pes_opcb/15-EZR.usfm

429 lines
57 KiB
Plaintext
Raw Blame History

This file contains invisible Unicode characters

This file contains invisible Unicode characters that are indistinguishable to humans but may be processed differently by a computer. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

This file contains Unicode characters that might be confused with other characters. If you think that this is intentional, you can safely ignore this warning. Use the Escape button to reveal them.

\id EZR - Biblica® Open Persian Contemporary Bible
\usfm 3.0
\ide UTF-8
\h عِزرا
\toc1 عِزرا
\toc2 عِزرا
\toc3 ezr
\mt1 عِزرا
\c 1
\s1 کوروش فرمان بازگشت یهودیان را صادر می‌کند
\p
\v 1 در سال اول سلطنت کوروش، پادشاه پارس، خداوند آنچه را که توسط ارمیای نبی فرموده بود، به انجام رساند.\f + \fr 1:1 \ft ارمیای نبی قبلاً پیشگویی کرده بود که یهودیان به مدت ۷۰ سال در اسارت بابِلی‌ها خواهند بود. نگاه کنید به \+xt ارمیا ۲۵‏:۱۲ و ۲۹‏:۱۰\+xt*.\f* خداوند کوروش را بر آن داشت تا فرمانی صادر کند و آن را نوشته به سراسر سرزمین پهناورش بفرستد. این است متن آن فرمان:
\b
\pi1
\v 2 «من، کوروش پادشاه پارس، اعلام می‌دارم که یهوه، خدای آسمانها، تمام ممالک جهان را به من بخشیده است و به من امر فرموده است که برای او در شهر اورشلیم که در یهوداست خانه‌ای بسازم.
\v 3 بنابراین، از تمام یهودیانی که در سرزمین من هستند، کسانی که بخواهند می‌توانند به آنجا بازگردند و خانۀ یهوه، خدای اسرائیل را در اورشلیم بنا کنند. خدا همراه ایشان باشد!
\v 4 همسایگان این یهودیان باید به ایشان طلا و نقره، توشه راه و چارپایان بدهند و نیز هدایا برای خانهٔ خدا تقدیم کنند.»
\b
\p
\v 5 از طرف دیگر، خدا اشتیاق فراوان در دل رهبران طایفه‌های یهودا و بنیامین، و کاهنان و لاویان ایجاد کرد تا به اورشلیم بازگردند و خانهٔ خداوند را دوباره بنا کنند.
\v 6 تمام همسایگان، علاوه بر هدایایی که برای خانهٔ خدا تقدیم نمودند، هدایایی نیز از طلا و نقره، توشه راه و چارپایان به مسافران دادند.
\p
\v 7 کوروش نیز اشیاء قیمتی خانهٔ خداوند را که نِبوکَدنِصَّر آنها را از اورشلیم آورده و در معبد خدایان خود گذاشته بود، به یهودیان پس داد.
\v 8 کوروش به خزانه‌دار خود، «میتراداد»، دستور داد که تمام این اشیاء قیمتی را از خزانه بیرون بیاورد و به شِیشبَصَّر، سرپرست یهودیانی که به سرزمین یهودا بازمی‌گشتند، تحویل بدهد.
\p
\v 9-10 \vp ۹و۱۰\vp* این اشیاء قیمتی عبارت بودند از:
\tr \tc1 سینی طلا \tc2 ۳۰ عدد
\tr \tc1 سینی نقره \tc2 ۱٬۰۰۰ عدد
\tr \tc1 سینی‌های دیگر \tc2 ۲۹ عدد
\tr \tc1 جام طلا \tc2 ۳۰ عدد
\tr \tc1 جام نقره \tc2 ۴۱۰ عدد
\tr \tc1 ظروف دیگر \tc2 ۱٬۰۰۰ عدد
\p
\v 11 روی‌هم‌رفته ۵٬۴۰۰\f + \fr 1:11 \ft ارقامی که در \+xt آیات ۹‏،۱۰‏\+xt* آمده تقریبی است؛ متن اصلی عبری این آیات چندان واضح نیست.\f* ظروف قیمتی از طلا و نقره به شِیشبَصَّر سپرده شد و او آنها را با اسیرانی که از بابِل به اورشلیم می‌رفتند، برد.
\c 2
\s1 گروهی که به اورشلیم بازگشتند
\p
\v 1 عدهٔ زیادی از یهودیانی که نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل، آنها را اسیر کرده به بابِل برده بود، به یهودا و اورشلیم بازگشتند و هر کس به زادگاه خود رفت.
\v 2 رهبران یهودیان در این سفر عبارت بودند از: زروبابِل، یهوشع، نِحِمیا، سرایا، رعیلایا، مُردخای، بِلشان، مِسفار، بِغوای، رِحوم و بَعَنا.
\p نام طایفه‌های یهودیانی که به وطن بازگشتند و تعداد آنها، به شرح زیر است:
\li1
\v 3-35 از طایفۀ فرعوش ~~ \litl ۲٬۱۷۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ شفطیا ~~ \litl ۳۷۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ آرح ~~ \litl ۷۷۵ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ فحت موآب (که از نسل یشوع و یوآب بود) ~~ \litl ۲٬۸۱۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ عیلام ~~ \litl ۱٬۲۵۴ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ زتو ~~ \litl ۹۴۵ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ زکای ~~ \litl ۷۶۰ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ بانی ~~ \litl ۶۴۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ ببای ~~ \litl ۶۲۳ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ ازجد ~~ \litl ۱٬۲۲۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ ادونیقام ~~ \litl ۶۶۶ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ بغوای ~~ \litl ۲٬۰۵۶ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ عادین ~~ \litl ۴۵۴ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ آطیر (که از نسل حِزِقیا بود) ~~ \litl ۹۸ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ بیصای ~~ \litl ۳۲۳ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ یوره ~~ \litl ۱۱۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ حاشوم ~~ \litl ۲۲۳ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ جبار ~~ \litl ۹۵ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ بیت‌لحم ~~ \litl ۱۲۳ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ نطوفه ~~ \litl ۵۶ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ عناتوت ~~ \litl ۱۲۸ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ عزموت ~~ \litl ۴۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفه‌های قریت یعاریم و کفیره و بئیروت ~~ \litl ۷۴۳ نفر؛\litl*
\li1 از طایفه‌های رامه و جبع \litl ۶۲۱ ~~ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ مخماس ~~ \litl ۱۲۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفه‌های بیت‌ئیل و عای ~~ \litl ۲۲۳ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ نبو ~~ \litl ۵۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ مغبیش ~~ \litl ۱۵۶ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ عیلام ~~ \litl ۱٬۲۵۴ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ حاریم ~~ \litl ۳۲۰ نفر؛\litl*
\li1 از طایفه‌های لود، حادید و اونو ~~ \litl ۷۲۵ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ اریحا ~~ \litl ۳۴۵ نفر؛\litl*
\li1 از طایفهٔ سناعه ~~ \litl ۳٬۶۳۰ نفر.\litl*
\p
\v 36-39 تعداد کاهنانی که به وطن بازگشتند به شرح زیر است:
\li1 از طایفۀ یدعیا (که از نسل یشوع بود) ~~ \litl ۹۷۳ نفر؛\litl*
\li1 از طایفۀ امیر ~~ \litl ۱٬۰۵۲ نفر؛\litl*
\li1 از طایفۀ فشحور ~~ \litl ۱٬۲۴۷ نفر؛\litl*
\li1 از طایفۀ حاریم ~~ \litl ۱٬۰۱۷ نفر.\litl*
\p
\v 40-42 تعداد لاویانی که به وطن برگشتند به شرح زیر است:
\li1 از طایفه‌های یشوع و قدمی‌ئیل (که از نسل هودویا بودند) ~~ \litl ۷۴ نفر؛\litl*
\li1 خوانندگان و نوازندگان خانۀ خدا (که از نسل آساف بودند) ~~ \litl ۱۲۸ نفر؛\litl*
\li1 نگهبانان خانهٔ خدا (که از نسل شلوم، آطیر، طلمون، عقوب، حطیطا و شوبای بودند) ~~ \litl ۱۳۹ نفر.\litl*
\p
\v 43-54 خدمتگزاران خانهٔ خدا که به وطن بازگشتند از طایفه‌های زیر بودند:
\li1 صیحا، حسوفا، طباعوت،
\li1 قیروس، سیعها، فادون،
\li1 لبانه، حجابه، عقوب،
\li1 حاجاب، شملای، حانان،
\li1 جدیل، جحر، رآیا،
\li1 رصین، نقودا، جزام،
\li1 عزه، فاسیح، بیسای،
\li1 اسنه، معونیم، نفوسیم،
\li1 بقبوق، حقوفا، حرحور،
\li1 بصلوت، محیدا، حرشا،
\li1 برقوس، سیسرا، تامح،
\li1 نصیح، حطیفا.
