀ او تا به ابد پابرجا خواهد ماند
\v 37 همچون ماه جاودانه استوار خواهد بود،
\v 38 اما اکنون تو روی گردانیده، او را طرد کرده‌ای
\v 39 عهد خود را با خدمتگزارت باطل کرده‌ای،
\v 40 همۀ حصارهایش را در هم شکسته‌ای
\v 41 رهگذران جملگی او را چپاول می‌کنند،
\v 42 دست راستِ خصمان وی را برافراشته‌ای،
\v 43 دم شمشیرش را برگردانیده‌ای
\v 44 جلال او را منقطع ساخته‌ای
\v 45 روزهای جوانی‌اش را کوتاه کرده‌ای،
\v 46 ای خداوند تا به کِی؟ آیا تا به ابد خود را پنهان خواهی کرد؟
\v 47 به یاد دار که ایام حیاتم چه کوتاه است!
\v 48 کدام انسان است که زیست کند و مرگ را نبیند،
\v 49 خداوندگارا، کجاست آن محبت نخستین تو،
\v 50 خداوندگارا، طعنه‌هایی را که بر خدمتگزارت می‌زنند به یاد آر،
\v 51 که دشمنانت بدانها ریشخندم می‌کنند،
\v 52 خداوند تا به ابد متبارک باد!
\s5
\c 90
\p
\v 1 خداوندگارا، مسکن
\v 2 پیش از آنکه کوهها زاده شوند،
\v 3 انسان را به خاک بازمی‌گردانی
\v 4 زیرا هزار سال در نظر تو
\v 5 ایشان را همچون سیلاب می‌روبی؛
\v 6 بامدادان می‌شکفد و می‌روید
\v 7 زیرا به خشم تو پایان می‌پذیریم،
\v 8 تقصیرهایمان را فرا رویت نهاده‌ای،
\v 9 زیرا روزهایمان به تمامی در خشمت کاهیده می‌شود،
\v 10 روزهای عمر ما هفتاد سال است
\v 11 کیست که از قدرت خشم تو آگاه باشد؟
\v 12 پس ما را بیاموز تا روزهای خود را بشماریم،
\v 13 خداوندا، برگرد! تا چند؟
\v 14 صبحگاهان ما را از محبت خود سیر کن
\v 15 شادمانمان گردان
\v 16 اعمال تو بر بندگانت نمایان شود
\v 17 لطف
\s5
\c 91
\p
\v 1 آن که در مخفیگاه آن متعال قرار گزیند،
\v # زیر سایۀ قادر مطلق
\v 2 دربارۀ خداوند می‌گویم
\v 3 به‌یقین، اوست که تو را از دام صیاد خواهد رهانید
\v 4 او تو را با پرهای خویش خواهد پوشانید،
\v 5 از خوف شب نخواهی ترسید،
\v 6 از طاعونی که در تاریکی راه می‌رود، بیم نخواهی داشت
\v 7 گرچه هزار تن در کنار تو فرو افتند،
\v 8 تنها با چشمانت خواهی نگریست
\v 9 چون خداوند را پناهگاه خویش گردانیده‌ای،
\v 10 هیچ بدی بر تو واقع نخواهد شد
\v 11 زیرا فرشتگانش را دربارۀ تو فرمان خواهد داد
\v 12 آنها تو را بر دستهایشان خواهند گرفت
\v 13 بر شیر و افعی گام خواهی نهاد؛
\v 14 خداوند می‌فرماید: «چون مرا دوست می‌دارد،
\v 15 او مرا خواهد خواند و من او را اجابت خواهم کرد؛
\v 16 به عمر دراز، او را سیر خواهم کرد
\s5
\c 92
\p
\v 1 چه نیکوست خداوند را ستودن،
\v 2 بامدادان محبت تو را اعلام کردن،
\v 3 با نوای بربطِ ده‌تار
\v 4 زیرا که تو ای خداوند، مرا به کارهایت شادمان ساخته‌ای؛
\v 5 اعمال تو ای خداوند چه عظیم است،
\v 6 مرد وحشی نمی‌داند
\v 7 که هرچند شریران چون علف برویند
\v 8 اما تو ای خداوند، تا به ابد متعال هستی!
\v 9 زیرا که دشمنانت، ای خداوند،
\v 10 اما تو شاخ
\v 11 دیدگانم شکست دشمنانم را دیده است،
\v 12 پارسا چون درخت خرما خواهد شکفت،
\v 13 آنان که در خانۀ خداوند غرس شده‌اند،
\v 14 در پیری نیز میوه خواهند آورد
\v 15 تا اعلام کنند که خداوند راست است؛
\s5
\c 93
\p
\v 1 خداوند پادشاهی می‌کند،
\v 2 تخت سلطنت تو از قدیم استوار گشته است،
\v 3 سیلابها برافراشته‌اند، ای خداوند!
\v 4 شکوهمندتر از آواز آبهای بسیار،
\v 5 شهادات تو بی‌نهایت امین است،
\s5
\c 94
\p
\v 1 ای خدای انتقام‌گیرنده، ای یهوه،
\v 2 ای داور زمین، سر برافراز
\v 3 شریران تا به کی، خداوندا،
\v 4 سخنان گستاخانه جاری می‌سازند؛
\v 5 قوم تو را، ای خداوند، لِه می‌کنند؛
\v 6 بیوه‌زنان و غریبان را می‌کُشند،
\v 7 و می‌گویند: «خداوند نمی‌بیند!
\v 8 ای بی‌فهمانِ قوم، دریابید!
\v 9 آیا آن که گوش را غرس کرد، نمی‌شنود؟
\v 10 آیا آن که قومها را تأدیب می‌کند، توبیخ نمی‌نماید؟
\v 11 خداوند از افکار انسان آگاه است؛
\v 12 خوشا به حال کسی که تو ای خداوند تأدیبش می‌کنی،
\v 13 او را از روزهای بلا آسایش می‌بخشی،
\v 14 زیرا خداوند قوم خود را وا نخواهد گذاشت،
\v 15 داوری بار دیگر بر پارسایی منطبق خواهد شد،
\v 16 کیست که برای من بر ضد مردمان شریر بر‌خیزد؟
\v 17 اگر خداوند یاور من نبود،
\v 18 آنگاه که گفتم: «پای من می‌لغزد»،
\v 19 در کثرت غصه‌های دل من،
\v 20 آیا کرسی شرارت با تو متفق تواند شد،
\v 21 آنها بر ضد جان پارسا همداستان می‌شوند،
\v 22 اما خداوند قلعۀ بلند من شده است،
\v 23 خباثت ایشان را بر سرشان بر خواهد گردانید،
\s5
\c 95
\p
\v 1 بیایید خداوند را شادمانه بسراییم،
\v 2 به پیشگاهش با شکرگزاری نزدیک شویم
\v 3 زیرا یهوه، خدای بزرگ است،
\v 4 نشیبهای زمین در دست اوست،
\v 5 دریا از آنِ اوست، او آن را بساخت،
\v 6 بیایید تا پرستش و سَجده کنیم،
\v 7 زیرا او خدای ماست،
\v 8 دلهای خود را سخت مسازید،
\v # چنانکه در مِریبَه
\v # در روز مَسَّه،
\v 9 آنجا پدران شما مرا آزمایش و امتحان کردند،
\v 10 چهل سال از آن نسل بیزار بودم،
\v 11 پس در خشم خود سوگند خوردم
\s5
\c 96
\p
\v 1 برای خداوند سرودی تازه بسرایید!
\v 2 برای خداوند بسرایید و نام او را متبارک خوانید!
\v 3 جلال او را در میان ملتها بازگویید،
\v 4 زیرا خداوند بزرگ است و به‌غایت شایان ستایش؛
\v 5 زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بی‌ارزشند،
\v 6 فرّ و شکوه به حضور وی است
\v 7 ای طوایف قومها، وصف خداوند را بگویید!
\v 8 وصف جلال نام خداوند را بگویید!
\v 9 خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید!
\v 10 باشد که در میان قومها بگویید، «خداوند پادشاهی می‌کند!
\v 11 آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛
\v 12 صحرا و هرآنچه در آن است، شادمان گردد.
\v 13 پیش روی خداوند، زیرا که می‌آید،
\s5
\c 97
\p
\v 1 خداوند پادشاهی می‌کند!
\v 2 ابرها و تاریکی غلیظ گرداگرد اوست،
\v 3 آتش پیش روی وی می‌رود
\v 4 آذرخشهای او جهان را روشن می‌سازد؛
\v 5 کوهها از حضور خداوند چون موم ذوب می‌شوند،
\v 6 آسمانها عدالت او را اعلام می‌کنند،
\v 7 پرستندگان تمثالهای تراشیده جملگی شرمسار خواهند شد،
\v 8 صَهیون شنیده، شادی می‌کند،
\v 9 زیرا که تو خداوندا، بر تمامی زمین متعال هستی!
