fa_nmv/13-1CH.usfm

1138 lines
165 KiB
Plaintext
Raw Permalink Blame History

This file contains ambiguous Unicode characters

This file contains Unicode characters that might be confused with other characters. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

\id 1CH Unlocked Literal Bible
\ide UTF-8
\h ۱تواریخ
\toc1 ۱تواریخ
\toc2 ۱تواریخ
\toc3 1ch
\mt1 ۱تواریخ
\s5
\c 1
\p
\v 1 آدم، شِیث، اَنوش،
\v 2 قینان، مَهَلَلئیل، یارِد،
\v 3 خَنوخ، مَتوشالَح، لَمِک،
\v 4 نوح. پسران نوح، سام، حام و یافِث بودند.
\v 5 پسران یافِث، جومِر، ماجوج، مَدای، یاوان، توبال، ماشِک و تیراس بودند.
\v 6 پسران جومِر، اَشکِناز، ریفات و توجَرمَه بودند.
\v 7 پسران یاوان، اِلیشَه، تَرشیش، کِتّیم و رودانیم بودند.
\v 8 پسران حام، کوش، مِصرایِم، فوط و کنعان بودند.
\v 9 پسران کوش، سِبا، حَویلَه، سَبتا، رَعَمَه و سَبتِکا بودند. پسران رَعَمَه، صَبا و دِدان بودند.
\v 10 کوش پدر نِمرود بود، و نِمرود نخستین دلاورِ روی زمین شد.
\v 11 مِصرایِم پدرِ لودیم، عَنامیم، لِهابیم و نَفتوخیم بود،
\v 12 و نیز پدرِ فَتروسیم، کَسلوحیم (که فلسطینیان از ایشان پدید آمدند)، و کَفتوریم.
\v 13 نخست‌زادۀ کنعان، صیدون بود و دیگر پسرش، حیت؛
\v 14 نوادگان کنعان، یِبوسیان، اَموریان، جِرجاشیان،
\v 15 حِویان، عَرْقیان، سینیان،
\v 16 اَروادیان، صِماریان و حَماتیان بودند.
\v 17 پسران سام، عیلام، آشور، اَرفَکشاد، لود و اَرام بودند و پسران اَرام، عوص، حول، جاتِر و ماشِک.
\v 18 اَرفَکشاد پدر شِلَخ بود، و شِلَخ پدرِ عِبِر.
\v 19 برای عِبِر دو پسر زاده شد: یکی فِلِج نام داشت، زیرا زمین در روزگار او تقسیم شد، و نام برادرش یُقطان بود.
\v 20 یُقطان پدرِ اَلموداد، شِلِف، حَضَرمَوِت، یِرَخ،
\v 21 هَدورام، اوزال، دِقلَه،
\v 22 عوبال، اَبیمائیل، صَبا،
\v 23 اوفیر، حَویلَه و یوباب بود. اینان همگی پسران یُقطان بودند.
\v 24 سام، اَرفَکشاد، شِلَخ،
\v 25 عِبِر، فِلِج، رِعو،
\v 26 سِروج، ناحور، تارَح
\v 27 و اَبرام که همان ابراهیم است.
\v 28 پسران ابراهیم، اسحاق و اسماعیل بودند.
\v 29 نسب‌نامۀ ایشان چنین است: نِبایوت نخست‌زادۀ اسماعیل، قیدار، اَدبِئیل، مِبسام،
\v 30 مِشماع، دومَه، مَسّا، حَدَد، تیما،
\v 31 یِطور، نافیش و قِدِمَه. اینها پسران اسماعیل بودند.
\v 32 پسران قِطوره، مُتَعِۀ ابراهیم: قِطوره، زِمران و یُقشان و مِدان و مِدیان و یِشباق و شواَح را زایید. پسران یُقشان، صَبا و دِدان بودند.
\v 33 پسران مِدیان، عِفَه و عیفِر و خَنوخ و اَبیداع و اِلداعَه بودند. اینان همگی پسران قِطوره بودند.
\v 34 ابراهیم پدر اسحاق بود، و پسران اسحاق، عیسو و اسرائیل بودند.
\v 35 پسران عیسو، اِلیفاز، رِعوئیل، یِعوش، یَعلام و قورَح بودند.
\v 36 پسران اِلیفاز، تیمان، اومار، صِفوا، جَعتام و قِناز بودند، و نیز عَمالیق که مادرش تِمناع بود.
\v 37 پسران رِعوئیل، نَخَت، زِراح، شَمَّه و مِزَّه بودند.
\v 38 پسران سِعیر، لوطان، شوبال، صِبِعون، عَنَه، دیشان، اِصِر و دیشان بودند.
\v 39 پسران لوطان، حوری و هومام بودند و خواهر لوطان، تِمناع بود.
\v 40 پسران شوبال، عَلیان، مَنَحَت، عیبال، شِفو و اونام بودند. پسرانِ صِبِعون، اَیَه و عَنَه بودند.
\v 41 پسر عَنَه، دیشون بود و پسران دیشون، حَمران و اِشبان و یِتران و کِران بودند.
\v 42 پسران اِصِر، بِلهان و زَعَوان و یَعَقان بودند. پسرانِ دیشان، عوص و اَران بودند.
\v 43 پیش از آنکه پادشاهی بر بنی‌اسرائیل سلطنت کند، در سرزمین اَدوم این پادشاهان سلطنت می‌کردند: بِلاع پسر بِعور، که نام شهر او دینهابَه بود.
\v 44 پس از مرگ بِلاع، یوباب پسر زِراح از بُصرَه، به جای او پادشاه شد.
\v 45 پس از مرگ یوباب، حوشام از سرزمین تیمانیان به جایش پادشاه شد.
\v 46 پس از مرگ حوشام، هَدَد پسر بِداد که مِدیان را در سرزمین موآب شکست داد، به جای او پادشاه شد. نام شهر او، عَویت بود.
\v 47 پس از مرگ هَدَد، سَملَه از مَسریقَه به جایش پادشاه شد.
\v 48 پس از مرگ سَملَه، شائول از رِحوبوت واقع در کنار رود به جای او پادشاه شد.
\v 49 پس از مرگ شائول، بَعَل‌حانان پسر عَکبور به جایش پادشاه شد.
\v 50 پس از مرگ بَعَل‌حانان، هَدَد به جای او پادشاه شد. نام شهر او، فاعو بود و نام زنش مِهیطَبئیل، دختر مَطرِد دختر می‌ذاهَب.
\v 51 و هَدَد نیز بمُرد. امیرانِ اَدوم از این قرار بودند: تِمناع، عَلیَه، یِتیت،
\v 52 اُهولیبامَه، ایلَه، فینون،
\v 53 قِناز، تیمان، مِبصار،
\v 54 مَجدیئیل و عیرام. اینان امیرانِ اَدوم بودند.
\s5
\c 2
\p
\v 1 پسران اسرائیل از این قرار بودند: رِئوبین، شمعون، لاوی، یهودا، یِساکار، زِبولون،
\v 2 دان، یوسف، بِنیامین، نَفتالی، جاد و اَشیر.
\v 3 پسران یهودا، عیر، اونان و شیلَه بودند. این سه پسر را بَتشوعَۀ کنعانی برای یهودا زایید. اما عیر، نخست‌زادۀ یهودا، در نظر خداوند شریر بود. پس خداوند او را کشت.
\v 4 همچنین تامار، عروس یهودا، فِرِص و زِراح را برای وی زایید. یهودا بر روی هم پنج پسر داشت.
\v 5 پسران فِرِص، حِصرون و حامول بودند.
\v 6 پسران زِراح، زِمری و ایتان و هیمان و کَلکول و دارَع بودند، یعنی بر روی هم پنج تن.
\v 7 پسر کَرْمی، عَخار، آزاردهندۀ اسرائیل بود که در خصوص اشیاء وقفی خیانت ورزید.
\v 8 پسر ایتان، عَزَریا بود.
\v 9 پسران حِصرون که برایش زاده شدند، یِرَخمِئیل، رام و کالیب بودند.
\v 10 رام پدرِ عَمّیناداب، و عَمّیناداب پدر نَحشون بود که بنی‌یهودا را رهبری کرد.
\v 11 نَحشون پدر سَلما، و سَلما پدر بوعَز بود.
\v 12 بوعَز پدر عوبید، و عوبید پدر یَسا بود.
\v 13 پسرانِ یَسا اینها بودند: نخست‌زاده‌اش اِلیاب، دوّم، اَبیناداب، سوّم شِمِعا،
\v 14 چهارم نِتَنئیل، پنجم رَدّای،
\v 15 ششم اوصِم، و هفتم داوود.
\v 16 خواهران ایشان، صِرویَه و اَبیجایِل بودند. پسران صِرویَه، اَبیشای و یوآب و عَسائیل بودند، یعنی سه پسر.
\v 17 اَبیجایِل، عَماسا را زایید، و پدرِعَماسا، یِتِرِ اسماعیلی بود.
\v 18 کالیب پسر حِصرون از همسر خود عَزوبَه و نیز از یِریعوت صاحب فرزندانی شد. پسران او اینها بودند: یِشِر، شوباب و اَردون.
\v 19 کالیب پس از مرگِ عَزوبَه، اِفرات را به زنی گرفت، و او حور را برایش زایید.
\v 20 حور پدرِ اوری بود، و اوری پدرِ بِصَلئیل.
\v 21 پس از آن، حِصرون با دختر ماکیر پدر جِلعاد همبستر شد؛ حِصرون در سن شصت سالگی وی را به زنی گرفته بود، و او برایش سِجوب را زایید.
\v 22 سِجوب پدر یائیر بود، که در سرزمین جِلعاد بیست و سه شهر داشت.
\v 23 اما جِشور و اَرام، حَووت‌یائیر و قِنات و توابعش را که شصت شهر بود، از ایشان گرفتند. اینان همگی نوادگان ماکیر پدر جِلعاد بودند.
\v 24 پس از مرگ حِصرون در کالیبِ اِفراتَه، اَبیّا زن حِصرون، اَشحور پدر تِقوعَ را برایش زایید.
\v 25 پسران یِرَخمِئیل، نخست‌زادۀ حِصرون، از این قرار بودند: نخست‌زاده‌اش رام، بونَه، اورِن، اوصِم و اَخیّا.
\v 26 نیز یِرَخمِئیل زن دیگری داشت به نام عَطارَه، که مادرِ اونام بود.
\v 27 پسران رام نخست‌زادۀ یِرَخمِئیل، مَعَص و یامین و عِقِر بودند.
\v 28 پسران اونام، شَمّای و یاداع بودند. پسران شَمّای، ناداب و اَبیشور بودند.
\v 29 نام زن اَبیشور، اَبیحایِل بود، که اَحبان و مولید را برای وی زایید.
\v 30 پسران ناداب، سِلِد و اَفّایِم بودند. سِلِد بی‌اولاد مُرد.
\v 31 پسر اَفّایِم، یِشعی بود. پسر یِشعی، شیشان بود و پسر شیشان، اَحلای.
\v 32 پسران یاداع برادرِ شَمّای، یِتِر و یوناتان بودند. یِتِر بی‌اولاد مُرد.
\v 33 پسران یوناتان، فِلِت و زازا بودند. اینها نوادگان یِرَخمِئیل بودند.
\v 34 و اما شیشان را پسری نبود، بلکه تنها دختران داشت. اما او را غلامی مصری بود، یَرحاع نام.
\v 35 پس شیشان دخترش را به غلام خود یَرحاع به زنی داد، و او عَتّای را برای وی زایید.
\v 36 عَتّای پدر ناتان بود، و ناتان پدرِ زاباد.
\v 37 زاباد پدر اِفلال، اِفلال پدر عوبید،
\v 38 عوبید پدر یِیهو، یِیهو پدر عَزَریا،
\v 39 عَزَریا پدر حالِص، حالِص پدر اِلِعاسَه،
\v 40 اِلِعاسَه پدر سِسمای، سِسمای پدر شَلّوم،
\v 41 شَلّوم پدر یِقَمیا، و یِقَمیا پدر اِلیشَمَع بود.
\v 42 پسران کالیب، برادر یِرَخمِئیل، از این قرار بودند: نخست‌زاده‌اش میشَع که پدر زیف بود، و پسرش مَریشَه که پدر حِبرون بود.
\v 43 پسران حِبرون، قورَح، تَپُّواَخ، راقِم و شِمَع بودند.
\v 44 شِمَع، پدر راحَم و راحَم پدر یُرقِعام بود. راقِم پدر شَمّای بود.
\v 45 پسر شَمّای، مَعون بود، و مَعون پدر بِیت‌صور بود.
\v 46 همچنین عِفَه، مُتَعِۀ کالیب، حَران، موصا و جازیز را زایید. پدر جازیز، حَران بود.
\v 47 پسران یَهدای، رِجِم، یوتام، جِشان، فِلِط، عِفَه و شاعَف بودند.
\v 48 مَعَکاه، مُتَعِۀ کالیب، شِبِر و تِرحَنَه را زایید.
\v 49 او همچنین شاعَف پدر مَدمَنَّه، شِوا پدر مَکبینا، و پدر جِبْعا را زایید. دختر کالیب، عَکسَه بود.
\v 50 اینها نوادگان کالیب بودند.
پسران حور، نخست‌زادۀ اِفراتَه، از این قرار بودند: شوبال پدر قَریه‌یِعاریم،
\v 51 سَلما پدر بِیت‌لِحِم و حاریف پدر بِیت‌جادِر.
\v 52 نوادگان شوبال پدر قَریه‌یِعاریم، هَرُواِه، یعنی نیمی از مِنوحوت بودند.
\v 53 و طایفه‌های قَریه‌یِعاریم از این قرار بودند: یِتریان، فوتیان، شوماتیان و مِشراعیان. از این طایفه‌ها، صُرعاتیان و اِشتائُلیان پدید آمدند.
\v 54 پسران سَلما، بِیت‌لِحِم، نطوفاتیان، عَطروت‌بِیت‌یوآب، نیمی از مَنَحَتیان، و صُرعیان بودند.
\v 55 طایفه‌های کاتبانی که در یَعبیص سکنی داشتند، از این قرار بودند: تِرعاتیان، شیمِعاتیان و سوکاتیان. اینان قینیانی بودند که از حَمَّت پدر خاندان رِکاب پدید آمدند.
\s5
\c 3
\p
\v 1 اینانند پسران داوود که در حِبرون برایش زاده شدند: نخست‌زاده‌اش اَمنون، از اَخینوعَمِ یِزرِعیلی؛ دوّمین، دانیال، از اَبیجایِلِ کَرمِلی؛
\v 2 سوّمین، اَبشالوم، پسر مَعَکاه دخترِ تَلمای، پادشاه جِشور؛ چهارمین، اَدونیا، پسر حَجّیت؛
\v 3 پنجمین، شِفَطیا، از اَبیطال، و ششمین یِترِعام، از عِجلَه همسر داوود.
\v 4 این شش تن در حِبرون برای داوود زاده شدند، جایی که او هفت سال و نیم سلطنت کرد. داوود سی و سه سال نیز در اورشلیم سلطنت نمود،
\v 5 و اینان در اورشلیم برایش زاده شدند: شِمِعا، شوباب، ناتان و سلیمان، که این چهار تن از بَتشِبَع دختر عَمّیئیل بودند؛
\v 6 و نیز یِبحار، اِلیشوعَ، اِلیفِلِط،
\v 7 نوجَه، نِفِج، یافیَع،
\v 8 اِلیشَمَع، اِلیاداع و اِلیفِلِط، یعنی نُه تن.
\v 9 تمامی اینها پسران داوود بودند، و او افزون بر این از مُتَعِه‌هایش نیز پسران داشت؛ و تامار خواهر اینها بود.
\v 10 پسر سلیمان، رِحُبعام بود و پسر او، اَبیّا؛ پسر او، آسا؛ پسر او، یَهوشافاط؛
\v 11 پسر او، یِهورام؛ پسر او، اَخَزیا؛ پسر او، یوآش؛
\v 12 پسر او، اَمَصیا؛ پسر او، عَزَریا؛ پسر او، یوتام؛
\v 13 پسر او، آحاز؛ پسر او، حِزِقیا؛ پسر او، مَنَسی؛
\v 14 پسر او، آمون، و پسر او، یوشیا.
\v 15 پسران یوشیا، نخست‌زاده‌اش یوحانان، دوّمین، یِهویاقیم، سوّمین، صِدِقیا و چهارمین، شَلّوم بودند.
\v 16 نوادگان یِهویاقیم، پسرش یِهویاکین و پسر وی، صِدِقیا بودند.
\v 17 پسران یِهویاکینِ اسیر، از این قرار بودند: پسرش شِئَلتیئیل،
\v 18 مَلکیرام، فِدایاه، شِناَصَّر، یِقَمیا، هوشاماع و نِدَبیا.
\v 19 پسران فِدایاه، زروبابِل و شِمعی بودند. پسران زروبابِل، مِشُلّام و حَنَنیا بودند، که خواهرشان شِلومیت بود؛
\v 20 و نیز حَشوبَه، اوهِل، بِرِخیا، حَسَدیا و یوشَب‌حِسِد، یعنی پنج تن.
\v 21 پسران حَنَنیا، فِلَطیا و یِشَعیا بودند؛ پسر یِشَعیا، رِفایا بود؛ پسر او اَرنان، پسر او عوبَدیا، و پسر او، شِکَنیا.
\v 22 نوادگان شِکَنیا عبارت بودند از شِمَعیا، و پسران شِمَعیا، حَطّوش، یِجال، باریَح، نِعَریا و شافاط بودند، یعنی شش تن.
\v 23 پسران نِعَریا، اِلیوعینای، حِزْقیا و عَزریقام بودند، یعنی سه تن.
\v 24 پسران اِلیوعینای، هودایا، اِلیاشیب، فِلایا، عَقّوب، یوحانان، دِلایا و عَنانی بودند، یعنی هفت تن.
\s5
\c 4
\p
\v 1 پسران یهودا، فِرِص، حِصرون، کَرْمی، حور و شوبال بودند.
\v 2 رِآیا پسر شوبال، پدر یَحَت بود و یَحَت، پدرِ اَخومای و لاهَد. اینانند طوایف صُرعاتیان.
\v 3 پسران عیطام از این قرار بودند: یِزرِعیل، یِشما و یِدباش؛ نام خواهر ایشان، هَصِلِلفونی بود.
\v 4 فِنوئیل پدر جِدور بود، و عِزِر پدرِ خوشَه. اینها بودند نوادگانِ حور، نخست‌زادۀ اِفراتَه، پدر بِیت‌لِحِم.
\v 5 اَشحور پدر تِقوعَ دو زن داشت، به نامهای حِلا و نَعَرَه.
\v 6 نَعَرَه برای او اَخُزّام، خِفِر، تیمانی و هااَخَشطاری را زایید. اینها فرزندان نَعَرَه بودند.
\v 7 پسران حِلا، صِرِت، صوحَر و اِتنان بودند.
\v 8 قوص پدرِ عَنوب، صوبیبَه و طایفه‌های اَخَرحیل پسر هاروم بود.
\v 9 یَعبیص از برادران خود شریف‌تر بود. مادرش او را یَعبیص نام نهاده، گفت: «زیرا او را با درد زاییدم.»
\v 10 یَعبیص نزد خدای اسرائیل استدعا کرده، گفت: «کاش که مرا برکت دهی و حدود مرا وسیع گردانی؛ کاش که دست تو همراه من باشد و مرا از بلا نگاه داری تا از درد به دور باشم.» و خدا آنچه را یَعبیص خواست، بدو بخشید.
\v 11 کِلوب، برادر شوحَه، پدر مِحیر بود و مِحیر، پدر اِشتون.
\v 12 اِشتون پدر بِیت‌رافا، فاسیَح و تِحِنَّه بود، و تِحِنَّه، پدر عیرناحاش. اینان مردمان ریقَه بودند.
