6438 lines
354 KiB
Plaintext
6438 lines
354 KiB
Plaintext
\id PSA Unlocked Literal Bible
|
|
\ide UTF-8
|
|
\h مزمور
|
|
\toc1 مزمور
|
|
\toc2 مزمور
|
|
\toc3 psa
|
|
\mt1 مزمور
|
|
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 1
|
|
\p
|
|
\v 1 خوشا به حال کسی که در مشورت شریران گام نزند
|
|
و در راه گنهکاران نایستد
|
|
و در محفل تمسخرگران ننشیند؛
|
|
\v 2 بلکه رغبتش در شریعت خداوند باشد
|
|
و شبانهروز در شریعت او تأمل کند.
|
|
\v 3 او بسان درختیست نشانده بر کنارۀ جویبار،
|
|
که میوۀ خویش در موسمش آرد به بار،
|
|
و برگش نیز پژمرده نشود،
|
|
و در هر آنچه کند کام یابد.
|
|
\v 4 لیکن چنین نیستند شریران
|
|
بلکه همچو کاهند که دستِ باد میرانَدشان.
|
|
\v 5 پس شریران را در داوری تابِ ایستادن نیست
|
|
و نه گنهکاران را در جمع پارسایان.
|
|
\v 6 زیرا خداوند راه پارسایان را میپاید
|
|
اما طریق شریران به نابودی میانجامد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 2
|
|
\p
|
|
\v 1 از چه سبب قومها میشورند
|
|
و ملتها به عبث تدبیر میکنند؟
|
|
\v 2 پادشاهان زمین به صف میشوند
|
|
و فرمانروایان به مشورت مینشینند،
|
|
بر ضد خداوند و بر ضد مسیح او؛
|
|
\v 3 که «بیایید بندهایشان بگسلیم
|
|
و زنجیرهایشان از خود بیفکنیم.»
|
|
\v 4 آن که در آسمانها جلوس کرده، میخندد؛
|
|
خداوندگار ریشخندشان میکند.
|
|
\v 5 آنگاه در خشم خویش بدیشان سخن خواهد گفت،
|
|
و به غضب خویش ایشان را هراسان خواهد ساخت.
|
|
\v 6 خواهد گفت: «من پادشاه خود را نصب کردهام،
|
|
بر کوه مقدسم صَهیون».
|
|
\v 7 و حال، من حکم را بازمیگویم،
|
|
خداوند مرا گفته است: «تو پسر من هستی؛
|
|
امروز من تو را مولود ساختهام.
|
|
\v 8 از من بخواه، که ملتها را میراث تو خواهم گردانید
|
|
و کرانهای زمین را مُلک تو خواهم ساخت.
|
|
\v 9 به عصای آهنین ایشان را خواهی شکست
|
|
و همچون کوزۀ کوزهگر خُردشان خواهی کرد.
|
|
\v 10 پس حال خردمند باشید، ای شاهان،
|
|
و ادب شوید، ای فرمانداران جهان.
|
|
\v 11 خداوند را با ترس عبادت کنید
|
|
و با لرز به وجد آیید.
|
|
\v 12 پسر را ببوسید، مبادا به خشم آید،
|
|
و در راه هلاک شوید،
|
|
زیرا خشم او به دمی افروخته میشود.
|
|
خوشا به حال همۀ آنان که به او پناه میبرند.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 3
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، چه بسیارند دشمنانم!
|
|
بسیاری بر ضد من برمیخیزند.
|
|
\v 2 بسیاری دربارۀ جان من میگویند:
|
|
«برای او در خدا نجاتی نیست.» سِلاه
|
|
\v 3 اما تو ای خداوند، سپر هستی به دورَم،
|
|
جلال من و سر فرازندۀ من.
|
|
\v 4 خداوند را به فریاد بلند میخواندم
|
|
و او از کوه مقدسش اجابتم فرمود. سِلاه
|
|
\v 5 من آرمیده، به خواب رفتم،
|
|
و باز بیدار شدم، زیرا خداوند نگاهم میدارد.
|
|
\v 6 از هزاران هزار نخواهم ترسید
|
|
که از هر سو بر من صف آراستهاند.
|
|
\v 7 خداوندا، برخیز!
|
|
ای خدای من، نجاتم ده!
|
|
زیرا تو بر رخسار همۀ دشمنانم میزنی
|
|
و دندانهای شریران را خُرد میکنی.
|
|
\v 8 نجات از آن خداوند است؛
|
|
برکت تو بر قومت باد! سِلاه
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 4
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خدای حقستانم،
|
|
آنگاه که میخوانم، اجابتم فرما.
|
|
در تنگی فراخیام بخشیدی،
|
|
فیضم ببخشا، و دعایم بشنو. سِلاه
|
|
\v 2 تا چند، ای آدمیزادگان، عزّت من ذلّت خواهد بود؟
|
|
تا چند بطالت را دوست داشته در پی دروغ خواهید رفت؟ سِلاه
|
|
\v 3 بدانید که خداوند سرسپردگان را برای خود جدا کرده است
|
|
و چون او را بخوانم، خداوند خواهد شنید.
|
|
\v 4 خشمگین باشید اما گناه مکنید؛
|
|
در دلتان بر بسترهای خویش بیندیشید و خاموش باشید. سِلاه
|
|
\v 5 قربانیهای شایسته تقدیم کنید،
|
|
و بر خداوند توکل بدارید.
|
|
\v 6 بسیاری میگویند: «کیست که بر ما احسان کند؟»
|
|
خداوندا، نور روی خود را بر ما تابان ساز!
|
|
\v 7 تو شادمانی در دل من نهادهای،
|
|
بیش از هنگامی که غَله و شراب تازۀ ایشان فراوان گشت.
|
|
\v 8 به سلامتی آرمیده و به خواب هم میروم
|
|
زیرا تو تنها ای خداوند مرا در امنیت ساکن میسازی.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 5
|
|
\p
|
|
\v 1 آه ای خداوند، به سخنانم گوش فرا ده
|
|
و نالهام را ملاحظه فرما.
|
|
\v 2 ای پادشاهم و ای خدایم،
|
|
به صدای فریادم توجه کن،
|
|
زیرا به تو دعا میکنم.
|
|
\v 3 خداوندا، صبحگاهان صدای مرا میشنوی؛
|
|
بامدادان، استدعایم را به حضورت میآرایم
|
|
و انتظار میکشم.
|
|
\v 4 تو خدایی نیستی که از شرارت لذت ببری؛
|
|
بدی نزد تو میهمان نتواند شد.
|
|
\v 5 خودستایان در برابر دیدگانت نتوانند ایستاد؛
|
|
تو از همۀ بدکاران نفرت میکنی.
|
|
\v 6 تو دروغگویان را هلاک میسازی.
|
|
خداوند از اشخاص خونریز و فریبکار کراهت دارد.
|
|
\v 7 اما من از کثرت محبت تو به خانهات در خواهم آمد
|
|
و در حیرت از تو، به سوی معبد مقدست پرستش خواهم کرد.
|
|
\v 8 خداوندا، به سبب دشمنانم مرا در طریق درست خود رهبری فرما
|
|
و راه خود را پیش روی من راست گردان.
|
|
\v 9 زیرا که حقیقت بر زبانشان نیست
|
|
و در باطنشان تباهی است و بس.
|
|
گلویشان گوری است گشاده،
|
|
و زبان خود را چرب میکنند.
|
|
\v 10 خدایا، ایشان را تقصیرکار بشمار،
|
|
باشد که به سبب مشورتهای خود بیفتند؛
|
|
به سبب کثرت نافرمانیهایشان دورشان افکن،
|
|
زیرا که بر تو شوریدهاند.
|
|
\v 11 اما آنان که به تو پناه میآورند جملگی شادمان شوند
|
|
و جاودانه بانگ شادی برآورند.
|
|
زیر سایۀ خود محفوظشان بدار
|
|
تا دوستداران نام تو در تو وجد کنند.
|
|
\v 12 زیرا تو، خداوندا، پارسایان را برکت میدهی
|
|
و آنان را با لطف خود چون سپر احاطه میکنی.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 6
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، در خشم خود توبیخم مکن،
|
|
و در غضب خویش تأدیبم منما.
|
|
\v 2 خداوندا، مرا فیض عطا فرما، زیرا که پژمردهام؛
|
|
خداوندا، شفایم بخش، زیرا استخوانهایم مضطرب است،
|
|
\v 3 و جانم سخت پریشان است.
|
|
و اما تو، ای خداوند، تا چند؟
|
|
\v 4 خداوندا، بازگرد و جانم را برهان؛
|
|
بهخاطر محبت خویش نجاتم بخش.
|
|
\v 5 زیرا مردگان، تو را یاد نتوانند کرد.
|
|
کیست که در هاویه تو را بستاید؟
|
|
\v 6 از نالیدن خستهام،
|
|
هر شب بسترم را غرق اشک میکنم،
|
|
و تختخوابم را به گریه تَر میسازم.
|
|
\v 7 دیدگانم از اندوه، کمسو شده
|
|
و به سبب همۀ دشمنانم، تار گشته است.
|
|
\v 8 ای همۀ بدکاران از من دور شوید،
|
|
زیرا خداوند صدای گریۀ مرا شنیده است.
|
|
\v 9 آری، خداوند التماس مرا شنیده است؛
|
|
خداوند دعای مرا قبول میفرماید.
|
|
\v 10 دشمنانم جملگی سرافکنده و سخت پریشان خواهند شد،
|
|
آنان روی برگردانیده، به ناگاه خجل خواهند گشت.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 7
|
|
\p
|
|
\v 1 ای یهوه خدای من، به تو پناه میآورم؛
|
|
مرا از همۀ تعقیبکنندگانم نجات ده و برهان،
|
|
\v 2 مبادا همچون شیر جان مرا بدرند،
|
|
و پاره پارهام کنند و رهانندهای نباشد.
|
|
\v 3 ای یهوه خدای من، اگر این را کرده باشم
|
|
و دستانم به ظلم آلوده باشد؛
|
|
\v 4 اگر دوست خود را به بدی عوض داده باشم،
|
|
یا دشمنم را بیسبب تاراج کرده باشم،
|
|
\v 5 بگذار دشمنْ جانم را تعقیب کند و به من برسد؛
|
|
بگذار حیاتم را بر زمین پایمال کند
|
|
و جانم را در خاک ساکن سازد. سِلاه
|
|
\v 6 خداوندا، در خشم خویش برخیز،
|
|
و در برابر غضب دشمنانم قیام کن.
|
|
برای من بیدار شو،
|
|
ای که عدالت را حکم کردهای.
|
|
\v 7 بگذار جماعت قومها بر تو گرد آیند،
|
|
فوق ایشان به مقام اعلی بازگرد.
|
|
\v 8 خداوند بر مردمان داوری میکند.
|
|
خداوندا، فراخور پارساییام مرا داد بده،
|
|
فراخور صداقتی که در من است.
|
|
\v 9 ای خدای عادل،
|
|
که دلها و ذهنها را میآزمایی،
|
|
شرارت شریران را پایان بخش
|
|
و پارسایان را استوار گردان.
|
|
\v 10 سپر من خداست،
|
|
که راستدلان را نجاتدهنده است.
|
|
\v 11 خدا داور عادل است،
|
|
خدایی که هر روزه به خشم میآید.
|
|
\v 12 اگر انسان توبه نکند،
|
|
شمشیر خود را تیز خواهد کرد،
|
|
و کمان خود را کشیده، آماده خواهد فرمود.
|
|
\v 13 برای او سلاحهای مرگبار مهیا کرده،
|
|
تیرهای خود را آتشین خواهد ساخت.
|
|
\v 14 بنگر آن کس را که به شرارت آبستن شده،
|
|
و به فتنه حامله گشته،
|
|
دروغ میزاید.
|
|
\v 15 حفرهای میکَنَد و آن را گود میکُند،
|
|
و در چاهی که خود کنده است، فرو میافتد.
|
|
\v 16 فتنۀ او بر سرش خواهد برگشت،
|
|
و خشونتش بر فرق سرش فرود خواهد آمد.
|
|
\v 17 خداوند را به شایستگیِ عدالتش سپاس خواهم گفت،
|
|
نام خداوندِ متعال را خواهم سرایید.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 8
|
|
\p
|
|
\v 1 ای یهوه، خداوندگار ما،
|
|
چه شکوهمند است نام تو در سرتاسر زمین!
|
|
تو جلال خویش را بر فراز آسمانها گسترانیدهای.
|
|
\v 2 از زبان کودکان و شیرخوارگان
|
|
به سبب دشمنانت
|
|
ستایش را بنیان نهادی،
|
|
تا خَصم و انتقامگیرنده را خاموش گردانی.
|
|
\v 3 چون به آسمانهای تو بنگرم،
|
|
که صنعت انگشتان توست،
|
|
و به ماه و ستارگان
|
|
که تو بر قرار داشتهای،
|
|
\v 4 گویم: انسان چیست که در اندیشهاش باشی،
|
|
و بنیآدم، که به او روی نمایی؟
|
|
\v 5 او را اندکی کمتر از فرشتگان ساختی
|
|
و تاج جلال و اکرام را بر سرش نهادی.
|
|
\v 6 بر کارهای دستت، او را چیرگی بخشیدی
|
|
و همه چیز را زیر پاهای او نهادی:
|
|
\v 7 گوسفندان و گاوان را، به تمامی،
|
|
و جانوران صحرا را؛
|
|
\v 8 پرندگان آسمان،
|
|
و ماهیان دریا را؛
|
|
و هرآنچه را که از راه دریاها میگذرد.
|
|
\v 9 ای یهوه، خداوندگار ما،
|
|
چه شکوهمند است نام تو در سرتاسر زمین!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 9
|
|
\p
|
|
\v 1 تو را، ای خداوند، به تمامی دل سپاس خواهم گفت؛
|
|
همۀ شگفتیهای تو را بیان خواهم کرد.
|
|
\v 2 در تو شادی و وجد خواهم نمود،
|
|
نام تو را، ای متعال، خواهم سرایید.
|
|
\v 3 چون دشمنانم به عقب بازگردند؛
|
|
از حضور تو میلغزند و هلاک میشوند.
|
|
\v 4 زیرا که تو مرا به انصاف دادرسی کردهای؛
|
|
تو بر مسند خود نشسته به عدل داوری کردهای.
|
|
\v 5 قومها را عتاب کرده و شریران را نابود کردهای؛
|
|
نام ایشان را محو کردهای تا ابدالآباد.
|
|
\v 6 دشمن در ویرانههای ابدی نیست گردیده است،
|
|
شهرهایشان را از بیخ و بُن برکندهای؛
|
|
حتی یادِ آنها نیز از میان رفته است.
|
|
\v 7 اما خداوند جاودانه جلوس فرموده؛
|
|
او تخت خویش را برای داوری استوار داشته است.
|
|
\v 8 او خود بر جهان به عدل حکم میراند؛
|
|
و بر قومها به انصاف داوری میکند.
|
|
\v 9 خداوند برای ستمدیدگان قلعۀ بلند است،
|
|
قلعۀ بلند در زمانهای تنگی.
|
|
\v 10 آنان که نام تو را میشناسند، بر تو توکل میدارند،
|
|
زیرا تو، خداوندا، هرگز جویندگان خود را وانگذاشتهای.
|
|
\v 11 خداوند را که در صَهیون جلوس فرموده است، بسرایید؛
|
|
کارهای او را در میان قومها بازگو کنید.
|
|
\v 12 زیرا او که انتقامگیرندۀ خون است، ایشان را به یاد میآورد،
|
|
او فریاد ستمدیدگان را فراموش نمیکند.
|
|
\v 13 ای خداوند، مرا فیض عطا فرما
|
|
و بر آزاری که از دست دشمنانم میبینم نظر کن،
|
|
ای که برافرازندۀ من از دروازههای مرگ هستی،
|
|
\v 14 تا همۀ اوصاف تو را در دروازههای دختر صَهیون برشمارم
|
|
و در نجات تو شادی کنم.
|
|
\v 15 قومها در چاهی که خود کنده بودند، فرو افتادند؛
|
|
پای ایشان در دامی که خود نهفته بودند، گرفتار شد.
|
|
\v 16 خداوند خود را شناسانیده و داوری را به اجرا گذاشته است؛
|
|
شریران از کارهای دست خود به دام میافتند. هِجایون. سِلاه
|
|
\v 17 شریران به هاویه باز خواهند گشت؛
|
|
نیز همۀ قومهایی که خدا را فراموش میکنند.
|
|
\v 18 زیرا نیازمندان همیشه فراموش نخواهند شد،
|
|
و امید ستمدیدگان تا ابد بر باد نخواهد بود.
|
|
\v 19 برخیز، ای خداوند! مگذار انسان چیره شود؛
|
|
باشد که قومها در پیشگاه تو داوری شوند.
|
|
\v 20 خداوندا، ترس بر جانشان بیفکن،
|
|
تا قومها دریابند که انسانند و بس. سِلاه
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 10
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، چرا دور ایستادهای؟
|
|
چرا خود را در زمانهای تنگی پنهان میکنی؟
|
|
\v 2 شریران متکبرانه فقیران را شکار میکنند؛
|
|
باشد که در نقشههای خود گرفتار آیند.
|
|
\v 3 زیرا شریر به تمایلات نَفْس خود میبالد،
|
|
و سودجو، خداوند را لعن و ناسزا میگوید.
|
|
\v 4 شریر در غرور خویش میگوید: «بازخواست نخواهد کرد»؛
|
|
همۀ اندیشۀ او این است که «خدایی نیست».
|
|
\v 5 در راههای خود همواره کامروا است؛
|
|
داوریهای تو فراتر از چشمانداز اوست؛
|
|
همۀ دشمنان خود را ریشخند میکند.
|
|
\v 6 در دل خود میگوید: «هرگز جنبش نخواهم خورد؛
|
|
نسل اندر نسل از بلا به دور خواهم بود.»
|
|
\v 7 دهانش آکنده از نفرین و فریب و ظلم است؛
|
|
زیرِ زبانش فتنه و شرارت لانه دارد.
|
|
\v 8 در کمینِ روستاها مینشیند،
|
|
و در جایهای مخفی بیگناهان را به قتل میرساند.
|
|
در نهان طعمۀ خویش را میپاید؛
|
|
\v 9 همچون شیری در بیشۀ خود، به انتظار مینشیند.
|
|
انتظار میکِشد تا فقیران را شکار کند؛
|
|
فقیران را گرفتار میکند و به دام میکِشد.
|
|
\v 10 قربانیان او لِه میشوند و زبون میگردند،
|
|
آنها زیر سلطۀ او فرو میافتند.
|
|
\v 11 در دل خود میگوید: «خدا فراموش کرده است؛
|
|
روی خود را پوشانیده و هرگز نخواهد دید.»
|
|
\v 12 خداوندا، برخیز! خدایا، دست خویش برافراز.
|
|
ستمدیدگان را فراموش مکن.
|
|
\v 13 چرا شریر خدا را ناسزا گوید؟
|
|
چرا در دل خود بگوید:
|
|
« بازخواست نخواهد کرد»؟
|
|
\v 14 اما تو البته میبینی، تو بر فتنه و غم مینگری،
|
|
تا به دست خویش مکافات رسانی.
|
|
بیچارگان خویشتن را به تو میسپارند؛
|
|
مددکار یتیمان، تویی.
|
|
\v 15 بازوی شریران و بدکاران را بشکن؛
|
|
شرارت ایشان را بازخواست نما،
|
|
تا اثری از آن باقی نماند.
|
|
\v 16 خداوند پادشاه است تا ابدالآباد؛
|
|
قومها از سرزمین او نابود خواهند شد.
|
|
\v 17 خداوندا، تو آرزوی ستمدیدگان را اجابت میکنی؛
|
|
آنان را قوّت قلب میبخشی و گوش خود را فرا میداری؛
|
|
\v 18 تو یتیمان و کوبیدگان را دادرسی میکنی
|
|
تا انسانِ خاکی دیگر رُعب و وحشت نیافریند.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 11
|
|
\p
|
|
\v 1 در خداوند پناه گرفتهام؛
|
|
پس چگونه به جانِ من میگویید:
|
|
«همچون پرندهای به کوه خود بگریز؛
|
|
\v 2 زیرا هان شریران کمان را میکِشند،
|
|
و تیر را بر زِه نهادهاند،
|
|
تا در تاریکی بر راستدلان بیندازند.
|
|
\v 3 زیرا چون ارکان منهدم میگردند،
|
|
پارسا چه میتواند کرد؟»
|
|
\v 4 خداوند در معبد مقدس خویش است؛
|
|
خداوند بر تخت خود در آسمان است.
|
|
چشمان او مینگرد،
|
|
پِلکهای او بنیآدم را میآزماید.
|
|
\v 5 خداوند پارسا و شریر را میآزماید؛
|
|
جان او بیزار است از آن که خشونت را دوست میدارد.
|
|
\v 6 بر شریران اخگرهای افروخته خواهد بارانید؛
|
|
سهم پیالۀ آنها گوگردِ گداخته و بادِ سوزان خواهد بود.
|
|
\v 7 زیرا خداوند عادل است،
|
|
او اعمال پارسایانه را دوست میدارد؛
|
|
صالحان روی او را نظاره خواهند کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 12
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، نجات بده، زیرا سرسپردهای باقی نمانده است
|
|
و وفاداران از میان بنیآدم محو گردیدهاند.
|
|
\v 2 همه به یکدیگر دروغ میگویند؛
|
|
لبهای چاپلوسشان به ریا سخن میگوید.
|
|
\v 3 باشد که خداوند همۀ لبهای چاپلوس را قطع کند
|
|
و هر زبان لافزن را،
|
|
\v 4 که میگویند: «به زبان خویش پیروز خواهیم شد؛
|
|
لبهای ما با ماست، کیست سَروَر ما؟»
|
|
\v 5 خداوند میگوید: «به سبب غارت ستمدیدگان، و نالۀ نیازمندان،
|
|
اکنون برمیخیزم.
|
|
ایشان را در امنیتی که برایش آه میکشند، بر پا خواهم داشت.»
|
|
\v 6 سخنان خداوند خالص است،
|
|
همچون نقرۀ تصفیه شده در کورۀ گِلی
|
|
که هفت بار پاک شده باشد.
|
|
\v 7 خداوندا، تو ایشان را نگاه خواهی داشت؛
|
|
تو ما را از چنین مردمان، جاودانه حفظ خواهی کرد.
|
|
\v 8 شریران به هر سو پرسه میزنند،
|
|
آنگاه که فرومایگی در میان آدمیان برافراشته شود.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 13
|
|
\p
|
|
\v 1 تا به کی، خداوندا؟ آیا مرا تا ابد فراموش خواهی کرد؟
|
|
تا به کی روی خود را از من خواهی پوشانید؟
|
|
\v 2 تا به کی با اندیشههایم دست به گریبان باشم،
|
|
و همۀ روز در دلم غم باشد؟
|
|
تا به کی دشمنم بر من سرافراز شود؟
|
|
\v 3 ای یهوه خدای من، بر من نظر کن و اجابتم فرما.
|
|
به چشمانم روشنایی بخش، مبادا به خواب مرگ بخسبم؛
|
|
\v 4 مبادا دشمنم گوید: «بر او چیره شدم»،
|
|
و خصمانم از تزلزلم شادمان شوند.
|
|
\v 5 و اما من، بر محبت تو توکل میدارم؛
|
|
دلم در نجات تو شادی خواهد کرد.
|
|
\v 6 برای خداوند خواهم سرایید،
|
|
زیرا مرا سزای نیکو داده است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 14
|
|
\p
|
|
\v 1 ابله در دل خود میگوید:
|
|
«خدایی نیست!»
|
|
اینان فاسدند و کارهایشان کراهتآور است!
|
|
نیکوکاری نیست!
|
|
\v 2 خداوند از آسمان
|
|
بر بنی آدم مینگرد،
|
|
تا ببیند آیا کسی هست که عاقلانه رفتار کند
|
|
و خدا را بجوید.
|
|
\v 3 همه گمراه گشتهاند،
|
|
و با هم فاسد شدهاند!
|
|
نیکوکاری نیست،
|
|
حتی یکی!
|
|
\v 4 آیا بدکاران را شناختی نیست؟
|
|
آنان که قوم مرا فرو میبلعند چنانکه گویی نان میخورند،
|
|
و خداوند را نمیخوانند؟
|
|
\v 5 آنجا ایشان سخت ترسانند،
|
|
زیرا خدا با مردمان پارسا است.
|
|
\v 6 شما تدبیرهای ستمدیدگان را باطل میسازید،
|
|
اما خداوند پناه ایشان است.
|
|
\v 7 کاش که نجات برای اسرائیل از صَهیون فرا میرسید!
|
|
چون خداوند سعادت گذشته را به قوم خویش بازگردانَد،
|
|
یعقوب به وجد آید و اسرائیل شادی کند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 15
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، کیست که در خیمۀ تو میهمان شود؟
|
|
و کیست که در کوه مقدست ساکن گردد؟
|
|
\v 2 آن که در صداقت گام بردارد،
|
|
و درستکار باشد،
|
|
و از دل، راست بگوید.
|
|
\v 3 که به زبان خویش غیبت نکند،
|
|
و به همسایهاش بدی روا مدارد،
|
|
و ملامت را دربارۀ نزدیکانش نپذیرد؛
|
|
\v 4 که شریران در نظر او حقیر باشند،
|
|
و آنان را که از خداوند میترسند حرمت بدارد؛
|
|
که به قول خویش وفا کند،
|
|
هرچند به زیانش باشد؛
|
|
\v 5 که پول خود را به ربا ندهد
|
|
و رشوه بر ضد بیگناه نپذیرد.
|
|
آن که اینها را به جای آرد
|
|
هرگز جنبش نخواهد خورد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 16
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، مرا محافظت فرما،
|
|
زیرا که در تو پناه جُستهام.
|
|
\v 2 خداوند را گفتم: «تویی خداوندگار من؛
|
|
جز تو مرا چیز نیکویی نیست!»
|
|
\v 3 و اما مقدسینی که بر زمینند،
|
|
آنانند والامرتبگانی که همۀ خوشی من در ایشان است.
|
|
\v 4 غمهای کسانی که در پی خدایی دیگر میشتابند،
|
|
بسیار خواهد شد؛
|
|
هدایای خونی ایشان را نخواهم ریخت
|
|
و نامشان را بر زبان نخواهم آورد.
|
|
\v 5 خداوندا، تویی نصیبِ مقرر و پیالۀ من؛
|
|
تو سهم مرا نگاه میداری.
|
|
\v 6 حدود من به جاهای دلپذیر افتاده است؛
|
|
میراثی دلانگیز به من رسیده.
|
|
\v 7 خداوند را که به من مشورت میدهد، متبارک میخوانم؛
|
|
شبانگاه نیز دلم مرا تأدیب میکند.
|
|
\v 8 خداوند را همواره پیش روی خود میدارم.
|
|
چون بر دست راست من است،
|
|
جنبش نخواهم خورد.
|
|
\v 9 از این رو دلم شادمان است و تمام وجودم در وجد؛
|
|
پیکرم نیز در امنیت ساکن خواهد بود.
|
|
\v 10 زیرا جانم را در هاویه وا نخواهی نهاد،
|
|
و نخواهی گذاشت سرسپردۀ تو فساد را ببیند.
|
|
\v 11 تو راه حیات را به من خواهی آموخت؛
|
|
در حضور تو کمال شادی است،
|
|
و به دست راست تو لذتها تا ابدالآباد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 17
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، دادخواهی مرا بشنو؛
|
|
و به فریادم توجه فرما.
|
|
به دعایم گوش فرا ده،
|
|
که از لبانی بیریا برمیآید.
|
|
\v 2 دادِ من از حضور تو صادر شود؛
|
|
چشمانت منصفانه بنگرد.
|
|
\v 3 تو دل مرا آزمودهای و شبانگاه به سراغم آمدهای؛
|
|
مرا در بوتۀ آزمایش نهادهای و هیچ نیافتهای.
|
|
زیرا عزم کردم که زبانم تجاوز نکند.
|
|
\v 4 و اما دربارۀ کارهای آدمیان -
|
|
به کلام لبان تو
|
|
خود را از راههای خشونتکاران به دور داشتهام.
|
|
\v 5 گامهایم به راههای تو استوار است؛
|
|
پاهایم نلغزیده است.
|
|
\v 6 خدایا، تو را میخوانم، زیرا که مرا اجابت خواهی کرد؛
|
|
گوش فرا ده و سخنانم را بشنو.
|
|
\v 7 شگفتی محبتت را بنما،
|
|
ای که به دست راست خود
|
|
آنان را که به تو پناه میآورند،
|
|
از دست مخالفانشان نجات میبخشی.
|
|
\v 8 مرا همچون مردمک چشم خود نگاه دار؛
|
|
و در سایۀ بالهایت پنهانم کن،
|
|
\v 9 از شریرانی که مرا به نابودی میکِشند،
|
|
و از دشمنان جانم که احاطهام کردهاند.
|
|
\v 10 آنان دل سنگ خود را میبندند
|
|
و زبان به گستاخی میگشایند.
|
|
\v 11 رد پای مرا دنبال کرده و هماکنون در محاصرهام گرفتهاند؛
|
|
بر من چشم دوختهاند تا بر زمینم افکنند.
|
|
\v 12 شیری را مانند که در دریدن حریص باشد،
|
|
شیر ژیان را که در بیشه کمین گرفته است.
|
|
\v 13 خداوندا، برخیز و به مقابله با ایشان بر آ و به زیرشان بیفکن؛
|
|
به شمشیر خود جان مرا از دست شریران خلاصی ده.
|
|
\v 14 خداوندا، به دست خویش مرا از چنین مردمان برهان،
|
|
از مردمان این دنیا که نصیبشان تنها در این زندگی است و بس؛
|
|
که شکمشان را از ذخایر خود پر میکنی،
|
|
و به فرزندان سیر میشوند،
|
|
اما آنچه از اموالشان بر جا میماند به اطفال ایشان میرسد.
|
|
\v 15 و اما من، در پارسایی، رویِ تو را نظاره خواهم کرد؛
|
|
و چون بیدار شوم، از دیدن شباهت تو سیر خواهم شد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 18
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خداوند، ای قوّت من، تو را دوست میدارم.
|
|
\v 2 خداوند صخرۀ من است، دژ من و رهانندۀ من؛
|
|
خدایم صخرۀ من است که در او پناه میجویم؛
|
|
او سپر من است، شاخ نجات و قلعۀ بلندم.
|
|
\v 3 خداوند را که شایان ستایش است میخوانم،
|
|
و از دشمنانم نجات مییابم.
|
|
\v 4 بندهای مرگ مرا فرو پیچیده بود،
|
|
و سیلابهای نابودی بر من هجوم آورده بود؛
|
|
\v 5 بندهای هاویه به دورم تنیده بود،
|
|
و دامهای مرگ رویارویم بود.
|
|
\v 6 در تنگی خویش، خداوند را خواندم،
|
|
و نزد خدایم فریاد کمک بلند کردم.
|
|
او از معبد خود صدایم را شنید،
|
|
و فریاد کمکم به درگاه وی، به گوشش رسید.
|
|
\v 7 آنگاه زمین متزلزل شد و به جنبش درآمد،
|
|
بنیان کوهها بلرزید و مرتعش گشت؛
|
|
زیرا او به خشم آمده بود.
|
|
\v 8 از بینیاش دود برآمد؛
|
|
از دهانش آتشِ سوزنده برجَهید،
|
|
و اخگرهای سوزان از او شعله برکشید.
|
|
\v 9 آسمان را خم کرد و فرود آمد؛
|
|
تاریکی غلیظ زیر پاهایش بود.
|
|
\v 10 سوار بر کروبی پرواز کرد؛
|
|
و بر بالهای باد اوج گرفت.
|
|
\v 11 تاریکی را پوشش خود ساخت،
|
|
و ابرهای غبار و آبهای سیاه را
|
|
سایبان بر گِرداگِرد خویش.
|
|
\v 12 از میان درخشش حضور وی
|
|
و از خلال ابرهایش
|
|
سنگهای گداخته و اخگرهای آتشین برون آمد!
|
|
\v 13 خداوند از آسمان رعد کرد،
|
|
و آن متعال آواز خود را داد،
|
|
و سنگهای گداخته بود و اخگرهای افروخته.
|
|
\v 14 او تیرهای خود را فرستاد و آنان را پراکنده ساخت؛
|
|
برقها افکند و ایشان را پریشان کرد.
|
|
\v 15 آنگاه مجراهای دریا نمایان شد
|
|
و بنیان جهان آشکار گردید،
|
|
از نهیب تو، خداوندا،
|
|
و از وزش باد بینی تو!
|
|
\v 16 از اعلی دست فرود آورده، مرا برگرفت،
|
|
و از آبهای بسیار بیرونم کشید.
|
|
\v 17 مرا از دشمن زورآورم رهانید،
|
|
و از نفرتکنندگانم،
|
|
زیرا که از من نیرومندتر بودند.
|
|
\v 18 در روز بلای من، به مقابله با من برآمدند،
|
|
ولی خداوند تکیهگاه من بود.
|
|
\v 19 او مرا به مکانی فراخ بیرون آورد،
|
|
و مرا رهانید، زیرا که به من رغبت داشت.
|
|
\v 20 خداوند فراخور پارساییام مرا پاداش داده است؛
|
|
فراخور پاکیِ دستانم، سزایم بخشیده است.
|
|
\v 21 زیرا که راههای خداوند را نگاه داشتهام،
|
|
و شریرانه از خدایم روی نگردانیدهام.
|
|
\v 22 قوانین او جملگی پیش رویم بوده است؛
|
|
و فرایض او را از خود دور نکردهام.
|
|
\v 23 در حضورش بَری از هر عیب بودهام
|
|
و خویشتن را از تقصیر خویش نگاه داشتهام.
|
|
\v 24 خداوند فراخور پارساییام مرا پاداش داده است،
|
|
فراخور پاکی دستهایم در نظر وی.
|
|
\v 25 با وفادار، خود را وفادار مینمایی؛
|
|
با بیعیب، خود را بیعیب مینمایی؛
|
|
\v 26 با پاک، خود را پاک مینمایی،
|
|
ولی با حیلهگر، به زیرکی رفتار میکنی.
|
|
\v 27 زیرا تو قوم افتاده را نجات میبخشی،
|
|
ولی چشمان متکبر را پست میگردانی.
|
|
\v 28 تویی که چراغ مرا فروزان میداری؛
|
|
یهوه، خدای من تاریکی مرا روشن میگرداند.
|
|
\v 29 به یاری تو بر سپاهیان یورش میبرم؛
|
|
و با خدایم از دیوارها برمیجهم.
|
|
\v 30 و اما خدا، راه او کامل است؛
|
|
کلام خداوند خالص است.
|
|
او کسانی را که بدو پناه میبرند
|
|
جملگی سپر است.
|
|
\v 31 زیرا کیست خدا جز یهوه؟
|
|
و کیست صخره، مگر خدای ما؟
|
|
\v 32 خداست که کمر مرا به قوّت میبندد
|
|
و راهم را کامل میگرداند.
|
|
\v 33 پاهایم را همچون پاهای آهو میسازد،
|
|
و مرا بر بلندیهایم بر پا میدارد.
|
|
\v 34 دستانم را به جهت نبرد تعلیم میدهد؛
|
|
تا بازوانم کمان برنجین را خم کند.
|
|
\v 35 تو سپر پیروزی خود را به من بخشیدهای،
|
|
و دست راستت پشتیبان من بوده؛
|
|
فروتنی تو مرا بزرگ ساخته است.
|
|
\v 36 تو راهِ زیر پایم را فراخ میسازی،
|
|
تا پاهایم نلغزد.
|
|
\v 37 دشمنانم را تعقیب کرده، به آنها میرسم،
|
|
و تا هلاک نشوند، بازنمیگردم.
|
|
\v 38 چنان بر زمینشان میکوبم که یارای برخاستنشان نباشد،
|
|
و زیر پاهایم فرو میافتند.
|
|
\v 39 تو کمر مرا برای جنگ به قوّت بستهای،
|
|
و آنان را که به ضد من برخیزند زیر پاهایم میافکنی.
|
|
\v 40 گردنهای دشمنانم را تسلیم من کردهای
|
|
و نفرتکنندگانم را هلاک میسازم.
|
|
\v 41 فریاد کمک برمیآورند اما فریادرسی نیست؛
|
|
از خداوند یاری میخواهند، اما اجابتشان نمیکند.
|
|
\v 42 آنان را چون غباری بر باد، میسایم
|
|
و همچون گِلِ کوچهها بیرون میافکنم.
|
|
\v 43 تو مرا از ستیز مردمان خلاصی میبخشی،
|
|
و بر قومها سروَر میگردانی؛
|
|
مردمی که نمیشناختم، خدمتم میکنند!
|
|
\v 44 به محض شنیدن صدایم، از من فرمان میبرند؛
|
|
بیگانگان در برابرم سر فرود میآورند.
|
|
\v 45 بیگانگان روحیۀ خود را باختهاند،
|
|
و لرزان از قلعههای خود بیرون میآیند.
|
|
\v 46 خداوند زنده است! متبارک باد صخرۀ من!
|
|
متعال باد خدای نجات من!
|
|
\v 47 اوست خدایی که انتقام مرا میگیرد،
|
|
و قومها را زیر سلطۀ من میآورد،
|
|
\v 48 و مرا از دشمنانم خلاصی میبخشد.
|
|
آری، تو مرا بر مخالفانم برتری بخشیدهای،
|
|
و از مرد خشونتکار رهاییام دادهای.
|
|
\v 49 از این رو، خداوندا، تو را در میان قومها ستایش خواهم کرد،
|
|
و بهر نامت خواهم سرایید.
|
|
\v 50 او به پادشاه خود پیروزیهای بزرگ میبخشد،
|
|
و مسیح خود را محبت میکند،
|
|
داوود و نسل او را، تا به ابد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 19
|
|
\p
|
|
\v 1 آسمان جلال خدا را بیان میکند،
|
|
و فَلَک از عمل دستهایش سخن میگوید.
|
|
\v 2 روز تا روز، کلام را جاری میسازد،
|
|
و شب تا شب، معرفت را اعلان میدارد.
|
|
\v 3 نه سخنی است و نه کلامی،
|
|
و آواز آنها شنیده نمیشود.
|
|
\v 4 با این همه، آوازشان در سرتاسر زمین منتشر میگردد،
|
|
و کلامشان تا به کرانهای جهان میرسد.
|
|
خیمهای در آسمان برای خورشید بر پا کرده است؛
|
|
\v 5 او همچون داماد از حجلۀ خویش بیرون میآید،
|
|
و چون پهلوان شادمانه در میدان میدود.
|
|
\v 6 برخاستنش از یک کران آسمان است،
|
|
مدارش تا به کران دیگر،
|
|
و هیچ چیز از حرارتش پنهان نیست.
|
|
\v 7 شریعت خداوند کامل است،
|
|
و جان را احیا میکند.
|
|
شهادات خداوند امین است،
|
|
و سادهلوحان را حکیم میگرداند.
|
|
\v 8 احکام خداوند راست است،
|
|
و دل را شادمان میسازد.
|
|
فرمان خداوند پاک است،
|
|
و دیدگان را روشن میکند.
|
|
\v 9 ترس خداوند طاهر است،
|
|
و پایدار تا به ابد.
|
|
قوانین خداوند حق است،
|
|
و به تمامی، عدل.
|
|
\v 10 از طلا مرغوبتر است،
|
|
حتی از زر بسیار خالص؛
|
|
از شهد شیرینتر است
|
|
حتی از قطرات شانۀ عسل.
|
|
\v 11 خدمتگزارت نیز از آنها هشدار مییابد،
|
|
و در حفظشان پاداشی عظیم است.
|
|
\v 12 کیست که اشتباهات خود را تشخیص دهد؟
|
|
مرا از خطایای پنهان مبرا ساز!
|
|
\v 13 خدمتگزارت را از اعمال گستاخانه بازدار؛
|
|
مگذار که بر من مسلط شوند!
|
|
آنگاه بیعیب خواهم بود،
|
|
و مبرا از عِصیان عظیم.
|
|
\v 14 سخنان دهانم و تفکر دلم
|
|
در نظرت پذیرفته آید،
|
|
ای خداوند، که صخرۀ من و رهانندۀ من هستی!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 20
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند تو را در روز تنگی مستجاب فرماید؛
|
|
نامِ خدای یعقوب تو را محافظت کند!
|
|
\v 2 از قُدس برای تو کمک بفرستد،
|
|
و از صَهیون تو را حمایت نماید.
|
|
\v 3 هدایای تو را جملگی به یاد آورد
|
|
و قربانیهای تمامسوز تو را قبول فرماید. سِلاه
|
|
\v 4 آرزوی دلت را به تو عطا کند
|
|
و همۀ نقشههایت را جامۀ عمل بپوشاند.
|
|
\v 5 به سبب نجات تو بانگ شادی برآوریم
|
|
و عَلَمهای خود را در نام خدایمان برافرازیم.
|
|
خداوند همۀ مسئلتهای تو را به انجام رساند!
|
|
\v 6 اکنون دانستم که خداوند مسیح خود را نجات میبخشد؛
|
|
او از آسمانِ مقدسش وی را اجابت میفرماید،
|
|
به نیروی نجاتبخش دست راست خویش.
|
|
\v 7 اینان ارابهها و آنان اسبها را،
|
|
اما ما نام یهوه خدای خود را ذکر خواهیم کرد.
|
|
\v 8 آنها خم شده، خواهند افتاد،
|
|
اما ما برخاسته، خواهیم ایستاد.
|
|
\v 9 خداوندا، پادشاه را نجات ده!
|
|
در روزی که بخوانیم، ما را اجابت فرما!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 21
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، در قوّت تو پادشاه شادی میکند،
|
|
و در نجات تو چه بسیار به وجد میآید!
|
|
\v 2 تو آرزوی دلِ او را برآوردهای
|
|
و خواهش لبانش را از وی دریغ نداشتهای. سِلاه
|
|
\v 3 زیرا که با برکات فراوان بر مراد او سبقت جستی
|
|
و تاجی از زر ناب بر سرش نهادی!
|
|
\v 4 حیات را از تو خواست، و بدو بخشیدی،
|
|
و طول ایام را تا ابدالآباد!
|
|
\v 5 جلال او به سبب نجات تو عظیم گشته!
|
|
فرّ و شکوه به وی ارزانی داشتهای.
|
|
\v 6 براستی که برکات جاودانی به وی عطا کردهای
|
|
و به شادی حضور خویش، شادمانش گردانیدهای.
|
|
\v 7 زیرا که پادشاه بر خداوند توکل میدارد؛
|
|
و از محبت آن متعال جنبش نخواهد خورد.
|
|
\v 8 دست تو همۀ دشمنانت را در خواهد یافت؛
|
|
دست راست تو به بدخواهانت خواهد رسید.
|
|
\v 9 زمانی که حضور به هم رسانی
|
|
ایشان را چون تنور آتش خواهی ساخت.
|
|
خداوند در خشم خود ایشان را فرو خواهد بُرد،
|
|
و آتش، ایشان را خواهد خورد.
|
|
\v 10 نسلشان را از زمین نابود خواهی کرد،
|
|
و اولادشان را از میان بنیآدم!
|
|
\v 11 هرچند بر ضد تو نقشههای پلید کِشند
|
|
و تدابیر بد اندیشند، کامیاب نخواهند شد؛
|
|
\v 12 زیرا به سبب تو برگشته خواهند گریخت،
|
|
آنگاه که به کمانِ برکشیدهات به سویشان نشانه بگیری.
|
|
\v 13 خداوندا، در قوّت خویش متعال شو!
|
|
دلاوری تو را میسراییم و میستاییم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 22
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی
|
|
و از نجات من و سخنان فغانم دوری؟
|
|
\v 2 ای خدای من، همۀ روز فریاد برمیکشم و اجابت نمیکنی؛
|
|
همۀ شب نیز، و مرا خاموشی نیست!
|
|
\v 3 اما تو قدوسی،
|
|
ای که بر سرودهای ستایشی اسرائیل جلوس فرمودهای.
|
|
\v 4 بر تو پدران ما توکل کردند
|
|
آری، بر تو توکل کردند و ایشان را رهایی بخشیدی.
|
|
\v 5 نزد تو فریاد برآوردند و خلاصی یافتند؛
|
|
بر تو توکل کردند و شرمنده نگشتند.
|
|
\v 6 اما من کِرمی بیش نیستم و انسان نِی!
|
|
عار آدمیانم و تحقیرشدۀ قوم!
|
|
\v 7 هر که بر من مینگرد ریشخندم میکند؛
|
|
دهان کج میکنند و سر جنبانیده، میگویند:
|
|
\v 8 «بر خداوند توکل دارد!
|
|
پس بگذار او خلاصیاش دهد!
|
|
اگر به او رغبت دارد،
|
|
رهاییاش بخشد!»
|
|
\v 9 اما تو مرا از شکم مادر بیرون آوردی،
|
|
و از شیرخوارگی اطمینانم بخشیدی!
|
|
\v 10 از تولد بر تو افکنده شدم؛
|
|
از شکم مادرم، خدای من تویی.
|
|
\v 11 از من دور مباش،
|
|
زیرا که تنگی نزدیک است
|
|
و کسی نیست که یاری کند.
|
|
\v 12 گاوان نرِ بسیار دور مرا گرفتهاند،
|
|
گاوان تنومندِ باشان احاطهام کردهاند.
|
|
\v 13 دهان خویش به فراخی بر من گشودهاند،
|
|
چون شیران درّندۀ غرّان.
|
|
\v 14 همچون آبْ ریخته میشوم،
|
|
و استخوانهایم جملگی از هم گسیخته است.
|
|
دل من چون موم
|
|
در اندرونم گداخته شده است.
|
|
\v 15 قوّتم چون تکه سفالی، خشکیده است؛
|
|
و زبانم به کامم چسبیده!
|
|
مرا به خاک مرگ نشاندهای.
|
|
\v 16 سگان مرا احاطه کردهاند؛
|
|
دستۀ اوباش گِردَم حلقه زدهاند؛
|
|
دستها و پاهایم را سوراخ کردهاند!
|
|
\v 17 میتوانم همۀ استخوانهایم را بشمارم.
|
|
آنان خیره بر من چشم دوختهاند.
|
|
\v 18 جامههایم را میان خود تقسیم کردهاند
|
|
و بر تنپوش من قرعه افکندهاند.
|
|
\v 19 اما تو ای خداوند، دور مباش!
|
|
ای قوّت من، به یاریام بشتاب!
|
|
\v 20 جان مرا از شمشیر برهان
|
|
و زندگی مرا از چنگ سگان!
|
|
\v 21 مرا از دهان شیر نجات بخش،
|
|
ای که از میان شاخهای گاوان وحشی مرا اجابت کردهای!
|
|
\v 22 نام تو را به برادرانم اعلام خواهم کرد
|
|
و در میان جماعت، تو را خواهم ستود.
|
|
\v 23 ای ترسندگان خداوند، او را بستایید!
|
|
ای همۀ نسل یعقوب، او را جلال دهید!
|
|
ای همۀ نسل اسرائیل، از هیبت او بترسید!
|
|
\v 24 زیرا او مظلومیت مظلوم را حقیر و خوار نشمرده،
|
|
و روی خود را از او نپوشانیده است؛
|
|
بلکه فریاد کمک او را شنیده است.
|
|
\v 25 ستایش من در جماعت بزرگ از توست.
|
|
نذرهای خود را در حضور ترسندگانت ادا خواهم کرد.
|
|
\v 26 مسکینان غذا خورده سیر خواهند شد؛
|
|
و جویندگان خداوند او را خواهند ستود.
|
|
دلهای شما تا ابد زنده بماند!
