add MAT, MRK, LUK notes
This commit is contained in:
parent
2a7530b7bf
commit
5068ffca0b
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
لوقا توضیح میدهد که چرا تئوفیلس را مخاطب ساخته[چرا به تئوفیلس نوشته] است.
|
||||
|
||||
# اموری که نزد ما به اتمام رسید
|
||||
|
||||
"چیزهایی که میان ما روی داد" و یا "اتفاقاتی که بین ما افتاد"
|
||||
|
||||
# نزد ما [بین ما]
|
||||
|
||||
کسی نمیداند تئوفیلس که بوده است. آیا مسیحی بوده یا نه، کلمه "ما" او را به بخشی از جمع بدل میکند در غیر اینصورت کلمهای است که منحصراً برای خواص به کار میرفت. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-inclusive]] and [[rc://*/ta/man/translate/figs-exclusive]])
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# نظارگان و خادمان کلام بودند
|
||||
|
||||
"نظارگان"[ یا "شاهدان"] به کسانی گفته میشود که اتفاقی را دیدهاند و "خادمان کلام" کسانی بودند که خدا را از طریق گفتن کلامش به دیگران خدمت میکردند. شاید بخواهید روشن کنید که چرا به آنها خادمان کلام میگفتند. ترجمه جایگزین: " دیدند چه شد و خدا را با بشارت کلامش به دیگران خدمت می کردند."
|
||||
|
||||
# خادمان کلام
|
||||
|
||||
"کلام" در واقع کنایه از پیغام است. پیغامی که از کلمات بسیار تشکیل شده است. ترجمه دیگر که مفهوم این آیه را واضح تر بیان می کند: "خادم پیغام" یا "خادمان پیغامی از خدا" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# به تدقیق در پی رفته یا به درستی تحقیق کردهام
|
||||
|
||||
"با دقت بررسی کردن." لوقا در یافتن حقیقت دقت میکرد. او احتمالاً با افراد مطمئن صحبت کرده بود تا از صحت نوشته خود درباره اتفاقات مطمئن شود.
|
||||
|
||||
# تئوفیلس عزیز[ یا عالیجناب تئوفیلس یا جناب تئوفیلس]
|
||||
|
||||
لوقا از این لقب جهت ادای احترام و ارج نهادن به تئوفیلس استفاده میکند. شاید به این معنی باشد که تئوفیلس دولتمردی مهم بوده است. شما میتوانید هر کلمهای را که در فرهنگ خود جهت خطاب قرار دادن اعضای ارشد جامعه استفاده میکنید جایگزین کنید. برخی شاید ترجیح دهند در شروع برای سلام گفتن جملاتی مثل "به تئوفیلس" یا به "تئوفیلس ...عزیز" را در ترجمه بیاورند.
|
||||
|
||||
# تئوفیلس عزیز
|
||||
|
||||
"تئوفیلس گرامی" یا "عالیجناب تئوفیلس"
|
||||
|
||||
# تئوفیلس
|
||||
|
||||
این اسم به معنی دوست خداست. شاید توصیفگر شخصیت این مرد باشد یا شاید اسم واقعی اوست. اکثر ترجمهها این اسم را به عنوان نام شخص به کار بردهاند. (See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-names]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی
|
||||
|
||||
در این صفحه به عمد چیزی نوشته نشده است.
|
|
@ -0,0 +1,31 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
در اینجا زکریا و الیصابات معرفی میشوند. این آیات اطلاعاتی از گذشته آنها در اختیار ما میگذارد.
|
||||
|
||||
# جملهی ارتباطی:
|
||||
|
||||
فرشته تولد یحیی را نبوت می کند.
|
||||
|
||||
# درایام هیرودیس،پادشاه یهودیه
|
||||
|
||||
عبارت "در ایامِ " اشاره به اتفاقی تازه دارد. ترجمه جایگزین : " در طی دورانی که هیرودیس پادشاه بر یهودیه حکومت میکرد." (See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-newevent]])
|
||||
|
||||
# کاهنی زکریا نام
|
||||
|
||||
"شخص خاصی بود به نام" یا " کسی بود به نام". روشی است که شخصیت جدیدی در داستان را می توانند معرفی کنند. در نظر داشته باشید که در زبان شما چگونه این کار انجام می شود. See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-participants]])
|
||||
|
||||
# فرقه
|
||||
|
||||
این کلمه به کاهنان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: " گروهی از کاهنان" یا " دستهای از کاهنان"
|
||||
|
||||
# ابیّا
|
||||
|
||||
" از نوادگان ابیّا " ابیّا جدِ این گروه از کاهنان بود که همه آنها از نوادگان هارون، اولین کاهن قوم اسرائیل بودند.
|
||||
|
||||
# زن او از دختران هارون بود
|
||||
|
||||
"زن او از خاندان هارون بود".به این معناست که او نیز همانند زکریا از نوادگان کاهنان بود. ترجمه جایگزین: " زن او از خاندان هارون بود" یا " زکریا و همسرش هر دو از نوادگان هارون بودند" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# از دختران هارون
|
||||
|
||||
"از نوادگان هارون"
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# در حضور خدا
|
||||
|
||||
" در دید خدا " یا " از نظر خدا "
|
||||
|
||||
# جمیع احکام و فرایض خداوند
|
||||
|
||||
" تمام آنچه خداوند دستور داده و لازم دانسته است"
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# و [ولی][اما]
|
||||
|
||||
این کلمه در اصل حرف ربط و نشانی از تضاد اتفاقات روی داده با انتظارات است. مردم انتظار داشتند اگر کارشان درست است خدا به آنها اجازه دهد فرزندانی داشته باشند. با این وجود این زوج آنچه درست بود را انجام دادند، ولی فرزندی نداشتند.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# و واقع شد
|
||||
|
||||
این عبارت به این منظور به کار رفته که مسیر داستان از اطلاعات اولیه[پیش زمینه] به موضوع اصلی[شرکت کنندگان اصلی] انتقال پیدا میکند.
|
||||
|
||||
# [زکریا] در حضور خدا کهانت میکرد
|
||||
|
||||
مفهوم جمله این است که زکریا در معبد خدا بود واین وظایف کهانت، بخشی از پرستش خدا بود.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# به نوبت فرقه خود
|
||||
|
||||
« وقتی نوبت گروه او شد» یا « وقتی نوبت گروه او شد تا خدمت کند»
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# حسب عادت کهانت..... [تا] بخور بسوزاند
|
||||
|
||||
این جمله اطلاعاتی از وظایف کهانت به ما میدهد. (See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-background]])
|
||||
|
||||
# عادت
|
||||
|
||||
« روش سنتی» یا «روش معمول»
|
||||
|
||||
# نوبت [به حسب قرعه انتخاب شد]
|
||||
|
||||
آن موقع قرعه یا نوبت با سنگی علامت زده معین می شد که آن را روی زمین انداخته یا میچرخاندند تا در تصمیم گیری در امور مختلف به آنها کمک کند. کاهنان باور داشتند که خدا آن سنگیا قرعه را هدایت می کند تا به آنها نشان دهد که کدام کاهن را انتخاب کرده است.