\v 13 پسران قِناز، عُتنِئیل و سِرایا بودند. پسران عُتنِئیل، حَتات و مِعونوتای بودند.
\v 14 مِعونوتای پدر عُفرَه بود؛ سِرایا پدر یوآب بود و یوآب، پدرِ جی‌حَراشیم، که چنین نامیده می‌شدند زیرا صنعتگر بودند.
\v 15 پسران کالیب پسر یِفُنّه، عیرو، ایلَه و ناعَم بودند. پسر ایلَه، قِناز بود.
\v 16 پسران یِهَلِلئیل، زیف، زیفَه، تیریا و اَسَرئیل بودند.
\v 17 پسران عِزرَه، یِتِر، مِرِد، عافِر و یالون بودند. اینها فرزندان بِتیَه دختر فرعون هستند که مِرِد او را به زنی گرفته بود: او مریم، شَمّای، و یِشبَح پدر اِشتِموعَ را آبستن شده، بزاد.
\v 18 (زن مِرِد که اهل یهودا بود، برای او یارِد پدر جِدور، حِبِر پدر سوکو، و یِقوتیئیل پدر زانُواَخ را زایید.) اینان بودند پسران بِتیَه دختر فرعون که مِرِد او را به زنی گرفته بود.
\v 19 پسران زنِ هودیا خواهر ناحَم، پدرانِ قِعیلَۀ جارَمی و اِشتِموعَ مَعَکایی بودند.
\v 20 پسران شیمون، اَمنون، رِنَّه، بِن‌حانان و تیلون بودند. پسران یِشعی، زُوحیت و بِن‌زُوحیت بودند.
\v 21 پسران شیلَه پسر یهودا اینها بودند: عیر پدر لیکَه، لَعَدَه پدر مَریشَه، و طایفه‌های خاندان کتان‌دوزان در بِیت‌اَشبیَع؛
\v 22 و نیز یوقیم، مردان کوزیبا، یوآش و ساراف، که در موآب و یِشوبی‌لِحِم حکومت کردند. این اسناد، باستانی هستند.
\v 23 اینان کوزه‌گرانی بودند که در نِتاعیم و جِدیرَه سکنی داشتند و در آنجا در خدمت پادشاه به سر می‌بردند.
\v 24 پسران شمعون اینها بودند: نِموئیل، یامین، یاریب، زِراح و شائول؛
\v 25 پسر شائول، شَلّوم بود؛ پسر او، مِبسام، و پسر او، مِشماع.
\v 26 نوادگان مِشماع اینها بودند: پسرش حَمّوئیل، پسر او، زَکّور، و پسر او، شِمعی.
\v 27 شِمعی را شانزده پسر و شش دختر بود، ولی برادرانش فرزندان بسیار نداشتند و طایفه‌های ایشان مانند مردان یهودا زیاد نشدند.
\v 28 آنان در بِئِرشِبَع، مولادَه، حَصَر‌شوعال،
\v 29 بِلهَه، عِصِم، تولاد،
\v 30 بِتوئیل، حُرما، صِقلَغ،
\v 31 بِیت‌مَرکَبوت، حَصَرسوسیم، بِیت‌بِرئی و شَعَرایِم می‌زیستند. این شهرها تا پیش از سلطنت داوود متعلق به ایشان بود.
\v 32 روستاهای ایشان عبارت بود از: عیطام، عَین، رِمّون، توکِن و عاشان، یعنی پنج شهر؛
\v 33 و نیز تمامی روستاهای اطراف این شهرها، تا بَعَلَت. اینها بود مکان سکونت ایشان، و نسب‌نامه‌های خود را داشتند.
\v 34 مِشوباب، یَملِک، یوشَه پسر اَمَصیا،
\v 35 یوئیل، یِیهو پسر یوشیبیا پسر سِرایا، پسر عَسیئیل،
\v 36 اِلیوعینای، یَعَکوبَه، یِشوحایا، عَسایا، عَدیئیل، یِسیمیئیل، بِنایا،
\v 37 زیزا پسر شِفعی پسر اَلّون پسر یِدایا پسر شِمری پسر شِمَعیا.
\v 38 اینان که نام برده شدند، رهبران طایفه‌هایشان بودند، و خاندانهایشان بسیار زیاد شد.
\v 39 ایشان در جستجوی چراگاه برای گله‌های خویش به مَدخلِ جِدور تا به جانب شرقی وادی رفتند،
\v 40 و در آنجا چراگاههای خوب و حاصلخیز یافتند. آن سرزمین، وسیع و امن و آرام بود، زیرا ساکنین قبلیِ آن از نسل حام بودند.
\v 41 اینان که نامشان ثبت شد، در روزگار حِزِقیا پادشاه یهودا آمدند و خیمه‌های آنان و مِعونیانی را که در آنجا بودند از بین بردند، و آنان را تا به امروز نابود ساخته، در جای ایشان ساکن شدند زیرا در آنجا برای گله‌هایشان چراگاه وجود داشت.
\v 42 و برخی از ایشان، یعنی پانصد تن از مردان شمعون، به سرکردگیِ فِلَطیا، نِعَریا، رِفایا و عُزّیئیل، پسران یِشعی، به کوه سِعیر رفتند.
\v 43 آنان باقیماندگان عَمالیقیانی را که گریخته بودند، شکست داده و تا به امروز در آنجا ساکن شده‌اند.
\s5
\c 5
\p
\v 1 اینانند پسران رِئوبین، نخست‌زادۀ اسرائیل؛ زیرا که رِئوبین نخست‌زاده بود، اما از آنجا که بستر پدر خود را بی‌حرمت ساخت، حق نخست‌زادگی او به پسران یوسف، پسر اسرائیل، داده شد. از این رو در نسب‌نامه ثبت نشده که او نخست‌زاده است؛
\v 2 اگرچه یهودا بر برادرانش برتری یافت و رهبری از او برخاست، اما حقِ نخست‌زادگی از آنِ یوسف بود.
\v 3 باری، پسران رِئوبین، نخست‌زادۀ اسرائیل، خَنوخ، فَلّو، حِصرون و کَرْمی بودند.
\v 4 نسل یوئیل: پسرش شِمَعیا، پسر او جوج، پسر او شِمعی،
\v 5 پسر او میکاه، پسر او رِآیا، پسر او بَعَل،
\v 6 و پسر او بِئیرَه که رهبر رِئوبینیان بود و تِغلَت‌فِلاِسِر پادشاه آشور او را به تبعید برد.
\v 7 خویشان وی بر حسب طوایفشان به هنگام ثبت نسب‌نامه‌های نسلهایشان: رئیسِ ایشان یِعیئیل، زکریا،
\v 8 و بِلاع پسر عَزاز پسر شِمَع پسر یوئیل، که در عَروعیر، تا نِبو و بَعَل‌مِعون، ساکن بود.
\v 9 آنان همچنین به جانب شرق تا به مدخل بیابان در این سوی فُرات مسکن داشتند، زیرا احشام ایشان در سرزمین جِلعاد زیاد شده بود.
\v 10 ایشان در روزگار شائول با هاجْریان جنگیدند، و هاجْریان به دست ایشان افتادند. پس ایشان در خیمه‌های هاجْریان، در سرتاسر منطقۀ شرقی جِلعاد، ساکن شدند.
\v 11 نوادگان جاد مقابل رِئوبینیان در سرزمین باشان تا سرحد سَلِخَه مسکن داشتند.
\v 12 رئیس ایشان یوئیل بود؛ شافام دوّم بود، و نیز یَعنای و شافاط، که همگی در باشان بودند.
\v 13 خویشان ایشان بر حسب خاندانهایشان، میکائیل، مِشُلّام، شِبَع، یورای، یَعکان، زیَع و عِبِر، یعنی هفت تن بودند.
\v 14 اینان بودند پسران اَبیحایِل، پسر حوری پسر یارُاَخ پسر جِلعاد پسر میکائیل پسر یِشیشای پسر یَحدو پسر بوز.
\v 15 اَخی پسر عَبدیئیل پسر جونی، رئیس خاندانشان بود.
\v 16 آنان در جِلعاد می‌زیستند، یعنی در باشان و توابعش، و در تمامی چراگاههای شارون تا سرحدات آنها.
\v 17 پس اینها به تمامی در روزگار یوتام پادشاه یهودا، و در روزگار یِرُبعام پادشاه اسرائیل، در نسب‌نامه‌ها ثبت گردیدند.
\v 18 از میان رِئوبینیان و جادیان و نیم قبیلۀ مَنَسی، دلاورمردانی که سپر و شمشیر برمی‌داشتند و کمانگیر و جنگ‌آزموده بودند، بر روی هم ۴۴۷۶۰ تن بودند.
\v 19 آنان با هاجْریان و یِطور و نافیش و نوداب جنگیده،
\v 20 بر ایشان ظفر یافتند، زیرا خدا هاجْریان و تمامی کسانی را که با آنها بودند به دست ایشان تسلیم کرد، از آن رو که هنگام جنگ نزد خدا فریاد برآوردند، و او خواهش ایشان را اجابت فرمود زیرا که بدو توکل‌کردند.
\v 21 آنان احشامِ هاجْریان را، یعنی پنجاه هزار شتر و دویست و پنجاه هزار گوسفند و دو هزار الاغ را با یکصد هزار تن، به تاراج بردند.
\v 22 از آنجا که جنگ از جانب خدا بود، بسیاری کشته شدند. پس ایشان تا زمان تبعید، در جای آنان ساکن بودند.
\v 23 مردمان نیم قبیلۀ مَنَسی در زمین ساکن شده، از باشان تا بَعَل‌حِرمون، سِنیر و کوه حِرمون، بسیار کثیر گشتند.
\v 24 اینان بودند سران خاندانهایشان: عافِر، یِشعی، اِلیئیل، عِزریئیل، اِرمیا، هودَوْیا و یَحدیئیل. اینان جنگاورانی دلاور، مردانی نامدار، و سران خاندانهایشان بودند.
\v 25 با این حال، به خدای پدرانشان خیانت ورزیده، از پی خدایان اقوامِ سرزمینی که خدا ایشان را از برابرشان نابود کرده بود، زنا کردند.
\v 26 پس خدای اسرائیل، روحِ فول پادشاه آشور، یعنی روحِ تِغلَت‌فِلاِسِر پادشاه آشور را برانگیخت، و او رِئوبینیان و جادیان و نیم‌قبیلۀ مَنَسی را اسیر کرده، ایشان را به حَلَح، خابور، هارا، و نهر جوزان برد، که تا به امروز در آنجا هستند.
\s5
\c 6
\p
\v 1 پسران لاوی، جِرشون ، قُهات و مِراری بودند.
\v 2 پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند.
\v 3 فرزندان عَمرام، هارون و موسی و مریم بودند. پسران هارون، ناداب، اَبیهو، اِلعازار و ایتامار بودند.
\v 4 اِلعازار پدر فینِحاس بود، فینِحاس پدر اَبیشوَع،
\v 5 اَبیشوَع پدر بُقّی، بُقّی پدر عُزّی،
\v 6 عُزّی پدر زِرَحیا، زِرَحیا پدر مِرایوت،
\v 7 مِرایوت پدر اَمَریا، اَمَریا پدر اَخیطوب،
\v 8 اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر اَخیمَعَص،
\v 9 اَخیمَعَص پدر عَزَریا، عَزَریا پدر یوحانان،
\v 10 و یوحانان پدر عَزَریا؛ عَزَریا در معبدی که سلیمان در اورشلیم بنا کرد، کاهن بود.
\v 11 عَزَریا پدر اَمَریا بود، اَمَریا پدر اَخیطوب،
\v 12 اَخیطوب پدر صادوق، صادوق پدر شَلّوم،
\v 13 شَلّوم پدر حِلقیا، حِلقیا پدر عَزَریا،
\v 14 عَزَریا پدر سِرایا، و سِرایا پدر یِهوصاداق.
\v 15 یِهوصاداق، آنگاه که خداوند یهودا و اورشلیم را به دست نبوکدنصر به تبعید فرستاد، به تبعید رفت.
\v 16 پسران لاوی، جِرشوم، قُهات و مِراری بودند.
\v 17 پسران جِرشوم، لِبنی و شِمعی نام داشتند.
\v 18 پسران قُهات، عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل بودند.
\v 19 پسران مِراری، مَحْلی و موشی بودند. اینانند طایفه‌های لاویان بر حسب اجدادشان:
\v 20 از جِرشوم: پسرش لِبنی، پسر او یَحَت، پسر او زِمَّه،
\v 21 پسر او یوآخ، پسر او عِدّو، پسر او زِراح، و پسر او یِاَتِرای.
\v 22 نسل قُهات: پسرش عَمّیناداب، پسر او قورَح، پسر او اَسّیر،
\v 23 پسر او اِلقانَه، پسر او اِبیاساف، پسر او اَسّیر،
\v 24 پسر او تاحَت، پسر او اوریئیل، پسر او عُزّیا، و پسر او شائول.
\v 25 پسران اِلقانَه، عَماسای و اَخیموت بودند؛
\v 26 پسر او اِلقانَه، پسر او صوفای، پسر او نَخَت،
\v 27 پسر او اِلیاب، پسر او یِروحام، پسر او اِلقانَه، و پسر او سموئیل.
\v 28 پسران سموئیل، نخست‌زاده‌اش یوئیل و پسر دوّمش اَبیّا بودند.
\v 29 نسل مِراری: مَحْلی، پسر او لِبنی، پسر او شِمعی، پسر او عُزَّه،
\v 30 پسر او شِمِعا، پسر او حَجّیا، و پسر او عَسایا.
\v 31 اینانند مردانی که داوود پس از استقرارِ صندوق عهد در خانۀ خداوند، ایشان را به خدمت سراییدن در خانۀ خداوند برگماشت.
\v 32 اینان تا پیش از آنکه سلیمان خانۀ خداوند را در اورشلیم بنا کند، در برابر مسکن، یعنی خیمۀ ملاقات، به خدمتِ سراییدن مشغول بودند. ایشان وظایف خود را مطابق قوانینِ مربوط به خدمتشان انجام می‌دادند.
\v 33 اینان بودند مردانی که خدمت می‌کردند، و نیز پسرانشان: از پسران قُهاتیان: هیمانِ سراینده پسر یوئیل، پسر سموئیل،
\v 34 پسر اِلقانَه، پسر یِروحام، پسر اِلیئیل، پسر تُوَخ،
\v 35 پسر صوف، پسر اِلقانَه، پسر مَخَت، پسر عَماسای،
\v 36 پسر اِلقانَه، پسر یوئیل، پسر عَزَریا، پسر صَفَنیا،
\v 37 پسر تاحَت، پسر اَسّیر، پسر اِبیاساف، پسر قورَح،
\v 38 پسر یِصهار، پسر قُهات، پسر لاوی، پسر اسرائیل؛
\v 39 و نیز برادرش آساف که به طرفِ راست او می‌ایستاد، یعنی آساف پسر بِرِکیا، پسر شِمِعا،
\v 40 پسر میکائیل، پسر بَعَسیا، پسر مَلْکیا،
\v 41 پسر اِتنی، پسر زِراح، پسر عَدایا،
\v 42 پسر ایتان، پسر زِمَّه، پسر شِمعی،
\v 43 پسر یَحَت، پسر جِرشوم، پسر لاوی.
\v 44 و به طرفِ چپ، برادرانشان، یعنی پسران مِراری بودند: ایتان پسر قیشی، پسر عَبدی، پسر مَلّوک،
\v 45 پسر حَشَبیا، پسر اَمَصیا، پسر حِلقیا،
\v 46 پسر اَمْصی، پسر بانی، پسر شِمِر،
\v 47 پسر مَحْلی، پسر موشی، پسر مِراری، پسر لاوی.
\v 48 برادرانِ لاویِ آنها به خدمتِ تمامی دیگر وظایف مسکن، یعنی خانۀ خدا، گماشته شدند.
\v 49 اما هارون و نسل او بودند که بر مذبح قربانی تمام‌سوز و مذبح بخور، به جهت هرآنچه در قُدس‌الاقداس انجام می‌شد قربانی می‌گذرانیدند، تا مطابق هرآنچه موسی خادم خدا امر فرموده بود، برای اسرائیل کفّاره کنند.
\v 50 اینانند نسل هارون: پسرش اِلعازار، پسر او فینِحاس، پسر او اَبیشوَع،
\v 51 پسر او بُقّی، پسر او عُزّی، پسر او زِرَحیا،
\v 52 پسر او مِرایوت، پسر او اَمَریا، پسر او اَخیطوب،
\v 53 پسر او صادوق، و پسر او اَخیمَعَص.
\v 54 مسکنهای ایشان بر حسب مکانهای سکونتشان در سرحدات آنها از این قرار است: از آنجا که قرعۀ اوّل از آنِ نسل هارون از طوایف قُهاتیان بود،
\v 55 حِبرون در سرزمین یهودا با چراگاههای اطرافش به ایشان داده شد.
\v 56 ولی کشتزارهای شهر و روستاهایش را به کالیب پسر یِفُنّه دادند.
\v 57 به پسران هارون شهرهای پناهگاه را دادند، یعنی حِبرون، لِبنَه با چراگاههایش، یَتّیر، اِشتِموعَ با چراگاههایش،
\v 58 حیلِن با چراگاههایش، دِبیر با چراگاههایش،
\v 59 عاشان با چراگاههایش، یوتا، و بِیت‌شمس با چراگاههایش.
\v 60 همچنین از قبیلۀ بِنیامین، جِبعون، جِبَع با چراگاههایش، عَلِمِت با چراگاههایش و عَناتوت با چراگاههایش. پس تمامی شهرهای ایشان بر حسب طایفه‌هایشان، سیزده شهر بود.
\v 61 به بقیۀ قُهاتیان، به قید قرعه ده شهر از طوایف نیم‌قبیلۀ مَنَسی داده شد.
\v 62 به جِرشومیان بر حسب طوایفشان سیزده شهر از قبایل یِساکار، اَشیر، نَفتالی و مَنَسی که در باشانند، اختصاص یافت.
\v 63 به مِراریان بر حسب طوایفشان دوازده شهر از قبایل رِئوبین، جاد و زِبولون اختصاص یافت.
\v 64 پس بنی‌اسرائیل این شهرها را با چراگاههایشان به لاویان دادند.
\v 65 آنان شهرهای نامبرده را از قبایل یهودا، شمعون و بِنیامین، به قید قرعه بدیشان دادند.
\v 66 برخی از طوایف قُهاتیان، شهرهای قلمرو خود را از قبیلۀ اِفرایِم داشتند.
\v 67 بدیشان شهرهای پناهگاه داده شد، یعنی شِکیم با چراگاههایش در مناطق مرتفع اِفرایِم، جازِر با چراگاههایش،
\v 68 یُقمِعام با چراگاههایش، بِیت‌حورون با چراگاههایش،
\v 69 و اَیَلون و جَت‌رِمّون با چراگاههایشان؛
\v 70 و از نیم‌قبیلۀ مَنَسی، عانِر و بلعام را با چراگاههایشان به سایر طایفه‌های قُهاتیان دادند.
\v 71 به جِرشومیان این مناطق داده شد: از طایفۀ نیم‌قبیلۀ مَنَسی، جولان در باشان با چراگاههایش و عَشتاروت با چراگاههایش.
\v 72 از قبیلۀ یِساکار، قِدِش با چراگاههایش، دابِرَت با چراگاههایش،
\v 73 راموت با چراگاههایش و عَنِم با چراگاههایش.
\v 74 از قبیلۀ اَشیر، مَشال با چراگاههایش، عَبدون با چراگاههایش،
\v 75 حُقّوق با چراگاههایش و رِحوب با چراگاههایش.
\v 76 از قبیلۀ نَفتالی، قِدِش در جَلیل با چراگاههایش، حَمّون با چراگاههایش و قَریه‌تایِم با چراگاههایش.
\v 77 به سایر مِراریان این مناطق داده شد: از قبیلۀ زِبولون، رِمّون با چراگاههایش و تابور با چراگاههایش.