|
|
\v 27 همۀ کرانهای زمین به یاد آورده،
|
|
نزد خداوند بازگشت خواهند کرد.
|
|
همۀ طوایف قومها در حضور او پرستش خواهند نمود.
|
|
\v 28 زیرا که پادشاهی از آن خداوند است؛
|
|
اوست که بر قومها فرمان میراند.
|
|
\v 29 همۀ قویبُنیِگانِ زمین غذا خورده، سَجده خواهند کرد؛
|
|
و آنان که به خاک فرو میروند، جملگی در حضورش زانو خواهند زد،
|
|
حتی آن که نمیتواند خویشتن را زنده نگاه دارد.
|
|
\v 30 آیندگان در خدمت او خواهند بود؛
|
|
و به نسلهای بعدی دربارۀ خداوندگار خبر خواهند داد.
|
|
\v 31 و آنان به قومی که در آستانۀ تولدند
|
|
عدالت او را اعلام خواهند کرد،
|
|
و خواهند گفت که او این را کرده است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 23
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند شبان من است؛
|
|
محتاج به هیچ چیز نخواهم بود.
|
|
\v 2 در چراگاههای سرسبز مرا میخواباند؛
|
|
نزد آبهای آرامبخش رهبریام میکند.
|
|
\v 3 جان مرا تازه میسازد،
|
|
و بهخاطر نام خویش،
|
|
به راههای درست هدایتم میفرماید.
|
|
\v 4 حتی اگر از تاریکترین وادی نیز بگذرم،
|
|
از بدی نخواهم ترسید،
|
|
زیرا تو با منی؛
|
|
عصا و چوبدستی تو
|
|
قوّت قلبم میبخشند.
|
|
\v 5 سفرهای برای من در برابر دیدگان دشمنانم میگسترانی!
|
|
سَرَم را به روغن تدهین میکنی
|
|
و پیالهام را لبریز میسازی.
|
|
\v 6 همانا نیکویی و محبت، تمام روزهای زندگیام در پی من خواهد بود،
|
|
و سالیان دراز در خانۀ خداوند ساکن خواهم بود.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 24
|
|
\p
|
|
\v 1 زمین و هرآنچه در آن است
|
|
از آن خداوند است،
|
|
جهان و همۀ ساکنانش.
|
|
\v 2 زیرا که او اساسِ آن را بر دریاها نهاد
|
|
و بر آبها آن را استوار ساخت.
|
|
\v 3 کیست که به کوه خداوند برآید؟
|
|
و کیست که در مکان مقدس او بایستد؟
|
|
\v 4 آن که پاکدست و صافدل باشد،
|
|
که جان خود را به سوی آنچه باطل است، برنیفرازد،
|
|
و قسم دروغ نخورد.
|
|
\v 5 او برکت را از خداوند خواهد یافت،
|
|
و عدالت را از خدای نجات خویش.
|
|
\v 6 اینچنیناند مردمان جویندۀ او،
|
|
جویندگان روی تو، ای خدای یعقوب. سِلاه
|
|
\v 7 ای دروازهها، سرهای خود را برافرازید!
|
|
ای درهای قدیمی، برافراشته شوید،
|
|
تا شاه جلال داخل شود!
|
|
\v 8 این شاه جلال کیست؟
|
|
خداوندِ نیرومند و دلاور،
|
|
خداوند که در جنگ، دلاور است!
|
|
\v 9 ای دروازهها، سرهای خود را برافرازید؛
|
|
ای درهای قدیمی، برافراشته شوید،
|
|
تا شاه جلال داخل شود.
|
|
\v 10 این شاه جلال کیست؟
|
|
خداوندِ لشکرها،
|
|
اوست شاه جلال! سِلاه
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 25
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، جان خود را به سوی تو برمیافرازم؛
|
|
\v 2 ای خدای من، بر تو توکل میدارم؛
|
|
مگذار سرافکنده شوم،
|
|
و دشمنانم بر من فخر کنند.
|
|
\v 3 آری، کسی که برای تو انتظار بکشد
|
|
هرگز سرافکنده نخواهد شد؛
|
|
کسانی سرافکنده خواهند شد
|
|
که بیسبب خیانت میورزند.
|
|
\v 4 خداوندا، راههای خویش را بر من بنما،
|
|
و طریقهای خود را به من بیاموز!
|
|
\v 5 مرا در راستی خود سالک گردان و مرا بیاموز،
|
|
زیرا که تو خدای نجات من هستی؛
|
|
همۀ روز، منتظر تو هستم!
|
|
\v 6 خداوندا، رحمت و محبت خود را به یاد آر،
|
|
زیرا که آنها از ازل بوده است.
|
|
\v 7 گناهان جوانیام را به یاد میاور،
|
|
و نه نافرمانیهایم را!
|
|
بر حسب محبت خود مرا یاد کن،
|
|
بهخاطر نیکویی خود، ای خداوند.
|
|
\v 8 خداوند نیکو و راست است؛
|
|
از این رو، راه را بر گمراهان مینماید.
|
|
\v 9 او فروتنان را در طریق عدالت سالک میگرداند،
|
|
و راه خویش را به افتادگان میآموزد.
|
|
\v 10 همۀ راههای خداوند محبت و وفا است،
|
|
برای آنان که عهد و شهادات او را نگاه میدارند.
|
|
\v 11 خداوندا، بهخاطر نام خود تقصیر مرا بیامرز،
|
|
زیرا که بزرگ است!
|
|
\v 12 کیست آن که از خداوند بترسد؟
|
|
خداوند راه برگزیدۀ خویش را بر او خواهد نمود.
|
|
\v 13 جان او در نیکویی به سر خواهد برد،
|
|
و نسل او وارث زمین خواهند شد.
|
|
\v 14 محرم اسرار خداوند، ترسندگان اویند؛
|
|
او عهد خویش را بدیشان مینماید.
|
|
\v 15 چشمان من همواره بر خداوند است،
|
|
زیرا اوست که پاهای مرا از دام میرهاند.
|
|
\v 16 به من روی کن و مرا فیض ببخشا،
|
|
زیرا که بیکس و ستمدیدهام.
|
|
\v 17 تنگیهای دل من بسیار گشته؛
|
|
مرا از مشقتهایم برهان.
|
|
\v 18 ستمدیدگی و رنج مرا ببین،
|
|
و همۀ گناهانم را بیامرز.
|
|
\v 19 بر دشمنانم بنگر که چه بسیار گشتهاند
|
|
و چه خشونتگرانه بر من کینه میورزند.
|
|
\v 20 جانم را حفظ کن و مرا رهایی ده!
|
|
مگذار سرافکنده شوم،
|
|
زیرا که در تو پناه جُستهام!
|
|
\v 21 باشد که صداقت و درستی، مرا پاس دارند،
|
|
زیرا که منتظر تو هستم!
|
|
\v 22 خدایا، اسرائیل را از همۀ تنگیهایش فدیه کن.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 26
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، حکم بر برائتم ده،
|
|
زیرا که من در صداقت خویش گام برداشتهام،
|
|
و بیتزلزل بر خداوند توکل کردهام.
|
|
\v 2 خداوندا، مرا امتحان کن و بیازما،
|
|
دل و اندیشهام را از بوتۀ آزمایش بگذران؛
|
|
\v 3 زیرا محبت تو را همواره پیش چشم خود دارم،
|
|
و پیوسته در سایۀ وفاداری تو گام میزنم.
|
|
\v 4 با مردان باطل همنشین نمیگردم،
|
|
و با ریاکاران همراه نمیشوم؛
|
|
\v 5 از جماعت بدکاران بیزارم
|
|
و با شریران همنشینی نمیکنم.
|
|
\v 6 دستهایم را در بیگناهی میشویم،
|
|
و مذبح تو را، خداوندا، طواف میکنم؛
|
|
\v 7 تا آواز شکرگزاری را بشنوانم،
|
|
و همۀ شگفتیهای تو را بازگویم.
|
|
\v 8 خداوندا، محل خانۀ تو را دوست میدارم،
|
|
و جایگاه سکونت جلالت را.
|
|
\v 9 جان مرا با گناهکاران برمگیر،
|
|
و نه حیات مرا با مردمان خونریز؛
|
|
\v 10 که در دستانشان ترفندهای شریرانه است،
|
|
و دست راستشان آکنده از رشوه.
|
|
\v 11 و اما من در صداقت خویش گام برمیدارم؛
|
|
فدیهام کن و فیضم ببخشا.
|
|
\v 12 پایم در جای هموار ایستاده است؛
|
|
در جماعت بزرگ خداوند را متبارک میخوانم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 27
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند نور من و نجات من است؛
|
|
از که بترسم؟
|
|
خداوند پناهگاه جان من است؛
|
|
از که هراسان شوم؟
|
|
\v 2 چون بدکاران بر من هجوم آورند تا گوشت تنم را بخورند،
|
|
چون خصمان و دشمنانم بر من بتازند،
|
|
آنانند که میلغزند و میافتند.
|
|
\v 3 اگر لشگری به مقابله با من اردو زند،
|
|
دلم نخواهد ترسید؛
|
|
اگر جنگ بر من بر پا شود
|
|
در آن نیز اطمینان خواهم داشت.
|
|
\v 4 یک چیز از خداوند خواستهام،
|
|
و در پی آن خواهم بود:
|
|
که همۀ روزهای زندگیام
|
|
در خانۀ خداوند ساکن باشم،
|
|
تا بر زیبایی خداوند چشم بدوزم
|
|
و در معبدش، پاسخم را بجویم.
|
|
\v 5 زیرا در روز بلا
|
|
مرا در سایبان خود پنهان خواهد کرد،
|
|
و در پوشش خیمۀ خویش مخفی خواهد ساخت،
|
|
و بر صخره، در جای بلندم قرار خواهد داد.
|
|
\v 6 آنگاه سرم بر دشمنانِ گرداگردم
|
|
افراشته خواهد شد،
|
|
و با فریادهای شادی در خیمۀ او قربانی خواهم کرد؛
|
|
و برای خداوند خواهم سرایید و خواهم نواخت.
|
|
\v 7 خداوندا، چون بخوانم، آوازم را بشنو؛
|
|
مرا فیض ببخشا و اجابتم فرما.
|
|
\v 8 ای دل من، او به تو گفته است: «روی مرا بجوی!»
|
|
خداوندا، روی تو را خواهم جُست.
|
|
\v 9 روی خویش از من پنهان مکن،
|
|
و خدمتگزارت را خشمگینانه برمگردان؛
|
|
ای که یاور من بودهای.
|
|
ای خدای نجات من،
|
|
طردم مکن و ترکم منما.
|
|
\v 10 اگرچه پدر و مادرم ترکم کنند،
|
|
خداوند مرا خواهد پذیرفت.
|
|
\v 11 خداوندا، راه خود را به من بیاموز،
|
|
و به سبب دشمنانم
|
|
مرا به راه هموار هدایت فرما.
|
|
\v 12 به آرزوی خصمانم تسلیمم مکن،
|
|
زیرا شاهدان دروغین بر من برخاستهاند،
|
|
که خشونت را برمیدمند.
|
|
\v 13 اما من باور دارم که نیکویی خداوند را
|
|
در زمین زندگان خواهم دید.
|
|
\v 14 برای خداوند انتظار بکش،
|
|
نیرومند باش و دل قوی دار؛
|
|
آری، منتظر خداوند باش!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 28
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خداوند، ای صخرۀ من، تو را میخوانم
|
|
گوش خویش بر من مبند.
|
|
مبادا اگر خاموش بمانی،
|
|
همچون کسانی گردم که به گودال فرو میروند.
|
|
\v 2 چون تو را به یاری میخوانم،
|
|
و دستانم را به سوی قُدسالاقداس تو برمیافرازم
|
|
فریاد التماسم را بشنو.
|
|
\v 3 مرا با شریران محکوم مکن،
|
|
با آنان که شرارت را پیشۀ خود ساختهاند؛
|
|
که با همسایگانشان دَم از صلح و صفا میزنند،
|
|
اما بدی در دل ایشان است.
|
|
\v 4 آنان را بر حسب اعمالشان جزا ده،
|
|
و بر طبق شرارتِ کَردههایشان؛
|
|
آری، بر حسب عمل دستهاشان جزایشان ده
|
|
و ایشان را به سزای اعمالشان برسان.
|
|
\v 5 از آن رو که به کارهای خداوند اعتنا نمیکنند
|
|
و نه به عمل دستهای او،
|
|
پس ایشان را منهدم خواهد ساخت
|
|
و دیگر هرگز بنا نخواهد کرد.
|
|
\v 6 متبارک باد خداوند،
|
|
زیرا فریاد التماس مرا شنیده است.
|
|
\v 7 خداوند نیرو و سپر من است؛
|
|
دلم بر او توکل دارد، و مدد یافتهام.
|
|
قلبم آکنده از شادی است
|
|
و با سرود، او را سپاس میگویم.
|
|
\v 8 خداوند قوّت قوم خویش است،
|
|
و قلعۀ نجات برای مسیح خود.
|
|
\v 9 قوم خویش را نجات بخش و میراث خود را مبارک فرما؛
|
|
ایشان را شبان باش و تا ابد بر دوش خود ببر.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 29
|
|
\p
|
|
\v 1 ای آسمانیان، وصف خداوند را بگویید!
|
|
وصف جلال و قوّتِ خداوند را بگویید!
|
|
\v 2 وصف جلال نام خداوند را بگویید!
|
|
خداوند را در فَرّ قدوسیتش پرستش کنید!
|
|
\v 3 آوای خداوند بر روی آبهاست؛
|
|
خدای جلال رعد میدهد،
|
|
خداوندی که بر روی آبهای بسیار است.
|
|
\v 4 آوای خداوند نیرومند است؛
|
|
آوای خداوند پرشکوه است.
|
|
\v 5 آوای خداوند درختان سِدر را میشکند؛
|
|
خداوند سِدرهای لبنان را در هم میشکند.
|
|
\v 6 او لبنان را همچون گوسالهای برمیجهاند،
|
|
و سیریون را چونان گاوی جوان.
|
|
\v 7 آوای خداوند تیرهای آتشین آذرخش میفرستد.
|
|
\v 8 آوای خداوند بیابان را میلرزاند؛
|
|
خداوند بیابان قادِش را میلرزاند.
|
|
\v 9 آوای خداوند سروها را میلرزاند
|
|
و جنگل را بیبرگ میگرداند.
|
|
در معبد او همگان ندا میکنند: «جلال!»
|
|
\v 10 خداوند بر توفان آب جلوس فرموده است،
|
|
خداوند چون پادشاه جلوس فرموده است، تا به ابد.
|
|
\v 11 باشد که خداوند قوم خود را نیرو بخشد؛
|
|
باشد که خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک سازد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 30
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، تو را تمجید میکنم،
|
|
زیرا که مرا بالا کشیدی،
|
|
و نگذاشتی دشمنانم بر من شادی کنند.
|
|
\v 2 ای یهوه خدای من، نزد تو فریاد کمک برآوردم
|
|
و مرا شفا بخشیدی.
|
|
\v 3 خداوندا، تو جان مرا از هاویه برآوردی؛
|
|
و مرا از میان آنان که به گودال فرو میروند، زنده ساختی.
|
|
\v 4 ای سرسپردگان خداوند، او را بسرایید؛
|
|
نام قدوس او را بستایید!
|
|
\v 5 زیرا خشم او دمی بیش نمیپاید،
|
|
اما لطفش همۀ عمر را در بر میگیرد؛
|
|
شبی ممکن است سراسر به گریه بگذرد،
|
|
ولی صبحگاهان شادمانی رخ مینماید.
|
|
\v 6 و اما من، در آسودگی خود گفتم:
|
|
«هرگز جنبش نخواهم خورد.»
|
|
\v 7 خداوندا، آنگاه که لطف تو شامل حالم بود،
|
|
کوهِ مرا در قوّت استوار گردانیدی؛
|
|
اما چون روی از من نهان کردی،
|
|
هراسان گشتم.
|
|
\v 8 خداوندا، تو را میخوانم؛
|
|
نزد تو، ای خداوندگار، فریاد التماس بلند میکنم:
|
|
\v 9 «در مرگ من چه سودی است،
|
|
و در فرو رفتنم به گودال چه فایده؟
|
|
آیا خاک تو را خواهد ستود؟
|
|
آیا از امانت تو خبر خواهد داد؟
|
|
\v 10 خداوندا، بشنو و مرا فیض عطا فرما؛
|
|
خداوندا، یاور من باش.»
|
|
\v 11 تو شیون مرا به رقص بدل کردی؛
|
|
پلاس را از تنم به در آوردی
|
|
و مرا به شادی پوشانیدی،
|
|
\v 12 تا همۀ وجودم تو را بسراید و خاموش نماند.
|
|
ای یهوه خدای من، تو را جاودانه شکر خواهم گزارد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 31
|
|
\p
|
|
\v 1 در تو، خداوندا، پناه جُستهام،
|
|
مگذار هرگز سرافکنده شوم؛
|
|
در عدل خویش مرا خلاصی ده.
|
|
\v 2 گوش خویش به من فرا دار،
|
|
و بهزودی به رهاییام بیا؛
|
|
برایم صخرۀ امنیت باش
|
|
و دژِ استوار، تا نجاتم بخشی.
|
|
\v 3 براستی که صخره و دژ من تویی،
|
|
پس بهخاطر نام خود مرا هدایت و رهبری کن.
|
|
\v 4 مرا از دامی که در راه من گستردهاند، به در آر،
|
|
چراکه تو پناهگاه منی.
|
|
\v 5 روح خود را به دست تو میسپارم؛
|
|
تو مرا فدیه کردهای، ای یهوه خدای امین.
|
|
\v 6 مرا با پیروان بتهای بیارزش کاری نیست؛
|
|
من بر خداوند توکل دارم.
|
|
\v 7 محبت تو مایۀ شادی و سرور من خواهد بود،
|
|
زیرا که مصیبت مرا دیدهای
|
|
و از تنگیهای جانم نیک آگاهی.
|
|
\v 8 مرا به دست دشمن نسپردی
|
|
بلکه پاهایم را در جای وسیع بر پا داشتی.
|
|
\v 9 خداوندا، مرا فیض عطا فرما،
|
|
زیرا که در تنگی هستم؛
|
|
چشمانم از غصه کاهیده شده است،
|
|
جان و تن من نیز.
|
|
\v 10 زیرا زندگیام از غم به سر آمده،
|
|
و سالهایم از ناله؛
|
|
به سبب گناهم نیرویی در من نمانده،
|
|
استخوانهایم پوسیده است.
|
|
\v 11 به سبب همۀ دشمنانم مضحکه شدهام،
|
|
بخصوص نزد همسایگانم.
|
|
دوستانم از من میهراسند؛
|
|
هر که مرا در بیرون بیند، از من میگریزد.
|
|
\v 12 همچون مُرده از خاطرهها رفتهام؛
|
|
و چون کوزۀ شکسته گشتهام.
|
|
\v 13 زیرا افترا از بسیاری میشنوم،
|
|
و در هر سو رعب و وحشت است؛
|
|
بر من با هم توطئه میچینند
|
|
و به قصد جانم دسیسه میکنند.
|
|
\v 14 و اما من بر تو، ای خداوند، توکل میدارم؛
|
|
و میگویم: «خدای من تو هستی.»
|
|
\v 15 زمانهای من در دستان توست؛
|
|
مرا از چنگ دشمنان و آزاردهندگانم برهان.
|
|
\v 16 روی خود را بر خدمتگزارت تابان ساز؛
|
|
در محبتت مرا نجات بخش.
|
|
\v 17 خداوندا، مگذار سرافکنده شوم،
|
|
زیرا که تو را میخوانم؛
|
|
باشد که شریران سرافکنده شوند
|
|
و در خاموشی به هاویه فرو روند.
|
|
\v 18 باشد که لبهای دروغگویشان خاموش شود،
|
|
که با غرور و اهانت
|
|
بر ضد پارسایان سخن به گستاخی میگویند.
|
|
\v 19 وه که چه عظیم است احسان تو
|
|
که برای ترسندگانت ذخیره کردهای،
|
|
و آن را برای کسانی که در تو پناه میجویند،
|
|
در برابر چشمان بنیآدم به عمل میآوری.
|
|
\v 20 ایشان را در مخفیگاه حضور خود
|
|
از دسیسههای آدمیان پنهان میکنی؛
|
|
آنها را در خیمۀ خود
|
|
از زبانهای ستیزهگر ایمن میداری.
|
|
\v 21 متبارک باد خداوند،
|
|
زیرا که محبت خود را بهطرز شگفتانگیز بر من آشکار کرد
|
|
آنگاه که در شهری که در محاصره بود، به سر میبردم.
|
|
\v 22 اما من، در دلهرۀ خود گفتم:
|
|
«از چشمان تو افتادم!»
|
|
اما چون تو را به یاری خواندم
|
|
فریاد التماس مرا شنیدی.
|
|
\v 23 ای همۀ سرسپردگان خداوند،
|
|
او را دوست بدارید!
|
|
خداوند وفاداران را حفظ میکند،
|
|
اما متکبران را به فراوانی سزا میدهد.
|
|
\v 24 نیرومند باشید و دل قوی دارید،
|
|
ای همۀ کسانی که برای خداوند انتظار میکشید.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 32
|
|
\p
|
|
\v 1 خوشا به حال آن که عِصیانش آمرزیده شد،
|
|
و گناهش پوشانیده گردید.
|
|
\v 2 خوشا به حال آن که خداوند خطایی به حسابش نگذارد
|
|
و در روحش فریبی نباشد.
|
|
\v 3 هنگامی که خاموشی گزیده بودم،
|
|
استخوانهایم میپوسید
|
|
از نالهای که تمام روز برمیکشیدم.
|
|
\v 4 زیرا دست تو روز و شب بر من سنگینی میکرد؛
|
|
طراوتم به تمامی از میان رفته بود،
|
|
بسان رطوبت در گرمای تابستان. سِلاه
|
|
\v 5 آنگاه به گناه خود نزد تو اعتراف کردم
|
|
و جرمم را پنهان نداشتم.
|
|
گفتم: «عِصیان خود را نزد خداوند اعتراف خواهم کرد»؛
|
|
و تو جرمِ گناهم را عفو کردی. سِلاه
|
|
\v 6 از این رو، باشد که هر پیروِ سرسپردۀ تو
|
|
در زمانی که یافت میشوی
|
|
به درگاهت دعا کند؛
|
|
حتی اگر آبهای بسیار سیلان کند،
|
|
هرگز بدو نخواهد رسید.
|
|
\v 7 تو مخفیگاه من هستی؛
|
|
تو مرا از تنگی حفظ خواهی کرد،
|
|
و با غریو رهایی احاطهام خواهی نمود. سِلاه
|
|
\v 8 تو را بصیرت خواهم آموخت،
|
|
و به راهی که باید رفت ارشاد خواهم کرد؛
|
|
و در حالی که چشمم بر توست،
|
|
تو را مشورت خواهم داد.
|
|
\v 9 همچون اسب و قاطر بیفهم مباش،
|
|
که تنها به افسار و لگام مهار میشوند،
|
|
وگرنه نزدیکت نمیآیند.
|
|
\v 10 رنجهای شریران بسیار است،
|
|
اما هر کس را که بر خداوند توکل دارد
|
|
محبت احاطه خواهد کرد.
|
|
\v 11 ای پارسایان، در خداوند شادی کنید و خوش باشید؛
|
|
ای همۀ راستدلان، بانگ شادی برآورید.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 33
|
|
\p
|
|
\v 1 ای پارسایان، در خداوند بانگ شادی برآورید!
|
|
زیرا صالحان را ستایشِ او میشاید.
|
|
\v 2 خداوند را با نوای بربط بستایید!
|
|
با چنگ دهتار برای او بنوازید.
|
|
\v 3 او را سرودی تازه بسرایید!
|
|
نیکو بنوازید، با آهنگ بلند.
|
|
\v 4 زیرا کلام خداوند مستقیم است،
|
|
و همۀ کارهای او با وفاداری.
|
|
\v 5 او عدل و انصاف را دوست میدارد؛
|
|
جهان آکنده از محبت خداوند است.
|
|
\v 6 به کلام خداوند آسمانها ساخته شد،
|
|
و همۀ لشکر آنها، به دَمِ دهان او.
|
|
\v 7 آبهای دریا را همچون توده گرد میآورد؛
|
|
و ژرفا را در خزانهها ذخیره میکند.
|
|
\v 8 تمامی اهل زمین از خداوند بترسند،
|
|
همۀ مردم جهان او را حرمت بدارند.
|
|
\v 9 زیرا او گفت و شد؛
|
|
امر فرمود و بر پا گردید.
|
|
\v 10 خداوند نقشههای امتها را باطل میکند؛
|
|
او تدبیرهای قومها را عقیم میگرداند.
|
|
\v 11 اما نقشههای خداوند جاودانه پابرجاست،
|
|
و تدبیرهای دلش در همۀ نسلها.
|
|
\v 12 خوشا به حال امتی که یهوه خدای ایشان است،
|
|
و قومی که برای میراث خویش برگزیده است.
|
|
\v 13 خداوند از آسمان نظر میافکند
|
|
و بنی آدم را جملگی میبیند؛
|
|
\v 14 از مکان سکونت خود نظر میافکند،
|
|
بر همۀ ساکنان زمین.
|
|
\v 15 او که دلهای ایشان را جملگی سرشته است،
|
|
و هرآنچه را که میکنند، درک میکند.
|
|
\v 16 پادشاه را بزرگی لشکرش نجات نمیدهد،
|
|
و دلاور را عظمت قوّتش نمیرهاند.
|
|
\v 17 امید بستن بر اسب برای پیروزی بیهوده است،
|
|
زیرا به قوّت عظیم خود خلاصی نتواند داد.
|
|
\v 18 هان چشمان خداوند بر ترسندگان اوست،
|
|
بر آنان که به محبت او امیدوارند،
|
|
\v 19 تا جان ایشان را از مرگ برهاند
|
|
و ایشان را در قحطی زنده نگاه دارد.
|
|
\v 20 جان ما منتظر خداوند است؛
|
|
او اعانت و سپر ماست.
|
|
\v 21 دل ما در او شادی میکند،
|
|
زیرا بر نام قدوس او توکل داریم.
|
|
\v 22 خداوندا، محبت تو بر ما باد،
|
|
چنانکه امید ما بر توست.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 34
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند را در همه وقت متبارک خواهم خواند؛
|
|
ستایش وی همواره بر زبان من خواهد بود.
|
|
\v 2 جان من در خداوند فخر خواهد کرد؛
|
|
مسکینان بشنوند و شادی کنند.
|
|
\v 3 خداوند را با من تجلیل کنید،
|
|
نام او را با یکدیگر برافرازیم.
|
|
\v 4 خداوند را جُستم، و مرا اجابت کرد؛
|
|
او مرا از همۀ ترسهایم رهانید.
|
|
\v 5 آنان که نگاهشان بر اوست، میدرخشند؛
|
|
روی ایشان هرگز شرمسار نمیشود.
|
|
\v 6 این مسکین فریاد برآورد و خداوند صدایش را شنید
|
|
و او را از همۀ تنگیهایش نجات بخشید.
|
|
\v 7 فرشتۀ خداوند گرداگرد ترسندگان او اردو میزند،
|
|
و آنان را میرهاند.
|
|
\v 8 بچشید و ببینید که خداوند نیکوست؛
|
|
خوشا به حال آن که در او پناه گیرد.
|
|
\v 9 ای مقدسین خداوند، از او بترسید،
|
|
زیرا ترسندگان او را هیچ کمی نیست.
|
|
\v 10 شیران ژیان، محتاج و گرسنه میشوند،
|
|
اما جویندگان خداوند هیچ چیزِ نیکو کم نخواهند داشت.
|
|
\v 11 ای فرزندان، بیایید و به من گوش فرا دهید،
|
|
تا ترس خداوند را به شما بیاموزم.
|
|
\v 12 کیست آن که آرزومند حیات باشد
|
|
و دوستدار روزهای بسیار، تا نیکویی ببیند؟
|
|
\v 13 زبان از بدی نگاه دار
|
|
و لبان از فریب فرو بند؛
|
|
\v 14 از بدی روی بگردان و نیکویی پیشه کن،
|
|
آرام بجوی و در پی صلح باش.
|
|
\v 15 چشمان خداوند، بر پارسایان است
|
|
و گوشهایش به فریاد کمک ایشان؛
|
|
\v 16 روی خداوند بر ضد بدکاران است،
|
|
تا یاد ایشان را از روی زمین برچیند.
|
|
\v 17 پارسایان فریاد برمیآورند، و خداوند آنان را میشنود؛
|
|
او ایشان را از همۀ تنگیهایشان میرهاند.
|
|
\v 18 خداوند نزدیک شکستهدلان است
|
|
و کوفته شدگانِ در روح را نجات میبخشد.
|
|
\v 19 پارسا را مشقت بسیار است،
|
|
اما خداوند او را از همۀ آنها خواهد رهانید؛
|
|
\v 20 همۀ استخوانهای او را حفظ خواهد کرد،
|
|
که یکی از آنها نیز نخواهد شکست.
|
|
\v 21 شریر را شرارت از پا در خواهد آورد،
|
|
و دشمنان مرد پارسا محکوم خواهند شد.
|
|
\v 22 خداوند جان خادمان خود را فدیه میدهد؛
|
|
هر که به وی پناه بَرَد، هرگز محکوم نخواهد شد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 35
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، بستیز با آنان که با من میستیزند،
|
|
و بجنگ با آنان که با من میجنگند.
|
|
\v 2 سپر کوچک و بزرگ خویش برگیر؛
|
|
برخیز و به یاریم بیا.
|
|
\v 3 نیزه را به در آر
|
|
و راه بر تعقیبکنندگانم ببند.
|
|
به جان من بگو:
|
|
«نجات تو مَنَم.»
|
|
\v 4 آنان که قصد جان من دارند
|
|
شرمنده و رسوا شوند؛
|
|
آنان که بر من دسیسه میچینند
|
|
واپس روند و سرافکنده گردند!
|
|
\v 5 همچون کاه در برابر باد باشند،
|
|
و فرشتۀ خداوند ایشان را برانَد؛
|
|
\v 6 راهشان تاریک و لغزنده شود،
|
|
و فرشتۀ خداوند تعقیبشان کند.
|
|
\v 7 زیرا بیسبب دام بر سر راهم در حفره پنهان کردند
|
|
که آن را بیجهت از بهر جانم کنده بودند.
|
|
\v 8 باشد که هلاکت بیآنکه بدانند ایشان را فرو گیرد
|
|
و خود در دامی که پنهان کردهاند، گرفتار آیند؛
|
|
باشد که در آن فرو افتند و هلاک شوند.
|
|
\v 9 آنگاه جان من در خداوند شادی خواهد کرد
|
|
و در نجات او شادمان خواهد شد.
|
|
\v 10 بند بند اعضایم خواهند گفت:
|
|
«خداوندا، کیست مانند تو؟
|
|
ای که مظلوم را از دست نیرومندتر از او میرهانی،
|
|
و مسکین و نیازمند را از دست تاراجکنندۀ وی.»
|
|
\v 11 شاهدانِ ستمکیش برمیخیزند،
|
|
و دربارۀ آنچه از آن بیخبرم، بازخواستم میکنند.
|
|
\v 12 به سزای نیکویی، بدی بر من روا میدارند
|
|
و مرا به روز سیاه مینشانند.
|
|
\v 13 اما آنگاه که ایشان بیمار بودند،
|
|
من پلاس در بر میکردم،
|
|
و جان خویش به روزهداری رنجور میساختم.
|
|
چون دعایم بیجواب بازمیگشت،
|
|
\v 14 مویهکنان میرفتم،
|
|
آن سان که برای دوست یا برادرم ماتم کنم.
|
|
همچون کسی که برای مادرش زاری کند
|
|
از فرط اندوه سر خم میکردم.
|
|
\v 15 اما چون افتادم، شادیکنان گِردم جمع شدند؛
|
|
فرومایگان بر من گرد آمدند،
|
|
و کسانی که نشناخته بودم، بیوقفه مرا دریدند.
|
|
\v 16 همچون افراد نَجِسی که برای نان مسخرگی میکنند،
|
|
بر من دندانها به هم فشردند.
|
|
\v 17 خداوندگارا، تا چند تماشا میکنی؟!
|
|
جان مرا از ویرانگری ایشان برهان،
|
|
و زندگی مرا از دهان شیران ژیان.
|
|
\v 18 تو را در جماعت بزرگ سپاس خواهم گفت؛
|
|
در میان انبوه مردم، تو را خواهم ستود.
|
|
\v 19 مگذار دشمنان خیانتپیشۀ من
|
|
بر من شادی کنند؛
|
|
مگذار کسانی که بیسبب از من نفرت دارند،
|
|
چشمک زنند.
|
|
\v 20 زیرا صلحجویانه سخن نمیگویند
|
|
بلکه بر آنان که در این سرزمین آرام گرفتهاند،
|
|
سخنان حیلهآمیز اندیشه میکنند.
|
|
\v 21 دهان بر من میگشایند و میگویند: «هَه هَه!
|
|
به چشمان خود دیدیم.»
|
|
\v 22 خداوندا، تو این را دیدهای،
|
|
پس خاموش نمان!
|
|
خداوندگارا، از من دور مباش!
|
|
\v 23 بیدار شو و به دفاع از من برخیز!
|
|
ای خدا و خداوندگار من، مرا داد بده!
|
|
\v 24 ای یهوه خدای من، در عدل خود مرا تأیید فرما،
|
|
و مگذار بر من شادی کنند.
|
|
\v 25 مگذار در دل خویش بگویند: «هَه، به آرزوی خود رسیدیم!»
|
|
مگذار بگویند: «او را درسته فرو بلعیدیم!»
|
|
\v 26 هر که در مصیبت من شادی میکند
|
|
خود شرمنده و خجل گردد؛
|
|
آنان که خویشتن را بر من برمیافرازند
|
|
به شرم و رسوایی پوشانیده شوند.
|
|
\v 27 آنان که اعادۀ حق مرا خواهانند
|
|
فریاد شادی برآورند و شادمان گردند؛
|
|
همواره بگویند: «چه بزرگ است خداوند،
|
|
که از سلامتی بندهاش لذت میبرد.»
|
|
\v 28 زبانم دادگری تو را بیان خواهد کرد،
|
|
و ستایش تو را، همۀ روز.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 36
|
|
\p
|
|
\v 1 نافرمانی در اعماق دل شریر بدو ندا میدهد؛
|
|
ترس خدا در چشمان او نیست.
|
|
\v 2 زیرا خویشتن را در نظر خود چندان تملق میگوید
|
|
که از پی بردن به گناه خویش و بیزاری از آن ناتوان است!
|
|
\v 3 سخنان دهانش خباثت است و فریب؛
|
|
از خردمندی و نیکوکاری دست شسته است.
|
|
\v 4 حتی بر بستر خود طرح شرارت میریزد؛
|
|
راهی ناپسند در پیش گرفته است
|
|
و از شرارت روی نمیگرداند.
|
|
\v 5 خداوندا، محبتت تا به آسمانها میرسد
|
|
و وفاداریت تا به ابرها.
|
|
\v 6 عدالتت همچون کوههای سر به فلک کشیده است،
|
|
و دادگریات بهسان ژرفنای عظیم.
|
|
تویی، خداوندا، که انسان و حیوان را نجات میبخشی.
|
|
\v 7 خدایا، محبتت چه گرانقدر است!
|
|
بنیآدم در سایۀ بالهایت پناه میجویند.
|
|
\v 8 از نعمتِ سرشارِ خانۀ تو، سیراب میشوند،
|
|
و از نهر لذایذ خود بدیشان مینوشانی.
|
|
\v 9 زیرا نزد تو چشمۀ حیات است،
|
|
و در نور توست که نور را میبینیم.
|
|
\v 10 محبتت را برای شناسندگان خود دوام بخش
|
|
و عدالتت را برای راستدلان.
|
|
\v 11 مباد که متکبران بر من پا بگذارند،
|
|
یا دست شریران مرا براند.
|
|
\v 12 بنگر که شرارتپیشگان چگونه فرو افتادهاند؛
|
|
به خاک افکنده شدهاند و یارای برخاستنشان نیست!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 37
|
|
\p
|
|
\v 1 به سبب بدکاران خویشتن را مکدّر مساز،
|
|
و بر ستمکاران حسد مبر؛
|
|
\v 2 زیرا چون علف، زود میپژمرند،
|
|
و چون گیاه سبز، خشک میشوند.
|
|
\v 3 بر خداوند توکل نما و نیکویی کن؛
|
|
در زمین ساکن باش و امانت را بپرور!
|
|
\v 4 از خداوند لذت ببر،
|
|
و او مراد دلت را به تو خواهد داد.
|
|
\v 5 راه خود را به خداوند بسپار،
|
|
و بر او توکل کن، که او عمل خواهد کرد.
|
|
\v 6 او پارساییِ تو را همچون نور، تابان خواهد ساخت،
|
|
و حقانیت تو را، چون آفتابِ نیمروز.
|
|
\v 7 در حضور خداوند آرام باش،
|
|
و صبورانه انتظار او را بکش!
|
|
به سبب آنان که در راههای خویش کامرانند،
|
|
و نقشههای پلید خود را به اجرا درمیآورند،
|
|
خویشتن را مکدر مساز!
|
|
\v 8 از خشم بازایست و غضب را ترک نما!
|
|
خویشتن را مکدر مساز، که جز به شرارت نمیانجامد.
|
|
\v 9 زیرا که بدکاران منقطع خواهند شد،
|
|
اما منتظران خداوند زمین را به میراث خواهند برد.
|
|
\v 10 پس از اندک زمانی، دیگر شریری نخواهد بود؛
|
|
و هرچند او را بجویی، یافت نخواهد شد.
|
|
\v 11 اما حلیمان وارث زمین خواهند شد،
|
|
و از فراوانی سلامتی لذت خواهند برد.
|
|
\v 12 شریران بر پارسایان دسیسه میکنند
|
|
و بر ایشان دندان به هم میسایند؛
|
|
\v 13 اما خداوند بر شریران میخندد،
|
|
زیرا میبیند که روز ایشان فرا میرسد.
|
|
\v 14 بدکاران شمشیر از نیام برمیآورند
|
|
و کمان را برمیکشند،
|
|
تا فقیران و نیازمندان را به زیر افکنند
|
|
و راستروان را از دم تیغ بگذرانند.
|
|
\v 15 اما شمشیرهای آنها به قلب خودشان فرو خواهد رفت،
|
|
و کمانهایشان خواهد شکست.
|
|
\v 16 اندک داراییِ یک پارسا
|
|
بهتر است از ثروت شریرانِ بیشمار؛
|
|
\v 17 زیرا بازوی شریران خواهد شکست،
|
|
اما خداوند پشتیبان پارسایان است.
|
|
\v 18 خداوند از روزهای راستان آگاه است،
|
|
و میراث ایشان جاودانه خواهد بود.
|
|
\v 19 آنان در زمان بلا سرافکنده نخواهند شد؛
|
|
و در زمان قحطی سیر خواهند گشت.
|
|
\v 20 اما شریران هلاک خواهند شد،
|
|
و دشمنان خداوند همچون زیبایی چمنزارها محو خواهند گردید،
|
|
آری، همچون دود محو خواهند شد.
|
|
\v 21 شریر قرض میگیرد و بازپس نمیدهد،
|
|
اما پارسا با گشادهدستی میبخشد؛
|
|
\v 22 آنان که خداوند برکتشان دهد، زمین را به میراث خواهند برد،
|
|
ولی کسانی که لعنتشان کند، منقطع خواهند شد.
|
|
\v 23 اگر خداوند راه کسی را خوش بدارد،
|
|
گامهایش را استوار میسازد؛
|
|
\v 24 هرچند بیفتد، نقشِ بر زمین نخواهد شد،
|
|
زیرا خداوند دستش را میگیرد.
|
|
\v 25 من جوان بودم و اینک سالخوردهام،
|
|
با این همه، هرگز پارسایی را ندیدهام که وانهاده شده باشد
|
|
و نه فرزندانش را که گدای نان شوند.
|
|
\v 26 همواره گشادهدست است و قرضدهنده،
|
|
و فرزندانش مایۀ برکتند.
|
|
\v 27 از بدی روی بگردان و نیکویی کن؛
|
|
آنگاه تا به ابد سکونت خواهی یافت.
|
|
\v 28 زیرا خداوند عدالت را دوست میدارد
|
|
و سرسپردگان خود را ترک نخواهد کرد.
|
|
آنان تا به ابد محفوظ خواهند بود،
|
|
اما نسل شریران منقطع خواهند شد.
|
|
\v 29 پارسایان زمین را به میراث خواهند برد
|
|
و تا به ابد در آن سکونت خواهند کرد.
|
|
\v 30 دهان پارسا حکمت را بیان میکند،
|
|
و زبانش به عدالت سخن میگوید.
|
|
\v 31 شریعتِ خدایش در دل اوست،
|
|
و پاهایش نمیلغزد.
|
|
\v 32 شریر به کمین پارسا مینشیند،
|
|
و قصد جان او دارد؛
|
|
\v 33 اما خداوند او را به دست وی وانمیگذارد،
|
|
و چون به محاکمه کشیده شود، نخواهد گذاشت محکوم گردد.
|
|
\v 34 منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار،
|
|
که تو را به وراثت زمین سرافراز خواهد ساخت،
|
|
و چون شریران منقطع شوند، به چشم خواهی دید.
|
|
\v 35 مردی شریر و ستمگر دیدم،
|
|
که چون درختِ سرسبزِ بومی قد میافراشت،
|
|
\v 36 اما چه زود درگذشت و اثری از او بر جای نماند؛
|
|
و هر چه او را جُستم، یافت نشد.
|
|
\v 37 مردِ بیعیب را ببین و مردِ صالح را بنگر!
|
|
زیرا سرانجامِ آن مرد، سلامتی خواهد بود.
|
|
\v 38 اما عاصیان جملگی هلاک خواهند شد،
|
|
و شریران را سرانجامی نخواهد بود.
|
|
\v 39 نجات پارسایان از خداوند میرسد؛
|
|
اوست قلعۀ ایشان در زمان تنگی.
|
|
\v 40 خداوند ایشان را یاری میدهد و میرهاند؛
|
|
ایشان را از چنگ شریران رهایی میبخشد و نجات میدهد،
|
|
زیرا که در او پناه میجویند.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 38
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، در خشم خویش توبیخم مکن
|
|
و در غضبت، تأدیبم مفرما.
|
|
\v 2 زیرا که تیرهای تو در من نشسته،
|
|
و دستت بر من فرود آمده است.
|
|
\v 3 در تن من به سبب خشم تو، صحتی نیست؛
|
|
و نه سلامتی در استخوانهایم، به سبب گناه.
|
|
\v 4 تقصیراتم از سَرَم گذشته،
|
|
همچون باری گران از طاقتم سنگینتر است.
|
|
\v 5 زخمهایم به سبب حماقتم
|
|
به چرک نشسته و نفرتانگیز شده است.
|
|
\v 6 به خود میپیچم و بسیار خم گشتهام؛
|
|
همۀ روز ماتمکنان میگردم.
|
|
\v 7 کمرم از سوزش پر گشته،
|
|
و در تن من صحتی نیست.
|
|
\v 8 رمقی در من نمانده و سخت کوفته شدهام؛
|
|
از سوز دل، ناله برمیآورم.
|
|
\v 9 خداوندگارا، آرزوهایم همه در برابر توست؛
|
|
نالههایم از تو پنهان نیست.
|
|
\v 10 دلم در سینه به تندی میتپد،
|
|
توانم از من رخت برکشیده،
|
|
نورِ دیدگانم تباه شده است.
|
|
\v 11 دوستان و رفیقانم از زخمهایم کناره میجویند؛
|
|
نزدیکانم دور میایستند.
|
|
\v 12 آنان که قصد جانم دارند، دام میگسترند،
|
|
بدخواهانم از هلاکتم سخن میگویند؛
|
|
و همۀ روز خیانت را تدبیر میکنند.
|
|
\v 13 اما من همچون کَرانم و نمیشنوم،
|
|
و چون گنگان، که دهان نتوانند گشود؛
|
|
\v 14 آری، من همچون کسی گشتهام که نمیشنود،
|
|
و در دهانش پاسخی نیست.
|
|
\v 15 در انتظار توام، خداوندا؛
|
|
تو ای خداوندگارْ خدایم، پاسخ خواهی داد.
|
|
\v 16 چراکه گفتم: «چون پایم بلغزد،
|
|
مگذار بر من شادی کنند و فخر فروشند.»
|
|
\v 17 زیرا که نزدیک است بیفتم،
|
|
و دردم همیشه با من است.
|
|
\v 18 به تقصیر خود معترفم،
|
|
و از گناه خود رنج میبرم.
|
|
\v 19 دشمنانم سرزنده و بسیارند؛
|
|
پر شمارند آنان که بیسبب از من بیزارند.
|
|
\v 20 آنان که به تلافی نیکی، بدی بر من روا میدارند،
|
|
چون در پی نیکوییام، بر من اتهام میزنند.
|
|
\v 21 خداوندا، ترکم مکن؛
|
|
ای خدای من، از من دور مباش.
|
|
\v 22 به یاریام بشتاب،
|
|
ای خداوندگار، که نجات من هستی.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 39
|
|
\p
|
|
\v 1 گفتم: «مراقب راههایم خواهم بود
|
|
تا به زبانم گناه نورزم؛
|
|
تا زمانی که شریران نزد من باشند،
|
|
دهانم را به لگام نگاه خواهم داشت.»
|
|
\v 2 اما چون ساکت و خاموش بودم،
|
|
و سخنی نیکو نیز نمیگفتم،
|
|
دردم افزون گشت،
|
|
\v 3 و دلم در اندرونم گداخته شد.
|
|
چون تأمل میکردم، آتش شعله برکشید؛
|
|
آنگاه به زبان آمده، سخن گفتم:
|
|
\v 4 «خداوندا، پایان زندگیام را به من بنما
|
|
و شمار روزهایم را؛
|
|
بگذار بدانم که زندگیام چه زودگذر است.
|
|
\v 5 اینک روزهایم را وجبی بیش نساختهای،
|
|
و سالهای زندگیام در نظرت هیچ است.
|
|
بهیقین آدمی دمی بیش نیست؛ سِلاه
|
|
\v 6 بیگمان انسان چون شبحی متحرک است؛
|
|
که مضطرب میشود، اما بیهوده؛
|
|
و انباشته میکند، بیآنکه بداند چه کسی از آن بهره خواهد گرفت.
|
|
\v 7 «پس حال، خداوندگارا، در انتظار چه باشم؟
|
|
امیدم بر توست!
|
|
\v 8 مرا از همۀ عِصیانم رهایی ده،
|
|
و مضحکۀ ابلهانم مساز.
|
|
\v 9 گنگ گشتهام و زبان نمیگشایم،
|
|
زیرا تو این را کردهای.
|
|
\v 10 بلای خویش از من دور کن
|
|
که از ضرب دستت تلف میشوم.
|
|
\v 11 تو انسان را به سبب گناهش به عتابها تنبیه میکنی،
|
|
و نفایس او را چون بید میخوری.
|
|
بهیقین که آدمی دمی بیش نیست. سِلاه
|
|
\v 12 «خداوندا، دعایم را بشنو،
|
|
و به فریادم گوش فرا دار؛
|
|
اشکهایم را نادیده مگیر.
|
|
زیرا نزد تو همچون میهمان مسکن گزیدهام،
|
|
مانند غریبی، چون همۀ پدرانم.