\p
\v 55-57 این افراد نیز که از نسل خادمان سلیمان پادشاه بودند به وطن برگشتند:
\li1 سوطای، هصوفرت، فرودا،
\li1 یعله، درقون، جدیل،
\li1 شفطیا، حطیل،
\li1 فوخِرِه‌حَظِبائیم و آمی.
\p
\v 58 خدمتگزاران خانهٔ خدا و نسل خادمان سلیمان پادشاه، جمعاً ۳۹۲ نفر بودند.
\p
\v 59 در این هنگام گروهی دیگر از تل ملح، تل حرشا، کروب، ادان و امیر به اورشلیم و سایر شهرهای یهودا بازگشتند. آنها نمی‌توانستند از طریق نسب نامه‌های خود ثابت کنند که اسرائیلی‌اند.
\v 60 اینها از طایفه‌های دلایا، طوبیا و نقودا بودند که جمعاً ۶۵۲ نفر می‌شدند.
\p
\v 61 از کاهنان سه طایفه به نامهای حبایا و هقوص و برزلائی به اورشلیم بازگشتند. (بزرگ طایفهٔ برزلائی همان کسی است که با یکی از دختران برزلائی جلعادی ازدواج کرد و نام خانوادگی او را روی خود گذاشت.)
\v 62 ولی ایشان چون نتوانستند از طریق نسب نامه‌های خود ثابت کنند که از نسل کاهنان هستند، از کهانت اخراج شدند.
\v 63 حاکم یهودیان به ایشان اجازه نداد از قربانیهای سهم کاهنان بخورند تا اینکه به‌وسیلهٔ اوریم و تُمّیم\f + \fr 2:63 \ft «اوریم و تُمّیم» احتمالاً دو سنگ بودند که کاهنان از طریق آنها ارادۀ خدا را تشخیص می‌دادند.\f* از طرف خداوند معلوم شود که آیا ایشان واقعاً از نسل کاهنان هستند یا نه.
\p
\v 64-65 \vp ۶۴و۶۵\vp* پس جمعاً ۴۲٬۳۶۰ نفر به سرزمین یهودا بازگشتند. علاوه بر این تعداد ۷٬۳۳۷ غلام و کنیز و ۲۰۰ نوازنده مرد و زن نیز به وطن بازگشتند.
\v 66-67 \vp ۶۶و۶۷\vp* آنها ۷۳۶ اسب، ۲۴۵ قاطر، ۴۳۵ شتر و ۶٬۷۲۰ الاغ با خود بردند.
\p
\v 68 وقتی ایشان به اورشلیم رسیدند، بعضی از سران قوم برای بازسازی خانۀ خداوند هدایای داوطلبانه تقدیم کردند.
\v 69 هر یک از ایشان به قدر توانایی خود هدیه داد، که روی‌هم‌رفته عبارت بود از: ۵۰۰ کیلوگرم طلا و ۲٬۸۰۰ کیلوگرم نقره و صد دست لباس برای کاهنان.
\p
\v 70 پس کاهنان، لاویان، خوانندگان و نوازندگان و نگهبانان و خدمتگزاران خانهٔ خدا و بعضی از مردم در اورشلیم و شهرهای اطراف آن ساکن شدند. بقیه قوم نیز به شهرهای خود رفتند.
\c 3
\s1 بازسازی مذبح
\p
\v 1 در ماه هفتم سال، تمام کسانی که به سرزمین یهودا بازگشته بودند از شهرهای خود آمده در اورشلیم جمع شدند.
\v 2 آنگاه یهوشع کاهن پسر یهوصادق و سایر کاهنان، و زروبابِل پسر شئلتیئیل و خاندان او مذبح خدای اسرائیل را دوباره بنا کردند. سپس همان‌طور که در کتاب تورات موسی، مرد خدا، دستور داده شده بود، قربانیهای سوختنی تقدیم نمودند.
\v 3 گرچه یهودیانی که به سرزمین خود بازگشته بودند از مردمی که در آن سرزمین بودند می‌ترسیدند، با این حال مذبح را در جای سابق خود بنا کردند و روی آن، قربانیهای سوختنی صبح و عصر را به خداوند تقدیم نمودند.
\v 4 آنها عید خیمه‌ها را همان‌طور که در کتاب تورات موسی نوشته شده بود، برگزار کردند و در طول روزهای عید، قربانیهایی را که برای هر روز تعیین شده بود، تقدیم نمودند.
\v 5 از آن پس، آنها به طور مرتب قربانیهای سوختنی روزانه، قربانیهای مخصوص جشن ماه نو و جشنهای سالیانهٔ خداوند را تقدیم می‌کردند. علاوه بر این قربانیها، هدایای داوطلبانه هم به خداوند تقدیم می‌شد.
\v 6 روز اول ماه هفتم، حتی قبل از گذاشتن پایه‌های خانهٔ خداوند، کاهنان شروع به تقدیم قربانیهای سوختنی برای خداوند کردند.
\s1 بازسازی خانۀ خدا
\p
\v 7 سپس برای بازسازی خانهٔ خدا عده‌ای بنا و نجار استخدام کردند و به اهالی صور و صیدون مواد غذایی، شراب و روغن زیتون دادند و از آنها چوب سرو گرفتند. این چوبها از لبنان، از طریق دریا، به یافا حمل می‌شد. تمام اینها با اجازهٔ کوروش، پادشاه پارس، انجام می‌گرفت.