\v 78 از قبیلۀ رِئوبین، در آن سوی اردن، نزدیک اَریحا واقع در جانب شرقی اردن، باصِر در بیابان با چراگاههایش، یَهْصَه با چراگاههایش،
\v 79 قِدیموت با چراگاههایش و میفَعَت با چراگاههایش.
\v 80 و از قبیلۀ جاد، راموت در جِلعاد با چراگاههایش، مَحَنایِم با چراگاههایش،
\v 81 حِشبون با چراگاههایش و یَعزیر با چراگاههایش.
\s5
\c 7
\p
\v 1 پسران یِساکار، تولَع، فُوَّه، یاشوب و شِمرون بودند، یعنی چهار تن.
\v 2 پسران تولَع، عُزّی، رِفایا، یِریئیل، یَحمای، یِبسام و سموئیل بودند. ایشان سران خاندانهایشان بودند. نسل تولاع جنگاورانی توانا در انساب خود بودند، و شمارشان در روزگار داوود به ‏۲۲۶۰۰ تن می‌رسید.
\v 3 پسر عُزّی، یِزرَحیا بود. پسران یِزرَحیا، میکائیل، عوبَدیا، یوئیل و یِشّیا بودند، یعنی پنج تن که همگی از سران بودند.
\v 4 به همراه ایشان، بر حسب انساب و خاندانهایشان، واحدهای رزمی برای جنگ وجود داشت که شمارشان ۳۶۰۰۰ بود، زیرا که زنان و پسران بسیار داشتند.
\v 5 شمارِ بستگان ایشان از تمامی طوایف یِساکار، ۸۷۰۰۰ جنگاور توانا بود، که در نسب‌نامه ثبت شدند.
\v 6 پسران بِنیامین: بِلاع، باکِر و یِدیعَئیل، سه تن.
\v 7 پسران بِلاع: اِصبون، عُزّی، عُزّیئیل، یِریموت و عیری، پنج تن. ایشان سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند، که ۲۲۰۳۴ از ایشان بر حسب نسب‌نامه‌ها ثبت گردیدند.
\v 8 پسران باکِر: زِمیَره، یوآش، اِلعازار، اِلیوعینای، عُمری، یِرِموت، اَبیّا، عَناتوت و عَلامِت؛ اینان جملگی پسران باکِر بودند.
\v 9 اینان سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند که ۲۰۲۰۰ از ایشان بر حسبِ انساب ایشان در نسب‌نامه‌ها به ثبت رسیدند.
\v 10 پسر یِدیعَئیل: بِلهان. پسران بِلهان: یِعوش، بِنیامین، ایهود، کِنعَنَه، زیتان، تَرشیش و اَخیشاحَر.
\v 11 این فرزندانِ یِدیعَئیل جملگی سران خاندانها و جنگاورانی توانا بودند. ۱۷۲۰۰ از ایشان که قادر به نبرد بودند، به ثبت رسیدند.
\v 12 شُفّیم و حُفّیم پسران عیر بودند، و حوشیم پسرِ اَحیر.
\v 13 پسران نَفتالی: یَحصیئیل، جونی، یِصِر و شَلّوم، نسل بِلهَه.
\v 14 پسران مَنَسی: اَسْریئیل، که از مُتَعِۀ اَرامیِ مَنَسی زاده شد؛ او ماکیر پدرِ جِلعاد را نیز بزاد.
\v 15 ماکیر برای حُفّیم و شُفّیم همسر اختیار کرد. نام خواهر ماکیر، مَعَکاه بود. نام پسر دیگرِ ماکیر، صِلُفِحاد بود؛ و صِلُفِحاد دختران داشت.
\v 16 مَعَکاه همسر ماکیر پسری بزاد و او را فارِش نامید. برادر فارِش، شارِش نام داشت، و پسران فارِش، اولام و راقِم بودند.
\v 17 پسر اولام: بِدان. اینان بودند پسران جِلعاد، پسر ماکیر پسر مَنَسی.
\v 18 خواهر او هَمّولِکِه، ایشهود و اَبیعِزِر و مَحلَه را بزاد.
\v 19 پسران شِمیداع: اَخیان و شِکیم و لِقحی و اَنیعام.
\v 20 پسران اِفرایِم: شوتِلاح، پسر او بارِد، پسر او تاحَت، پسر او اِلِعادا، پسر او تاحَت،
\v 21 پسر او زاباد، پسر او شوتِلاح، و نیز عِزِر و اِلِعاد که توسط مردان جَت که در آن سرزمین به دنیا آمده بودند کشته شدند، زیرا آمده بودند تا احشام جَتیان را غارت کنند.
\v 22 پدرشان اِفرایِم روزهای بسیار برایشان ماتم گرفت، و خویشانش آمدند تا او را تسلی دهند.
\v 23 آنگاه اِفرایِم با زنش همبستر شد، و او آبستن شده پسری بزاد. اِفرایِم وی را بِریعَه نامید، زیرا بلا بر خاندان او نازل شده بود.
\v 24 دختر اِفرایِم، شِیِرَه بود، که بِیت‌حورونِ پایین و بِیت‌حورونِ بالا و نیز اُزّین‌شِیِرَه را بنا کرد.
\v 25 یکی دیگر از پسران اِفرایِم رِفَح بود؛ پسر رِفَح، رِشِف؛ پسر او، تِلَح؛ پسر او، تاحَن؛
\v 26 پسر او، لَعدان؛ پسر او، عَمّیهود؛ پسر او، اِلیشَمَع؛
\v 27 پسر او، نون، و پسر او، یوشَع.
\v 28 دارایی‌ها و املاک ایشان عبارت بود از بِیت‌ئیل و توابعش، نَعَران به طرف شرق، و جازِر و توابعش، شِکیم و توابعش، تا عَیَّه و توابعش به طرف غرب؛
\v 29 و نیز در امتداد مرزهای بنی‌مَنَسی، بِیت‌شِاَن و توابعش، تَعَناک و توابعش، مِجِدّو و توابعش، و دُر و توابعش؛ که در اینها پسران یوسف پسر اسرائیل ساکن بودند.
\v 30 پسران اَشیر: یِمنَه، یِشوَه، یِشْوی و بِریعَه. خواهرشان سِراخ بود.
\v 31 پسران بِریعَه: حِبِر، و مَلکیئیل که پدرِ بِرزائیت بود.
\v 32 حِبِر پدرِ یَفلیط، شومیر و حوتام، و خواهرشان شوعَه بود.
\v 33 پسران یَفلیط: فاسَک، بِمهال و عَشوَت. اینان پسران یَفلیط بودند.
\v 34 پسران شومِر: اَخی، رُهجَه، یِحُبَّه و اَرام.
\v 35 پسران برادرِ او هِلِم: صُوفَح، یِمناع، شِلِش و عَمال.
\v 36 پسران صُوفَح: سُوَح، حَرنِفِر، شوعال، بیری، یِمرَه،
\v 37 باصِر، هود، شَمّا، شِلشَه، یِتران و بِئیرا.
\v 38 پسران یِتِر: یِفُنّه و فِسفا و آرا.
\v 39 پسران عُلّا: آرَح، حَنّیئیل و رِصیا.
\v 40 این فرزندان اَشیر جملگی سران خاندانها بودند، افرادی برگزیده، جنگاورانی توانا، و رؤسای رهبران، که ۲۶۰۰۰ تن از ایشان که قادر به نبرد بودند، در نسب‌نامه‌ها ثبت گردیدند.
\s5
\c 8
\p
\v 1 بِنیامین پدرِ بِلاع نخست‌زادۀ خویش بود، و اَشبیل پسر دوّمش، و اَخَرَخ، پسر سوّم،
\v 2 و نوحَه پسر چهارم، و رافا پسر پنجم.
\v 3 پسران بِلاع: اَدّار، جیرا، اَبیهود،
\v 4 اَبیشوَع، نَعَمان، اَخُوَخ،
\v 5 جیرا، شِفوفان و حورام.
\v 6 اینانند پسران اِحود، که سران خاندانهای ساکنانِ جِبَع بودند و به مَنَحَت تبعید شدند:
\v 7 نَعَمان، اَخیّا، و جیرا، یعنی هِگلام، که پدرِ عُزَّه و اَخیحود بود.
\v 8 شَحَرایِم پس از آنکه زنان خود حوشیم و بَعَرا را طلاق داد، در سرزمین موآب صاحب پسران شد.
\v 9 او از زن خویش خُدِش، صاحبِ این پسران شد: یوباب، ظِبیا، میشا، مَلکام،
\v 10 یِعوص، سَکیا و میرمَه. اینان پسران او، و سران خاندانها بودند.
\v 11 نیز شَحَرایِم از حوشیم، صاحبِ اَبیطوب و اِلفَعَل شد.
\v 12 پسران اِلفَعَل: عِبِر، مِشعام، و شِمِد که اونو و لود را با توابعش بنا کرد،
\v 13 و بِریعَه و شِمَع، که سران خاندانهای ساکنان اَیَلون بودند و ساکنین جَت را بیرون راندند،
\v 14 و همچنین اَخیو، شاشَق و یِرِموت.
\v 15 زِبَدیا، عَراد، عِدِر،
\v 16 میکائیل، یِشپَه و یوخا پسران بِریعَه بودند.
\v 17 زِبَدیا، مِشُلّام، حِزقی، حِبِر،
\v 18 یِشمِرای، یِزلیاه و یوباب پسران اِلفَعَل بودند.
\v 19 یَقیم، زِکْری، زَبْدی،
\v 20 اِلیعینای، صِلِتای، اِلیئیل،
\v 21 عَدایا، بِرایا و شِمرَت پسران شِمعی بودند.
\v 22 یِشپَن، عِبِر، اِلیئیل،
\v 23 عَبدون، زِکْری، حانان،
\v 24 حَنَنیا، عیلام، عَنتوتیا،
\v 25 یِفدِیا و فِنوئیل پسران شاشَق بودند.
\v 26 شَمشِرای، شِحَریا، عَتَلیا،
\v 27 یَعَرِشیا، ایلیا و زِکْری پسران یِروحام بودند.
\v 28 اینان رؤسا و سران خاندانها بر حسب نسب‌نامه‌هایشان بودند، و در اورشلیم می‌زیستند.
\v 29 یِعیئیل پدر جِبعون در جِبعون می‌زیست، و نام زنش مَعَکاه بود.
\v 30 نخست‌زادۀ او عَبدون بود، و سپس صور، قِیس، بَعَل، نیر، ناداب،
\v 31 جِدور، اَخیو، زاکِر،
\v 32 و مِقلوت پدرِ شِمِعاه. اینان نیز نزدیک خویشان خود در اورشلیم می‌زیستند.
\v 33 نیر پدر قِیس بود، قِیس پدر شائول، و شائول پدر یوناتان، مَلکیشوعَ، اَبیناداب و ایشبَعَل.
\v 34 پسر یوناتان مِریب‌بَعَل بود، و مِریب‌بَعَل پدر میکاه بود.
\v 35 پسران میکاه، فیتون و مِلِک و تَرِعَ و آحاز بودند.
\v 36 آحاز پدر یِهوعَدَّه بود، و یِهوعَدَّه پدرِ عَلِمِت، عَزمَوِت و زِمری. زِمری پدر موصا بود.
\v 37 موصا پدر بِنِعا بود؛ پسرِ بِنِعا، رافا بود، پسر او اِلِعاسَه، و پسر او آصیل.
\v 38 آصیل را شش پسر بود به نامهای عَزریقام، بُکِرو، اسماعیل، شِعَریا، عوبَدیا و حانان. اینان همگی پسران آصیل بودند.
\v 39 پسران برادرِ او عیشِق عبارت بودند از نخست‌زاده‌اش اولام، دوّم یِعوش، و سوّم اِلیفِلِط.
\v 40 پسران اولام جنگاورانی توانا بودند، و کَمانگیر. ایشان را پسران و نوادگان بسیار بود، یعنی ۱۵۰ تن. اینان جملگی از نسل بِنیامین بودند.
\s5
\c 9
\p
\v 1 پس تمامی اسرائیل در نسب‌نامه‌ها ثبت شدند، و اینها در کتاب پادشاهان اسرائیل مکتوبند.
مردمان یهودا به خاطر خیانتی که ورزیدند به بابِل تبعید شدند.
\v 2 نخستین کسانی که بار دیگر در املاک و در شهرهای خود ساکن شدند، اسرائیلیان، کاهنان، لاویان و خدمتگزاران معبد بودند.
\v 3 برخی از مردم یهودا، بِنیامین، اِفرایِم و مَنَسی که در اورشلیم ساکن شدند، از این قرار بودند:
\v 4 عوتای پسر عَمّیهود پسر عُمری پسر اِمری پسر بانی، از نسل فِرِص پسر یهودا.
\v 5 از شیلونیان: نخست‌زاده‌اش عَسایا و دیگر پسرانش.
\v 6 از زِراحیان: یِعوئیل و خویشانش، یعنی ۶۹۰ تن.
\v 7 از بِنیامینیان: سَلّو پسر مِشُلّام پسر هودَوْیا پسر هَسِنواَه،
\v 8 یِبنیا پسر یِروحام، ایلَه پسر عُزّی پسر مِکری، و نیز مِشُلّام پسر شِفَطیا پسر رِعوئیل پسر یِبنِیا.
\v 9 خویشان ایشان بر حسب نسب‌نامه‌هایشان، ۹۵۶ تن بودند. اینان جملگی سران خاندانهایشان بودند.
\v 10 از کاهنان: یِدَعیا، یِهویاریب، یاکین،
\v 11 و عَزَریا پسر حِلقیا پسر مِشُلّام پسر صادوق پسر مِرایوت پسر اَخیطوب، که سرپرست خانۀ خدا بود.
\v 12 همچنین عَدایا پسر یِروحام پسر فَشحور پسر مَلکیا، و مَعَسای پسر عَدیئیل پسر یَحزِرَه پسر مِشُلّام پسر مِشیلِمیت پسر اِمّیر؛
\v 13 و نیز خویشانشان، یعنی سران خاندانهایشان، که ۱۷۶۰ تن بودند، مردانی توانا برای کار خدمت خانۀ خدا.
\v 14 از لاویان: شِمَعیا پسر حَشّوب پسر عَزریقام پسر حَشَبیا از نسل مِراری،
\v 15 و نیز بَقبَقَّر، حارِش، جَلال، مَتَّنیا پسر میکا پسر زِکْری پسر آساف؛
\v 16 همچنین عوبَدیا پسر شِمَعیا پسر جَلال پسر یِدوتون، و بِرِخیا پسر آسا پسر اِلقانَه، که در روستاهای نِطوفاتیان زندگی می‌کرد.
\v 17 محافظان دروازه عبارت بودند از شَلّوم، که رئیس بود، عَقّوب، طَلمون، اَخیمان، و خویشانشان.
\v 18 آنان تا به امروز به عنوان محافظان اردوگاه لاویان در ضلع شرقیِ دروازۀ پادشاه مستقرند.
\v 19 شَلّوم پسر قوری پسر اِبیاساف پسر قورَح به اتفاقِ خویشانِ خاندان پدرش یعنی قورَحیان، مسئول کار خدمت بودند و محافظ آستانۀ مدخلهای خیمه، چنانکه پدرانشان مسئول اردوگاه خداوند و محافظ مَدخل آن بودند.
\v 20 در ایام گذشته، فینِحاس پسر اِلعازار رئیس ایشان بود، و خداوند با وی می‌بود.
\v 21 زکریا پسر مِشِلِمیا محافظ مَدخلِ خیمۀ ملاقات بود.
\v 22 شمار همۀ اینها که برای محفاظت از آستانۀ دروازه‌ها برگزیده شده بودند، ۲۱۲ تن بود. آنها بر حسب نسب‌نامه‌هایشان در روستاهای خود ثبت شدند. داوود و سموئیلِ نبی ایشان را بر وظایفشان گماشته بودند.
\v 23 پس ایشان و پسرانشان به عنوان محافظ بر دروازه‌های خانۀ خداوند، یعنی خانۀ خیمه، نصب شدند.
\v 24 محافظان در هر چهار طرف مستقر بودند، یعنی شرق، غرب، شمال و جنوب.
\v 25 و خویشانشان که در روستاهایشان بودند، موظف بودند هر هفت روز به نوبت بیایند تا با ایشان باشند.
\v 26 زیرا چهار رئیس محافظان که از لاویان بودند، بر حجره‌ها و خزانه‌های خانۀ خداوند نظارت می‌کردند.
\v 27 آنان در اطراف خانۀ خدا ساکن بودند، زیرا وظیفۀ نگاهبانی از آن را بر عهده داشتند، و بر ایشان بود که هر صبحگاه آن را باز کنند.
\v 28 برخی از ایشان مسئول اسبابِ خدمت بودند، زیرا هرگاه این اسباب بیرون برده یا بازآورده می‌شد، آنها را می‌شمردند.
\v 29 برخی از ایشان بر لوازم و بر تمامی اسباب قُدس، و نیز بر آرد مرغوب، شراب، روغن، بخور و عطرها مأمور بودند.
\v 30 برخی از پسران کاهنان، ترکیبی از عطرها تهیه می‌کردند.
\v 31 یکی از لاویان به نام مَتّیتیا، نخست‌زادۀ شَلّومِ قورَحی، مأمور پختن نان بود.
\v 32 همچنین برخی از خویشان ایشان از قُهاتیان، مأمور بودند نان حضور را هر شَبّات مهیا کنند.
\v 33 و اما سرایندگان، یعنی سران خاندانهای لاویان، در حجره‌های معبد سکونت داشتند و از خدمات دیگر معاف بودند، زیرا که شبانه‌روز به خدمتِ خود مشغول بودند.
\v 34 اینان بودند سران خاندانهای لاویان بر حسب نسب‌نامه‌های ایشان، و در اورشلیم می‌زیستند.
\v 35 یِعیئیل، پدر جِبعون، در جِبعون سکونت داشت. نام زنش مَعَکاه بود،
\v 36 نام نخست‌زاده‌اش عَبدون، و سپس صور، قِیس، بَعَل، نیر، ناداب،
\v 37 جِدور، اَخیو، زکریا و مِقلوت.
\v 38 مِقلوت پدر شِمِام بود. اینان نیز نزدیک خویشان خود در اورشلیم می‌زیستند.
\v 39 نیر پدر قِیس بود، قِیس پدر شائول، و شائول پدر یوناتان، مَلکیشوعَ، اَبیناداب و ایشبَعَل.
\v 40 پسر یوناتان مِریب‌بَعَل بود، و مِریب‌بَعَل پدر میکاه بود.
\v 41 پسران میکاه، فیتون و مِلِک و تَحریعَ و آحاز بودند.
\v 42 آحاز پدر یَعرَه بود، و یَعرَه پدر عَلِمِت، عَزمَوِت و زِمری. زِمری پدر موصا بود.
\v 43 موصا پدر بِنِعا بود؛ پسرِ بِنِعا، رِفایا بود، پسر او اِلِعاسَه، و پسر او آصیل.
\v 44 آصیل را شش پسر بود به نامهای عَزریقام، بُکِرو، اسماعیل، شِعَریا، عوبَدیا و حانان. اینان پسران آصیل بودند.
\s5
\c 10
\p
\v 1 و اما فلسطینیان با اسرائیل جنگیدند، و بنی‌اسرائیل از برابر فلسطینیان گریخته، بر کوه جِلبواَع از پای درآمدند.
\v 2 فلسطینیان شائول و پسرانش را سخت تعقیب کرده، پسران شائول یعنی یوناتان، اَبیناداب و مَلکیشوعَ را کشتند.
\v 3 جنگ بر شائول سخت شد، و تیراندازانْ او را یافته، به‌شدت مجروح کردند.
\v 4 آنگاه شائول به سلاحدار خود گفت: «شمشیرت را برگیر و بر من فرود آر، مبادا این نامختونان آمده، استهزایم کنند.» اما سلاحدار او نخواست چنین کند، زیرا بسیار می‌ترسید. پس شائول شمشیر خود را گرفته، خویشتن را بر آن افکند.