|
|
\v 13 دیده از من برگیر، تا دیگر بار لبخند بر لبان آرَم
|
|
پیش از آنکه رخت بربندم و دیگر نباشم.»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 40
|
|
\p
|
|
\v 1 انتظارِ بسیار برای خداوند کشیدم،
|
|
و به من مایل شده، فریادم را شنید.
|
|
\v 2 او مرا از چاه هلاکت برآورد
|
|
و از گل و لای برکشید؛
|
|
و پاهایم را بر صخره نهاد
|
|
و گامهایم را مستحکم فرمود.
|
|
\v 3 سرودی تازه در دهانم گذاشت،
|
|
سرود ستایش خدایمان را.
|
|
بسیاری این را دیده، خواهند ترسید
|
|
و بر خداوند توکل خواهند کرد.
|
|
\v 4 خوشا به حال کسی که بر خداوند توکل دارد،
|
|
و به متکبران روی نمیآورد،
|
|
به کسانی که از پی دروغ گمراه میشوند.
|
|
\v 5 ای یهوه خدای من،
|
|
تو کارهای شگفت خود را
|
|
و تدبیرهای خویش را برای ما،
|
|
بس کثیر گردانیدهای؛
|
|
کسی را با تو قیاس نتوان کرد.
|
|
اگر بخواهم آنها را بازگویم و بیان کنم،
|
|
بیش از حدِ شمار است.
|
|
\v 6 به قربانی و هدیه رغبت نداشتی،
|
|
اما گوشهای مرا گشودی؛
|
|
قربانی تمامسوز و قربانیگناه را مطالبه نکردی.
|
|
\v 7 آنگاه گفتم: «اینک من میآیم!
|
|
در طومار کتاب دربارهام نوشته شده است؛
|
|
\v 8 آرزویم، ای خدایم،
|
|
انجام اراده توست؛
|
|
شریعت تو در دل من است.»
|
|
\v 9 در جماعت بزرگ به عدالت نجاتبخش تو بشارت دادهام؛
|
|
من لبان خویش بازنداشتهام، چنانکه تو میدانی ای خداوند.
|
|
\v 10 عدالت نجاتبخش تو را در دل خویش پنهان نداشتهام،
|
|
بلکه از امانت و نجات تو سخن گفتهام
|
|
و محبت و وفاداری تو را از جماعت بزرگ نپوشانیدهام.
|
|
\v 11 و اما تو خداوندا، رحمتت را از من دریغ نخواهی داشت؛
|
|
محبت و وفاداری تو همواره مرا محافظت خواهد کرد.
|
|
\v 12 زیرا بلایای بیشمار مرا در میان گرفته است؛
|
|
تقصیراتم مرا احاطه کرده، که نمیتوانم دید؛
|
|
از شمار مویهای سرم فزونتر است،
|
|
دل من ضعف به هم رسانده.
|
|
\v 13 خداوندا، به لطف خویش رهاییام ده؛
|
|
خداوندا، به یاریم بشتاب.
|
|
\v 14 آنان که قصد گرفتن جان من دارند،
|
|
جملگی سرافکنده و شرمسار گردند؛
|
|
آنان که تیرهروزی مرا آرزومندند
|
|
واپس روند و رسوا شوند.
|
|
\v 15 آنان که بر من هَه هَه میگویند،
|
|
از سرافکندگی حیران گردند.
|
|
\v 16 اما آنان که تو را میجویند
|
|
همه در تو شادی کنند و به وجد آیند؛
|
|
آنان که نجات تو را دوست میدارند
|
|
همواره بگویند: «خداوند بزرگ است!»
|
|
\v 17 و اما من، ستمدیده و نیازمندم،
|
|
لیکن خداوندگار در اندیشۀ من است.
|
|
تو یاور و رهانندۀ منی؛
|
|
ای خدای من، تأخیر مکن.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 41
|
|
\p
|
|
\v 1 خوشا به حال کسی که به فکر بینوایان باشد؛
|
|
خداوند او را در روز بلا رهایی خواهد بخشید.
|
|
\v 2 خداوند او را محافظت خواهد کرد
|
|
و زنده نگاه خواهد داشت؛
|
|
او در زمین مبارک خواهد بود
|
|
و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهد کرد.
|
|
\v 3 خداوند او را در بستر بیماری قوّت خواهد بخشید
|
|
و او را از بیماریاش شفای کامل خواهد داد.
|
|
\v 4 و اما من گفتم: «خداوندا، مرا فیض عطا فرما؛
|
|
جان مرا شفا ده، زیرا بر تو گناه ورزیدهام.»
|
|
\v 5 دشمنانم بدخواهانه دربارۀ من میگویند:
|
|
«کی میمیرد و نامش محو میشود؟»
|
|
\v 6 چون به دیدارم میآیند
|
|
سخن باطل میگویند، و در دل بدی را میپرورند؛
|
|
و چون بیرون میروند، آن را بر زبان میآورند.
|
|
\v 7 همۀ بدخواهانم با هم بر ضد من نجوا میکنند،
|
|
و دربارۀ من شرارت را میاندیشند.
|
|
\v 8 میگویند: «لعنتی مرگبار دامنگیر او شده است؛
|
|
از جایی که آرمیده، هرگز بر نخواهد خاست.»
|
|
\v 9 حتی دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم،
|
|
آن که نان مرا میخورَد،
|
|
با من به دشمنی برخاسته است.
|
|
\v 10 و اما تو خداوندا، مرا فیض عطا فرما؛
|
|
مرا برخیزان، تا سزایشان دهم.
|
|
\v 11 از این میدانم که به من رغبت داری،
|
|
که دشمنم بر من فریاد پیروزی سر نخواهد داد.
|
|
\v 12 تو به سبب صداقتم از من حمایت کردهای،
|
|
و مرا جاودانه در حضور خود برقرار خواهی داشت.
|
|
\v 13 یهوه، خدای اسرائیل، متبارک باد،
|
|
از ازل تا به ابد.
|
|
آمین و آمین.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 42
|
|
\p
|
|
\v 1 چنانکه آهو سراپا مشتاق نهرهای آب است،
|
|
همچنان، ای خدا، جان من بهشدت مشتاق توست.
|
|
\v 2 جان من تشنۀ خداست، تشنۀ خدای زنده،
|
|
که کی بیایم و به حضور او حاضر شوم.
|
|
\v 3 اشکهایم روز و شب خوراک من است،
|
|
چون تمامی روز مرا گویند:
|
|
«خدای تو کجاست؟»
|
|
\v 4 از دل فغان برمیآورم
|
|
چون ایامی را یاد میآورم
|
|
که با جماعت میرفتم،
|
|
و آنان را به خانۀ خدا رهنمون میشدم،
|
|
در میان فریادهای شادمانی و شکرگزاریِ
|
|
جمعیت جشنگیرندگان.
|
|
\v 5 ای جان من، چرا افسردهای؟
|
|
چرا در اندرونم پریشانی؟
|
|
بر خدا امید دار،
|
|
زیرا که او را باز خواهم ستود؛
|
|
او را که رهانندۀ من و خدای من است.
|
|
\v 6 جانم در اندرونم افسرده است؛
|
|
از این رو تو را یاد خواهم کرد،
|
|
از سرزمین اردن و بلندیهای حِرمون،
|
|
و از کوه مِصعار.
|
|
\v 7 ژرفا به ژرفا خبر میدهد
|
|
از خروش آبشارهای تو؛
|
|
امواج و سیلابهای تو،
|
|
جملگی از سرم گذشته است.
|
|
\v 8 در روز، خداوند محبتش را عنایت میکند،
|
|
و در شب، سرودش با من است،
|
|
دعایی به درگاه خدای حیاتبخشم.
|
|
\v 9 به خدا که صخرۀ من است، میگویم:
|
|
«چرا مرا از یاد بردهای؟
|
|
چرا باید از جور دشمن
|
|
به روز سیاه بنشینم؟»
|
|
\v 10 طعنۀ خصم استخوانهایم را خُرد کرده،
|
|
چراکه تمامی روز مرا گوید:
|
|
«خدای تو کجاست؟»
|
|
\v 11 ای جان من، چرا افسردهای؟
|
|
چرا در اندرونم پریشانی؟
|
|
بر خدا امید دار،
|
|
زیرا که او را باز خواهم ستود؛
|
|
او را که رهانندۀ من و خدای من است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 43
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، مرا داد بده
|
|
و به دفاع از حق من در برابر قوم خدانشناس برخیز؛
|
|
مرا از چنگ مردمان حیلهگر و ظالم برهان!
|
|
\v 2 زیرا تویی خدایی که به او پناه میبرم؛
|
|
چرا مرا از خود راندهای؟
|
|
چرا باید از جور دشمن
|
|
به روز سیاه بنشینم؟
|
|
\v 3 نور و حقیقت خود را بفرست
|
|
تا هدایتم کنند،
|
|
و مرا به کوه مقدس و مسکن خاص تو بیاورند!
|
|
\v 4 آنگاه به مذبح خدا خواهم آمد،
|
|
نزد خدایی که شادی و سرور من است؛
|
|
و تو را، ای خدا، ای خدای من،
|
|
با بربط خواهم ستود.
|
|
\v 5 ای جان من، چرا افسردهای؟
|
|
چرا در اندرونم پریشانی؟
|
|
بر خدا امید دار،
|
|
زیرا که او را باز خواهم ستود؛
|
|
او را که رهانندۀ من و خدای من است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 44
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، به گوشهای خود شنیدهایم؛
|
|
پدران ما برایمان بازگفتند
|
|
که در روزگار ایشان چهها کردی،
|
|
در روزگاران پیشین.
|
|
\v 2 تو به دست خود قومها را بیرون کردی
|
|
اما ایشان را غرس نمودی؛
|
|
قومها را مبتلا ساختی
|
|
اما ایشان را منتشر گردانیدی.
|
|
\v 3 زیرا به شمشیر خود نبود که زمین را فتح کردند،
|
|
بازوی ایشان نبود که پیروزشان ساخت.
|
|
بلکه دست راست تو بود،
|
|
بازوی تو و نور روی تو؛
|
|
زیرا بر ایشان نظر لطف داشتی.
|
|
\v 4 خدایا، تو شاه من هستی،
|
|
در حق یعقوب، به پیروزیها حکم فرما!
|
|
\v 5 به واسطۀ توست که خصم را عقب میرانیم؛
|
|
به نام توست که مهاجمان را لگدمال میکنیم.
|
|
\v 6 من بر کمان خویش توکل نمیدارم،
|
|
و شمشیر من مرا پیروز نمیسازد؛
|
|
\v 7 بلکه تویی که به ما بر دشمنان پیروزی بخشیدهای،
|
|
و بدخواهان ما را سرافکنده گردانیدهای.
|
|
\v 8 همۀ روز به خدا فخر کردهایم،
|
|
و نام تو را جاودانه خواهیم ستود. سِلاه
|
|
\v 9 اما اکنون تو ما را طرد کرده و رسوا ساختهای؛
|
|
دیگر با سپاهیان ما بیرون نمیآیی.
|
|
\v 10 ما را در برابر خصم عقب نشاندی،
|
|
و بدخواهان غارتمان کردند.
|
|
\v 11 ما را همچون گوسفندانِ کشتاری گردانیدی
|
|
و در میان قومها پراکنده ساختی.
|
|
\v 12 قوم خود را بیبها فروختی،
|
|
و از فروش آنها سودی نبردی.
|
|
\v 13 ما را مضحکۀ همسایگان ساختی،
|
|
مایۀ تمسخر و ریشخند اطرافیان.
|
|
\v 14 ما را در میان قومها ضربالمثل ساختی؛
|
|
مایۀ سر تکان دادن در میان ملتها.
|
|
\v 15 رسوایی من همۀ روز در برابر من است،
|
|
روی من از شرم پوشیده شده،
|
|
\v 16 از سخن طعنهزنندگان و ناسزاگویان،
|
|
از روی دشمن و انتقامگیرنده.
|
|
\v 17 این همه بر ما رخ نمود،
|
|
با اینکه تو را فراموش نکرده بودیم
|
|
و در عهدت خیانت نورزیده بودیم.
|
|
\v 18 دلهایمان برنگشته بود،
|
|
و قدمهایمان از راهت کج نشده بود.
|
|
\v 19 اما تو ما را در هم کوبیدی
|
|
و به مکان شغالها بدل ساختی
|
|
و به تاریکی غلیظ پوشانیدی.
|
|
\v 20 اگر نام خدای خود را به فراموشی سپرده بودیم،
|
|
یا دست به سوی خدای بیگانه برافراشته بودیم،
|
|
\v 21 آیا خدا این را درنمییافت؟
|
|
زیرا او از اسرار دل آگاه است.
|
|
\v 22 اما ما همۀ روز، بهخاطر تو به کام مرگ میرویم،
|
|
و همچون گوسفندانِ کُشتاری شمرده میشویم.
|
|
\v 23 خداوندگارا، بیدار شو! چرا خوابیدهای؟
|
|
برخیز و ما را تا ابد طرد مکن!
|
|
\v 24 چرا روی خود را پنهان میکنی
|
|
و ستمدیدگی و مظلومیت ما را به یاد نمیآوری؟
|
|
\v 25 زیرا جان ما به خاک خم شده،
|
|
و شکم ما به زمین چسبیده.
|
|
\v 26 برخیز و به یاری ما بیا؛
|
|
بهخاطر محبت خود ما را فدیه ده.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 45
|
|
\p
|
|
\v 1 دل من به کلامی نیکو میجوشد؛
|
|
انشاء خود را خطاب به پادشاه میگویم؛
|
|
زبانم قلم نویسندهای چیرهدست است.
|
|
\v 2 تو در میان بنیآدم زیباترینی
|
|
و از لبانت بلاغت جاری است؛
|
|
بنابراین، خدا تو را جاودانه مبارک ساخته است.
|
|
\v 3 ای دلاور، شمشیرت را بر میان ببند؛
|
|
فرّ و شکوه خویش را بر تن کن.
|
|
\v 4 در شوکت خویش پیروزمندانه پیش بران،
|
|
به پاس راستی، فروتنی و پارسایی؛
|
|
دست راستت تو را اعمال مَهیب بیاموزد.
|
|
\v 5 به تیرهای تیزت قومها زیر پاهایت فرو افتند؛
|
|
بدانها دل دشمنان پادشاه شکافته شود.
|
|
\v 6 ای خدا، تخت سلطنت تو جاودانه است؛
|
|
عصای پادشاهی تو عصای عدل و انصاف است.
|
|
\v 7 تو پارسایی را دوست میداری و شرارت را دشمن؛
|
|
از این رو خدا، خدای تو، تو را بیش از همقطارانت
|
|
به روغن شادمانی مسح کرده است.
|
|
\v 8 جامههایت همگی به مُر و عود و سَلیخه، خوشبوی گشتهاند.
|
|
از کاخهای عاج، نوای تارها تو را خوش میسازد.
|
|
\v 9 دختران پادشاهان از بانوان گرانمایۀ تواند؛
|
|
به جانب راستت، شَهبانو در طلای اوفیر ایستاده است.
|
|
\v 10 ای دختر، بشنو و ببین و گوش فرا دار:
|
|
قوم خویش و خانۀ پدرت را فراموش کن،
|
|
\v 11 تا پادشاه شیفتۀ زیباییات شود.
|
|
در برابرش سر فرود آر، چه او سرور توست.
|
|
\v 12 دختر صور با پیشکشی خواهد آمد،
|
|
و دولتمندترین مردمان، در پی جلب نظرِ لُطفَت خواهند بود.
|
|
\v 13 شاهدخت در سرای خویش به تمامی، شکوهمند است؛
|
|
او جامۀ زَربَفت به تن دارد.
|
|
\v 14 در پیراهنهای گلدوخت، او را به پیشگاه پادشاه میبرند؛
|
|
ندیمههای باکرهاش را از پی او نزد تو میآورند.
|
|
\v 15 آنان را با شادی و سرور هدایت میکنند،
|
|
تا به کاخ شاه درمیآیند.
|
|
\v 16 بر جای پدران تو، پسرانت تکیه خواهند زد؛
|
|
آنان را بر سرتاسر زمین سروران خواهی ساخت.
|
|
\v 17 یاد نام تو را در همۀ نسلها زنده نگاه خواهم داشت؛
|
|
از این رو، قومها تو را خواهند ستود، تا ابدالآباد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 46
|
|
\p
|
|
\v 1 خدا پناه و قوّت ماست،
|
|
و یاوری که در تنگیها فوراً یافت میشود.
|
|
\v 2 پس نخواهیم ترسید، اگرچه زمین متحرک شود،
|
|
و کوهها به قعر دریا فرو افتند؛
|
|
\v 3 اگرچه آبهایش بخروشند و به جوشش درآیند
|
|
و کوهها از تلاطم آن به لرزه افتند. سِلاه
|
|
\v 4 نهری هست که جویبارهایش شهر خدا را فرحناک میسازد،
|
|
مسکن قدوس آن متعال را.
|
|
\v 5 خدا در میان آن است، پس جنبش نخواهد خورد؛
|
|
در سپیدهدم، خدا یاریاش خواهد کرد.
|
|
\v 6 قومها میشورند و حکومتها سرنگون میشوند؛
|
|
او آواز خود را میدهد و زمین میگدازد!
|
|
\v 7 یهوه خدای لشکرها با ماست؛
|
|
خدای یعقوب دژ بلند ماست! سِلاه
|
|
\v 8 بیایید کارهای خداوند را بنگرید؛
|
|
ببینید چه ویرانیها بر زمین پدید آورده است!
|
|
\v 9 او جنگها را تا کرانهای زمین پایان میبخشد؛
|
|
کمان را میشکند و نیزه را خُرد میکند
|
|
و ارابهها را به آتش میسوزاند!
|
|
\v 10 «بازایستید و بدانید که من خدا هستم؛
|
|
در میان قومها متعال،
|
|
و در جهان متعال هستم.»
|
|
\v 11 یهوه خدای لشکرها با ماست؛
|
|
خدای یعقوب دژ بلند ماست. سِلاه
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 47
|
|
\p
|
|
\v 1 ای همۀ قومها، دستک زنید؛
|
|
به فریاد شادمانی نزد خدا بانگ برآورید.
|
|
\v 2 زیرا خداوندِ متعال، مَهیب است،
|
|
پادشاه بزرگ، بر تمامیِ جهان!
|
|
\v 3 قومها را زیر سلطۀ ما قرار میدهد،
|
|
و ملتها را زیر پای ما مینهد.
|
|
\v 4 میراث ما را برای ما برمیگزیند،
|
|
فخر یعقوب، محبوبِ خود را. سِلاه
|
|
\v 5 خدا در میان فریاد شادمانی صعود کرده است،
|
|
خداوند، با آوای کَرِنا صعود کرده است.
|
|
\v 6 بسرایید! خدا را بسرایید!
|
|
بسرایید! پادشاه ما را بسرایید!
|
|
\v 7 زیرا خدا پادشاه تمامی جهان است؛
|
|
او را با خردمندی بسرایید.
|
|
\v 8 خدا بر قومها سلطنت میکند؛
|
|
او بر تخت مقدسش جلوس فرموده.
|
|
\v 9 بزرگان قومها گرد آمدهاند،
|
|
چون قوم خدای ابراهیم؛
|
|
زیرا که پادشاهان جهان از آنِ خدایند.
|
|
او بهغایت متعال است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 48
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند، بزرگ است
|
|
و بسیار درخورِ ستایش؛
|
|
در شهر خدای ما،
|
|
در کوه مقدس خویش.
|
|
\v 2 کوه صَهیون،
|
|
زیبا در بلندایش،
|
|
شادمانی تمامی جهان است.
|
|
همچون بلندترین ارتفاعات صفون است،
|
|
آن شهر پادشاهِ بزرگ!
|
|
\v 3 خدا در دژهای آن است،
|
|
او خود را چون قلعۀ بلند شناسانیده.
|
|
\v 4 هان پادشاهان به هم پیوستند
|
|
و با هم پیش آمدند؛
|
|
\v 5 اما چون آن را دیدند، مبهوت گشتند،
|
|
و هراسان گریختند!
|
|
\v 6 لرزه بر ایشان مستولی شد،
|
|
و درد شدید همچون زنی که میزاید.
|
|
\v 7 تو کشتیهای تَرشیش را
|
|
به باد شرقی در هم شکستی.
|
|
\v 8 چنانکه شنیده بودیم، به چشم خود دیدیم،
|
|
در شهر خداوندِ لشکرها؛
|
|
در شهر خدای ما،
|
|
که خدا تا به ابد استوارش خواهد ساخت. سِلاه
|
|
\v 9 خدایا، در اندرون معبد تو
|
|
در محبتت تأمل میکنیم.
|
|
\v 10 ستایش تو، خدایا، همچون آوازۀ نامت،
|
|
تا به کرانهای زمین میرسد؛
|
|
و دست راستت آکنده از عدالت است.
|
|
\v 11 کوه صَهیون شادمان باشد
|
|
و شهرهای یهودا مسرور گردند
|
|
از داوریهای تو.
|
|
\v 12 صَهیون را طواف کنید و گرداگردش گام زنید!
|
|
بُرجهایش را بشمارید.
|
|
\v 13 سنگرهایش را ملاحظه کنید،
|
|
و در دژهایش تأمل نمایید،
|
|
تا برای نسل آینده بازگویید!
|
|
\v 14 زیرا این است خدا، خدای ما، تا ابدالآباد،
|
|
او ما را تا به مرگ رهبری خواهد کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 49
|
|
\p
|
|
\v 1 ای همۀ قومها، این را بشنوید!
|
|
ای تمامی ساکنان جهان، گوش فرا دهید،
|
|
\v 2 از عام و خاص،
|
|
از نیازمند و توانگر، جملگی:
|
|
\v 3 دهان من حکمت را بیان میکند؛
|
|
تفکر دلم فهم را جاری میسازد.
|
|
\v 4 گوش خود را به مثلی میسپارم؛
|
|
معمای خویش را به آوای چنگ شرح میدهم:
|
|
\v 5 چرا در روزهای بلا ترسان باشم،
|
|
آنگاه که شرارتِ خیانتکاران احاطهام کند؛
|
|
\v 6 همانها که بر اموال خود توکل دارند
|
|
و به ثروت بسیار خویش میبالند؟
|
|
\v 7 بهیقین کسی فدیۀ جان برادر خویش نتواند داد
|
|
و خونبهای او را به خدا نتواند پرداخت؛
|
|
\v 8 زیرا فدیۀ جان انسان گرانبهاست،
|
|
و هیچ بهایی کافی نخواهد بود
|
|
\v 9 تا انسان جاودانه زنده بماند
|
|
و گودال را نبیند.
|
|
\v 10 زیرا میبینیم که حتی حکیمان نیز میمیرند،
|
|
و جاهلان و ابلهان جملگی هلاک میشوند
|
|
و ثروت خویش به دیگران وا میگذارند.
|
|
\v 11 گورهایشان خانۀ ابدی آنها میگردد،
|
|
و تا نسلهای بیپایان مسکن ایشان خواهد بود،
|
|
هرچند نامهای خود را بر زمینهای خویش مینهند.
|
|
\v 12 اما آدمی، در توانگریاش، بر جا نخواهد ماند؛
|
|
او چارپایان را مانَد که از میان میروند.
|
|
\v 13 این است سرنوشت آنان که جاهلانه بر خویشتن توکل دارند،
|
|
و سرانجامِ آنان که از لابهگوییهای خویش خرسندند. سِلاه
|
|
\v 14 همچون گوسفندان برای هاویه مقرر گشتهاند،
|
|
و مرگ، ایشان را شبانی میکند.
|
|
صبحگاهان صالحان بر ایشان فرمان خواهند راند،
|
|
و جمال ایشان در گور خواهد پوسید،
|
|
به دور از کاخهایشان.
|
|
\v 15 اما خدا جان مرا از چنگال هاویه فدیه خواهد داد،
|
|
و مرا نزد خود خواهد پذیرفت. سِلاه
|
|
\v 16 چون بینی کسی توانگر شود،
|
|
و شوکتِ خانهاش افزون گردد،
|
|
تو را باکی نباشد!
|
|
\v 17 زیرا چون بمیرد چیزی با خود نخواهد برد،
|
|
و شوکتش همراه او فرو نخواهد رفت!
|
|
\v 18 هرچند در زمان حیات، خویشتن را مبارک پندارد -
|
|
و هرچند چون کامروا باشی همگان تو را میستایند -
|
|
\v 19 اما به جرگۀ پدران خود خواهد پیوست،
|
|
که روشنایی را دیگر هرگز نخواهند دید!
|
|
\v 20 آدمی در توانگریاش فهم ندارد،
|
|
او چارپایان را مانَد که از میان میروند.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 50
|
|
\p
|
|
\v 1 یهوه، خدای خدایان،
|
|
سخن میگوید و زمین را
|
|
از محل طلوع آفتاب تا محل غروبش فرا میخواند.
|
|
\v 2 از صَهیون، که کمال زیبایی است،
|
|
خدا تجلی میکند.
|
|
\v 3 خدای ما میآید و خاموش نخواهد ماند؛
|
|
آتش پیش رویش فرو میبلعد،
|
|
و تندباد گرداگردش میخروشد.
|
|
\v 4 آسمان را در بالا فرا میخواند،
|
|
و زمین را،
|
|
تا بر قوم خود داوری کند:
|
|
\v 5 «سرسپردگان مرا نزد من گرد آورید
|
|
آنان را که با من به قربانی عهد بستهاند.»
|
|
\v 6 آسمانها دادگری او را اعلام میکنند،
|
|
زیرا خدا، خودْ داور است. سِلاه
|
|
\v 7 «ای قوم من بشنوید تا سخن گویم،
|
|
و ای اسرائیل، تا بر ضد تو شهادت دهم.
|
|
من خدا هستم، خدای تو.
|
|
\v 8 به سبب قربانیهایت نیست که توبیخَت میکنم،
|
|
قربانیهای تمامسوز تو همواره در نظر من است.
|
|
\v 9 گوسالهای از خانۀ تو نمیگیرم
|
|
و نه بزی از آغلت،
|
|
\v 10 زیرا تمامی حیوانات جنگل از آن منَند،
|
|
و چارپایانی نیز که بر هزاران کوهند.
|
|
\v 11 همۀ پرندگان کوهستانها را میشناسم،
|
|
و هر جُنبندۀ صحرا از آن من است.
|
|
\v 12 اگر گرسنه بودم، تو را خبر نمیدادم،
|
|
چه، جهان و هرآنچه در آن است، از آن من است.
|
|
\v 13 آیا من گوشت گاوان را میخورم
|
|
یا خون بُزان را مینوشم؟
|
|
\v 14 قربانیهای تشکر به خدا تقدیم کن،
|
|
و نذرهای خویش را به آن متعال ادا نما،
|
|
\v 15 و در روز تنگی مرا بخوان؛
|
|
من تو را بیرون خواهم کشید،
|
|
و تو مرا جلال خواهی داد.»
|
|
\v 16 اما به شریر، خدا چنین میفرماید:
|
|
«تو را چه که فرایض مرا بیان کنی
|
|
و عهد مرا بر زبان رانی؟
|
|
\v 17 چراکه از تأدیب من بیزاری
|
|
و کلام مرا پشت گوش میاندازی.
|
|
\v 18 چون دزد را میبینی، به او روی خوش نشان میدهی،
|
|
و با زناکاران همپیاله میشوی.
|
|
\v 19 دهان خویش به بدی میگشایی
|
|
و زبانت را به فریب عادت دادهای.
|
|
\v 20 به سخن گفتن بر ضد برادرت مینشینی،
|
|
و بر فرزند مادرت افترا میزنی.
|
|
\v 21 این کارها را کردی و من خاموشی گزیدم؛
|
|
پس پنداشتی که من نیز چون توام.
|
|
اما حال تو را توبیخ خواهم کرد
|
|
و تقصیراتت را در برابر دیدگانت خواهم گسترد.
|
|
\v 22 «ای فراموشکنندگان خدا، این را دریافت کنید،
|
|
مبادا شما را بدرم و رهانندهای نباشد.
|
|
\v 23 آن که قربانیهای تشکر تقدیم میکند،
|
|
مرا حرمت میدارد؛
|
|
آن که راه خویش میپاید،
|
|
نجات خدا را به او نشان خواهم داد.»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 51
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، بر حسب محبت خود
|
|
مرا فیض عطا فرما!
|
|
بر حسب رحمت بیکران خویش
|
|
نافرمانیهایم را محو ساز.
|
|
\v 2 مرا از تقصیرم به تمامی شستشو ده،
|
|
و از گناهم مرا طاهر کن!
|
|
\v 3 زیرا من از نافرمانیهای خویش آگاهم،
|
|
و گناهم همیشه در نظر من است.
|
|
\v 4 به تو، آری تنها به تو، گناه ورزیدهام،
|
|
و آنچه را که در نظرت بد است به عمل آوردهام.
|
|
از این رو چون سخن میگویی، بر حقی،
|
|
و چون داوری میکنی، بیعیبی!
|
|
\v 5 براستی که تقصیرکار زاده شدهام،
|
|
و گناهکار، از زمانی که مادرم به من آبستن شد!
|
|
\v 6 اینک به راستی در قلب مشتاقی،
|
|
و در باطنم، مرا حکمت میآموزی.
|
|
\v 7 با زوفا پاکم کن که طاهر خواهم شد،
|
|
شستشویم کن که از برف سفیدتر خواهم شد.
|
|
\v 8 شادی و سرور را به من بشنوان،
|
|
بگذار استخوانهایی که کوبیدهای به وجد آید.
|
|
\v 9 روی خود را از گناهانم بپوشان،
|
|
و تقصیرهایم را به تمامی محو ساز.
|
|
\v 10 خدایا، دلی طاهر در من بیافرین،
|
|
و روحی استوار در من تازه بساز.
|
|
\v 11 مرا از حضور خود به دور مَیَفکن،
|
|
و روح قدوس خود را از من مگیر.
|
|
\v 12 شادی نجات خود را به من بازده،
|
|
و به روحی راغب حمایتم فرما.
|
|
\v 13 آنگاه راههای تو را به عاصیان خواهم آموخت،
|
|
و گناهکاران نزد تو باز خواهند گشت.
|
|
\v 14 خدایا، لکۀ خون را از وجود من پاک کن
|
|
ای خدایی که خدای نجات من هستی،
|
|
و زبانم عدالت نجاتبخش تو را شادمانه خواهد سرایید.
|
|
\v 15 خداوندگارا، لبانم بگشا،
|
|
تا دهانم ستایش تو را بیان کند.
|
|
\v 16 تو به قربانی رغبت نداری، وگرنه میآوردم؛
|
|
تو از قربانی تمامسوز خرسند نمیشوی.
|
|
\v 17 قربانیهای پسندیدۀ خدا روح شکسته است؛
|
|
خدایا، دل شکسته و توبهکار را خوار نخواهی شمرد.
|
|
\v 18 خدایا، به خشنودی خود بر صَهیون احسان فرما؛
|
|
دیوارهای اورشلیم را بنا کن.
|
|
\v 19 آنگاه از قربانیهای شایسته خشنود خواهی شد؛
|
|
از قربانیهای تمامسوز و قربانیهای کامل.
|
|
آنگاه بر مذبح تو گوسالهها تقدیم خواهند کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 52
|
|
\p
|
|
\v 1 ای جنگاور، چرا به بدی فخر میکنی؟
|
|
محبت خدا همیشه پابرجا است.
|
|
\v 2 زبانت نابودی را تدبیر میکند،
|
|
همچون تیغی بُرنده، ای حیلهگر!
|
|
\v 3 بدی را بیش از نیکویی دوست میداری،
|
|
و دروغ را بیش از راستگویی. سِلاه
|
|
\v 4 همۀ سخنان مرگبار را دوست میداری،
|
|
ای زبان دغلباز!
|
|
\v 5 پس خدا نیز تو را برای همیشه سرنگون خواهد کرد؛
|
|
تو را خواهد ربود و از خیمهات بر خواهد کند،
|
|
و تو را از زمین زندگان ریشهکن خواهد کرد. سِلاه
|
|
\v 6 پارسایان خواهند دید و خواهند ترسید؛
|
|
بر او خواهند خندید و خواهند گفت:
|
|
\v 7 «هان، این است کسی که خدا را قلعۀ خویش نساخت،
|
|
بلکه بر ثروتِ کلانِ خود توکل کرد
|
|
و در ویرانگری خویش نیرومند شد!»
|
|
\v 8 اما من همچون درخت زیتونی هستم
|
|
که در خانۀ خدا میشکفد؛
|
|
من بر محبت خدا توکل دارم،
|
|
تا ابدالآباد.
|
|
\v 9 به سبب آنچه کردهای
|
|
تو را جاودانه سپاس خواهم گفت؛
|
|
و در حضور سرسپردگانت
|
|
انتظار نام تو را خواهم کشید،
|
|
زیرا که نیکوست.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 53
|
|
\p
|
|
\v 1 ابله در دل خود میگوید:
|
|
«خدایی نیست!»
|
|
اینان فاسدند و ستمگریشان کراهتآور است!
|
|
نیکوکاری نیست!
|
|
\v 2 خدا از آسمان
|
|
بر بنی آدم مینگرد،
|
|
تا ببیند آیا کسی هست که عاقلانه رفتار کند
|
|
و خدا را بجوید.
|
|
\v 3 همه گمراه گشتهاند،
|
|
و با هم فاسد شدهاند!
|
|
نیکوکاری نیست،
|
|
حتی یکی!
|
|
\v 4 آیا بدکاران را شناختی نیست؟
|
|
آنان که قوم مرا فرو میبلعند چنانکه گویی نان میخورند،
|
|
و خدا را نمیخوانند.
|
|
\v 5 آنجا ایشان سخت ترسانند،
|
|
جایی که ترسی نیست.
|
|
زیرا خدا استخوانهای محاصرهکنندگان تو را میپراکند.
|
|
تو ایشان را شرمنده میسازی،
|
|
زیرا خدا آنان را رد کرده است.
|
|
\v 6 کاش که نجات برای اسرائیل از صَهیون فرا میرسید!
|
|
چون خداوند سعادت گذشته را به قوم خویش بازگردانَد
|
|
یعقوب به وجد آید و اسرائیل شادی کند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 54
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، به نام خویش نجاتم ده!
|
|
به قدرت خود، دادرسیام کن!
|
|
\v 2 خدایا، دعایم بشنو،
|
|
و به سخنان دهانم گوش بسپار!
|
|
\v 3 زیرا بیگانگان بر ضد من برخاستهاند،
|
|
و بیدادگران قصد جان من دارند،
|
|
آنان که خدا در برابر دیدگانشان نیست. سِلاه
|
|
\v 4 هان، خداست یاور من؛
|
|
خداوندگار است زنده نگاهدارندۀ جان من.
|
|
\v 5 بدیِ دشمنان مرا به خود ایشان بازگردان!
|
|
در وفاداری خویش، از میانشان بردار!
|
|
\v 6 و من قربانی اختیاری به تو تقدیم خواهم کرد،
|
|
و نام تو را، ای خداوند، خواهم ستود،
|
|
چراکه نیکوست!
|
|
\v 7 زیرا تو مرا از هر تنگی رهانیدهای،
|
|
و چشمانم پیروزمندانه بر دشمنانم نگریسته است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 55
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، به دعایم گوش فرا ده،
|
|
و خود را از فریادِ التماسم پنهان مکن؛
|
|
\v 2 به من گوش بسپار
|
|
و اجابتم فرما.
|
|
در شکایت خود بیقرارم،
|
|
و ناله برمیآورم،
|
|
\v 3 از آواز دشمن،
|
|
و بیداد شریران؛
|
|
زیرا که رنجم میدهند
|
|
و خشمگینانه بر من دشمنی میورزند.
|
|
\v 4 دل در سینهام به درد آمده،
|
|
و رعب و وحشتِ مرگ بر من مستولی شده است.
|
|
\v 5 ترس و لرز مرا درگرفته،
|
|
و دهشت بر من چیره گشته است!
|
|
\v 6 با خود گفتم: «کاش مرا بالهای کبوتر بود،
|
|
تا پرواز کرده، میآسودم؛
|
|
\v 7 آری، به دوردستها میگریختم
|
|
و در صحرا مأوا میگزیدم؛ سِلاه
|
|
\v 8 به سوی پناهگاهی میشتافتم،
|
|
به دور از تندباد و توفان!»
|
|
\v 9 خداوندگارا، شریران را هلاک کن،
|
|
و زبانشان را مشوش گردان،
|
|
زیرا که در شهر خشونت و نزاع میبینم.
|
|
\v 10 روز و شب بر حصارهایش میگردند،
|
|
و جنایت و شرارت در درون آن است.
|
|
\v 11 ویرانگری در میان آن غوغا میکند،
|
|
و ظلم و تقلب از میدان آن دور نمیشود.
|
|
\v 12 زیرا دشمنِ من نیست که بر من طعنه میزند،
|
|
وگرنه تاب میآوردم؛
|
|
و بدخواه من نیست که در برابرم قد برمیافرازد،
|
|
وگرنه از او پنهان میشدم.
|
|
\v 13 بلکه تویی! مرد همتای من،
|
|
یار خالص و دوست نزدیکم،
|
|
\v 14 که روزگاری با هم رفاقتی شیرین داشتیم،
|
|
آنگاه که با انبوه جمعیت در خانۀ خدا گام میزدیم.
|
|
\v 15 مرگ بر ایشان ناگهان بیاید،
|
|
و زنده به گور فرو روند.
|
|
زیرا شرارت در مسکنهای ایشان و در میانشان است.
|
|
\v 16 اما من خدا را میخوانم،
|
|
و خداوند مرا نجات میدهد.
|
|
\v 17 شبانگاه و بامداد و نیمروز
|
|
شِکْوِه و ناله میکنم؛
|
|
و او صدایم را میشنود.
|
|
\v 18 جانم را از جنگی که بر من بر پا شده است
|
|
به سلامتی فدیه میدهد؛
|
|
زیرا که بسیاری بر ضد منند.
|
|
\v 19 خدا، که از ازل جلوس فرموده است،
|
|
خواهد شنید و خوارشان خواهد ساخت؛ سِلاه
|
|
زیرا تغییر نمیکنند
|
|
و ترسی از خدا ندارند.
|
|
\v 20 همقطار من دست خویش بر دوستان خود بلند کرده،
|
|
و پیمان خود را شکسته است.
|
|
\v 21 زبانش چرب و نرم است،
|
|
اما دلش خواهان جنگ است!
|
|
سخنش از روغن ملایمتر است،
|
|
لیکن شمشیری برهنه است.
|
|
\v 22 نگرانی خود را به خداوند بسپار،
|
|
که او تکیهگاه تو خواهد بود؛
|
|
او هرگز نخواهد گذاشت
|
|
پارسایان جنبش خورند.
|
|
\v 23 تو خدایا،
|
|
شریران را به گودال نابودی فرو خواهی آورد؛
|
|
مردمان خونریز و خیانتپیشه،
|
|
حتی نیمِ عمر خود را نیز به سر نخواهند رسانید!
|
|
اما من، بر تو توکل خواهم کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 56
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، مرا فیض عطا فرما،
|
|
زیرا انسان بر من پا میگذارد!
|
|
همۀ روز، مهاجمان بر من ستم روا میدارند.
|
|
\v 2 تمام روز، مخالفان مرا لگدمال میکنند،
|
|
زیرا بسیاری متکبرانه با من میجنگند.
|
|
\v 3 آنگاه که ترسان شوم،
|
|
بر تو توکل خواهم کرد.
|
|
\v 4 آری، بر خدا توکل خواهم کرد،
|
|
بر خدایی که کلامش را میستایم.
|
|
و ترسان نخواهم شد؛
|
|
انسان خاکی به من چه تواند کرد؟
|
|
\v 5 همۀ روز سخنان مرا تحریف میکنند،
|
|
و همۀ تدبیرهایشان برای آزار من است.
|
|
\v 6 دسیسه میکنند،
|
|
در کمین مینشینند،
|
|
و گامهایم را میپایند،
|
|
زیرا قصد جان من دارند!
|
|
\v 7 با این همه شرارت، آیا جان سالم به در خواهند برد؟
|
|
خدایا، در خشمِ خود قومها را سرنگون ساز!
|
|
\v 8 تو شمار آوارگیهایم را نگاه میداری،
|
|
و اشکهایم را در مَشک خود مینهی!
|
|
آیا آنها در دفترِ تو نیست؟
|
|
\v 9 پس آنگاه که یاری بخواهم،
|
|
دشمنانم واپس خواهند نشست.
|
|
این را نیک میدانم که خدا با من است.
|
|
\v 10 آری، بر خدا توکل میدارم،
|
|
بر خدایی که کلامش را میستایم،
|
|
بر خداوندی که کلامش را میستایم.
|
|
\v 11 و ترسان نخواهم شد؛
|
|
آدمی به من چه تواند کرد؟
|
|
\v 12 خدایا، نذرهایم را به تو باید ادا کنم؛
|
|
قربانیهای شکرگزاری به تو تقدیم خواهم کرد.
|
|
\v 13 زیرا که تو خدایا،
|
|
جانم را از مرگ رهانیدی،
|
|
و پاهایم را از لغزش بازداشتی،
|
|
تا در نور زندگی در حضور خدا سالک باشم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 57
|
|
\p
|
|
\v 1 مرا فیض عطا فرما، خدایا، مرا فیض عطا فرما!
|
|
زیرا جان من در تو پناه میجوید؛
|
|
زیر سایۀ بالهایت پناه میگیرم،
|
|
تا این بلایا بگذرد.
|
|
\v 2 نزد خدای متعال فریاد برمیآورم،
|
|
نزد خدایی که مقصودش را برای من به انجام میرساند.
|
|
\v 3 از آسمان فرستاده، مرا نجات خواهد داد؛
|
|
و آنان را که بر من پا میگذارند توبیخ خواهد کرد؛ سِلاه
|
|
خدا محبت و وفاداری خود را خواهد فرستاد.
|
|
\v 4 جانم در میان شیران است،
|
|
در میان آتشافروزان میخوابم؛
|
|
در میان آدمیانی که دندانهایشان نیزهها و تیرهاست،
|
|
و زبانشان شمشیرِ برّان.
|
|
\v 5 خدایا، بر آسمانها متعال شو،
|
|
و جلالت بر تمامی زمین باشد!
|
|
\v 6 در برابر پاهایم دام گستردند،
|
|
و جانم خم گردید!
|
|
بر سر راهم چاه کندند،
|
|
اما خود بدان فرو افتادند. سِلاه
|
|
\v 7 دل من مستحکم است، خدایا،
|
|
دل من مستحکم است؛
|
|
سرود خواهم خواند و خواهم نواخت.
|
|
\v 8 ای جان من، بیدار شو!
|
|
ای چنگ و بربط بیدار شوید!
|
|
من سپیدهدم را بیدار خواهم کرد!
|
|
\v 9 خداوندگارا، تو را در میان ملتها خواهم ستود،
|
|
و از بهر تو در میان طوایف خواهم سرایید.
|
|
\v 10 زیرا محبت تو عظیم است،
|
|
تا به آسمانها،
|
|
و وفاداریت تا به ابرها!
|
|
\v 11 خدایا، بر آسمانها متعال شو،
|
|
و جلالت بر تمامی زمین باشد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 58
|
|
\p
|
|
\v 1 ای حاکمان، آیا براستی به دادگری سخن میگویید؟
|
|
آیا در میان بنیآدم به انصاف داوری میکنید؟
|
|
\v 2 چنین نیست! بلکه در دل خود مرتکب بیعدالتی میشوید،
|
|
و دستانتان خشونت بر زمین میگسترد.
|
|
\v 3 شریران از رَحِم منحرفند،
|
|
و از بطن مادر، گمراه و دروغگو!
|
|
\v 4 آنان را زهری است چون زهر مار،
|
|
چون مار کُبرایی که گوشهای خود را بسته باشد،
|
|
\v 5 و به آواز افسونگران اعتنا نکند،
|
|
هرچند ماهرانه افسون کنند!
|
|
\v 6 خدایا، دندانهای ایشان را در دهانشان بشکن!
|
|
خداوندا، دندانِ نیشِ این شیران درنده را بِکَن!
|
|
\v 7 بگذار چون آبی که ریخته میشود، محو شوند،
|
|
و چون کمان خود را میکِشند، تیرهایشان بیاثر شود.
|
|
\v 8 همچون حلزون باشند که در حین حرکت تحلیل میرود،
|
|
و مانند طفل سقط شده، هرگز رویِ آفتاب را نبینند!
|
|
\v 9 پیش از آنکه دیگهایتان آتش خارها را حس کند،
|
|
باشد که آنها را چه تر و چه خشک، بروبد.
|
|
\v 10 پارسا چون کشیده شدن انتقام را بیند شادی خواهد کرد،
|
|
چون پاهای خود را در خون شریران بشوید.
|
|
\v 11 پس آنگاه مردمان خواهند گفت:
|
|
«بهیقین پارسایان هنوز پاداش میگیرند،
|
|
بهیقین خدایی هست که در جهان داوری میکند!»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 59
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خدایم، مرا از دشمنانم برهان،
|
|
و از آنان که بر ضد من برمیخیزند، محافظتم فرما!
|
|
\v 2 مرا از بدکاران رهایی بخش،
|
|
و از مردمان خونریز نجاتم دِه!
|
|
\v 3 بنگر که چگونه در کمین جانم نشستهاند!
|
|
زورمندان بر ضد من گرد آمدهاند؛
|
|
بیآنکه نافرمانی و گناهی از من سر زده باشد، خداوندا.
|
|
\v 4 بیآنکه تقصیری کرده باشم، میشتابند و خود را آماده میکنند!
|
|
پس بیدار شو و به دیدارم بیا و ببین!
|
|
\v 5 تو یهوه، خدای لشکرها، خدای اسرائیلی.
|
|
بیدار شو و همۀ قومها را مجازات فرما!
|
|
بر خائنان شریر شفقت مفرما! سِلاه
|
|
\v 6 شبانگاهان بازمیگردند،
|
|
و چون سگان پارس میکنند،
|
|
و گِرد شهر پرسه میزنند!
|
|
\v 7 بنگر که چگونه عربده میکشند
|
|
و بر لبهایشان شمشیرهاست،
|
|
زیرا میگویند: «کیست که بشنود؟»
|
|
\v 8 اما تو، خداوندا، بر ایشان میخندی،
|
|
تو همۀ قومها را ریشخند میکنی!
|
|
\v 9 ای قوّت من، برای تو انتظار خواهم کشید؛
|
|
زیرا تو، خدایا، قلعۀ بلند منی!
|
|
\v 10 خدا که مرا محبت میکند، پیش روی من خواهد رفت
|
|
و مرا قادر خواهد ساخت تا پیروزمندانه بر دشمنانم بنگرم.
|
|
\v 11 اما، ای خداوندگار، که سپرِ ما هستی، ایشان را مکُش،
|
|
مبادا قوم من فراموش کنند!
|
|
ایشان را در قوّت خویش بلرزان،
|
|
و به زیر افکن!
|
|
\v 12 به سبب گناهان دهانشان
|
|
و سخنان لبانشان،
|
|
در غرور خویش گرفتار آیند!
|
|
به سبب نفرینها و دروغهایی که میگویند،
|
|
\v 13 ایشان را در خشم نابود ساز!
|
|
نابودشان کن تا دیگر نباشند!
|
|
آنگاه تا به کرانهای زمین خواهند دانست
|
|
که خدا بر یعقوب فرمان میراند. سِلاه
|
|
\v 14 شبانگاهان بازمیگردند،
|
|
چون سگان پارس میکنند،
|
|
و گِرد شهر پرسه میزنند!
|
|
\v 15 در پی طعام میگردند،
|
|
و اگر سیر نشوند زوزه میکشند!