\p
\v 8 در ماه دوم از سال دوم ورود یهودیان به اورشلیم، زروبابِل، یهوشع، کاهنان، لاویان و تمام کسانی که به سرزمین یهودا بازگشته بودند کار بازسازی خانهٔ خدا را شروع کردند. لاویانی که بیست سال یا بیشتر سن داشتند، تعیین شدند تا بر این کار نظارت کنند.
\v 9 نظارت بر کار کارگران به عهدۀ یشوع و پسران و برادرانش و قدمی‌ئیل و پسرانش (از نسل هودویا) گذاشته شد. (لاویان طایفۀ حیناداد نیز در این کار به ایشان کمک می‌کردند.)
\p
\v 10 وقتی پایه‌های خانۀ خداوند گذاشته شد، کاهنان لباس مخصوص خود را پوشیدند و شیپورها را نواختند و لاویان طایفهٔ آساف سنجهای خود را به صدا درآوردند تا مطابق رسم داوود پادشاه، خداوند را ستایش کنند.
\v 11 ایشان با این کلمات در وصف خداوند می‌سراییدند: «خداوند نیکوست و محبتش برای اسرائیل بی‌پایان!» سپس برای پایه‌گذاری خانهٔ خداوند، تمام قوم با صدای بلند، خدا را شکر کردند.
\v 12 اما بسیاری از کاهنان و لاویان و سران قوم که پیر بودند و خانه‌ای را که سلیمان برای خداوند ساخته بود دیده بودند، وقتی پایه‌های خانهٔ خداوند را که گذاشته می‌شد دیدند، با صدای بلند گریستند، در حالی که دیگران از شادی فریاد برمی‌آوردند.
\v 13 کسی نمی‌توانست صدای گریه را از فریاد شادی تشخیص دهد، زیرا این صداها چنان بلند بود که از فاصلۀ دور نیز به گوش می‌رسید.
\c 4
\s1 مخالفت با بازسازی خانهٔ خدا
\p
\v 1 وقتی دشمنان مردم یهودا و بنیامین شنیدند که یهودیان تبعید شده بازگشته‌اند و مشغول بازسازی خانهٔ خداوند، خدای اسرائیل هستند،
\v 2 نزد زروبابِل و سران قوم آمدند و گفتند: «بگذارید ما هم در بازسازی خانهٔ خدا با شما همکاری کنیم، چون ما هم مثل شما، خدای یگانه را می‌پرستیم. از وقتی که اسرحدون، پادشاه آشور، ما را به اینجا آورده است همیشه برای خدای شما قربانی کرده‌ایم.»
\p
\v 3 ولی زروبابِل و یهوشع و سایر سران قوم یهود جواب دادند: «به شما اجازه نمی‌دهیم در این کار شریک باشید. خانهٔ خداوند، خدای اسرائیل، همان‌طور که کوروش پادشاه پارس فرمان داده است، باید به دست قوم اسرائیل ساخته شود.»
\p
\v 4 پس ساکنان آنجا به تضعیف روحیهٔ یهودیان پرداخته، در کار بازسازی خانهٔ خدا موانع بسیار ایجاد کردند.
\v 5 در ضمن به برخی از مقامات رشوه دادند تا علیه آنها اقدام کنند. این کارشکنی‌ها در تمام دوران سلطنت کوروش وجود داشت و تا سلطنت داریوش ادامه یافت.\f + \fr 4:5 \ft دنبالهٔ این مطلب را در آیۀ \+xt ‏۲۴‏\+xt* بخوانید. رویدادهایی که در \+xt آیات ۶‏‑۲۳‏\+xt* آمده، حدود یک قرن بعد اتفاق افتاده است.\f*
\s1 مخالفت با بازسازی اورشلیم
\p
\v 6 در آغاز سلطنت خشایارشا، دشمنان مردم یهودا و اورشلیم شکایت‌نامه‌ای علیه آنها برای پادشاه، فرستادند.
\p
\v 7 در دوران سلطنت اردشیر نیز شکایت‌نامه‌ای علیه مردم یهودا و اورشلیم نوشته شد. این شکایت‌نامه را بشلام، میتراداد، طبئیل و رفقای ایشان به خط و زبان ارامی\f + \fr 4:7 \ft از \+xt ۴‏:۸\+xt* تا \+xt ۶‏:۱۸\+xt* این کتاب به زبان عبری نیست بلکه به آرامی است که زبان رسمی سرزمین پارس بود.\f* برای اردشیر، پادشاه پارس نوشتند.
\v 8-9 \vp ۸و۹\vp* کسان دیگری که در نوشتن این شکایت‌نامه بر ضد مردم یهودا و اورشلیم دست داشتند عبارت بودند از: رحوم فرماندار، شمشائی کاتب، عده‌ای از قضات و مقامات دیگری که از ارک، بابِل و شوش (که در عیلام است) بودند،
\v 10 و نیز عده‌ای از قومهای مختلف دیگر که آشور بانیپال بزرگ و قدرتمند، آنها را از سرزمینهای خود بیرون آورده در سامره و سایر شهرهای غرب رود فرات اسکان داده بود.
\p
\v 11 این است متن نامه‌ای که برای اردشیر پادشاه پارس، فرستادند:
\b
\pi1 «ما بندگانت که از ساکنان غرب رود فرات هستیم،
\v 12 پادشاه را آگاه می‌نماییم که یهودیانی که به فرمان شما به اورشلیم منتقل شده‌اند، می‌خواهند این شهر را که محل شورش و آشوب بوده است بازسازی کنند. آنها مشغول ساختن حصار و تعمیر پایه‌هایش هستند.
\v 13 پادشاه آگاه باشند که اگر این شهر و حصارهایش دوباره ساخته شود، بی‌گمان به زیان پادشاه خواهد بود، زیرا بعد از آن یهودیان دیگر به شما باج و خراج نخواهند داد.
\v 14 چون ما نان و نمک پادشاه را می‌خوریم، شایسته نیست که زیان پادشاه را ببینیم. برای همین، نامه‌ای فرستادیم تا پادشاه را از این ماجرا آگاه سازیم.
\v 15 استدعا داریم دستور فرمایید در این مورد کتاب تاریخ نیاکانتان را بررسی نمایند تا معلوم گردد که در قرون گذشته در این شهر چه شورشهایی بر پا گشته است. در حقیقت این شهر به سبب آن خراب شده است که ساکنان آن بر ضد پادشاهان و حکامی که می‌خواستند بر آن حکومت کنند، مدام شورش می‌کردند.
\v 16 پس پادشاه را آگاه می‌سازیم که اگر این شهر و حصارهایش ساخته شوند، پادشاه، دیگر قادر به نگهداری این قسمت از قلمرو خویش که در غرب رود فرات است، نخواهند بود.»
\b
\p
\v 17 پس پادشاه به رحوم فرماندار و شمشائی کاتب و همدستان ایشان که در سامره و نواحی غرب رود فرات ساکن بودند، چنین جواب داد:
\b
\pi1
\v 18 «درود بر شما! نامه‌ای که فرستاده بودید رسید و پس از ترجمه برای من خوانده شد.
\v 19 دستور دادم تحقیق و بررسی کنند. معلوم شد که ساکنان این شهر از دیرباز همیشه علیه پادشاهان شورش و آشوب بر پا کرده‌اند.