\v 10 ای دوستدارانِ خداوند، از بدی نفرت کنید!
\v 11 نور برای پارسایان کاشته می‌شود،
\v 12 ای پارسایان، در خداوند شادی کنید
\s5
\c 98
\p
\v 1 برای خداوند سرودی تازه بسرایید،
\v 2 خداوند نجات خود را اعلام فرموده،
\v 3 او محبت و وفاداری خود را
\v 4 ای تمامی زمین، برای خداوند فریاد شادمانی سر دهید!
\v 5 خداوند را با چنگ بسرایید،
\v 6 با کَرِناها و آوای سُرنا،
\v 7 دریا و هر چه در آن است بخروشد؛
\v 8 نهرها دستک زنند،
\v 9 در حضور خداوند،
\s5
\c 99
\p
\v 1 خداوند پادشاهی می‌کند،
\v 2 خداوند در صَهیون بزرگ است،
\v 3 باشد که نام عظیم و مَهیب تو را بستایند!
\v 4 پادشاه در اقتدار خویش، عدالت را دوست می‌دارد؛
\v 5 یهوه خدای ما را برافرازید،
\v 6 موسی و هارون از کاهنانش بودند،
\v 7 در ستون ابر با ایشان سخن گفت؛
\v 8 ای یهوه، خدای ما،
\v 9 یهوه، خدای ما را برافرازید،
\s5
\c 100
\p
\v 1 ای تمامی روی زمین،
\v 2 خداوند را با شادی عبادت نمایید،
\v 3 بدانید که یهوه خداست!
\v 4 به دروازه‌های او با شکرگزاری داخل شوید،
\v 5 زیرا خداوند نیکوست
\s5
\c 101
\p
\v 1 محبت و عدالت را خواهم سرایید،
\v 2 در طریقِ بی‌عیب با مراقبت سالک خواهم بود.
\v 3 هیچ چیزِ بی‌مایه را در نظر خویش نخواهم گذاشت.
\v 4 دل منحرف از من به دور خواهد بود،
\v 5 هر آن کس را که در نهان بر همسایۀ خویش افترا زند،
\v 6 بر وفادارانی که در زمین‌اند نظر لطف خواهم داشت،
\v 7 فریبکار در خانۀ من ساکن نخواهد شد،
\v 8 هر بامداد، شریرانِ زمین را جملگی هلاک خواهم کرد،
\s5
\c 102
\p
\v 1 خداوندا دعایم را بشنو!
\v 2 در روز تنگی‌ام،
\v 3 زیرا روزهایم چون دود سپری می‌شود،
\v 4 دلم همچون علف بریده شده و خشک گردیده است؛
\v 5 به سبب نالۀ بلندم
\v 6 همچون جغد صحرا
\v 7 در بستر خود بیدار می‌مانم؛
\v 8 همۀ روز، دشمنانم بر من طعنه می‌زنند؛
\v 9 زیرا خاکستر را چون نان می‌خورم
\v 10 به سبب خشم و غضب تو،
\v 11 روزهایم همچون سایۀ شامگاهی گشته،
\v 12 اما تو، خداوندا، تا ابد بر تخت نشسته‌ای،
\v 13 تو بر خواهی خاست و بر صَهیون شفقت خواهی کرد،
\v 14 زیرا که خادمانت سنگهایش را عزیز می‌دارند،
\v 15 قومها از نام خداوند خواهند ترسید،
\v 16 زیرا خداوند صَهیون را بنا خواهد کرد
\v 17 او به دعای بیچارگان التفات خواهد کرد،
\v 18 باشد که این برای نسل آینده نوشته شود،
\v 19 «او از عرش مقدس خود فرو نگریست؛
\v 20 تا نالۀ اسیران را بشنود
\v 21 تا نام خداوند را در صَهیون بر زبان رانند
\v 22 آن هنگام که ملتها گرد هم آیند
\v 23 در میانۀ راه
\v 24 پس گفتم:
\v 25 تو از قدیم بنیان زمین را نهادی،
\v 26 آنها از میان می‌روند، اما تو بر جا می‌مانی!
\v 27 اما تو همان هستی،
\v 28 فرزندانِ خدمتگزارانت قرار خواهند یافت،
\s5
\c 103
\p
\v 1 ای جان من خداوند را متبارک بخوان!
\v 2 ای جان من، خداوند را متبارک بخوان
\v 3 که همۀ گناهانت را می‌آمرزد،
\v 4 که حیات تو را از هاویه فدیه می‌دهد
\v 5 که جان تو را به چیزهای نیکو سیر می‌کند
\v 6 خداوند عدل و انصاف را برای همۀ مظلومان به جا می‌آورد.
\v 7 او راههای خود را به موسی آموخت
\v 8 یهوه رحیم و فیاض است،
\v 9 تا ابد محاکمه نخواهد کرد،
\v 10 او با ما مطابق گناهانمان رفتار نمی‌کند
\v 11 زیرا به اندازه‌ای که آسمان از زمین فراتر است،
\v 12 به اندازه‌ای که مشرق از مغرب دور است
\v 13 چنانکه پدر بر فرزندان خود رئوف است،
\v 14 زیرا سرشتِ ما را می‌داند،
\v 15 و اما انسان، روزهای عمرش همچون علف است؛
\v 16 اما به وزش بادی از میان می‌رود،
\v 17 اما از ازل تا به ابد
\v 18 و آنان که عهد او را حفظ می‌کنند
\v 19 خداوند تخت خویش را در آسمان استوار ساخته،
\v 20 ای فرشتگان خداوند، او را متبارک خوانید،
\v 21 ای جمیع لشکریان او،
\v 22 ای همۀ کارهای خداوند،
\s5
\c 104
\p
\v 1 ای جان من، خداوند را متبارک بخوان!
\v 2 و نور را همچون ردا به خود می‌پیچی.
\v 3 و تیرکهای اتاقهایت را بر آبها می‌نهی.
\v 4 تو بادها را فرستادگان
\v # و شعله‌های آتش را خادمان خویش می‌سازی.
\v 5 تو اساس زمین را بر پایه‌های آن استوار ساختی،
\v 6 تو آن را به آبهای ژرف همچون ردا پوشانیدی،
\v 7 اما از عتاب تو گریختند،
\v 8 بر فراز کوهها برآمدند و به دره‌ها سرازیر شدند،
\v 9 حدّی برای آنها قرار دادی که از آن نگذرند،
\v 10 تو چشمه‌ها را در وادیها جاری می‌سازی،
\v 11 آنها جانداران صحرا را جملگی سیراب می‌کنند،
\v 12 پرندگانِ هوا در کنار آنها منزل دارند،
\v 13 تو از جایگاه رفیع خود کوهها را آبیاری می‌کنی،
\v 14 تو علف را برای چارپایان می‌رویانی،
\v 15 و شراب را تا دل آدمی را شاد گرداند،
\v 16 درختان خداوند سیراب‌اند،
\v 17 پرندگان لانه‌های خود را در آنها می‌سازند،
\v 18 کوههای بلند برای بزهای وحشی است،
\v # و صخره‌ها پناهگاه خرگوشان
\v 19 او ماه را برای تعیین فصلها ساخت؛
\v 20 تاریکی می‌آوری و شب می‌شود،
\v 21 شیران ژیان در پیِ طعمۀ خود می‌غرند،
\v 22 چون آفتاب بر‌می‌آید، بازمی‌گردند،
\v 23 آنگاه آدمی به کار خویش بیرون می‌رود،
\v 24 ای خداوند، کارهای تو چه بسیار است!
\v 25 و دریا نیز، در آنجا، وسیع و پهناور،
\v 26 کشتیها بر روی آن می‌روند،
\v 27 چشم امید اینان جملگی بر توست،
\v 28 چون این را به آنها می‌بخشی،
\v 29 اما چون روی خود را می‌پوشانی،
\v 30 چون روح خود را می‌فرستی،
\v 31 باشد که جلال خداوند تا به ابد پایدار مانَد!
\v 32 که بر زمین می‌نگرد، و زمین به لرزه درمی‌آید!
\v 33 من تا زنده هستم خداوند را خواهم سرایید!
\v 34 تفکر من برای او لذتبخش باشد،
\v 35 اما گنهکاران از زمین محو گردند،
\v # هَلِلویاه!
\s5
\c 105
\p
\v 1 خداوند را سپاس گویید و نام او را بخوانید!
\v 2 او را بسرایید و برایش سرود ستایش بخوانید!
\v 3 در نام قدوس او فخر کنید؛
\v 4 خداوند و قوّت او را بطلبید؛
\v 5 عجایبی را که به عمل آورده است، یاد بدارید،
\v 6 ای نسلِ خادم او ابراهیم،
\v 7 اوست یهوه خدای ما!