\v 5 سلاحدار شائول چون او را مرده دید، او نیز خود را بر شمشیر خویش افکند و مُرد.
\v 6 بدین‌سان شائول مُرد؛ او و سه پسرش و تمامی اهل خانه‌اش با هم مردند.
\v 7 چون تمامی اسرائیلیانی که در وادی بودند، دیدند که لشکریان گریخته‌اند و شائول و پسرانش نیز مرده‌اند، شهرهای خود را واگذارده، پا به فرار نهادند، و فلسطینیان آمده، در آنها ساکن شدند.
\v 8 روز بعد، چون فلسطینیان برای برهنه کردن کشتگان آمدند، اجساد شائول و پسرانش را بر کوه جِلبواَع افتاده یافتند.
\v 9 پس شائول را برهنه کرده، سرِ او و زره‌اش را برگرفتند، و به سراسر سرزمین فلسطین قاصدان فرستادند تا این مژده را به بتهای خویش و به مردم اعلام کنند.
\v 10 آنان زرۀ شائول را در معبد خدایانشان نهادند و سرش را در معبد داجون بر دیوار آویختند.
\v 11 اما چون تمامیِ اهل یابیش جِلعاد شنیدند که فلسطینیان با شائول چه کرده‌اند،
\v 12 مردان دلاورشان جملگی برخاسته، اجساد شائول و پسرانش را برگرفتند و به یابیش آورده، استخوانهایشان را زیر درخت بلوطی که در یابیش است دفن کردند و هفت روز، روزه داشتند.
\v 13 بدین‌سان شائول به سبب خیانتی که به خداوند ورزیده بود مُرد، زیرا کلام خداوند را نگاه نداشته بود، و نیز در طلب هدایت، از احضارکنندۀ ارواح مشورت جُسته بود.
\v 14 او از خداوند هدایت نخواست، پس خداوند او را کُشت و پادشاهی را به داوود پسر یَسا سپرد.
\s5
\c 11
\p
\v 1 آنگاه تمامی اسرائیل در حِبرون نزد داوود گرد آمده، گفتند: «اینک ما از گوشت و استخوان تو‌ییم.
\v 2 حتی پیش از این نیز آنگاه که شائول سلطنت می‌کرد، تو بودی که اسرائیل را در جنگهایش رهبری می‌کردی. و یهوه خدایت تو را گفت: ”تویی که قوم من اسرائیل را شبانی خواهی کرد، و بر قوم من اسرائیل پیشوا خواهی بود.“»
\v 3 پس مشایخ اسرائیل جملگی به حِبرون نزد داوود پادشاه آمدند، و او در آنجا در حضور خداوند با ایشان پیمان بست، و آنان داوود را بر حسب کلامی که خداوند از طریق سموئیل گفته بود به پادشاهی بر اسرائیل مسح کردند.
\v 4 آنگاه داوود و تمامی اسرائیل به اورشلیم که یِبوس باشد رفتند، و یِبوسیان ساکنِ آنجا بودند.
\v 5 ساکنان یِبوس داوود را گفتند: «بدین‌جا داخل نخواهی شد.» اما داوود دژِ صَهیون، یعنی شهر داوود را تصرف کرد.
\v 6 داوود گفت: «هر که نخست به یِبوسیان حمله بَرَد، رئیس و سردار خواهد بود.» پس یوآب پسر صِرویَه نخست برآمد، و رئیس شد.
\v 7 داوود در آن دژ ساکن شد؛ از این رو، آن را شهر داوود خواندند.
\v 8 او شهر را دورتادور از مِلّو تا محوطۀ اطراف بنا کرد، و یوآب مابقی شهر را تعمیر نمود.
\v 9 داوود هر روز بزرگ و بزرگتر می‌شد، زیرا خداوندِ لشکرها با او بود.
\v 10 اینانند رؤسای جنگاوران داوود که با تمامی اسرائیل او را در سلطنتش حمایتِ بسیار کردند تا بر حسب کلامی که خداوند دربارۀ اسرائیل گفته بود، وی را پادشاه سازند.
\v 11 این است فهرست جنگاورانِ داوود: یَشُبعامِ حَکمونی، که رئیس آن سه تن بود. او نیزه‌اش را بر سیصد تن برافراشته، ایشان را در یک زمان کشت.
\v 12 بعد از او، اِلعازار پسر دودویِ اَخوخی بود. او یکی از آن سه جنگاور بود.
\v 13 آنگاه که فلسطینیان برای نبرد در فَس‌دَمّیم گرد آمده بودند، او در آنجا همراه داوود بود. در آنجا قطعه زمینی پر از جو بود، و قوم از برابر فلسطینیان می‌گریختند،
\v 14 اما ایشان در میان آن قطعه زمین ایستادگی کرده، از آن دفاع نمودند و فلسطینیان را از پای درآوردند، و خداوند ایشان را به پیروزی عظیم، نجات بخشید.
\v 15 آنگاه که لشکر فلسطینیان در وادی رِفائیم اردو زده بودند، سه تن از آن سی سردار نزد داوود به صخره‌ای که در غار عَدُلّام است، فرود آمدند.
\v 16 داوود در آن وقت در سنگر بود، و قراول فلسطینیان در بِیت‌لِحِم.
\v 17 داوود آرزو کرده، گفت: «ایکاش کسی از چاه بِیت‌لِحِم در کنار دروازه، جرعه‌ای آب به من می‌داد تا بنوشم!»
\v 18 پس آن سه، اردوی فلسطینیان را از میان شکافته، از چاه بِیت‌لِحِم در کنار دروازه، آب کشیدند و آن را برداشته، نزد داوود بردند. اما داوود نخواست آن را بنوشد، بلکه آن را برای خداوند ریخت
\v 19 و گفت: «در حضور خدایم، حاشا از من که چنین کنم. آیا خون این مردان را بنوشم که جان خود را به خطر انداختند؟ زیرا با به خطر افکندن جان خود، آن را آوردند.» بنابراین، نخواست از آن بنوشد. باری، این بود شرح کارهای آن سه جنگاور.
\v 20 اَبیشای برادر یوآب، رئیس آن سی بود. او نیزه‌اش را بر سیصد مرد برافراشته، ایشان را کشت و نامی همچون آن سه برای خود کسب کرد.
\v 21 او مکرم‌ترینِ آن سی بود و سردار آنان شد، اما به آن سه نرسید.
\v 22 بِنایا پسر یِهویاداع، مردی شجاع از قَبصِئیل بود. بِنایا کارهای بزرگ می‌کرد. او دو پهلوان موآبی را از پا درآورد، و در روزی برفی به گودالی فرود شده، شیری را کشت.
\v 23 همچنین یک مرد مصریِ بلندقامت را کُشت که قدش به پنج ذِراع می‌رسید. آن مصری نیزه‌ای همچون تیرک نساجی به دست داشت، اما بِنایا با چوبدستی نزد او رفت و نیزه را از دست مصری در ربوده، او را با نیزۀ خودش کشت.
\v 24 آری، بِنایا پسر یِهویاداع چنین کارهایی می‌کرد، و نامی همچون آن سه جنگاور برای خود کسب کرد.
\v 25 او در میان آن سی مکرم بود، اما به آن سه نرسید. داوود او را به فرماندهی محافظان شخصی خود برگماشت.
\v 26 جنگاوران از این قرار بودند: عَسائیل برادر یوآب، اِلحانان پسر دودوی بِیت‌لِحِمی،
\v 27 شَمّوت هَروری، حالِصِ فِلونی،
\v 28 عیرا پسر عِقّیشِ تِقوعی، اَبیعِزِرِ عَناتوتی،
\v 29 سِبِکایِ حوشاتی، عیلای اَخوخی،
\v 30 مَهَرایِ نِطوفاتی، خالِد پسر بَعَنایِ نِطوفاتی،
\v 31 اِتای پسر ریبای از جِبعَۀ بنی‌بِنیامین، بِنایای فِرعَتونی،
\v 32 حورای از وادیهای جاعَش، اَبیئیلِ عَرْباتی،
\v 33 عَزمَوِتِ بَحَرومی، اِلیَحْبای شَعَلبونی،
\v 34 پسران هاشِم جِزونی، یوناتان پسر شاجِه هَراری،
\v 35 اَخیام پسر ساکارِ هَراری، اِلیفال پسر اور،
\v 36 خِفِرِ مِکیراتی، اَخیّای فِلونی،
\v 37 حِصروی کَرمِلی، نَعَرای پسر اِزبای،
\v 38 یوئیل برادر ناتان، مِبحار پسر هاجْری،
\v 39 صِلِقِ عَمّونی، نَحَرایِ بِئیروتی که سلاحدار یوآب پسر صِرویَه بود،
\v 40 عیرای یِتری، جارِبِ یِتری،
\v 41 اوریای حیتّی، زاباد پسر اَحلای،
\v 42 عادینا پسر شیزای رِئوبینی که یکی از رهبران رِئوبینیان بود و سی تن همراهش بودند،
\v 43 حانان پسر مَعَکاه، یوشافاطِ مِتنی،
\v 44 عُزّیای عَشتِروتی، شاماع و یِعیئیل پسران حوتامِ عَروعیری،
\v 45 یِدیعَئیل پسر شِمری و برادرش یوخای تیصی،
\v 46 اِلیئیل از مَحَویم، یِریبای و یوشَویا پسران اِلناعَم، یِتمَۀ موآبی،
\v 47 اِلیئیل، عوبید، و یَعَسیئیل مِصوباتی.
\s5
\c 12
\p
\v 1 اینانند مردانی که نزد داوود به صِقلَغ آمدند، آنگاه که او به سبب شائول پسر قِیس هنوز نمی‌توانست آزادانه حرکت کند. اینان از آن جنگاوران بودند که داوود را در جنگ یاری رساندند؛
\v 2 آنان کماندارانی بودند که به دست راست و چپ، سنگ و تیر پرتاب می‌کردند. ایشان بِنیامینی و از خویشان شائول بودند:
\v 3 رئیس ایشان اَخیعِزِر بود و بعد از او یوآش، که هر دو پسران شِماعَه اهل جِبعَه بودند؛ یِزیئیل و فِلِط، پسران عَزمَوِت؛ بِراکَه، یِیهوی عَناتوتی،
\v 4 یِشمَعیای جِبعونی که جنگاوری در میان آن سی و رهبر آن سی بود، اِرمیا، یَحَزیئیل، یوحانان، یوزاباد اهل جِدیرَه،
\v 5 اِلعوزای، یِریموت، بِعَلیا، شِمَریا، شِفَطیای حَروفی،
\v 6 اِلقانَه و یِشّیا و عَزَرئیل و یوعِزِر و یَشُبِعام، که اهل قورَح بودند،
\v 7 و یوعِلَه و زِبَدیا، پسران یِروحام اهل جِدور.
\v 8 برخی از جادیان در سنگر در بیابان به داوود پیوستند. آنان جنگاورانی توانا و آزموده بودند، مجرّب در به‌کارگیری سپر و نیزه. روی ایشان همچون روی شیر بود، و بسان غزالان بر کوهساران چابک بودند.
\v 9 رئیس ایشان عِزِر بود، در جای دوّم عوبَدیا، سوّم اِلیاب،
\v 10 چهارم مِشمَنَّه، پنجم اِرمیا،
\v 11 ششم عَتّای، هفتم اِلیئیل،
\v 12 هشتم یوحانان، نهم اِلزاباد،
\v 13 دهم اِرمیا و یازدهم مکبَنّای.
\v 14 این جادیان، رؤسای لشکر بودند؛ کوچکترین ایشان با یکصد تن، و بزرگترینشان با هزار تن برابری می‌کرد.
\v 15 اینان بودند کسانی که در ماه نخست از اردن عبور کردند، آنگاه که از تمامی کناره‌هایش طغیان کرده بود، و همۀ کسانی را که در وادیها ساکن بودند، به طرف شرق و به طرف غرب، متواری ساختند.
\v 16 برخی از مردان بِنیامین و یهودا نزد داوود به سنگر رفتند.
\v 17 داوود به استقبال ایشان بیرون آمده، گفت: «اگر در صلح و صفا نزد من آمده‌اید تا یاری‌ام دهید، دل من با شما در پیوند خواهد بود، اما اگر آمده‌اید تا مرا به دشمنانم تسلیم کنید، با اینکه هیچ ظلمی در دستانم نیست، باشد که خدای پدرانمان این را ببیند و داوری کند.»
\v 18 آنگاه روح بر عَماسای، رئیس آن سی، نازل شد، و او چنین گفت:
«ای داوود، ما از آنِ توییم.
ای پسر یَسا، ما با توییم.
سلامتی، سلامتی بر تو باد!
و سلامتی بر یارانت باد!
زیرا خدایت تو را یاری می‌دهد.»
پس داوود آنان را پذیرفت، و ایشان را سرداران لشکر ساخت.
\v 19 برخی از مردان مَنَسی نیز آنگاه که داوود به همراه فلسطینیان برای جنگ با شائول می‌رفت، به وی پیوستند. اما داوود فلسطینیان را یاری نداد، زیرا سرداران فلسطینیان پس از مشورت، او را باز پس فرستادند و گفتند: «او با سرهای ما به سرورش شائول ملحق خواهد شد.»
\v 20 آنگاه که داوود به صِقلَغ رفت، این مردان از قبیلۀ مَنَسی به وی پیوستند: عَدنَخ، یوزاباد، یِدیعَئیل، میکائیل، یوزاباد، اِلیهو و صِلِتای؛ اینان سرداران هزارها در مَنَسی بودند.
\v 21 آنها به داوود در مقابله با دسته‌های مهاجم یاری می‌رساندند، زیرا همگی جنگاورانی دلاور و سرداران لشکر بودند.
\v 22 بدین‌سان، روز به روز افراد بیشتری برای یاری رساندن به داوود نزد او می‌آمدند، تا اینکه سپاهی عظیم همچون سپاه خدا شکل گرفت.
\v 23 این است شمار مردانِ دسته‌هایی که برای جنگ مسلح شده، نزد داوود به حِبرون آمدند تا مطابق فرمان خداوند، پادشاهی شائول را به داوود مُحَوَّل کنند:
\v 24 از مردان یهودا ۶۸۰۰ تن، که سپر و نیزه داشتند و برای جنگ مسلح بودند؛
\v 25 از مردان شمعون ۷۱۰۰ جنگاورِ دلاور به جهت نبرد؛
\v 26 از مردان لاوی ۴۶۰۰ تن:
\v 27 یِهویاداع رئیس خاندان هارون، با ۳۷۰۰ تن،
\v 28 و صادوق، جنگاوری جوان و دلاور، به همراه ۲۲ سردار از خاندان پدرش؛
\v 29 از مردان بِنیامین، یعنی خویشان شائول، ۳۰۰۰ تن، که اکثرشان تا آن هنگام به خاندان شائول وفادار مانده بودند؛
\v 30 از مردان اِفرایِم، ۲۰۸۰۰ تن، که جنگاورانی دلاور و افرادی نامور در خاندانهایشان بودند؛
\v 31 از نیم قبیلۀ مَنَسی، ۱۸۰۰۰ تن، که به نام تعیین شده بودند تا بیایند و داوود را پادشاه سازند؛
\v 32 از مردان یِساکار، کسانی که زمانها را می‌شناختند و می‌دانستند اسرائیل چه باید بکند، ۲۰۰ رئیس به همراه تمامی خویشاوندانِ تحت فرمانشان؛
\v 33 از زِبولون، ۵۰۰۰۰ سپاهیِ ورزیده و مجهز به تمامیِ سلاح‌های جنگی، که عزم جزم کرده بودند تا به داوود یاری رسانند؛
\v 34 از نَفتالی، ۱۰۰۰ سردار به همراه ۳۷۰۰۰ مردِ مسلح به سپر و نیزه؛
\v 35 از مردان دان، ۲۸۶۰۰۰ مردِ آمادۀ جنگ؛
\v 36 از اَشیر، ۴۰۰۰۰ سپاهیِ ورزیده و آمادۀ جنگ؛
\v 37 و از آن سوی اردن، از مردان رِئوبین و جاد و نیم قبیلۀ مَنَسی، ۱۲۰۰۰۰ مردِ مسلح به تمامی سلاح‌های جنگی برای جنگ.
\v 38 اینان جملگی مردانی جنگاور بودند که صف‌آرایی کردند و با عزمی راسخ به حِبرون آمدند تا داوود را بر تمامی اسرائیل پادشاه سازند. بقیۀ اسرائیل نیز به همین ترتیب جملگی برای پادشاه ساختنِ داوود یکدل بودند.
\v 39 آنان در آنجا سه روز با داوود خوردند و نوشیدند، زیرا برادرانشان برای ایشان تدارک دیده بودند.
\v 40 همچنین همسایگانشان، تا یِساکار و زِبولون و نَفتالی، بر الاغان و شتران و قاطران و گاوان خوراک آوردند، و آذوقۀ فراوان از آرد و قرصِ انجیر و قرص کشمش و شراب و روغن و گاوان و گوسفندان، زیرا در اسرائیل شادمانی بود.
\s5
\c 13
\p
\v 1 آنگاه داوود با سردارانِ هزارها و صدها، یعنی با همۀ رهبران، مشورت کرد.
\v 2 سپس به تمامی جماعت اسرائیل گفت: «اگر صلاح بدانید، و اگر این از جانب یهوه خدای ما باشد، به هر سو برای برادرانمان که در همۀ سرزمینهای اسرائیل باقی مانده‌اند پیغام بفرستیم، و نیز برای کاهنان و لاویان که در شهرها و چراگاههایشان هستند، تا نزد ما گِرد آیند.
\v 3 آنگاه صندوق خدایمان را نزد خود بازآوریم، زیرا که در روزگار شائول از آن مسئلت نکردیم.»
\v 4 و تمامی جماعت گفتند که چنین خواهند کرد، زیرا این امر در نظر تمامی قوم پسند آمد.
\v 5 پس داوود تمامی اسرائیل را از رود شیحور در مصر تا لِبوحَمات گرد آورد، تا صندوق خدا را از قَریه‌یِعاریم بیاورند.
\v 6 سپس داوود و تمامی اسرائیل به بَعَلَه، یعنی به قَریه‌یِعاریم که متعلق به یهوداست، برآمدند تا صندوق خدا را که به نام خداوند مسمی است از آنجا بیاورند، خداوندی که میان کروبیانِ بر روی صندوق جلوس می‌کند.
\v 7 آنان صندوق خدا را بر ارابه‌ای نو، از خانۀ اَبیناداب آوردند. و عُزَّه و اَخیو ارابه را می‌راندند.
\v 8 و داوود و تمامی اسرائیل به قوّتِ تمام با سرود و چنگ و بربط و دف و سنج و شیپور در حضور خدا وجد می‌کردند.
\v 9 اما چون به خرمنگاه کیدون رسیدند، عُزَّه دست خود را دراز کرد تا صندوق را بگیرد، زیرا گاوها می‌لغزیدند.
\v 10 ناگاه خشم خداوند بر عُزَّه افروخته شد، و او را زد، زیرا دست خود را بر صندوق دراز کرده بود، و او همان‌جا در حضور خدا مرد.
\v 11 و داوود به خشم آمد، زیرا خداوند بر عُزَّه خروشیده بود. به همین جهت آن مکان تا به امروز فِرِص‌عُزَّه نامیده می‌شود.
\v 12 داوود آن روز از خدا ترسید و با خود گفت: «چگونه می‌توانم صندوق خدا را نزد خود بیاورم؟»
\v 13 پس داوود صندوق را نزد خود به شهر داوود نیاورد، بلکه تغییر جهت داده، آن را به خانۀ عوبیداَدومِ جِتّی برد.
\v 14 بدین ترتیب صندوق خدا سه ماه در خانۀ عوبیداَدوم نزد اهل خانه‌اش ماند، و خداوند اهل خانۀ عوبید‌اَدوم و تمامی اموال وی را برکت داد.