\v 20 همچنین فهمیدم که پادشاهانی قدرتمند در اورشلیم بوده‌اند که بر سراسر غرب رود فرات فرمانروایی می‌کردند، و جزیه و باج و خراج می‌گرفتند.
\v 21 بنابراین، به این مردان دستور بدهید دست نگه دارند و تا فرمانی از جانب من صادر نشود شهر را بازسازی نکنند.
\v 22 مراقب باشید که در این کار سستی نکنید. ما نباید اجازه دهیم صدمۀ بیشتری به پادشاه وارد آید.»
\b
\p
\v 23 وقتی نامهٔ اردشیر، پادشاه پارس، برای رحوم و شمشائی و همدستان ایشان خوانده شد، آنها با عجله به اورشلیم رفتند و یهودیان را به زور مجبور کردند دست از کار بکشند.
\s1 بازسازی خانهٔ خدا دوباره شروع می‌شود
\p
\v 24 کار بازسازی خانۀ خدا تا سال دوم سلطنت داریوش، پادشاه پارس متوقف مانده بود.
\c 5
\p
\v 1 آنگاه دو نبی به اسامی حَجَّی و زکریا (پسر عِدّو) شروع کردند به دادن پیغام خدای اسرائیل به یهودیان اورشلیم و یهودا.
\v 2 وقتی زروبابِل و یهوشع پیغام آنها را شنیدند، به بازسازی خانهٔ خدا در اورشلیم مشغول شدند و این دو نبی نیز به آنان کمک کردند.
\p
\v 3 ولی در این هنگام تَتِنایی، استاندار غرب رود فرات و شِتَربوزِنای و همدستان آنها به اورشلیم آمدند و گفتند: «چه کسی به شما اجازه داده است خانهٔ خدا را بسازید و ساختمانش را تکمیل کنید؟»
\v 4 سپس از آنها خواستند نام تمام کسانی را که مشغول ساختن خانۀ خدا بودند، به ایشان بدهند.
\v 5-6 \vp ۵و۶\vp* ولی از آنجا که خدا مراقب سرپرستان یهودی بود، آنها نتوانستند از کار ایشان جلوگیری کنند. پس تَتِنایی، شِتَربوزِنای و همدستان ایشان که مقامات غرب رود فرات بودند جریان را طی نامه‌ای به اطلاع داریوش پادشاه رسانیدند و منتظر جواب ماندند.
\v 7 متن نامه چنین بود:
\b
\mi «درود بر داریوش پادشاه!
\b
\pi1
\v 8 به آگاهی می‌رساند که ما به محل ساختمان خانهٔ خدای بزرگ یهودیان رفتیم و دیدیم این خانه را با سنگهای بزرگ می‌سازند و تیرهای چوبی در دیوار آن کار می‌گذارند. کار به تندی و با موفقیت پیش می‌رود.
\v 9 ما از سرپرستان ایشان پرسیدیم که چه کسی به آنها اجازهٔ این کار را داده است.
\v 10 سپس نامهای آنها را پرسیدیم تا به آگاهی شما برسانیم که سرپرستان ایشان چه کسانی هستند.
\pi1
\v 11 جوابشان این بود:
\b
\pi1 ”ما خدمتگزاران خدای آسمان و زمین هستیم و اکنون خانۀ خدا را که قرنها پیش به‌وسیلۀ پادشاه بزرگ اسرائیل بنا شد، دوباره می‌سازیم.
\v 12 اجداد ما خدای آسمان را به خشم آوردند، پس خدا ایشان را به دست نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل تسلیم کرد و او این خانه را خراب نمود و قوم اسرائیل را اسیر کرده، به بابِل برد.
\v 13 اما کوروش پادشاه، فاتح بابِل، در سال اول سلطنتش فرمانی صادر کرد که خانۀ خدا از نو ساخته شود.
\v 14 همچنین او تمام ظروف طلا و نقره‌ای را که نِبوکَدنِصَّر از خانۀ خدا از اورشلیم گرفته و در بتخانهٔ بابِل گذاشته بود، دوباره به خانهٔ خدا بازگرداند. کوروش این ظروف را به شِیشبَصَّر که خودش او را به سمت فرمانداری یهودا تعیین کرده بود، سپرد
\v 15 و به او دستور داد که ظروف را به محل خانهٔ خدا در اورشلیم بازگرداند و خانهٔ خدا را در آن محل دوباره بنا کند.
\v 16 پس شِیشبَصَّر به اورشلیم آمد و پایه‌های خانهٔ خدا را گذاشت؛ و از آن وقت تا به حال ما مشغول بنای آن هستیم، ولی کار هنوز تمام نشده است.“
\b
\pi1
\v 17 حال اگر پادشاه صلاح می‌دانند امر فرمایند تا در کتابخانهٔ سلطنتی بابِل تحقیق کنند و ببینند که آیا به درستی کوروش پادشاه چنین فرمانی داده است یا نه؟ سپس پادشاه خواست خود را به ما ابلاغ فرمایند.»
\c 6
\s1 فرمان داریوش
\p
\v 1 آنگاه داریوش پادشاه فرمان داد که در کتابخانهٔ بابِل، که اسناد در آنجا نگهداری می‌شد، به تحقیق بپردازند.
\v 2 سرانجام در کاخ اکباتان که در سرزمین مادهاست طوماری پیدا کردند که روی آن چنین نوشته شده بود:
\b
\pi1
\v 3 «در سال اول سلطنت کوروش پادشاه، در مورد خانۀ خدا در اورشلیم، این فرمان از طرف پادشاه صادر شد:
\b
\pi1 خانهٔ خدا که محل تقدیم قربانیهاست، دوباره ساخته شود. عرض و بلندی خانه، هر یک شصت ذراع\f + \fr 6:3 \ft «شصت ذراع» حدود بیست و هفت متر است.\f* باشد.
\v 4 دیوار آن از سه ردیف سنگ بزرگ و یک ردیف چوب روی آن، ساخته شود. تمام هزینه آن از خزانهٔ پادشاه پرداخت شود.
\v 5 ظروف طلا و نقره‌ای که نِبوکَدنِصَّر از خانهٔ خدا گرفته و به بابِل آورده بود، دوباره به اورشلیم بازگردانیده و مثل سابق، در خانۀ خدا گذاشته شود.
\b
\pi1
\v 6 پس داریوش پادشاه این فرمان را صادر کرد:
\b
\p «پس اکنون ای تَتِنایی استاندار، شِتَربوزِنای و سایر مقامات غرب رود فرات که همدستان ایشانید، از آنجا دور شوید.
\v 7 بگذارید خانهٔ خدا دوباره در جای سابقش ساخته شود و مزاحم فرماندار یهودا و سران قوم یهود که دست اندر کار ساختن خانهٔ خدا هستند، نشوید.
\v 8 بلکه برای پیشرفت کار بی‌درنگ تمام مخارج ساختمانی را از خزانهٔ سلطنتی، از مالیاتی که در طرف غرب رود فرات جمع‌آوری می‌شود، بپردازید.