|
|
\v 16 اما من در وصف قدرت تو میسرایم؛
|
|
صبحگاهان در وصف محبت تو شادمانه میسرایم؛
|
|
زیرا تو قلعۀ بلند منی،
|
|
و پناهگاه من در روز تنگی.
|
|
\v 17 ای قوّت من، در وصف تو میسرایم؛
|
|
خدایا، تو دژ بلند منی،
|
|
خدایی که محبتم میکند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 60
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، تو ما را طرد کرده و بر ما رخنه کردهای؛
|
|
خشمگین بودی؛ اما اکنون ما را برگردان!
|
|
\v 2 زمین را لرزانده و از میان شکافتهای؛
|
|
شکستگیهایش را ترمیم کن،
|
|
زیرا به جنبش درآمده است!
|
|
\v 3 قوم خویش را به سختیها دچار گردانیدی؛
|
|
بادۀ گیجکننده به ما نوشانیدی.
|
|
\v 4 اما برای ترسندگانت، پرچمی افراشتی
|
|
تا از تیررَسِ کمان بِدان بگریزند. سِلاه
|
|
\v 5 به دست راست خویش نجات ده،
|
|
و اجابتم فرما،
|
|
تا محبوبان تو رهایی یابند.
|
|
\v 6 خدا در قدوسیت خود سخن گفته است:
|
|
«شِکیم را شادمانه قسمت میکنم
|
|
و دشت سُکّوت را اندازه میگیرم.
|
|
\v 7 جِلعاد از آن من است و مَنَسی از آن من؛
|
|
اِفرایِم، کلاهخود من است،
|
|
یهودا عصای سلطنتم.
|
|
\v 8 موآب ظرف دستشویی من است،
|
|
بر اَدوم پایپوش خود را میافکنم،
|
|
و بر فلسطین بانگ پیروزی برمیآورم.»
|
|
\v 9 کیست که مرا به شهر حصاردار درآوَرَد؟
|
|
کیست که مرا به اَدوم رهنمون شود؟
|
|
\v 10 مگر نه تو خدایا، که طردمان کردهای،
|
|
و دیگر با سپاهیان ما بیرون نمیآیی؟
|
|
\v 11 در برابر دشمن، یاریمان فرما،
|
|
زیرا یاری انسان عبث است.
|
|
\v 12 با خدا پیروز خواهیم شد،
|
|
اوست که خصمان ما را پایمال خواهد کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 61
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، فریاد مرا بشنو
|
|
و به دعایم گوش فرا ده!
|
|
\v 2 از کرانهای زمین تو را میخوانم،
|
|
هنگامی که دلم لرزان است.
|
|
مرا به صخرهای که بلندتر از من است
|
|
هدایت فرما.
|
|
\v 3 زیرا که تو پناهگاه من بودهای،
|
|
و برج نیرومند در برابر دشمن.
|
|
\v 4 بگذار تا به ابد در خیمۀ تو قرار یابم
|
|
و زیر سایۀ بالهایت پناه گیرم. سِلاه
|
|
\v 5 زیرا تو، خدایا، نذرهایم را شنیدهای،
|
|
و میراث ترسندگانِ نامت را به من ارزانی داشتهای.
|
|
\v 6 بر ایام عمر پادشاه بیفزا
|
|
و بر سالهای او، تا نسلهای بسیار!
|
|
\v 7 تا ابد در حضور خدا بر تخت شاهی نشیند،
|
|
محبت و وفاداری خود را به مراقبت او برگمار!
|
|
\v 8 پس نام تو را پیوسته خواهم سرایید،
|
|
و نذرهای خود را هر روزه ادا خواهم کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 62
|
|
\p
|
|
\v 1 تنها برای خدا جان من در سکوت انتظار میکشد،
|
|
زیرا نجات من از جانب اوست.
|
|
\v 2 او یگانه صخره و نجات من است،
|
|
و دژِ بلند من،
|
|
پس هرگز جنبش نخواهم خورد.
|
|
\v 3 تا به کِی بر مردی هجوم میآورید
|
|
تا جملگی وی را به قتل رسانید،
|
|
همچون دیواری خمیده و حصاری لرزان؟
|
|
\v 4 بهیقین بر آنند که او را از جایگاه بلندش سرنگون کنند؛
|
|
از دروغ گفتن لذت میبرند؛
|
|
با دهان خود برکت میدهند،
|
|
اما در دلهایشان نفرین میکنند. سِلاه
|
|
\v 5 تنها برای خدا، ای جان من، در سکوت انتظار بکش!
|
|
زیرا امید من از جانب اوست!
|
|
\v 6 او یگانه صخره و نجات من است؛
|
|
و دژ بلند من،
|
|
پس جنبش نخواهم خورد.
|
|
\v 7 بر خداست نجات و عزت من؛
|
|
صخرۀ نیرومند و پناه من در خداست.
|
|
\v 8 ای قوم، همواره بر او توکل کنید،
|
|
و سفرۀ دل خویش را بر او بگشایید؛
|
|
زیرا که خدا پناه ماست. سِلاه
|
|
\v 9 براستی که بنیآدم نَفَسی بیش نیستند،
|
|
و آدمیان فریبی بیش نی؛
|
|
در کفۀ ترازو بالا میروند،
|
|
زیرا جملگی با هم از بخار نیز سبکترند!
|
|
\v 10 بر ظلم توکل مکنید
|
|
و به مالِ دزدی امید مبندید؛
|
|
و هرچند بر داراییتان افزوده گردد،
|
|
دل بدان مبندید.
|
|
\v 11 خدا یک بار گفته است
|
|
و من دو بار شنیدهام که:
|
|
قدرت از آن خداست
|
|
\v 12 و محبت نیز از آن تو، ای خداوندگار.
|
|
بهیقین که تو هر کس را سزا خواهی داد،
|
|
بر حسب آنچه کرده است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 63
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، تو خدای من هستی،
|
|
با تمام وجود، تو را میجویم؛
|
|
جان من تشنۀ توست،
|
|
و پیکرم مشتاق تو،
|
|
در زمین خشک و بیطراوت و بیآب!
|
|
\v 2 من در قُدس بر تو نگریستهام
|
|
و قدرت و جلالت را نظارهگر شدهام.
|
|
\v 3 از آن رو که محبت تو از حیات نیکوتر است،
|
|
لبهایم تو را خواهد ستود.
|
|
\v 4 پس تا زندهام تو را متبارک خواهم خواند،
|
|
و در نام تو دستهایم را بر خواهم افراشت.
|
|
\v 5 جان من سیر خواهد شد چنانکه از مغز و چربی،
|
|
و دهانم با لبهایی شادمان تو را خواهد ستود.
|
|
\v 6 در بستر خود تو را یاد میکنم؛
|
|
و در پاسهای شب به تو میاندیشم.
|
|
\v 7 در سایۀ بالهایت شادمانه میسرایم،
|
|
زیرا تو یاور من بودهای.
|
|
\v 8 جان من به تو چسبیده است،
|
|
و دست راستت مرا حمایت میکند.
|
|
\v 9 آنان که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد،
|
|
و به ژرفای زمین فرو خواهند رفت.
|
|
\v 10 به دم شمشیر سپرده خواهند شد
|
|
و خوراک شغالها خواهند گردید.
|
|
\v 11 اما پادشاه در خدا شادی خواهد کرد،
|
|
و هر که به او سوگند خورَد فخر خواهد نمود،
|
|
زیرا دهان دروغگویان بسته خواهد شد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 64
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، چون ناله برمیآورم، صدایم را بشنو،
|
|
و حیاتم را از تهدید دشمن حفظ فرما!
|
|
\v 2 از دسیسۀ شریران پنهانم بدار
|
|
و از هنگامۀ بدکاران،
|
|
\v 3 که زبان خود را چون شمشیر تیز میکنند،
|
|
و سخنان تلخ را چون تیر بر زه مینهند
|
|
\v 4 تا از کمینگاههای خود بر راستان نشانه روند؛
|
|
و به ناگاه و بیپروا بر او تیر میافکنند.
|
|
\v 5 خویشتن را به کلامی پلید مسلح میکنند،
|
|
و چون سخن میگویند، برای پنهان کردن دامهاست؛
|
|
و میگویند: «کیست که آنها را ببیند؟»
|
|
\v 6 بیانصافی را تدبیر میکنند و میگویند:
|
|
«چه تدبیر کاملی اندیشیدیم!»
|
|
براستی که دل و ذهن آدمی تفحصناپذیر است!
|
|
\v 7 اما خدا تیرها بر ایشان خواهد افکند،
|
|
و به ناگاه مجروح خواهند شد.
|
|
\v 8 زبان آنها را بر ضد خودشان بر خواهد گردانید
|
|
و نابودشان خواهد کرد؛
|
|
و هر که آنان را ببیند بر ایشان سر خواهد جنبانید.
|
|
\v 9 آنگاه بنیآدم جملگی خواهند ترسید،
|
|
و کار خدا را اعلام خواهند کرد،
|
|
و در عمل او تأمل خواهند نمود.
|
|
\v 10 باشد که پارسا در خداوند شادی کند
|
|
و در او پناه جوید،
|
|
و راستدلان جملگی فخر نمایند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 65
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا ستایش در صَهیون در انتظار توست
|
|
و نذرها به تو ادا خواهد شد.
|
|
\v 2 ای که دعا میشنوی
|
|
نزد تو تمامی بشر خواهند آمد.
|
|
\v 3 آنگاه که اعمال شرارتآمیز بر ما چیره میشود
|
|
تو نافرمانیهای ما را کفاره میکنی.
|
|
\v 4 خوشا به حال آنان که تو برمیگزینی و نزدیک میآوری
|
|
تا در صحنهای تو ساکن شوند.
|
|
از نیکویی خانۀ تو سیر خواهیم شد
|
|
و از قدوسیت معبد تو.
|
|
\v 5 با کارهای شگفت در عدالت نجاتبخش خویش ما را اجابت میفرمایی،
|
|
ای خدای نجات ما،
|
|
که اعتماد همۀ کرانهای زمین و دوردستترین دریاها بر توست.
|
|
\v 6 ای که به نیروی خویش کوهها را برقرار ساختی
|
|
و خویشتن را به قدرت مسلح کردی؛
|
|
\v 7 که خروش دریاها را خاموش میگردانی،
|
|
غرّش موجهای آنها و شورش قومها را.
|
|
\v 8 ساکنان کرانهای زمین از آیات تو حیرانند،
|
|
تو مغرب و مشرق را به بانگ شادی وا میداری.
|
|
\v 9 تو به زمین روی کرده، آن را آبیاری میکنی،
|
|
و غنای بسیارش میبخشی.
|
|
نهر خدا از آب پر است؛
|
|
تو غله را برای مردم فراهم میکنی
|
|
زیرا که چنین تهیه دیدهای.
|
|
\v 10 تو شیارهایش را سیراب میکنی
|
|
و پشتههایش را هموار میسازی؛
|
|
به رگبارها آن را نرم میکنی
|
|
و محصولش را برکت میدهی.
|
|
\v 11 به احسان خویش سال را تاجگذاری میکنی؛
|
|
جای چرخ ارابههایت نیز از برکت لبریز است.
|
|
\v 12 چراگاههای صحرا نیز لبریز است
|
|
و تپهها کمر خود را به شادمانی بستهاند.
|
|
\v 13 چمنزارها خویشتن را به گلهها ملبس ساختهاند
|
|
و وادیها به غله پوشیده شده است؛
|
|
بانگ شادی برمیآورند و میسرایند.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 66
|
|
\p
|
|
\v 1 ای تمامی زمین، خدا را بانگ شادی دهید!
|
|
\v 2 جلال نام او را بسرایید
|
|
و ستایشی پرجلال نثار او کنید!
|
|
\v 3 خدا را بگویید: «چه مَهیب است کارهای تو!
|
|
به سبب عظمت تواناییات
|
|
دشمنانت در برابر تو کُرنِش میکنند.
|
|
\v 4 تمامی زمین تو را پرستش خواهند کرد،
|
|
و در ستایش تو خواهند سرایید؛
|
|
آری، در ستایش نام تو خواهند سرایید.» سِلاه
|
|
\v 5 بیایید و ببینید خدا چهها کرده است،
|
|
او در کارهای خود برای بنیآدم، مَهیب است.
|
|
\v 6 دریا را به خشکی مبدل ساخت
|
|
و مردم پیاده از رودخانه گذشتند.
|
|
آنجا در او شادی کردیم،
|
|
\v 7 در او که به قدرت خود جاودانه فرمان میراند،
|
|
و چشمانش مراقب قومهاست.
|
|
پس طغیانگران خویشتن را برنیفرازند. سِلاه
|
|
\v 8 ای قومها، خدای ما را متبارک خوانید؛
|
|
آوای ستایش او را بشنوانید.
|
|
\v 9 زیرا جانهای ما را در میان زندگان نگاه داشته
|
|
و پاهایمان را از لغزش باز داشته است.
|
|
\v 10 زیرا تو، خدایا، ما را آزمودهای؛
|
|
تو ما را همچون نقره در بوتۀ آزمایش گذاشتهای.
|
|
\v 11 ما را به دام درآوردی
|
|
و باری بس گران بر پشت ما نهادی.
|
|
\v 12 مردمان را بر سر ما سوار کردی
|
|
و از آب و آتش گذشتیم،
|
|
لیکن ما را به جای خُرَّم درآوردی.
|
|
\v 13 با قربانیهای تمامسوز به خانهات در خواهم آمد
|
|
و نذرهایم را به تو ادا خواهم کرد،
|
|
\v 14 که لبهای خویش را بدانها گشودم
|
|
و در زمان تنگی بر زبانشان آوردم.
|
|
\v 15 قربانیهای تمامسوزِ پروار به تو تقدیم خواهم کرد
|
|
با رایحۀ قربانی قوچها؛
|
|
گوسالهها و بزها به تو پیشکش خواهم کرد. سِلاه
|
|
\v 16 ای همۀ خداترسان، بیایید و بشنوید؛
|
|
بگذارید آنچه را برای جان من کرده است، بازگویم.
|
|
\v 17 به دهان خویش نزد او فریاد برآوردم؛
|
|
و ستایش او بر زبان من بود.
|
|
\v 18 اگر بدی را در دل خود منظور میداشتم،
|
|
خداوندگار نمیشنید.
|
|
\v 19 اما خدا براستی شنیده
|
|
و به آواز دعای من گوش فرا داده است.
|
|
\v 20 متبارک باد خدا که دعای مرا رد نکرده
|
|
و محبت خویش را از من دریغ نداشته است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 67
|
|
\p
|
|
\v 1 خدا ما را فیض و برکت عطا فرماید
|
|
و روی خود را بر ما تابان کند، سِلاه
|
|
\v 2 تا راههای تو در جهان شناخته شود
|
|
و نجاتت در میان همۀ قومها.
|
|
\v 3 خدایا، قومها تو را بستایند،
|
|
همۀ قومها تو را بستایند.
|
|
\v 4 قومها شاد باشند و بانگ شادی برآورند
|
|
چراکه تو قومها را به انصاف حکم میکنی
|
|
و امتهای جهان را هدایت مینمایی. سِلاه
|
|
\v 5 خدایا، قومها تو را بستایند،
|
|
همۀ قومها تو را بستایند.
|
|
\v 6 آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد
|
|
و خدا، خدای ما، ما را مبارک خواهد ساخت.
|
|
\v 7 خدا ما را مبارک خواهد ساخت
|
|
و همۀ کرانهای زمین از او خواهند ترسید.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 68
|
|
\p
|
|
\v 1 خدا برخیزد و دشمنانش پراکنده شوند؛
|
|
آنان که از او نفرت دارند از حضورش بگریزند.
|
|
\v 2 چنانکه دود رانده میشود،
|
|
ایشان را بِران؛
|
|
و چنانکه موم نزد آتش ذوب میشود،
|
|
شریران از حضور خدا هلاک گردند.
|
|
\v 3 اما پارسایان شادمان باشند
|
|
و در حضور خدا به وجد آیند
|
|
و از فرط شادی پای کوبند.
|
|
\v 4 برای خدا سرود بخوانید و در ستایش نام او بسرائید،
|
|
او را که بر ابرها سوار است، فریاد ستایش برافرازید؛
|
|
نام او یهوه است،
|
|
در حضورش شادی کنید.
|
|
\v 5 پدر یتیمان و مدافع بیوهزنان
|
|
خداست در مسکن مقدس خود.
|
|
\v 6 خدا بیکسان را صاحب خانه و کاشانه میگرداند
|
|
و زندانیان را بیرون آورده، به سعادت میرساند؛
|
|
اما طغیانگران در زمینِ خشک ساکن خواهند شد.
|
|
\v 7 خدایا، هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی،
|
|
آنگاه که در بیابان خرامیدی، سِلاه
|
|
\v 8 زمین لرزید
|
|
و آسمانها بارید،
|
|
از حضور خدا، آن یگانۀ سینا،
|
|
از حضور خدا، خدای اسرائیل.
|
|
\v 9 خدایا، تو باران فراوان بارانیدی
|
|
و میراث خود را که خسته بود، مستحکم گردانیدی.
|
|
\v 10 جماعت تو در آن ساکن شدند،
|
|
و در نیکوییات، خدایا،
|
|
تهیدستان را روزی رساندی.
|
|
\v 11 خداوندگار فرمان را صادر میکند؛
|
|
زنانی که بشارت میآورند، سپاه عظیمی هستند.
|
|
\v 12 شاهانِ لشکرها فرار کرده، میگریزند؛
|
|
زن خانهدار، غنیمت را تقسیم میکند.
|
|
\v 13 اگرچه در میان آغلها خفته باشی
|
|
بالهای کبوتر به نقره پوشیده است
|
|
و پرهایش به طلای رخشان.
|
|
\v 14 چون قادر مطلق پادشاهان را در آنجا پراکنده ساخت
|
|
برف بر صَلمون بارید.
|
|
\v 15 ای کوه سترگ، ای کوه باشان؛
|
|
ای کوهِ با قلههای افراشته، ای کوه باشان.
|
|
\v 16 چرا با حسد مینگری، ای کوهِ با قلههای افراشته،
|
|
بر کوهی که خدا برای سکونت خویش طلب نمود،
|
|
بر مکانی که خداوند جاودانه در آن ساکن خواهد شد؟
|
|
\v 17 ارابههای خدا دهها هزار
|
|
و هزاران هزار است؛
|
|
خداوندگار در میان آنهاست، و سینا در قُدس است.
|
|
\v 18 آنگاه که به عرش برین صعود کردی
|
|
اسیران را به اسیری بردی
|
|
و هدایا از آدمیان گرفتی،
|
|
حتی از طغیانگران،
|
|
تا که تو ای یهوه خدا در آنجا سکونت گزینی.
|
|
\v 19 متبارک باد خداوندگار، خدای نجات ما
|
|
که هر روزه متحمل بارهای ما میشود. سِلاه
|
|
\v 20 خدای ما خدای نجات است،
|
|
و راههای گریز از مرگ از آن خداوندگارْ یهوه است.
|
|
\v 21 اما خدا سر دشمنان خویش را فرو خواهد کوبید
|
|
فرق سر پر موی آنان را که در تقصیرات خود گام برمیدارند.
|
|
\v 22 خداوندگار فرموده است: «آنان را از باشان خواهم آورد؛
|
|
آنان را از ژرفای دریا باز خواهم آورد،
|
|
\v 23 تا تو پاهایت را در خون ایشان بشویی،
|
|
و زبان سگانت نیز بهرۀ خویش را از دشمنان برگیرد.»
|
|
\v 24 خدایا، رژۀ تو دیده میشود
|
|
رژۀ خدای من و شاه من به اندرون قُدس.
|
|
\v 25 در پیش، سرایندگانند؛ در پس، نوازندگان،
|
|
و در میان، دوشیزگانِ دفنواز.
|
|
\v 26 خدا را در جماعت بزرگ متبارک خوانید،
|
|
خداوند را، ای شما که از چشمۀ اسرائیلید.
|
|
\v 27 آنجاست بِنیامین کوچک، پیشاپیش ایشان،
|
|
و آنجایند بزرگان یهودا، در گروه خویش،
|
|
و بزرگان زِبولون، و بزرگان نَفتالی.
|
|
\v 28 خدایت برای تو، قدرت را امر فرموده است؛
|
|
خدایا، آنچه را که برای ما کردهای استوار گردان.
|
|
\v 29 به سبب معبدت در اورشلیم
|
|
پادشاهان برایت پیشکشها خواهند آورد.
|
|
\v 30 وحش نیزار را توبیخ فرما،
|
|
و رمۀ گاوان را در میان گوسالههای قومها.
|
|
او طالبان خَراج را پایمال میکند،
|
|
و قومهای جنگطلب را پراکنده میسازد.
|
|
\v 31 فرستادگان از مصر خواهند آمد
|
|
کوش بهشتاب دستان خویش به سوی خدا دراز خواهد کرد.
|
|
\v 32 ای ممالک جهان، برای خدا سرود بخوانید،
|
|
خداوندگار را با سرودها بستایید، سِلاه
|
|
\v 33 او را که بر آسمانها سوار است، بر آسمانهای کهن.
|
|
هان، او آواز خود را میدهد، آوازی پر قدرت.
|
|
\v 34 قدرت خدا را اعلام کنید،
|
|
که جلالش بر اسرائیل است
|
|
و قدرتش در آسمانها.
|
|
\v 35 خدایا تو در قُدس خویش مَهیبی؛
|
|
خدای اسرائیل قوم خویش را قدرت و نیرو میبخشد.
|
|
متبارک باد خدا!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 69
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا نجاتم ده،
|
|
زیرا آبها تا به گردنم برآمده است.
|
|
\v 2 در لجنزارِ ژرف فرو رفتهام،
|
|
جایی که نتوان ایستاد.
|
|
به آبهای ژرف درآمدهام
|
|
و سیلابها مرا در خود گرفتهاند.
|
|
\v 3 از فریاد خود خسته شدهام؛
|
|
گلویم خشک شده
|
|
و چشمانم از انتظار برای خدایم تار گشته است.
|
|
\v 4 آنان که بیسبب از من نفرت دارند،
|
|
از شمار موهای سرم افزونترند.
|
|
بسیارند کسانی که قصد نابودیام دارند،
|
|
دشمنانم که بر من تهمت ناروا میزنند.
|
|
آنچه را که ندزدیدهام
|
|
آیا باید اکنون بازگردانم؟
|
|
\v 5 خدایا تو حماقت مرا میدانی؛
|
|
تقصیرات من از تو پنهان نیست.
|
|
\v 6 ای خداوندگار، خداوندِ لشکرها،
|
|
آنان که بر تو امید بستهاند به سبب من شرمنده نشوند.
|
|
ای خدای اسرائیل،
|
|
جویندگان تو به سبب من رسوا نگردند.
|
|
\v 7 زیرا بهخاطر توست که اهانت را بر خود هموار کردهام
|
|
و رخسارم از شرم پوشیده شده است.
|
|
\v 8 در چشم برادرانم بیگانه گشتهام
|
|
و در نظر پسران مادرم، اجنبی مینمایم؛
|
|
\v 9 زیرا غیرت برای خانۀ تو مرا سوزانده است
|
|
و توهینهای اهانتکنندگانِ تو بر من فرو افتاده.
|
|
\v 10 آنگاه که اشک ریخته، روزه داشتهام،
|
|
بر من اهانت رفته است.
|
|
\v 11 آنگاه که پلاس را جامۀ خویش ساختهام،
|
|
نزد ایشان ضربالمثل شدهام.
|
|
\v 12 موضوع گفتگوی دروازهنشینانم
|
|
و ترانۀ میگساران گشتهام.
|
|
\v 13 و اما من، خداوندا، در زمان لطف تو،
|
|
به درگاهت دعا خواهم کرد؛
|
|
در کثرت محبت خویش، خدایا،
|
|
و در امانت نجاتبخشخود،
|
|
اجابتم فرما.
|
|
\v 14 مرا از لجنزار خلاصی ده،
|
|
تا فرو نروم.
|
|
بگذار از چنگ نفرتکنندگانم بِرَهَم
|
|
و از ژرفابها رهایی یابم.
|
|
\v 15 مگذار سیلابها مرا در خود گیرند،
|
|
یا ژرفناها مرا فرو بلعند،
|
|
یا گودال دهان بر من فرو بندد!
|
|
\v 16 خداوندا، اجابتم فرما، زیرا محبت تو نیکوست؛
|
|
بر حسب کثرت رحمت خویش، روی به جانبم بگردان.
|
|
\v 17 روی خود از خدمتگزار خویش مپوشان،
|
|
بهزودی اجابتم فرما، زیرا در تنگی هستم.
|
|
\v 18 به جانم نزدیک آمده، آن را بازخرید کن،
|
|
به سبب دشمنانم مرا فدیه نما.
|
|
\v 19 تو اهانتی را که بر من میرود میدانی،
|
|
و شرمساری و رسوایی مرا؛
|
|
همۀ خصمانم در نظر تواند.
|
|
\v 20 اهانت، دل مرا شکسته است،
|
|
و درمانده گشتهام.
|
|
انتظار ترحم داشتم، و نیافتم،
|
|
تسلیدهندهای جُستم، و یافت نشد.
|
|
\v 21 به جای خوراک، مرا زرداب دادند
|
|
و چون تشنه بودم، سرکهام نوشانیدند.
|
|
\v 22 باشد که سفرۀ ایشان، پیش رویشان، دامی گردد
|
|
و چون در صلح و صفا به سر میبرند، تله باشد.
|
|
\v 23 چشمانشان تار گردد تا نتوانند ببینند
|
|
و کمرهایشان همواره لرزان باشد.
|
|
\v 24 خشم خود را بر ایشان فرو ریز،
|
|
آتش غَضَبت به ایشان برسد.
|
|
\v 25 منزلگاه ایشان متروک گردد،
|
|
و در خیمههایشان کسی ساکن نشود.
|
|
\v 26 زیرا بر کسی که تو زدهای، آزار روا میدارند
|
|
و دردهای مجروحان تو را بازمیگویند.
|
|
\v 27 تقصیر بر تقصیرشان بیفزا،
|
|
از تبرئۀ تو بینصیب مانند.
|
|
\v 28 از دفتر زندگان محو گردند،
|
|
در زمرۀ پارسایان نیایند.
|
|
\v 29 و اما من، ستمدیده و دردمندم؛
|
|
نجات تو، خدایا، مرا محافظت کند.
|
|
\v 30 نام خدا را با سرودها خواهم ستود،
|
|
و با شکرگزاری بزرگش خواهم داشت.
|
|
\v 31 این خدا را بیشتر پسند آید،
|
|
تا گاو و گوسالهای که شاخ و سُم دارد.
|
|
\v 32 مسکینان چون این را بینند، شادمان خواهند شد؛
|
|
باشد که دلهای شما، ای جویندگان خدا، زنده گردد.
|
|
\v 33 خداوند نیازمندان را اجابت میفرماید،
|
|
و قوم اسیر خویش را حقیر نمیشمارد.
|
|
\v 34 آسمان و زمین او را بستایند،
|
|
دریاها نیز، و هر جنبندهای که در آنهاست.
|
|
\v 35 زیرا خدا صَهیون را نجات خواهد داد،
|
|
و شهرهای یهودا را از نو خواهد ساخت؛
|
|
و ایشان در آن ساکن خواهند شد
|
|
و آن را به تصرف در خواهند آورد.
|
|
\v 36 نسل خادمانش آن را به میراث خواهند برد،
|
|
و دوستداران نام او در آن ساکن خواهند شد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 70
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، به رهانیدنم تعجیل کن!
|
|
خداوندا، به یاریام بشتاب!
|
|
\v 2 آنان که قصد جان من دارند،
|
|
سرافکنده و شرمسار گردند؛
|
|
آنان که تیرهروزی مرا آرزومندند،
|
|
واپس نشینند و رسوا گردند؛
|
|
\v 3 آنان که بر من هَه هَه میگویند،
|
|
از سرافکندگی به عقب برگردند.
|
|
\v 4 اما آنان که تو را میجویند،
|
|
همه در تو شادی کنند و به وجد آیند؛
|
|
آنان که نجات تو را دوست میدارند
|
|
همواره بگویند:
|
|
«خدا بزرگ است!»
|
|
\v 5 و اما من، ستمدیده و نیازمندم؛
|
|
خدایا نزد من بشتاب!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 71
|
|
\p
|
|
\v 1 در تو ای خداوند پناه جُستهام؛
|
|
هرگز مگذار سرافکنده شوم!
|
|
\v 2 به عدالت خویش مرا برهان و خلاصیام ده.
|
|
گوش خود را به من مایل گردان و نجاتم بخش!
|
|
\v 3 مرا صخرۀ پناه باش،
|
|
که پیوسته بدان روی آورم.
|
|
تو به نجات من حکم فرمودهای،
|
|
زیرا که صخره و قلعۀ من تویی.
|
|
\v 4 ای خدای من، مرا از دست شریران خلاصی ده،
|
|
و از چنگ مردمان ظالم و بیرحم برهان!
|
|
\v 5 زیرا تو، ای خداوندگار، امید من هستی،
|
|
و تو ای خداوند، اعتماد من، از روزگار جوانی.
|
|
\v 6 از بدو تولد، تکیهگاهم تو بودهای؛
|
|
از شکم مادر، تو مرا به دنیا آوردی.
|
|
ستایش من پیوسته معطوف به توست!
|
|
\v 7 بسیاری را آیتی گشتهام،
|
|
زیرا تو پناهگاه مستحکم منی.
|
|
\v 8 دهان من از ستایش تو آکنده است،
|
|
و از وصف کبریایی تو، تمامی روز.
|
|
\v 9 به وقت پیری دورَم میفکن،
|
|
و چون قوّتم زایل شود، ترکم مکن!
|
|
\v 10 زیرا دشمنان بر ضد من سخن میگویند،
|
|
و آنان که در کمین جان مَنَند با هم مشورت میکنند.
|
|
\v 11 میگویند: «خدا ترکش کرده است؛
|
|
پس تعقیبش کنید و گرفتارش سازید،
|
|
زیرا رهانندهای نیست!»
|
|
\v 12 خدایا، از من دور مباش!
|
|
ای خدای من به یاریام بشتاب!
|
|
\v 13 مُدعیانِ جانم سرافکنده و نابود گردند،
|
|
و آنان که در پی زیان منند
|
|
به رسوایی و بیآبرویی ملبس گردند!
|
|
\v 14 و اما من، پیوسته امیدوار خواهم بود،
|
|
و تو را هر چه بیشتر خواهم ستود.
|
|
\v 15 دهانم از عدالت تو خبر خواهد داد،
|
|
و از نجات تو، تمامی روز،
|
|
هرچند شمار آنها از دانش من فراتر است.
|
|
\v 16 با اعمال پرقدرت خداوندگارْ یهوه خواهم آمد
|
|
و عدالتِ تو را و بس اعلام خواهم کرد!
|
|
\v 17 خدایا، تو مرا از روزگار جوانی تعلیم دادهای،
|
|
و من تا هماکنون شگفتیهای تو را اعلام میدارم.
|
|
\v 18 پس خدایا تا به وقت پیری و سپیدمویی نیز ترکم مکن،
|
|
تا آنگاه که نسل بعد را از بازوی تو خبر دهم،
|
|
و آیندگان را از توانایی تو.
|
|
\v 19 عدالت تو، خدایا، تا به عرشِ برین میرسد،
|
|
ای که کارهای عظیم کردهای!
|
|
خدایا، کیست مانند تو؟
|
|
\v 20 تو که مرا از تنگیها و بلاهای بسیار گذراندی،
|
|
دیگر بار، جانم را احیا خواهی کرد؛
|
|
آری، دیگر بار مرا
|
|
از اعماق زمین بر خواهی آورد.
|
|
\v 21 بزرگی مرا افزون خواهی کرد
|
|
و بار دیگر تسلیام خواهی داد.
|
|
\v 22 من هم تو را به آوای چنگ خواهم ستود،
|
|
به سبب امانت تو، ای خدای من!
|
|
با نوای بربط در ستایش تو خواهم سرایید،
|
|
ای قدوس اسرائیل!
|
|
\v 23 آنگاه که در ستایش تو بسرایم،
|
|
لبهایم بانگ شادی سر خواهد داد،
|
|
جان من نیز، که آن را فدیه دادهای.
|
|
\v 24 زبانم نیز تمامی روز،
|
|
ذکر عدالت تو را خواهد گفت؛
|
|
زیرا آنان که در پی زیان من بودند،
|
|
سرافکنده و شرمسار گردیدهاند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 72
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، عدالت خود را به پادشاه عطا فرما،
|
|
و انصاف خویش را به ولیعهد!
|
|
\v 2 تا او قوم تو را به انصاف داوری کند،
|
|
و ستمدیدگانِ تو را به عدالت.
|
|
\v 3 باشد که کوهها برای قوم وفور نعمت بار آورند
|
|
و تپهها ثمرۀ انصاف را.
|
|
\v 4 باشد که او ستمدیدگانِ قوم را دادرسی کند،
|
|
و کودکانِ نیازمندان را نجات بخشد،
|
|
و ستمگر را فرو کوبد.
|
|
\v 5 باشد که تا خورشید باقی است، از او بترسند،
|
|
و تا ماه برقرار است، در تمامی نسلها.
|
|
\v 6 باشد که همچون بارش باران بر چمنزارِ چیده شده باشد،
|
|
همچون رگبارها که زمین را سیراب میسازد.
|
|
\v 7 باشد که پارسایان در ایام او بشکفند،
|
|
و وفور نعمت برقرار باشد،
|
|
تا آن هنگام که ماه نیست گردد!
|
|
\v 8 باشد که از دریا تا به دریا فرمان براند،
|
|
و از نهر تا به کرانهای زمین.
|
|
\v 9 باشد که در پیشگاهش صحرانشینان سر فرود آرند،
|
|
و دشمنانش خاک را بلیسند!
|
|
\v 10 باشد که شاهان تَرشیش و سرزمینهای ساحلی
|
|
از برایش خَراج آورند؛
|
|
و شاهان صَبا و سِبا
|
|
پیشکشها تقدیمش کنند.
|
|
\v 11 باشد که همۀ پادشاهان در برابرش سر فرود آرند
|
|
و همۀ قومها خدمتش کنند.
|
|
\v 12 زیرا او نیازمند را هنگامی که فریاد برمیکشد، رهایی میبخشد،
|
|
و ستمدیده را،
|
|
و کسی را که یاوری ندارد.
|
|
\v 13 بر بینوا و نیازمند ترحم میکند،
|
|
و جان نیازمندان را نجات میبخشد.
|
|
\v 14 جان ایشان را از ظلم و خشونت خواهد رهانید،
|
|
زیرا خون ایشان در نظر او گرانبهاست.
|
|
\v 15 عمرش دراز باد!
|
|
باشد که طلای صَبا تقدیم او گردد!
|
|
باشد که مردمان همواره دعاگویش باشند،
|
|
و تمامی روز برایش برکت بطلبند.
|
|
\v 16 باشد که غله در سراسر زمین فراوان گردد،
|
|
و بر فراز تپهها موج زنَد،
|
|
و میوۀ آن همچون لبنان باشد.
|
|
باشد که مردمان همچون علف صحرا
|
|
از شهرها شکوفه زنند.
|
|
\v 17 باشد که نام او جاودانه پاینده مانَد،
|
|
و آوازهاش، تا آفتاب برمیتابد.
|
|
باشد که قومها جملگی در او برکت یابند،
|
|
و آنان نیز او را مبارک خوانند.
|
|
\v 18 متبارک باد یهوه خدا، خدای اسرائیل!
|
|
تنها اوست که کارهای شگفت میکند.
|
|
\v 19 متبارک باد نام شکوهمندش تا ابد!
|
|
تمامی زمین از جلال او آکنده باد!
|
|
آمین و آمین!
|
|
\v 20 دعاهای داوود پسر یَسا پایان مییابد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 73
|
|
\p
|
|
\v 1 به درستی که خدا برای اسرائیل نیکوست؛
|
|
برای آنان که پاکدلند.
|
|
\v 2 و اما من، چیزی نمانده بود پاهایم بلغزد؛
|
|
نزدیک بود قدمهایم از راه به در رود!
|
|
\v 3 زیرا بر فخرفروشان حسد بردم،
|
|
آنگاه که رفاه شریران را دیدم.
|
|
\v 4 زیرا آنان را تا به مرگ دردی نیست؛
|
|
و تن ایشان سالم است.
|
|
\v 5 همچون دیگران در زحمت نیستند،
|
|
و به بلاهای آدمیان گرفتار نمیآیند!
|
|
\v 6 از این رو، گردنبند کِبر بر گردنشان است،
|
|
و تنپوشِ خشونت بر تنشان.
|
|
\v 7 چشمانشان از فربهی به در آمده است
|
|
و خیالات دل ایشان را حد و مرزی نیست.
|
|
\v 8 تمسخر میکنند و بدخواهانه سخن میگویند،
|
|
و متکبرانه، ظلم را بر زبان میرانند.
|
|
\v 9 دهانشان را بر ضد آسمان میگشایند،
|
|
و زبانشان بر زمین جولان میدهد.
|
|
\v 10 از این رو قوم او به آنها روی میآورند
|
|
و مشتاقانه هر سخن آنها را میپذیرند.
|
|
\v 11 و میگویند: «خدا چگونه بداند؟
|
|
آیا آن متعال علم دارد؟»
|
|
\v 12 آری، شریران چنیناند؛
|
|
همواره آسودهخیالند و دولتشان رو به فزونی است!
|
|
\v 13 بیگمان من به عبث دل خود را پاک نگاه داشتهام؛
|
|
و دستانم را به بیگناهی شستهام!
|
|
\v 14 همۀ روز مبتلا بودهام؛
|
|
و هر بامداد توبیخ گشتهام!
|
|
\v 15 اگر میگفتم: «چنین سخن خواهم گفت،»
|
|
به نسل حاضر از فرزندان تو خیانت میورزیدم.
|
|
\v 16 چون اندیشیدم که این را بفهمم،
|
|
بر من بس دشوار آمد،
|
|
\v 17 تا آنکه به قُدس خدا داخل شدم؛
|
|
آنگاه سرانجامِ ایشان را دریافتم.
|
|
\v 18 براستی که ایشان را در جاهای لغزنده قرار میدهی؛
|
|
و به تباهیشان فرو میافکنی.
|
|
\v 19 چه به ناگاه هلاک گشتهاند!
|
|
و از وحشت، به تمامی نیست گردیدهاند!
|
|
\v 20 همچون رؤیای شب، آنگاه که آدمی چشم گشاید،
|
|
آن هنگام که تو برخیزی، خداوندگارا،
|
|
ایشان را چون اوهام، ناچیز خواهی شمرد.
|
|
\v 21 آنگاه که جانم تلخ گشته بود
|
|
و دلم ریش بود،
|
|
\v 22 وحشی بودم و جاهل
|
|
و در پیشگاهت مانند حیوانی بیشعور بودم.
|
|
\v 23 [اما حال دریافتهام که] من پیوسته با توام،
|
|
و تو دست راستم را میگیری.
|
|
\v 24 تو با مشورتِ خویش هدایتم میکنی،
|
|
و پس از آن به جلالم میرسانی.
|
|
\v 25 در آسمان جز تو کِه را دارم؟
|
|
و بر زمین، هیچ چیز را جز تو نمیخواهم.
|
|
\v 26 تن و دل من ممکن است زائل شود،
|
|
اما خداست صخرۀ دلم و نصیبم، تا ابد.
|
|
\v 27 زیرا براستی آنان که از تو دورند، هلاک خواهند شد؛
|
|
و آنان را که به تو خیانت میورزند، نابود خواهی کرد.
|
|
\v 28 اما مرا نیکوست که به خدا نزدیک باشم.
|
|
خداوندگارْ یهوه را پناهگاه خود ساختهام
|
|
تا همۀ کارهای تو را بازگویم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 74
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، چرا تا ابد طردمان کردهای؟
|
|
چرا آتش خشم تو بر گوسفندانِ چراگاهت افروخته است؟
|
|
\v 2 به یاد آر جماعت خویش را که از قدیم خریدی،
|
|
و ایشان را فدیه دادی تا قبیلۀ میراث تو شوند؛
|
|
به یاد آر کوه صَهیون را که در آن مسکن گزیدی!
|
|
\v 3 قدمهای خویش را به جانب این ویرانههای همیشگی بردار؛
|
|
زیرا دشمن هر چه را که در قُدس تو بود، ویران کرده است.
|
|
\v 4 خصمانت در اندرون ملاقاتگاه تو برخروشیدند،
|
|
و درفشهایشان را چونان نشانهها بر پا داشتند؛
|
|
\v 5 همچون کسانی بودند که تبرهای خود را
|
|
بر درختان جنگل برمیافرازند.
|
|
\v 6 ایشان همۀ کندهکاریهای آن را
|
|
با تیشه و تبر خویش در هم شکستند.
|
|
\v 7 قُدس تو را به آتش کشیده، با خاک یکسان کردند،
|
|
و مسکن نام تو را بیحرمت ساختند.
|
|
\v 8 در دل خویش گفتند: «آنان را به تمامی زیر سلطۀ خود خواهیم داشت!»
|
|
پس همۀ ملاقاتگاههای خدا را در این سرزمین سوزاندند.
|
|
\v 9 نه آیات خویش را دیگر میبینیم،
|
|
و نه دیگر نبیای در کار است،
|
|
و کسی از ما نیز نمیداند که تا چند چنین خواهد بود.
|
|
\v 10 تا به کِی، خدایا، خصم ریشخند کند؟
|
|
آیا دشمن تا ابد بر نام تو اهانت روا دارد؟
|
|
\v 11 از چه سبب دست خویش را بازپس میکشی،
|
|
دست راست خویش را؟
|
|
دست از گریبان به در آر
|
|
و ایشان را هلاک کن!
|
|
\v 12 اما خدا از قدیم پادشاه من است،
|
|
که بر زمین نجاتها به عمل میآورد.
|
|
\v 13 تو بودی که دریا را به نیروی خود شکافتی،
|
|
و سرهای هیولاهای دریا را در آبها شکستی!
|
|
\v 14 سرهای لِویاتان را تو فرو کوفتی،
|
|
و آن را خوراک جانوران صحرا ساختی.
|
|
\v 15 چشمهها و جویبارها را تو روان ساختی؛
|
|
نهرهای همیشه جاری را تو خشکانیدی!
|
|
\v 16 روز از آن توست و شب از آن تو؛
|
|
نورافشانها و خورشید را تو برقرار ساختی.
|
|
\v 17 تو بودی که حدود زمین را مقرر داشتی؛
|
|
تابستان و زمستان را تو آفریدی!
|
|
\v 18 به یاد آر این را، خداوندا، که دشمن چگونه ریشخند میکند،
|
|
و مردمان جاهل بر نام تو اهانت روا میدارند!
|
|
\v 19 جان کبوتر خود را به جانوران وحشی مسپار،
|
|
و حیات ستمدیدگان خود را تا به ابد فراموش مکن!
|
|
\v 20 عهد خویش را پاس بدار،
|
|
زیرا مکانهای تاریک این سرزمین
|
|
از اُتراقگاههای خشونت آکنده است.
|
|
\v 21 مگذار کوبیدگان با رسوایی واپس نشینند.
|
|
باشد که ستمدیگان و نیازمندان نام تو را بستایند!
|
|
\v 22 برخیز، خدایا، و از حق خویش دفاع کن!
|
|
به یاد آر که چگونه جاهلان تمامی روز ریشخندت میکنند.
|
|
\v 23 هنگامۀ خصمان خود را از یاد مبر،
|
|
و نه خروش مخالفانت را،
|
|
که پیوسته بلند میشود!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 75
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، تو را سپاس میگوییم؛
|
|
تو را سپاس میگوییم زیرا نام تو نزدیک است،
|
|
و مردم از کارهای شگفت تو خبر میدهند!
|
|
\v 2 میگویی: «در وقتی که من برمیگزینم،
|
|
به انصاف داوری خواهم کرد.
|
|
\v 3 آنگاه که زمین و همۀ ساکنان آن به لرزه درآیند،
|
|
مَنَم که پایههای آن را مستحکم نگاه میدارم. سِلاه
|
|
\v 4 فخرفروشان را میگویم: ”دیگر فخر مفروشید!“،
|
|
و شریران را میگویم: ”شاخ خود را برمیفرازید!
|
|
\v 5 شاخهایتان را به بلندی برمیفرازید،
|
|
و با گردنِ افراشته سخن مگویید!“»
|
|
\v 6 زیرا نه از شرق سرافرازی میآید،
|
|
نه از غرب، و نه از میان بیابان!
|
|
\v 7 بلکه خداست که داوری میکند؛
|
|
یکی را به زیر میکشد و دیگری را برمیافرازد.
|
|
\v 8 زیرا در دست خداوند پیالهای است
|
|
با شرابی پرجوش و آمیخته به چاشنیها!
|
|
آن را فرو میریزد، و شریران زمین
|
|
جملگی آن را تا آخرین قطره سرمیکشند.
|
|
\v 9 و اما من، تا به ابد این را اعلام خواهم کرد
|
|
و در ستایش خدای یعقوب خواهم سرایید!
|
|
\v 10 همۀ شاخهای شریران را قطع خواهم کرد،
|
|
اما شاخهای پارسایان برافراشته خواهد شد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 76
|
|
\p
|
|
\v 1 در یهودا، خدا را میشناسند؛
|
|
در اسرائیل، نام او عظیم است.
|
|
\v 2 منزلگاه او در سالیم است،
|
|
و مسکن او در صَهیون.
|
|
\v 3 در آنجا، تیرهای آتشین را بشکست،
|
|
سپر و شمشیر و جنگ را. سِلاه
|
|
\v 4 تو میدرخشی
|
|
و پرشکوهتر از کوهستانهای آکنده از شکاری!
|
|
\v 5 دلاوران تاراج شدند؛
|
|
و خواب ایشان را در ربود!
|
|
از جنگاوران، یکی هم نبود
|
|
که دست خویش حرکت تواند داد!
|
|
\v 6 به عتاب تو، ای خدای یعقوب
|
|
اسب و ارابه از حرکت بازایستادند!
|
|
\v 7 براستی که تو مَهیب هستی!
|
|
آنگاه که خشم گیری،
|
|
کیست که در حضورت تواند ایستاد؟
|
|
\v 8 از آسمان داوری را اعلام کردی،
|
|
و زمین ترسان شد و خاموشی گزید،
|
|
\v 9 آنگاه که خدا به داوری برخاست
|
|
تا ستمدیدگان زمین را جملگی نجات بخشد. سِلاه
|
|
\v 10 بهیقین که خشم بشر به ستایش تو میانجامد،
|
|
و باقیماندۀ خشم را بر کمر خود خواهی بست.
|
|
\v 11 برای یهوه خدای خویش نذر کنید و وفا نمایید؛
|
|
همۀ آنان که گرداگرد اویند،
|
|
برای او که مَهیب است، پیشکشها بیاورند!
|
|
\v 12 او جان حکمرانان را میگیرد،
|
|
پادشاهان زمین از او ترسانند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 77
|
|
\p
|
|
\v 1 آواز من به سوی خداست،
|
|
و فریاد برمیآورم؛
|
|
آواز من به سوی خداست،
|
|
و او به من گوش فرا خواهد داد!
|
|
\v 2 در روز تنگی خویش خداوندگار را میجویم؛
|
|
شبانگاه دست من دراز شده، بازکشیده نمیشود،
|
|
و جانم از تسلی پذیرفتن ابا میکند.
|
|
\v 3 خدا را یاد میکنم و مینالم؛
|
|
تأمل میکنم و روحم بیهوش میشود. سِلاه
|
|
\v 4 چشمانم را باز نگاه میداری؛
|
|
چنان پریشانم که سخن نمیتوانم گفت.