\s5
\c 14
\p
\v 1 و حیرام، پادشاه صور، قاصدان با درختان سرو آزاد و سنگتراشان و نجاران نزد داوود فرستاد، تا برایش خانه‌ای بسازند.
\v 2 پس داوود دانست که خداوند او را به پادشاهی بر اسرائیل استوار کرده، و سلطنتش به خاطر قوم او اسرائیل به‌غایت برافراشته شده است.
\v 3 داوود در اورشلیم زنان بیشتر گرفت، و صاحبِ پسران و دختران بیشتر شد.
\v 4 اینانند نامهای فرزندانی که در اورشلیم برای داوود زاده شدند: شَمّوعا، شوباب، ناتان، سلیمان،
\v 5 یِبحار، اِلیشوعَ، اِلیفِلِط،
\v 6 نوجَه، نِفِج، یافیَع،
\v 7 اِلیشامَع، بِعِلیاداع و اِلیفِلِط.
\v 8 چون فلسطینیان شنیدند که داوود به پادشاهی بر تمامی اسرائیل مسح شده است، جملگی به جستجویش برآمدند. وقتی داوود این را شنید، به مقابله با ایشان بیرون رفت.
\v 9 باری، فلسطینیان آمده و به وادی رِفائیم یورش برده بودند.
\v 10 پس داوود از خدا مسئلت کرده، پرسید: «آیا به مقابله با فلسطینیان برآیم؟ آیا ایشان را به دست من تسلیم خواهی کرد؟» خداوند به او گفت: «برآی، زیرا من ایشان را به دست تو تسلیم خواهم کرد.»
\v 11 پس به بَعَل‌فِراصیم برآمدند، و داوود در آنجا فلسطینیان را شکست داده، گفت: «خدا همچون سیلابی خروشان، به دست من بر دشمنانم خروشیده است.» از این رو آن مکان بَعَل‌فِراصیم نام گرفت.
\v 12 فلسطینیان خدایان خود را در آنجا رها کردند، و داوود فرمان داد که آنها را به آتش بسوزانند.
\v 13 و اما فلسطینیان بار دیگر به آن وادی یورش بردند.
\v 14 و چون داوود دیگر بار از خدا مسئلت کرد، خدا به او گفت: «مستقیم از پی ایشان به آنجا برمَیا، بلکه دور زده، از مقابل درختان بَلْسان بدیشان حمله کن.
\v 15 وقتی از فراز درختان بَلْسان صدای گامهای لشکریان را شنیدی، آنگاه به جنگ بیرون شو، زیرا خدا پیشاپیش تو بیرون رفته است تا لشکر فلسطینیان را شکست دهد.»
\v 16 پس داوود مطابق آنچه خدا به او دستور داد عمل کرد، و ایشان فلسطینیان را از جِبعون تا جازِر شکست دادند.
\v 17 آوازۀ داوود در همۀ سرزمینها پیچید، و خداوند ترس او را بر تمامی قومها مستولی کرد.
\s5
\c 15
\p
\v 1 داوود برای خود در شهر داوود خانه‌ها ساخت؛ او برای صندوق خدا مکانی آماده کرده، خیمه‌ای برای آن بر پا نمود.
\v 2 آنگاه داوود گفت: «کسی جز لاویان صندوق خدا را حمل نکند، زیرا خداوند ایشان را برگزیده تا صندوق خداوند را حمل کنند و همواره او را خدمت نمایند.»
\v 3 و داوود همۀ اسرائیلیان را در اورشلیم گرد آورد تا صندوق خداوند را به مکانی که برایش آماده کرده بود، بیاورند.
\v 4 او پسران هارون و لاویان را گرد آورد:
\v 5 از پسران قُهات: اوریئیلِ رئیس را با ۱۲۰ تن از خویشانش.
\v 6 از پسران مِراری: عَسایای رئیس را با ۲۲۰ تن از خویشانش.
\v 7 از پسران جِرشوم: یوئیلِ رئیس را با ۱۳۰ تن از خویشانش.
\v 8 از پسران اِلیصافان: شِمَعیای رئیس را با ۲۰۰ تن از خویشانش.
\v 9 از پسران حِبرون: اِلیئیلِ رئیس را با ۸۰ تن از خویشانش.
\v 10 از پسران عُزّیئیل: عَمّینادابِ رئیس را با ۱۱۲ تن از خویشانش.
\v 11 آنگاه داوود، صادوق و اَبیّاتار را که کاهن بودند و نیز لاویان، یعنی اوریئیل، عَسایا، یوئیل، شِمَعیا، اِلیئیل و عَمّیناداب را فرا خواند
\v 12 و بدیشان گفت: «شما سران خاندانهای لاویان هستید. پس شما و برادرانتان، خود را تقدیس کنید تا صندوق یهوه خدای اسرائیل را به مکانی که برایش آماده کرده‌ام، بیاورید.
\v 13 زیرا از آنجا که بار نخست شما آن را حمل نکردید، یهوه خدایمان بر ما خروشید، چراکه با او دربارۀ شیوۀ درست انجام این کار مشورت نکردیم.»
\v 14 پس کاهنان و لاویان خود را تقدیس کردند تا صندوق یهوه خدای اسرائیل را بیاورند.
\v 15 و لاویان صندوق خدا را، همان‌گونه که موسی مطابق کلام خداوند دستور داده بود، با تیرکهایی که بر شانه‌هایشان بود، حمل کردند.
\v 16 داوود به رؤسای لاویان نیز دستور داد تا از برادران خود سرایندگانی تعیین کنند تا آلات موسیقی، یعنی چنگ و عود و سنج را به آوای بلند بنوازند و بانگ شادی برآورند.
\v 17 پس لاویان، هیمان پسر یوئیل، و از برادرانش، آساف پسر بِرِکیا، و از برادرانشان، یعنی مِراریان، ایتان پسر قوشَیا را تعیین کردند.
\v 18 همراه ایشان، خویشان درجۀ دوّمشان نیز بودند، یعنی زکریا، یَعَزیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، عُنّی، اِلیاب، بِنایا، مَعَسیا، مَتّیتیا، اِلیفِلیا و مِقنِیا، و نیز عوبیداَدوم و یِعیئیل که محافظان دروازه‌ها بودند.
\v 19 از سرایندگان، هیمان و آساف و ایتان وظیفه داشتند سنجهای برنجین بنوازند؛
\v 20 زکریا، عَزیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، عُنّی، اِلیاب، مَعَسیا و بِنایا، مسئول نواختن چنگ بر حسب اَلَموت بودند؛
\v 21 و مَتّیتیا، اِلیفِلیا، مِقنِیا، عوبیداَدوم، یِعیئیل و عَزَزیا، مسئولیت رهبری با عود را بر حسب شِمینیت بر عهده داشتند.
\v 22 کِنَنیا، که در موسیقی رهبر لاویان بود، سرایندگان را هدایت می‌کرد، زیرا در این امر مهارت داشت.
\v 23 بِرِکیا و اِلقانَه دربانانِ صندوق بودند.
\v 24 شِبَنیا، یوشافاط، نِتَنئیل، عَماسای، زکریا، بِنایا و اِلعازار که کاهن بودند، کَرِناها را پیشاپیش صندوق خدا می‌نواختند. عوبیداَدوم و یِحیا نیز دربانانِ صندوق بودند.
\v 25 بدین ترتیب داوود و مشایخ اسرائیل و سردارانِ هزارها رفتند تا با شادمانی صندوق عهد خداوند را از خانۀ عوبیداَدوم بیاورند.
\v 26 از آنجا که خدا به لاویانی که صندوق عهد خداوند را می‌بردند یاری رسانید، ایشان هفت گاو نر و هفت قوچ قربانی کردند.
\v 27 داوود، تمامی لاویانِ حاملِ صندوق، سرایندگان، و نیز کِنَنیا که رهبر موسیقی سرایندگان بود، جملگی به ردایی کتان مرغوب ملبس بودند. و داوود ایفودی از کتان بر تن داشت.
\v 28 پس تمامی اسرائیل صندوق عهد خداوند را با هلهله و با صدای بوق و کَرِنا و سنج، و با نوای چنگ و عود آوردند.
\v 29 چون صندوق عهد خداوند به شهر داوود داخل می‌شد، میکال دختر شائول از پنجره نگریسته، داوودِ پادشاه را دید که با شادی می‌رقصید. پس در دل خود او را خوار شمرد.
\s5
\c 16
\p
\v 1 پس ایشان صندوق خدا را آورده، آن را در خیمه‌ای که داوود برای آن بر پا کرده بود نهادند، و قربانیهای تمام‌سوز و قربانیهای رفاقت به حضور خدا تقدیم کردند.
\v 2 چون داوود از گذراندن قربانیهای تمام‌سوز و قربانیهای رفاقت فارغ شد، قوم را در نام خداوند برکت داد.
\v 3 او سپس به هر یک از تمامی اسرائیلیان، از زن و مرد، یک قرص نان، یک تکه گوشت و یک قرص کشمش داد.
\v 4 او برخی از لاویان را تعیین کرد تا پیش روی صندوق خداوند خدمت کنند، و یهوه خدای اسرائیل را خوانده، او را سپاس گویند و بستایند.
\v 5 آساف رئیس بود، زکریا دوّم، و سپس یِعیئیل، شِمیراموت، یِحیئیل، مَتّیتیا، اِلیاب، بِنایا، عوبیداَدوم، و یِعیئیل، که چنگ و عود می‌نواختند؛ آساف نیز سنجها را به صدا درمی‌آورد.
\v 6 بِنایا و یَحَزیئیل نیز که کاهن بودند، پیوسته در برابر صندوق عهد خدا شیپور می‌نواختند.
\v 7 در آن روز داوود نخست مقرر داشت که این سرود شکرگزاری به دستِ آساف و برادرانش برای خداوند سراییده شود:
\v 8 خداوند را سپاس گویید،
و نام او را بخوانید!
ملت‌ها را از اَعمال او باخبر سازید.
\v 9 او را بسرایید و برایش سرود ستایش بخوانید!
همۀ کارهای شگفتش را بازگویید!
\v 10 در نام قدوس او فخر کنید؛
دل جویندگان خداوند شادمان گردد!
\v 11 خداوند و قوّت او را بطلبید؛
پیوسته جویای روی او باشید!
\v 12 عجایبی را که به عمل آورده است، یاد بدارید،
آیات او و داوریهای دهانش را.
\v 13 ای نسل خادم او اسرائیل،
ای پسران یعقوب، که برگزیدۀ اویید!
\v 14 اوست یهوه خدای ما!
داوریهای او در تمام جهان است!
\v 15 عهد خود را تا به ابد یاد می‌دارد،
کلامی را که فرموده است، تا هزاران پشت؛
\v 16 عهدی را که با ابراهیم بست،
و سوگند خود را به اسحاق!
\v 17 آن را چون فریضه‌ای برای یعقوب استوار فرمود،
و چون عهدی جاودان برای اسرائیل.
\v 18 گفت: «به تو سرزمین کنعان را خواهم بخشید،
تا قلمروِ میراث شما شود.»
\v 19 آنگاه که شمارشان اندک بود،
و انگشت‌شمار بودند و در آنجا غریب،
\v 20 آنگاه که از قومی به قوم دیگر آواره بودند،
و از مملکتی به ملت دیگر،
\v 21 نگذاشت کسی بر ایشان ظلم روا دارد،
بلکه پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ کرده، گفت:
\v 22 «دست خود را بر مسیحان من دراز مکنید،
و انبیای مرا آزار مرسانید!»
\v 23 ای تمامی زمین، برای خداوند بسرایید؛
روز به روز نجات او را بشارت دهید!
\v 24 جلال او را در میان ملتها بازگویید،
و اعمال شگفتش را در میان همۀ قومها!
\v 25 زیرا خداوند بزرگ است و به‌غایت شایان ستایش؛
از او می‌باید ترسید، بیش از همۀ خدایان.
\v 26 زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بی‌ارزشند،
اما خداوند آسمانها را بساخت.
\v 27 فرّ و شکوه به حضور وی است،
و توانایی و شادی در مکان سکونت وی.
\v 28 ای طوایفِ قومها، وصف خداوند را بگویید!
وصفِ جلال و قوّت خداوند را بگویید!
\v 29 وصفِ جلال نام خداوند را بگویید!
هدیه بیاورید و به حضور او بیایید!
خداوند را در فرّ قدوسیتش بپرستید!
\v 30 ای تمامی زمین، از حضور او بلرزید!
آری، جهان مستحکم است و جنبش نخواهد خورد.
\v 31 آسمان شادی کند و زمین به وجد آید؛
باشد که در میان قومها بگویند، «خداوند پادشاهی می‌کند!»
\v 32 دریا و هرآنچه آن را پر می‌سازد، غرّش کند؛
صحرا و هرآنچه در آن است، به وجد آید.
\v 33 آنگاه درختان جنگل پیش روی خداوند بانگ شادی بر خواهند آورد،
زیرا که می‌آید تا زمین را داوری کند.
\v 34 خداوند را سپاس گویید زیرا که نیکوست،
و محبتش تا ابدالآباد است.
\v 35 گویید: «ای خدای نجات ما، نجاتمان ده،
از میان قومها ما را گرد آور و رهاییمان ده،
تا نام قدوس تو را سپاس گوییم
و در ستایش تو فخر کنیم.
\v 36 متبارک باد یهوه، خدای اسرائیل،
از ازل تا ابدالآباد.»
آنگاه تمامی قوم گفتند: «آمین!» و خداوند را ستایش کردند.
\v 37 سپس داوود، آساف و برادرانش را آنجا پیش صندوق عهد خداوند گذاشت تا بر حسب نیازهای روزانه، پیوسته پیش صندوق خدمت کنند؛
\v 38 و نیز عوبیداَدوم و شصت و هشت تن از خویشانش را. عوبیداَدوم پسر یِدوتون، و حوسَه، محافظ دروازه‌ها بودند.
\v 39 نیز داوود، صادوقِ کاهن و برادرانش را که کاهن بودند پیش مسکنِ خداوند، در مکان بلندِ واقع در جِبعون گذاشت
\v 40 تا پیوسته، صبحگاه و شامگاه، قربانیهای تمام‌سوز بر مذبح قربانی تمام‌سوز تقدیم کنند، بنا بر آنچه در شریعت خداوند که آن را به اسرائیل امر فرموده بود، نوشته شده است.
\v 41 همراهِ ایشان، هیمان و یِدوتون و سایر برگزیدگانی بودند که نام برده شده بودند تا خداوند را سپاس گویند، «زیرا که محبتش تا ابدالآباد است».
\v 42 هیمان و یِدوتون وظیفۀ نواختن کَرِنا و سنج و آلات موسیقی برای سرودهای خدا را بر عهده داشتند. پسران یِدوتون کنار دروازه قرار داده شده بودند.
\v 43 آنگاه تمامی قوم روانه شده، هر یک به خانه‌های خود رفتند؛ داوود نیز بازگشت تا اهل خانه‌اش را برکت دهد.
\s5
\c 17
\p
\v 1 چون داوود در خانۀ خود ساکن شد، به ناتان نبی گفت: «اینک من در خانه‌ای از چوب سروِ آزاد ساکنم، حال آنکه صندوق عهد خداوند زیر خیمه‌ای است.»
\v 2 ناتان به داوود گفت: «هرآنچه در دل داری به جای آور، زیرا خدا با توست.»
\v 3 اما همان شب، کلام خدا بر ناتان نازل شده، گفت:
\v 4 «برو و به خادم من داوود بگو، ”خداوند چنین می‌فرماید: تو نیستی که برای سکونت من خانه‌ای بنا خواهی کرد.
\v 5 زیرا از روزی که اسرائیل را از مصر برآوردم تا به امروز در خانه‌ای ساکن نشده‌ام، بلکه از خیمه به خیمه و از مسکن به مسکن نقل مکان کرده‌ام.
\v 6 آیا در همۀ نقاطی که همراه تمامی اسرائیل نقل مکان کردم، به هیچ‌یک از پیشوایان اسرائیل که ایشان را به شبانی قوم خویش اسرائیل امر فرمودم، کلمه‌ای گفتم که، ’چرا برای من خانه‌ای از چوب سرو آزاد نساخته‌اید؟“‘
\v 7 پس اکنون به خدمتگزارم داوود بگو: ”یهوه، خدای لشکرها چنین می‌فرماید: من تو را از چراگاه، از پیِ گوسفندان برگرفتم تا پیشوای قوم من اسرائیل باشی.
\v 8 من هر جا که می‌رفتی، با تو بودم و دشمنانت را جملگی از پیش رویت منقطع ساختم. اکنون نام تو را بزرگ خواهم ساخت، همچون نام بزرگ‌مردان جهان.
\v 9 من برای قوم خود اسرائیل مکانی تعیین خواهم کرد و ایشان را غرس خواهم نمود تا در مکان خویش سکونت گزینند و دیگر جا به جا نشوند. شریران دیگر بر ایشان ستم نخواهند کرد، چنانکه در گذشته
\v 10 از آن هنگام که پیشوایان بر قوم خود اسرائیل برگماشتم، چنین کرده‌اند. من تمامی دشمنانت را مغلوب خواهم ساخت. افزون بر این، به تو اعلام می‌کنم که خداوند برایت خانه‌ای خواهد ساخت.
\v 11 آنگاه که روزهای عمرت به سر آید و نزد پدران خود رحلت کنی، کسی را که از نسل تو و یکی از پسران خودت باشد پس از تو بر خواهم افراشت، و سلطنتش را استوار خواهم ساخت.
\v 12 اوست که برای من خانه‌ای بنا خواهد کرد، و من تخت پادشاهی او را تا به ابد استوار خواهم ساخت.
\v 13 من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود. محبت خود را از او دور نخواهم کرد، چنانکه آن را از کسی که قبل از تو بود دور کردم.
\v 14 او را تا به ابد بر خانه و بر پادشاهی خود پایدار خواهم ساخت، و تخت سلطنتش جاودانه استوار خواهد ماند.“»
\v 15 پس ناتان مطابق تمامی این سخنان و تمامی این رؤیا، با داوود سخن گفت.
\v 16 آنگاه داوودِ پادشاه داخل شده، در حضور خداوند بنشست و گفت: «ای یهوه خدا، من کیستم و خاندان من چیست که مرا تا بدین‌جا رساندی؟
\v 17 و حتی این نیز، ای خدا، در نظرت کم بود چندان که دربارۀ آیندۀ خاندان خدمتگزارت نیز برای ایام طویل سخن گفتی، و مرا ای یهوه خدا، چون مردی بلندمرتبه منظور داشتی.
\v 18 داوود دیگر تو را چه توانَد گفت که خدمتگزارت را چنین مفتخر ساخته‌ای؟ زیرا تو خود، خدمتگزارت را می‌شناسی.
\v 19 ای خداوند، تو به خاطر خدمتگزارت و موافق دلِ خود تمامی این کارِ عظیم را به جا آورده و تمامی این عظمت را آشکار کرده‌ای.
\v 20 خداوندا، چنانکه به گوشهایمان شنیده‌ایم، کسی چون تو نیست و خدایی جز تو نِی.
\v 21 و کیست مانند قوم تو اسرائیل، تنها قوم بر روی زمین که خدا آمده، آنان را فدیه داد تا قوم او باشند؟ تو قومها را از پیش روی قومت، که ایشان را از مصر فدیه دادی، بیرون راندی و بدین‌سان، خویشتن را به اعمال عظیم و مَهیب، نامور ساختی.
\v 22 و تو قوم خود اسرائیل را تا به ابد قوم خویش گردانیدی؛ و تو ای خداوند، خدای ایشان شدی.
\v 23 «پس حال، ای خداوند، کلامی که دربارۀ خدمتگزارت و خاندان او فرمودی تا به ابد استوار مانَد، و بر حسب وعده‌ات عمل نما.