\v 8 عهد خود را تا ابد یاد می‌دارد،
\v 9 عهدی را که با ابراهیم بست،
\v 10 آن را چون فریضه‌ای برای یعقوب استوار فرمود،
\v 11 گفت: «به تو سرزمین کنعان را خواهم بخشید،
\v 12 آنگاه که شمارشان اندک بود
\v 13 آنگاه که از قومی به قوم دیگر آواره بودند،
\v 14 نگذاشت کسی بر ایشان ظلم روا دارد،
\v 15 «دست خود را بر مسیحان من دراز مکنید،
\v 16 او قحطی را بر زمین فرا خواند
\v 17 و مردی را پیشاپیش ایشان فرستاد،
\v 18 پاهای او را به غُل و زنجیر زخمی کردند،
\v 19 تا زمانی که سخن او واقع گردید،
\v 20 پادشاه فرستاد و رهایش کرد؛
\v 21 او را بر خانۀ خویش سرور ساخت،
\v 22 تا به ارادۀ خود بزرگان وی را در بند نهد
\v 23 آنگاه اسرائیل به مصر درآمد،
\v 24 او قوم خویش را بسیار بارور ساخت،
\v 25 لیکن دل آنان را برگردانید تا از قوم او نفرت کنند،
\v 26 او خادم خویش موسی را فرستاد،
\v 27 آنان آیات او را در میان ایشان به ظهور آوردند،
\v 28 او تاریکی فرستاد و ظلمت پدید آمد؛
\v # زیرا با کلام او مخالفت ورزیدند.
\v 29 آبهایشان را به خون بدل ساخت،
\v 30 سرزمینشان از قورباغه پُر شد،
\v 31 او سخن گفت و انبوه مگسها پدید آمد،
\v 32 به عوض باران، بدیشان تگرگ داد،
\v 33 درختان تاک و انجیر ایشان را زد
\v 34 سخنی گفت، و انبوه ملخها آمدند،
\v 35 همۀ نباتاتِ زمین ایشان را فرو بلعیدند،
\v 36 آنگاه همۀ نخست‌زادگان را در سرزمین ایشان زد،
\v 37 او اسرائیل
\v 38 مصر از رفتن آنها شادمان بود،
\v 39 ابری برای پوشش گسترانید،
\v 40 تقاضا کردند، و برایشان بلدرچین فرستاد
\v 41 صخره را بشکافت و آب برجهید،
\v 42 زیرا که کلام مقدس خویش را به یاد آورد
\v 43 او قوم خود را با شادمانی بیرون آورد،
\v 44 سرزمینهای قومها را بدیشان بخشید،
\v 45 تا فرایض او را نگاه دارند،
\s5
\c 106
\p
\v 1 هَلِلویاه!
\v 2 کیست که اعمال نیرومند خداوند را بیان تواند کرد
\v 3 خوشا به حال آنان که عدالت را به جا می‌آورند
\v 4 خداوندا، چون بر قوم خود نظر لطف افکنی، مرا به یاد آور،
\v 5 تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم
\v 6 ما و پدرانمان گناه کرده‌ایم،
\v 7 پدران ما، هنگامی که در مصر بودند
\v 8 اما او به‌خاطر نام خود، ایشان را نجات بخشید،
\v 9 دریای سرخ را عتاب کرد، و خشکید؛
\v 10 آنان را از چنگ خصم نجات بخشید،
\v 11 آبها مخالفان ایشان را پوشانید،
\v 12 آنگاه به کلام او ایمان آوردند،
\v 13 اما کارهای او را به‌زودی از یاد بردند،
\v 14 هوای نَفْس خود را در بیابان پیروی کردند،
\v 15 پس آنچه خواستند بدیشان عطا فرمود،
\v 16 در اردوگاه بر موسی حسد بردند،
\v 17 پس زمین دهان گشود و داتان را فرو برد،
\v 18 آتش در میانِ جمع ایشان زبانه کشید
\v 19 در حوریب گوساله‌ای ساختند،
\v 20 جلال خود را معاوضه کردند،
\v 21 خدا را که نجات‌دهندۀ ایشان بود از یاد بردند،
\v 22 آن که عجایب در سرزمین حام به عمل آورده بود،
\v 23 پس گفت که هلاکشان خواهد کرد -
\v 24 سرزمین دلپذیر را خوار شمردند،
\v 25 در خیمه‌های خود همهمه کردند،
\v 26 پس با دست برافراشته سوگند خورد
\v 27 و نسلشان را در میان قومها پخش خواهد کرد،
\v 28 سپس با بَعَل فِغور هم‌یوغ شدند،
\v 29 با کارهای خود خداوند را به خشم آوردند،
\v 30 آنگاه فینِحاس ایستاد و میانجیگری کرد،
\v 31 و این برای او پارسایی محسوب گشت،
\v 32 همچنین نزد آبهای مِریبَه خداوند را خشمگین کردند،
\v 33 زیرا روح وی را مکدر ساختند،
\v 34 ملتها را هلاک نکردند،
\v 35 بلکه با قومها درآمیختند
\v 36 بتهای ایشان را عبادت کردند،
\v 37 پسران خود را برای دیوها قربانی کردند
\v 38 خون بی‌گناه را ریختند،
\v 39 پس با کارهای خود نجس گردیدند
\v 40 بنابراین خشم خداوند بر قومش افروخته شد،
\v 41 آنان را به دست قومها تسلیم کرد،
\v 42 دشمنان بر آنها ظلم کردند،
\v 43 بارها ایشان را رهایی بخشید
\v 44 با این همه، بر تنگی ایشان نظر افکند،
\v 45 به‌خاطر آنها عهد خویش را به یاد آورد،
\v 46 اسیرکنندگانِ آنها را جملگی،
\v 47 ای یهوه، خدای ما، نجاتمان ده،
\v 48 متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل،
\s5
\c 107
\p
\v 1 خداوند را سپاس گویید،
\v 2 چنین گویند فدیه‌شدگان خداوند،
\v # که ایشان را از تنگی
\v 3 و از سرزمینها گِردشان آورده است،
\v 4 برخی در بیابانهای بی‌آب و علف سرگردان شدند،
\v 5 گرسنه و بسیار تشنه،
\v 6 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
\v 7 آنان را از راهی راست هدایت کرد،
\v 8 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،
\v 9 زیرا که جان آرزومند را سیر می‌گرداند
\v 10 برخی در تاریکی و ظلمت غلیظ نشسته بودند،
\v 11 زیرا بر کلام خدا طغیان ورزیده،
\v 12 پس دلهای ایشان را زیر بار مشقت خم ساخت؛
\v 13 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
\v 14 ایشان را از تاریکی و ظلمت غلیظ بیرون آورد،
\v 15 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،
\v 16 زیرا که درهای برنجین را در هم می‌شکند،
\v 17 برخی به واسطۀ راههای عِصیانگرانۀ خود احمق گردیدند،
\v 18 جان ایشان از هر خوراکی کراهت داشت،
\v 19 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
\v 20 کلام خود را فرستاد و شفایشان داد،
\v 21 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،
\v 22 قربانیهای تشکر تقدیم کنند،
\v 23 برخی بر کشتیها رهسپار دریا شدند،
\v 24 کارهای خداوند را دیدند،
\v 25 زیرا او سخن گفت و بادْ توفان را به پا داشت
\v 26 به آسمانها بالا رفتند
\v 27 همچو مستان افتان و خیزان شدند،
\v 28 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
\v 29 توفان را آرام و ساکت ساخت،
\v 30 شادمان شدند چون آرامی پدید آمد
\v 31 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند
\v 32 او را در جماعت مردمان تمجید کنند،
\v 33 او رودخانه‌ها را به بیابان بدل می‌سازد
\v 34 و زمین بارور را به شوره‌زار،
\v 35 بیابان را به حوضهای آب بدل می‌سازد
\v 36 گرسنگان را آنجا اِسکان می‌دهد
\v 37 مزارع را می‌کارند و تاکستانها غرس می‌کنند،
\v 38 ایشان را برکت می‌دهد، و به‌غایت کثیر می‌گردند
\v 39 چون از شمار ایشان کم می‌شود و ذلیل می‌گردند،
\v 40 او اهانت را بر حاکمان می‌ریزد
\v 41 اما نیازمند را از مذلت ایشان برمی‌افرازد،
\v 42 صالحان این را می‌بینند و شادمان می‌شوند،
\v 43 هر که حکیم است در این امور بیاندیشد
\s5
\c 108
\p
\v 1 خدایا، دل من استوار است؛
\v # با همۀ وجودم
\v 2 ای چنگ و بربط بیدار شوید!
\v 3 خداوندا، تو را در میان ملتها خواهم ستود،
\v 4 زیرا محبت تو عظیم است،
\v 5 خدایا، بر آسمانها متعال شو،
\v 6 به دست راست خویش نجات دِه
\v 7
\v 8 جِلعاد از آن من است و مَنَسی از آن من؛
\v 9 موآب ظرف دست‌شویی من است؛
\v 10 کیست که مرا به شهر حصاردار درآوَرَد؟
\v 11 مگر نه تو، خدایا، که طردمان کرده‌ای،
\v 12 در برابر دشمن، یاریمان فرما،
\v 13 با خدا پیروز خواهیم شد،
\s5
\c 109
\p
\v 1 ای خدایی که می‌ستایمت،
\v 2 زیرا که دهان شرارت و دهان فریب را بر من گشوده‌اند
\v 3 مرا با سخنان کینه‌توزانه در میان گرفته‌اند،
\v 4 در جواب دوستی، مدعی من می‌گردند،
\v # در حالی که من برایشان دعا می‌کنم.