|
|
\v 5 به ایام گذشته میاندیشم،
|
|
به سالهای روزگاران پیشین.
|
|
\v 6 شبانگاه سرود خویش را به یاد میآورم؛
|
|
در دل میاندیشم و روح من تفتیش میکند:
|
|
\v 7 «آیا خداوندگار تا به ابد طرد خواهد نمود؟
|
|
و دیگر هرگز نظر لطف نخواهد افکند؟
|
|
\v 8 آیا محبت او برای همیشه پایان پذیرفته،
|
|
و وعدۀ او برای همۀ نسلها باطل گردیده است؟
|
|
\v 9 آیا خدا فیض خود را از یاد برده،
|
|
و در خشم خویش، رحمت خود را بازداشته است؟» سِلاه
|
|
\v 10 آنگاه گفتم: «این ضعف من است.»
|
|
زِهی سالهای دست راست آن متعال!
|
|
\v 11 کارهای خداوند را یاد خواهم کرد؛
|
|
آری، عجایب تو را که از قدیم است، به یاد خواهم آورد.
|
|
\v 12 در تمامی کارهای تو تأمل خواهم کرد
|
|
و به اعمال تو خواهم اندیشید.
|
|
\v 13 خدایا، طریق تو در قدوسیت است.
|
|
کیست خدای بزرگ همچون خدای ما؟
|
|
\v 14 تو خدایی هستی که کارهای عجیب میکنی؛
|
|
تو قدرت خویش را در میان قومها معروف گردانیدهای.
|
|
\v 15 به بازوی خود قوم خویش را رهانیدی،
|
|
فرزندان یعقوب و یوسف را. سِلاه
|
|
\v 16 خدایا، آبها تو را دیدند؛
|
|
آبها تو را دیدند و به تلاطم درآمدند؛
|
|
و ژرفناها به لرزه افتادند.
|
|
\v 17 ابرها آب ریختند
|
|
و آسمانها غرّش کردند؛
|
|
و تیرهای تو به هر سو روان شدند!
|
|
\v 18 صدای رعدِ تو در گردباد بود،
|
|
و آذرخشِ تو جهان را روشن ساخت؛
|
|
زمین لرزید و به جنبش درآمد.
|
|
\v 19 مسیر تو از میان دریا بود،
|
|
و راهت از میان آبهای عظیم،
|
|
ولی جای پایت دیده نمیشد.
|
|
\v 20 تو قوم خویش را چون گله رهبری کردی،
|
|
به دست موسی و هارون.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 78
|
|
\p
|
|
\v 1 ای قوم من، به شریعت من گوش بسپارید؛
|
|
و به سخنان دهانم گوش فرا دهید!
|
|
\v 2 دهان خود را به مَثَل خواهم گشود
|
|
و معماهای کهن را بر زبان جاری خواهم کرد؛
|
|
\v 3 آنچه را که شنیده و دانستهایم،
|
|
و پدرانمان به ما بازگفتهاند.
|
|
\v 4 آنها را از فرزندان ایشان پنهان نخواهیم داشت،
|
|
بلکه کارهای ستودۀ خداوند را،
|
|
به نسل آینده باز خواهیم گفت؛
|
|
همچنین قدرت او را،
|
|
و شگفتیهایی را که به انجام رسانده است.
|
|
\v 5 او شهادتی در یعقوب بر پا داشت
|
|
و شریعتی در اسرائیل قرار داد؛
|
|
و پدران ما را امر فرمود
|
|
که آنها را به فرزندان خویش بیاموزند؛
|
|
\v 6 تا نسل بعد آن را بدانند،
|
|
یعنی فرزندانی که زین پس زاده میشوند،
|
|
و ایشان نیز برخیزند،
|
|
و آنرا به فرزندان خویش بازگویند؛
|
|
\v 7 تا ایشان نیز بر خدا توکل کنند
|
|
و کارهای خدا را از یاد نبرند،
|
|
بلکه فرامین او را نگاه دارند؛
|
|
\v 8 و همچون پدران خود نباشند
|
|
که نسلی گردنکش و یاغی بودند؛
|
|
دلِ خویش را استوار نداشتند،
|
|
و جانشان به خدا وفادار نبود.
|
|
\v 9 بنیاِفرایِم، هرچند مسلح و کمانکش بودند،
|
|
در روز نبرد روی گرداندند!
|
|
\v 10 آنان عهد خدا را نگاه نداشتند
|
|
و از سلوک به شریعت وی سر باز زدند.
|
|
\v 11 کارهای او را فراموش کردند،
|
|
عجایبی را که بدیشان نمایانده بود.
|
|
\v 12 در برابر چشم پدرانشان کارهای شگفت کرده بود،
|
|
در سرزمین مصر، در دیار صوعَن؛
|
|
\v 13 دریا را بشکافت و ایشان را از میان آن گذرانید؛
|
|
و آبها را چون پشته بر پا داشت.
|
|
\v 14 در روز ایشان را به ابر هدایت فرمود،
|
|
و تمام شب، به نورِ آتش.
|
|
\v 15 در بیابان صخرهها را بشکافت
|
|
و ایشان را گویی از ژرفاها به فراوانی نوشانید؛
|
|
\v 16 از دلِ تختهسنگ چشمهها بیرون آورد
|
|
و آب را چون نهرها جاری ساخت.
|
|
\v 17 اما ایشان باز هم بیشتر به او گناه ورزیدند،
|
|
و در بیابان بر آن متعال شوریدند!
|
|
\v 18 با مطالبۀ خوراکی که در هوس آن بودند
|
|
خدا را در دلهای خویش آزمودند.
|
|
\v 19 بر ضد خدا به سخن آمده، گفتند:
|
|
«آیا خدا قادر است در بیابان سفرهای بگسترد؟
|
|
\v 20 هان صخره را زد، و آب فوران کرد
|
|
و سیلابها جاری شد.
|
|
اما آیا نان نیز توانَد داد؟
|
|
یا گوشت برای قوم خود مهیا تواند کرد؟»
|
|
\v 21 پس چون خداوند این را شنید، بهغایت خشمگین شد؛
|
|
آتشی بر یعقوب افروخته گشت،
|
|
و خشم او بر اسرائیل مشتعل گردید.
|
|
\v 22 زیرا به خدا ایمان نداشتند،
|
|
و بر نجات وی اعتماد نکردند.
|
|
\v 23 با این حال، افلاک برین را فرمان داد
|
|
و درهای آسمان را بگشود؛
|
|
\v 24 بر آنها ’مَنّا‘ بارانید تا بخورند،
|
|
و غلّۀ آسمانی بدیشان عطا فرمود.
|
|
\v 25 آدمیان نان فرشتگان را خوردند؛
|
|
و برایشان آذوقه فرستاد تا سیر شدند.
|
|
\v 26 باد شرقی را در آسمانها وزانید،
|
|
و به نیروی خویش باد جنوبی را پیش راند.
|
|
\v 27 همچون غبار بر ایشان گوشت بارانید،
|
|
و بسان ریگ دریا، مرغان بالدار را!
|
|
\v 28 آنها را در میان اردوگاه ایشان فرود آورد،
|
|
و گرداگرد مسکنهای ایشان.
|
|
\v 29 تا توانستند خوردند و سیر شدند،
|
|
زیرا آنچه را در هَوَسش بودند بدیشان داد.
|
|
\v 30 اما پیش از آنکه هوس آنها ارضا شود،
|
|
و در حالی که خوراک هنوز در دهانشان بود،
|
|
\v 31 خشم خدا بر ایشان مشتعل گردید؛
|
|
تنومندترینشان را کشت،
|
|
و جوانان اسرائیل را به زیر افکند.
|
|
\v 32 با این همه، باز گناه ورزیدند
|
|
و به عجایب او ایمان نیاوردند!
|
|
\v 33 پس روزهای ایشان را در بطالت به سر آورد،
|
|
و سالهایشان را در ترس!
|
|
\v 34 هرگاه ایشان را میکشت، او را میجُستند،
|
|
و بازگشت کرده، خدا را به جِدّ میطلبیدند!
|
|
\v 35 به یاد میآوردند که صخرۀ ایشان خداست،
|
|
و خدای متعال، ولیّ آنهاست.
|
|
\v 36 اما آنگاه به دهان خود تملق او را میگفتند،
|
|
و به زبان خویش به او دروغ میگفتند؛
|
|
\v 37 دلهایشان با او نبود،
|
|
و به عهدی که با ایشان بسته بود، وفا نکردند.
|
|
\v 38 اما او که رحیم است
|
|
تقصیر ایشان را کفاره کرد
|
|
و هلاکشان نساخت.
|
|
بارها خشم خود را مهار کرد
|
|
و تمام غضب خویش را برنیانگیخت.
|
|
\v 39 به یاد آورد که ایشان بشرند،
|
|
بادی که میوزد و دیگر بازنمیگردد.
|
|
\v 40 چند مرتبه در صحرا بر او تمرّد ورزیدند
|
|
و در بیابان، وی را غمگین ساختند!
|
|
\v 41 بارها و بارها خدا را آزمودند،
|
|
و قدوس اسرائیل را آزردند!
|
|
\v 42 دست او را به خاطر نداشتند،
|
|
و نه روزی را که ایشان را از چنگ خصم فدیه کرد؛
|
|
\v 43 آنگاه که آیات خویش را در مصر به نمایش گذاشت،
|
|
و عجایب خود را در دیار صوعَن.
|
|
\v 44 نهرهای ایشان را به خون بدل ساخت،
|
|
آنسان که نتوانستند از چشمههای خود بنوشند.
|
|
\v 45 انبوه پشهها در میانشان گسیل داشت که ایشان را فرو خوردند،
|
|
و قورباغهها که به فلاکتشان افکندند.
|
|
\v 46 محصولشان را به آفت سپرد،
|
|
و دسترنجشان را طعمۀ ملخ ساخت.
|
|
\v 47 تاکهایشان را به تگرگ از میان برد
|
|
و درختان انجیرشان را به بوران.
|
|
\v 48 رمههایشان را به تگرگ سپرد،
|
|
و احشامشان را به صاعقه.
|
|
\v 49 خشم سوزان خود را بر ایشان گسیل داشت،
|
|
غضب و غیظ و تنگی را،
|
|
با فرستادن فرشتگان نابودی!
|
|
\v 50 راه را بر خشم خویش هموار ساخت،
|
|
و جان ایشان را از مرگ در امان نداشت،
|
|
بلکه آن را به طاعون سپرد.
|
|
\v 51 همۀ نخستزادگان مصر را زد،
|
|
نوبرِ قوّت ایشان را در خیمههای حام.
|
|
\v 52 اما قوم خویش را همچون گوسفندان کوچ داد،
|
|
و چون گله از میان بیابان هدایت کرد.
|
|
\v 53 ایشان را در امنیت راهبری فرمود تا نترسند؛
|
|
اما دریا دشمنانشان را پوشانید.
|
|
\v 54 پس آنان را به حدود مقدس خود آورد،
|
|
به این کوه که به دست راست خویش فتح کرده بود.
|
|
\v 55 قومها را از پیش روی ایشان بیرون راند،
|
|
میراث را میان آنها به ریسمان تقسیم کرد،
|
|
و قبایل اسرائیل را در خیمههایشان سکنی داد.
|
|
\v 56 اما آنان خدا را آزمودند
|
|
و بر خدای متعال شوریدند
|
|
و شهادات او را نگاه نداشتند؛
|
|
\v 57 بلکه همچون پدرانشان مرتد شدند و خیانت ورزیدند،
|
|
و چون کمانِ خطاکننده، نامطمئن گردیدند.
|
|
\v 58 با مکانهای بلند خود، او را به خشم آوردند؛
|
|
و با بتهایشان غیرت او را برانگیختند.
|
|
\v 59 چون خدا شنید، بهغایت خشمگین شد،
|
|
و اسرائیل را به تمامی رد کرد.
|
|
\v 60 مسکن خود را در شیلوه ترک نمود،
|
|
خیمهای را که در آن، میان آدمیان سکونت گزیده بود.
|
|
\v 61 قوّت خویش را به اسیری داد،
|
|
و جمال خود را به دست خصم سپرد.
|
|
\v 62 قوم خود را به شمشیر تسلیم کرد،
|
|
و بر میراث خویش بهغایت غضبناک گردید.
|
|
\v 63 جوانانشان را آتش در کام کشید،
|
|
و دخترانشان را سرود عروسی نبود؛
|
|
\v 64 کاهنانشان به دم شمشیر افتادند،
|
|
و بیوههایشان زاری نکردند.
|
|
\v 65 آنگاه خداوندگار همچون کسی که در خواب باشد، بیدار شد
|
|
همچون جنگاوری که از باده نعره برکشد.
|
|
\v 66 خصمان خویش را واپس راند،
|
|
و آنان را به رسوایی ابدی دچار ساخت.
|
|
\v 67 خیمۀ یوسف را رد کرد،
|
|
و قبیلۀ اِفرایِم را برنگزید؛
|
|
\v 68 اما قبیلۀ یهودا را برگزید،
|
|
و کوه صَهیون را که دوست میداشت.
|
|
\v 69 قُدس خود را چون آسمانهای رفیع بنا کرد،
|
|
و همچون زمین که آن را جاودانه پی نهاد.
|
|
\v 70 خدمتگزار خویش، داوود را برگزید
|
|
و او را از آغل گوسفندان برگرفت؛
|
|
\v 71 از پس میشهای شیرده، وی را آورد،
|
|
تا قوم او یعقوب را شبانی کند،
|
|
و میراث او اسرائیل را.
|
|
\v 72 و او ایشان را با دلی راست شبانی کرد،
|
|
و با دستانی ماهر هدایت نمود.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 79
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، قومها به میراث تو داخل گشتهاند؛
|
|
معبد مُقدّست را نجس ساختهاند،
|
|
و اورشلیم را به ویرانهای بدل کردهاند.
|
|
\v 2 اجساد خدمتگزارانت را خوراک مرغان هوا ساختهاند،
|
|
و گوشت تن سرسپردگانت را طعمۀ وحوش زمین گردانیدهاند.
|
|
\v 3 خون ایشان را همچون آبْ گِرداگرد اورشلیم ریختهاند،
|
|
بیآنکه کسی باشد که دفنشان کند.
|
|
\v 4 نزد همسایگان رسوا شدهایم،
|
|
و مایۀ تمسخر و ریشخند اطرافیانیم.
|
|
\v 5 تا به کی خداوندا؟ آیا تا به ابد خشمگین خواهی بود؟
|
|
تا به کی غیرتت چون آتش خواهد سوزانید؟
|
|
\v 6 غضب خود را بر قومهایی بریز که تو را نمیشناسند،
|
|
و بر ممالکی که نام تو را نمیخوانند؛
|
|
\v 7 زیرا یعقوب را فرو بلعیدهاند
|
|
و منزلگاه او را ویران کردهاند.
|
|
\v 8 گناهان پیشینیان را، بر ما به یاد میاور!
|
|
رحمتت به ملاقات ما بشتابد،
|
|
زیرا که بسیار ذلیل گشتهایم!
|
|
\v 9 ای خدای نجات ما،
|
|
بهخاطر جلال نام خود یاریمان ده!
|
|
بهخاطر نام خود ما را برهان
|
|
و گناهانمان را کفاره فرما!
|
|
\v 10 چرا قومها بگویند:
|
|
«خدای ایشان کجاست؟»
|
|
بگذار در برابر چشمان ما، قومها
|
|
تقاص خون خدمتگزاران تو را پس دهند.
|
|
\v 11 نالۀ اسیران به حضور تو برِسد!
|
|
بر حسب عظمت بازوی خویش
|
|
جان محکومانِ به مرگ را حفظ فرما!
|
|
\v 12 دامن همسایگان ما را، ای خداوندگار،
|
|
هفت چندان از اهانتی که بر تو روا داشتهاند، پر کن!
|
|
\v 13 آنگاه ما که قوم تو
|
|
و گوسفندان چراگاه توییم،
|
|
جاودانه شکرت خواهیم گزارد،
|
|
و نسل اندر نسل ستایش تو را بر زبان خواهیم راند.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 80
|
|
\p
|
|
\v 1 ای شبان اسرائیل، گوش فرا ده،
|
|
ای که یوسف را همچون گلهای هدایت میکنی!
|
|
ای که در میان کَروبیان بر تخت نشستهای،
|
|
تجلی فرما!
|
|
\v 2 پیش روی اِفرایِم، بِنیامین و مَنَسی،
|
|
نیروی خویش را برانگیز،
|
|
و به نجات ما بیا!
|
|
\v 3 خدایا، ما را بازآور!
|
|
روی خود را تابان ساز
|
|
تا نجات یابیم.
|
|
\v 4 ای یهوه، خدای لشکرها، تا چند
|
|
شعلههای خَشمت بر دعاهای قومت زبانه خواهد کشید؟
|
|
\v 5 نان اشک بدیشان خورانیدی،
|
|
و جام لبریز از اشک بدیشان نوشانیدی.
|
|
\v 6 ما را موضوع نزاع همسایگانمان میسازی،
|
|
و دشمنان ما در میان خویش خندۀ تمسخر سر میدهند.
|
|
\v 7 ای خدای لشکرها، ما را بازآور؛
|
|
روی خود را تابان ساز
|
|
تا نجات یابیم.
|
|
\v 8 تاکی از مصر برآوردی؛
|
|
قومها را بیرون راندی
|
|
و آن را غرس کردی.
|
|
\v 9 زمین را پیش روی آن فراخ ساختی،
|
|
پس ریشه گرفت و زمین را پر ساخت.
|
|
\v 10 کوهها را به سایۀ خود پوشانید،
|
|
و سروهای تنومند را به شاخههایش!
|
|
\v 11 شاخههای خود را تا به دریا پهن کرد،
|
|
و ساقههایش را تا به نهر.
|
|
\v 12 پس چرا دیوارهای آن را فرو ریختی
|
|
تا هر رهگذری انگورهایش را برچیند؟
|
|
\v 13 گرازهای جنگل ویرانش میکنند
|
|
و جانوران صحرا در آن به چَرا مشغولند!
|
|
\v 14 ای خدای لشکرها، نزد ما بازگرد!
|
|
از آسمان بنگر و ببین!
|
|
به یاری این تاک بیا،
|
|
\v 15 به یاری نهالیکه دست راست تو غرس کرد،
|
|
و پسری که برای خود توانا ساختی.
|
|
\v 16 تاک تو را قطع کرده و به آتش سوزاندهاند؛
|
|
باشد که از توبیخ روی تو هلاک گردند.
|
|
\v 17 باشد که دست تو بر مرد دست راستت قرار گیرد،
|
|
بر آن پسر انسان که برای خود توانا ساختی.
|
|
\v 18 آنگاه از تو روی نخواهیم تافت؛
|
|
ما را زندگی بخش، تا نام تو را بخوانیم!
|
|
\v 19 ای یهوه خدای لشکرها، ما را بازآور؛
|
|
روی خود را تابان ساز،
|
|
تا نجات یابیم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 81
|
|
\p
|
|
\v 1 برای خدا که قوّت ماست بانگ شادی برآورید!
|
|
برای خدای یعقوب فریاد بلند سر دهید!
|
|
\v 2 سرود آغاز کنید،
|
|
دف را به صدا آرید،
|
|
بربط خوش نوا و چنگ را!
|
|
\v 3 کَرِنا را بنوازید در ماهِ نو،
|
|
در ماهِ تمام، در روز عیدمان!
|
|
\v 4 زیرا این است فریضهای در اسرائیل،
|
|
و قانونی از خدای یعقوب.
|
|
\v 5 آن را شهادتی در یوسف قرار داد،
|
|
آنگاه که به مصاف سرزمین مصر بیرون رفت.
|
|
صدایی ناآشنا میشنوم که میگوید:
|
|
\v 6 «بار از شانهات برگرفتم؛
|
|
دستهایت از سبد رها شد.
|
|
\v 7 در تنگی فریاد برآوردی و تو را خلاصی دادم؛
|
|
از جایگاه مخفیِ رعد تو را اجابت کردم؛
|
|
نزد آبهای مِریبَه تو را آزمودم. سِلاه
|
|
\v 8 بشنو ای قوم من، که تو را برحذر میدارم!
|
|
ای اسرائیل، کاش به من گوش فرا میدادی!
|
|
\v 9 در میان تو خدای غیر نباشد
|
|
و در برابر خدای بیگانه سَجده مکن!
|
|
\v 10 من یهوه خدای تو هستم،
|
|
که تو را از سرزمین مصر برآوردم.
|
|
دهان خود را نیکو بگشا
|
|
که من آن را پُر خواهم ساخت.
|
|
\v 11 «اما قوم من صدای مرا نشنیدند،
|
|
و اسرائیل مطیع من نگشت!
|
|
\v 12 پس ایشان را به سختیِ دلشان وانهادم
|
|
تا تدابیر خویش را پیروی کنند.
|
|
\v 13 کاش که قوم من به من گوش فرا میداد
|
|
و اسرائیل در راههای من گام میزد.
|
|
\v 14 آنگاه بهزودی دشمنانشان را مغلوب میساختم
|
|
و دست خویش را بر ضد مخالفانشان برمیگردانیدم!
|
|
\v 15 آنان که از خداوند نفرت دارند در برابر او خاضعانه سر فرود میآوردند،
|
|
و سرنوشتشان ابدی میبود.
|
|
\v 16 اما تو را به نیکوترین گندم خوراک میدادم،
|
|
و به عسل از صخره سیر میکردم.»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 82
|
|
\p
|
|
\v 1 خدا در شورای الهی در جایگاه خود قرار گرفته،
|
|
در میان ’خدایان‘ داوری میکند:
|
|
\v 2 «تا به کی ناعادلانه داوری خواهید کرد
|
|
و از شریران جانبداری خواهید نمود؟ سِلاه
|
|
\v 3 بینوایان و یتیمان را دادرسی کنید،
|
|
و حقِ ستمدیدگان و فقیران را بستانید!
|
|
\v 4 بینوایان و نیازمندان را خلاصی دهید،
|
|
و آنان را از دست شریران برهانید!»
|
|
\v 5 هیچ نمیدانند و هیچ نمیفهمند،
|
|
و در تاریکی گام برمیدارند؛
|
|
همۀ بنیانهای زمین به لرزه درآمده است.
|
|
\v 6 گفتم: «شما خدایانید،
|
|
و جملگی پسران آن متعال هستید؛
|
|
\v 7 اما همچون آدمیان خواهید مرد،
|
|
و چون هر حاکم دیگر سرنگون خواهید شد.»
|
|
\v 8 خدایا برخیز و زمین را داوری فرما،
|
|
زیرا تو قومها را جملگی به تصرف خواهی آورد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 83
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، خاموش مباش؛
|
|
ای خدا، تو را آرام و قرار نباشد!
|
|
\v 2 بنگر که چگونه دشمنانت طغیان کردهاند،
|
|
و نفرتکنندگانت سرهای خویش را برافراشتهاند!
|
|
\v 3 بر قوم تو مَکرها میاندیشند،
|
|
و بر عزیزان تو دسیسه میچینند!
|
|
\v 4 میگویند: «بیایید نابودشان کنیم تا دیگر قومی نباشند،
|
|
و تا نام اسرائیل دیگر به یاد آورده نشود.»
|
|
\v 5 به یک دل دسیسه میچینند،
|
|
و بر ضد تو پیمان میبندند:
|
|
\v 6 خیمههای اَدوم و اسماعیلیان،
|
|
موآب و هاجْریان،
|
|
\v 7 جِبال، عَمّون و عَمالیق،
|
|
فلسطین و ساکنان صور.
|
|
\v 8 آشور نیز بدیشان پیوسته است؛
|
|
ایشان بازویی برای فرزندان لوط گردیدهاند. سِلاه
|
|
\v 9 با ایشان همان کن که با مِدیان کردی؛
|
|
که با سیسِرا و یابین نزد نهر قیشون کردی،
|
|
\v 10 که در عِیندور هلاک شدند،
|
|
و سِرگین برای زمین گردیدند!
|
|
\v 11 بزرگانشان را چون عُرِب و ذِئِب بساز،
|
|
و امیرانشان را جملگی چون زِبَح و صَلمونَّع!
|
|
\v 12 که میگفتند: «بیایید چراگاههای خدا را
|
|
به تصرف خود درآوریم!»
|
|
\v 13 ای خدای من، ایشان را چون غبار گردباد گردان،
|
|
و مانند کاه در برابر باد!
|
|
\v 14 چنانکه آتش جنگل را میسوزاند
|
|
و شعلهای کوهها را مشتعل میسازد،
|
|
\v 15 همچنان به تندباد خویش تعقیبشان کن
|
|
و به توفان خویش به هراسشان افکن!
|
|
\v 16 رویهایشان را از شرم آکنده ساز
|
|
تا نام تو را، خداوندا، بجویند!
|
|
\v 17 باشد که تا به ابد شرمسار و پریشان باشند،
|
|
و شرمنده و هلاک گردند!
|
|
\v 18 بگذار بدانند که تو تنها،
|
|
که نامت یهوه است،
|
|
بر تمامی زمین متعال هستی!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 84
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خداوندِ لشکرها،
|
|
چه دلپذیر است مسکن تو!
|
|
\v 2 جان من مشتاق بلکه مدهوش گشته است
|
|
برای صحنهای خداوند!
|
|
دل من و پیکرم
|
|
برای خدای زنده فریاد برمیآورد.
|
|
\v 3 حتی گنجشک نیز برای خود خانهای یافته،
|
|
و پرستو برای خویشتن آشیانهای،
|
|
تا جوجههای خود را در آن بگذارد؛
|
|
در جوار مذبحهای تو، ای خداوندِ لشکرها،
|
|
که شاهِ من و خدای من هستی.
|
|
\v 4 خوشا به حال آنان که در خانۀ تو ساکنند
|
|
و همواره تو را میستایند. سِلاه
|
|
\v 5 خوشا به حال مردمانی که نیرویشان از توست،
|
|
و دلشان در شاهراههای تو.
|
|
\v 6 چون از وادی اشکها میگذرند،
|
|
آن را به چشمهساران بدل میسازند،
|
|
و باران پاییزی نیز آن را به آبگیرها میپوشاند.
|
|
\v 7 از قوّت تا به قوّت پیش میروند،
|
|
و هر یک در پیشگاه خدا در صَهیون حاضر میشوند.
|
|
\v 8 ای خداوند، خدای لشکرها، دعایم را بشنو!
|
|
ای خدای یعقوب، گوش فرا ده! سِلاه
|
|
\v 9 خدایا، بر سپرِ ما بنگر!
|
|
به روی مسیح خود نظر افکن!
|
|
\v 10 زیرا یک روز در صحنهای تو
|
|
بهتر است از هزار در هر جای دیگر؛
|
|
دربانیِ خانۀ خدایم را ترجیح میدهم
|
|
بر سکونت در خیمههای شرارت.
|
|
\v 11 زیرا یهوهْ خدا آفتاب و سپر است؛
|
|
یهوه لطف میکند و عزّت میبخشد.
|
|
او هیچ چیز نیکو را دریغ نمیدارد،
|
|
از آنان که در راستی گام برمیدارند.
|
|
\v 12 ای خداوندِ لشکرها،
|
|
خوشا به حال کسی که بر تو توکل دارد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 85
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، بر سرزمین خویش نظر لطف افکندی،
|
|
و سعادت گذشته را به یعقوب بازگردانیدی!
|
|
\v 2 تقصیر قوم خود را آمرزیدی
|
|
و همۀ گناهانشان را پوشانیدی! سِلاه
|
|
\v 3 تمامی غضب خویش را برگردانیدی
|
|
و از حدت خشم خویش بازگشتی!
|
|
\v 4 ای خدای نجات ما،
|
|
ما را بازگردان،
|
|
و غضبت را از ما برگیر!
|
|
\v 5 آیا تا ابد بر ما خشم خواهی گرفت؟
|
|
آیا خشم خود را نسل اندر نسل طول خواهی داد؟
|
|
\v 6 آیا دیگر بار احیایمان نخواهی کرد
|
|
تا قومت در تو شادی کنند؟
|
|
\v 7 خداوندا، محبت خویش را به ما بنما،
|
|
و نجات خود را بر ما عنایت فرما!
|
|
\v 8 باشد که آنچه خداْ یهوه خواهد گفت، بشنوم؛
|
|
زیرا او به قوم خود، و به سرسپردگان خویش،
|
|
سلامتی را ندا خواهد کرد؛
|
|
اما مباد که به سوی جهالت بازگردند.
|
|
\v 9 بهیقین که نجات او به ترسندگانش نزدیک است،
|
|
تا جلال در سرزمین ما ساکن شود.
|
|
\v 10 محبت و وفاداری با هم ملاقات خواهند کرد؛
|
|
عدالت و سلامتی یکدیگر را خواهند بوسید.
|
|
\v 11 وفاداری از زمین خواهد رویید،
|
|
و عدالت از آسمان خواهد نگریست.
|
|
\v 12 آری، خداوند آنچه را نیکوست، عطا خواهد فرمود،
|
|
و سرزمین ما حاصلخیز خواهد بود.
|
|
\v 13 عدالت پیشاپیش وی خواهد رفت
|
|
و راهی برای قدمهای او مهیا خواهد ساخت.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 86
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خداوند، گوش فرا ده و اجابتم فرما،
|
|
زیرا که ستمدیده و نیازمندم!
|
|
\v 2 جان مرا حفظ کن، زیرا سرسپردۀ توام.
|
|
تو خدای من هستی؛
|
|
خدمتگزار خود را که بر تو توکل دارد، نجات ده!
|
|
\v 3 خداوندگارا، مرا فیض عطا فرما،
|
|
زیرا که تمامی روز تو را میخوانم.
|
|
\v 4 جان خدمتگزارت را شاد کن،
|
|
زیرا، ای خداوندگار، جان خود را نزد تو برمیافرازم.
|
|
\v 5 خداوندگارا، تو نیکو و آمرزندهای،
|
|
و سرشار از محبت نسبت به همۀ آنان که تو را میخوانند!
|
|
\v 6 خداوندا، به دعایم گوش فرا ده؛
|
|
فریاد التماسم را بشنو!
|
|
\v 7 در روز تنگی خود تو را میخوانم،
|
|
زیرا که مرا مستجاب میکنی.
|
|
\v 8 خداوندگارا، در میان خدایان کسی چون تو نیست،
|
|
و نه کاری چون کارهای تو!
|
|
\v 9 خداوندگارا، قومهایی که آفریدهای،
|
|
جملگی خواهند آمد و به حضورت پرستش خواهند کرد،
|
|
و نام تو را جلال خواهند داد.
|
|
\v 10 زیرا که تو بزرگی و کارهای شگفت میکنی؛
|
|
تنها تو خدایی!
|
|
\v 11 خداوندا، راه خود را به من بیاموز،
|
|
تا در حقیقت تو گام بردارم.
|
|
دل مرا واحد گردان
|
|
تا از نام تو ترسان باشم.
|
|
\v 12 ای خداوندگارْ خدای من، تو را به تمامی دل خواهم ستود؛
|
|
و نامت را تا به ابد جلال خواهم داد.
|
|
\v 13 زیرا که محبت تو به من عظیم است؛
|
|
تو جان مرا از اَعماق هاویه رهانیدهای!
|
|
\v 14 خدایا، متکبران بر ضد من برخاستهاند؛
|
|
گروهی از ستمگران قصد جان من دارند
|
|
و تو را در مد نظر خود نمیدارند.
|
|
\v 15 اما خداوندگارا، تو خدایی رحیم و فیاضی!
|
|
دیرخشم و آکنده از محبت و وفا!
|
|
\v 16 روی به سویم بگردان و مرا فیضعطا فرما!
|
|
قوّت خویش را به خدمتگزارت عنایت کن،
|
|
و پسر کنیزت را نجات بخش!
|
|
\v 17 مرا نشانی از احسان خود مرحمت فرما،
|
|
تا نفرتکنندگانم ببینند و شرمنده شوند؛
|
|
زیرا که تو ای خداوند، مرا یاری کرده و تسلی دادهای!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 87
|
|
\p
|
|
\v 1 شهری که او بنیان نهاده
|
|
بر کوه مقدس واقع است؛
|
|
\v 2 خداوند دروازههای صَهیون را دوست میدارد،
|
|
بیش از همۀ مسکنهای یعقوب.
|
|
\v 3 ای شهر خدا،
|
|
سخنان پرجلال دربارهات گفته میشود. سِلاه
|
|
\v 4 رَهَب و بابِل را در شمارِ شناسندگانم ذکر خواهم کرد،
|
|
فلسطین را نیز، و صور را، همراه با کوش؛
|
|
خواهند گفت: «این در آنجا زاده شده است!»
|
|
\v 5 و دربارۀ صَهیون گفته خواهد شد که
|
|
«این و آن در او زاده شدهاند»،
|
|
زیرا آن متعال، خودْ او را استوار خواهد ساخت!
|
|
\v 6 آنگاه که خداوند قومها را ثبت میکند چنین خواهد نگاشت:
|
|
«این در آنجا زاده شده است.» سِلاه
|
|
\v 7 سرایندگان و رقصکنندگان به یکسان میسرایند که:
|
|
«همۀ چشمههای من در توست!»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 88
|
|
\p
|
|
\v 1 ای یهوه، خدای نجات من،
|
|
روز و شب نزد تو فریاد برمیآورم!
|
|
\v 2 دعایم به حضور تو برسد!
|
|
گوش خود را به فریادم مایل گردان!
|
|
\v 3 زیرا جان من از بلایا آکنده شده است،
|
|
و حیاتم به هاویه نزدیک گشته.
|
|
\v 4 در شمار فرو روندگانِ به هاویه شمرده شدهام؛
|
|
همچون مردی هستم که او را توانی نیست.
|
|
\v 5 در میان مردگان رها گشتهام،
|
|
همچون کشتگانی که در گور آرمیدهاند؛
|
|
که دیگر به یادشان نمیآوری
|
|
و از دست تو بریده شدهاند.
|
|
\v 6 مرا در عمیقترین حفره نهادهای،
|
|
در تاریکیها، در ژرفناها!
|
|
\v 7 خشم تو بر من سنگین شده است؛
|
|
با همۀ امواجت مرا مبتلا ساختهای. سِلاه
|
|
\v 8 همدمانِ مرا از من گرفتهای
|
|
و از من بیزارشان کردهای!
|
|
محبوس گشتهام و مرا راه گریزی نیست؛
|
|
\v 9 دیدگانم از اندوه تار شده است.
|
|
خداوندا، هر روزه تو را میخوانم،
|
|
و دستان خود را به سویت دراز میکنم.
|
|
\v 10 آیا شگفتیهای خود را به مردگان مینمایانی؟
|
|
آیا رَفتگان برمیخیزند تا تو را بستایند؟ سِلاه
|
|
\v 11 آیا از محبتت در گور سخن خواهد رفت،
|
|
یا از وفاداریت در دیار هلاکت؟
|
|
\v 12 آیا شگفتیهایت در تاریکی شناخته میشود،
|
|
و کارهای عادلانهات در دیار فراموشی؟
|
|
\v 13 اما من نزد تو ای خداوند، فریاد کمک برمیآورم؛
|
|
بامدادان دعای خود را به پیشگاهت تقدیم میکنم.
|
|
\v 14 خداوندا، چرا جان مرا ترک میکنی
|
|
و روی خود را از من میپوشانی؟
|
|
\v 15 از جوانی، مبتلا و نزدیک به مرگ بودهام؛
|
|
از تو به هراس افتاده و درماندهام.
|
|
\v 16 خشم تو از سر من گذشته،
|
|
و کارهای خوفناک تو هلاکم کرده است.
|
|
\v 17 همۀ روز چون آب مرا احاطه کرده،
|
|
و از هر سو مرا محاصره نموده است.
|
|
\v 18 یاران و دوستانم را از من دور کردهای؛
|
|
تنها همدمم تاریکی است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 89
|
|
\p
|
|
\v 1 محبتهای خداوند را تا به ابد خواهم سرایید؛
|
|
به دهان خویش امانت تو را به جمیع نسلها خواهم شناسانید.
|
|
\v 2 زیرا گفتم که محبت تا به ابد بنا خواهد شد،
|
|
و وفاداریِ خود را در آسمانها استوار خواهی ساخت!
|
|
\v 3 گفتی که «با برگزیدۀ خود عهد بستهام،
|
|
و برای خدمتگزار خویش داوود سوگند خوردهام که:
|
|
\v 4 ”نسل تو را تا به ابد استوار خواهم ساخت
|
|
و تخت تو را در تمامی نسلها بنا خواهم کرد.“» سِلاه
|
|
\v 5 خداوندا، باشد که آسمانها شگفتیهای تو را بستایند،
|
|
و امانت تو را در جمع قُدْسیان.
|
|
\v 6 زیرا کیست در آسمانها که با خداوند برابری تواند کرد؟
|
|
و کیست در میان موجودات آسمانی که مانند خداوند باشد؟
|
|
\v 7 خدا در شورای قُدْسیان بینهایت مَهیب است؛
|
|
از او میباید ترسید، بیش از همۀ آنان که گرداگرد اویند.
|
|
\v 8 ای یهوه، خدای لشکرها، کیست مانند تو؟
|
|
خداوندا، تو نیرومندی و امانت تو احاطهات کرده است.
|
|
\v 9 بر خروش دریا فرمان میرانی،
|
|
و چون امواجش برخیزند، آنها را فرو مینشانی.
|
|
\v 10 رَهَب را چون لاشهای فرو کوفتی،
|
|
و به بازوی نیرومند خویش دشمنانت را پراکنده ساختی.
|
|
\v 11 آسمان از آن توست و زمین نیز از آن تو.
|
|
جهان را، و هر چه را که در آن است، تو بنیان نهادی.
|
|
\v 12 شمال و جنوب را تو آفریدی؛
|
|
تابور و حِرمون به نام تو بانگ شادی برمیآورند.
|
|
\v 13 بازوی تو نیرومند است،
|
|
دست تو تواناست،
|
|
و دست راستت برافراشته.
|
|
\v 14 عدل و انصاف اساس تخت توست،
|
|
محبت و وفاداری پیش رویت میخرامند.
|
|
\v 15 خوشا به حال آنان که آواز شادمانی را میشناسند،
|
|
و در نور روی تو، ای خداوند، گام برمیدارند.
|
|
\v 16 تمامی روز در نام تو وجد میکنند،
|
|
و در عدالت تو سرافرازند.
|
|
\v 17 زیرا که تو جلال و قوّت ایشانی،
|
|
و به لطف خویش شاخ ما را برمیافرازی.
|
|
\v 18 زیرا سپر ما از آنِ خداوند است،
|
|
و پادشاه ما از آنِ قدوس اسرائیل.
|
|
\v 19 زمانی در عالم رؤیا سخن گفتی،
|
|
و به سرسپردگان خویش چنین فرمودی:
|
|
«دلاوری را یاری رساندهام،
|
|
و برگزیدهای از قوم را سرافراز ساختهام.
|
|
\v 20 خدمتگزار خویش داوود را یافتهام،
|
|
و او را به روغن مقدسِ خویش مسح کردهام.
|
|
\v 21 دست من با او خواهد بود،
|
|
و بازوی من او را نیرومند خواهد ساخت.
|
|
\v 22 دشمن از او بهره نخواهد کشید،
|
|
و ظالم بر او ستم نخواهد کرد.
|
|
\v 23 خصمانش را از برابر او تار و مار خواهم کرد،
|
|
و نفرتکنندگانش را از پا در خواهم آورد.
|
|
\v 24 امانت و محبتِ من همراه او خواهد بود،
|
|
و در نام من، شاخ او برافراشته خواهد شد.
|
|
\v 25 دست او را بر دریا مسلط خواهم ساخت،
|
|
دست راست او را بر نهرها.
|
|
\v 26 او مرا ندا در داده، خواهد گفت: ”تو پدر من هستی،
|
|
خدای من و صخرۀ نجاتم!“
|
|
\v 27 من نیز او را فرزندِ ارشدِ خویش خواهم ساخت،
|
|
رفیعترین در میان پادشاهان جهان.
|
|
\v 28 محبت خود را به او تا به ابد پاس خواهم داشت،
|
|
و عهد من با او پایدار خواهد بود.
|
|
\v 29 سلسلۀ او را تا به ابد استوار خواهم ساخت،
|
|
و تخت او را همچون روزهای آسمان.
|
|
\v 30 اگر فرزندانش شریعت مرا ترک کنند،
|
|
و مطابق قوانین من سلوک ننمایند؛
|
|
\v 31 اگر فرایض مرا زیر پا گذارند،
|
|
و فرامین مرا نگاه ندارند،
|
|
\v 32 آنگاه عِصیان ایشان را به چوبْ تنبیه خواهم کرد،
|
|
و تقصیرشان را به تازیانه؛
|
|
\v 33 ولی محبتم را از او دریغ نخواهم داشت،
|
|
و در وفاداری خویش خیانت نخواهم ورزید.
|
|
\v 34 عهد خود را بیحرمت نخواهم ساخت
|
|
و آنچه را از دهانم صادر شد، تغییر نخواهم داد.
|
|
\v 35 یک بار برای همیشه به قدوسیت خود سوگند خوردم،
|
|
و به داوود دروغ نخواهم گفت،
|
|
\v 36 که سلسلۀ او تا به ابد پابرجا خواهد ماند
|
|
و تخت او در حضور من همچو خورشید؛
|
|
\v 37 همچون ماه جاودانه استوار خواهد بود،
|
|
چون شاهدی امین در آسمان.» سِلاه
|
|
\v 38 اما اکنون تو روی گردانیده، او را طرد کردهای
|
|
و بهغایت بر مسیح خود غضبناک گشتهای!
|
|
\v 39 عهد خود را با خدمتگزارت باطل کردهای،
|
|
و تاج او را بر زمین افکنده، بیحرمت ساختهای.
|
|
\v 40 همۀ حصارهایش را در هم شکستهای
|
|
و استحکاماتش را یکسره ویران کردهای.
|
|
\v 41 رهگذران جملگی او را چپاول میکنند،
|
|
و مایۀ ریشخند همسایگان گردیده است.
|
|
\v 42 دست راستِ خصمان وی را برافراشتهای،
|
|
و همۀ دشمنانش را شادمان ساختهای.
|
|
\v 43 دم شمشیرش را برگردانیدهای
|
|
و او را در نبرد بر پا نداشتهای.
|
|
\v 44 جلال او را منقطع ساختهای
|
|
و تخت سلطنتش را به خاک نشاندهای.
|
|
\v 45 روزهای جوانیاش را کوتاه کردهای،
|
|
و او را به ردای خجالت پوشانیدهای. سِلاه
|
|
\v 46 ای خداوند تا به کِی؟ آیا تا به ابد خود را پنهان خواهی کرد؟
|
|
تا به کی آتش خشم تو افروخته خواهد بود؟
|
|
\v 47 به یاد دار که ایام حیاتم چه کوتاه است!
|
|
تو جملۀ بنی آدم را برای چه بطالتی آفریدهای!
|
|
\v 48 کدام انسان است که زیست کند و مرگ را نبیند،
|
|
کیست که جان خویش از دست هاویه خلاصی تواند داد؟ سِلاه
|
|
\v 49 خداوندگارا، کجاست آن محبت نخستین تو،
|
|
که به امانت خویش برای داوود سوگند خوردی؟
|
|
\v 50 خداوندگارا، طعنههایی را که بر خدمتگزارت میزنند به یاد آر،
|
|
که آنها را در سینۀ خود از قومهای بسیار متحمل میگردم،
|
|
\v 51 که دشمنانت بدانها ریشخندم میکنند،
|
|
و هر قدمی را که مسیح تو برمیدارد، به مسخره میگیرند.
|
|
\v 52 خداوند تا به ابد متبارک باد!
|
|
آمین و آمین!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 90
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندگارا، مسکن ما تو بودهای،
|
|
نسل اندر نسل.
|
|
\v 2 پیش از آنکه کوهها زاده شوند،
|
|
یا تو زمین و جهان را به وجود آوری،
|
|
از ازل تا به ابد تو خدایی.
|
|
\v 3 انسان را به خاک بازمیگردانی
|
|
و میگویی: «ای بنی آدم، بازگردید!»
|
|
\v 4 زیرا هزار سال در نظر تو
|
|
همچون روزی است که گذشت
|
|
یا چون پاسی از شب.
|
|
\v 5 ایشان را همچون سیلاب میروبی؛
|
|
همچون خوابند،
|
|
همچون علفی که بامدادان تازه میشود:
|
|
\v 6 بامدادان میشکفد و میروید
|
|
و شامگاهان پژمرده و خشک میشود.
|
|
\v 7 زیرا به خشم تو پایان میپذیریم،
|
|
و به غضبت پریشان میگردیم.
|
|
\v 8 تقصیرهایمان را فرا رویت نهادهای،
|
|
و گناهان پنهانمان را در پرتو حضورت.
|
|
\v 9 زیرا روزهایمان به تمامی در خشمت کاهیده میشود،
|
|
و سالهایمان را چون آهی به سر میرسانیم؛
|
|
\v 10 روزهای عمر ما هفتاد سال است
|
|
و اگر قوی باشیم، هشتاد سال.
|
|
اما مایۀ فخری در آنها جز محنت و اندوه نیست؛
|
|
زیرا بهسرعت میگذرند و پرواز میکنیم.
|
|
\v 11 کیست که از قدرت خشم تو آگاه باشد؟
|
|
زیرا خشم تو به عظمت ترسی است که باید از تو داشت.
|
|
\v 12 پس ما را بیاموز تا روزهای خود را بشماریم،
|
|
تا دلی خردمند حاصل کنیم.
|
|
\v 13 خداوندا، برگرد! تا چند؟
|
|
بر بندگانت شفقت فرما.
|
|
\v 14 صبحگاهان ما را از محبت خود سیر کن
|
|
تا تمامی عمرمان شادمانه بسراییم و شادی کنیم.
|
|
\v 15 شادمانمان گردان
|
|
در عوض روزهایی که مبتلایمان ساختی،
|
|
و سالهایی که بلا دیدیم.
|
|
\v 16 اعمال تو بر بندگانت نمایان شود
|
|
و کبریایی تو بر فرزندان ایشان.
|
|
\v 17 لطف خداوندگارْ خدای ما بر ما باد!
|
|
عمل دستهای ما را برایمان استوار گردان؛
|
|
آری، عمل دستهای ما را استوار گردان.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 91
|
|
\p
|
|
\v 1 آن که در مخفیگاه آن متعال قرار گزیند،
|
|
زیر سایۀ قادر مطلق به سر خواهد برد.
|
|
\v 2 دربارۀ خداوند میگویم : «اوست پناه من و دژ من،
|
|
خدای من که بر او توکل دارم.»
|
|
\v 3 بهیقین، اوست که تو را از دام صیاد خواهد رهانید
|
|
و از طاعون مرگبار.
|
|
\v 4 او تو را با پرهای خویش خواهد پوشانید،
|
|
و زیر بالهایش پناه خواهی گرفت؛
|
|
امانت وی، تو را سِپَرِ محافظ خواهد بود.
|
|
\v 5 از خوف شب نخواهی ترسید،
|
|
و نه از تیری که در روز میپرد؛
|
|
\v 6 از طاعونی که در تاریکی راه میرود، بیم نخواهی داشت
|
|
و نه از وبایی که در نیمروز هلاک میسازد.
|
|
\v 7 گرچه هزار تن در کنار تو فرو افتند،
|
|
و ده هزار بر جانب راست تو،
|
|
اما به تو نزدیک هم نخواهد آمد.
|
|
\v 8 تنها با چشمانت خواهی نگریست
|
|
و سزای شریران را خواهی دید.