\v 24 باشد که نام تو تا به ابد استوار و بزرگ مانَد و مردمان بگویند: ”یهوه خدای لشکرها، خدای اسرائیل، بر اسرائیل خداست“، و خاندان خدمتگزارت داوود نیز در حضورت پایدار مانَد.
\v 25 زیرا تو ای خدای من، تو خود بر خدمتگزارت آشکار کردی که خانه‌ای برایش خواهی ساخت. از این روست که خدمتگزارت به خود جرأت داده، این دعا را به درگاه تو می‌آورد.
\v 26 حال ای خداوند، تو خدا هستی، و تو این نیکویی را به خدمتگزارت وعده داده‌ای.
\v 27 اکنون تو را پسند آمده است که اهل خانۀ خدمتگزارت را برکت دهی تا در حضورت تا به ابد باقی بماند. زیرا که ای خداوند، تویی که برکت داده‌ای، و تا به ابد مبارک خواهد بود.»
\s5
\c 18
\p
\v 1 پس از چندی، داوود بر فلسطینیان حمله برده، ایشان را شکست داد و جَت و توابع آن را از دستشان گرفت.
\v 2 داوود موآبیان را نیز شکست داد، و ایشان بندگان داوود شدند و خَراج می‌پرداختند.
\v 3 داوود همچنین هنگامی که می‌رفت تا استیلای خود را بر کنارۀ رود فُرات استوار کند، هَدَدعِزِر پادشاه صوبَه را در حَمات شکست داد
\v 4 و از او هزار ارابه، هفت هزار سواره و بیست هزار پیاده به اسارت گرفت. داوود همۀ اسبان ارابه‌ها را سوای شمار کافی برای حمل صد ارابه، پِی زد.
\v 5 چون اَرامیانِ دمشق به یاری هَدَدعِزِر پادشاه صوبَه آمدند، داوود بیست و دو هزار تن از ایشان را هلاک کرد.
\v 6 سپس در اَرامِ دمشق قراولخانه‌هایی بر پا داشت و اَرامیان بندگان داوود شدند و خَراج می‌پرداختند. خداوند داوود را هر جا که می‌رفت، پیروزی می‌بخشید.
\v 7 داوود همچنین سپرهای زرین خدمتگزاران هَدَدعِزِر را برگرفت و به اورشلیم آورد.
\v 8 او از شهرهای هَدَدعِزِر، یعنی از طِبحَت و کُن، مقادیر زیادی برنج به غنیمت گرفت، که سلیمان از آن دریاچۀ برنجین، ستونها و ظروف برنجین را ساخت.
\v 9 چون توعو، پادشاه حَمات شنید که داوود تمامی لشکر هَدَدعِزِر پادشاه صوبَه را شکست داده است،
\v 10 پسرش هَدورام را نزد داوود پادشاه فرستاد تا از سلامتی‌اش جویا شده، او را به خاطر جنگش با هَدَدعِزِر و شکست دادنِ او تهنیت گوید، زیرا هَدَدعِزِر اغلب با توعو در جنگ بود. هَدورام همه گونه ظروف زرین، سیمین و برنجین با خود آورد.
\v 11 داوودِ پادشاه این ظروف را نیز با نقره و طلایی که از تمامی قومها، یعنی از اَدومیان، موآبیان، عَمّونیان، فلسطینیان و عَمالیقیان گرفته بود، وقف خداوند کرد.
\v 12 اَبیشای پسر صِرویَه، هجده هزار اَدومی را در وادی نمک کشت.
\v 13 او سپس قراولخانه‌هایی در اَدوم بر پا کرد، و اَدومیان جملگی بندۀ داوود شدند. خداوند داوود را هر جا که می‌رفت، پیروزی می‌بخشید.
\v 14 بدین‌سان داوود با اجرای عدل و انصاف نسبت به همۀ قوم خود، بر تمامی اسرائیل سلطنت می‌کرد.
\v 15 یوآب پسر صِرویَه سردار لشکر، و یَهوشافاط پسر اَخیلود، وقایع‌نگار بود؛
\v 16 صادوق پسر اَخیطوب و اَخیمِلِک پسر اَبیّاتار، کاهن بودند و شَوْشا نیز کاتب بود.
\v 17 بِنایا پسر یِهویاداع، سردار کِریتیان و فِلیتیان بود، و پسران داوود نیز صاحبمنصبانِ والامقام در محضر پادشاه بودند.
\s5
\c 19
\p
\v 1 چندی بعد، ناحاش، پادشاه عَمّونیان درگذشت و پسرش به جای او پادشاه شد.
\v 2 داوود گفت: «بر خانون، پسر ناحاش احسان خواهم کرد، زیرا پدرش بر من احسان کرد.» پس داوود قاصدان فرستاد تا خانون را به خاطر پدرش تسلی دهد. اما چون خادمان داوود به سرزمین عَمّونیان نزد خانون رسیدند تا تسلی‌اش دهند،
\v 3 امیران عَمّونیان به خانون گفتند: «آیا گمان می‌کنی داوود از فرستادن این تسلی‌دهندگان نزد تو قصد تکریم پدرت دارد؟ آیا نه این است که خادمان او به جهت تفحص و سرنگون کردن و برای جاسوسی این سرزمین نزدت آمده‌اند؟»
\v 4 پس خانون، خدمتگزاران داوود را گرفته، ریش آنان را تراشید و جامه‌ها‌یشان را از میان، یعنی از نشیمنگاه بدرید و ایشان را روانه کرد.
\v 5 چون کسی آمده، داوود را از حال آن مردان باخبر ساخت، داوود قاصدان به استقبال ایشان فرستاد، زیرا که بسیار خجل بودند. و پادشاه فرمود: «در اَریحا بمانید تا ریشتان بلند شود؛ آنگاه بازگردید.»
\v 6 چون عَمّونیان دیدند که بوی تَعفن در مشام داوود شده‌اند، خانون و عَمّونیان یک هزار وزنه نقره فرستادند تا از اَرام‌نَهرین و اَرام‌مَعَکاه و صوبَه، ارابه‌ها و سواران برای خود اجیر کنند.
\v 7 آنان سی و دو هزار ارابه و پادشاه مَعَکاه را با سپاهیانش اجیر کردند، و ایشان آمده، مقابل میدِبا اردو زدند. عَمّونیان نیز از شهرهایشان گرد آمده، عازمِ نبرد شدند.
\v 8 به شنیدن این خبر، داوود یوآب را با همۀ لشکر مردان جنگاور گسیل داشت.
\v 9 عَمّونیان بیرون آمده، نزد مدخل شهر برای جنگ صف‌آرایی کردند. پادشاهانی که آمده بودند نیز جداگانه در دشتها مستقر شدند.
\v 10 چون یوآب دید که هم پیشِ رو و هم پشتِ سرش جنگ برپاست، برخی از بهترین مردان اسرائیل را برگزید و در مقابل اَرامیان به صف آراست.
\v 11 بقیۀ مردانش را نیز به دست برادرش اَبیشای سپرد، و ایشان در برابر عَمّونیان صف‌آرایی کردند.
\v 12 یوآب گفت: «اگر اَرامیان از من نیرومندتر بودند، تو به یاری من بیا، ولی اگر عَمّونیان از تو نیرومندتر بودند، من به یاری‌ات خواهم آمد.
\v 13 پس قوی باش و بگذار تا برای قوم خود و شهرهای خدایمان دلیر باشیم، و خداوند آنچه در نظرش نیکوست به جای آورَد.»
\v 14 پس یوآب و مردانی که همراهش بودند، نزدیک آمدند تا با اَرامیان بجنگند، و آنان از برابر او گریختند.
\v 15 چون عَمّونیان دیدند که اَرامیان می‌گریزند، آنان نیز از برابر اَبیشای، برادر یوآب، گریختند و به شهر درآمدند. آنگاه یوآب به اورشلیم آمد.
\v 16 وقتی اَرامیان دیدند که از اسرائیل شکست خورده‌اند، قاصدان فرستاده، اَرامیانِ آن سوی رود را به رهبری شوفَک، فرماندۀ لشکر هَدَدعِزِر، بیاوردند.
\v 17 چون داوود باخبر شد، تمامی اسرائیل را گرد آورده، از رود اردن عبور کرد و به ایشان رسیده، در برابرشان صف‌آرایی نمود. و چون داوود در برابر اَرامیان صف آراست، ایشان با او جنگیدند.
\v 18 اما از برابر اسرائیل گریختند، و داوود از اَرامیان، هفت هزار ارابه‌ران و چهل هزار پیاده را کشت، و شوفَک فرماندۀ لشکر آنها را نیز هلاک کرد.
\v 19 چون خدمتگزارانِ هَدَدعِزِر دیدند که از اسرائیل شکست خورده‌اند، با داوود صلح کردند و بندۀ او شدند. و اَرامیان دیگر نخواستند عَمّونیان را یاری دهند.
\s5
\c 20
\p
\v 1 به هنگام بهار، آن زمان که پادشاهان به جنگ بیرون می‌روند، یوآب لشکر را رهبری کرده، سرزمین عَمّونیان را ویران ساخت و آمده، رَبَّه را محاصره کرد. اما داوود در اورشلیم ماند. یوآب به رَبَّه یورش برده، آن را ویران کرد.
\v 2 و داوود تاج پادشاهشان را که به سنگینی یک وزنه طلا بود و سنگهای نفیس داشت، از سر او برگرفت، و آن را بر سر داوود نهادند. و او غنایم بسیاری نیز از شهر بیرون برد.
\v 3 نیز مردمانی را که در آنجا بودند از شهر بیرون برده، آنان را با اَرّه و کُلنگ و تَبر به کار برگماشت. داوود با همۀ شهرهای عَمّونیان چنین کرد. آنگاه او و همۀ مردانش به اورشلیم بازگشتند.
\v 4 پس از آن، جنگی با فلسطینیان در جازِر درگرفت. در آن زمان، سِبِکایِ حوشاتی، سِفّای را که از اولاد رافای غول‌پیکر بود کشت، و فلسطینیان مطیع شدند.
\v 5 و باز با فلسطینیان جنگ شد، و اِلحانان پسر یاعیر، لَحْمی برادرِ جُلیاتِ جِتّی را که چوب نیزه‌اش به بزرگی تیر نساجی بود، کشت.
\v 6 و جنگی دیگر در جَت درگرفت؛ در آن جنگ، مردی بلندقامت بود که هر دست و هر پایش شش انگشت داشت، یعنی بیست و چهار انگشت؛ او نیز از اولادِ رافا بود.
\v 7 چون او اسرائیل را به چالش کشید، یوناتان پسر شِمِعا برادر داوود، او را کشت.
\v 8 اینان در جَت برای رافا زاده شدند، و به دست داوود و مردانش از پای درآمدند.
\s5
\c 21
\p
\v 1 آنگاه شیطان بر ضد اسرائیل برخاسته، داوود را برانگیخت تا اسرائیل را سرشماری کند.
\v 2 پس داوود به یوآب و به سرداران لشکر گفت: «بروید و قوم اسرائیل را از بِئِرشِبَع تا دان بشمارید، و مرا خبر دهید تا شمارشان را بدانم.»
\v 3 اما یوآب گفت: «خداوند بر شمار قوم خویش هر چه باشد، صد چندان بیفزاید! ای سرورم پادشاه، آیا تمامی ایشان خدمتگزاران سرورم نیستند؟ پس چرا سرورم چنین درخواستی دارد؟ چرا این امر باعث تقصیرکاری اسرائیل شود؟»
\v 4 اما کلام پادشاه بر یوآب غالب آمد. پس یوآب عزیمت کرده، سرتاسر اسرائیل را پیمود و سپس به اورشلیم بازگشت.
\v 5 یوآب شمارِ نام‌نوشتگانِ قوم را به داوود داد: در تمامی اسرائیل یک میلیون و یکصد هزار مردِ شمشیرزن بود، و در یهودا چهار صد و هفتاد هزار مرد.
\v 6 ولی لاویان و بِنیامینیان را در زمرۀ نام‌نوشتگان نیاورد، زیرا که فرمان پادشاه در نظر یوآب کراهت‌آور بود.
\v 7 اما این شمارش در نظر خدا ناپسند آمد، پس اسرائیل را زد.
\v 8 آنگاه داوود به خدا گفت: «من با انجام این کار، گناهی بزرگ ورزیده‌ام. پس حال تمنا دارم تقصیر خادمت را رفع نمایی، چراکه بس احمقانه عمل کردم.»
\v 9 و خداوند، جاد، نبی داوود را خطاب کرده، گفت:
\v 10 «برو و به داوود بگو، ”خداوند چنین می‌فرماید: سه چیز در برابرت می‌نهم. یکی را برای خود برگزین تا آن را برایت به عمل آورم.“»
\v 11 پس جاد نزد داوود آمد و به او گفت: «خداوند چنین می‌فرماید: ”از اینها یکی را برای خود برگزین:
\v 12 سه سال قحطی، یا سه ماه تار و مار شدن در برابر دشمنانت و گرفتار آمدن به شمشیر ایشان، و یا سه روز شمشیرِ خداوند، یعنی زمین به طاعون دچار شود و فرشتۀ خداوند تمام قلمرو اسرائیل را سراسر ویران سازد.“ حال تصمیم بگیر نزد فرستندۀ خود چه پاسخ برم.»
\v 13 داوود به جاد گفت: «بسیار در تنگی هستم. تمنا آنکه به دست خداوند بیفتم زیرا که رحمتهایش بس عظیم است، اما به دست انسان نیفتم.»
\v 14 پس خداوند طاعون بر اسرائیل فرستاد، و هفتاد هزار تن از اسرائیل مردند.
\v 15 و خدا فرشته‌ای به اورشلیم فرستاد تا آن را ویران سازد، اما چون فرشته در حال ویران کردن اورشلیم بود، خداوند دید و از آن بلا منصرف شد، و به فرشته‌ای که هلاک می‌کرد، فرمود: «کافی است! حال، دست خود بازدار!» و فرشتۀ خداوند نزد خرمنگاه اُرنانِ یِبوسی ایستاده بود.
\v 16 داوود چشمان خود را برافراشته، فرشتۀ خداوند را دید که بین زمین و آسمان ایستاده و شمشیری برهنه به دست دارد که آن را بر فراز اورشلیم برافراشته است. آنگاه داوود و مشایخ، پلاس در بر، به رویْ بر زمین افتادند.
\v 17 و داوود به خدا گفت: «آیا من نبودم که فرمان دادم قوم را شمارش کنند؟ مَنَم که گناه ورزیده و مرتکب شرارتی عظیم شده‌ام. اما این گوسفندان چه کرده‌اند؟ ای یهوه خدای من، تمنا اینکه دست تو بر ضد من و بر ضد خاندانم باشد، اما بر قوم خود بلا میاور.»
\v 18 آنگاه فرشتۀ خداوند جاد را امر فرمود تا به داوود بگوید که به خرمنگاه اُرنانِ یِبوسی برآمده، مذبحی برای خداوند در آنجا بر پا کند.
\v 19 پس داوود موافق کلامی که جاد به نام خداوند گفته بود، برفت.
\v 20 و اما اُرنان به خرمن‌کوبی مشغول بود. او برگشته، فرشته را دید، و چهار پسرش که همراه وی بودند خود را پنهان کردند.
\v 21 چون داوود نزد اُرنان آمد، اُرنان نگریسته، او را دید و از خرمنگاه بیرون آمد. او به داوود تعظیم کرده، رویْ بر زمین نهاد.
\v 22 داوود به اُرونان گفت: «محل خرمنگاه را به من بده تا مذبحی برای خداوند بنا کنم. آن را به بهای کامل به من بده، تا بلا از قوم بازداشته شود.»
\v 23 اُرنان به داوود گفت: «آن را برای خود برگیر. سرورم پادشاه آنچه در نظرش پسند آید، به عمل آورَد. ببین من گاوان نر را برای قربانیهای تمام‌سوز و خرمن‌کوبها را برای هیزم و گندم را به جهت هدیۀ آردی می‌دهم؛ من همۀ اینها را می‌بخشم.»
\v 24 اما داوودِ پادشاه به اُرنان گفت: «نه، بلکه به‌یقین بهای کامل را خواهم پرداخت؛ آنچه را از آن توست برای خداوند نخواهم گرفت و قربانیهای تمام‌سوزِ بی‌بها تقدیم نخواهم کرد.»
\v 25 پس داوود به وزنِ ششصد مثقال طلا برای آن محل به اُرنان پرداخت.
\v 26 داوود در آنجا برای خداوند مذبحی بنا کرد و قربانیهای تمام‌سوز و قربانیهای رفاقت تقدیم کرده، خداوند را خواند. و خداوند از آسمان بر مذبح قربانی تمام‌سوز آتش نازل کرده، داوود را مستجاب فرمود.
\v 27 آنگاه خداوند به فرشته فرمان داد، و او شمشیر خود را در نیام کرد.
\v 28 در آن هنگام، چون داوود دید که خداوند او را در خرمنگاهِ اُرنانِ یِبوسی مستجاب کرده است، در آنجا قربانی تقدیم نمود.
\v 29 زیرا مسکن خداوند که موسی در بیابان بر پا کرده بود، و نیز مذبح قربانی تمام‌سوز، در آن هنگام در مکان بلند در جِبعون بود.
\v 30 اما داوود نمی‌توانست نزد آن برود تا از خدا مسئلت کند، زیرا از شمشیر فرشتۀ خداوند می‌ترسید.
\s5
\c 22
\p
\v 1 آنگاه داوود گفت: «اینجا خانۀ یهوه خدا خواهد بود و اینجا، مذبح قربانی تمام‌سوز برای اسرائیل!»
\v 2 داوود فرمان داد تا غریبان ساکن سرزمین اسرائیل را گرد آورند، و سنگتراشان معین کرد تا سنگهای تراشیده برای بنای خانۀ خدا آماده کنند.
\v 3 او همچنین مقدار زیادی آهن تهیه کرد تا میخ‌ها برای لِنگه‌های دروازه‌ها و بَستها بسازد، و برنج بسیار، چندان که نمی‌شد وزن کرد،
\v 4 و نیز تعداد بی‌شمار چوب سرو آزاد، زیرا که اهالی صیدون و صور چوب سرو آزادِ بسیار برای داوود آورده بودند.
\v 5 داوود گفت: «پسرم سلیمان جوان و بی‌تجربه است؛ خانه‌ای که برای خداوند ساخته می‌شود باید به‌غایت شکوهمند باشد و معروف در تمامی ممالکْ. پس من خود برای آن تدارک خواهم دید.» بدین‌سان داوود پیش از رحلتش، به تفصیل برای این منظور تدارک دید.
\v 6 آنگاه داوود، پسرش سلیمان را فرا خواند و به او وصیت کرد تا برای یهوه خدای اسرائیل خانه‌ای بسازد.
\v 7 او به سلیمان گفت: «ای پسرم، در دلم بود که برای نام یهوه خدایم خانه‌ای بسازم.
\v 8 اما کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: ”تو خونهای بسیار ریخته‌ای و جنگهای عظیم کرده‌ای، پس برای نام من خانه‌ای بنا نخواهی کرد، زیرا که در حضور من خونهای بسیار بر زمین ریخته‌ای.
\v 9 اینک برایت پسری زاده خواهد شد که مردی آرام خواهد بود، زیرا من او را از تمامی دشمنان پیرامونش آرامی خواهم بخشید. از این رو، نام او سلیمان خواهد بود، و من در روزگار او به اسرائیل صلح و آرامش عطا خواهم کرد.
\v 10 اوست که برای نام من خانه‌ای بنا خواهد کرد. او مرا پسر خواهد بود و من او را پدر، و من تخت پادشاهی او را تا به ابد بر اسرائیل استوار خواهم ساخت.“
\v 11 حال ای پسرم، خداوند با تو باد تا کامیاب شوی، و خانۀ یهوه خدای خود را بنا کنی، چنانکه درباره‌ات گفته است.