|
||||
|
||||
# بخور بسوزاند
|
||||
|
||||
کاهنان باید برای خدا بخور میسوزانند و آن را صبح و بعد از ظهر بر مذبحی مخصوص در معبد تقدیم خدا میکردند.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# تمام جماعت
|
||||
|
||||
" تعداد زیادی از مردم" یا " خیلی از مردم"
|
||||
|
||||
# بیرون
|
||||
|
||||
صحن[حیاط] معبد منطقهای محصور بود که دور تا دور معبد را گرفته بود. ترجمه جایگزین: " خارج از ساختمان معبد" یا " در صحن خارج از معبد" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# در وقت
|
||||
|
||||
" در وقت مقرر". مشخص نیست صبح بخور را تقدیم میکردند یا بعد از ظهر.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# جمله ارتباطی:
|
||||
|
||||
در حالیکه زکریا در معبد بود، فرشتهی خدا نزد وی آمد تا پیغامی به او بدهد.
|
||||
|
||||
# ناگاه
|
||||
|
||||
نشان از شروع عملی در داستان است.
|
||||
|
||||
# بر وی ظاهر شد
|
||||
|
||||
" ناگهان پیش او آمد" یا "ناگهان آنجا کنار زکریا بود". این نشان میدهد که فقط رویا نیست بلکه فرشته کنار زکریا بود.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# زکریا.... در حیرت افتاده... ترس بر او مستولی شد
|
||||
|
||||
این دو عبارت به یک معنا هستند و بر ترس شدید زکریا تاکید میکنند.
|
||||
|
||||
# چون زکریا او را دید
|
||||
|
||||
" وقتی زکریا فرشته را دید" زکریا ترسیده بود چون ظاهر فرشته ترسناک بود. خطایی از زکریا سر نزده، او از این نمیترسید که فرشته برای تنبیه او آمده باشد.
|
||||
|
||||
# ترس بر او مستولی شد
|
||||
|
||||
ترس عاملی توصیف شده که بر زکریا حمله میکند یا بر او غلبه میکند. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# ترسان مباش
|
||||
|
||||
" دست از ترست نسبت به من بردار" یا "نیازی نیست از من بترسی"
|
||||
|
||||
# دعای تو مستجاب شده
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این مفهوم را میرساند که خدا آنچه زکریا از او خواسته را به او میدهد. ترجمه جایگزین: " خدا دعای تو را شنیده و آنچه را خواستهای به تو میدهد"
|
||||
|
||||
# پسری خواهد زایید
|
||||
|
||||
" پسری برای تو به دنیا میآورد" یا " پسر تو را به دنیا میآورد"
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# تو را خوشی و شادی رخ خواهد نمود
|
||||
|
||||
کلمات "خوشی" و "شادی" هر دو مترادف هستند و به این منظور پشت سر هم به کار رفتهاند که به عظمت شادی زکریا تاکید کنند. ترجمه جایگزین: " تو شادی بزرگی کسب خواهی کرد" یا " خیلی خوشحال خواهی شد"
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-doublet]])
|
||||
|
||||
# از ولادت
|
||||
|
||||
به خاطر این تولد
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# بزرگ خواهد بود
|
||||
|
||||
زکریا و خیلی از مردم دیگر شادی میکنند چون یحیی " در دیدگان خداوند بزرگ خواهد بود" مابقی آیه ۱۵ خواست خدا برای چگونگی زندگی یحیی را نشان میدهد.
|
||||
|
||||
# [او] در حضور خداوند بزرگ خواهد بود
|
||||
|
||||
" او شخصی مهم برای خداوند خواهد بود" یا "خدا او را مهم می داند"
|
||||
|
||||
# پر از روحالقدس خواهد بود
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: " روحالقدس به او قدرت میبخشد" یا "روحالقدس هادی او خواهد بود". اطمینان حاصل کنید که کلماتی مشابه تاثیر روح شریر بر انسان را استفاده نکنید.
|
||||
|
||||
# از شکم مادر
|
||||
|
||||
" حتی وقتی که در رحم مادر بود" یا " حتی قبل از اینکه به دنیا آید"
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# و بسیاری از بنیاسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید
|
||||
|
||||
در اینجا "برگردانید" استعارهای از شخص توبهکار و پرستنده خداوند است. این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: "او باعث میشود بسیاری از [مردم]قوم اسرائیل، خداوند خدای خود را بپرستند" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]] and [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
|
@ -0,0 +1,27 @@
|
|||
# پیش روی وی خواهد خرامید
|
||||
|
||||
قبل از اینکه خداوند بیاید، او نزد قوم رفته و آمدن او را به آنها اعلام میکند.[او قوم را برای آمدن خداوند حاضر میکند]
|
||||
|
||||
# روی وی[خداوند]
|
||||
|
||||
در اینجا "روی" میتواند اصطلاحی باشد که اشاره به حضور شخص دارد. گاهی در ترجمه حذف میشود. ترجمه جایگزین: "خداوند"
|
||||
|
||||
# به روح و قوت الیاس[به سبک و سیاق الیاس]
|
||||
|
||||
" با همان روح و قدرتی که ایلیا داشت". کلمهی " روح" یا به روح قدوس خدا اشاره دارد یا به نگرش و طرز فکر ایلیا. مطمئن شوید معادل کلمه روح از کلماتی استفاده نشود که معنی روح شریر یا شبیه به آن را داشته باشد.
|
||||
|
||||
# تا دلهای پدران را به طرف پسران بگرداند
|
||||
|
||||
" پدران را متقاعد کند که به فرزندان خود اهمیت دهند" یا " باعث شوند پدران رابطه خود با فرزندان را بازسازی کنند"
|
||||
|
||||
# دل...بگرداند [دل ...نرم کند]
|
||||
|
||||
دل در این آیه طوری توصیف شده که گویی می تواند به جهات مختلف حرکت کند. اشاره به این دارد که نگرش کسی به موضوعی عوض شود. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# نافرمانان
|
||||
|
||||
اینجا به کسانی اشاره میکند که از خداوند اطاعت نمیکنند.
|
||||
|
||||
# تا قومی مستعد برای خداوند فراهم کند
|
||||
|
||||
آنچه مردم قرار است انجام دهند در جملهای گویاتر میتواند بیان شود. ترجمه جایگزین: " قومی برای خداوند آماده کنند که برای ایمان به پیغام او آماده باشند" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# این را چگونه بدانم؟
|
||||
|
||||
" این را چگونه بدانم آنچه که گفتی انجام میشود؟ " اینجا کلمه "بدانم" به معنی آموختن از طریق تجربه است، اشاره به این دارد که زکریا به دنبال نشانی جهت اثبات این ادعاست. ترجمه جایگزین: " چه کاری میتوانی انجام دهی تا به من ثابت کنی چنین میشود؟" [یا " انتظار داری باور کنم؟]
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# من جبرائیل هستم که در حضور خدا میایستم
|
||||
|
||||
این جمله به منظور توبیخ زکریا گفته شده است. ظاهر شدن جبرئیل که مستقیماً از حضور خدا آمده، باید برای زکریا مدرکی قابل قبول باشد.