\v 5 نیکی مرا با بدی پاداش می‌دهند،
\v 6 می‌گویند مردی شریر بر ضد او بگمار؛
\v # بگذار مدعی
\v 7 چون محاکمه‌اش می‌کنند، مجرم بیرون آید،
\v 8 روزهایش اندک باشند،
\v 9 فرزندانش بی‌پدر گردند
\v 10 باشد که فرزندانش آواره شوند و گدایی کنند،
\v # و ویرانه‌های خانۀ خویش را جستجو نمایند.
\v 11 باشد که طلبکار همۀ دارایی‌اش را ضبط کند،
\v 12 باشد که کسی بر او احسان نکند
\v 13 باشد که خاندانش منقطع شود،
\v 14 باشد که معصیت پدرانش در حضور خداوند به یاد آورده شود،
\v 15 آنها پیوسته در مد نظر خداوند باشد،
\v 16 زیرا محبت‌کردن را در نظر نیاورد،
\v 17 چون لعنت کردن را دوست می‌داشت،
\v 18 لعنت کردن را همچون جامه بر تن کرد،
\v 19 باشد که آن لعنتها همچون ردایی باشد که بر گِرد خود می‌پیچد،
\v 20 باشد که خداوند مدعیان مرا چنین سزا دهد،
\v 21 اما تو ای خداوندگارْ یهوه،
\v 22 زیرا من فقیر و نیازمندم،
\v 23 همچون سایۀ شامگاهی رخت بسته‌ام،
\v 24 زانوانم از روزه لرزان است؛
\v 25 مضحکۀ مدعیان شده‌ام؛
\v 26 ای یهوه خدایم، یاری‌ام فرما؛
\v 27 بگذار بدانند که این دست توست،
\v 28 بگذار نفرین کنند، اما تو برکت ده؛
\v 29 باشد که مدعیانم به رسوایی ملبس گردند
\v 30 خداوند را به دهان خود شکر بسیار خواهم گفت؛
\v 31 زیرا به دست راست شخص نیازمند می‌ایستد،
\s5
\c 110
\p
\v 1 خداوند به خداوندگار من گفت:
\v 2 خداوند عصای اقتدار تو را
\v 3 در روزی که به جنگ روی
\v 4 خداوند سوگند خورده
\v 5 خداوند بر دست راست توست!
\v 6 او قومها را داوری خواهد کرد
\v 7 او از نهر کنار راه خواهد نوشید؛
\s5
\c 111
\p
\v 1 هَلِلویاه!
\v 2 کارهای خداوند عظیم است؛
\v 3 کار او پر از جلال و شکوه است،
\v 4 او خویشتن را به کارهای شگفتش شهره ساخته است؛
\v 5 او ترسندگان خود را روزی می‌دهد،
\v 6 قوّت کارهای خویش را بر قوم خود اعلام داشته،
\v 7 اعمال دستهایش حق و عدل است،
\v 8 پایدارند تا ابد‌الآباد،
\v 9 فدیه را برای قوم خود فرستاد،
\v 10 ترس خداوندآغاز حکمت است،
\s5
\c 112
\p
\v 1 هَلِلویاه!
\v 2 فرزندانش از دلاوران زمین خواهند بود،
\v 3 دولت و توانگری در خانۀ اوست،
\v 4 در تاریکی، نور برای صالحان طلوع می‌کند،
\v 5 فرخنده است شخص سخاوتمند و قرض‌دهنده،
\v 6 زیرا پارسا هرگز جنبش نخواهد خورد؛
\v 7 از خبر بد نخواهد ترسید؛
\v 8 دل او پایدار است
\v 9 با گشاده‌دستی به نیازمندان بخشیده،
\v # شاخش
\v 10 شریر این را می‌بیند و به خشم می‌آید،
\s5
\c 113
\p
\v 1 هَلِلویاه!
\v 2 نام خداوند متبارک باد،
\v 3 از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن،
\v 4 خداوند بر تمامی قومها متعال است،
\v 5 کیست مانند یهوه خدای ما،
\v 6 آن که سر فرود می‌آورد،
\v 7 او بینوا را از خاک برمی‌گیرد،
\v 8 تا ایشان را با امیران بنشاند،
\v 9 زن نازاد را خانواده‌دار می‌سازد،
\s5
\c 114
\p
\v 1 آنگاه که اسرائیل از مصر بیرون آمد،
\v 2 یهودا قُدسِ خدا
\v 3 دریا بدید و بگریخت،
\v 4 کوهها همچون قوچ به جَست و خیز درآمدند،
\v 5 ای دریا، تو را چه شد که گریختی؟
\v 6 ای کوهها، که همچون قوچ به جست و خیز درآمدید؟
\v 7 ای زمین، بلرز!
\v 8 که صخره را حوض آب گردانید،
\s5
\c 115
\p
\v 1 نه ما را، خداوندا، نه ما را!
\v 2 چرا قومها بگویند:
\v 3 خدای ما در آسمان است،
\v 4 اما بتهای ایشان از نقره و طلاست،
\v 5 دهان دارند، اما سخن نمی‌گویند!
\v 6 گوش دارند، اما نمی‌شنوند!
\v 7 دستها دارند، اما حس نمی‌کنند!
\v 8 سازندگان آنها مانند خودشان خواهند شد،
\v 9 ای اسرائیل، بر خداوند توکل کنید!
\v # او یاور و سپر شماست.
\v 10 ای خاندان هارون، بر خداوند توکل کنید!
\v 11 ای ترسندگان خداوند، بر خداوند توکل کنید!
\v 12 خداوند ما را به یاد آورده است؛ او برکتمان خواهد داد.
\v 13 او ترسندگان خداوند را برکت خواهد داد،
\v 14 خداوند شما را افزونی بخشد،
\v 15 مبارکِ خداوند باشید،
\v 16 آسمانها، آسمانهای خداوند است،
\v 17 مردگان نیستند که خداوند را می‌ستایند،
\v 18 ماییم که خداوند را می‌ستاییم،
\s5
\c 116
\p
\v 1 خداوند را دوست می‌دارم،
\v 2 چون گوش خود را به من مایل گردانیده،
\v 3 بندهای مرگ بر گِرد من پیچید،
\v 4 آنگاه نام خداوند را خوانده، گفتم:
\v 5 خداوند فیّاض و عادل است؛
\v 6 خداوند ساده‌دلان را حفظ می‌کند؛
\v 7 ای جان من به استراحت خود برگرد،
\v 8 زیرا که تو جان مرا از مرگ رهانیدی،
\v 9 تا در حضور خداوند گام بردارم،
\v 10 ایمان داشتم، پس گفتم:
\v 11 در پریشانی خود گفتم:
\v 12 دِینِ خود را به خداوند چگونه ادا کنم،
\v 13 پیالۀ نجات را بر خواهم افراشت
\v 14 نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد،
\v 15 مرگ سرسپردگان خداوند
\v 16 خداوندا، من بندۀ تو‌ام؛
\v # بندۀ تو و پسر کنیز تو؛
\v 17 قربانی شکرگزاری به تو تقدیم خواهم کرد
\v 18 نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد،
\v 19 در صحنهای خانۀ خداوند،
\s5
\c 117
\p
\v 1 ای همۀ قومها، خداوند را بستایید!
\v 2 زیرا که عظیم است محبت او به ما،
\s5
\c 118
\p
\v 1 خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
\v 2 اسرائیل بگوید:
\v 3 خاندان هارون بگویند:
\v 4 ترسندگان خداوند بگویند:
\v 5 در تنگی خود خداوند را خواندم،
\v 6 خداوند با من است، پس نخواهم ترسید.
\v 7 خداوند همچون یاور من با من است؛
\v 8 پناه بردن بر خداوند بهتر است
\v 9 پناه بردن بر خداوند بهتر است
\v 10 همۀ قومها مرا احاطه‌کردند،
\v 11 از هر سو احاطه‌ام کردند،
\v 12 مانند زنبور احاطه‌ام کردند،
\v 13 سخت بر من فشار آوردند
\v 14 خداوند قوّت و سرود من است؛
\v 15 فریادهای شادی و پیروزی
\v 16 دست راست خداوند متعال است،
\v 17 من نخواهم مرد، بلکه زیست خواهم کرد،
\v 18 خداوند مرا به‌سختی تنبیه کرد،
\v 19 دروازه‌های پارسایی را بر من بگشایید،
\v 20 این است دروازۀ خداوند
\v 21 تو را سپاس می‌گویم که مرا اجابت فرمودی،
\v 22 سنگی که معماران رد کردند
\v # مهمترین سنگ بنا
\v 23 این را خداوند کرده،
\v 24 این است روزی که خداوند ساخته است،
\v 25 آه ای خداوند، نجاتمان ده!