\v 12 خداوند تو را بصیرت و فهم عطا فرماید، تا آنگاه که تو را بر حکومتِ اسرائیل می‌گمارد، شریعت یهوه خدای خود را نگاه داری.
\v 13 آنگاه کامیاب خواهی شد، اگر فرایض و احکامی را که خداوند دربارۀ اسرائیل به موسی امر فرمود، به‌دقّت به جای آوری. پس قوی و دلیر باش! مترس و هراسان مشو!
\v 14 اینک با رنج بسیار، یکصد هزار وزنه طلا، یک میلیون وزنه نقره، و آنقدر برنج و آهن که نتوان وزن کرد برای خانۀ خداوند فراهم آورده‌ام، و چوب و سنگ نیز. تو می‌توانی بر آنها بیافزایی.
\v 15 نیز کارگران بسیار خواهی داشت: سنگتراشان و سنگ‌بُران و نجاران، و نیز صنعتگران از هر نوع، که در هر صنعتی ماهرند:
\v 16 یعنی در طلا و نقره و برنج و آهنِ بی‌شمار. پس برخیز و دست به کار شو! خداوند همراه تو باشد!»
\v 17 داوود همچنین به تمامی رهبران اسرائیل فرمان داد تا پسرش سلیمان را یاری دهند.
\v 18 او گفت: «آیا یهوه خدای شما با شما نیست؟ و آیا او شما را از هر سو آرامی نبخشیده است؟ زیرا او ساکنان این سرزمین را به دست من تسلیم کرده، و این سرزمین در حضور خداوند و قومش مطیع شده است.
\v 19 پس حال دل و جان خود را به جُستن یهوه خدای خویش معطوف سازید. برخیزید و قُدس یهوه خدا را بسازید، تا صندوق عهد خداوند و ظروف مقدس خدا را به خانه‌ای که برای نام خداوند بنا خواهد شد، بیاورید.»
\s5
\c 23
\p
\v 1 چون داوود پیر و سالخورده شد، پسر خود سلیمان را بر اسرائیل پادشاه ساخت.
\v 2 داوود، تمامی رهبران اسرائیل و کاهنان و لاویان را گرد آورد.
\v 3 لاویانِ سی ساله و بالاتر، شمارش شدند، که شمارشان سی و هشت هزار مرد بود.
\v 4 داوود گفت: «از اینان، بیست و چهار هزار تن بر امور خانۀ خداوند نظارت کنند، شش هزار تن صاحبمنصب و داور باشند،
\v 5 چهار هزار تن محافظِ دروازه‌ها باشند، و چهار هزار تن نیز خداوند را با سازهایی که برای ستایش ساخته‌ام، بستایند.»
\v 6 داوود ایشان را بر حسب پسران لاوی، یعنی جِرشون، قُهات و مِراری، به چند دسته تقسیم کرد.
\v 7 از جِرشونیان: لَعدان و شِمعی.
\v 8 پسران لَعدان: یِحیئیل، که رئیس بود، و سپس زیتام و یوئیل، یعنی سه تن.
\v 9 پسران شِمعی، شِلومیت و حَزیئیل و هاران بودند، یعنی سه تن. اینان بودند سران خاندانهای لَعدان.
\v 10 و پسران شِمعی، یَحَت، زیزا، یِعوش و بِریعَه بودند. اینان چهار پسر شِمعی بودند.
\v 11 یَحَت رئیس بود، و زیزا دوّم، اما یِعوش و بِریعَه از آنجا که پسرانِ بسیار نداشتند، همچون یک خاندان محسوب شدند.
\v 12 پسران قُهات: عَمرام، یِصهار، حِبرون و عُزّیئیل، یعنی چهار تن.
\v 13 پسران عَمرام: هارون و موسی. هارون جدا شد تا او و پسرانش اشیاء بسیار مقدس را پیوسته تقدیس کنند، به حضور خداوند بخور بسوزانند، او را خدمت کنند، و تا به ابد به نام او برکت دهند.
\v 14 پسران موسی مرد خدا، در زمرۀ قبیلۀ لاوی آورده شدند.
\v 15 پسران موسی: جِرشوم و اِلعازار.
\v 16 پسران جِرشوم: شِبوئیل، که رئیس بود.
\v 17 پسران اِلعازار: رِحَبیا، که رئیس بود. اِلعازار پسر دیگری نداشت، اما پسران رِحَبیا بسیار پرشمار بودند.
\v 18 پسران یِصهار: شِلومیت، که رئیس بود.
\v 19 پسران حِبرون: یِریا، که رئیس بود؛ اَمَریا، دوّم؛ یَحَزیئیل، سوّم؛ و یِقَمِعام، چهارم.
\v 20 پسران عُزّیئیل: میکاه، که رئیس بود؛ یِشّیا، دوّم.
\v 21 پسران مِراری، مَحْلی و موشی بودند. پسران مَحْلی، اِلعازار و قِیس بودند.
\v 22 اِلعازار مُرد بی‌آنکه صاحب پسری شود، اما دختران داشت، که خویشانشان، یعنی پسران قِیس، ایشان را به زنی گرفتند.
\v 23 پسران موشی، مَحْلی و عِدِر و یِرِموت بودند، یعنی سه تن.
\v 24 اینان بودند پسران لاوی بر حسب خاندانهایشان، یعنی سران خاندانها که بر حسب شمارِ نامهای افراد بیست ساله و بالاتر، ثبت شده بودند و وظیفۀ آنها اشتغال به کار خدمت خانۀ خداوند بود.
\v 25 زیرا داوود گفته بود: «از آنجا که یهوه خدای اسرائیل قوم خود را آرامی بخشیده و تا به ابد در اورشلیم ساکن شده است،
\v 26 دیگر نیازی نیست لاویان، مسکن یا هیچ‌یک از لوازمِ خدمتِ مسکن را حمل کنند.»
\v 27 بدین ترتیب، بنا بر آخرین فرمان داوود، پسران لاوی که بیست ساله و بالاتر بودند، شمارش شدند.
\v 28 وظیفۀ لاویان این بود که پسران هارون را در خدمت خانۀ خداوند یاری دهند. بر آنها بود که از صَحنها و حُجره‌ها نگاهداری کنند، تمامی اسباب مقدس را تطهیر نمایند، و هر کار دیگر را که به خدمت خانۀ خدا مربوط می‌شد انجام دهند.
\v 29 نیز وظیفه داشتند ایشان را در خصوص نان حضور، آرد به جهت هدیۀ آردی، گِرده‌های نانِ بی‌خمیرمایه، هدایای پختنی و هدایای آمیخته به روغن، و نیز در خصوص تمامی وزنها و اندازه‌ها، یاری رسانند.
\v 30 آنان موظف بودند هر صبحگاه به شکرگزاری و ستایش خداوند بایستند، و به همین ترتیب هر شامگاه،
\v 31 و نیز به هنگام تقدیم قربانیهای تمام‌سوز به خداوند در شَبّات، هنگام ماه نو، و در اعیاد؛ بر آنان بود که پیوسته بر حسب شمار مطالبه شده از ایشان، به حضور خداوند قربانی تقدیم کنند.
\v 32 بدین ترتیب لاویان مسئولیت انجام امور مربوط به خیمۀ ملاقات و قُدس را بر عهده داشتند، و به برادرانشان یعنی پسران هارون یاری رسانده، تحت نظارتِ آنان خدمت خانۀ خداوند را به جا می‌آوردند.
\s5
\c 24
\p
\v 1 گرو‌ه‌های مختلف از نسل هارون از این قرار بودند: پسران هارون، ناداب، اَبیهو، اِلعازار و ایتامار بودند.
\v 2 ناداب و اَبیهو پیش از پدر خود درگذشتند و پسری نداشتند، پس تنها اِلعازار و ایتامار کهانت کردند.
\v 3 داوود به یاری صادوق از نسل اِلعازار و اَخیمِلِک از نسل ایتامار، ایشان را بر حسب وظایفی که بدیشان محول شده بود، در خدمتشان به گروه‌های مختلف تقسیم کرد.
\v 4 از آنجا که شمار مردانی که توانایی ریاست داشتند در میان پسران اِلعازار بیش از پسران ایتامار بود، از میان پسران اِلعازار شانزده سَر برای خاندانها، و از میان پسران ایتامار هشت سَر برای خاندانها تعیین شدند.
\v 5 همۀ این افراد به یکسان به قید قرعه تقسیم شدند، زیرا هم در میان پسران اِلعازار و هم در میان پسران ایتامار، صاحبمنصبانِ قُدسْ و صاحبمنصبانِ امور الهی وجود داشتند.
\v 6 شِمَعیای کاتب، پسر نِتَنئیل، که از لاویان بود، نامهای ایشان را در حضور پادشاه و امیران و صادوقِ کاهن و اَخیمِلِک پسر اَبیّاتار و سران خاندانهای کاهنان و لاویان ثبت کرد. یک خاندان برای اِلعازار و یک خاندان برای ایتامار برگزیده شد.
\v 7 نخستین قرعه به نام یِهویاریب درآمد، دوّمین به نام یِدَعیا،
\v 8 سوّمین به نام حاریم، چهارمین به نام سِعوریم،
\v 9 پنجمین به نام مَلْکیا، ششمین به نام میامین،
\v 10 هفتمین به نام هَقّوص، هشتمین به نام اَبیّا،
\v 11 نهمین به نام یِشوعَ، دهمین به نام شِکَنیا،
\v 12 یازدهمین به نام اِلیاشیب، دوازدهمین به نام یَقیم،
\v 13 سیزدهمین به نام حُفّه، چهاردهمین به نام یِشِبِآب،
\v 14 پانزدهمین به نام بِلجَه، شانزدهمین به نام اِمّیر،
\v 15 هفدهمین به نام حِزیر، هجدهمین به نام هَفِصیص،
\v 16 نوزدهمین به نام فِتَحیا، بیستمین به نام حِزقیال،
\v 17 بیست و یکمین به نام یاکین، بیست و دوّمین به نام جامول،
\v 18 بیست و سوّمین به نام دِلایا، و بیست و چهارمین قرعه به نام مَعَزیا.
\v 19 این بود ترتیب انجام وظیفۀ ایشان در خصوص داخل شدن به خانۀ خداوند بر حسب دستورالعملی که به واسطۀ پدرشان هارون، مطابق فرمان یهوه خدای اسرائیل، بدیشان داده شد.
\v 20 و اما دربارۀ بقیۀ پسران لاوی:
از پسران عَمرام: شوبائیل؛
از پسران شوبائیل: یِحْدِیا.
\v 21 از رِحَبیا: از پسرانش، یِشّیا که رئیس بود؛
\v 22 از یِصهاریان: شِلوموت؛
از پسران شِلوموت: یَحَت.
\v 23 پسران حِبرون: یِریا، که رئیس بود؛ اَمَریا، دوّم؛ یَحَزیئیل، سوّم؛ و یِقَمِعام، چهارم.
\v 24 پسر عُزّیئیل: میکاه؛
از پسران میکاه: شامیر.
\v 25 برادر میکاه: یِشّیا؛
از پسران یِشّیا: زکریا.
\v 26 پسران مِراری: مَحْلی و موشی.
پسر یَعَزیا: بِنو.
\v 27 پسران مِراری:
از یَعَزیا: بِنو و شوهَم و زَکّور و عِبری.
\v 28 از مَحْلی: اِلعازار، که فرزندی نداشت.
\v 29 از قِیس: پسرِ قیس، یِرَخمِئیل.
\v 30 پسران موشی: مَحْلی و عِدِر و یِریموت.
اینان بودند پسران لاویان بر حسب خاندانهایشان.
\v 31 ایشان نیز همانند برادرانشان یعنی پسران هارون، در حضور داوودِ پادشاه و صادوق و اَخیمِلِک و سران خاندانهای کاهنان و لاویان، بر حسب قرعه منصوب شدند. سران خاندانها و برادرانِ کوچکترشان به یکسان بر حسب قرعه منصوب گردیدند.
\s5
\c 25
\p
\v 1 داوود و سرداران لشکر، برخی از پسران آساف و هیمان و یِدوتون را برای خدمت جدا کردند، تا با چنگ و بربط و سنج نبوّت کنند. فهرست کسانی که این خدمت را انجام می‌دادند، و شرح وظایفشان، از این قرار است:
\v 2 از پسران آساف:
زَکّور، یوسف، نِتَنیا و اَشَرئیلَه. پسران آساف زیرِ دست آساف بودند، که خودْ زیرِ دست پادشاه نبوّت می‌کرد.
\v 3 از یِدوتون، پسران یِدوتون:
جِدَلیا، صِری، یِشَعیا، شِمعی، حَشَبیا و مَتّیتیا، یعنی شش تن؛ آنها زیرِ دست پدرشان یِدوتون بودند، که با چنگ در سپاس و ستایش خداوند نبوّت می‌کرد.
\v 4 از هیمان، پسران هیمان:
بُقّیا، مَتَّنیا، عُزّیئیل، شِبوئیل، یِریموت، حَنَنیا، حَنانی، اِلیاتَه، جِدَّلتی، رومَمتی‌عِزِر، یُشبِقاشَه، مَلّوتی، هوتیر و مَحَزیوت.
\v 5 اینان جملگی پسرانِ هیمان، نبی پادشاه بودند، که بر طبق وعدۀ خدا به او بخشیده شدند تا مایۀ سربلندی‌اش باشند، زیرا خدا به هیمان چهارده پسر و سه دختر عطا فرمود.
\v 6 آنان جملگی زیرِ دست پدرانشان بودند، تا به جهت خدمتِ خانۀ خدا با سنج و چنگ و بربط در خانۀ خداوند بسرایند. آساف، یِدوتون و هیمان زیرِ دست پادشاه بودند.
\v 7 شمار آنان و بستگانشان، که سراییدن برای خداوند را آموخته بودند، یعنی شمار تمامی افراد ماهر، دویست و هشتاد و هشت تن بود.
\v 8 ایشان برای وظایف خود قرعه انداختند، از کوچک و بزرگ و معلم و شاگرد، به یکسان.
\v 9 نخستین قرعۀ پسران آساف، به نام یوسف درآمد.
قرعۀ دوّم به نام جِدَلیا درآمد؛ او و بستگان و پسرانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 10 قرعۀ سوّم به نام زَکّور درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 11 قرعۀ چهارم به نام یِصری درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 12 قرعۀ پنجم به نام نِتَنیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 13 قرعۀ ششم به نام بُقّیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 14 قرعۀ هفتم به نام یِشَرِلَه درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 15 قرعۀ هشتم به نام یِشَعیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 16 قرعۀ نهم به نام مَتَّنیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 17 قرعۀ دهم به نام شِمعی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 18 قرعۀ یازدهم به نام عَزَرئیل درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 19 قرعۀ دوازدهم به نام حَشَبیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 20 قرعۀ سیزدهم به نام شوبائیل درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 21 قرعۀ چهاردهم به نام مَتّیتیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 22 قرعۀ پانزدهم به نام یِرِموت درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 23 قرعۀ شانزدهم به نام حَنَنیا درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 24 قرعۀ هفدهم به نام یُشبِقاشَه درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 25 قرعۀ هجدهم به نام حَنانی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 26 قرعۀ نوزدهم به نام مَلّوتی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 27 قرعۀ بیستم به نام الیاتَه درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 28 قرعۀ بیست و یکم به نام هوتیر درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 29 قرعۀ بیست و دوّم به نام جِدَّلتی درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 30 قرعۀ بیست و سوّم به نام مَحَزیوت درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\v 31 قرعۀ بیست و چهارم به نام رومَمتی‌عِزِر درآمد، که با پسران و بستگانش بر روی هم دوازده تن بودند.
\s5
\c 26
\p
\v 1 و اما گروه‌بندی محافظان دروازه‌ها:
از قورَحیان: مِشِلِمیا پسر قوری، از پسران آساف؛
\v 2 مِشِلِمیا را پسران بود: زکریا، نخست‌زاده؛ یِدیعَئیل، دوّم؛ زِبَدیا، سوّم؛ یَتنیئیل، چهارم؛
\v 3 عیلام، پنجم؛ یِهوحانان، ششم؛ و اِلیِهوعینای، هفتم.
\v 4 عوبیداَدوم را نیز پسران بود: شِمَعیا، نخست‌زاده؛ یِهوزاباد، دوّم؛ یوآخ، سوّم؛ ساکار، چهارم؛ نِتَنئیل، پنجم؛
\v 5 عَمّیئیل، ششم؛ یِساکار، هفتم؛ و فِعُلِتای، هشتم؛ زیرا خدا عوبیداَدوم را برکت داده بود.
\v 6 و برای پسر عوبیداَدوم، شِمَعیا، نیز پسران زاده شدند، که در خاندانهایشان حکم می‌راندند، زیرا مردانی بودند به‌غایت توانا.
\v 7 پسران شِمَعیا: عُتنی، رِفائیل، عوبید و اِلزاباد؛ بستگان او، اِلیهو و سِمَکیا نیز مردانی توانا بودند.
\v 8 اینان جملگی از نسل عوبیداَدوم بودند. ایشان و نیز پسران و بستگانشان مردانی قابل و مناسب برای خدمت بودند؛ شصت و دو تن، از عوبیداَدوم.
\v 9 شمار پسران و بستگانِ مِشِلِمیا هجده تن بود، که جملگی مردانی توانا بودند.
\v 10 حوسَه از نسل مِراری را پسران بود: شِمری، که رئیس بود؛ او گرچه نخست‌زاده نبود، پدرش او را رئیس تعیین کرد؛
\v 11 حِلقیا، دوّم بود؛ طِبَلیا، سوّم؛ و زکریا، چهارم. پسران و بستگان حوسَه بر روی هم سیزده تن بودند.
\v 12 این محافظان دروازه‌ها، که بر حسب رؤسایشان گروه‌بندی شده بودند، همچون بستگان خود انجام وظایفی را بر عهده داشتند و در خانۀ خداوند خدمت می‌کردند.
\v 13 ایشان از کوچک و بزرگ، بر حسب خاندانهایشان برای هر دروازه قرعه افکندند.
\v 14 قرعه برای دروازۀ شرقی به نام شِلِمیا افتاد. سپس برای پسر او زکریا که مشاوری خردمند بود قرعه افکندند، و قرعه‌اش به دروازۀ شمالی افتاد.
\v 15 قرعۀ عوبیداَدوم به دروازۀ جنوبی افتاد، و قرعۀ پسرانش به انبارها.
\v 16 قرعۀ شُفّیم و حوسَه به دروازۀ غربی افتاد، یعنی دروازۀ شَلِکِت در جادۀ سربالایی.
هر نگهبان مقابل نگهبان دیگر بود.
\v 17 شش تن از لاویان هر روز در دروازۀ شرقی بودند، چهار تن هر روز در دروازۀ شمالی، چهار تن هر روز در دروازۀ جنوبی، و دو تن نیز برای هر یک از انبارها.
\v 18 اما در صحن غربی، چهار تن برای جاده و دو تن برای خود صحنْ حاضر بودند.
\v 19 این بود گروه‌بندی محافظان دروازه‌ها از پسران قورَح و پسران مِراری.
\v 20 از لاویان، اَخیّا ناظر بر خزانه‌های خانۀ خدا و خزانه‌های اموال وقفی بود.
\v 21 نوادگان لَعدان، یعنی جِرشونیان که از نسل لَعدان بودند و سران خاندانهای لَعدانِ جِرشونی: یِحیئیلی.
\v 22 پسران یِحیئیلی، زیتام و برادر او یوئیل. اینان ناظر بر خزانه‌های خانۀ خداوند بودند.
\v 23 از عَمرامیان و یِصهاریان و حِبرونیان و عُزّ‌یئیلیان:
\v 24 شِبوئیل پسر جِرشوم پسر موسی ناظر بر خزانه‌ها بود.
\v 25 و بستگانش از اِلعازار: پسرش رِحَبیا، پسرش یِشَعیا، پسرش یورام، پسرش زِکْری و پسرش شِلومیت.