\v 9-10 \vp ۹و۱۰\vp* هر روز، طبق درخواست کاهنانی که در اورشلیم هستند به ایشان گندم، شراب، نمک، روغن زیتون و نیز گاو و قوچ و بره بدهید تا قربانیهایی که مورد پسند خدای آسمانی است، تقدیم نمایند و برای سلامتی پادشاه و پسرانش دعا کنند.
\v 11 هر که این فرمان مرا تغییر دهد، چوبه داری از تیرهای سقف خانه‌اش درست شود و بر آن به دار کشیده شود و خانه‌اش به زباله‌دان تبدیل گردد.
\v 12 هر پادشاه و هر قومی که این فرمان را تغییر دهد و خانهٔ خدا را خراب کند، آن خدایی که شهر اورشلیم را برای محل خانهٔ خود انتخاب کرده است، او را از بین ببرد. من، داریوش پادشاه، این فرمان را صادر کردم، پس بدون تأخیر اجرا شود.
\b
\pi1
\v 13 تَتِنایی استاندار، شِتَربوزِنای و همدستانش فوری فرمان پادشاه را اجرا کردند.»
\s1 تبرک خانهٔ خدا
\p
\v 14 پس سران قوم یهود به بازسازی خانهٔ خدا مشغول شدند و در اثر پیامهای تشویق‌آمیز حَجَّی و زکریای نبی کار را پیش بردند و سرانجام خانهٔ خدا مطابق دستور خدای اسرائیل و فرمان کوروش و داریوش و اردشیر، پادشاهان پارس، ساخته شد.
\v 15 به این ترتیب کار بازسازی خانهٔ خدا در روز سوم ماه اَدار از سال ششم سلطنت داریوش پادشاه، تکمیل گردید.
\p
\v 16 در این هنگام کاهنان، لاویان و تمام کسانی که از اسیری بازگشته بودند با شادی خانهٔ خدا را تبرک نمودند.
\v 17 برای تبرک خانهٔ خدا، صد گاو، دویست قوچ، و چهارصد بره قربانی شد. دوازده بز نر نیز برای کفارهٔ گناهان دوازده قبیلهٔ اسرائیل قربانی گردید.
\v 18 سپس کاهنان و لاویان را سر خدمت خود در خانهٔ خدا در اورشلیم قرار دادند تا طبق دستورهای شریعت موسی به کار مشغول شوند.
\s1 عید پِسَح
\p
\v 19 یهودیانی که از اسارت بازگشته بودند، در روز چهاردهم ماه اول سال، عید پِسَح را جشن گرفتند.
\v 20 تمام کاهنان و لاویان خود را برای این عید تطهیر کردند و لاویان بره‌های عید پِسَح را برای تمام قوم، کاهنان و خودشان ذبح کردند.
\v 21 پس یهودیانی که از اسارت بازگشته بودند همراه با کسانی که از اعمال قبیح قومهای بت‌پرست دست کشیده بودند تا خداوند، خدای اسرائیل را عبادت کنند، قربانی عید پِسَح را خوردند.
\v 22 آنها عید نان فطیر را هفت روز با شادی جشن گرفتند، زیرا خداوند، پادشاه آشور\f + \fr 6:22 \ft «پادشاه آشور»: احتمالاً منظور پادشاه پارس است که در آن زمان بر سرزمینی که قبلاً زیر سلطهٔ پادشاهان آشور که دشمن اسرائیل بودند قرار داشت، حکومت می‌راند.\f* را بر آن داشت تا در ساختن خانهٔ خدای حقیقی که خدای اسرائیل باشد، به ایشان کمک کند.
\c 7
\s1 عِزرا و همراهانش به اورشلیم می‌روند
\p
\v 1 در زمان سلطنت اردشیر، پادشاه پارس، مردی زندگی می‌کرد به نام عِزرا. عِزرا پسر سرایا بود، سرایا پسر عزریا، عزریا پسر حلقیا،
\v 2 حلقیا پسر شلوم، شلوم پسر صادوق، صادوق پسر اخیطوب،
\v 3 اخیطوب پسر امریا، امریا پسر عزریا، عزریا پسر مرایوت،
\v 4 مرایوت پسر زرحیا، زرحیا پسر عزی، عزی پسر بقی،
\v 5 بقی پسر ابیشوع، ابیشوع پسر فینحاس، فینحاس پسر العازار و العازار پسر هارون کاهن اعظم.
\p
\v 6 عِزرا از علمای دین یهود بود و کتاب تورات را که خداوند به‌وسیلۀ موسی به قوم اسرائیل داده بود، خوب می‌دانست. اردشیر پادشاه هر چه عِزرا می‌خواست به وی می‌داد، زیرا خداوند، خدایش با او بود. عِزرا بابِل را ترک گفت
\v 7-9 و همراه عده‌ای از یهودیان و نیز کاهنان، لاویان، نوازندگان، نگهبانان و خدمتگزاران خانهٔ خدا به اورشلیم رفت. ایشان روز اول ماه اول از سال هفتم سلطنت اردشیر از بابِل حرکت کردند و به یاری خدا روز اول ماه پنجم همان سال، به سلامت به اورشلیم رسیدند.
\v 10 عِزرا زندگی خود را وقف مطالعهٔ تورات و به کار بستن دستورهای آن و تعلیم احکامش به مردم اسرائیل نموده بود.
\s1 سفارشنامهٔ اردشیر
\p
\v 11 این است متن نامه‌ای که اردشیر پادشاه به عِزرای کاهن و کاتب داد. (عِزرا در امور مربوط به فرمانهای خداوند و فرایض او به اسرائیل شخص صاحب‌نظری بود):
\p
\v 12 از اردشیر پادشاه، به عِزرای کاهن و عالم شریعت خدای آسمان.
\p
\v 13 به این وسیله فرمان می‌دهم که از تمام مردم اسرائیل و کاهنان و لاویانی که در سراسر قلمرو سرزمین من به سر می‌برند، هر که بخواهد می‌تواند همراه تو به اورشلیم بازگردد.
\v 14 تو از طرف من و هفت مشاورم به اورشلیم و یهودا فرستاده می‌شوی تا بر اساس قوانین خدایت وضع مردم آنجا را تحقیق کنی.
\v 15-16 \vp ۱۵و۱۶\vp* در ضمن طلا و نقره‌ای را که ما به خدای اسرائیل تقدیم می‌کنیم و طلا و نقره‌ای را که اهالی بابِل می‌دهند، همراه با هدایایی که یهودیان و کاهنان برای خانهٔ خدا تقدیم می‌کنند، با خود به اورشلیم ببر.
\v 17 وقتی به آنجا رسیدی قبل از هر چیز با این هدایا، گاوها، قوچها، بره‌ها، و موادی را که برای هدایای آردی و نوشیدنی لازم است خریداری کن و تمام آنها را روی مذبح خانهٔ خدای خود تقدیم نما.
\v 18 بقیهٔ هدایا را به هر طریقی که تو و برادرانت صلاح می‌دانید و مطابق خواست خدای شماست به کار ببرید.
\v 19 لوازمی را که ما برای خانهٔ خدای شما در اورشلیم می‌دهیم به خدای خود تقدیم کنید.