|
||||
|
||||
# که ...میایستم
|
||||
|
||||
"که خدمت می کنم"
|
||||
|
||||
# فرستاده شدم تا به تو سخن گویم
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: " خدا مرا فرستاده تا با تو حرف بزنم."[[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# و الحال [پس توجه کن]
|
||||
|
||||
" توجه کن، چون آنچه می گویم حقیقی و مهم است."
|
||||
|
||||
# گنگ شده یارای حرف زدن نخواهی داشت
|
||||
|
||||
این دوعبارت به یک معنا هستند. این دو به این دلیل پشت سر هم تکرار شدهاند که سکوت مطلق زکریا را نشان دهند. ترجمه جایگزین: " توان حرف زدن را به کل از دست خواهی داد" یا "اصلاً نمی توانی صحبت کنی"
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-doublet]])
|
||||
|
||||
# سخنهای مرا باور نکردی
|
||||
|
||||
" آنچه گفتم را باور نکردی"
|
||||
|
||||
# در وقت خود
|
||||
|
||||
" در زمان مقرر"
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# و [در این میان][در همان حین]
|
||||
|
||||
این کلمه در واقع انتقال در داستان را نشان گذاری میکند، توجه خواننده را از اتفاقات داخل معبد به رویدادهای بیرون از معبد معطوف می کند. ترجمه جایگزین: " وقتی که چنین اتفاقی در حال روی دادن بود"[در همان زمان] یا "وقتی که فرشته و زکریا در حال حرف زدن بودند"
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# پس فهمیدند که در قدس رؤیایی دیده است. پس به سوی ایشان اشاره میکرد و ساکت ماند.
|
||||
|
||||
این اتفاقات احتمالاً همزمان روی داده است و اشاره زکریا به کسانی که منتظر او بودند به آنها کمک کرد تا بفهمند او در معبد رویایی دیده است. احتمالاً برای مخاطب شما مفید است که ترتیب این اتفاقات را تغییر دهید. ترجمه جایگزین: "به سوی آنها اشاره میکرد و ساکت ماند پس فهمیدند که در قدس رؤیایی دیده است." [در سکوت از زبان اشاره استفاده میکرد]
|
||||
|
||||
# رویا
|
||||
|
||||
توصیف قبلی نشان می دهد که جبرائیل واقعاً در معبد حضور داشته، ولی مردم نمی دانستند، پس فکر کردند که زکریا رویایی دیده است.
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# و چون [ وقت آن شد]
|
||||
|
||||
این عبارت داستان را به جلو پیش می برد، به وقتی که خدمت زکریا تمام شد.
|
||||
|
||||
# [او] به خانه خود رفت
|
||||
|
||||
زکریا در اورشلیم، شهری که معبد در آن قرار داشت، نماند. او به خانه خود برگشت.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# بعد از آن روزها
|
||||
|
||||
عبارت "آن روزها" اشاره به زمانی دارد که زکریا در معبد خدمت میکرد. میتوان ارجاع این قسمت را واضحتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: « بعد ازپایان دوران خدمت زکریا در معبد»
|
||||
|
||||
See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-newevent]] and [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# زن او
|
||||
|
||||
" زن زکریا"
|
||||
|
||||
# خود را پنهان نمود
|
||||
|
||||
" خانه خود را ترک نکرد"
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# به اینطور خداوند به من عمل نمود [خداوند برای من چنین کاری کرد]
|
||||
|
||||
این عبارت به این حقیقت اشاره دارد که خداوند اجازه داد او باردار شود.
|
||||
|
||||
# به اینطور
|
||||
|
||||
اعلامی مثبت است. او از کاری که خداوند برای او انجام داده خوشحال است.
|
||||
|
||||
# در روزهایی که من را منظور داشت [به من لطف داشت]
|
||||
|
||||
" منظور داشتن" اصطلاحی به معنی "رفتار کردن"[درمان کردن] یا "رو به رو شدن " است. ترجمه جایگزین: " به من نظر لطف داشت" یا "به من رحم کرد"
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# ننگ مرا
|
||||
|
||||
این اشاره به شرمی دارد که او هنگام ناباروری حس میکرد.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
جبرئیلِ فرشته از جانب خدا به مریم اعلام میکند که مادر کسی خواهد بود که او را پسر خدا خطاب میکنند.
|
||||
|
||||
# در ماه ششم
|
||||
|
||||
" در ماه ششم حاملگی الیصابت". بهتر است در ترجمه واضح به این نکته اشاره شود تا با ماه ششم سال اشتباه گرفته نشود.
|
||||
|
||||
# جبرائیل فرشته از جانب خدا
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به شکلی معلوم بیان کرد. ترجمهی جایگزین: " خدا به جبرئیل فرشته گفت که برود" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# باکرهای نامزد ... یوسف
|
||||
|
||||
خانواده مریم با ازدواج یوسف و دخترشان موافقت کرده بودند. اگر چه رابطه جنسی با هم نداشتند، یوسف، مریم را همسرخود می دانست و با چنین دیدی درباره مریم حرف می زد.
|
||||
|
||||
# از خاندان داود
|
||||
|
||||
" او از خاندان داود بود" یا " او از نوادگان داود پادشاه بود"
|
||||
|
||||
# نام باکره مریم بود
|
||||
|
||||
این جمله مُعرف مریم به عنوان شخصیتی جدید در داستان است.(See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-participants]])
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# فرشته نزد او داخل شد
|
||||
|
||||
«فرشته نزد مریم آمد»
|
||||
|
||||
# سلام [شاد باش][درود]
|
||||
|
||||
این نوع از تحنیت آن دوران معمول بوده است. معنای لغوی آن "شاد باش" یا "شادی کن" است.
|
||||
|
||||
# ای نعمت رسیده
|
||||
|
||||
« تویی که فیضی عظیم دریافت کردهای» یا «تویی که به طور خاصی مورد محبت واقع شدهای»
|
||||
|
||||
# خداوند با توست
|
||||
|
||||
" با تو" اصطلاحی که نشان از پذیرفته شدن و حمایت است. ترجمه جایگزین: «خدا از تو خشنود است»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# چون او را دید، از سخن او مضطرب شده، متفکّر شد که این چه نوع تحیّت است
|
||||
|
||||
مریم معنی کلمات او را میفهمید، اما نمیفهمید که چرا فرشته با این کلمات شگفتانگیز به او سلام میکند.