|
|
\v 9 چون خداوند را پناهگاه خویش گردانیدهای،
|
|
و آن متعال را مأوای خود ساختهای،
|
|
\v 10 هیچ بدی بر تو واقع نخواهد شد
|
|
و هیچ بلا نزدیک خیمۀ تو نخواهد آمد.
|
|
\v 11 زیرا فرشتگانش را دربارۀ تو فرمان خواهد داد
|
|
تا در همۀ راههایت، نگاهبان تو باشند.
|
|
\v 12 آنها تو را بر دستهایشان خواهند گرفت
|
|
مبادا پایت را به سنگی بزنی.
|
|
\v 13 بر شیر و افعی گام خواهی نهاد؛
|
|
شیر جوان و اژدها را پایمال خواهی کرد.
|
|
\v 14 خداوند میفرماید: «چون مرا دوست میدارد،
|
|
او را خواهم رهانید؛
|
|
و چون نام مرا میشناسد،
|
|
از او محافظت خواهم کرد.
|
|
\v 15 او مرا خواهد خواند و من او را اجابت خواهم کرد؛
|
|
در تنگی با وی خواهم بود؛
|
|
او را خواهم رهانید و عزّت خواهم بخشید.
|
|
\v 16 به عمر دراز، او را سیر خواهم کرد
|
|
و نجات خویش را به او نشان خواهم داد.»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 92
|
|
\p
|
|
\v 1 چه نیکوست خداوند را ستودن،
|
|
و در وصف نام تو، ای متعال، سراییدن؛
|
|
\v 2 بامدادان محبت تو را اعلام کردن،
|
|
و شامگاهان وفاداری تو را،
|
|
\v 3 با نوای بربطِ دهتار
|
|
و نغمۀ چنگ.
|
|
\v 4 زیرا که تو ای خداوند، مرا به کارهایت شادمان ساختهای؛
|
|
پس در وصف اعمال دستهای تو شادمانه میسرایم.
|
|
\v 5 اعمال تو ای خداوند چه عظیم است،
|
|
و اندیشههایت چه ژرف!
|
|
\v 6 مرد وحشی نمیداند
|
|
و نادان این را درنمییابد
|
|
\v 7 که هرچند شریران چون علف برویند
|
|
و بدکاران جملگی بشکفند،
|
|
برای این است که تا به ابد هلاک گردند؛
|
|
\v 8 اما تو ای خداوند، تا به ابد متعال هستی!
|
|
\v 9 زیرا که دشمنانت، ای خداوند،
|
|
آری دشمنانت، بهیقین نابود خواهند شد،
|
|
و بدکاران جملگی پراکنده خواهند گشت.
|
|
\v 10 اما تو شاخ مرا همچون شاخ گاو وحشی برافراشتهای،
|
|
و روغن تازه بر من فرو ریختهای.
|
|
\v 11 دیدگانم شکست دشمنانم را دیده است،
|
|
و گوشهایم خبر سقوط مخالفانِ شریرم را شنیده است.
|
|
\v 12 پارسا چون درخت خرما خواهد شکفت،
|
|
و همچون سرو آزاد لبنان نمو خواهد کرد؛
|
|
\v 13 آنان که در خانۀ خداوند غرس شدهاند،
|
|
در صحنهای خدای ما خواهند شکفت.
|
|
\v 14 در پیری نیز میوه خواهند آورد
|
|
و تر و تازه و سبز خواهند بود،
|
|
\v 15 تا اعلام کنند که خداوند راست است؛
|
|
او صخرۀ من است و در او ذرهای بیانصافی نیست.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 93
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند پادشاهی میکند،
|
|
او خویشتن را به جلال آراسته است؛
|
|
خداوند خود را آراسته است،
|
|
او کمر خود را به قوّت بسته است.
|
|
جهان مستحکم است
|
|
و جنبش نخواهد خورد.
|
|
\v 2 تخت سلطنت تو از قدیم استوار گشته است،
|
|
و تو از ازل هستی.
|
|
\v 3 سیلابها برافراشتهاند، ای خداوند!
|
|
سیلابها آواز خود را برافراشتهاند،
|
|
سیلابها خروش خود را برافراشتهاند!
|
|
\v 4 شکوهمندتر از آواز آبهای بسیار،
|
|
شکوهمندتر از امواج دریا،
|
|
شکوهمند است خداوند در عرش برین!
|
|
\v 5 شهادات تو بینهایت امین است،
|
|
خداوندا، قدوسیت زیبندۀ خانۀ توست، تا ابدالآباد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 94
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خدای انتقامگیرنده، ای یهوه،
|
|
ای خدای انتقامگیرنده، تجلی فرما!
|
|
\v 2 ای داور زمین، سر برافراز
|
|
و متکبران را سزا ده!
|
|
\v 3 شریران تا به کی، خداوندا،
|
|
شریران تا به کِی شادی خواهند کرد؟
|
|
\v 4 سخنان گستاخانه جاری میسازند؛
|
|
همۀ بدکاران لاف میزنند.
|
|
\v 5 قوم تو را، ای خداوند، لِه میکنند؛
|
|
و بر میراث تو ستم روا میدارند.
|
|
\v 6 بیوهزنان و غریبان را میکُشند،
|
|
و یتیمان را به قتل میرسانند.
|
|
\v 7 و میگویند: «خداوند نمیبیند!
|
|
خدای یعقوب درنمییابد!»
|
|
\v 8 ای بیفهمانِ قوم، دریابید!
|
|
ای جاهلان، کِی عاقل خواهید شد؟
|
|
\v 9 آیا آن که گوش را غرس کرد، نمیشنود؟
|
|
و آن که چشم را سرشت، نمیبیند؟
|
|
\v 10 آیا آن که قومها را تأدیب میکند، توبیخ نمینماید؟
|
|
و آن که آدمی را تعلیم میدهد، علم ندارد؟
|
|
\v 11 خداوند از افکار انسان آگاه است؛
|
|
او میداند که آنها بطالت محض است!
|
|
\v 12 خوشا به حال کسی که تو ای خداوند تأدیبش میکنی،
|
|
و از شریعت خود، وی را میآموزی؛
|
|
\v 13 او را از روزهای بلا آسایش میبخشی،
|
|
تا زمانی که گودالی برای شریران کنده شود.
|
|
\v 14 زیرا خداوند قوم خود را وا نخواهد گذاشت،
|
|
و میراث خود را ترک نخواهد کرد.
|
|
\v 15 داوری بار دیگر بر پارسایی منطبق خواهد شد،
|
|
و تمامی راستدلان از آن پیروی خواهند کرد.
|
|
\v 16 کیست که برای من بر ضد مردمان شریر برخیزد؟
|
|
و کیست که برای من در برابر بدکاران بایستد؟
|
|
\v 17 اگر خداوند یاور من نبود،
|
|
جان من بهزودی در دیار خاموشی ساکن میشد!
|
|
\v 18 آنگاه که گفتم: «پای من میلغزد»،
|
|
محبت تو ای خداوند، تکیهگاهم شد.
|
|
\v 19 در کثرت غصههای دل من،
|
|
تسلیهای تو جانم را شادمان میسازد.
|
|
\v 20 آیا کرسی شرارت با تو متفق تواند شد،
|
|
که با قوانین خود مصیبت به بار میآورد؟
|
|
\v 21 آنها بر ضد جان پارسا همداستان میشوند،
|
|
و بر ریختن خون بیگناه فتوی میدهند.
|
|
\v 22 اما خداوند قلعۀ بلند من شده است،
|
|
و خدایم، صخرۀ پناهگاه من.
|
|
\v 23 خباثت ایشان را بر سرشان بر خواهد گردانید،
|
|
و در شرارتِ خودشان، نابودشان خواهد کرد؛
|
|
آری، یهوه خدای ما ایشان را محو و نابود خواهد کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 95
|
|
\p
|
|
\v 1 بیایید خداوند را شادمانه بسراییم،
|
|
و برای صخرۀ نجات خویش فریاد بلند سر دهیم!
|
|
\v 2 به پیشگاهش با شکرگزاری نزدیک شویم
|
|
و به فریاد بلند برایش سرود بخوانیم.
|
|
\v 3 زیرا یهوه، خدای بزرگ است،
|
|
پادشاه بزرگ بر همۀ خدایان!
|
|
\v 4 نشیبهای زمین در دست اوست،
|
|
و فرازهای کوهها از آن او.
|
|
\v 5 دریا از آنِ اوست، او آن را بساخت،
|
|
و دستانش خشکی را شکل داد.
|
|
\v 6 بیایید تا پرستش و سَجده کنیم،
|
|
و در پیشگاه آفرینندۀ خویش، خداوند، زانو زنیم.
|
|
\v 7 زیرا او خدای ماست،
|
|
و ما قومِ چراگاه،
|
|
و گلۀ دست اوییم.
|
|
امروز، اگر صدای او را میشنوید،
|
|
\v 8 دلهای خود را سخت مسازید،
|
|
چنانکه در مِریبَه کردید،
|
|
در روز مَسَّه، در بیابان.
|
|
\v 9 آنجا پدران شما مرا آزمایش و امتحان کردند،
|
|
با اینکه کارهای مرا دیده بودند.
|
|
\v 10 چهل سال از آن نسل بیزار بودم،
|
|
و گفتم: «قومِ گمراه دل هستند
|
|
و راههای مرا نمیشناسند.»
|
|
\v 11 پس در خشم خود سوگند خوردم
|
|
که به آسایش من هرگز راه نخواهند یافت.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 96
|
|
\p
|
|
\v 1 برای خداوند سرودی تازه بسرایید!
|
|
ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید!
|
|
\v 2 برای خداوند بسرایید و نام او را متبارک خوانید!
|
|
روز به روز نجات او را بشارت دهید!
|
|
\v 3 جلال او را در میان ملتها بازگویید،
|
|
و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها!
|
|
\v 4 زیرا خداوند بزرگ است و بهغایت شایان ستایش؛
|
|
از او میباید ترسید، بیش از همۀ خدایان.
|
|
\v 5 زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بیارزشند،
|
|
اما یهوه آسمانها را بساخت.
|
|
\v 6 فرّ و شکوه به حضور وی است
|
|
و توانایی و زیبایی در قُدس وی.
|
|
\v 7 ای طوایف قومها، وصف خداوند را بگویید!
|
|
وصف جلال و قوّت خداوند را بگویید!
|
|
\v 8 وصف جلال نام خداوند را بگویید!
|
|
هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید!
|
|
\v 9 خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید!
|
|
ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید!
|
|
\v 10 باشد که در میان قومها بگویید، «خداوند پادشاهی میکند!
|
|
آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد؛
|
|
او ملتها را به انصاف داوری خواهد کرد.»
|
|
\v 11 آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛
|
|
دریا و هر چه آن را پر میسازد، غُرّش کند؛
|
|
\v 12 صحرا و هرآنچه در آن است، شادمان گردد.
|
|
آنگاه همۀ درختان جنگل بانگ شادی بر خواهند آورد،
|
|
\v 13 پیش روی خداوند، زیرا که میآید،
|
|
آری او میآید تا زمین را داوری کند.
|
|
او جهان را به انصاف داوری خواهد کرد،
|
|
و ملتها را به امانت خویش.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 97
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند پادشاهی میکند!
|
|
پس زمین شادمان باشد
|
|
و سرزمینهای ساحلیِ بسیار شادی کنند.
|
|
\v 2 ابرها و تاریکی غلیظ گرداگرد اوست،
|
|
عدل و انصاف، بنیان تخت اوست.
|
|
\v 3 آتش پیش روی وی میرود
|
|
و دشمنانِ او را به هر سو میسوزاند.
|
|
\v 4 آذرخشهای او جهان را روشن میسازد؛
|
|
زمین میبیند و میلرزد.
|
|
\v 5 کوهها از حضور خداوند چون موم ذوب میشوند،
|
|
از حضور خداوندگارِ تمامی عالَم!
|
|
\v 6 آسمانها عدالت او را اعلام میکنند،
|
|
و همۀ قومها جلال او را میبینند.
|
|
\v 7 پرستندگان تمثالهای تراشیده جملگی شرمسار خواهند شد،
|
|
همانها که به بتهای بیارزش میبالند؛
|
|
ای همۀ خدایان، او را بپرستید!
|
|
\v 8 صَهیون شنیده، شادی میکند،
|
|
و شهرهای یهودا شادمان میگردند،
|
|
از داوریهای تو، ای خداوند.
|
|
\v 9 زیرا که تو خداوندا، بر تمامی زمین متعال هستی!
|
|
تو بس فراتر از همۀ خدایان، در مقام اعلایی!
|
|
\v 10 ای دوستدارانِ خداوند، از بدی نفرت کنید!
|
|
زیرا او حافظ جان سرسپردگان خویش است،
|
|
و ایشان را از چنگ شریران میرهاند.
|
|
\v 11 نور برای پارسایان کاشته میشود،
|
|
و شادی برای راستدلان.
|
|
\v 12 ای پارسایان، در خداوند شادی کنید
|
|
و نام قدوس او را بستایید!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 98
|
|
\p
|
|
\v 1 برای خداوند سرودی تازه بسرایید،
|
|
زیرا کارهای شگفت کرده است!
|
|
دست راست و بازوی قدوسش
|
|
نجات را برای او به عمل آورده است.
|
|
\v 2 خداوند نجات خود را اعلام فرموده،
|
|
و عدالت نجاتبخش خویش را در نظر قومها آشکار ساخته است.
|
|
\v 3 او محبت و وفاداری خود را
|
|
نسبت به خاندان اسرائیل به یاد آورده است؛
|
|
همۀ کرانهای زمین نجات خدای ما را دیدهاند.
|
|
\v 4 ای تمامی زمین، برای خداوند فریاد شادمانی سر دهید!
|
|
بانگ برآورید! هلهله کنید! بسرایید!
|
|
\v 5 خداوند را با چنگ بسرایید،
|
|
با چنگ و با آوای نغمات.
|
|
\v 6 با کَرِناها و آوای سُرنا،
|
|
به حضور یهوه پادشاه بانگ شادی برآورید!
|
|
\v 7 دریا و هر چه در آن است بخروشد؛
|
|
جهان و همۀ ساکنان آن!
|
|
\v 8 نهرها دستک زنند،
|
|
و کوهها فریاد شادمانی سر دهند،
|
|
\v 9 در حضور خداوند،
|
|
زیرا که برای داوری زمین میآید.
|
|
او جهان را به عدالت داوری خواهد کرد،
|
|
و قومها را به انصاف.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 99
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند پادشاهی میکند،
|
|
پس قومها بلرزند!
|
|
خداوند در میان کَروبیان بر تخت نشسته است،
|
|
پس زمین به لرزه درآید!
|
|
\v 2 خداوند در صَهیون بزرگ است،
|
|
و بر تمامی قومها متعال.
|
|
\v 3 باشد که نام عظیم و مَهیب تو را بستایند!
|
|
او قدوس است!
|
|
\v 4 پادشاه در اقتدار خویش، عدالت را دوست میدارد؛
|
|
تو مساوات را برقرار کردهای،
|
|
و عدالت و انصاف را در یعقوب به عمل آوردهای.
|
|
\v 5 یهوه خدای ما را برافرازید،
|
|
و در قدمگاه او پرستش کنید،
|
|
که او قدوس است!
|
|
\v 6 موسی و هارون از کاهنانش بودند،
|
|
و سموئیل، از خوانندگانِ نام او.
|
|
خداوند را خواندند
|
|
و او ایشان را اجابت فرمود.
|
|
\v 7 در ستون ابر با ایشان سخن گفت؛
|
|
و آنان شهادات او را نگاه داشتند،
|
|
و فریضهای را که بدیشان عطا فرمود.
|
|
\v 8 ای یهوه، خدای ما،
|
|
تو ایشان را اجابت فرمودی!
|
|
تو آنان را خدایی آمرزنده بودی،
|
|
اما از کردار بدشان انتقام کشیدی!
|
|
\v 9 یهوه، خدای ما را برافرازید،
|
|
و در کوه مقدسش پرستش کنید!
|
|
زیرا یهوه خدای ما قدوس است!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 100
|
|
\p
|
|
\v 1 ای تمامی روی زمین،
|
|
خداوند را بانگ شادمانی دهید!
|
|
\v 2 خداوند را با شادی عبادت نمایید،
|
|
و سرودخوانان به حضور او بیایید!
|
|
\v 3 بدانید که یهوه خداست!
|
|
اوست که ما را آفرید و ما از آنِ اوییم.
|
|
ما قوم او و گوسفندان چراگاه اوییم.
|
|
\v 4 به دروازههای او با شکرگزاری داخل شوید،
|
|
و به صحنهای او با ستایش!
|
|
او را سپاس گویید
|
|
و نامش را متبارک خوانید!
|
|
\v 5 زیرا خداوند نیکوست
|
|
و محبتش جاودانی،
|
|
و وفاداریش نسل اندر نسل.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 101
|
|
\p
|
|
\v 1 محبت و عدالت را خواهم سرایید،
|
|
و برای تو ای خداوند خواهم نواخت.
|
|
\v 2 در طریقِ بیعیب با مراقبت سالک خواهم بود.
|
|
نزد من کِی خواهی آمد؟
|
|
در خانۀ خویش با دلی راست سلوک خواهم کرد.
|
|
\v 3 هیچ چیزِ بیمایه را در نظر خویش نخواهم گذاشت.
|
|
از کجرَوی بیزارم؛ به من نخواهد چسبید.
|
|
\v 4 دل منحرف از من به دور خواهد بود،
|
|
مرا با شرارت کاری نخواهد بود.
|
|
\v 5 هر آن کس را که در نهان بر همسایۀ خویش افترا زند،
|
|
هلاک خواهم کرد؛
|
|
و هر آن کس را که چشمان متکبر و دل مغرور دارد
|
|
تحمل نخواهم کرد.
|
|
\v 6 بر وفادارانی که در زمیناند نظر لطف خواهم داشت،
|
|
تا با من ساکن شوند؛
|
|
آن که در طریقِ بیعیب سالک است
|
|
در خدمت من خواهد بود.
|
|
\v 7 فریبکار در خانۀ من ساکن نخواهد شد،
|
|
و دروغگو در حضورم نخواهد ماند.
|
|
\v 8 هر بامداد، شریرانِ زمین را جملگی هلاک خواهم کرد،
|
|
تا همۀ بدکاران را از شهر خداوند برکَنَم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 102
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا دعایم را بشنو!
|
|
بگذار فریاد کمکم به تو برسد!
|
|
\v 2 در روز تنگیام،
|
|
روی خویش از من پنهان مکن!
|
|
گوش خود به من فرا دار،
|
|
و در روزی که بخوانم، بهزودی اجابتم فرما!
|
|
\v 3 زیرا روزهایم چون دود سپری میشود،
|
|
و استخوانهایم همچون اخگرهای فروزان میسوزد.
|
|
\v 4 دلم همچون علف بریده شده و خشک گردیده است؛
|
|
خوردن نان خود را از یاد میبرم!
|
|
\v 5 به سبب نالۀ بلندم
|
|
از من جز پوست و استخوان نمانده است!
|
|
\v 6 همچون جغد صحرا گشتهام؛
|
|
مانند بومِ ویرانهها گردیدهام!
|
|
\v 7 در بستر خود بیدار میمانم؛
|
|
چون گنجشکِ تنها بر لبِ بامَم!
|
|
\v 8 همۀ روز، دشمنانم بر من طعنه میزنند؛
|
|
ریشخندکنندگانم مرا لعن میکنند!
|
|
\v 9 زیرا خاکستر را چون نان میخورم
|
|
و آنچه را که مینوشم با اشکها درمیآمیزم،
|
|
\v 10 به سبب خشم و غضب تو،
|
|
زیرا مرا بلند کردی و سپس به زیر افکندی!
|
|
\v 11 روزهایم همچون سایۀ شامگاهی گشته،
|
|
و من چون علف میخشکم!
|
|
\v 12 اما تو، خداوندا، تا ابد بر تخت نشستهای،
|
|
و ذکر تو تا جمیع نسلهاست.
|
|
\v 13 تو بر خواهی خاست و بر صَهیون شفقت خواهی کرد،
|
|
زیرا وقت آن است که بر او نظر لطف افکنی!
|
|
آری، زمان معین فرا رسیده است!
|
|
\v 14 زیرا که خادمانت سنگهایش را عزیز میدارند،
|
|
و بر خاک آن شفقت مینمایند.
|
|
\v 15 قومها از نام خداوند خواهند ترسید،
|
|
و همۀ پادشاهان زمین از جلال تو.
|
|
\v 16 زیرا خداوند صَهیون را بنا خواهد کرد
|
|
و در جلال خویش نمایان خواهد شد.
|
|
\v 17 او به دعای بیچارگان التفات خواهد کرد،
|
|
و استدعای ایشان را خوار نخواهد شمرد.
|
|
\v 18 باشد که این برای نسل آینده نوشته شود،
|
|
تا قومی که آفریده خواهند شد خداوند را ستایش کرده، گویند:
|
|
\v 19 «او از عرش مقدس خود فرو نگریست؛
|
|
خداوند از آسمان بر زمین نظر افکند،
|
|
\v 20 تا نالۀ اسیران را بشنود
|
|
و محکومین به مرگ را آزاد سازد.»
|
|
\v 21 تا نام خداوند را در صَهیون بر زبان رانند
|
|
و ستایش او را در اورشلیم،
|
|
\v 22 آن هنگام که ملتها گرد هم آیند
|
|
و ممالک نیز، تا خداوند را بپرستند.
|
|
\v 23 در میانۀ راه قوّتِ مرا خم کرده،
|
|
و روزهای مرا کوتاه کرده است.
|
|
\v 24 پس گفتم:
|
|
«ای خدای من، مرا در نیمۀ عمرم برمگیر،
|
|
ای که سالهای تو تا جمیع نسلهاست!
|
|
\v 25 تو از قدیم بنیان زمین را نهادی،
|
|
و آسمانها صنعت دستان توست!
|
|
\v 26 آنها از میان میروند، اما تو بر جا میمانی!
|
|
آنها همه چون جامهْ مندرس خواهند شد!
|
|
مانند لباس جایگزینشان خواهی کرد،
|
|
و از میان خواهند رفت!
|
|
\v 27 اما تو همان هستی،
|
|
و سالهای تو را پایانی نیست!
|
|
\v 28 فرزندانِ خدمتگزارانت قرار خواهند یافت،
|
|
و نسل ایشان در حضور تو استوارخواهند شد.»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 103
|
|
\p
|
|
\v 1 ای جان من خداوند را متبارک بخوان!
|
|
و هر چه در درون من است، نام قدوس او را متبارک خواند!
|
|
\v 2 ای جان من، خداوند را متبارک بخوان
|
|
و هیچیک از همۀ احسانهایش را فراموش مکن!
|
|
\v 3 که همۀ گناهانت را میآمرزد،
|
|
و همۀ بیماریهایت را شفا میبخشد!
|
|
\v 4 که حیات تو را از هاویه فدیه میدهد
|
|
و تاجِ محبت و رحمت را بر سرت مینهد!
|
|
\v 5 که جان تو را به چیزهای نیکو سیر میکند
|
|
تا همچون عقاب، جوانی تو تازه شود.
|
|
\v 6 خداوند عدل و انصاف را برای همۀ مظلومان به جا میآورد.
|
|
\v 7 او راههای خود را به موسی آموخت
|
|
و اعمال خویش را به بنیاسرائیل.
|
|
\v 8 یهوه رحیم و فیاض است،
|
|
دیرخشم و آکنده از محبت.
|
|
\v 9 تا ابد محاکمه نخواهد کرد،
|
|
و همیشه بُغض نخواهد داشت.
|
|
\v 10 او با ما مطابق گناهانمان رفتار نمیکند
|
|
و به ما بر حسب تقصیراتمان سزا نمیدهد.
|
|
\v 11 زیرا به اندازهای که آسمان از زمین فراتر است،
|
|
به همان اندازه نیز محبت خدا نسبت به ترسندگان او عظیم است!
|
|
\v 12 به اندازهای که مشرق از مغرب دور است
|
|
به همان اندازه نیز نافرمانیهای ما را از ما دور کرده است.
|
|
\v 13 چنانکه پدر بر فرزندان خود رئوف است،
|
|
همچنان خداوند نیز بر ترسندگان خویش رأفت میکند.
|
|
\v 14 زیرا سرشتِ ما را میداند،
|
|
و به یاد دارد که ما خاک هستیم!
|
|
\v 15 و اما انسان، روزهای عمرش همچون علف است؛
|
|
مانند گل صحرا میشکفد،
|
|
\v 16 اما به وزش بادی از میان میرود،
|
|
و دیگر اثری از او بر جای نمیماند!
|
|
\v 17 اما از ازل تا به ابد
|
|
محبت خداوند شامل حال ترسندگان اوست،
|
|
و عدالت او شامل حال فرزندانِ فرزندانِ ایشان،
|
|
\v 18 و آنان که عهد او را حفظ میکنند
|
|
و به جا آوردن احکامش را یاد میدارند.
|
|
\v 19 خداوند تخت خویش را در آسمان استوار ساخته،
|
|
و پادشاهیاش بر همه مسلط است.
|
|
\v 20 ای فرشتگان خداوند، او را متبارک خوانید،
|
|
ای زورآورانی که کلام او را به جا میآورید
|
|
و فرمانبردار اویید.
|
|
\v 21 ای جمیع لشکریان او،
|
|
و ای خادمان او که ارادهاش را به جا میآورید،
|
|
خداوند را متبارک خوانید!
|
|
\v 22 ای همۀ کارهای خداوند،
|
|
او را در هر کجای فرمانرواییاش متبارک خوانید!
|
|
ای جان من، خداوند را متبارک بخوان!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 104
|
|
\p
|
|
\v 1 ای جان من، خداوند را متبارک بخوان!
|
|
ای یهوه، خدای من، تو بینهایت عظیمی.
|
|
تو به فَرّ و شکوه ملبّسی،
|
|
\v 2 و نور را همچون ردا به خود میپیچی.
|
|
تو آسمان را چون خیمه میگسترانی،
|
|
\v 3 و تیرکهای اتاقهایت را بر آبها مینهی.
|
|
تو ابرها را ارابۀ خویش میسازی،
|
|
و سوار بر بالهای باد میروی!
|
|
\v 4 تو بادها را فرستادگان خویش میگردانی،
|
|
و شعلههای آتش را خادمان خویش میسازی.
|
|
\v 5 تو اساس زمین را بر پایههای آن استوار ساختی،
|
|
تا جنبش نخورد، تا ابدالآباد.
|
|
\v 6 تو آن را به آبهای ژرف همچون ردا پوشانیدی،
|
|
و آبها بر فراز کوهها ایستادند.
|
|
\v 7 اما از عتاب تو گریختند،
|
|
و از صدای رعد تو پا به فرار گذاشتند!
|
|
\v 8 بر فراز کوهها برآمدند و به درهها سرازیر شدند،
|
|
به جایی که تو برایشان مقرر کردی.
|
|
\v 9 حدّی برای آنها قرار دادی که از آن نگذرند،
|
|
و دیگر بار زمین را نپوشانند!
|
|
\v 10 تو چشمهها را در وادیها جاری میسازی،
|
|
تا در میان کوهها روان گردند.
|
|
\v 11 آنها جانداران صحرا را جملگی سیراب میکنند،
|
|
و تشنگی خران وحشی را فرو مینشانند.
|
|
\v 12 پرندگانِ هوا در کنار آنها منزل دارند،
|
|
و در میان شاخساران آواز میخوانند.
|
|
\v 13 تو از جایگاه رفیع خود کوهها را آبیاری میکنی،
|
|
و زمین از ثمر کار تو سیر میشود.
|
|
\v 14 تو علف را برای چارپایان میرویانی،
|
|
و گیاهان را تا انسان با آنها زراعت کند،
|
|
تا از دلِ زمین خوراک برآورد،
|
|
\v 15 و شراب را تا دل آدمی را شاد گرداند،
|
|
و روغن را تا روی وی را شاداب سازد،
|
|
و نان را تا جان او را نیرو بخشد.
|
|
\v 16 درختان خداوند سیراباند،
|
|
آن سروهای لبنان که او نشانده است؛
|
|
\v 17 پرندگان لانههای خود را در آنها میسازند،
|
|
و لکلک در میان درختان صنوبر آشیان دارد.
|
|
\v 18 کوههای بلند برای بزهای وحشی است،
|
|
و صخرهها پناهگاه خرگوشان است.
|
|
\v 19 او ماه را برای تعیین فصلها ساخت؛
|
|
و خورشید زمان غروبِ خود را میداند.
|
|
\v 20 تاریکی میآوری و شب میشود،
|
|
که در آن جمله جانوران جنگل پرسه میزنند.
|
|
\v 21 شیران ژیان در پیِ طعمۀ خود میغرند،
|
|
و خوراکِ خویش را از خدا میطلبند.
|
|
\v 22 چون آفتاب برمیآید، بازمیگردند،
|
|
و در لانههای خود میآرامند.
|
|
\v 23 آنگاه آدمی به کار خویش بیرون میرود،
|
|
و به محنت خویش تا شامگاه.
|
|
\v 24 ای خداوند، کارهای تو چه بسیار است!
|
|
آنها را جملگی به حکمت خویش به عمل آوردهای!
|
|
زمین از مخلوقات تو آکنده است!
|
|
\v 25 و دریا نیز، در آنجا، وسیع و پهناور،
|
|
مملو است از جُنبندگان بیشمار،
|
|
از جانداران بزرگ و کوچک!
|
|
\v 26 کشتیها بر روی آن میروند،
|
|
و لِویاتان نیز، که تو سرشتی تا در آن بازی کند.
|
|
\v 27 چشم امید اینان جملگی بر توست،
|
|
تا خوراک ایشان را در وقتش برسانی.
|
|
\v 28 چون این را به آنها میبخشی،
|
|
آن را گرد میآورند؛
|
|
چون دست خویش را میگشایی،
|
|
از چیزهای نیکو سیر میشوند.
|
|
\v 29 اما چون روی خود را میپوشانی،
|
|
پریشان میگردند؛
|
|
و چون روح ایشان را قبض میکنی،
|
|
میمیرند و به خاک بازمیگردند!
|
|
\v 30 چون روح خود را میفرستی،
|
|
آفریده میشوند،
|
|
و روی زمین را تازه میسازی!
|
|
\v 31 باشد که جلال خداوند تا به ابد پایدار مانَد!
|
|
باشد که خداوند از کارهای خویش شادمان شود؛
|
|
\v 32 که بر زمین مینگرد، و زمین به لرزه درمیآید!
|
|
که کوهها را لمس میکند، و آتشفشان میشود!
|
|
\v 33 من تا زنده هستم خداوند را خواهم سرایید!
|
|
تا وجود دارم برای خدایم سرود ستایش خواهم خواند!
|
|
\v 34 تفکر من برای او لذتبخش باشد،
|
|
زیرا که من در خداوند شادی میکنم!
|
|
\v 35 اما گنهکاران از زمین محو گردند،
|
|
و شریران دیگر یافت نشوند!
|
|
ای جان من، خداوند را متبارک بخوان!
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 105
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند را سپاس گویید و نام او را بخوانید!
|
|
ملتها را از کردههای او باخبر سازید!
|
|
\v 2 او را بسرایید و برایش سرود ستایش بخوانید!
|
|
همۀ کارهای شگفتش را بازگویید!
|
|
\v 3 در نام قدوس او فخر کنید؛
|
|
دل جویندگان خداوند شادمان گردد!
|
|
\v 4 خداوند و قوّت او را بطلبید؛
|
|
پیوسته جویای روی او باشید!
|
|
\v 5 عجایبی را که به عمل آورده است، یاد بدارید،
|
|
آیات او و داوریهای دهانش را.
|
|
\v 6 ای نسلِ خادم او ابراهیم،
|
|
ای پسرانِ یعقوب، که برگزیدۀ اویید.
|
|
\v 7 اوست یهوه خدای ما!
|
|
داوریهای او در تمام جهان است!
|
|
\v 8 عهد خود را تا ابد یاد میدارد،
|
|
کلامی را که امر فرموده است، تا هزاران پشت؛
|
|
\v 9 عهدی را که با ابراهیم بست،
|
|
و سوگند خود را به اسحاق!
|
|
\v 10 آن را چون فریضهای برای یعقوب استوار فرمود،
|
|
و چون عهدی جاودان برای اسرائیل.
|
|
\v 11 گفت: «به تو سرزمین کنعان را خواهم بخشید،
|
|
تا قلمروی میراث شما شود.»
|
|
\v 12 آنگاه که شمارشان اندک بود
|
|
و انگشتشمار بودند و در آنجا غریب؛
|
|
\v 13 آنگاه که از قومی به قوم دیگر آواره بودند،
|
|
و از مملکتی به ملت دیگر،
|
|
\v 14 نگذاشت کسی بر ایشان ظلم روا دارد،
|
|
بلکه پادشاهان را بهخاطر ایشان توبیخ کرده، گفت:
|
|
\v 15 «دست خود را بر مسیحان من دراز مکنید،
|
|
و انبیای مرا آزار مرسانید!»
|
|
\v 16 او قحطی را بر زمین فرا خواند
|
|
و تمامی ذخیرۀ نان را از میان برد؛
|
|
\v 17 و مردی را پیشاپیش ایشان فرستاد،
|
|
یوسف را، که به غلامی فروخته شد.
|
|
\v 18 پاهای او را به غُل و زنجیر زخمی کردند،
|
|
و گردنش در حلقۀ آهنین بسته شد؛
|
|
\v 19 تا زمانی که سخن او واقع گردید،
|
|
و کلام خداوند درستی او را ثابت کرد.
|
|
\v 20 پادشاه فرستاد و رهایش کرد؛
|
|
حاکم ملتها آزادش ساخت.
|
|
\v 21 او را بر خانۀ خویش سرور ساخت،
|
|
و حاکم بر تمامی داراییاش؛
|
|
\v 22 تا به ارادۀ خود بزرگان وی را در بند نهد
|
|
و مشایخِ وی را حکمت آموزد.
|
|
\v 23 آنگاه اسرائیل به مصر درآمد،
|
|
و یعقوب در زمین حام غربت پذیرفت.
|
|
\v 24 او قوم خویش را بسیار بارور ساخت،
|
|
و ایشان را از خصمانشان نیرومندتر گردانید؛
|
|
\v 25 لیکن دل آنان را برگردانید تا از قوم او نفرت کنند،
|
|
و با خادمانش به نیرنگ رفتار نمایند.
|
|
\v 26 او خادم خویش موسی را فرستاد،
|
|
و هارون را، که برگزیده بود.
|
|
\v 27 آنان آیات او را در میان ایشان به ظهور آوردند،
|
|
و عجایب او را در زمین حام.
|
|
\v 28 او تاریکی فرستاد و ظلمت پدید آمد؛
|
|
زیرا با کلام او مخالفت ورزیدند.
|
|
\v 29 آبهایشان را به خون بدل ساخت،
|
|
و ماهیان ایشان را میرانید.
|
|
\v 30 سرزمینشان از قورباغه پُر شد،
|
|
حتی خوابگاه شاهانشان.
|
|
\v 31 او سخن گفت و انبوه مگسها پدید آمد،
|
|
و پشهها در همۀ حدود ایشان.
|
|
\v 32 به عوض باران، بدیشان تگرگ داد،
|
|
با برق آذرخش در تمامی سرزمینشان؛
|
|
\v 33 درختان تاک و انجیر ایشان را زد
|
|
و درختان قلمروی ایشان را شکست.
|
|
\v 34 سخنی گفت، و انبوه ملخها آمدند،
|
|
انواع ملخهای بیشمار!
|
|
\v 35 همۀ نباتاتِ زمین ایشان را فرو بلعیدند،
|
|
و محصول خاک ایشان را خوردند!
|
|
\v 36 آنگاه همۀ نخستزادگان را در سرزمین ایشان زد،
|
|
نوبر قوّت ایشان را.
|
|
\v 37 او اسرائیل را با طلا و نقره بیرون آورد،
|
|
و از قبایل ایشان هیچکس لغزش نخورد.
|
|
\v 38 مصر از رفتن آنها شادمان بود،
|
|
زیرا وحشتِ ایشان بر آن مستولی شده بود.
|
|
\v 39 ابری برای پوشش گسترانید،
|
|
و آتشی تا شبهنگام روشنایی دهد.
|
|
\v 40 تقاضا کردند، و برایشان بلدرچین فرستاد
|
|
و آنان را به نان آسمانی سیر گردانید.
|
|
\v 41 صخره را بشکافت و آب برجهید،
|
|
و چون نهری در زمین خشک روان گردید!
|
|
\v 42 زیرا که کلام مقدس خویش را به یاد آورد
|
|
و ابراهیم، خدمتگزار خود را.
|
|
\v 43 او قوم خود را با شادمانی بیرون آورد،
|
|
و برگزیدگان خویش را با بانگ شادی؛
|
|
\v 44 سرزمینهای قومها را بدیشان بخشید،
|
|
و ثمرۀ محنت ملتها را به میراث بردند،
|
|
\v 45 تا فرایض او را نگاه دارند،
|
|
و احکام شریعت او را به جا آورند.
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 106
|
|
\p
|
|
\v 1 هَلِلویاه!
|
|
خداوند را سپاس گویید زیرا که او نیکوست
|
|
و محبتش تا ابدالآباد است.
|
|
\v 2 کیست که اعمال نیرومند خداوند را بیان تواند کرد
|
|
و ستایش او را به کمال تواند شنوانید؟
|
|
\v 3 خوشا به حال آنان که عدالت را به جا میآورند
|
|
و در همه وقت، انصاف را نگاه میدارند.
|
|
\v 4 خداوندا، چون بر قوم خود نظر لطف افکنی، مرا به یاد آور،
|
|
و با نجات خود به یاریام بیا؛
|
|
\v 5 تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم
|
|
و در شادی قوم تو شادمان گردم
|
|
و همراه با میراث تو فخر نمایم.
|
|
\v 6 ما و پدرانمان گناه کردهایم،
|
|
عِصیان ورزیدهایم و شرارت نمودهایم.
|
|
\v 7 پدران ما، هنگامی که در مصر بودند
|
|
کارهای شگفتانگیز تو را درک نکردند؛
|
|
آنان کثرت محبت تو را به یاد نیاوردند،
|
|
بلکه در کنار دریا، نزد دریای سرخ، سر به شورش برداشتند.
|
|
\v 8 اما او بهخاطر نام خود، ایشان را نجات بخشید،
|
|
تا قوّت خود را بشناساند.
|
|
\v 9 دریای سرخ را عتاب کرد، و خشکید؛
|
|
و ایشان را از میان ژرفناها همچون بیابان رهبری فرمود.
|
|
\v 10 آنان را از چنگ خصم نجات بخشید،
|
|
و از دست دشمن رهانید.
|
|
\v 11 آبها مخالفان ایشان را پوشانید،
|
|
که یکی از آنها نیز باقی نماند.
|
|
\v 12 آنگاه به کلام او ایمان آوردند،
|
|
و حمد او را سراییدند.
|
|
\v 13 اما کارهای او را بهزودی از یاد بردند،
|
|
و مشورت او را انتظار نکشیدند.
|
|
\v 14 هوای نَفْس خود را در بیابان پیروی کردند،
|
|
و خدا را در صحرا آزمودند.
|
|
\v 15 پس آنچه خواستند بدیشان عطا فرمود،
|
|
اما لاغری در جانهای ایشان فرستاد.
|
|
\v 16 در اردوگاه بر موسی حسد بردند،
|
|
و بر هارون، مقدس خداوند.
|
|
\v 17 پس زمین دهان گشود و داتان را فرو برد،
|
|
و جماعتِ اَبیرام را پوشانید.
|
|
\v 18 آتش در میانِ جمع ایشان زبانه کشید
|
|
و شعلهها شریران را سوزانید.
|
|
\v 19 در حوریب گوسالهای ساختند،
|
|
و بُتِ ریختهشده را پرستش کردند؛
|
|
\v 20 جلال خود را معاوضه کردند،
|
|
با شمایل گاوی علفخوار!
|
|
\v 21 خدا را که نجاتدهندۀ ایشان بود از یاد بردند،
|
|
او را که کارهای عظیم در مصر کرده بود؛
|
|
\v 22 آن که عجایب در سرزمین حام به عمل آورده بود،
|
|
و کارهای مَهیب نزد دریای سرخ.
|
|
\v 23 پس گفت که هلاکشان خواهد کرد -
|
|
اگر برگزیدۀ او موسی
|
|
به حضورش در شکاف نمیایستاد
|
|
تا خشم او را از هلاک کردن ایشان برگرداند.
|
|
\v 24 سرزمین دلپذیر را خوار شمردند،
|
|
زیرا به وعدۀ او ایمان نداشتند.
|
|
\v 25 در خیمههای خود همهمه کردند،
|
|
و آواز خداوند را نشنیدند.
|
|
\v 26 پس با دست برافراشته سوگند خورد
|
|
که ایشان را در بیابان از پا در خواهد آورد،
|
|
\v 27 و نسلشان را در میان قومها پخش خواهد کرد،
|
|
و در سرزمینها پراکنده خواهد ساخت.
|
|
\v 28 سپس با بَعَل فِغور همیوغ شدند،
|
|
و قربانیهای تقدیمی به مردگان را خوردند؛
|
|
\v 29 با کارهای خود خداوند را به خشم آوردند،
|
|
پس طاعون در میان ایشان شیوع یافت.
|
|
\v 30 آنگاه فینِحاس ایستاد و میانجیگری کرد،
|
|
و طاعون بازداشته شد.
|
|
\v 31 و این برای او پارسایی محسوب گشت،
|
|
نسل اندر نسل تا ابدالآباد.
|
|
\v 32 همچنین نزد آبهای مِریبَه خداوند را خشمگین کردند،
|
|
و حتی موسی به سبب ایشان زیان دید؛
|
|
\v 33 زیرا روح وی را مکدر ساختند،
|
|
و سخن نسنجیده بر زبان او جاری شد.
|
|
\v 34 ملتها را هلاک نکردند،
|
|
آنگونه که خداوند ایشان را امر فرموده بود؛
|
|
\v 35 بلکه با قومها درآمیختند
|
|
و کارهای ایشان را فرا گرفتند.
|
|
\v 36 بتهای ایشان را عبادت کردند،
|
|
که برایشان دام گردید.
|
|
\v 37 پسران خود را برای دیوها قربانی کردند
|
|
و دختران خود را نیز.
|
|
\v 38 خون بیگناه را ریختند،
|
|
خون پسران و دختران خود را؛
|
|
که ایشان را برای بتهای کنعان قربانی کردند،
|
|
و زمین به خون آلوده شد.
|
|
\v 39 پس با کارهای خود نجس گردیدند
|
|
و به اعمال خویش خودفروشی کردند.
|
|
\v 40 بنابراین خشم خداوند بر قومش افروخته شد،
|
|
و از میراث خویش منزجر گشت.
|
|
\v 41 آنان را به دست قومها تسلیم کرد،
|
|
و نفرتکنندگانشان بر ایشان فرمان راندند.
|
|
\v 42 دشمنان بر آنها ظلم کردند،
|
|
و ایشان زیر دست آنها ذلیل گردیدند.
|
|
\v 43 بارها ایشان را رهایی بخشید
|
|
اما در مشورتهای خود سر به شورش برداشتند
|
|
و به سبب تقصیر خویش خوار گردیدند.
|
|
\v 44 با این همه، بر تنگی ایشان نظر افکند،
|
|
هنگامی که فریادشان را شنید.
|
|
\v 45 بهخاطر آنها عهد خویش را به یاد آورد،
|
|
و بر حسب کثرت محبت خویش گذشت نمود.
|
|
\v 46 اسیرکنندگانِ آنها را جملگی،
|
|
به رحم آوردن بر ایشان برانگیخت.
|
|
\v 47 ای یهوه، خدای ما، نجاتمان ده،
|
|
و از میان قومها ما را گِرد آور،
|
|
تا نام قدوس تو را سپاس گوییم،
|
|
و در ستایش تو فخر نماییم.
|
|
\v 48 متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل،
|
|
از ازل تا ابدالآباد.
|
|
و تمامی مردم بگویند، «آمین».