\v 26 مبارک است آن که به نام خداوند می‌آید!
\v 27 یهوه خداست،
\v 28 خدای من تویی،
\v 29 خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
\s5
\c 119
\p
\v 1 خوشا به حال آنان که در راستی گام برمی‌دارند،
\v 2 خوشا به حال آنان که شهادات او را نگاه می‌دارند،
\v 3 به هیچ روی کج‌رَوی نمی‌کنند،
\v 4 تو احکام خویش را صادر کرده‌ای
\v 5 کاش که راههای من مستحکم شود
\v 6 آنگاه شرمسار نخواهم شد،
\v 7 تو را با دلی صالح سپاس می‌گویم،
\v 8 فرایض تو را نگاه خواهم داشت،
\v 9 چگونه مرد جوان راهِ خود را پاک نگاه دارد؟
\v 10 تو را به جان و دل می‌جویم؛
\v 11 کلام تو را در دل خود ذخیره کرده‌ام،
\v 12 خداوندا تو متبارکی
\v 13 به لبهای خویش بازمی‌گویم،
\v 14 از پیرویِ قوانین تو شادمان می‌گردم،
\v # چنانکه از به دست آوردن ثروتی عظیم!
\v 15 در احکام تو تأمل می‌کنم،
\v 16 از فرایض تو لذت می‌برم؛
\v 17 به خادمت احسان کن
\v 18 چشمانم را بگشا
\v 19 من بر زمین، غریبم؛
\v 20 جانم از شدتِ اشتیاق به قوانین تو
\v 21 تو متکبرانِ ملعون را توبیخ می‌کنی،
\v 22 ننگ و تحقیر را از من بگردان،
\v 23 حتی اگر حاکمان در نشست خود بر ضد من فتوا دهند،
\v 24 نیز شهادات تو مایۀ لذت من است،
\v 25 جان من به خاک چسبیده است؛
\v 26 راههای خود را برشمردم و تو مرا اجابت فرمودی؛
\v 27 طریق احکامِ خود را به من بفهمان؛
\v 28 جان من از فرط اندوه گداخته شده است؛
\v 29 راه فریب را از من به دور دار،
\v 30 من طریق وفاداری را برگزیده‌ام،
\v 31 خداوندا، به شهادات تو می‌چسبم؛
\v 32 در طریق فرمانهای تو می‌دوم،
\v 33 خداوندا، طریق فرایض خود را به من بیاموز؛
\v 34 مرا فهم عطا فرما تا شریعت تو را نگاه دارم،
\v 35 مرا در طریقِ فرمانهای خود هدایت فرما،
\v 36 دل مرا به شهادات خود مایل گردان،
\v 37 چشمانم را از دیدن بطالت بگردان،
\v 38 کلام خود را با خادمت استوار فرما،
\v 39 ننگی را که از آن در هراسم از من دورکن،
\v 40 هان در اشتیاق احکام تواَم!
\v 41 خداوندا، محبتهای تو به من برسد،
\v 42 آنگاه خواهم توانست اهانت‌کنندۀ خود را پاسخ گویم،
\v 43 کلام راستی را از دهانم یکسره برمگیر!
\v 44 شریعت تو را همیشه نگاه خواهم داشت،
\v 45 در آسایش گام خواهم زد،
\v 46 در حضور پادشاهان از شهادات تو سخن خواهم گفت
\v 47 زیرا لذت من در فرمانهای توست،
\v 48 فرمانهای تو را حرمت و دوست خواهم داشت،
\v 49 کلام خود به خادمت را به یاد آر،
\v 50 تسلای من در مصیبتم این است
\v 51 متکبرانْ سخت ریشخندم می‌کنند،
\v 52 خداوندا، قوانین تو را که از قدیم است، به یاد می‌آورم،
\v 53 حدت خشم مرا فرو می‌گیرد،
\v 54 در خانۀ غربت من،
\v 55 خداوندا، شبانگاه نامت را یاد می‌کنم،
\v 56 این نصیب من شده است
\v 57 خداوند نصیبِ من است؛
\v 58 از دل و جان روی تو را می‌طلبم،
\v 59 به راههای خود اندیشیده‌ام،
\v 60 می‌شتابم و درنگ نمی‌کنم،
\v 61 ریسمانهای شریران گرد من می‌پیچد،
\v 62 نیمه‌های شب برمی‌خیزم تا سپاست گویم،
\v 63 همۀ ترسندگانت را رفیقم،
\v 64 خداوندا، زمین سرشار از محبت تو است؛
\v 65 خداوندا، بنا به وعده‌ات
\v 66 مرا معرفت و تشخیص درست بیاموز،
\v 67 پیش از آنکه مصیبت بینم، رَه به خطا می‌پیمودم،
\v 68 تو نیکو هستی و نیکویی می‌کنی؛
\v 69 متکبران بر من دروغ بسته‌اند،
\v 70 دل ایشان سنگ و بی‌احساس است،
\v 71 مرا نیکوست که مصیبت دیدم،
\v 72 شریعت دهان تو برایم بهتر است،
\v 73 دستان تو مرا ساخت و شکل داد؛
\v 74 ترسندگانِ تو مرا خواهند دید و شادمان خواهند شد،
\v 75 خداوندا، می‌دانم که قوانین تو عدل است،
\v 76 بگذار محبت تو مایۀ تسلی من گردد،
\v 77 رحمتهای تو به من برسد تا زنده مانم،
\v 78 باشد که متکبران سرافکنده شوند
\v 79 باشد که ترسندگان تو به من روی نمایند،
\v # آنان که شهادات تو را می‌دانند.
\v 80 باشد که دل من به تمامی بر فرایض تو معطوف باشد،
\v 81 جان من برای نجاتِ تو مدهوش گشته،
\v 82 دیدگانم در انتظارِ وعدۀ تو کم‌سو شده؛
\v 83 هرچند مانند مَشکی فرسوده در دودم،
\v 84 خادمت تا به کِی منتظر بماند؟
\v 85 متکبران برایم چاله‌ها کنده‌اند،
\v 86 فرمانهای تو جملگی قابل اعتماد است؛
\v 87 نزدیک بود مرا از روی زمین نیست گردانند،
\v 88 بر حسب محبت خود مرا زنده بدار،
\v 89 خداوندا، کلام تو جاودانه
\v 90 امانت تو نسل اندر نسل است،
\v 91 آنها به حکم تو تا به امروز برقرارند،
\v 92 اگر شریعت تو مایۀ لذت من نمی‌بود،
\v 93 احکام تو را هرگز از یاد نمی‌برم،
\v 94 من از آن تو هستم؛ پس نجاتم ده!
\v 95 شریران منتظرند تا مرا هلاک کنند،
\v 96 برای هر کمالی حدی می‌بینم،
\v 97 شریعت تو را چقدر دوست می‌دارم!
\v 98 فرمان تو مرا از دشمنانم حکیم‌تر می‌سازد،
\v 99 از همۀ آموزگارانم خردمندتر گشته‌ام،
\v 100 از ریش‌سپیدان فهیم‌تر شده‌ام،
\v 101 پای خود را از هر راه بد بازداشته‌ام،
\v 102 از قوانین تو روی نمی‌گردانم،
\v 103 کلام تو به مذاقم چه شیرین‌است،
\v 104 از احکام تو فهم را کسب می‌کنم،
\v 105 کلام تو برای پاهای من چراغ،
\v 106 سوگند خورده و آن را استوار ساخته‌ام،
\v 107 بسیار مصیبت کشیده‌ام؛
\v 108 خداوندا، هدایای اختیاریِ دهان مرا منظور فرما،
\v 109 من همیشه جان در کف دارم،
\v 110 شریران برایم دام گسترده‌اند،
\v 111 شهادات تو را تا به ابد میراث خویش ساخته‌ام،
\v 112 دل خود را به حفظ فرایض تو مایل ساخته‌ام،
\v 113 از مردمانی که سرسپرده نیستند کراهت دارم،
\v 114 تو پناهگاه و سپر من هستی،
\v 115 ای بدکاران از من دور شوید،
\v 116 بر حسب وعده‌ات دست مرا بگیر تا زنده بمانم،
\v 117 از من حمایت کن تا نجات یابم،
\v 118 تو آنان را که از فرایض تو گمراه می‌شوند حقیر می‌شماری؛
\v 119 تو همۀ شریرانِ زمین را چون تُفاله به دور می‌افکنی؛
\v 120 از ترس تو موی بر تنم راست شده است؛
\v 121 به عدل و داد عمل کرده‌ام؛
\v 122 خیریت خادم خود را ضامن شو،
\v 123 دیدگانم از انتظار برای نجات تو تار گشته،
\v 124 با خدمتگزار خویش مطابق محبت خود رفتار کن،
\v 125 من خادم توام،
\v 126 وقت آن رسیده که خداوند عمل کند،
\v 127 بنابراین، فرمانهای تو را دوست می‌دارم،
\v 128 از این رو، احکام تو را جملگی راست می‌دانم،
\v 129 شهادات تو شگفت‌انگیز است،
\v 130 باز شدن کلام تو نور می‌بخشد،
\v 131 دهان خود را گشوده، لَه لَه می‌زنم،
\v 132 بر من نظر کن و مرا فیض عطا فرما،
\v 133 گامهای مرا در کلام خود استوار فرما،
\v 134 مرا از ظلم انسان رهایی ده،
\v 135 روی خود را بر خادم خویش تابان ساز،
\v 136 نهرهای آب از دیدگانم جاری است،
\v 137 خداوندا، تو عادلی
\v 138 شهاداتی که تو امر فرموده‌ای عدل است،
\v 139 غیرتم مرا می‌سوزاند،
\v 140 وعدۀ تو به‌غایت آزموده شده،
\v 141 هرچند من ناچیز و حقیرم،
\v 142 عدالت تو عدالتی است جاودانه،
\v 143 تنگی و فشار مرا درگرفته،
\v 144 شهادات تو عدل است تا ابدالآباد؛
\v 145 به تمامی دل فریاد برمی‌آورم؛ خداوندا، مرا اجابت فرما،
\v 146 تو را می‌خوانم؛ نجاتم دِه!