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# ای مریم ترسان مباش
|
||||
|
||||
فرشته نمیخواهد مریم از هیبت او بترسد، چون خدا او را با پیغامی مثبت فرستاده است.
|
||||
|
||||
# نزد خدا نعمت یافتهای
|
||||
|
||||
اصطلاح " نعمت یافتهای" به معنی به شکلی مثبت پذیرفته شدن توسط کسی است. این جمله می تواند طوری تغییر داده شود که خدا کاراکتر اصلی باشد. ترجمه جایگزین: « خدا تصمیم گرفت که فیض خود را به تو ببخشد» یا « خدا لطف خود را به تو نشان داده است» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# حامله شده، پسری خواهی زایید....عیسی
|
||||
|
||||
مریم پسری را باردار خواهد شد که او را « پسر آن متعال» خواهد نامید. پس عیسی پسر انسان و از مادری انسانی متولد شده اما درعین حال پسر خدا است. این کلمات را باید با دقت ترجمه کرد.
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# پسر حضرت اعلیٰ
|
||||
|
||||
مریم پسری را حامله می شود که او را پسر حضرت اعلی[آن متعال] می نامند. پس عیسی پسر انسان است که از مادری انسان متولد شده و همچنین پسر خدا است. این واژگان باید با دقت بالا ترجمه شوند.
|
||||
|
||||
# مسمی می شود [نامیده می شود]
|
||||
|
||||
معانی محتمل: ۱) « مردم او را خواهند نامید» ۲) « خدا او را خواهد خواند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# پسر حضرت اعلیٰ [پسر آن متعال]
|
||||
|
||||
این لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/guidelines-sonofgodprinciples]])
|
||||
|
||||
# تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود
|
||||
|
||||
تخت، نشانی از اقتدار پادشاه جهت حکومت کردن است. ترجمه جایگزین: « به او اقتدار خواهد داد تا مثل پدرش داود پادشاهی کند.» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# سلطنت او را نهایت نخواهد بود
|
||||
|
||||
عبارت منفی " نهایت نخواهد بود" بر این تاکید دارد که همیشه ادامه خواهد داشت. همین مفهموم را به حالت مثبت می توان بیان کرد. ترجمه جایگزین: « پادشاهی او بیپایان است»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-litotes]])
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# این چگونه می شود
|
||||
|
||||
مریم نمیدانست که چطور ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد، ولی هرگز شک نداشت که چنین خواهد شد.
|
||||
|
||||
# مردی را نشناختهام؟
|
||||
|
||||
مریم از این جملهی مودبانه استفاده میکند تا دخیل نبودن خود را در روابط جنسی توصیف کند. ترجمه جایگزین: « من باکره هستم» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-euphemism]])
|
|
@ -0,0 +1,31 @@
|
|||
# روحالقدس بر تو خواهد آمد
|
||||
|
||||
روند بارداری مریم با آمدن روح القدس بر او شروع میشود.
|
||||
|
||||
# بر تو خواهد آمد
|
||||
|
||||
« بر تو غلبه میکند»
|
||||
|
||||
# قوت حضرت اعلی
|
||||
|
||||
این " قوت" خدا بود که به شکلی فراطبیعه باعث بارداری مریم شد در حالیکه مریم باکره باقی ماند. اطمینان حاصل کنید که کلمات انتخاب شده به معنی جماع[اتحاد][یکی شدن] جسمانی یا جنسی نباشند -- این اتفاق معجزه بود.
|
||||
|
||||
# بر تو سایه خواهد افکند [بر تو خواهد آمد]
|
||||
|
||||
« مثل سایه تو را میپوشاند»
|
||||
|
||||
# ازآنجهت آن مولود مقدّس، پسر خدا خوانده خواهد شد
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس آن مقدس از خدا زاده می شود، پسر خدا خواهد شد» یا «کودکی که به دنیا می آید مقدس خواهد بود، و مردم او را پسر خدا خواهند خواند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# آن مقدس
|
||||
|
||||
« فرزند مقدس»یا «کودک مقدس»
|
||||
|
||||
# پسر خدا
|
||||
|
||||
این لقبی مهم برای مسیح است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/guidelines-sonofgodprinciples]])
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# و اینک .... از خویشان تو
|
||||
|
||||
« توجه کن، چون آنچه می خواهم بگویم هم حقیقت است و هم مهم: خویشاوند تو»
|
||||
|
||||
# الیصابت از خویشان تو
|
||||
|
||||
اگر میخواهید نسبت دقیق آنها را مطرح کنید، الیصابت احتمالاً خاله یا خالهی مادر مریم است.
|
||||
|
||||
# نیز در پیری به پسری حامله شده
|
||||
|
||||
« الیصابت هم پسری را باردار است، اگر چه بسیار سالخورده است»یا «الیصابت، با اینکه پیر است، حامله است و پسری به دنیا خواهد آورد.» اطمینان حاصل کنید که کلمات انتخاب شده باعث این برداشت نشود که مریم و الیصابت هر دو هنگام باردار شدن پیر بودهاند.
|
||||
|
||||
# ماه ششم
|
||||
|
||||
«در ماه ششم حاملگی»
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# زیرا ... هیچ
|
||||
|
||||
« چونکه... هیچ» یا «این نشان میدهد که هیچ»
|
||||
|
||||
# نزد خدا هیچ امری محال نیست
|
||||
|
||||
باردار شدن الیصابت نشان داد که خدا قادر است هر کاری را انجام دهد-- حتی مریم را قوت بخشید تا باردار شود بدون اینکه مریم با مردی رابطه جنسی داشته باشد.
|
||||
|
||||
# نزد خدا هیچ امری محال نیست[برای خدا هیچ امری غیر ممکن نیست]
|
||||
|
||||
این جمله که دو قسمت منفی " هیچ" و " نیست" را شامل می شود می تواند به حالت مثبت هم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند میتواند هر کاری را انجام دهد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-doublenegatives]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# اینک کنیزم[خدمتگذارم]
|
||||
|
||||
« این من هستم، یک کنیز» یا «از کنیز بودن خشنودم» . او فروتنانه و با میل خود پاسخ میدهد.
|
||||
|
||||
# اینک کنیز خداوندم
|
||||
|
||||
جملهای را انتخاب کنید که فروتنی و اطاعت از خداوند را نشان میدهد. او به خاطر خادم خداوند بودن فخر نمی فروخت.
|
||||
|
||||
# مرا... واقع شود
|
||||
|
||||
«آنطور که تو گفتی بشود» مریم تمایل خود را برای آنچه فرشته به او گفته بود قرار است رخ دهد، نشان می دهد.