\v 26 شِلومیت و بستگانش ناظر بر تمامی خزانه‌های اموالِ وقفی بودند که داوودِ پادشاه و سران خاندانها و سردارانِ هزارها و صد‌ها و فرماندهان لشکر، وقف کرده بودند.
\v 27 آنان بخشی از غنایم جنگی را برای تعمیر خانۀ خداوند وقف کردند.
\v 28 و نیز هرآنچه سموئیلِ نبی و شائول پسر قِیس و اَبنیر پسر نیر و یوآب پسر صِرویَه وقف کرده بودند، یعنی هرآنچه وقف شده بود، تحت نظارت شِلومیت و بستگانش بود.
\v 29 از یِصهاریان: کِنَنیا و پسرانش به عنوان صاحبمنصبان و داوران به جهت انجام وظایف خارج از معبد بر اسرائیل نصب شدند.
\v 30 از حِبرونیان: حَشَبیا و بستگانش، که یکهزار و هفتصد مرد توانا بودند، در کنارۀ غربی رود اردن برای انجام تمامی امور خداوند و برای خدمت پادشاه، به نظارت بر اسرائیل برگماشته شدند.
\v 31 از حِبرونیان، بنا بر نسب‌نامه‌های خاندانهایشان، یِریا رئیس بود. در سال چهلم سلطنت داوود، نسب‌نامۀ خاندان حِبرونیان بررسی شد و از میان ایشان مردانی توانا در یَعزیرِ جِلعاد یافت گردید.
\v 32 از بستگان یِریا، دو هزار و هفتصد مرد بودند، که مردانی توانا و سَرِ خاندانها بودند. داوود پادشاه، آنان را به نظارت بر رِئوبینیان و جادیان و نیم‌قبیلۀ مَنَسی برگماشت، تا بر تمامی امور مربوط به خدا و امور پادشاه نظارت کنند.
\s5
\c 27
\p
\v 1 این است شمار بنی‌اسرائیل، یعنی سران خاندانها، سردارانِ هزارها و صد‌ها، و صاحبمنصبان قوم، که پادشاه را در تمامی امور مربوط به ورود و خروج گروهانِ لشکر، ماه به ماه در تمام طول سال، خدمت می‌کردند. شمارِ هر گروه، بیست و چهار هزار تن بود:
\v 2 یَشُبعام پسر زَبْدیئیل رئیس گروه اوّل بود برای ماه اوّل؛ در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 3 او از نسل فِرِص بود، و ریاست تمامی سرداران لشکر را در ماه اوّل بر عهده داشت.
\v 4 رئیس گروهِ ماه دوّم، دودایِ اَخوخی بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 5 رئیس سوّم برای ماه سوّم، بِنایا پسر یِهویاداع کاهن اعظم بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 6 این همان بِنایا است که در میان آن سی تن، بزرگ بود و رهبری ایشان را بر عهده داشت. پسر او عَمّیزاباد، رئیس گروه او بود.
\v 7 رئیس چهارم برای ماه چهارم، عَسائیل برادر یوآب بود، و پس از او، پسرش زِبَدیا. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 8 رئیس پنجم برای ماه پنجم، شَمهوتِ یِزراحی بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 9 رئیس ششم برای ماه ششم، عیرا پسر عِقّیشِ تِقوعی بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 10 رئیس هفتم برای ماه هفتم، حالِصِ فِلونی از نسل اِفرایِم بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 11 رئیس هشتم برای ماه هشتم، سِبِکایِ حوشاتی از زِراحیان بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 12 رئیس نهم برای ماه نهم، اَبیعِزِرِ عَناتوتی از نسل بِنیامین بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 13 رئیس دهم برای ماه دهم، مَهَرایِ نِطوفاتی از زِراحیان بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 14 رئیس یازدهم برای ماه یازدهم، بِنایایِ فِرعَتونی از نسل اِفرایِم بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 15 رئیس دوازدهم برای ماه دوازدهم، حِلْدایِ نِطوفاتی از نسل عُتنِئیل بود. در گروه او بیست و چهار هزار تن بودند.
\v 16 و اما رؤسای قبایل اسرائیل:
رئیس رِئوبینیان، اِلعازار پسر زِکْری بود؛
رئیس شمعونیان، شِفَطیا پسر مَعَکاه بود؛
\v 17 رئیس لاویان، حَشَبیا پسر قِموئیل بود؛
رئیس خاندان هارون، صادوق بود.
\v 18 رئیس یهودا، اِلیهو، یکی از برادران داوود بود؛
رئیس یِساکار، عُمری پسر میکائیل بود؛
\v 19 رئیسِ زِبولون، یِشمَیا پسر عوبَدیا بود؛
رئیسِ نَفتالی، یِریموت پسر عَزریئیل بود؛
\v 20 رئیسِ اِفرایِم، هوشع پسر عَزَزیا بود؛
رئیس نیم‌قبیلۀ مَنَسی، یوئیل پسر فِدایاه بود؛
\v 21 رئیس نیم‌قبیلۀ مَنَسی در جِلعاد، یِدّو پسر زکریا بود؛
رئیس بِنیامین، یَعَسیئیل پسر اَبنیر بود؛
\v 22 رئیس دان، عَزَرئیل پسر یِروحام بود.
اینان رؤسای قبایل اسرائیل بودند.
\v 23 داوود مردان بیست سال و پایین‌تر را در شمارش نیاورد، زیرا خداوند وعده داده بود که اسرائیل را به اندازۀ ستارگان آسمان کثیر خواهد ساخت.
\v 24 یوآب پسر صِرویَه کارِ شمارش را آغاز کرد، ولی آن را به پایان نرساند. با این حال اسرائیل بدین سبب به غضب گرفتار آمد، و شمار آنان در کتاب تواریخ داوود پادشاه ثبت نشد.
\v 25 عَزمَوِت پسر عَدیئیل ناظر انبارهای پادشاه بود.
یوناتان پسر عُزّیا ناظر انبارهای واقع در مزرعه‌ها، شهرها، روستاها و برجها بود.
\v 26 عِزری پسر کِلوب ناظر کارگرانِ مزارع بود که بر زمین کشاورزی می‌کردند.
\v 27 شِمعیِ رامایی ناظر تاکستانها بود.
زَبْدیِ شِفماتی ناظرِ محصولاتی بود که در تاکستانها به جهت انبارهای شراب تهیه می‌شد.
\v 28 بَعَل‌حانانِ جِدیری ناظر درختان زیتون و انجیر در دامنه‌ها بود.
یوآش ناظر انبارهای روغن زیتون بود.
\v 29 شِطْرایِ شارونی ناظر رمه‌هایی بود که در شارون می‌چریدند.
شافاط پسر عَدْلای ناظر رمه‌ها در وادیها بود.
\v 30 عوبیلِ اسماعیلی ناظر شتران بود،
و یِحْدِیایِ مِرونوتی ناظر الاغان.
\v 31 یازیزِ هاجْری ناظر گله‌ها بود.
تمامی اینان ناظران بر داراییهای داوودِ پادشاه بودند.
\v 32 یوناتان عموی داوود، مشاور و مردی فهیم و کاتب بود. یِحیئیل پسر حَکمونی، مراقبت از پسران پادشاه را بر عهده داشت.
\v 33 اَخیتوفِل مشاور پادشاه بود، و حوشایِ اَرکی، دوست پادشاه.
\v 34 یِهویاداع پسر بِنایا، و اَبیّاتار، جانشین اَخیتوفِل شدند. یوآب، سردار لشکر پادشاه بود.
\s5
\c 28
\p
\v 1 داوود تمامی صاحبمنصبان اسرائیل، یعنی رؤسای قبایل و رؤسای گروهانی که در خدمت پادشاه بودند، و نیز سردارانِ هزارها و سردارانِ صد‌ها، ناظران تمامی دارایی و احشام پادشاه و پسرانش، و همچنین مقامات دربار، مردان توانا و همۀ جنگاوران را در اورشلیم گرد آورد.
\v 2 آنگاه داوودِ پادشاه بر پا ایستاد و گفت: «ای برادران و ای قوم من، به من گوش فرا دهید. در دل داشتم خانه‌ای که محل آرامیِ صندوق عهدِ خداوند و کرسیِ زیرِ پای خدایمان باشد بنا کنم، و برای بنای آن تدارک دیده بودم.
\v 3 اما خدا به من گفت: ”تو برای نام من خانه‌ای بنا نخواهی کرد، زیرا که مرد جنگ هستی و خون ریخته‌ای.“
\v 4 با این حال یهوه خدای اسرائیل مرا از تمامی خاندان پدرم برگزید تا برای همیشه بر اسرائیل پادشاهی کنم. زیرا که او یهودا را به رهبری برگزید، و از خاندان یهودا خاندان پدرم را برگزید، و از پسران پدرم مرا پسندید تا بر تمامی اسرائیل پادشاهم سازد.
\v 5 و از میان تمامی پسرانم - چراکه خداوند مرا پسرانِ بسیار بخشیده است - پسرم سلیمان را برگزید تا بر تخت پادشاهی خداوند بر اسرائیل بنشیند.
\v 6 او مرا گفت: ”پسرت سلیمان، اوست که خانۀ من و صحنهایم را بنا خواهد کرد، زیرا او را برگزیده‌ام تا پسر من باشد، و من او را پدر خواهم بود.
\v 7 اگر او احکام و فرامین مرا به جای آورَد، چنانکه امروز در آنها ثابت‌قدم است، پادشاهی‌اش را تا به ابد استوار خواهم ساخت.“
\v 8 پس اکنون در نظر تمامی اسرائیل که جماعت خداوند هستند، و در حضور خدای ما که می‌شنود، تمامی فرامین یهوه خدایتان را طلبیده، آنها را نگاه بدارید تا این سرزمین نیکو را مِلکِ خود ساخته، آن را پس از خود برای فرزندانتان به ملکیت ابدی واگذارید.
\v 9 «تو ای پسرم سلیمان، خدای پدرت را بشناس و او را با دلی کامل و ذهنی راغب خدمت نما، زیرا خداوند همۀ دلها را تفتیش می‌کند و هر نیّتِ فکر را می‌داند. اگر خداوند را بجویی او را خواهی یافت، اما اگر او را ترک کنی، تا به ابد تو را به دور خواهد افکند.
\v 10 حال تأمل کن، زیرا که خداوند تو را برگزیده تا خانه‌ای به جهت قُدس بنا کنی. پس قوی باش و دست به کار شو!»
\v 11 آنگاه داوود طرحِ ایوانِ معبد و خانه‌های آن، خزاین آن، بالاخانه‌های آن، و حجره‌های اندرونی آن، و نیز طرحِ اتاق تخت رحمت را، به پسرش سلیمان داد،
\v 12 همچنین طرح هرآنچه را که در خصوص صحنهای خانۀ خداوند و تمامی حجره‌های گرداگردِ آن و انبار‌های خانۀ خدا و انبار‌های اموال وقفی در ذهن داشت.
\v 13 نیز سلیمان را در خصوص دسته‌های کاهنان و لاویان، تمامی کار خدمت خانۀ خداوند، و تمامی ظروف خدمت در خانۀ خداوند، راهنمایی کرد.
\v 14 او وزن طلا را برای تمامی ظروف زرینِ مورد استفاده در هر خدمت، و وزن نقره را برای تمامی ظروف سیمینِ مورد استفاده در هر خدمت، تعیین کرد:
\v 15 وزن چراغدانهای طلا و چراغهایشان، وزن طلای هر چراغدان و چراغهایش، وزن نقرۀ هر چراغدان و چراغهایش، بر حسب مورد استفادۀ هر یک از چراغدانها،
\v 16 وزن طلای هر یک از میزهای نان حضور، وزن نقرۀ میزهای سیمین،
\v 17 وزن طلای ناب چنگالها، کاسه‌ها و پیاله‌ها، وزن هر یک از کاسه‌های زرین و هر یک از کاسه‌های سیمین،
\v 18 و وزن طلای تصفیه شده برای مذبح بخور. همچنین طرح خود را برای ارابۀ زرینِ کروبیانی که بالهایشان را گسترده، صندوق عهد خداوند را می‌پوشاندند، به سلیمان داد.
\v 19 داوود گفت: «خداوند این همه، یعنی تمام جزئیات این طرح را، به‌طور مکتوب از دستِ خویش به من فهمانید.»
\v 20 آنگاه داوود به پسرش سلیمان گفت: «قوی و دلیر باش و دست به کار شو! مترس و هراسان مباش، زیرا که یهوه خدا، یعنی خدای من با تو است. او تو را وا نخواهد گذاشت و ترک نخواهد کرد، تا آنگاه که کارِ خدمتِ خانۀ خداوند یکسره به انجام رسد.
\v 21 اینک دسته‌های کاهنان و لاویان برای تمامی خدمت خانۀ خدا حاضرند؛ تمام آنان که مشتاقند و در هر کاری مهارت دارند، در تمامی این کار با تو هستند. صاحبمنصبان و تمامی قوم نیز به‌طور کامل گوش به فرمان تو هستند.»
\s5
\c 29
\p
\v 1 آنگاه داوودِ پادشاه به تمامی جماعت گفت: «پسرم سلیمان که خدا تنها او را برگزیده، جوان است و بی‌تجربه، و کارْ عظیم است، زیرا این کاخ نه برای انسان، که برای یهوه خداست.
\v 2 من برای خانۀ خدای خویش، در حدِ توان، تدارک دیده‌ام: طلا برای اشیاء زرین، نقره برای اشیاء سیمین، برنج برای اشیاء برنجین، آهن برای اشیاء آهنین، و چوب برای اشیاء چوبین؛ نیز سنگهای عقیق و فیروزه به جهت نشاندن تدارک دیده‌ام، و سنگهای سیاه و رنگین و همه گونه سنگهای گرانبها و مرمر، به مقدار فراوان.
\v 3 از این گذشته، به خاطر ارادتی که به خانۀ خدایم دارم، افزون بر هرآنچه برای خانۀ مقدس تدارک دیده‌ام، از طلا و نقره‌ای که جزو اموال شخصی‌ام است نیز به خانۀ خدایم تقدیم می‌کنم:
\v 4 سه هزار وزنه طلا از طلای اوفیر، هفت هزار وزنه نقرۀ ناب برای روکش دیوارهای بنا‌ها،
\v 5 و نیز طلا برای اشیاء زرین و نقره برای اشیاء سیمین، به جهت تمامی کاری که به دست صنعتگران انجام می‌شود. حال کیست که امروز خویشتن را به خوشی دل وقف خداوند کند؟»
\v 6 آنگاه سران خاندانها، رؤسای قبایل اسرائیل، و سردارانِ هزارها و صد‌ها به همراه ناظران کارهای پادشاه، داوطلبانه هدیه دادند.
\v 7 آنان به جهت خدمت خانۀ خدا، پنج هزار وزنه طلا، ده هزار سکۀ طلا، ده هزار وزنه نقره، هجده هزار وزنه برنج و یکصد هزار وزنه آهن تقدیم کردند.
\v 8 هر کس سنگهای قیمتی داشت، آنها را به خزانۀ خانۀ خداوند آورده، به دست یِحیئیلِ جِرشونی می‌سپرد.
\v 9 پس قوم چون به خوشی دل هدیه داده بودند، شادمان شدند، زیرا که به تمامی دل، داوطلبانه به خداوند داده بودند. داوودِ پادشاه نیز به‌غایت شادمان شد.
\v 10 آنگاه داوود در حضور تمامی جماعت خداوند را متبارک خوانده، گفت: «ای یهوه، خدای پدر ما اسرائیل، تو از ازل تا به ابد متبارک هستی!
\v 11 ای خداوند، عظمت و قدرت و جلال و پیروزی و شوکت از آنِ توست، زیرا هرآنچه در آسمان و زمین است متعلق به توست. ای خداوند، پادشاهی از آنِ توست، و تو بر همگان چون سَر متعال هستی.
\v 12 دولت و حرمت از تو می‌آید، و تو بر همگان حاکمی. قوّت و توانایی در دست توست؛ عظیم ساختن و نیرو بخشیدن به همگان، در دست توست.
\v 13 اکنون، ای خدای ما، تو را سپاس می‌گوییم و نام پرجلالت را می‌ستاییم.
\v 14 «اما من کیستم و قوم من چیست که بتوانیم چنین به خوشی دل هدیه بیاوریم؟ زیرا همه چیز از توست، و از دست توست که به تو داده‌ایم.
\v 15 زیرا ما نیز همچون همۀ نیاکانمان در حضور تو غریب و میهمانیم. روزهایمان بر زمین همچون سایه‌ای است که نمی‌پایَد.
\v 16 ای یهوه خدای ما، تمامی این ثروت که به جهت بنای خانه برای نام قدوس تو فراهم آورده‌ایم، از دست تو به ما رسیده و جملگی متعلق به خودِ توست.
\v 17 میدانم، ای خدایم، که تو دلها را می‌آزمایی و از صداقت خشنود می‌گردی. من با دلی صادق این همه را به خوشیِ دل داده‌ام، و اکنون قوم تو را که اینجا حاضرند دیده‌ام، که داوطلبانه و با شادمانی به تو داده‌اند.
\v 18 ای یهوه، خدای پدران ما ابراهیم، اسحاق و اسرائیل، این نیّت و فکر را همواره در دل قومت نگاه دار، و دلهایشان را به سوی خود متمایل گردان.
\v 19 به پسرم سلیمان نیز دلی کامل عطا فرما تا فرامین و شهادات و فرایض تو را نگاه دارد و تمامی این کارها را به عمل آورده، کاخی را که برایش تدارک دیده‌ام، بنا کند.»
\v 20 آنگاه داوود به تمامی جماعت گفت: «یهوه خدای خود را متبارک خوانید.» پس تمامی جماعت یهوه، خدای پدرانشان را متبارک خواندند، و سرهای خویش خم کرده، خداوند و پادشاه را تعظیم نمودند.
\v 21 آنان فردای آن روز قربانیها برای خداوند گذراندند و قربانیهای تمام‌سوز به خداوند تقدیم کردند، یعنی هزار گاو نر، هزار قوچ و هزار بره، همراه با هدایای ریختنی و قربانیهای بسیار دیگر به جهت تمامی اسرائیل.
\v 22 در آن روز ایشان با شادمانیِ عظیم، در حضور خداوند خوردند و نوشیدند.
آنگاه سلیمان پسر داوود را برای بار دوّم به پادشاهی نصب کردند، و در حضور خداوند او را برای حکومت و صادوق را برای کهانت مسح نمودند.
\v 23 پس سلیمان بر تختِ خداوند نشست و به جای پدرش داوود، پادشاه شد. او کامروا بود و تمامی اسرائیل از او اطاعت می‌کردند.
\v 24 تمامی سروران و جنگاوران و نیز تمامی پسران داوودِ پادشاه، با سلیمانِ پادشاه بیعت کردند.
\v 25 خداوند سلیمان را در نظر تمامی اسرائیل بسیار معظم ساخت، و چنان عظمت شاهانه‌ای به او بخشید که پیش از او به هیچ پادشاهی در اسرائیل داده نشده بود.
\v 26 پس داوود پسر یَسا، بر تمامی اسرائیل پادشاهی کرد.
\v 27 مدت پادشاهی او بر اسرائیل چهل سال بود، که از این مدت هفت سال در حِبرون، و سی و سه سال در اورشلیم سلطنت کرد.
\v 28 داوود در کهنسالی، پس از طول عمر و ثروت و حرمتِ بسیار درگذشت، و پسرش سلیمان به جای او پادشاه شد.
\v 29 و اما کارهای داوودِ پادشاه، از ابتدا تا انتها، در تواریخ سموئیلِ نبی، تواریخ ناتانِ نبی و تواریخ جادِ نبی نوشته شده است،
\v 30 همراه با شرح تمامی سلطنت و عظمت او و وقایعی که بر او، بر اسرائیل، و بر تمامی حکومتهای ممالک گذشت.