\v 20 اگر چیز دیگری برای خانهٔ خدا احتیاج داشتید می‌توانید از خزانهٔ سلطنتی دریافت نمایید.
\p
\v 21-22 \vp ۲۱و۲۲\vp* من، اردشیر پادشاه، به تمام خزانه‌دارها در مناطق غرب رود فرات دستور می‌دهم که هر چه عِزرا، کاهن و عالم شریعت خدای آسمان، از شما درخواست نماید تا سه هزار و چهارصد کیلوگرم نقره، ده هزار کیلوگرم گندم، دو هزار لیتر شراب، دو هزار لیتر روغن زیتون و هر مقدار نمک که لازم باشد فوری به او بدهید.
\v 23 هر چه خدای آسمان فرموده باشد، بدون تأخیر برای خانهٔ او بجا آورید، مبادا خشم خدا بر من و خاندانم نازل شود.
\v 24 همچنین اعلان می‌کنم که تمام کاهنان، لاویان، نوازندگان، نگهبانان، خدمتگزاران و سایر کارکنان خانهٔ خدا از پرداخت هرگونه مالیات معاف هستند.
\p
\v 25 و تو ای عِزرا، با حکمتی که خدا به تو داده است، حکام و قضاتی را که شریعت خدایت را می‌دانند برای رسیدگی به مسائل مردم غرب رود فرات انتخاب کن. اگر آنها با شریعت خدای تو آشنا نباشند، باید ایشان را تعلیم دهی.
\v 26 اگر کسی نخواهد از شریعت خدای تو و دستور پادشاه اطاعت کند، باید بی‌درنگ مجازات شود؛ مجازات او یا مرگ است یا تبعید، یا ضبط اموال یا زندان.
\p
\v 27 سپس عِزرا اینطور دعا کرد: «سپاس بر خداوند، خدای اجداد ما که این اشتیاق را در دل پادشاه گذاشت تا خانهٔ خداوند را که در اورشلیم است زینت دهد.
\v 28 خداوند، خدایم را شکر می‌کنم که مرا مقبول پادشاه و مشاوران و تمام مقامات مقتدرش گردانید و به من قوت بخشید تا بتوانم سران طایفه‌های اسرائیل را جمع کنم تا با من به اورشلیم بازگردند.»
\c 8
\s1 اسامی سران خاندانهایی که همراه عِزرا بازگشتند
\p
\v 1 این است نامهای سران طایفه‌های اسرائیلی که در دوران سلطنت اردشیر همراه من\f + \fr 8:1 \ft منظور عِزرا است.\f* از بابِل به اورشلیم بازگشتند:
\li1
\v 2-14 جرشوم، از طایفهٔ فینحاس؛
\li1 دانیال، از طایفهٔ ایتامار؛
\li1 حطوش (پسر شکنیا)، از طایفۀ داوود؛
\li1 زکریا، و ۱۵۰ مرد دیگر از طایفهٔ فرعوش؛
\li1 الیهوعینای (پسر زرحیا)، و ۲۰۰ مرد دیگر از طایفۀ فحت موآب؛
\li1 شکنیا (پسر یحزی‌ئیل)، و ۳۰۰ مرد دیگر از طایفهٔ زتو؛
\li1 عابد (پسر یوناتان)، و ۵۰ مرد دیگر از طایفۀ عادین؛
\li1 اشعیا (پسر عتلیا)، و ۷۰ مرد دیگر از طایفهٔ عیلام؛
\li1 زبدیا (پسر میکائیل)، و ۸۰ مرد دیگر از طایفهٔ شفطیا؛
\li1 عوبدیا (پسر یحی‌ئیل)، و ۲۱۸ مرد دیگر از طایفهٔ یوآب؛
\li1 شلومیت (پسر یوسفیا)، و ۱۶۰ مرد دیگر از طایفهٔ بنی؛
\li1 زکریا (پسر ببای)، و ۲۸ مرد دیگر از طایفۀ ببای؛
\li1 یوحانان (پسر هقاطان)، و ۱۱۰ مرد دیگر از طایفهٔ ازجد؛
\li1 عوتای، زبود و ۷۰ مرد دیگر از طایفهٔ بغوای.
\p الیفلط، یعی‌ئیل، شمعیا و ۶۰ مرد دیگر که از طایفهٔ ادونیقام بودند، بعداً به اورشلیم رفتند.
\s1 بازگشت به اورشلیم
\p
\v 15 من همه را در کنار رودی که به شهر اهوا می‌رود جمع کردم و سه روز در آنجا اردو زدیم. وقتی در آن محل از قوم و کاهنانی که آمده بودند، بازدید کردم، از قبیلهٔ لاوی در آنجا کسی را نیافتم.
\v 16 پس الیعزر، اری‌ئیل، شمعیا، الناتان، یاریب، الناتان، ناتان، زکریا و مشلام را که سران لاویان بودند به اتفاق یویاریب و الناتان که از علما بودند، احضار کردم
\v 17 و ایشان را با پیغامی پیش عدو، سرپرست یهودیان در کاسفیا فرستادم تا از او و بستگانش که خدمتگزاران خانهٔ خدا در کاسفیا بودند بخواهند که خدمتگزارانی برای خانۀ خدا نزد ما بفرستند.
\v 18 به لطف خدای ما، ایشان مرد کاردانی به نام شربیا را با هجده نفر از پسران و برادرانش پیش ما فرستادند. (شربیا از نسل محلی، محلی پسر لاوی، و لاوی پسر اسرائیل بود.)
\v 19 آنها همچنین حشبیا و اشعیا را که از نسل مراری بود با برادران و پسرانش که بیست نفر بودند نزد ما فرستادند.
\v 20 علاوه بر این عده، ۲۲۰ نفر از خدمتگزاران خانهٔ خدا نیز به ما ملحق شدند. (این افراد از نسل کسانی بودند که داوود و افرادش ایشان را برای کمک به لاویان تعیین نموده بودند.) اسامی همهٔ این ۲۲۰ نفر نوشته شد.
\p
\v 21 وقتی در کنار رود اهوا بودیم، اعلام نمودم همگی روزه بگیریم تا به این وسیله خود را در حضور خدای خود فروتن کنیم و از او بخواهیم در این سفر ما را همراه زن و فرزندان و اموالمان حفظ نماید.
\v 22 خجالت می‌کشیدم از پادشاه درخواست کنم سربازانی همراه ما بفرستد تا در طول راه در مقابل دشمنان از ما حمایت کنند، چون به پادشاه گفته بودم که خدا از کسانی که به او ایمان دارند محافظت می‌کند، اما آنانی را که او را ترک می‌گویند سخت مجازات می‌نماید.
\v 23 پس روزه گرفتیم و از خدا خواهش کردیم تا از ما محافظت کند و او نیز این کار را کرد.
\p
\v 24 از بین سران کاهنان، شربیا و حشبیا و ده کاهن دیگر را انتخاب کردم
\v 25 تا مسئول نگهداری و حمل طلا و نقره و هدایایی باشند که پادشاه و مشاوران و مقامات دربار و نیز قوم اسرائیل برای خانهٔ خدا تقدیم کرده بودند.