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# جمله ارتباطی:
|
||||
|
||||
مریم میرود تا فامیل خود الیصابت را ببینید، کسی که قرار است یحیای تعمید دهنده را به دنیا آورد.[[rc://*/ta/man/translate/writing-newevent]])
|
||||
|
||||
# برخاست[یک دقیقه هم تلف نکرد]
|
||||
|
||||
این اصطلاح فقط به معنی ایستادن نیست بلکه معنی حاضر شدن هم میدهد. ترجمه جایگزین: « عازم شد» یا «حاضر شد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# بلدی از کوهستان [شهری در کوهستان]
|
||||
|
||||
«مناطقی تپهای[پر تپه]» یا « مناطق کوهستانی»
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# به خانهٔ ... در آمده [به خانه ...رفت]
|
||||
|
||||
اشاره به این دارد که مریم قبل از اینکه سفر خود را به پایان برساند وارد خانه زکریا شد. این جمله را میتوان گویاتر مطرح کرد. ترجمه جایگزین: " وقتی رسید ، به خانه آنها رفت"[مستقیم به خانه آنها رفت]
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# و چون[آنچه اکنون رخ داد]
|
||||
|
||||
این عبارت به این منظور به کار رفته که اتفاقی جدید در داستان را نشانگذاری کند.
|
||||
|
||||
# در رحم
|
||||
|
||||
« در رحم الیصابت»
|
||||
|
||||
# به حرکت در آمد[پرید]
|
||||
|
||||
«ناگهان تکان خورد»
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# به آواز بلند صدا زده[صدای خود را بلند کرده و گفت]
|
||||
|
||||
در اصل «صدای خود را [به آواز] بلند کرده و با فریاد گفت» در واقع هر دو عبارت هم معنی هستند و به این منظور نشان دادن هیجان الیزابت پشت سر هم به کار رفتهاند. هر دو را می توان در یک جمله مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «با صدایی بلند اعلام کرد» [[rc://*/ta/man/translate/figs-doublet]])
|
||||
|
||||
# به آواز بلند [ صدای خود را بلند کرده]
|
||||
|
||||
این اصطلاح به معنی "بلندتر حرف زدن" است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# تو در میان زنان مبارک هستی
|
||||
|
||||
اصطلاح " در میان زنان" به معنی " بیش از هر زن دیگر" است. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# ثمر[میوه] رحم تو
|
||||
|
||||
آنطور از فرزند مریم حرف زده شده که انگار میوهی درخت است. ترجمه جایگزین: " کودک در رحم تو" یا " کودکی که او را آبستنی" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# و از کجا این به من رسید که مادرِ خداوندِ من، به نزد من آید؟
|
||||
|
||||
الیزابت قصد پرسیدن سوال و شنیدن جواب را ندارد. او تعجب و خوشحالی خود را از این نشان میدهد که مادر خداود پیش او آمده است. ترجمه جایگزین: " چقدر عالی که مادر خداوندم پیش من آمده!" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# مادر خداوندِ من
|
||||
|
||||
می توان این جمله را با اضافه کردن " تو" گویاتر بیان کرد که الیزابت مریم را " مادر خداوند" صدا می زند. ترجمه جایگزین: " تو، مادر خداوندم" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-123person]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# زیرا اینک
|
||||
|
||||
این عبارت مریم را آگاه میکند تا به جملهای که الیزابت از روی تعجب میگوید، توجه میکند.
|
||||
|
||||
# چون آواز سلام تو گوش زدِ من شد[لحظهای که سلام تو به گوش من وارد شد]
|
||||
|
||||
درباره شنیدن صدا آنطور صحبت شده که انگار صدا عملاً به گوش اصابت می کند. ترجمه جایگزین: " وقتی صدای سلام تو را شنیدم" (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
||||
|
||||
# بچه در رحم من به حرکت در آمد
|
||||
|
||||
" ناگهان از خوشی حرکت کرد" یا " با قدرت تاب خورد زیرا خوشحال شد"
|
|
@ -0,0 +1,23 @@
|
|||
# و خوشابحال او که ایمان آوَرْد، زیرا که آنچه از جانب خداوند به وی گفته شد
|
||||
|
||||
الیزابت با مریم درباره خودِ مریم حرف میزند.ترجمه جایگزین: « خوشابحال تو که ایمان آوردی .... آنچه از جانب خداوند به تو گفته شد»
|
||||
|
||||
[[rc://*/ta/man/translate/figs-123person]] and [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# خوشابحال او که ایمان آورد
|
||||
|
||||
فعل مجهول را می توان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: « خدا او را برکت میدهد چون ایمان آورد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# به انجام خواهد رسید
|
||||
|
||||
«اتفاقاتی واقعاً رخ خواهد داد» یا «محقق خواهد شد»
|
||||
|
||||
# آنچه از جانب خداوند به وی گفته شد
|
||||
|
||||
کلمه " از جانب" جایگزین کلمه " به وسیله " شده چون در واقع مریم صدای فرشته را شنید که با او حرف می زد. ( ببینید لوقا ۱: ۲۶ )
|
||||
|
||||
اما پیغام ("آنچه"), [هر کلمه] کاملاً از طرف خداوند بود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: " پیغامی که از خداوند شنیده بود" یا " پیغامی از خداوند که فرشته به او رسانده بود"
|
||||
|
||||
(See:[[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]] و [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
مریم شروع به خواندن سرود پرستشی در ستایش خداوند میکند.
|
||||
|
||||
# روح من تمجید می کند
|
||||
|
||||
کلمهی " روح" به بخش روحانی فرد اشاره دارد. مریم میگوید که پرستش او از ژرفای درون او نشات گرفته است. ترجمه جایگزین: « وجود درون[جانِ درون] من ستایش میکند» یا «میستایم»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# روح[جان] من ...بوجد آمد
|
||||
|
||||
" روح" [Soul] و " جان"[Spirit] هر دو به بخش روحانی شخص اشاره دارند. مریم به این اشاره دارد که پرستش او از ژرفای وجودش منشا گرفته است. ترجمه جایگزین: « دل من شادی می کند [به وجد آمد]» یا « شادی میکنم»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
||||
|
||||
# بوجد آمد
|
||||
|
||||
« در این باره شاد بود» یا « از این اتفاق شاد شد»
|
||||
|
||||
# رهاننده من خدا
|
||||
|
||||
«خدا، آنکه مرا نجات می دهد» یا «خدا که من را نجات میدهد»
|
|
@ -0,0 +1,23 @@
|
|||
# زیرا [ او]
|
||||
|
||||
" چونکه او"
|
||||
|
||||
# نظر افکند
|
||||
|
||||
" با نگرانی نگاهی انداخت" یا " اهمیت داد"
|
||||
|
||||
# بر حقارت
|
||||
|
||||
" بر فقر". خانواده مریم ثروتمند نبودند.
|
||||
|
||||
# هان[ببین]
|
||||
|
||||
این کلمه توجه را به جملهای که در ادامه گفته می شود جلب میکند.