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 107
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند را سپاس گویید،
|
|
زیرا که او نیکو است و محبتش تا ابدالآباد است!
|
|
\v 2 چنین گویند فدیهشدگان خداوند،
|
|
که ایشان را از تنگی فدیه داده است،
|
|
\v 3 و از سرزمینها گِردشان آورده است،
|
|
از شرق و غرب، از شمال و جنوب.
|
|
\v 4 برخی در بیابانهای بیآب و علف سرگردان شدند،
|
|
و راه به شهری مسکون نیافتند؛
|
|
\v 5 گرسنه و بسیار تشنه،
|
|
جانشان در اندرونشان کاهیده شد.
|
|
\v 6 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
|
|
و ایشان را از تنگیهایشان رهایی بخشید.
|
|
\v 7 آنان را از راهی راست هدایت کرد،
|
|
تا به شهری مسکون درآمدند.
|
|
\v 8 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،
|
|
به جهت کارهای شگفتانگیزش برای بنیآدم.
|
|
\v 9 زیرا که جان آرزومند را سیر میگرداند
|
|
و جان گرسنه را به چیزهای نیکو پر میسازد.
|
|
\v 10 برخی در تاریکی و ظلمت غلیظ نشسته بودند،
|
|
زندانیان ظلم و زنجیرهای آهنین؛
|
|
\v 11 زیرا بر کلام خدا طغیان ورزیده،
|
|
و مشورت آن متعال را نپذیرفته بودند.
|
|
\v 12 پس دلهای ایشان را زیر بار مشقت خم ساخت؛
|
|
و لغزیدند و یاریرسانی نبود.
|
|
\v 13 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
|
|
و ایشان را از تنگیهایشان نجات بخشید.
|
|
\v 14 ایشان را از تاریکی و ظلمت غلیظ بیرون آورد،
|
|
و بندهای ایشان را بگسست.
|
|
\v 15 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،
|
|
به جهت کارهای شگفتانگیزش برای بنیآدم.
|
|
\v 16 زیرا که درهای برنجین را در هم میشکند،
|
|
و پشتبندهای آهنین را دو پاره میکند.
|
|
\v 17 برخی به واسطۀ راههای عِصیانگرانۀ خود احمق گردیدند،
|
|
و به سبب تقصیرات خویش ستم دیدند.
|
|
\v 18 جان ایشان از هر خوراکی کراهت داشت،
|
|
و به دروازههای مرگ نزدیک آمدند.
|
|
\v 19 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
|
|
و ایشان را از تنگیهایشان نجات بخشید.
|
|
\v 20 کلام خود را فرستاد و شفایشان داد،
|
|
و ایشان را از نابودی خلاصی بخشید.
|
|
\v 21 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند،
|
|
به جهت کارهای شگفتانگیزش برای بنیآدم.
|
|
\v 22 قربانیهای تشکر تقدیم کنند،
|
|
و با فریاد شادی کارهای او را بازگویند.
|
|
\v 23 برخی بر کشتیها رهسپار دریا شدند،
|
|
و بر آبهای عظیم به تجارت پرداختند.
|
|
\v 24 کارهای خداوند را دیدند،
|
|
اعمال شگفتش را در ژرفا!
|
|
\v 25 زیرا او سخن گفت و بادْ توفان را به پا داشت
|
|
که امواجِ دریا را برافراشت.
|
|
\v 26 به آسمانها بالا رفتند
|
|
و به ژرفاها فرود آمدند،
|
|
و در این مَهلکه، جانی در ایشان نماند.
|
|
\v 27 همچو مستان افتان و خیزان شدند،
|
|
و عقلشان از چارهاندیشی درماند.
|
|
\v 28 آنگاه در تنگی خویش نزد خداوند فریاد برآوردند،
|
|
و ایشان را از تنگیهایشان بیرون کشید.
|
|
\v 29 توفان را آرام و ساکت ساخت،
|
|
و امواج دریا ساکن گشت.
|
|
\v 30 شادمان شدند چون آرامی پدید آمد
|
|
و ایشان را به بندرِ مرادشان رهنمون گشت.
|
|
\v 31 پس خداوند را به سبب محبتش سپاس گویند
|
|
به جهت کارهای شگفتانگیزش برای بنیآدم؛
|
|
\v 32 او را در جماعت مردمان تمجید کنند،
|
|
و در مجمع مشایخ بستایند.
|
|
\v 33 او رودخانهها را به بیابان بدل میسازد
|
|
و چشمههای آب را به زمین تشنه؛
|
|
\v 34 و زمین بارور را به شورهزار،
|
|
به سبب شرارت ساکنانش.
|
|
\v 35 بیابان را به حوضهای آب بدل میسازد
|
|
و زمین خشک را به چشمههای آب!
|
|
\v 36 گرسنگان را آنجا اِسکان میدهد
|
|
و در آنجا شهری مسکون بنیان مینهند؛
|
|
\v 37 مزارع را میکارند و تاکستانها غرس میکنند،
|
|
و محصول پر بار به دست میآورند.
|
|
\v 38 ایشان را برکت میدهد، و بهغایت کثیر میگردند
|
|
و نمیگذارد گله و رمۀ ایشان کم شود.
|
|
\v 39 چون از شمار ایشان کم میشود و ذلیل میگردند،
|
|
به سبب ظلم و بلا و اندوه،
|
|
\v 40 او اهانت را بر حاکمان میریزد
|
|
و ایشان را در بیابانِ بیراهه آواره میسازد.
|
|
\v 41 اما نیازمند را از مذلت ایشان برمیافرازد،
|
|
و اهل خانهاش را همچون گلههای گوسفند کثیر میگرداند.
|
|
\v 42 صالحان این را میبینند و شادمان میشوند،
|
|
و بیانصافی یکسره دهان خود را میبندد.
|
|
\v 43 هر که حکیم است در این امور بیاندیشد
|
|
و در محبتهای خداوند تأمل نماید.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 108
|
|
\p
|
|
\v 1 خدایا، دل من استوار است؛
|
|
با همۀ وجودم خواهم سرایید
|
|
و در ستایش تو خواهم نواخت.
|
|
\v 2 ای چنگ و بربط بیدار شوید!
|
|
من سپیدهدم را بیدار خواهم کرد!
|
|
\v 3 خداوندا، تو را در میان ملتها خواهم ستود،
|
|
و برای تو در میان طوایف سرود خواهم خواند.
|
|
\v 4 زیرا محبت تو عظیم است،
|
|
بلندتر از آسمانها،
|
|
و وفاداریت تا به ابرهاست!
|
|
\v 5 خدایا، بر آسمانها متعال شو،
|
|
و جلالت بر تمامی زمین باشد.
|
|
\v 6 به دست راست خویش نجات دِه
|
|
و اجابتم فرما،
|
|
تا محبوبانت خلاصی یابند.
|
|
\v 7 خدا در قدوسیت خود سخن گفته است:
|
|
«شِکیم را شادمانه قسمت میکنم
|
|
و دشت سُکّوت را اندازه میگیرم.
|
|
\v 8 جِلعاد از آن من است و مَنَسی از آن من؛
|
|
اِفرایِم کلاهخود من است،
|
|
یهودا عصای سلطنتم.
|
|
\v 9 موآب ظرف دستشویی من است؛
|
|
بر اَدوم پایپوش خود را میافکنم،
|
|
و بر فلسطین بانگ پیروزی برمیآورم.»
|
|
\v 10 کیست که مرا به شهر حصاردار درآوَرَد؟
|
|
کیست که مرا به اَدوم رهنمون شود؟
|
|
\v 11 مگر نه تو، خدایا، که طردمان کردهای،
|
|
و دیگر با سپاهیان ما بیرون نمیآیی؟
|
|
\v 12 در برابر دشمن، یاریمان فرما،
|
|
زیرا یاری انسان عبث است.
|
|
\v 13 با خدا پیروز خواهیم شد،
|
|
اوست که خصمان ما را پایمال خواهد کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 109
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خدایی که میستایمت،
|
|
خاموش مباش!
|
|
\v 2 زیرا که دهان شرارت و دهان فریب را بر من گشودهاند
|
|
و با زبان دروغگو بر ضد من سخن میگویند.
|
|
\v 3 مرا با سخنان کینهتوزانه در میان گرفتهاند،
|
|
و بیسبب با من میستیزند.
|
|
\v 4 در جواب دوستی، مدعی من میگردند،
|
|
در حالی که من برایشان دعا میکنم.
|
|
\v 5 نیکی مرا با بدی پاداش میدهند،
|
|
و محبت مرا با نفرت.
|
|
\v 6 میگویند مردی شریر بر ضد او بگمار؛
|
|
بگذار مدعی به جانب راستش بایستد.
|
|
\v 7 چون محاکمهاش میکنند، مجرم بیرون آید،
|
|
و دعایش گناه محسوب گردد.
|
|
\v 8 روزهایش اندک باشند،
|
|
و منصب نظارتش را دیگری بگیرد.
|
|
\v 9 فرزندانش بیپدر گردند
|
|
و زنش بیشوهر.
|
|
\v 10 باشد که فرزندانش آواره شوند و گدایی کنند،
|
|
و ویرانههای خانۀ خویش را جستجو نمایند.
|
|
\v 11 باشد که طلبکار همۀ داراییاش را ضبط کند،
|
|
و بیگانگان دسترنجش را به یغما برند.
|
|
\v 12 باشد که کسی بر او احسان نکند
|
|
و بر یتیمانش نظر لطف نیفکند.
|
|
\v 13 باشد که خاندانش منقطع شود،
|
|
و نامشان در نسل بعد محو گردد.
|
|
\v 14 باشد که معصیت پدرانش در حضور خداوند به یاد آورده شود،
|
|
و گناه مادرش هرگز محو نگردد؛
|
|
\v 15 آنها پیوسته در مد نظر خداوند باشد،
|
|
تا یاد ایشان را از زمین برکَنَد.
|
|
\v 16 زیرا محبتکردن را در نظر نیاورد،
|
|
بلکه فقیران و نیازمندان را تعقیب نمود،
|
|
و شکستهدلان را، تا به مرگ.
|
|
\v 17 چون لعنت کردن را دوست میداشت،
|
|
بر سر خودش فرود آمده؛
|
|
و چون در برکت دادن رغبت نداشت،
|
|
از او دور شده است.
|
|
\v 18 لعنت کردن را همچون جامه بر تن کرد،
|
|
پس همچون آب به اندرونش داخل گشته،
|
|
و همچون روغن به استخوانهایش درآمده است.
|
|
\v 19 باشد که آن لعنتها همچون ردایی باشد که بر گِرد خود میپیچد،
|
|
و همچون کمربندی که همواره بر میان میبندد.
|
|
\v 20 باشد که خداوند مدعیان مرا چنین سزا دهد،
|
|
آنان را که بر جان من به بدی سخن میگویند.
|
|
\v 21 اما تو ای خداوندگارْ یهوه،
|
|
بهخاطر نام خود برای من عمل کن؛
|
|
و چون محبت تو نیکوست، مرا برهان.
|
|
\v 22 زیرا من فقیر و نیازمندم،
|
|
و دلم در اندرونم مجروح است.
|
|
\v 23 همچون سایۀ شامگاهی رخت بستهام،
|
|
و همچون ملخ تکانده شدهام.
|
|
\v 24 زانوانم از روزه لرزان است؛
|
|
پیکرم زار و نحیف گشته است.
|
|
\v 25 مضحکۀ مدعیان شدهام؛
|
|
چون مرا بینند، سر میجنبانند.
|
|
\v 26 ای یهوه خدایم، یاریام فرما؛
|
|
بر حسب محبت خویش، نجاتم بخش.
|
|
\v 27 بگذار بدانند که این دست توست،
|
|
که تو، ای خداوند، آن را کردهای.
|
|
\v 28 بگذار نفرین کنند، اما تو برکت ده؛
|
|
بگذار به پا خیزند و سرافکنده شوند،
|
|
اما خادمت شادمان گردد.
|
|
\v 29 باشد که مدعیانم به رسوایی ملبس گردند
|
|
و در شرمساری خویش چون ردا پوشانیده شوند.
|
|
\v 30 خداوند را به دهان خود شکر بسیار خواهم گفت؛
|
|
در میان انبوه جمعیت، او را خواهم ستود.
|
|
\v 31 زیرا به دست راست شخص نیازمند میایستد،
|
|
تا او را از آنان که بر جان او فتوی میدهند، نجات بخشد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 110
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند به خداوندگار من گفت:
|
|
«به دست راست من بنشین
|
|
تا آن هنگام که دشمنانت را کرسی زیر پایت سازم.»
|
|
\v 2 خداوند عصای اقتدار تو را
|
|
از صَهیون دراز خواهد کرد؛
|
|
در میان دشمنانت فرمانروایی کن.
|
|
\v 3 در روزی که به جنگ روی
|
|
قوم تو با رغبت داوطلب خواهند شد.
|
|
آراسته به شکوهی مقدس،
|
|
جوانان تو چون شبنم
|
|
از رَحِمِ فجر نزد تو حاضر خواهند بود.
|
|
\v 4 خداوند سوگند خورده
|
|
و نظرش را تغییر نخواهد داد که:
|
|
«تو جاودانه کاهن هستی،
|
|
در رتبۀ مِلکیصِدِق.»
|
|
\v 5 خداوند بر دست راست توست!
|
|
او در روز خشم خود پادشاهان را در هم خواهد کوبید.
|
|
\v 6 او قومها را داوری خواهد کرد
|
|
و آنها را از لاشها پر خواهد ساخت
|
|
و سران را در سرتاسر زمین خواهد کوبید.
|
|
\v 7 او از نهر کنار راه خواهد نوشید؛
|
|
بنابراین سَرِ خویش را بر خواهد افراشت.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 111
|
|
\p
|
|
\v 1 هَلِلویاه!
|
|
خداوند را با تمامی دل سپاس خواهم گفت،
|
|
در شورای صالحان،
|
|
در میان جماعت.
|
|
\v 2 کارهای خداوند عظیم است؛
|
|
آنان که از آنها لذت میبرند،
|
|
جملگی در آنها غُور میکنند.
|
|
\v 3 کار او پر از جلال و شکوه است،
|
|
و عدالتش پایدار، تا به ابد!
|
|
\v 4 او خویشتن را به کارهای شگفتش شهره ساخته است؛
|
|
خداوند فیاض و رحیم است.
|
|
\v 5 او ترسندگان خود را روزی میدهد،
|
|
و عهد خویش را تا به ابد یاد میدارد.
|
|
\v 6 قوّت کارهای خویش را بر قوم خود اعلام داشته،
|
|
تا میراث قومها را بدیشان عطا فرماید.
|
|
\v 7 اعمال دستهایش حق و عدل است،
|
|
و جملۀ احکامش قابل اعتماد.
|
|
\v 8 پایدارند تا ابدالآباد،
|
|
و در راستی و درستی وضع گردیدهاند.
|
|
\v 9 فدیه را برای قوم خود فرستاد،
|
|
و عهد خویش را جاودانه حکم فرمود؛
|
|
قدوس و مَهیب است نام او!
|
|
\v 10 ترس خداوندآغاز حکمت است،
|
|
آنان را که به احکام او عمل میکنند فهمِ نیکوست.
|
|
ستایش او تا به ابد پایدار است!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 112
|
|
\p
|
|
\v 1 هَلِلویاه!
|
|
خوشا به حال کسی که از خداوند میترسد،
|
|
و از انجام فرمانهای او لذت بسیار میبرَد.
|
|
\v 2 فرزندانش از دلاوران زمین خواهند بود،
|
|
نسل صالحان مبارک خواهد بود.
|
|
\v 3 دولت و توانگری در خانۀ اوست،
|
|
و پارساییاش جاودانه پایدار است.
|
|
\v 4 در تاریکی، نور برای صالحان طلوع میکند،
|
|
برای شخص فیاض و رحیم و پارسا.
|
|
\v 5 فرخنده است شخص سخاوتمند و قرضدهنده،
|
|
که در کارهای خویش با انصاف است.
|
|
\v 6 زیرا پارسا هرگز جنبش نخواهد خورد؛
|
|
او تا به ابد در یادها میماند.
|
|
\v 7 از خبر بد نخواهد ترسید؛
|
|
دلش مستحکم است
|
|
و بر خداوند توکل دارد.
|
|
\v 8 دل او پایدار است
|
|
و نخواهد ترسید،
|
|
تا آن هنگام که پیروزمندانه بر خصمانش بنگرد.
|
|
\v 9 با گشادهدستی به نیازمندان بخشیده،
|
|
پارساییاش جاودانه پاینده است؛
|
|
شاخش با عزّت برافراشته خواهد شد.
|
|
\v 10 شریر این را میبیند و به خشم میآید،
|
|
و دندان بر هم ساییده، تباه میگردد؛
|
|
آرزوی شریران نقش بر آب خواهد شد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 113
|
|
\p
|
|
\v 1 هَلِلویاه!
|
|
ای خدمتگزاران خداوند، ستایش کنید!
|
|
نام خداوند را ستایش کنید!
|
|
\v 2 نام خداوند متبارک باد،
|
|
از حال تا ابدالآباد!
|
|
\v 3 از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن،
|
|
نام خداوند ستوده شود!
|
|
\v 4 خداوند بر تمامی قومها متعال است،
|
|
و جلال او بر فراز آسمانهاست!
|
|
\v 5 کیست مانند یهوه خدای ما،
|
|
که در عرش برین جلوس فرموده است؟
|
|
\v 6 آن که سر فرود میآورد،
|
|
تا بر آسمانها و بر زمین بنگرد.
|
|
\v 7 او بینوا را از خاک برمیگیرد،
|
|
و نیازمند را از زباله برمیافرازد؛
|
|
\v 8 تا ایشان را با امیران بنشاند،
|
|
با امیران قومِ خویش.
|
|
\v 9 زن نازاد را خانوادهدار میسازد،
|
|
مادر شادمانِ فرزندان.
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 114
|
|
\p
|
|
\v 1 آنگاه که اسرائیل از مصر بیرون آمد،
|
|
و خاندان یعقوب از میان قوم غریبزبان،
|
|
\v 2 یهودا قُدسِ خدا شد،
|
|
و اسرائیل قلمرو او.
|
|
\v 3 دریا بدید و بگریخت،
|
|
و اردن به عقب بازگشت؛
|
|
\v 4 کوهها همچون قوچ به جَست و خیز درآمدند،
|
|
و تپهها همچون بره!
|
|
\v 5 ای دریا، تو را چه شد که گریختی؟
|
|
و ای اردن، که به عقب بازگشتی؟
|
|
\v 6 ای کوهها، که همچون قوچ به جست و خیز درآمدید؟
|
|
و ای تپهها، که همچون بره برجهیدید؟
|
|
\v 7 ای زمین، بلرز!
|
|
از حضور خداوندگار،
|
|
از حضور خدای یعقوب؛
|
|
\v 8 که صخره را حوض آب گردانید،
|
|
و سنگ خارا را چشمۀ آب!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 115
|
|
\p
|
|
\v 1 نه ما را، خداوندا، نه ما را!
|
|
بلکه نام خود را جلال ده،
|
|
بهخاطر محبت و وفاداریت!
|
|
\v 2 چرا قومها بگویند:
|
|
«خدای آنان کجاست؟»
|
|
\v 3 خدای ما در آسمان است،
|
|
او هرآنچه را که بخواهد، به انجام میرساند.
|
|
\v 4 اما بتهای ایشان از نقره و طلاست،
|
|
صنعت دستهای انسان!
|
|
\v 5 دهان دارند، اما سخن نمیگویند!
|
|
چشم دارند، اما نمیبینند!
|
|
\v 6 گوش دارند، اما نمیشنوند!
|
|
بینی، اما نمیبویند!
|
|
\v 7 دستها دارند، اما حس نمیکنند!
|
|
پاها، اما راه نمیروند!
|
|
و صدایی از گلوی خود برنمیآورند!
|
|
\v 8 سازندگان آنها مانند خودشان خواهند شد،
|
|
و هر که بر آنها توکل کند.
|
|
\v 9 ای اسرائیل، بر خداوند توکل کنید!
|
|
او یاور و سپر شماست.
|
|
\v 10 ای خاندان هارون، بر خداوند توکل کنید!
|
|
او یاور و سپر شماست.
|
|
\v 11 ای ترسندگان خداوند، بر خداوند توکل کنید!
|
|
او یاور و سپر شماست.
|
|
\v 12 خداوند ما را به یاد آورده است؛ او برکتمان خواهد داد.
|
|
او خاندان اسرائیل را برکت خواهد داد،
|
|
او خاندان هارون را برکت خواهد داد.
|
|
\v 13 او ترسندگان خداوند را برکت خواهد داد،
|
|
از خُرد و بزرگ.
|
|
\v 14 خداوند شما را افزونی بخشد،
|
|
شما و فرزندانتان را.
|
|
\v 15 مبارکِ خداوند باشید،
|
|
که آسمان و زمین را بساخت.
|
|
\v 16 آسمانها، آسمانهای خداوند است،
|
|
اما زمین را به بنیآدم بخشیده است.
|
|
\v 17 مردگان نیستند که خداوند را میستایند،
|
|
و نه آنان که به دیار خاموشی فرو میروند!
|
|
\v 18 ماییم که خداوند را میستاییم،
|
|
از حال و تا ابدالآباد.
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 116
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند را دوست میدارم،
|
|
زیرا که آواز من و فریاد التماسم را شنیده است.
|
|
\v 2 چون گوش خود را به من مایل گردانیده،
|
|
در روزهای زندگی خود او را خواهم خواند.
|
|
\v 3 بندهای مرگ بر گِرد من پیچید،
|
|
فشارهای هاویه مرا درگرفت،
|
|
به تنگی و اندوه گرفتار آمدم.
|
|
\v 4 آنگاه نام خداوند را خوانده، گفتم:
|
|
«آه، ای خداوند، جانم را خلاصی ده!»
|
|
\v 5 خداوند فیّاض و عادل است؛
|
|
خدای ما رحیم است.
|
|
\v 6 خداوند سادهدلان را حفظ میکند؛
|
|
او در ذلت من مرا نجات بخشید.
|
|
\v 7 ای جان من به استراحت خود برگرد،
|
|
زیرا خداوند بر تو احسان کرده است.
|
|
\v 8 زیرا که تو جان مرا از مرگ رهانیدی،
|
|
و چشمانم را از اشک،
|
|
و پاهایم را از لغزش،
|
|
\v 9 تا در حضور خداوند گام بردارم،
|
|
در سرزمین زندگان!
|
|
\v 10 ایمان داشتم، پس گفتم:
|
|
«بسیار ذلیل گشتهام!»
|
|
\v 11 در پریشانی خود گفتم:
|
|
«همۀ آدمیان دروغگویند!»
|
|
\v 12 دِینِ خود را به خداوند چگونه ادا کنم،
|
|
برای همۀ احسانهایی که به من کرده است؟
|
|
\v 13 پیالۀ نجات را بر خواهم افراشت
|
|
و نام خداوند را خواهم خواند.
|
|
\v 14 نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد،
|
|
در حضور تمامی قومش.
|
|
\v 15 مرگ سرسپردگان خداوند
|
|
در نظر او گرانبها است.
|
|
\v 16 خداوندا، من بندۀ توام؛
|
|
بندۀ تو و پسر کنیز تو؛
|
|
تو بندهای مرا گشودی!
|
|
\v 17 قربانی شکرگزاری به تو تقدیم خواهم کرد
|
|
و نام خداوند را خواهم خواند.
|
|
\v 18 نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد،
|
|
در حضور تمامی قومش،
|
|
\v 19 در صحنهای خانۀ خداوند،
|
|
در میان تو، ای اورشلیم!
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 117
|
|
\p
|
|
\v 1 ای همۀ قومها، خداوند را بستایید!
|
|
ای تمامی ملتها، تمجیدش کنید!
|
|
\v 2 زیرا که عظیم است محبت او به ما،
|
|
و جاودانه است وفاداری خداوند.
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 118
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
|
|
و محبت او جاودانه است.
|
|
\v 2 اسرائیل بگوید:
|
|
«محبت او جاودانه است!»
|
|
\v 3 خاندان هارون بگویند:
|
|
«محبت او جاودانه است!»
|
|
\v 4 ترسندگان خداوند بگویند:
|
|
«محبت او جاودانه است!»
|
|
\v 5 در تنگی خود خداوند را خواندم،
|
|
و خداوند اجابتم فرموده، مرا فراخی بخشید.
|
|
\v 6 خداوند با من است، پس نخواهم ترسید.
|
|
انسان به من چه تواند کرد؟
|
|
\v 7 خداوند همچون یاور من با من است؛
|
|
پس پیروزمندانه بر نفرتکنندگانم خواهم نگریست!
|
|
\v 8 پناه بردن بر خداوند بهتر است
|
|
از توکل بر انسان.
|
|
\v 9 پناه بردن بر خداوند بهتر است
|
|
از توکل بر امیران.
|
|
\v 10 همۀ قومها مرا احاطهکردند،
|
|
اما به نام خداوند ایشان را قطع کردم.
|
|
\v 11 از هر سو احاطهام کردند،
|
|
اما به نام خداوند ایشان را قطع کردم.
|
|
\v 12 مانند زنبور احاطهام کردند،
|
|
اما همچون آتشی در میان بوتههای خار بهسرعت خاموش شدند؛
|
|
به نام خداوند ایشان را قطع کردم.
|
|
\v 13 سخت بر من فشار آوردند تا بیفتم،
|
|
اما خداوند یاریام داد.
|
|
\v 14 خداوند قوّت و سرود من است؛
|
|
او نجات من گردیده است.
|
|
\v 15 فریادهای شادی و پیروزی
|
|
در خیمههای پارسایان میگوید:
|
|
«دست راست خداوند کامروا میگردد!
|
|
\v 16 دست راست خداوند متعال است،
|
|
دست راست خداوند کامروا میگردد!»
|
|
\v 17 من نخواهم مرد، بلکه زیست خواهم کرد،
|
|
و کارهای خداوند را باز خواهم گفت.
|
|
\v 18 خداوند مرا بهسختی تنبیه کرد،
|
|
اما به مرگ نسپرد!
|
|
\v 19 دروازههای پارسایی را بر من بگشایید،
|
|
تا بدانها داخل شوم و خداوند را سپاس گویم.
|
|
\v 20 این است دروازۀ خداوند
|
|
که پارسایان بدان داخل میشوند.
|
|
\v 21 تو را سپاس میگویم که مرا اجابت فرمودی،
|
|
و نجات من شدی!
|
|
\v 22 سنگی که معماران رد کردند
|
|
مهمترین سنگ بنا شده است!
|
|
\v 23 این را خداوند کرده،
|
|
و در نظر ما شگفت مینماید!
|
|
\v 24 این است روزی که خداوند ساخته است،
|
|
در آن وجد و شادی کنیم!
|
|
\v 25 آه ای خداوند، نجاتمان ده!
|
|
آه ای خداوند، کامیابی عطا فرما!
|
|
\v 26 مبارک است آن که به نام خداوند میآید!
|
|
از خانۀ خداوند، شما را برکت میدهیم.
|
|
\v 27 یهوه خداست،
|
|
و او نور خود را بر ما تابان ساخته است!
|
|
قربانی عید را به ریسمانها ببندید،
|
|
بر شاخهای مذبح!
|
|
\v 28 خدای من تویی،
|
|
و تو را سپاس خواهم گفت!
|
|
خدای من تویی،
|
|
و تو را متعال خواهم خواند!
|
|
\v 29 خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
|
|
و محبتش جاودانه است!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 119
|
|
\p
|
|
\v 1 خوشا به حال آنان که در راستی گام برمیدارند،
|
|
و از شریعت خداوند پیروی میکنند.
|
|
\v 2 خوشا به حال آنان که شهادات او را نگاه میدارند،
|
|
و به جان و دل او را میجویند.
|
|
\v 3 به هیچ روی کجرَوی نمیکنند،
|
|
بلکه در راههای او گام میزنند.
|
|
\v 4 تو احکام خویش را صادر کردهای
|
|
تا آنها را بهتمامی نگاه داریم.
|
|
\v 5 کاش که راههای من مستحکم شود
|
|
در نگاه داشتن فرایض تو.
|
|
\v 6 آنگاه شرمسار نخواهم شد،
|
|
هنگامی که جمله فرمانهای تو را در نظرِ خود میدارم.
|
|
\v 7 تو را با دلی صالح سپاس میگویم،
|
|
آنگاه که قوانین عادلانۀ تو را فرا میگیرم.
|
|
\v 8 فرایض تو را نگاه خواهم داشت،
|
|
مرا یکسره ترک منما!
|
|
\v 9 چگونه مرد جوان راهِ خود را پاک نگاه دارد؟
|
|
با نگاه داشتن کلام تو!
|
|
\v 10 تو را به جان و دل میجویم؛
|
|
مگذار از فرمانهای تو منحرف شوم.
|
|
\v 11 کلام تو را در دل خود ذخیره کردهام،
|
|
تا به تو گناه نورزم!
|
|
\v 12 خداوندا تو متبارکی
|
|
فرایض خود را به من بیاموز.
|
|
\v 13 به لبهای خویش بازمیگویم،
|
|
همۀ قوانینی را که از دهان تو صادر شده است.
|
|
\v 14 از پیرویِ قوانین تو شادمان میگردم،
|
|
چنانکه از به دست آوردن ثروتی عظیم!
|
|
\v 15 در احکام تو تأمل میکنم،
|
|
و راههایت را در نظر خود میدارم.
|
|
\v 16 از فرایض تو لذت میبرم؛
|
|
کلامت را از یاد نخواهم برد.
|
|
\v 17 به خادمت احسان کن
|
|
تا زنده بمانم و کلامت را نگاه دارم.
|
|
\v 18 چشمانم را بگشا
|
|
تا از شریعت تو شگفتیها ببینم.
|
|
\v 19 من بر زمین، غریبم؛
|
|
فرمانهای خویش از من پوشیده مدار!
|
|
\v 20 جانم از شدتِ اشتیاق به قوانین تو
|
|
پیوسته در التهاب است!
|
|
\v 21 تو متکبرانِ ملعون را توبیخ میکنی،
|
|
که از فرامین تو انحراف میجویند.
|
|
\v 22 ننگ و تحقیر را از من بگردان،
|
|
زیرا که شهادات تو را نگاه میدارم.
|
|
\v 23 حتی اگر حاکمان در نشست خود بر ضد من فتوا دهند،
|
|
خادمت در فرایض تو تأمل خواهد کرد.
|
|
\v 24 نیز شهادات تو مایۀ لذت من است،
|
|
آنها مشاوران مَنَند.
|
|
\v 25 جان من به خاک چسبیده است؛
|
|
مطابق کلامت مرا زنده ساز!
|
|
\v 26 راههای خود را برشمردم و تو مرا اجابت فرمودی؛
|
|
فرایض خویش را به من بیاموز.
|
|
\v 27 طریق احکامِ خود را به من بفهمان؛
|
|
آنگاه در شگفتیهایت تأمل خواهم کرد.
|
|
\v 28 جان من از فرط اندوه گداخته شده است؛
|
|
طبق کلامت مرا بر پا دار.
|
|
\v 29 راه فریب را از من به دور دار،
|
|
و شریعت خویش را بر من ارزانی فرما.
|
|
\v 30 من طریق وفاداری را برگزیدهام،
|
|
و قوانین تو را پیش روی خود گذاردهام.
|
|
\v 31 خداوندا، به شهادات تو میچسبم؛
|
|
مگذار سرافکنده شوم.
|
|
\v 32 در طریق فرمانهای تو میدوم،
|
|
زیرا تو دل مرا وسعت میبخشی.
|
|
\v 33 خداوندا، طریق فرایض خود را به من بیاموز؛
|
|
آنگاه آنها را تا به آخر نگاه خواهم داشت.
|
|
\v 34 مرا فهم عطا فرما تا شریعت تو را نگاه دارم،
|
|
و آن را به تمامی دل حفظ کنم.
|
|
\v 35 مرا در طریقِ فرمانهای خود هدایت فرما،
|
|
زیرا رغبت من در آنهاست.
|
|
\v 36 دل مرا به شهادات خود مایل گردان،
|
|
و نه به سودجویی.
|
|
\v 37 چشمانم را از دیدن بطالت بگردان،
|
|
و در طریقهای خود مرا زنده ساز.
|
|
\v 38 کلام خود را با خادمت استوار فرما،
|
|
که آن را به ترسندگانت وعده فرمودهای.
|
|
\v 39 ننگی را که از آن در هراسم از من دورکن،
|
|
زیرا قوانین تو نیکوست.
|
|
\v 40 هان در اشتیاق احکام تواَم!
|
|
به عدالت خویش مرا زنده ساز!
|
|
\v 41 خداوندا، محبتهای تو به من برسد،
|
|
و نجات تو، بنا به وعدهات.
|
|
\v 42 آنگاه خواهم توانست اهانتکنندۀ خود را پاسخ گویم،
|
|
زیرا بر کلام تو توکل میدارم.
|
|
\v 43 کلام راستی را از دهانم یکسره برمگیر!
|
|
زیرا که به قوانین تو امید بستهام.
|
|
\v 44 شریعت تو را همیشه نگاه خواهم داشت،
|
|
تا ابدالآباد!
|
|
\v 45 در آسایش گام خواهم زد،
|
|
زیرا جویای احکام تو بودهام.
|
|
\v 46 در حضور پادشاهان از شهادات تو سخن خواهم گفت
|
|
و شرم نخواهم داشت،
|
|
\v 47 زیرا لذت من در فرمانهای توست،
|
|
که دوستشان میدارم.
|
|
\v 48 فرمانهای تو را حرمت و دوست خواهم داشت،
|
|
و در فرایض تو تفکر خواهم کرد.
|
|
\v 49 کلام خود به خادمت را به یاد آر،
|
|
که بدان امیدوارم ساختی.
|
|
\v 50 تسلای من در مصیبتم این است
|
|
که وعدۀ تو مرا زنده میگردانَد.
|
|
\v 51 متکبرانْ سخت ریشخندم میکنند،
|
|
اما من از شریعت تو روی نمیگردانم.
|
|
\v 52 خداوندا، قوانین تو را که از قدیم است، به یاد میآورم،
|
|
و تسلی میپذیرم.
|
|
\v 53 حدت خشم مرا فرو میگیرد،
|
|
به سبب شریرانی که شریعت تو را ترک کردهاند.
|
|
\v 54 در خانۀ غربت من،
|
|
فرایض تو سرود من شده است.
|
|
\v 55 خداوندا، شبانگاه نامت را یاد میکنم،
|
|
و شریعت تو را نگاه میدارم.
|
|
\v 56 این نصیب من شده است
|
|
زیرا احکام تو را نگاه داشتهام.
|
|
\v 57 خداوند نصیبِ من است؛
|
|
عهد میبندم که کلامت را نگاه دارم.
|
|
\v 58 از دل و جان روی تو را میطلبم،
|
|
بنا به وعدهات مرا فیض ببخشا!
|
|
\v 59 به راههای خود اندیشیدهام،
|
|
و گامهایم را به سوی شهادات تو برگردانیدهام.
|
|
\v 60 میشتابم و درنگ نمیکنم،
|
|
تا فرمانهای تو را نگاه دارم.
|
|
\v 61 ریسمانهای شریران گرد من میپیچد،
|
|
اما شریعت تو را فراموش نمیکنم.
|
|
\v 62 نیمههای شب برمیخیزم تا سپاست گویم،
|
|
به جهت قوانین عادلانهات.
|
|
\v 63 همۀ ترسندگانت را رفیقم،
|
|
آنان را که احکام تو را نگاه میدارند.
|
|
\v 64 خداوندا، زمین سرشار از محبت تو است؛
|
|
فرایض خویش را به من بیاموز!
|
|
\v 65 خداوندا، بنا به وعدهات
|
|
بر خادم خود احسان کردهای.
|
|
\v 66 مرا معرفت و تشخیص درست بیاموز،
|
|
زیرا به فرمانهای تو ایمان دارم.
|
|
\v 67 پیش از آنکه مصیبت بینم، رَه به خطا میپیمودم،
|
|
اما اکنون کلام تو را نگاه میدارم.
|
|
\v 68 تو نیکو هستی و نیکویی میکنی؛
|
|
فرایض خود را به من بیاموز.
|
|
\v 69 متکبران بر من دروغ بستهاند،
|
|
اما من با دل و جان احکام تو را نگاه میدارم.
|
|
\v 70 دل ایشان سنگ و بیاحساس است،
|
|
اما من از شریعت تو لذت میبرم.
|
|
\v 71 مرا نیکوست که مصیبت دیدم،
|
|
تا فرایض تو را فرا گیرم.
|
|
\v 72 شریعت دهان تو برایم بهتر است،
|
|
از هزاران پاره سیم و زر.
|
|
\v 73 دستان تو مرا ساخت و شکل داد؛
|
|
مرا فهم ده تا فرامین تو را بیاموزم.
|
|
\v 74 ترسندگانِ تو مرا خواهند دید و شادمان خواهند شد،
|
|
زیرا به کلام تو امیدوارم.
|
|
\v 75 خداوندا، میدانم که قوانین تو عدل است،
|
|
و مصیبتی که بر من وارد آوردهای از امانت توست.
|
|
\v 76 بگذار محبت تو مایۀ تسلی من گردد،
|
|
بنا بر وعدۀ تو به خادمت.
|
|
\v 77 رحمتهای تو به من برسد تا زنده مانم،
|
|
زیرا که از شریعت تو لذت میبرم.
|
|
\v 78 باشد که متکبران سرافکنده شوند
|
|
زیرا به حیله، حق مرا پایمال کردند،
|
|
اما من در احکام تو تأمل خواهم کرد.
|
|
\v 79 باشد که ترسندگان تو به من روی نمایند،
|
|
آنان که شهادات تو را میدانند.
|
|
\v 80 باشد که دل من به تمامی بر فرایض تو معطوف باشد،
|
|
تا شرمنده نشوم!
|
|
\v 81 جان من برای نجاتِ تو مدهوش گشته،
|
|
اما به کلام تو امیدوارم.
|
|
\v 82 دیدگانم در انتظارِ وعدۀ تو کمسو شده؛
|
|
میپرسم: «پس کی مرا تسلی خواهی داد؟»
|
|
\v 83 هرچند مانند مَشکی فرسوده در دودم،
|
|
اما فرایض تو را از یاد نبردهام!
|
|
\v 84 خادمت تا به کِی منتظر بماند؟
|
|
کی آزاردهندگانم را داوری خواهی کرد؟
|
|
\v 85 متکبران برایم چالهها کندهاند،
|
|
که بر خلاف شریعت توست.
|
|
\v 86 فرمانهای تو جملگی قابل اعتماد است؛
|
|
به ناحق آزارم میدهند؛ یاریام فرما!
|
|
\v 87 نزدیک بود مرا از روی زمین نیست گردانند،
|
|
اما احکام تو را ترک نگفتم.
|
|
\v 88 بر حسب محبت خود مرا زنده بدار،
|
|
تا شهادات دهان تو را نگاه دارم.
|
|
\v 89 خداوندا، کلام تو جاودانه
|
|
در آسمانها استوار است.
|
|
\v 90 امانت تو نسل اندر نسل است،
|
|
تو زمین را بنیان نهادی، و پابرجا میماند.
|
|
\v 91 آنها به حکم تو تا به امروز برقرارند،
|
|
زیرا همه چیز در خدمت توست.
|
|
\v 92 اگر شریعت تو مایۀ لذت من نمیبود،
|
|
همانا در مصیبت خود هلاک میشدم!
|
|
\v 93 احکام تو را هرگز از یاد نمیبرم،
|
|
زیرا به واسطۀ آنها مرا زندگی بخشیدی!
|
|
\v 94 من از آن تو هستم؛ پس نجاتم ده!
|
|
زیرا جویای احکام تو بودهام.
|
|
\v 95 شریران منتظرند تا مرا هلاک کنند،
|
|
اما من به شهادات تو میاندیشم.
|
|
\v 96 برای هر کمالی حدی میبینم،
|
|
اما فرمان تو بینهایت وسیع است!
|
|
\v 97 شریعت تو را چقدر دوست میدارم!
|
|
تمامی روز تفکر من است.
|
|
\v 98 فرمان تو مرا از دشمنانم حکیمتر میسازد،
|
|
زیرا که همواره نزد من است.
|
|
\v 99 از همۀ آموزگارانم خردمندتر گشتهام،
|
|
زیرا که در شهادات تو تأمل میکنم.
|
|
\v 100 از ریشسپیدان فهیمتر شدهام،
|
|
زیرا که احکام تو را نگاه میدارم.
|
|
\v 101 پای خود را از هر راه بد بازداشتهام،
|
|
تا کلام تو را نگاه دارم.
|
|
\v 102 از قوانین تو روی نمیگردانم،
|
|
زیرا تو خودْ مرا تعلیم دادهای.
|
|
\v 103 کلام تو به مذاقم چه شیریناست،
|
|
و به دهانم از عسل شیرینتر!
|
|
\v 104 از احکام تو فهم را کسب میکنم،
|
|
از این رو از هر راه دروغ بیزارم!
|
|
\v 105 کلام تو برای پاهای من چراغ،
|
|
و برای راه من نور است.
|
|
\v 106 سوگند خورده و آن را استوار ساختهام،
|
|
که قوانین عادلانۀ تو را نگاه دارم.
|
|
\v 107 بسیار مصیبت کشیدهام؛
|
|
بر حسب کلامت، خداوندا، مرا زنده ساز.
|
|
\v 108 خداوندا، هدایای اختیاریِ دهان مرا منظور فرما،
|
|
و قوانین خود را به من بیاموز!
|
|
\v 109 من همیشه جان در کف دارم،
|
|
اما شریعت تو را فراموش نمیکنم.
|
|
\v 110 شریران برایم دام گستردهاند،
|
|
اما من از احکام تو دور نشدهام.
|
|
\v 111 شهادات تو را تا به ابد میراث خویش ساختهام،
|
|
زیرا آنها خوشیِ دلِ من است!
|
|
\v 112 دل خود را به حفظ فرایض تو مایل ساختهام،
|
|
تا به ابد و تا به آخر.
|
|
\v 113 از مردمانی که سرسپرده نیستند کراهت دارم،
|
|
اما شریعت تو را دوست میدارم.
|
|
\v 114 تو پناهگاه و سپر من هستی،
|
|
بر کلامت امید بستهام.
|
|
\v 115 ای بدکاران از من دور شوید،
|
|
تا فرمانهای خدایم را نگاه دارم!
|
|
\v 116 بر حسب وعدهات دست مرا بگیر تا زنده بمانم،
|
|
و در امید خود سرافکنده نشوم!
|
|
\v 117 از من حمایت کن تا نجات یابم،
|
|
و فرایض تو را همواره مد نظر بدارم.
|
|
\v 118 تو آنان را که از فرایض تو گمراه میشوند حقیر میشماری؛
|
|
زیرا فریبکاریِ آنها بیهوده است.
|
|
\v 119 تو همۀ شریرانِ زمین را چون تُفاله به دور میافکنی؛
|
|
از همین رو شهادات تو را دوست میدارم.
|
|
\v 120 از ترس تو موی بر تنم راست شده است؛
|
|
از داوریهای تو هراسناکم.
|
|
\v 121 به عدل و داد عمل کردهام؛
|
|
مرا به ستمکنندگانم وامگذار.
|
|
\v 122 خیریت خادم خود را ضامن شو،
|
|
و مگذار متکبران بر من ستم کنند.
|
|
\v 123 دیدگانم از انتظار برای نجات تو تار گشته،
|
|
از انتظار برای وعدۀ عدالت تو!
|
|
\v 124 با خدمتگزار خویش مطابق محبت خود رفتار کن،
|
|
و فرایض خود را به من بیاموز!
|
|
\v 125 من خادم توام،
|
|
مرا بصیرت عطا فرما تا شهادات تو را درک کنم!
|
|
\v 126 وقت آن رسیده که خداوند عمل کند،
|
|
زیرا شریعت تو را زیر پا نهادهاند.
|
|
\v 127 بنابراین، فرمانهای تو را دوست میدارم،
|
|
بیشتر از طلا، بیشتر از طلای ناب.
|
|
\v 128 از این رو، احکام تو را جملگی راست میدانم،
|
|
و از هر راه نادرست بیزارم!
|
|
\v 129 شهادات تو شگفتانگیز است،
|
|
از این رو، جان من آنها را نگاه میدارد.
|
|
\v 130 باز شدن کلام تو نور میبخشد،
|
|
و سادهلوحان را فهیم میگرداند.
|
|
\v 131 دهان خود را گشوده، لَه لَه میزنم،
|
|
زیرا که مشتاق فرمانهای تو هستم!
|
|
\v 132 بر من نظر کن و مرا فیض عطا فرما،
|
|
بنا به رسم خود در حق دوستداران نام خویش.
|
|
\v 133 گامهای مرا در کلام خود استوار فرما،
|
|
تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد.
|
|
\v 134 مرا از ظلم انسان رهایی ده،
|
|
تا احکام تو را نگاه دارم.
|
|
\v 135 روی خود را بر خادم خویش تابان ساز،
|
|
و فرایض خود را به من بیاموز!
|
|
\v 136 نهرهای آب از دیدگانم جاری است،
|
|
زیرا که شریعت تو را نگاه نمیدارند.
|
|
\v 137 خداوندا، تو عادلی
|
|
و قوانین تو راست است!
|
|
\v 138 شهاداتی که تو امر فرمودهای عدل است،
|
|
و امانت تا به نهایت.
|
|
\v 139 غیرتم مرا میسوزاند،
|
|
زیرا که دشمنانم کلام تو را فراموش میکنند.
|
|
\v 140 وعدۀ تو بهغایت آزموده شده،
|
|
و خادمت آن را دوست میدارد.
|
|
\v 141 هرچند من ناچیز و حقیرم،
|
|
اما احکام تو را از یاد نمیبرم.
|
|
\v 142 عدالت تو عدالتی است جاودانه،
|
|
و شریعت تو حق است.
|
|
\v 143 تنگی و فشار مرا درگرفته،
|
|
اما فرمانهای تو لذت من است.
|
|
\v 144 شهادات تو عدل است تا ابدالآباد؛
|
|
مرا فهم ببخشا تا زنده بمانم!
|
|
\v 145 به تمامی دل فریاد برمیآورم؛ خداوندا، مرا اجابت فرما،
|
|
و من فرایض تو را نگاه خواهم داشت.
|
|
\v 146 تو را میخوانم؛ نجاتم دِه!
|
|
و من شهادات تو را نگاه خواهم داشت.
|
|
\v 147 بر سپیدهدم سبقت میجویم و فریاد برمیآورم؛
|
|
بر کلام تو امید بستهام.
|
|
\v 148 چشمانم بر پاسهای شب پیشی میگیرد،
|
|
تا در وعدهات تأمل کنم.
|
|
\v 149 بر حسب محبت خود صدایم را بشنو!
|
|
بر طبق قوانین خود، خداوندا، مرا زنده بدار!
|
|
\v 150 آنان که در پی نقشههای پلید میروند نزدیک آمدهاند،
|
|
ایشان از شریعت تو بس دورند!
|
|
\v 151 ولی تو نزدیک هستی، ای خداوند؛
|
|
و جملۀ فرامین تو راست است.
|
|
\v 152 دیرزمانی است که از شهادات تو دانستهام
|
|
که آنها را جاودانه بنیان نهادهای.
|
|
\v 153 بر مذلت من بنگر و مرا برهان،
|
|
زیرا که شریعت تو را از یاد نبردهام.
|
|
\v 154 به دفاع از حقِ من برخیز و مرا برهان!
|
|
بر حسب وعدهات مرا زنده بدار!
|
|
\v 155 نجات از شریران دور است،
|
|
زیرا که جویای فرایض تو نیستند.
|
|
\v 156 رحمتهای تو ای خداوند بسیار است؛
|
|
مرا بر حسب قوانین خود زنده بدار!
|
|
\v 157 آزاردهندگان و دشمنان من بیشمارند،
|
|
اما از شهادات تو روی برنمیگردانم.
|
|
\v 158 خیانتپیشگان را میبینم و کراهت دارم،
|
|
زیرا که کلام تو را نگاه نمیدارند.
|
|
\v 159 ببین که احکام تو را چقدر دوست میدارم،
|
|
بر حسب محبت خود، خداوندا، مرا زنده بدار!
|
|
\v 160 جملۀ کلام تو راستی است،
|
|
و همۀ قوانین عادلهات، جاودانه.
|
|
\v 161 حاکمان بیسبب آزارم میدهند،
|
|
اما دل من از کلام تو ترسان است.
|
|
\v 162 من در وعدۀ تو شادی میکنم
|
|
همچون کسی که غنیمت فراوان یافته باشد!
|
|
\v 163 از دروغ نفرت و کراهت دارم،
|
|
اما شریعت تو را دوست میدارم.
|
|
\v 164 روزی هفت بار تو را میستایم،
|
|
برای قوانین عادلانهات.
|
|
\v 165 دوستداران شریعت تو را سلامتی بسیار است،
|
|
و هیچ چیز سبب لغزش آنان نمیشود.
|
|
\v 166 خداوندا، در انتظار نجات تو هستم،
|
|
و فرمانهای تو را به جا میآورم.
|
|
\v 167 جان من شهادات تو را نگاه میدارد،
|
|
و آنها را بسیار دوست میدارم.
|
|
\v 168 احکام و شهادات تو را نگاه میدارم،
|
|
زیرا همۀ راههای من در نظر توست.
|
|
\v 169 خداوندا، فریادم به درگاه تو برسد؛
|
|
بر حسب کلام خود مرا فهیم گردان.
|
|
\v 170 فریاد التماسم به درگاه تو برسد؛
|
|
بر حسب وعدهات مرا برهان!
|
|
\v 171 ستایش از لبهایم جاری خواهد شد،
|
|
زیرا فرایض خود را به من میآموزی!
|
|
\v 172 زبانم در وصف کلامت خواهد سرایید،
|
|
زیرا که فرامین تو جملگی عدل است!
|
|
\v 173 دست تو برای یاریِ من آماده باشد،
|
|
زیرا که احکام تو را برگزیدهام.
|
|
\v 174 خداوندا مشتاق نجات تو هستم،
|
|
و شریعت تو لذت من است!
|
|
\v 175 جان مرا زنده بدار تا تو را بستایم
|
|
و قوانین تو مرا مدد رساند.
|
|
\v 176 همچون گوسفندی گمشده، گمراه گشتهام؛
|
|
خادمت را بجوی،
|
|
زیرا که فرامین تو را از یاد نبردهام!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 120
|
|
\p
|
|
\v 1 در تنگی خود خداوند را میخوانم،
|
|
و مرا اجابت میفرماید.
|
|
\v 2 خداوندا، رهاییام دِه
|
|
از لبانِ دروغگو و زبانِ حیلهگر!
|
|
\v 3 ای زبانِ حیلهگر، او با تو چه کند؟
|
|
بیش از این تو را چه دهد؟
|
|
\v 4 تیرهای تیزِ مرد دلاور را،
|
|
با اخگرهای سوزانِ درخت رُتَم!
|
|
\v 5 وای بر من که در ماشِک اقامت گزیدهام،
|
|
و در میان خیمههای قیدار ساکن شدهام!
|
|
\v 6 چه به طول انجامید سکونت من
|
|
با مردمانی که صلح را دشمن میدارند!