\v 26-27 \vp ۲۶و۲۷\vp* مقدار طلا و نقره و هدایایی که به ایشان سپردم عبارت بود از: ۲۲ تن نقره، ۳٬۴۰۰ کیلوگرم ظروف نقره، ۳٬۴۰۰ کیلوگرم طلا، ۲۰ جام طلا به ارزش هزار در هم، دو ظرف مفرغین صیقلی خالص که مثل طلا گرانبها بود.
\p
\v 28 سپس به این کاهنان گفتم: «شما برای خداوند تقدیس شده‌اید و این طلا و نقره و ظروف نیز که مردم به خداوند، خدای اجدادتان، هدیه کرده‌اند، مقدّس می‌باشند؛
\v 29 پس، از آنها به دقت مواظبت کنید تا آنها را بدون کم و کاست به سران کاهنان و لاویان و بزرگان قوم اسرائیل در اورشلیم تحویل دهید تا در خزانهٔ خانۀ خداوند بگذارند.»
\v 30 کاهنان و لاویان طلا و نقره و هدایا را تحویل گرفتند تا آنها را به خانهٔ خدا در اورشلیم ببرند.
\p
\v 31 در روز دوازدهم ماه اول از کنار رود اهوا کوچ کردیم و روانهٔ اورشلیم شدیم و خدا ما را در طول این سفر از خطر دشمنان و راهزنان محافظت نمود.
\v 32 سرانجام به اورشلیم رسیدیم و سه روز استراحت کردیم.
\p
\v 33 در روز چهارم ورودمان به اورشلیم، به خانهٔ خدا رفتیم و تمام نقره و طلا و ظروف را وزن کرده، به مریموت پسر اوریای کاهن تحویل دادیم. العازار پسر فینحاس و دو لاوی به نامهای یوزاباد پسر یشوع، و نوعدیا پسر بنوی نیز با او بودند.
\v 34 همۀ این هدایا شمرده و وزن شد، و وزن آنها در همان موقع یادداشت گردید.
\p
\v 35 سپس همهٔ ما که از تبعید بازگشته بودیم، برای خدای اسرائیل ۱۲ گاو، ۹۶ قوچ و ۷۷ بره به عنوان قربانی سوختنی تقدیم نمودیم و ۱۲ بز نر نیز برای کفارهٔ گناه خود قربانی کردیم.
\v 36 وقتی نامهٔ پادشاه به امرا و حکام او در غرب رود فرات داده شد، همگی آنان پشتیبانی خود را از قوم و ساختن خانۀ خدا اعلام داشتند.
\c 9
\s1 دعای عِزرا
\p
\v 1 پس از پایان این امور، سران قوم اسرائیل پیش من آمدند و گفتند که قوم و کاهنان و لاویان خود را از قومهای بت‌پرست ساکن این دیار جدا نکرده‌اند و از اعمال قبیح کنعانی‌ها، حیتی‌ها، فرزی‌ها، یبوسی‌ها، عمونی‌ها، موآبی‌ها، مصری‌ها و اموری‌ها پیروی می‌کنند.
\v 2 مردان یهودی از دختران این قومها برای خود و پسرانشان زنان گرفته‌اند و به این وسیله قوم مقدّس را با قومهای بت‌پرست در هم آمیخته‌اند. در این فساد، سران و بزرگان قوم پیشقدم بوده‌اند.
\p
\v 3 وقتی این خبر را شنیدم، جامۀ خود را دریدم، موی سر و ریش خود را کندم و متحیر نشستم.
\v 4 سپس گروهی از کسانی که به خاطر این گناه قوم از خدای اسرائیل می‌ترسیدند نزد من جمع شدند و من تا وقت تقدیم قربانی عصر، همان‌طور نشسته ماندم.
\p
\v 5 در هنگام قربانی عصر از جای خود بلند شدم و با همان جامهٔ دریده زانو زدم و دستهای خود را به حضور خداوند، خدایم بلند کرده،
\v 6 گفتم:
\pm «خدایا در نزد تو شرمسارم و خجالت می‌کشم که در حضورت سر بلند کنم، چون گناهان ما از سر ما گذشته و خطاهای ما سر به فلک کشیده است.
\v 7 قوم ما از زمانهای گذشته تا به حال مرتکب گناهان زیادی شده‌اند؛ به همین دلیل است که ما و پادشاهان و کاهنانمان به دست پادشاهان دیگر کشته و اسیر و غارت و رسوا شده‌ایم، و این رسوایی تا امروز هم باقی است.
\pm
\v 8 «و حال مدتی است که لطف تو ای خداوند، خدای ما، شامل حال ما شده و تو عده‌ای از ما را از اسارت بیرون آورده در این مکان مقدّس مستقر ساخته‌ای و به ما شادی و حیات تازه بخشیده‌ای.
\v 9 ما اسیر و برده بودیم، ولی تو ما را در حالت بردگی ترک نکردی، بلکه ما را مورد لطف پادشاهان پارس قرار دادی. تو به ما حیات تازه بخشیده‌ای تا بتوانیم خانهٔ تو را بازسازی کنیم و در سرزمین یهودا و شهر اورشلیم در امان باشیم.
\pm
\v 10-11 \vp ۱۰و۱۱\vp* «و حال ای خدای ما، پس از این همه لطف، چه می‌توانیم بگوییم؟ در حالی که بار دیگر از دستورهای تو که توسط انبیایت به ما داده بودی، سرپیچی کرده‌ایم. آنها به ما گفته بودند که سرزمینی که به‌زودی آن را به تصرف خود در خواهیم آورد زمینی است که بر اثر اعمال قبیح ساکنان بت‌پرست آن نجس شده است و سراسر آن پر از فساد و پلیدی است.
\v 12 به ما فرمودند که دختران خود را به پسران اهالی آنجا ندهیم و نگذاریم پسران ما با دختران ایشان ازدواج کنند و نیز هرگز به آن قومها کمک نکنیم تا بتوانیم از آن سرزمین حاصلخیز بهره‌مند شویم و آن را برای فرزندانمان تا ابد به ارث بگذاریم.
\pm
\v 13 «اما ما مرتکب اعمال زشت و گناهان بزرگی شدیم و تو ما را تنبیه کردی. ولی می‌دانیم کمتر از آنچه که سزاوار بودیم ما را تنبیه نمودی و گذاشتی از اسارت آزاد شویم.
\v 14 با وجود این، باز از دستورهای تو سرپیچی نموده‌ایم و با این قومهای فاسد وصلت کرده‌ایم. حال، بدون شک مورد خشم تو قرار خواهیم گرفت و حتی یک نفر از ما نیز زنده باقی نخواهد ماند.
\v 15 ای خداوند، خدای اسرائیل، تو خدایی عادل هستی. ما بازماندگان قوم اسرائیل در حضور تو به گناه خود اعتراف می‌کنیم، هر چند به سبب این گناه شایسته نیستیم در حضورت بایستیم.»
\c 10
\s1 اعتراف قوم به گناهشان
\p
\v 1 همان‌طور که عِزرا در مقابل خانهٔ خدا روی بر زمین نهاده بود و گریه‌کنان دعا و اعتراف می‌کرد، عدۀ زیادی از مردان و زنان و اطفال اسرائیلی نیز دورش جمع شدند و با او گریه کردند.