|
||||
|
||||
# از کنون [ از این به بعد]ّ
|
||||
|
||||
" اکنون و در آینده"
|
||||
|
||||
# تمامی طبقات
|
||||
|
||||
" افراد در همه نسلها"
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# زیرا آن قادر [آنکه قادر است]
|
||||
|
||||
" خدا، آن قادر"
|
||||
|
||||
# نام او
|
||||
|
||||
اینجا " نام" به تمام شخص خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: « او» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# رحمت او
|
||||
|
||||
«رحمت خدا»
|
||||
|
||||
# نسلاً بعد نسل
|
||||
|
||||
« از نسلی به نسل دیگر» یا « در همه نسلها» یا «مردم در هر دورهای»
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# به بازوی خود قدرت را ظاهر فرمود
|
||||
|
||||
اینجا " بازوی خود" کنایه از قدرت خدا است. ترجمه جایگزین: « نشان داد که بسیار قدرتمند است.»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
||||
|
||||
# متکبّران را به خیال دل ایشان پراکنده ساخت [ خودستایان را پراکنده ساخت]
|
||||
|
||||
« باعث شد آن دل ها به جهات مختلف فرار کنند»
|
||||
|
||||
# متکبّران را به خیال دل ایشان
|
||||
|
||||
" قلب" در این جمله مجاز است و اشاره به درون انسانها دارد. ترجمه جایگزین: « آنان که به افکار خود مغرورند» یا «آنهایی که مغرورند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# جبّاران را از تختها به زیر افکند
|
||||
|
||||
تخت، صندلی که حاکم بر آن می نشیند و نشانی از قدرت اوست. اگر شاهزاده از تخت خود پایین کشیده شود یعنی دیگر حق حکومت را ندارد. ترجمه جایگزین: «خدا اقتدار شاهزاده را از او گرفته است» یا «حاکمان را مجبور به ترک حکومت کرد»
|
||||
|
||||
# فروتنان را سر افراز گردانید
|
||||
|
||||
در این توصیف، کسانی که مهم هستند از کسانی که اهمیت کمتری دارند بالاتر قرار گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «او فروتنان را مهم ساخته» یا «برآنان که<u></u> تاکنون ارجی نهاده نشده ارج نهاد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# فروتنان [حقارت]
|
||||
|
||||
«در فقر». ببینید در ۱: ۴۸ چطور ترجمه کردهاید.
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر فرمود و دولتمندان را تهیدست ردّ نمود
|
||||
|
||||
تضاد بین این دو عمل در صورت امکان در ترجمه باید به وضوح نشان داده شود.
|
||||
|
||||
# گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر فرمود
|
||||
|
||||
معنی های احتمالی ۱) " به گرسنگان غذای خوب داد تا بخورند" ۲) " به نیازمندان چیزهای خوب داد".
|
|
@ -0,0 +1,23 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
ترجمه UDB این آیات را تبدیل به آیه ربطی میکند تا اطلاعات ارائه شده در مورد اسرائیل را یکجا نگه دارد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-versebridge]])
|
||||
|
||||
# یاری کرد
|
||||
|
||||
" خدا کمک کرد"
|
||||
|
||||
# بنده خود اسرائیل
|
||||
|
||||
اگر خوانندگان " اسرائیل" را نام شخص فرض میکنند، میتوان آن را " خادم خود ، قوم اسرائیل" یا اسرائیل، خادمش" ترجمه کرد.
|
||||
|
||||
# به [عنوان]
|
||||
|
||||
" برای"
|
||||
|
||||
# یادگاری [به یاد آورد]
|
||||
|
||||
ممکن نیست که خدا فراموش کند، وقتی در این آیه می گوید خدا" به یادگاری" کاری را انجام داد، اصطلاحی است که نشان می دهد خدا به وعدهای که قبلاً داده عمل کرده است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این اطلاعات در آیات ۵۴ و ۵۵ را می توان همانند UDB برای شفاف سازی معنا، بازآرایی کرد.
|
||||
|
||||
# چنانکه به اجداد ما گفته بود
|
||||
|
||||
«همانطور که به اجداد ما وعده داده بود عمل کرد.» این عبارت اطلاعاتی از پیشینه وعده خدا به ابراهیم در اختیار ما میگذارد. ترجمه جایگزین: «چون به اجداد ما وعده داد تا رحیم باشد»
|
||||
|
||||
# ذریت او
|
||||
|
||||
" نوادگان ابراهیم"
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# پس به خانهٔ خود مراجعت کرد
|
||||
|
||||
« مریم به خانهاش برگشت» یا «مریم به خانه خودش برگشت»
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# اما چون[سرانجام] [حالا که]
|
||||
|
||||
این کلمه شروع اتفاق بعدی در داستان را نشانگذاری می کند.
|
||||
|
||||
# وضع حمل
|
||||
|
||||
« به دنیا آوردن بچه»
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# همسایگان و خویشان
|
||||
|
||||
«همسایگان و خویشان الیزابت»
|
||||
|
||||
# رحمت عظیمی بر وی کرد
|
||||
|
||||
« با او بسیار مهربان بود»
|
|
@ -0,0 +1,25 @@
|
|||
# و واقع شد[اینطور شد]
|
||||
|
||||
منظور از استفاده از این عبارت نشانگذاری شکست سیر اصلی داستان بوده است. لوقا در این بخش، قسمتی جدید از داستان را تعریف میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-newevent]])
|
||||
|
||||
# در روز هشتم
|
||||
|
||||
اینجا " روز هشتم" اشاره به زمانی بعد از تولد کودک دارد، از روز اولی که او بدنیا آمده حساب شده است. ترجمه جایگزین: " در روز هشتم زندگی کودک"
|
||||
|
||||
See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-ordinal]])
|
||||
|
||||
# [آنها] برای ختنه طفل آمدند
|
||||
|
||||
این معمولاً مراسمی بود که در آن یک نفر کودک را ختنه می کرد و دوستان و آشنایان با خانواده جشن میگرفتند. ترجمه جایگزین: " آنها برای مراسم ختنه کودک آمدند"
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# نام... بر او مینهادند
|
||||
|
||||
« میخواستند اسمی بر او بگذارند» یا «میخواستند نامی به او دهند»
|
||||
|
||||
# نام پدرش
|
||||
|
||||
« نام پدرش»
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این صفحه به عمد خالی گذاشته شده است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# این اسم
|
||||
|
||||
« به آن اسم» یا « با چنین اسمی»
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# [آنها]
|
||||
|
||||
اینجا فعل کردند اشاره به مردمی دارد که برای مراسم ختنه آمده بودند.
|
||||
|
||||
# اشاره کردند
|
||||
|
||||
" علامت دادند" یا زکریا به خوبی نمی شنید یا مردم فکر می کردند که قادر به شنیدن نیست.