\v 147 بر سپیده‌دم سبقت می‌جویم و فریاد برمی‌آورم؛
\v 148 چشمانم بر پاسهای شب پیشی می‌گیرد،
\v 149 بر حسب محبت خود صدایم را بشنو!
\v 150 آنان که در پی نقشه‌های پلید می‌روند نزدیک آمده‌اند،
\v 151 ولی تو نزدیک هستی، ای خداوند؛
\v 152 دیرزمانی است که از شهادات تو دانسته‌ام
\v 153 بر مذلت من بنگر و مرا برهان،
\v 154 به دفاع از حقِ من برخیز و مرا برهان!
\v 155 نجات از شریران دور است،
\v 156 رحمتهای تو ای خداوند بسیار است؛
\v 157 آزاردهندگان و دشمنان من بی‌شمارند،
\v 158 خیانت‌پیشگان را می‌بینم و کراهت دارم،
\v 159 ببین که احکام تو را چقدر دوست می‌دارم،
\v 160 جملۀ کلام تو راستی است،
\v 161 حاکمان بی‌سبب آزارم می‌دهند،
\v 162 من در وعدۀ تو شادی می‌کنم
\v 163 از دروغ نفرت و کراهت دارم،
\v 164 روزی هفت بار تو را می‌ستایم،
\v 165 دوستداران شریعت تو را سلامتی بسیار است،
\v 166 خداوندا، در انتظار نجات تو هستم،
\v 167 جان من شهادات تو را نگاه می‌دارد،
\v 168 احکام و شهادات تو را نگاه می‌دارم،
\v 169 خداوندا، فریادم به درگاه تو برسد؛
\v 170 فریاد التماسم به درگاه تو برسد؛
\v 171 ستایش از لبهایم جاری خواهد شد،
\v 172 زبانم در وصف کلامت خواهد سرایید،
\v 173 دست تو برای یاریِ من آماده باشد،
\v 174 خداوندا مشتاق نجات تو هستم،
\v 175 جان مرا زنده بدار تا تو را بستایم
\v 176 همچون گوسفندی گمشده، گمراه گشته‌ام؛
\s5
\c 120
\p
\v 1 در تنگی خود خداوند را می‌خوانم،
\v 2 خداوندا، رهایی‌ام دِه
\v 3 ای زبانِ حیله‌گر، او با تو چه کند؟
\v 4 تیرهای تیزِ مرد دلاور را،
\v # با اخگرهای سوزانِ درخت رُتَم!
\v 5 وای بر من که در ماشِک اقامت گزیده‌ام،
\v # و در میان خیمه‌های قیدار
\v 6 چه به طول انجامید سکونت من
\v 7 من مردِ صلح‌ام؛
\s5
\c 121
\p
\v 1 چشمان خود را به سوی کوهها برمی‌افرازم؛
\v 2 یاری من از سوی خداوند است
\v 3 او نخواهد گذاشت پای تو بلغزد؛
\v 4 آری، او که حافظ اسرائیل است
\v 5 خداوند حافظ توست!
\v 6 آفتاب در روز به تو آزار نخواهد رسانید؛
\v 7 خداوند تو را از هر بدی حفظ خواهد کرد؛
\v 8 خداوند آمد و شد تو را پاس خواهد داشت،
\s5
\c 122
\p
\v 1 شادمان می‌شدم آنگاه که مرا می‌گفتند:
\v 2 پاهای ما ایستاده است
\v 3 اورشلیم بسان شهری بنا شده است
\v 4 بدان‌جا قبیله‌ها برمی‌آیند،
\v 5 آنجا تختهای داوری بر پاست،
\v 6 برای صلح و سلامت اورشلیم دعا کنید:
\v 7 در میان برجهایت امنیت حکمفرما باشد،
\v 8 به‌خاطر برادران و یارانم می‌گویم:
\v 9 به‌خاطرِ خانۀ یهوه خدای ما،
\s5
\c 123
\p
\v 1 به سوی تو چشمان خود را برمی‌افرازم،
\v 2 همچون چشم دوختن غلامان به دست سرور خویش،
\v 3 ما را فیض ببخشا، ای خداوند، ما را فیض ببخشا.
\v 4 جان ما بس سیر شده است از تمسخرِ آسودگان
\s5
\c 124
\p
\v 1 اگر خداوند با ما نمی‌بود -
\v 2 اگر خداوند با ما نمی‌بود،
\v 3 و هنگامی که خشمشان بر ما افروخته شد،
\v 4 آنگاه سیل ما را در کام می‌کشید،
\v 5 آری، آبهای خروشان
\v 6 متبارک باد خداوند
\v 7 همچون پرنده‌ای
\v 8 یاری ما در نام خداوند است
\s5
\c 125
\p
\v 1 آنان که بر خداوند توکل دارند
\v 2 چنانکه کوهها گرداگرد اورشلیم‌اند،
\v 3 عصای
\v 4 خداوندا، در حقِ نیکان، نیکی کن،
\v 5 اما آنان را که به راههای کج خویش روی کرده‌اند،
\s5
\c 126
\p
\v 1 چون خداوند سعادت گذشته را به صَهیون بازگردانید،
\v # همچون کسانی بودیم که خواب می‌بینند.
\v 2 آنگاه دهانمان از خنده پر شد،
\v 3 آری، خداوند برای ما کارهای عظیم کرده است،
\v 4 خداوندا، سعادت گذشته را به ما بازگردان
\v # چون چشمه‌ساران در بیابان!
\v 5 آنان که با اشکها می‌کارند،
\v 6 آن که گریان بیرون می‌رود
\s5
\c 127
\p
\v 1 اگر خداوند خانه را بنا نکند،
\v 2 بیهوده است که زود برمی‌خیزید
\v # زیرا او محبوبان خویش را خواب می‌بخشد.
\v 3 فرزندان،
\v 4 بسان تیرها در دست مرد دلاور،
\v 5 خوشا به حال آن که تَرکِش خویش از آنها پر سازد!
\s5
\c 128
\p
\v 1 خوشا به حال هر آن که از خداوند می‌ترسد،
\v 2 تو از دسترنجِ خود خواهی خورد،
\v 3 زن تو چون تاکی بارآور
\v 4 آری، این چنین مبارک خواهد بود
\v 5 باشد که خداوند تو را از صَهیون برکت دهد.
\v 6 باشد که فرزندانِ فرزندانت را به چشم ببینی!
\s5
\c 129
\p
\v 1 از ایام جوانی بر من بسیار ستم کرده‌اند -
\v 2 «از ایام جوانی بر من بسیار ستم کرده‌اند،
\v 3 شخم‌زنَندگان بر پشت من شخم زدند،
\v 4 اما خداوند عادل است؛
\v 5 باشد کسانی که از صَهیون بیزارند
\v 6 همچون علفی باشند که بر بامها می‌روید،
\v 7 که دروگر دست خود را از آن پر نتواند کرد،
\v 8 و نه رهگذران توانند گفت:
\s5
\c 130
\p
\v 1 خداوندا، از ژرفاها نزد تو فریاد برمی‌آورم؛
\v 2 خداوندا، آوازم را بشنو!