|
|
\v 7 من مردِ صلحام؛
|
|
اما چون دهان به سخن میگشایم،
|
|
ایشان سرِ جنگ دارند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 121
|
|
\p
|
|
\v 1 چشمان خود را به سوی کوهها برمیافرازم؛
|
|
یاریِ من از کجا میرسد؟
|
|
\v 2 یاری من از سوی خداوند است
|
|
که آسمان و زمین را آفرید.
|
|
\v 3 او نخواهد گذاشت پای تو بلغزد؛
|
|
او که حافظ توست، چشم بر هم نخواهد گذاشت!
|
|
\v 4 آری، او که حافظ اسرائیل است
|
|
چشم بر هم نخواهد گذاشت و به خواب نخواهد رفت!
|
|
\v 5 خداوند حافظ توست!
|
|
خداوند به دست راستت سایۀ توست!
|
|
\v 6 آفتاب در روز به تو آزار نخواهد رسانید؛
|
|
و نه ماهتاب در شب.
|
|
\v 7 خداوند تو را از هر بدی حفظ خواهد کرد؛
|
|
او حافظ جان تو خواهد بود!
|
|
\v 8 خداوند آمد و شد تو را پاس خواهد داشت،
|
|
از اکنون و تا به ابد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 122
|
|
\p
|
|
\v 1 شادمان میشدم آنگاه که مرا میگفتند:
|
|
«به خانۀ خداوند برویم!»
|
|
\v 2 پاهای ما ایستاده است
|
|
بر دروازههایت، ای اورشلیم!
|
|
\v 3 اورشلیم بسان شهری بنا شده است
|
|
که یکسره به هم پیوسته است.
|
|
\v 4 بدانجا قبیلهها برمیآیند،
|
|
قبیلههای خداوند؛
|
|
تا نام خداوند را بستایند،
|
|
بنا بر شهادتی که به اسرائیل سپرده شد.
|
|
\v 5 آنجا تختهای داوری بر پاست،
|
|
تختهایِ خاندان داوود!
|
|
\v 6 برای صلح و سلامت اورشلیم دعا کنید:
|
|
«باشد که دوستدارانت در آسایش باشند!
|
|
\v 7 در میان برجهایت امنیت حکمفرما باشد،
|
|
و در میان باروهایت، صلح و سلامت!»
|
|
\v 8 بهخاطر برادران و یارانم میگویم:
|
|
«صلح و سلامت بر تو باد!»
|
|
\v 9 بهخاطرِ خانۀ یهوه خدای ما،
|
|
بهروزی تو را خواهانم!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 123
|
|
\p
|
|
\v 1 به سوی تو چشمان خود را برمیافرازم،
|
|
به سوی تو که در آسمانها بر تخت نشستهای!
|
|
\v 2 همچون چشم دوختن غلامان به دست سرور خویش،
|
|
و چشم دوختن کنیزان به دست بانوی خود،
|
|
چشمان ما نیز بر یهوه، خدای ما دوخته شده است،
|
|
تا ما را فیض ببخشاید.
|
|
\v 3 ما را فیض ببخشا، ای خداوند، ما را فیض ببخشا.
|
|
زیرا تحقیرِ بسیار بر ما رفته است!
|
|
\v 4 جان ما بس سیر شده است از تمسخرِ آسودگان
|
|
و تحقیر متکبران!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 124
|
|
\p
|
|
\v 1 اگر خداوند با ما نمیبود -
|
|
بگذار اسرائیل بگوید -
|
|
\v 2 اگر خداوند با ما نمیبود،
|
|
آنگاه که آدمیان بر ما حمله آوردند،
|
|
\v 3 و هنگامی که خشمشان بر ما افروخته شد،
|
|
ما را زنده فرو میبلعیدند.
|
|
\v 4 آنگاه سیل ما را در کام میکشید،
|
|
و آبها از سَرِ ما میگذشت؛
|
|
\v 5 آری، آبهای خروشان
|
|
ما را غرق میکرد!
|
|
\v 6 متبارک باد خداوند
|
|
که ما را طعمۀ دندانهای ایشان نساخت.
|
|
\v 7 همچون پرندهای
|
|
جان ما از دام صیاد رهایی یافت!
|
|
دام پاره شد و ما رَستیم.
|
|
\v 8 یاری ما در نام خداوند است
|
|
که آسمان و زمین را آفرید!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 125
|
|
\p
|
|
\v 1 آنان که بر خداوند توکل دارند
|
|
چون کوه صَهیوناند که جنبش نمیخورد،
|
|
بلکه تا به ابد برقرار است!
|
|
\v 2 چنانکه کوهها گرداگرد اورشلیماند،
|
|
خداوند نیز گرداگرد قوم خویش است،
|
|
از اکنون تا به ابد.
|
|
\v 3 عصای شرارت
|
|
بر سرزمینی که نصیب پارسایان است،
|
|
قرار نخواهد گرفت،
|
|
مبادا پارسایان دست به شرارت بیالایند!
|
|
\v 4 خداوندا، در حقِ نیکان، نیکی کن،
|
|
در حقِ راستدلان.
|
|
\v 5 اما آنان را که به راههای کج خویش روی کردهاند،
|
|
آنان را، ای خداوند، با بدکاران روانه کن!
|
|
صلح و سلامت بر اسرائیل باد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 126
|
|
\p
|
|
\v 1 چون خداوند سعادت گذشته را به صَهیون بازگردانید،
|
|
همچون کسانی بودیم که خواب میبینند.
|
|
\v 2 آنگاه دهانمان از خنده پر شد،
|
|
و زبانمان از سرود شادمانی!
|
|
آنگاه در میان قومها گفتند:
|
|
«خداوند برای ایشان کارهای عظیم کرده است!»
|
|
\v 3 آری، خداوند برای ما کارهای عظیم کرده است،
|
|
و ما شادمان گشتهایم!
|
|
\v 4 خداوندا، سعادت گذشته را به ما بازگردان
|
|
چون چشمهساران در بیابان!
|
|
\v 5 آنان که با اشکها میکارند،
|
|
با فریاد شادی درو خواهند کرد!
|
|
\v 6 آن که گریان بیرون میرود
|
|
و بذر برای افشاندن میبَرد،
|
|
با فریاد شادی باز خواهد گشت،
|
|
و بافههای خود را خواهد آورد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 127
|
|
\p
|
|
\v 1 اگر خداوند خانه را بنا نکند،
|
|
بنّایانش زحمتِ بیهوده میکشند؛
|
|
اگر خداوند شهر را نگاهبانی نکند،
|
|
نگهبانان بیهوده به پاسداری میایستند!
|
|
\v 2 بیهوده است که زود برمیخیزید
|
|
و تا دیر وقت بیدار میمانید،
|
|
و نان مشقت میخورید؛
|
|
زیرا او محبوبان خویش را خواب میبخشد.
|
|
\v 3 فرزندان، میراثیاز جانب خداوندند،
|
|
و ثمرۀ رَحِم، پاداشیاز سوی او.
|
|
\v 4 بسان تیرها در دست مرد دلاور،
|
|
همچنانند فرزندان ایام جوانی.
|
|
\v 5 خوشا به حال آن که تَرکِش خویش از آنها پر سازد!
|
|
چنین کسان هرگز شرمسار نخواهند شد،
|
|
آنگاه که در دروازه با دشمنان سخن بگویند.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 128
|
|
\p
|
|
\v 1 خوشا به حال هر آن که از خداوند میترسد،
|
|
و در راههای او گام میزند.
|
|
\v 2 تو از دسترنجِ خود خواهی خورد،
|
|
و مبارک و سعادتمند خواهی بود!
|
|
\v 3 زن تو چون تاکی بارآور
|
|
در اندرون خانهات خواهد بود،
|
|
و پسرانت چون نهالهای زیتون
|
|
گِرداگرد سفرهات.
|
|
\v 4 آری، این چنین مبارک خواهد بود
|
|
مردی که از خداوند میترسد.
|
|
\v 5 باشد که خداوند تو را از صَهیون برکت دهد.
|
|
باشد که در همۀ روزهای زندگی، سعادت اورشلیم را شاهد باشی.
|
|
\v 6 باشد که فرزندانِ فرزندانت را به چشم ببینی!
|
|
صلح و سلامت باد بر اسرائیل!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 129
|
|
\p
|
|
\v 1 از ایام جوانی بر من بسیار ستم کردهاند -
|
|
اسرائیل بگوید -
|
|
\v 2 «از ایام جوانی بر من بسیار ستم کردهاند،
|
|
اما بر من چیره نشدند!
|
|
\v 3 شخمزنَندگان بر پشت من شخم زدند،
|
|
و شیارهای خود را دراز کردند.»
|
|
\v 4 اما خداوند عادل است؛
|
|
او بندهای شریران را از من گسسته است.
|
|
\v 5 باشد کسانی که از صَهیون بیزارند
|
|
جملگی شرمسار و مغلوب گردند.
|
|
\v 6 همچون علفی باشند که بر بامها میروید،
|
|
و پیش از آنکه رشد کند، خشک میشود!
|
|
\v 7 که دروگر دست خود را از آن پر نتواند کرد،
|
|
و نه گِردآورندۀ محصول دامن خویش را؛
|
|
\v 8 و نه رهگذران توانند گفت:
|
|
«برکت خداوند بر شما باد!
|
|
به نام خداوند شما را برکت میدهیم!»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 130
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، از ژرفاها نزد تو فریاد برمیآورم؛
|
|
\v 2 خداوندا، آوازم را بشنو!
|
|
گوشهایت به فریاد التماس من توجه کند!
|
|
\v 3 خداوندا، اگر گناهان را منظور داری
|
|
کیست، ای خداوند، که بتواند در حضورت بایستد؟
|
|
\v 4 اما آمرزش نزد توست،
|
|
تا ترس تو در دلها باشد.
|
|
\v 5 منتظر خداوندم، جان من در انتظار است،
|
|
و امیدم بر کلام اوست!
|
|
\v 6 جان من برای خداوند انتظار میکشد؛
|
|
بیش از انتظار کشیدن نگهبانان برای صبح،
|
|
آری، بیش از انتظار کشیدن نگهبانان برای صبح.
|
|
\v 7 ای اسرائیل، بر خداوند امید دار،
|
|
زیرا که محبت نزد خداوند است
|
|
و نزد اوست نجات فراوان.
|
|
\v 8 او خود، اسرائیل را فدیه خواهد کرد،
|
|
از تمامی گناهانش!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 131
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، دل من متکبر نیست،
|
|
و نه دیدگانم پر از غرور.
|
|
خویشتن را به کارهای بزرگ مشغول نمیسازم
|
|
و نه به اموری که فراتر از حدّ من است؛
|
|
\v 2 بلکه جان خویش را آرام و خاموش ساختهام،
|
|
همچون کودک شیر خورده نزد مادر خود.
|
|
آری، جان من در اندرونم همچون کودک شیر خورده است.
|
|
\v 3 ای اسرائیل بر خداوند امید دار،
|
|
از حال و تا به ابد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 132
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، داوود را به یاد آر،
|
|
و همۀ مشقتهای وی را؛
|
|
\v 2 که چگونه برای خداوند سوگند یاد کرد،
|
|
و برای قدیرِ یعقوب نذر کرده، گفت:
|
|
\v 3 «به خیمه و خانۀ خویش در نخواهم آمد،
|
|
و در بستر و تختخواب خویش نخواهم آرمید؛
|
|
\v 4 خواب به چشمان خود نخواهم داد،
|
|
و نه سنگینی به مژگانم،
|
|
\v 5 تا آنگاه که مکانی برای خداوند بیابم
|
|
و مسکنی برای قَدیرِ یعقوب!»
|
|
\v 6 اینک، در اِفراتَه ذکر آن را شنیدیم،
|
|
و در دشتهای یَعار آن را یافتیم.
|
|
\v 7 «بیایید به مسکنِ او برویم،
|
|
و نزد قدمگاه او پرستش کنیم.»
|
|
\v 8 خداوندا، برخیز و به استراحتگاه خویش بیا،
|
|
تو و صندوق توانایی تو!
|
|
\v 9 کاهنان تو به پارسایی ملبس شوند،
|
|
و سرسپردگان تو فریاد شادی سر دهند!
|
|
\v 10 بهخاطر خادمت داوود،
|
|
مسیح خویش را طرد مکن!
|
|
\v 11 خداوند برای داوود براستی سوگند خورد،
|
|
و هرگز از آن بر نخواهد گشت،
|
|
که «از ثمرۀ صُلْب تو
|
|
بر تخت تو خواهم نشانید.
|
|
\v 12 اگر پسران تو عهد مرا نگاه دارند
|
|
و شهادات مرا که بدیشان میآموزم،
|
|
آنگاه پسران ایشان نیز
|
|
تا به ابد بر تخت تو خواهند نشست.»
|
|
\v 13 زیرا خداوند صَهیون را برگزیده،
|
|
و رغبت داشته که منزلگاه او باشد:
|
|
\v 14 «این است استراحتگاه من تا به ابد.
|
|
اینجا منزل خواهم گزید،
|
|
زیرا بدان رغبت دارم.
|
|
\v 15 آذوقۀ آن را بهیقین برکت خواهم داد
|
|
و نیازمندانش را به نان سیر خواهم کرد.
|
|
\v 16 کاهنانش را به نجات ملبس خواهم ساخت،
|
|
و سرسپردگانش فریاد شادی سر خواهند داد.
|
|
\v 17 آنجا شاخی برای داوود خواهم رویانید؛
|
|
چراغی برای مسیح خویش تدارک دیدهام.
|
|
\v 18 دشمنانش را به شرمساری خواهم پوشانید،
|
|
اما تاج سرِ او درخشان خواهد بود.»
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 133
|
|
\p
|
|
\v 1 اینک چه خوش و چه دلپسند است
|
|
که برادران به یکدلی با هم به سر برند!
|
|
\v 2 همچون روغن خوشبو بر سر است،
|
|
که بر ریش فرود میآید؛
|
|
بر ریش هارون،
|
|
که تا به یقۀ ردایش فرود میآید.
|
|
\v 3 و همچون شبنمِ حِرمون است
|
|
که بر کوههای صَهیون فرود میآید!
|
|
زیرا آنجا خداوند برکت خود را امر فرموده است،
|
|
حیات را، تا ابدالآباد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 134
|
|
\p
|
|
\v 1 هان، خداوند را متبارک خوانید،
|
|
ای همۀ خادمان خداوند
|
|
که شبانگاه در خانۀ خداوند به خدمت میایستید!
|
|
\v 2 دستان خویش به سوی قُدس برافرازید،
|
|
و خداوند را متبارک خوانید!
|
|
\v 3 باشد که خداوند تو را از صَهیون برکت دهد،
|
|
همان که آفرینندۀ آسمان و زمین است!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 135
|
|
\p
|
|
\v 1 هَلِلویاه!
|
|
نام خداوند را بستایید!
|
|
ای خدمتگزاران خداوند، ستایش کنید؛
|
|
\v 2 ای شما که در خانۀ خداوند به خدمت میایستید،
|
|
در صحنهای خانۀ خدای ما!
|
|
\v 3 خداوند را بستایید، زیرا خداوند نیکوست؛
|
|
نام او را بسرایید، زیرا که دلپسند است.
|
|
\v 4 زیرا خداوند یعقوب را برای خود برگزید،
|
|
و اسرائیل را، چون مُلکِ خاص خویش.
|
|
\v 5 میدانم که خداوندْ بزرگ است؛
|
|
خداوندگار ما برتر است از تمامی خدایان.
|
|
\v 6 خداوند هرآنچه را که بخواهد، به انجام میرساند،
|
|
در آسمان و بر زمین،
|
|
در دریاها و همۀ ژرفناها!
|
|
\v 7 اوست که ابرها را از کرانهای زمین برمیآورَد؛
|
|
که برای باران برقها میسازد
|
|
و باد را از مخزنهای خویش بیرون میآورَد.
|
|
\v 8 اوست که نخستزادگان مصر را کشت،
|
|
هم از آدمیان، هم از حیوانات.
|
|
\v 9 آیات و عجایب خود را در میان تو ای مصر فرستاد،
|
|
بر ضد فرعون و تمامی خادمانش!
|
|
\v 10 قومهای بسیار را زد
|
|
و شاهان مقتدر را کُشت:
|
|
\v 11 سیحون، شاه اَموریان،
|
|
عوج، شاه باشان،
|
|
و جمله ممالک کنعان را.
|
|
\v 12 و سرزمین ایشان را به میراث بخشید،
|
|
به میراث قوم خود اسرائیل.
|
|
\v 13 خداوندا، نام تو جاودانه است،
|
|
و آوازهات، ای خداوند، در همۀ نسلها!
|
|
\v 14 زیرا خداوند قوم خود را دادرسی خواهد کرد،
|
|
و بر خادمانش شفقت خواهد فرمود.
|
|
\v 15 بتهای قومها طلا و نقره بیش نیستند،
|
|
کار دستهای انسان.
|
|
\v 16 دهان دارند، اما سخن نمیگویند،
|
|
چشم دارند، اما نمیبینند؛
|
|
\v 17 گوش دارند، اما نمیشنوند،
|
|
و در دهانشان نَفَسی نیست.
|
|
\v 18 سازندگان آنها مانند خودشان خواهند شد،
|
|
و هر که بر آنها توکل کند.
|
|
\v 19 ای خاندان اسرائیل، خداوند را متبارک خوانید!
|
|
ای خاندان هارون، خداوند را متبارک خوانید!
|
|
\v 20 ای خاندان لاوی، خداوند را متبارک خوانید!
|
|
ای ترسندگان او، خداوند را متبارک خوانید!
|
|
\v 21 خداوند از صَهیون متبارک باد،
|
|
او که در اورشلیم مسکن دارد!
|
|
هَلِلویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 136
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
|
|
و محبت او جاودانه است.
|
|
\v 2 خدای خدایان را سپاس گویید،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است.
|
|
\v 3 رَبّالارباب را سپاس گویید،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 4 او را که تنها شگفتیهای عظیم میکند،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 5 او را که به خردمندی آسمانها را آفرید،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 6 او را که زمین را بر آبها گسترانید،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 7 او را که نورافشانهای بزرگ آفرید،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 8 خورشید را برای سلطنت بر روز،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 9 ماه و ستارگان را برای سلطنت بر شب،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 10 او را که نخستزادگان مصر را زد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 11 و اسرائیل را از میان ایشان بیرون آورد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 12 با دستی مقتدر و بازویی دراز،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 13 او را که دریای سرخ را به دو نیم کرد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 14 و اسرائیل را از میان آن عبور داد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 15 اما فرعون و لشکرش را به دریای سرخ افکند،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 16 او را که قوم خویش را در بیابان رهبری کرد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 17 او را که پادشاهان بزرگ را زد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 18 او را که شاهان مقتدر را کُشت،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 19 سیحون شاه اَموریان را،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 20 و عوج شاه باشان را،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 21 و زمین ایشان را به میراث داد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 22 میراثی برای خادم خود اسرائیل،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 23 او را که ما را در ذلّتمان به یاد آورد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 24 و ما را از چنگ خصمانمان در ربود،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است؛
|
|
\v 25 او را که همۀ جانداران را خوراک میدهد،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است.
|
|
\v 26 خدای آسمانها را سپاس گویید،
|
|
زیرا که محبت او جاودانه است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 137
|
|
\p
|
|
\v 1 کنار نهرهای بابِل،
|
|
آنجا نشستیم وگریستیم،
|
|
چون صَهیون را به یاد آوردیم.
|
|
\v 2 بر درختان بید که در میان آنند
|
|
بربطهای خود را آویختیم،
|
|
\v 3 زیرا اسیرکنندگانِ ما در آنجا از ما سرود خواستند،
|
|
و عذابکنندگانِ ما سرودهای شادمانی طلب کردند.
|
|
گفتند: «یکی از سرودهای صَهیون را برای ما بسرایید!»
|
|
\v 4 چگونه سرود خداوند را در زمین بیگانه بخوانیم؟
|
|
\v 5 ای اورشلیم، اگر تو را فراموش کنم،
|
|
باشد که دست راستم هنرش را فراموش کند!
|
|
\v 6 اگر تو را یاد نکنم،
|
|
و اورشلیم را بر بزرگترین شادیِ خود ترجیح ندهم،
|
|
باشد که زبانم به کامم بچسبد!
|
|
\v 7 خداوندا، به یاد آر
|
|
آنچه را که اَدومیان به روز سرنگونی اورشلیم کردند؛
|
|
چگونه فریاد برآوردند که: «ویرانش کنید!
|
|
از بیخ و بن ویرانش کنید!»
|
|
\v 8 ای دختر بابِل که محکوم به نابودی هستی،
|
|
خوشا به حال آن که تو را جزا دهد،
|
|
به عوض آنچه بر ما روا داشتی!
|
|
\v 9 خوشا به حال آن که کودکان تو را برگیرد
|
|
و آنها را به صخرهها بزند!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 138
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، تو را به تمامی دل سپاس میگویم؛
|
|
در حضور ’خدایان‘ برای تو میسرایم.
|
|
\v 2 به سوی معبد مقدس تو پرستش میکنم،
|
|
و به سبب محبت و وفاداری تو،
|
|
نامت را سپاس میگویم!
|
|
زیرا که تو نام خویش و کلامِ خود را
|
|
عظمتی برتر از هر چیز بخشیدهای.
|
|
\v 3 در روزی که خواندم، مرا اجابت فرمودی؛
|
|
و مرا در دلم شجاع ساختی!
|
|
\v 4 خداوندا، باشد که شاهان زمین جملگی تو را بستایند،
|
|
چون کلام دهان تو را بشنوند،
|
|
\v 5 و در وصف راههای خداوند بسرایند،
|
|
زیرا که جلال خداوند عظیم است.
|
|
\v 6 اگرچه خداوند متعال است،
|
|
بر افتادگان نظر میکند،
|
|
ولی متکبران را از دور میشناسد.
|
|
\v 7 اگرچه در میان تنگی راه میروم،
|
|
تو جان مرا حفظ خواهی کرد!
|
|
دست خود را بر خشم دشمنانم دراز خواهی کرد،
|
|
و دست راستت مرا نجات خواهد داد.
|
|
\v 8 خداوند قصد خویش را برای من به انجام خواهد رسانید؛
|
|
خداوندا، محبت تو جاودانه است،
|
|
کارهای دست خویش را رها مکن.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 139
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، تو مرا آزموده و شناختهای.
|
|
\v 2 تو از نشستن و برخاستنم آگاهی،
|
|
و اندیشههایم را از دور میدانی.
|
|
\v 3 تو راه رفتن و آرمیدنم را سنجیدهای،
|
|
و با همۀ راههایم آشنایی.
|
|
\v 4 حتی پیش از آنکه سخنی بر زبانم آید
|
|
تو، ای خداوند، به تمامی از آن آگاهی.
|
|
\v 5 از پیش و از پس احاطهام کردهای،
|
|
و دست خویش را بر من نهادهای.
|
|
\v 6 چنین دانشی برایم بس شگفتانگیز است،
|
|
و چنان والا که بدان نتوانم رسید.
|
|
\v 7 از روح تو کجا بروم؟
|
|
از حضور تو کجا بگریزم؟
|
|
\v 8 اگر به آسمان فرا روم، تو آنجایی،
|
|
و اگر در هاویه بستر بگسترم، تو آنجا نیز هستی!
|
|
\v 9 اگر بر بالهای سحر پرواز کنم،
|
|
و در دوردستترین کرانهای دریا قرار گزینم،
|
|
\v 10 حتی آنجا نیز دست تو مرا راهنما خواهد بود،
|
|
و دست راستت مرا خواهد گرفت.
|
|
\v 11 اگر گویم: «بیگمان تاریکی مرا پنهان خواهد کرد،
|
|
و نورِ گرداگردم به شب بدل خواهد شد»،
|
|
\v 12 اما حتی تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست،
|
|
بلکه شب همچون روزْ روشن است؛
|
|
چراکه تاریکی و روشنایی نزد تو یکسان است.
|
|
\v 13 زیرا باطن مرا تو آفریدی؛
|
|
تو مرا در رَحِم مادرم در هم تنیدی.
|
|
\v 14 تو را سپاس میگویم، زیرا عجیب و مَهیب ساخته شدهام؛
|
|
اعمال تو شگفتانگیزند،
|
|
جان من این را نیک میداند.
|
|
\v 15 استخوانبندیام از تو پنهان نبود،
|
|
چون در نهان ساخته میشدم.
|
|
آنگاه که در ژرفای زمین تنیده میشدم،
|
|
\v 16 دیدگانت کالبد شکل ناگرفتۀ مرا میدید.
|
|
همۀ روزهایی که برایم رقم زده شد
|
|
در کتاب تو ثبت گردید،
|
|
پیش از آنکه هیچیک هنوز پدید آمده باشد.
|
|
\v 17 خدایا، اندیشههای تو برایم چه ارجمند است!
|
|
جملۀ آنها چه عظیم است!
|
|
\v 18 اگر بخواهم آنها را برشمارم،
|
|
از دانههای شن فزونتر است.
|
|
وقتی که بیدار میشوم،
|
|
هنوز با توام.
|
|
\v 19 خدایا، کاش که شریران را میکشتی!
|
|
ای مردمان خونریز، از من دور شوید!
|
|
\v 20 اینان به نیت بد از تو سخن میگویند؛
|
|
دشمنانت نام تو را به باطل میبرند.
|
|
\v 21 خداوندا، آیا از آنان که از تو نفرت دارند، متنفر نیستم،
|
|
و از آنان که علیه تو برمیخیزند، کراهت ندارم؟
|
|
\v 22 آری، با نفرت کامل از آنان متنفرم،
|
|
و ایشان را دشمن خویش میشمارم.
|
|
\v 23 خدایا مرا بیازما و دلم را بشناس؛
|
|
مرا امتحان کن و دغدغههایم را بدان.
|
|
\v 24 ببین که آیا در من راه اندوهبار هست،
|
|
و به راه جاودانی هدایتم فرما.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 140
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، مرا از مردمان شریر رهایی ده،
|
|
و از مردان خشونتکار محافظت فرما؛
|
|
\v 2 از آنان که در دلهای خود شرارت را تدبیر میکنند،
|
|
و هر روز جنگی برمیافروزند.
|
|
\v 3 زبان خود را چون مار تیز میکنند،
|
|
و زهر افعی زیر لبهایشان است. سِلاه
|
|
\v 4 خداوندا، مرا از دست شریران نگاه دار،
|
|
و از مردان خشونتکار محافظت فرما،
|
|
که برای لغزانیدن پاهایم تدبیر کردهاند.
|
|
\v 5 متکبران برایم دامی نهفتهاند؛
|
|
بندهای تورشان را گستردهاند،
|
|
و بر سر راهم تلهها گذاشتهاند. سِلاه
|
|
\v 6 خداوندا، به تو میگویم که «تو خدای من هستی»؛
|
|
ای خداوند، به فریاد التماسم گوش فرا ده.
|
|
\v 7 ای یهوه، خداوندگار من، که قوّتِ نجات من هستی،
|
|
تو سر مرا در روز جنگ محفوظ داشتی.
|
|
\v 8 خداوندا، آرزوهای شریران را برآورده مساز؛
|
|
مگذار در نقشههای شریرانۀ خود کامیاب شوند،
|
|
مبادا سرافراز گردند. سِلاه
|
|
\v 9 و اما سرهای آنان که مرا احاطهکردهاند،
|
|
به خباثت لبهایشان پوشیده شود.
|
|
\v 10 اخگرهای سوزان بر ایشان فرو افتد؛
|
|
در آتش افکنده شوند،
|
|
و در گودالهای پر از لجن بیفتند،
|
|
و هرگز برنخیزند!
|
|
\v 11 مگذار مرد بدگو در زمین استوار گردد،
|
|
باشد که بلا بهسرعت مرد خشونتکار را صید کند.
|
|
\v 12 میدانم که خداوند ستمدیدگان را دادرسی خواهد کرد،
|
|
و عدالت را برای نیازمندان به اجرا در خواهد آورد.
|
|
\v 13 هر آینه پارسایان نام تو را خواهند ستود،
|
|
و صالحان در حضور تو ساکن خواهند شد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 141
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، تو را میخوانم؛ نزد من بشتاب!
|
|
چون تو را میخوانم، به صدای من گوش فرا ده.
|
|
\v 2 دعای من به حضور تو چون بخور استوار شود،
|
|
و دستان برافراشتهام چون قربانی شامگاهی.
|
|
\v 3 خداوندا، بر دهانم نگاهبان بگذار،
|
|
و بر دَرِ لبهایم دیدبانی کن.
|
|
\v 4 دل مرا از گرایش به شرارت بازدار،
|
|
تا همراه مردان بدکار مرتکب اعمال زشت نشوم،
|
|
و از لذایذ ایشان نخورم!
|
|
\v 5 مرد پارسا مرا بزند، که محبت خواهد بود در حَقم،
|
|
و توبیخم کند، که روغن خواهد بود بر سَرم؛
|
|
و سَرِ من از آن ابا نخواهد داشت.
|
|
اما من همواره بر ضد اعمال بدکاران دعا خواهم کرد.
|
|
\v 6 وقتی حُکّام ایشان از صخرهها به زیر افکنده شوند،
|
|
آنگاه سخنان مرا خواهند شنید، زیرا که پسندیده است.
|
|
\v 7 خواهند گفت: «چنانکه کسی خیش زند و زمین را شیار کند،
|
|
استخوانهای ما بر دهانۀ هاویه پراکنده گشته است.»
|
|
\v 8 اما ای یهوه، خداوندگار من،
|
|
چشمان من به سوی توست؛
|
|
به تو پناه میآورم،
|
|
پس مرا بیدفاع مگذار.
|
|
\v 9 مرا از دامی که برایم نهادهاند نگاه دار،
|
|
و از تلۀ بدکاران.
|
|
\v 10 باشد که شریران با هم در تورهای خود گرفتار آیند،
|
|
در آن حال که من به سلامت میگذرم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 142
|
|
\p
|
|
\v 1 به آوای خود نزد خداوند فریاد برمیآورم؛
|
|
به آوای خود از خداوند التماس میکنم.
|
|
\v 2 گلایۀ خود را به حضور او میریزم
|
|
و تنگیهای خود را نزد او بیان میکنم.
|
|
\v 3 آنگاه که روح من در اندرونم مدهوش میشود،
|
|
تویی که راه مرا میدانی.
|
|
در راهی که در آن گام میزنم،
|
|
برایم دامی نهفتهاند.
|
|
\v 4 به جانب راست من بنگر و ببین
|
|
که کسی مرا در نظر نمیآورد؛
|
|
پناهگاهی برایم باقی نمانده،
|
|
و کسی در فکر جان من نیست.
|
|
\v 5 خداوندا نزد تو فریاد برمیآورم،
|
|
و میگویم، «تویی پناهگاه من،
|
|
و قسمت من در دیار زندگان.»
|
|
\v 6 به فریاد من توجه کن،
|
|
زیرا که بسیار درماندهام.
|
|
مرا از آزاردهندگانم برهان،
|
|
زیرا که از من نیرومندترند!
|
|
\v 7 جان مرا از زندان به در آور،
|
|
تا نام تو را سپاس گویم.
|
|
پارسایان دور مرا خواهند گرفت،
|
|
زیرا که تو بر من احسان خواهی کرد.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 143
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوندا، دعای مرا بشنو؛
|
|
در امانت خود به التماسم گوش فرا ده،
|
|
و در عدالت خود اجابتم فرما.
|
|
\v 2 بر خدمتگزار خود به داوری برمیا،
|
|
زیرا هیچ زندهای در پیشگاه تو پارسا نیست.
|
|
\v 3 دشمن بر جان من آزار روا داشته،
|
|
و حیات مرا بر زمین کوبیده است.
|
|
او مرا در تاریکی ساکن گردانیده است،
|
|
همچون کسانی که دیرزمانی مرده باشند!
|
|
\v 4 پس روح من در اندرونم مدهوش گشته،
|
|
و دل من در اندرونم متحیر گردیده است.
|
|
\v 5 روزگاران کهن را به یاد میآورم؛
|
|
در همۀ کردههای تو تأمل میکنم،
|
|
و به کارهای دست تو میاندیشم.
|
|
\v 6 دستهای خود را به سوی تو دراز میکنم،
|
|
جان من همچون زمین خشک، تشنۀ توست. سِلاه
|
|
\v 7 خداوندا، مرا بهزودی اجابت فرما،
|
|
زیرا که روح من هوش از کف میدهد.
|
|
روی خود را از من مپوشان،
|
|
مبادا همچون کسانی شوم که به گودال فرو میروند.
|
|
\v 8 صبحگاهان از محبت خود مرا بشنوان،
|
|
زیرا که بر تو توکل دارم.
|
|
راهی را که باید بروم به من بیاموز،
|
|
زیرا که نزد تو جان خود را برمیافرازم.
|
|
\v 9 خداوندا، مرا از دشمنانم رهایی ده،
|
|
زیرا که در تو خویشتن را پنهان میکنم.
|
|
\v 10 مرا بیاموز که ارادهات را به جا آورم،
|
|
زیرا که تو خدای من هستی.
|
|
روح نیکوی تو
|
|
مرا بر زمین هموار هدایت کند.
|
|
\v 11 بهخاطر نام خود، ای خداوند، مرا زنده بدار،
|
|
بهخاطر عدالت خود، جان مرا از تنگی به در آر.
|
|
\v 12 در محبت خود، دشمنانم را منقطع ساز،
|
|
و همۀ خصمان جانم را هلاک کن،
|
|
زیرا که من خادم تو هستم.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 144
|
|
\p
|
|
\v 1 خداوند که صخرۀ من است، متبارک باد،
|
|
او که دستان مرا برای جنگ تعلیم میدهد،
|
|
و انگشتان مرا به جهت نبرد.
|
|
\v 2 اوست محبت من و دژ من،
|
|
قلعۀ بلند من و رهانندۀ من،
|
|
سپر من و کسی که در او پناه میجویم،
|
|
آن که مردمان را مطیع من میگرداند!
|
|
\v 3 خداوندا، انسان چیست که او را در نظر آوری،
|
|
و پسر انسان که به او بیندیشی؟
|
|
\v 4 آدمی همچون نَفَسی است،
|
|
و روزهایش مانند سایهای که میگذرد.
|
|
\v 5 خداوندا، آسمانهای خود را خم کن و فرود بیا،
|
|
کوهها را لمس کن تا دود کنند.
|
|
\v 6 آذرخش را بفرست و ایشان را پراکنده کن،
|
|
تیرهایت را بینداز و ایشان را منهزم ساز.
|
|
\v 7 دست خویش را از اعلی دراز کن،
|
|
مرا برهان و از آبهای بسیار خلاصی ده،
|
|
از دست اجنبیان،
|
|
\v 8 که دهانشان دروغها میگوید،
|
|
و دست راستشان دست دروغ است.
|
|
\v 9 خدایا، تو را سرودی تازه خواهم سرود،
|
|
با چنگِ دهتار برای تو خواهم نواخت،
|
|
\v 10 برای تو که شاهان را ظفر میبخشی
|
|
و خادم خویش داوود را از شمشیر مرگبار میرهانی.
|
|
\v 11 مرا از دست اجنبیان برهان و خلاصی ده،
|
|
که دهانشان دروغها میگوید،
|
|
و دست راستشان دست دروغ است.
|
|
\v 12 آنگاه پسران ما در جوانی همچون نهالهای برومند خواهند بود،
|
|
و دختران ما همچون ستونهای خوشتراش برای ساختمان قصرها.
|
|
\v 13 انبارهای ما از هر گونه محصول انباشته خواهد شد،
|
|
و گلههای ما در دشتهایمان هزاران هزار خواهند زایید.
|
|
\v 14 رمههای ما به بارِ گران باردار خواهند شد
|
|
و گوسالهای را سِقط نخواهند کرد،
|
|
و در کوچههای ما هیچ نالهای نخواهد بود.
|
|
\v 15 خوشا به حال مردمانی که نصیب آنها این است،
|
|
خوشا به حال مردمانی که یهوه خدای ایشان است.
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 145
|
|
\p
|
|
\v 1 ای خدای من، ای پادشاه، تو را متعال خواهم خواند،
|
|
و نامت را متبارک خواهم گفت، تا ابدالآباد.
|
|
\v 2 تو را هر روزه متبارک خواهم خواند،
|
|
و نامت را ستایش خواهم کرد، تا ابدالآباد.
|
|
\v 3 خداوند بزرگ است و شایان ستایش بسیار؛
|
|
عظمت او را کاوش نتوان کرد.
|
|
\v 4 نسلی به نسل دیگر وصف اعمال تو را خواهند گفت،
|
|
و دلاوریهای تو را بیان خواهند کرد.
|
|
\v 5 من در شوکتِ پرجلالِ کبریایی تو تأمل خواهم کرد،
|
|
و در کارهای شگفتانگیز تو.
|
|
\v 6 آنان از قدرت اعمال مَهیب تو سخن خواهند گفت،
|
|
و من عظمت تو را بیان خواهم کرد.
|
|
\v 7 آنان آوازۀ نیکویی بیحد تو را منتشر خواهند کرد،
|
|
و در وصف عدالت تو شادمانه خواهند سرایید.
|
|
\v 8 خداوند فیّاض و رحیم است،
|
|
دیرخشم و آکنده از محبت.
|
|
\v 9 خداوند برای همگان نیکوست،
|
|
و رحمت او بر تمامی کارهای دست اوست.
|
|
\v 10 خداوندا، همۀ کارهای دست تو سپاست خواهند گفت،
|
|
و سرسپردگانت تو را متبارک خواهند خواند.
|
|
\v 11 از جلالِ پادشاهی تو سخن خواهند گفت،
|
|
و دلاوری تو را بیان خواهند کرد،
|
|
\v 12 تا بنیآدم را از دلاوریهای تو آگاه سازند،
|
|
و از شوکت پرجلال پادشاهی تو.
|
|
\v 13 پادشاهی تو پادشاهیجاودان است،
|
|
و سلطنت تو نسل اندر نسل.
|
|
[خداوند امین است نسبت به همۀ وعدههای خود،
|
|
و پر از محبت، نسبت به همۀ کارهای دست خویش.]
|
|
\v 14 خداوند دست همۀ کسانی را که در حال افتادن هستند، میگیرد،
|
|
و همۀ خمشدگان را بر پا میدارد.
|
|
\v 15 چشمان همگان به انتظار توست،
|
|
و تو روزیِشان را در وقتش میرسانی.
|
|
\v 16 دست خود را میگشایی،
|
|
و آرزوی هر موجود زنده را برمیآوری.
|
|
\v 17 خداوند عادل است در همۀ راههای خود،
|
|
و پر از محبت، در همۀ کارهای خویش.
|
|
\v 18 خداوند نزدیک است به همۀ آنان که او را میخوانند؛
|
|
به آنان که او را صادقانه میخوانند.
|
|
\v 19 او آرزوی ترسندگان خود را برمیآورد؛
|
|
و فریاد کمکشان را شنیده، نجاتشان میبخشد.
|
|
\v 20 خداوند همۀ دوستداران خود را نگاه میدارد،
|
|
اما شریران را به تمامی هلاک خواهد کرد.
|
|
\v 21 دهان من در ستایش خداوند سخن خواهد گفت.
|
|
باشد که تمامی آفریدگان نام قدوس او را متبارک خوانند، تا ابدالآباد!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 146
|
|
\p
|
|
\v 1 هَلِلویاه!
|
|
ای جان من، خداوند را ستایش کن!
|
|
\v 2 تا زندهام خداوند را ستایش خواهم کرد؛
|
|
تا وجود دارم برای خدای خود سرود ستایش خواهم خواند.
|
|
\v 3 بر امیران توکل مکنید،
|
|
بر آدمیزاد، که نزد او نجاتی نیست.
|
|
\v 4 چون روح او بیرون میرود، او به خاک برمیگردد،
|
|
و در همان روز تدبیرهایش نابود میشود.
|
|
\v 5 خوشا به حال آن که خدای یعقوب یاور اوست،
|
|
که امیدش بر یهوه خدای اوست؛
|
|
\v 6 بر صانع آسمان و زمین،
|
|
و دریا و هر چه در آن است،
|
|
بر او که امانت را تا به ابد نگاه میدارد؛
|
|
\v 7 که مظلومان را دادرسی میکند،
|
|
و گرسنگان را خوراک میدهد.
|
|
خداوند زندانیان را آزاد میسازد،
|
|
\v 8 خداوند چشمان کوران را میگشاید؛
|
|
خداوند خمشدگان را برمیافرازد،
|
|
خداوند پارسایان را دوست میدارد.
|
|
\v 9 خداوند بر غریبان دیدبانی میکند،
|
|
و حامی یتیمان و بیوهزنان است؛
|
|
اما راههای شریران را بیفرجام میگذارد.
|
|
\v 10 خداوند جاودانه پادشاهی میکند،
|
|
خدای تو، ای صَهیون، در همۀ اعصار.
|
|
هللویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 147
|
|
\p
|
|
\v 1 هللویاه،
|
|
زیرا خدای ما را سرائیدن نیکوست
|
|
و دلپذیر و شایسته است ستایش او.
|
|
\v 2 خداوند اورشلیم را بنا میکند،
|
|
و راندهشدگان اسرائیل را گرد میآورد.
|
|
\v 3 دلشکستگان را التیام میبخشد،
|
|
و زخمهایشان را میبندد.
|
|
\v 4 شمار ستارگان را تعیین میکند،
|
|
و هر یک از آنها را به نام میخواند.
|
|
\v 5 بزرگ است خداوندگار ما و بسیار نیرومند،
|
|
درک او نامتناهی است.
|
|
\v 6 خداوند فروتنان را برمیافرازد،
|
|
اما شریران را بر زمین میافکند.
|
|
\v 7 خداوند را با شکرگزاری بسرایید،
|
|
با چنگ برای خدای ما بنوازید.
|
|
\v 8 او آسمان را به ابرها میپوشاند،
|
|
و برای زمین باران مهیا میکند،
|
|
و سبزه را بر کوهها میرویاند.
|
|
\v 9 او حیوانات را خوراک میدهد،
|
|
زاغچهها را، که فریاد برمیآورند.
|
|
\v 10 از نیروی اسب خشنود نمیگردد،
|
|
و ساقهای انسان پسندیدۀ او نیست.
|
|
\v 11 خشنودی خداوند در ترسندگان اوست،
|
|
در آنان که به محبت او امیدوارند.
|
|
\v 12 ای اورشلیم، خداوند را بستا!
|
|
ای صَهیون، خدای خود را ستایش کن!
|
|
\v 13 زیرا او پشتبندهای دروازههایت را مستحکم میگرداند،
|
|
و فرزندانت را در اندرونت برکت میدهد.
|
|
\v 14 او صلح را بر مرزهایت حکمفرما میسازد،
|
|
و تو را به مغز گندم سیر میگرداند.
|
|
\v 15 فرمان خود را بر زمین میفرستد،
|
|
و کلام او بهسرعت میدود.
|
|
\v 16 برف را چون پشم ارزانی میدارد،
|
|
و ژاله را همچون خاکستر میپراکند.
|
|
\v 17 تگرگ را چون خُردهنانها فرو میریزد،
|
|
کیست که در برابر سرمای او تواند ایستاد؟
|
|
\v 18 او کلام خود را میفرستد و آنها را آب میکند،
|
|
باد خویش را میوزاند و آبها روان میشود.
|
|
\v 19 کلام خود را به یعقوب بیان میدارد،
|
|
و فرایض و قوانین خود را به اسرائیل.
|
|
\v 20 او با هیچ قومی چنین نکرده است،
|
|
و قوانین او را نشناختهاند.
|
|
هللویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 148
|
|
\p
|
|
\v 1 هللویاه!
|
|
خداوند را از آسمان بستایید،
|
|
در عرش برین او را بستایید.
|
|
\v 2 ای همۀ فرشتگانش او را بستایید،
|
|
ای همۀ لشکریانش، او را بستایید.
|
|
\v 3 ای خورشید و ماه، او را بستایید،
|
|
ای همۀ ستارگان درخشان، او را بستایید.
|
|
\v 4 ای فلکالافلاک، او را بستایید،
|
|
و ای آبهایی که فوق آسمانهایید.
|
|
\v 5 اینان همه نام خداوند را بستایند،
|
|
زیرا که او امر فرمود، و آفریده شدند.
|
|
\v 6 و آنها را بر پا داشت، تا ابدالآباد،
|
|
و فریضهای قرار داد که از آن در نتوان گذشت.
|
|
\v 7 خداوند را از زمین بستایید،
|
|
ای جانداران بزرگ دریایی و همۀ ژرفاها؛
|
|
\v 8 ای آذرخش و تگرگ و برف و ابر،
|
|
و ای بادهای توفانی که امر او را به جا میآورید!
|
|
\v 9 ای کوهها و همۀ تپهها،
|
|
ای درختان میوه و همۀ سروها؛
|
|
\v 10 ای وحوش و همۀ چارپایان،
|
|
ای خزندگان و پرندگان بالدار؛
|
|
\v 11 ای شاهان زمین و تمامی قومها،
|
|
ای امیران و همۀ حکام جهان؛
|
|
\v 12 ای مردان جوان و دوشیزگان،
|
|
ای پیران و ای جوانان.
|
|
\v 13 اینان همه، نام خداوند را بستایند،
|
|
زیرا تنها نام او متعال است؛
|
|
شکوه او فوق زمین و آسمان است.
|
|
\v 14 او شاخی برای قوم خود برافراشته است،
|
|
ستایش برای همۀ سرسپردگانش،
|
|
برای بنیاسرائیل که قومی نزدیک به اویند.
|
|
هللویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 149
|
|
\p
|
|
\v 1 هللویاه!
|
|
خداوند را سرودی تازه بسرایید،
|
|
و ستایش او را در جماعت سرسپردگان.
|
|
\v 2 اسرائیل در صانع خود شادی کند،
|
|
و فرزندان صَهیون از شاه خود به وجد آیند.
|
|
\v 3 رقصکنان نام او را بستایند،
|
|
و با دف و بربط برایش بنوازند!
|
|
\v 4 زیرا خداوند از قوم خویش خشنود است،
|
|
او ستمدیدگان را به نجات میآراید.
|
|
\v 5 سرسپردگان در این افتخار شادی کنند،
|
|
و بر بسترهای خود شادمانه بسرایند.
|
|
\v 6 ستایش خدا در دهانشان باشد،
|
|
و شمشیر دو دم در دستانشان.
|
|
\v 7 تا از قومها انتقام کشند،
|
|
و ملتها را به مجازات رسانند؛
|
|
\v 8 تا شاهانشان را به زنجیرها ببندند،
|
|
و بزرگانشان را به پابندهای آهنین؛
|
|
\v 9 تا داوری مکتوب را در حقشان به اجرا بگذارند.
|
|
این افتخار است برای همۀ سرسپردگان او.
|
|
هللویاه!
|
|
|
|
\s5
|
|
\c 150
|
|
\p
|
|
\v 1 هللویاه!
|
|
خدا را در قُدسش بستایید!
|
|
او را در فَلَکِ پرقدرتش بستایید!
|
|
\v 2 او را به سبب کارهای مقتدرانهاش بستایید!
|
|
او را فراخور عظمتِ بسیارش بستایید!
|
|
\v 3 او را با نوای کَرِنا بستایید!
|
|
او را با چنگ و بربط بستایید!
|
|
\v 4 او را با دف و رقص بستایید!
|
|
او را با سازهای زِهی و نی بستایید!
|
|
\v 5 او را با سَنجها بستایید!
|
|
او را با سَنجهای بلندآوا بستایید!
|
|
\v 6 هر چه جان دارد خداوند را بستاید!
|
|
هللویاه!
|