|
||||
|
||||
# به پدرش
|
||||
|
||||
« به پدر کودک»
|
||||
|
||||
# او را چه نام خواهی نهاد
|
||||
|
||||
«زکریا چه نامی بر نوزاد خواهد نهاد»
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# او[پدرش] تخته ای خواسته بنوشت
|
||||
|
||||
شاید مفید باشد که نحوهی" خواستن" زکریا درحالیکه نمیتوانست صحبت کند مشخص شود. ترجمه جایگزین: « او [ پدر او] از دستان خود استفاده کرد تا به مردم نشان دهد تخته ای برای نوشتن میخواهد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# تخته ای برای نوشتن
|
||||
|
||||
« چیزی که روی آن بنویسد»
|
||||
|
||||
# متعجب شدند
|
||||
|
||||
به شدت تعجب کردند یا شگفت زده شدند
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# دهان و زبان او باز گشته
|
||||
|
||||
هدف از استفادهی این دو کلمه با هم این است که سخن گفتن ناگهانی زکریا را نشان دهند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]] and [[rc://*/ta/man/translate/figs-parallelism]])
|
||||
|
||||
# دهان و زبان او باز گشته
|
||||
|
||||
این عبارات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دهان او را باز کرد و زبانش را آزاد ساخت.»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# پس بر تمامی همسایگان ایشان، خوف مستولی گشت
|
||||
|
||||
" تمام کسانی که در اطراف زکریا و الیزابت سکونت داشتند ترسیده بودند". شاید بیان واضح که چرا ترسیده بودند مفید واقع شود. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که اطراف آنها زندگی میکردند خوف خدا بر آنها آمد، چون خدا چنین کاری با زکریا کرده بود»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# تمام همسایگی ایشان
|
||||
|
||||
کلمه "تمام" تعمیم دهنده است. ترجمه جایگزین: « آنهایی که در همان حوالی زندگی میکردند» یا «آنهایی که در همان منطقه زندگی میکردند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-hyperbole]])
|
||||
|
||||
# جمیع این وقایع در همهٔ کوهستان یهودیّه شهرت یافت
|
||||
|
||||
عبارت «این وقایع ...شهرت یافت» استعاره از این است که مردم درباره آنها حرف میزدند. فعل مجهول را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم درباره تمام این وقایع در سراسر کوهستان یهودیه حرف می زدند» یا «درباره این مسائل سراسر یهودیه مردم حرف می زدند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]] و [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
|
@ -0,0 +1,25 @@
|
|||
# هر که شنید
|
||||
|
||||
«هرکس درباره این موضوعات شنید»
|
||||
|
||||
# در خاطر خود تفکّر نموده
|
||||
|
||||
فکر کردن به اتفاقی که رخ داده درست مثل گذاشتن آن اتفاقات در جایی امن مثل دل تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «با دقت در مورد این اتفاقات فکر کردند» یا «درباره این موضوعات بسیار فکر کردند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# در خاطر خود...گفت
|
||||
|
||||
«در دل، خود پرسید»
|
||||
|
||||
# این چه نوع طفل خواهد بود؟
|
||||
|
||||
«این کودک چه شخص بزرگی خواهد شد؟» شاید این سوال جهت ابراز تعجب از آنچه درباره کودک شنیدند باشد. ترجمه جایگزین: « این کودک چه مرد بزرگی خواهد شد!»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-rquestion]])
|
||||
|
||||
# دست خداوند با وی میبود
|
||||
|
||||
عبارت «دست خداوند» اشاره به قدرت خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند با وی بود» یا «خداوند با قدرت در او کار می کرد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# جمله ارتباطی:
|
||||
|
||||
زکریا میگوید چه اتفاقی برای پسرش یحیی خواهد افتاد.
|
||||
|
||||
# پدرش زکریّا از روحالقدس پر شده، نبوّت نموده
|
||||
|
||||
این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روح القدس پدرش زکریا را پُر کرد و زکریا شروع به نبوت کرد» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# پدرش
|
||||
|
||||
پدر یحیی
|
||||
|
||||
# نبوت نموده،گفت
|
||||
|
||||
روش های طبیعی در زبان خود را در نظر بگیرید که چگونه حرفی مستقیماً نقل قول می شود. ترجمه جایگزین: «نبوت کرد و گفت"» یا «نبوت کرد و چنین گفت»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-quotations]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# خداوند خدای اسرائیل
|
||||
|
||||
" اسرائیل" در این آیه اشاره به قوم اسرائیل دارد. رابطه بین خدا و اسرائیل را میتوان با وضوح بیشتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا که بر اسرائیل حکومت می کند» یا «خدایی که اسرائیل او را می پرستند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# قوم او
|
||||
|
||||
«قوم خدا»
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# شاخ نجاتی برای ما برافراشت
|
||||
|
||||
شاخ حیوان نشانی از قدرت او جهت دفاع کردن از خود است. برافراشت به معنی به وجود آورد یا توانمند شدن جهت عمل کردن است. مسیح طوری تشبیه شده که مثل شاخْ برای اسرائیل است که آن قوم را نجات میدهد. ترجمه جایگزین: «او شخصی با قدرت را فرستاد تا ما را نجات دهد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# در خانهٔ بندهٔ[خادم] خود داود
|
||||
|
||||
خانه داود نشان دهنده خانواده و به خصوص نوادگان اوست. ترجمه جایگزین: «در خانواده بندهٔ[خادم] خود داود» یا «کسی که نواده خادم او داود است»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# چناچه گفت
|
||||
|
||||
«همانطور که خدا گفت»
|
||||
|
||||
# به زبان مقدّسین گفت که، از بدوِ عالم انبیای او میبودند
|
||||
|
||||
«خدا به زبان مقدسین گفت» به این معنی است که خدا انبیای خود را برانگیخت تا آنچه را او میخواهد، بگویند. ترجمه جایگزین: «او باعث شد انبیایی که در گذشتههای دور زندگی میکردند، سخن بگویند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,17 @@
|
|||
# رهایی از دشمنان ما
|
||||
|
||||
کلمه غیر مجرد [کلی] "رهایی" که در این جمله نقش اسم را دارد میتوان با فعلهایی مثل "نجات دادن" یا "رهایی دادن" جایگزین شود. ترجمه جایگزین: « او ما را از دشمنان نجات می دهد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-abstractnouns]])
|
||||
|
||||
# از دشمنان ما ....که از ما نفرت دارند
|
||||
|
||||
این دو جمله اساساً به یک معنا هستند و به این منظور تکرار شدهاند که بر ضدیت دشمنان با آنها تاکید کنند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-parallelism]])
|
||||
|
||||
# دست
|
||||
|
||||
کنایه از قدرتی است که فرد جهت به کارگیری آن از دست خود استفاده می کند. ترجمه جایگزین: « قدرت» یا « کنترل»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
|
@ -0,0 +1,7 @@
|
|||
# تا رحمت ... بجا آرد
|
||||
|
||||
«تا رحیم باشید» یا «طبق رحمت خود عمل کند»
|
||||
|
||||
# تذکر فرماید [ به یاد داشته باش]
|
||||
|
||||
کلمه«تذکر فرماید» [به یاد داشته باشد] در این آیه به معنی متعهد ماندن یا انجام دادن کاری است.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# سوگندی که .... یاد کرد
|
||||
|
||||
این سوگند اشاره به "عهد مقدس" دارد(آیه ۷۲)
|
|
@ -0,0 +1,21 @@
|
|||
# ما را فیض عطا فرماید
|
||||
|
||||
« برای ما کاری را ممکن سازد»
|
||||
|
||||
# تا از دست دشمنان خود رهایی یافته، او را بیخوف عبادت کنیم
|
||||
|
||||
این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « تا پس از آن که ما را از چنگال دشمنانمان نجات داد، او را بدون ترس خدمت کنیم.»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# از دست دشمنان
|
||||
|
||||
دست در این آیه اشاره به کنترل کردن یا غالب آمدن بر شخص دیگر است. می توان این عبارت را گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از کنترل دشمنانمان»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]])
|
||||
|
||||
# بیخوف
|
||||
|
||||
این اشاره به ترس از دشمنان دارد. ترجمه جایگزین: «بدون ترس از دشمنانمان»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-ellipsis]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# به قدوسیت و عدالت
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان با برداشتن کلمات انتزاعی "قدوسیت" و "عدالت"[پارسایی] بازنویسی کرد. معانی مُحتمل ۱) ما خدا را در قدوسیت و پارسایی خدمت می کنیم. ترجمه جایگزین: « آنچه مقدس و درست است را انجام می دهیم» یا ۲) ما مقدس و پارسا[عادل] خواهیم بود. ترجمه جایگزین: «مقدس و پارسا بودن»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-abstractnouns]])
|
||||
|
||||
# در حضور او[در پیشگاه او]
|
||||
|
||||
این اصطلاح به معنی در حضور او است.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
|
@ -0,0 +1,29 @@
|
|||
# و تو
|
||||
|
||||
زکریا از این عبارت استفاده می کند تا مستقیماً پسرش را خطاب قرار دهد. احتمالاً در زبان خود روشی مشابه برای مشخص کردن مخاطب خود داشته باشید.