\v 3 خداوندا، اگر گناهان را منظور داری
\v 4 اما آمرزش نزد توست،
\v 5 منتظر خداوندم، جان من در انتظار است،
\v 6 جان من برای خداوند انتظار می‌کشد؛
\v 7 ای اسرائیل، بر خداوند امید دار،
\v 8 او خود، اسرائیل را فدیه خواهد کرد،
\s5
\c 131
\p
\v 1 خداوندا، دل من متکبر نیست،
\v 2 بلکه جان خویش را آرام و خاموش ساخته‌ام،
\v # همچون کودک شیر خورده
\v 3 ای اسرائیل بر خداوند امید دار،
\s5
\c 132
\p
\v 1 خداوندا، داوود را به یاد آر،
\v 2 که چگونه برای خداوند سوگند یاد کرد،
\v 3 «به خیمه و خانۀ خویش در نخواهم آمد،
\v 4 خواب به چشمان خود نخواهم داد،
\v 5 تا آنگاه که مکانی برای خداوند بیابم
\v 6 اینک، در اِفراتَه ذکر آن
\v 7 «بیایید به مسکنِ او برویم،
\v 8 خداوندا، برخیز و به استراحتگاه خویش بیا،
\v 9 کاهنان تو به پارسایی ملبس شوند،
\v 10 به‌خاطر خادمت داوود،
\v 11 خداوند برای داوود براستی سوگند خورد،
\v 12 اگر پسران تو عهد مرا نگاه دارند
\v 13 زیرا خداوند صَهیون را برگزیده،
\v 14 «این است استراحتگاه من تا به ابد.
\v 15 آذوقۀ آن را به‌یقین برکت خواهم داد
\v 16 کاهنانش را به نجات ملبس خواهم ساخت،
\v 17 آنجا شاخی
\v 18 دشمنانش را به شرمساری خواهم پوشانید،
\s5
\c 133
\p
\v 1 اینک چه خوش و چه دلپسند است
\v 2 همچون روغن خوشبو بر سر است،
\v 3 و همچون شبنمِ حِرمون
\s5
\c 134
\p
\v 1 هان، خداوند را متبارک خوانید،
\v 2 دستان خویش به سوی قُدس
\v 3 باشد که خداوند تو را از صَهیون برکت دهد،
\s5
\c 135
\p
\v 1 هَلِلویاه!
\v 2 ای شما که در خانۀ خداوند به خدمت می‌ایستید،
\v 3 خداوند را بستایید، زیرا خداوند نیکوست؛
\v 4 زیرا خداوند یعقوب را برای خود برگزید،
\v 5 می‌دانم که خداوندْ بزرگ است؛
\v 6 خداوند هرآنچه را که بخواهد، به انجام می‌رساند،
\v 7 اوست که ابرها را از کرانهای زمین برمی‌آورَد؛
\v 8 اوست که نخست‌زادگان مصر را کشت،
\v 9 آیات و عجایب خود را در میان تو ای مصر فرستاد،
\v 10 قومهای بسیار را زد
\v 11 سیحون، شاه اَموریان،
\v 12 و سرزمین ایشان را به میراث بخشید،
\v 13 خداوندا، نام تو جاودانه است،
\v 14 زیرا خداوند قوم خود را دادرسی خواهد کرد،
\v 15 بتهای قومها طلا و نقره بیش نیستند،
\v 16 دهان دارند، اما سخن نمی‌گویند،
\v 17 گوش دارند، اما نمی‌شنوند،
\v 18 سازندگان آنها مانند خودشان خواهند شد،
\v 19 ای خاندان اسرائیل، خداوند را متبارک خوانید!
\v 20 ای خاندان لاوی، خداوند را متبارک خوانید!
\v 21 خداوند از صَهیون متبارک باد،
\s5
\c 136
\p
\v 1 خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
\v 2 خدای خدایان را سپاس گویید،
\v 3 رَبّ‌الارباب را سپاس گویید،
\v 4 او را که تنها شگفتیهای عظیم می‌کند،
\v 5 او را که به خردمندی آسمانها را آفرید،
\v 6 او را که زمین را بر آبها گسترانید،
\v 7 او را که نورافشانهای بزرگ آفرید،
\v 8 خورشید را برای سلطنت بر روز،
\v 9 ماه و ستارگان را برای سلطنت بر شب،
\v 10 او را که نخست‌زادگان مصر را زد،
\v 11 و اسرائیل را از میان ایشان بیرون آورد،
\v 12 با دستی مقتدر و بازویی دراز،
\v 13 او را که دریای سرخ
\v 14 و اسرائیل را از میان آن عبور داد،
\v 15 اما فرعون و لشکرش را به دریای سرخ افکند،
\v 16 او را که قوم خویش را در بیابان رهبری کرد،
\v 17 او را که پادشاهان بزرگ را زد،
\v 18 او را که شاهان مقتدر را کُشت،
\v 19 سیحون شاه اَموریان را،
\v 20 و عوج شاه باشان را،
\v 21 و زمین ایشان را به میراث داد،
\v 22 میراثی برای خادم خود اسرائیل،
\v 23 او را که ما را در ذلّتمان به یاد آورد،
\v 24 و ما را از چنگ خصمانمان در ربود،
\v 25 او را که همۀ جانداران را خوراک می‌دهد،
\v 26 خدای آسمانها را سپاس گویید،
\s5
\c 137
\p
\v 1 کنار نهرهای بابِل،
\v 2 بر درختان بید که در میان آنند
\v 3 زیرا اسیرکنندگانِ ما در آنجا از ما سرود خواستند،
\v 4 چگونه سرود خداوند را در زمین بیگانه بخوانیم؟
\v 5 ای اورشلیم، اگر تو را فراموش کنم،
\v # باشد که دست راستم هنرش
\v 6 اگر تو را یاد نکنم،
\v 7 خداوندا، به یاد آر
\v 8 ای دختر بابِل که محکوم به نابودی هستی،
\v 9 خوشا به حال آن که کودکان تو را برگیرد
\s5
\c 138
\p
\v 1 خداوندا، تو را به تمامی دل سپاس می‌گویم؛
\v 2 به سوی معبد مقدس تو پرستش می‌کنم،
\v 3 در روزی که خواندم، مرا اجابت فرمودی؛
\v 4 خداوندا، باشد که شاهان زمین جملگی تو را بستایند،
\v 5 و در وصف راههای خداوند بسرایند،
\v 6 اگرچه خداوند متعال است،
\v 7 اگرچه در میان تنگی راه می‌روم،
\v 8 خداوند قصد خویش را برای من به انجام خواهد رسانید؛
\s5
\c 139
\p
\v 1 خداوندا، تو مرا آزموده و شناخته‌ای.
\v 2 تو از نشستن و برخاستنم آگاهی،
\v 3 تو راه رفتن و آرمیدنم را سنجیده‌ای،
\v 4 حتی پیش از آنکه سخنی بر زبانم آید
\v 5 از پیش و از پس احاطه‌ام کرده‌ای،
\v 6 چنین دانشی برایم بس شگفت‌انگیز است،
\v 7 از روح تو کجا بروم؟
\v 8 اگر به آسمان فرا روم، تو آنجایی،
\v 9 اگر بر بالهای سحر پرواز کنم،
\v 10 حتی آنجا نیز دست تو مرا راهنما خواهد بود،
\v 11 اگر گویم: «بی‌گمان تاریکی مرا پنهان خواهد کرد،
\v 12 اما حتی تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست،
\v 13 زیرا باطن مرا تو آفریدی؛
\v 14 تو را سپاس می‌گویم، زیرا عجیب و مَهیب ساخته شده‌ام؛
\v 15 استخوانبندی‌ام از تو پنهان نبود،
\v 16 دیدگانت کالبد شکل ناگرفتۀ مرا می‌دید.
\v 17 خدایا، اندیشه‌های تو برایم
\v 18 اگر بخواهم آنها را بر‌شمارم،
\v 19 خدایا، کاش که شریران را می‌کشتی!
\v 20 اینان به نیت بد از تو سخن می‌گویند؛
\v 21 خداوندا، آیا از آنان که از تو نفرت دارند، متنفر نیستم،
\v 22 آری، با نفرت کامل از آنان متنفرم،
\v 23 خدایا مرا بیازما و دلم را بشناس؛
\v 24 ببین که آیا در من راه اندوهبار هست،
\v # و به راه جاودانی
\s5
\c 140
\p
\v 1 خداوندا، مرا از مردمان شریر رهایی ده،
\v 2 از آنان که در دلهای خود شرارت را تدبیر می‌کنند،
\v 3 زبان خود را چون مار تیز می‌کنند،
\v 4 خداوندا، مرا از دست شریران نگاه دار،
\v 5 متکبران برایم دامی نهفته‌اند؛
\v 6 خداوندا، به تو می‌گویم که «تو خدای من هستی»؛
\v 7 ای یهوه، خداوندگار من، که قوّتِ نجات من هستی،
\v 8 خداوندا، آرزوهای شریران را برآورده مساز؛
\v 9 و اما سرهای آنان که مرا احاطه‌کرده‌اند،
\v 10 اخگرهای سوزان بر ایشان فرو افتد؛
\v 11 مگذار مرد بدگو در زمین استوار گردد،
\v 12 می‌دانم که خداوند ستمدیدگان را دادرسی خواهد کرد،
\v 13 هر آینه پارسایان نام تو را خواهند ستود،
\s5
\c 141
\p
\v 1 خداوندا، تو را می‌خوانم؛ نزد من بشتاب!