\p
\v 2 سپس شکنیا پسر یحی‌ئیل که از طایفهٔ عیلام بود به عِزرا گفت: «ما اعتراف می‌کنیم که نسبت به خدای خود گناه ورزیده‌ایم، چون با زنان غیریهودی ازدواج کرده‌ایم. ولی با وجود این، باز امیدی برای بنی‌اسرائیل باقی است.
\v 3 اینک در حضور خدای خویش قول می‌دهیم که از زنان خود جدا شویم و آنها را با فرزندانشان از این سرزمین دور کنیم. ما در این مورد از دستور تو و آنانی که از خدا می‌ترسند پیروی می‌کنیم، و طبق شریعت عمل می‌نماییم.
\v 4 حال برخیز و به ما بگو چه کنیم. ما از تو پشتیبانی خواهیم کرد، پس ناامید نباش و آنچه لازم است انجام بده.»
\p
\v 5 آنگاه عِزرا بلند شد و از سران کاهنان و لاویان و تمام بنی‌اسرائیل خواست تا قسم بخورند که هر چه شکنیا گفته است انجام دهند؛ و همه قسم خوردند.
\v 6 سپس عِزرا از برابر خانهٔ خدا برخاست و به اتاق یهوحانان (پسر الیاشیب) رفت و شب در آنجا ماند، ولی نه نان خورد و نه آب نوشید، چون به سبب گناه قوم ماتم گرفته بود.
\p
\v 7-8 \vp ۷و۸\vp* پس در سراسر یهودا و اورشلیم اعلام شد که تمام قوم باید در عرض سه روز در اورشلیم جمع شوند و اگر کسی از آمدن خودداری کند طبق تصمیم سران و بزرگان قوم اموال او ضبط خواهد گردید و خود او هم از میان قوم اسرائیل منقطع خواهد شد.
\v 9 پس از سه روز که روز بیستم ماه نهم بود، تمام مردان یهودا و بنیامین در اورشلیم جمع شدند و در میدان جلوی خانهٔ خدا نشستند. آنها به سبب اهمیت موضوع و به خاطر باران شدیدی که می‌بارید، می‌لرزیدند.
\v 10 سپس عِزرای کاهن بلند شد و به ایشان چنین گفت: «شما مرتکب گناه شده‌اید، چون با زنان غیریهودی ازدواج کرده‌اید و با این کارتان به گناهان بنی‌اسرائیل افزوده‌اید.
\v 11 حال در حضور خداوند، خدای اجدادتان به گناهان خود اعتراف کنید و خواست او را به جا آورید. خود را از قومهایی که در اطراف شما هستند دور نگه دارید و از این زنان بیگانه جدا شوید.»
\p
\v 12 همه با صدای بلند جواب دادند: «آنچه گفته‌ای انجام می‌دهیم.
\v 13 ولی این کار یکی دو روز نیست. چون عدهٔ کسانی که به چنین گناهی آلوده شده‌اند زیاد است. در ضمن باران هم به شدت می‌بارد و بیش از این نمی‌توانیم در اینجا بایستیم.
\v 14 بگذار سران ما در اورشلیم بمانند و به این کار رسیدگی کنند. سپس هر کس که زن غیریهودی دارد، در وقت تعیین شده با بزرگان و قضات شهر خود بیاید تا به وضعش رسیدگی شود و خشم خدای ما از ما برگردد.»
\v 15 کسی با این پیشنهاد مخالفت نکرد، جز یوناتان (پسر عسائیل) و یحزیا (پسر تقوه) که از پشتیبانی مشلام و شبتای لاوی برخوردار بودند.
\p
\v 16 قوم این روش را پذیرفتند و عِزرای کاهن چند نفر از سران طایفه‌ها را انتخاب کرد و اسامی‌شان را نوشت. این گروه، روز اول ماه دهم تحقیق خود را شروع کردند،
\v 17 و در عرض سه ماه به وضع مردانی که همسران بیگانه داشتند رسیدگی نمودند.
\s1 اسامی مردانی که زنان بیگانه داشتند
\p
\v 18 این است اسامی مردانی که زنان بیگانه داشتند:
\p از کاهنان:
\p از طایفۀ یهوشع پسر یهوصادق و برادرانش: معسیا، الیعزر، یاریب، جدلیا.
\v 19 این مردان قول دادند که از همسران بیگانهٔ خود جدا شوند و هر یک برای بخشیده شدن گناهش، یک قوچ برای قربانی تقدیم کرد.
\p
\v 20 از طایفهٔ امیر: حنانی و زبدیا.
\p
\v 21 از طایفۀ حاریم: معسیا، ایلیا، شمعیا، یحی‌ئیل، عزیا.
\p
\v 22 از طایفۀ فشحور: الیوعینای، معسیا، اسماعیل، نتن‌ئیل، یوزاباد، العاسه.
\p
\v 23 از لاویان:
\p یوزاباد، شمعی، قلایا (معروف به قلیطا)، فتحیا، یهودا، الیعزر.
\p
\v 24 از نوازندگان:
\p الیاشیب.
\p از نگهبانان خانۀ خدا:
\p شلوم، طالم، اوری.
\p
\v 25 از بقیۀ قوم:
\p از طایفۀ فرعوش: رمیا، یزیا، ملکیا، میامین، العازار، ملکیا، بنایا.
\p
\v 26 از طایفۀ عیلام: متنیا، زکریا، یحی‌ئیل، عبدی، یریموت، ایلیا.
\p
\v 27 از طایفۀ زتو: الیوعینای، الیاشیب، متنیا، یریموت، زاباد، عزیزا.
\p
\v 28 از طایفۀ ببای: یهوحانان، حَنَنیا، زبای، عتلای.
\p
\v 29 از طایفهٔ بانی: مشلام، ملوک، عدایا، یاشوب، شآل، راموت.
\p
\v 30 از طایفهٔ فحت موآب: عدنا، کلال، بنایا، معسیا، متنیا، بِصَلئیل، بنوی، منسی.
\p
\v 31-32 \vp ۳۱و۳۲\vp* از طایفهٔ حاریم: الیعزر، اشیاء، ملکیا، شمعیا، شمعون، بنیامین، ملوک، شمریا.
\p
\v 33 از طایفهٔ حاشوم: متنای، متاته، زاباد، الیفلط، یریمای، منسی، شمعی.
\p
\v 34-37 از طایفۀ بانی: معدای، عمرام، اوئیل، بنایا، بیدیا، کلوهی، ونیا، مریموت، الیاشیب، متنیا، متنای، یعسو.
\p
\v 38-42 از طایفهٔ بنوی: شمعی، شلمیا، ناتان، عدایا، مکندبای، شاشای، شارای، عزرئیل، شلمیا، شمریا، شلوم، امریا، یوسف.
\p
\v 43 از طایفۀ نبو: یعی‌ئیل، مَتّیتیا، زاباد، زبینا، یدو، یوئیل، بنایا.
\p
\v 44 همهٔ این مردان، زنان بیگانه گرفته بودند و بعضی از ایشان از این زنان صاحب فرزندانی شده بودند.