\v 2 دعای من به حضور تو چون بخور استوار شود،
\v 3 خداوندا، بر دهانم نگاهبان بگذار،
\v 4 دل مرا از گرایش به شرارت بازدار،
\v 5 مرد پارسا مرا بزند، که محبت خواهد بود در حَقم،
\v 6 وقتی حُکّام ایشان از صخره‌ها به زیر افکنده شوند،
\v 7 خواهند گفت: «چنانکه کسی خیش زند و زمین را شیار کند،
\v 8 اما ای یهوه، خداوندگار من،
\v 9 مرا از دامی که برایم نهاده‌اند نگاه دار،
\v 10 باشد که شریران با هم در تورهای خود گرفتار آیند،
\s5
\c 142
\p
\v 1 به آوای خود نزد خداوند فریاد برمی‌آورم؛
\v 2 گلایۀ خود را به حضور او می‌ریزم
\v 3 آنگاه که روح من در اندرونم مدهوش می‌شود،
\v 4 به جانب راست من بنگر و ببین
\v 5 خداوندا نزد تو فریاد برمی‌آورم،
\v 6 به فریاد من توجه کن،
\v 7 جان مرا از زندان به در آور،
\s5
\c 143
\p
\v 1 خداوندا، دعای مرا بشنو؛
\v 2 بر خدمتگزار خود به داوری برمیا،
\v 3 دشمن بر جان من آزار روا داشته،
\v 4 پس روح من در اندرونم مدهوش گشته،
\v 5 روزگاران کهن را به یاد می‌آورم؛
\v 6 دستهای خود را به سوی تو دراز می‌کنم،
\v 7 خداوندا، مرا به‌زودی اجابت فرما،
\v 8 صبحگاهان از محبت خود مرا بشنوان،
\v 9 خداوندا، مرا از دشمنانم رهایی ده،
\v 10 مرا بیاموز که اراده‌ات را به جا آورم،
\v 11 به‌خاطر نام خود، ای خداوند، مرا زنده بدار،
\v 12 در محبت خود، دشمنانم را منقطع ساز،
\s5
\c 144
\p
\v 1 خداوند که صخرۀ من است، متبارک باد،
\v 2 اوست محبت من و دژ من،
\v # آن که مردمان
\v 3 خداوندا، انسان چیست که او را در نظر آوری،
\v 4 آدمی همچون نَفَسی است،
\v 5 خداوندا، آسمانهای خود را خم کن و فرود بیا،
\v 6 آذرخش را بفرست و ایشان را پراکنده کن،
\v 7 دست خویش را از اعلی دراز کن،
\v 8 که دهانشان دروغها می‌گوید،
\v 9 خدایا، تو را سرودی تازه خواهم سرود،
\v 10 برای تو که شاهان را ظفر می‌بخشی
\v 11 مرا از دست اجنبیان برهان و خلاصی ده،
\v 12 آنگاه پسران ما در جوانی همچون نهالهای برومند خواهند بود،
\v 13 انبارهای ما از هر گونه محصول انباشته خواهد شد،
\v 14 رمه‌های ما به بارِ گران باردار خواهند شد
\v 15 خوشا به حال مردمانی که نصیب آنها این است،
\s5
\c 145
\p
\v 1 ای خدای من، ای پادشاه، تو را متعال خواهم خواند،
\v 2 تو را هر روزه متبارک خواهم خواند،
\v 3 خداوند بزرگ است و شایان ستایش بسیار؛
\v 4 نسلی به نسل دیگر وصف اعمال تو را خواهند گفت،
\v 5 من در شوکتِ پرجلالِ کبریایی تو تأمل خواهم کرد،
\v 6 آنان از قدرت اعمال مَهیب تو سخن خواهند گفت،
\v 7 آنان آوازۀ نیکویی بی‌حد تو را منتشر خواهند کرد،
\v 8 خداوند فیّاض و رحیم است،
\v 9 خداوند برای همگان نیکوست،
\v 10 خداوندا، همۀ کارهای دست تو سپاست خواهند گفت،
\v 11 از جلالِ پادشاهی تو سخن خواهند گفت،
\v 12 تا بنی‌آدم را از دلاوریهای تو آگاه سازند،
\v 13 پادشاهی تو پادشاهی‌جاودان است،
\v 14 خداوند دست همۀ کسانی را که در حال افتادن هستند، می‌گیرد،
\v 15 چشمان همگان به انتظار توست،
\v 16 دست خود را می‌گشایی،
\v 17 خداوند عادل است در همۀ راههای خود،
\v 18 خداوند نزدیک است به همۀ آنان که او را می‌خوانند؛
\v 19 او آرزوی ترسندگان خود را برمی‌آورد؛
\v 20 خداوند همۀ دوستداران خود را نگاه می‌دارد،
\v 21 دهان من در ستایش خداوند سخن خواهد گفت.
\s5
\c 146
\p
\v 1 هَلِلویاه!
\v 2 تا زنده‌ام خداوند را ستایش خواهم کرد؛
\v 3 بر امیران توکل مکنید،
\v 4 چون روح او بیرون می‌رود، او به خاک برمی‌گردد،
\v 5 خوشا به حال آن که خدای یعقوب یاور اوست،
\v 6 بر صانع آسمان و زمین،
\v 7 که مظلومان را دادرسی می‌کند،
\v 8 خداوند چشمان کوران را می‌گشاید؛
\v 9 خداوند بر غریبان دیدبانی می‌کند،
\v 10 خداوند جاودانه پادشاهی می‌کند،
\s5
\c 147
\p
\v 1 هللویاه،
\v 2 خداوند اورشلیم را بنا می‌کند،
\v 3 دلشکستگان را التیام می‌بخشد،
\v 4 شمار ستارگان را تعیین می‌کند،
\v 5 بزرگ است خداوندگار ما و بسیار نیرومند،
\v 6 خداوند فروتنان را برمی‌افرازد،
\v 7 خداوند را با شکرگزاری بسرایید،
\v 8 او آسمان را به ابرها می‌پوشاند،
\v 9 او حیوانات را خوراک می‌دهد،
\v 10 از نیروی اسب خشنود نمی‌گردد،
\v 11 خشنودی خداوند در ترسندگان اوست،
\v 12 ای اورشلیم، خداوند را بستا!
\v 13 زیرا او پشت‌بندهای دروازه‌هایت را مستحکم می‌گرداند،
\v 14 او صلح را بر مرزهایت حکمفرما می‌سازد،
\v 15 فرمان خود را بر زمین می‌فرستد،
\v 16 برف را چون پشم ارزانی می‌دارد،
\v 17 تگرگ را چون خُرده‌نانها فرو می‌ریزد،
\v 18 او کلام خود را می‌فرستد و آنها را آب می‌کند،
\v 19 کلام خود را به یعقوب بیان می‌دارد،
\v 20 او با هیچ قومی چنین نکرده است،
\s5
\c 148
\p
\v 1 هللویاه!
\v 2 ای همۀ فرشتگانش او را بستایید،
\v 3 ای خورشید و ماه، او را بستایید،
\v 4 ای فلک‌الافلاک، او را بستایید،
\v 5 اینان همه نام خداوند را بستایند،
\v 6 و آنها را بر پا داشت، تا ابد‌الآباد،
\v 7 خداوند را از زمین بستایید،
\v 8 ای آذرخش و تگرگ و برف و ابر،
\v 9 ای کوهها و همۀ تپه‌ها،
\v 10 ای وحوش و همۀ چارپایان،
\v 11 ای شاهان زمین و تمامی قومها،
\v 12 ای مردان جوان و دوشیزگان،
\v 13 اینان همه، نام خداوند را بستایند،
\v 14 او شاخی برای قوم خود برافراشته است،
\s5
\c 149
\p
\v 1 هللویاه!
\v 2 اسرائیل در صانع خود شادی کند،
\v 3 رقص‌کنان نام او را بستایند،
\v 4 زیرا خداوند از قوم خویش خشنود است،
\v 5 سرسپردگان در این افتخار شادی کنند،
\v 6 ستایش خدا در دهانشان باشد،
\v 7 تا از قومها انتقام کشند،
\v 8 تا شاهانشان را به زنجیرها ببندند،
\v 9 تا داوری مکتوب را در حقشان به اجرا بگذارند.
\s5
\c 150
\p
\v 1 هللویاه!
\v 2 او را به سبب کارهای مقتدرانه‌اش بستایید!
\v 3 او را با نوای کَرِنا بستایید!
\v 4 او را با دف و رقص بستایید!
\v 5 او را با سَنجها بستایید!
\v 6 هر چه جان دارد خداوند را بستاید!