|
||||
|
||||
# نبی حضرت اعلیٰ خوانده خواهی شد
|
||||
|
||||
مردم متوجه خواهند شد که او نبی است. این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم خواهند دانست که تو نبی هستی»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# حضرت اعلیٰ [آن متعال]
|
||||
|
||||
این کلمات حسن تعبیر برای خد است. ترجمه جایگزین: «آنکه به آن متعال خدمت میکند» یا «آنکه به جای خدای متعال سخن می گوید.» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-euphemism]])
|
||||
|
||||
# پیش روی خداوند خواهی خرامید
|
||||
|
||||
قبل از اینکه خداوند بیاید، یحی نزد قوم رفته و آمدن او را به آنها اعلام میکند. ببنید در ۱: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
|
||||
|
||||
# روی[چهره] خداوند
|
||||
|
||||
" روی کسی" می تواند اصطلاحی باشد که اشاره به حضور شخص دارد. گاهی در ترجمه حذف می شود. ترجمه جایگزین: «خداوند». ببینید در ۱: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# تا طرق او را مهیّا سازی
|
||||
|
||||
این استعاره است و به این معنا است که یحیی مردم را آماده میکند تا به پیغام گوش داده و ایمان آورند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# تا قوم او را معرفت نجات دهی، در[با] آمرزش گناهان ایشان
|
||||
|
||||
عبارت " معرفت... دهی" استعاره از تعلیم است. اسامی غیر مجرد "نجات" و "آمرزش" را می توان با افعال " نجات دادن" یا "آمرزیدن" جایگزین کرد. ترجمه جایگزین: « تا به قوم او نجات از طریق بخشش گناهانشان را تعلیم دهی» یا «تا به مردم تعلیم دهد که خدا چگونه از طریق بخشش گناهان نجات را به آنها آموزاند.»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]] and [[rc://*/ta/man/translate/figs-abstractnouns]])
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# به احشای[لطف] رحمت خدای ما [به خاطر رحمت از ته دل]
|
||||
|
||||
شاید این توضیح که رحمت خداوند به مردم کمک میکند، مفید باشد. ترجمه جایگزین: «چون خدا نسبت به ما شفیق و رحیم» است. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# به آن سپیده[طلوع] از عالم اعلی
|
||||
|
||||
نور معمولاً استعارهای از حقیقت هستند. اینجا، حقیقت روحانی که منجی ارائه میدهد به سپیده دمی تشبیه شده که عالم را روشن میکند. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# از عالم اعلی
|
||||
|
||||
«از آسمان»
|
|
@ -0,0 +1,23 @@
|
|||
# نور دادن[تابیدن]
|
||||
|
||||
نور و کلمات مشابه آن اغلب استعارهای از حقیقت هستند. اینجا حقیقت روحانی که منجی آشکار میکند طوری تشبیه شده که گویی تابش خورشیدی است که زمین را روشن می کند(آیه ۷۸)
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# نور دهد
|
||||
|
||||
" معرفت بخشد" یا " نور روحانی تاباند"
|
||||
|
||||
# ساکنان در ظلمت[تاریکی]
|
||||
|
||||
تاریکی استعارهای از نبود حقایق روحانیست. کسانی که حقایق روحانی کافی را ندارند به افرادی تشبیه شدهاند که در تاریکی زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «آنانی که حقیقت را نمیدانند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# در ظلمت و ظّل[سایه] موت[مرگ]
|
||||
|
||||
این دو کلمه با هم به کار رفتهاند تا عمق تاریکی روحانی افراد قبل از دریافت رحمت خدا را نشان دهد. همچنین «ظلّ موت» ظل یا سایه معمولاً ارائه دهنده اموریست که قرار است رخ دهند. اینجا به مرگی که نزدیک می شود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: « کسانی که مرگشان نزدیک است».
|
||||
|
||||
# پایهای ما را به طریق سلامتی هدایت نماید
|
||||
|
||||
اینجا " هدایت" استعاره از تعلیم دادن است و " طریق سلامتی[آرامش]" استعاره از زندگی در صلح با خدا است. کلمه "پایهای" بخش گویی است که اشاره به تمام شخص دارد. ترجمه جایگزین: « ما را تعلیم ده که چگونه در صلح با خدا زندگی کنیم» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]] و [[rc://*/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
|
@ -0,0 +1,27 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این آیه خلاصهای از سالهای رشد یحیی ارائه میدهد.
|
||||
|
||||
# پس[حالا]
|
||||
|
||||
این کلمه به این منظور استفاده شده که شکستی در سیر داستان را نشان دهد[نشان گذاری کند]. لوقا از تولد یحیی به سرعت به شروع خدمت او میرسد.
|
||||
|
||||
# در روح قوی میگشت
|
||||
|
||||
«از نظر روحانی بالغ میشد» یا «رابطه خود با خدا را تقویت میکرد»
|
||||
|
||||
# در بیابان[صحرا به سر برد]
|
||||
|
||||
«در بیابان زندگی کرد». لوقا نمیگوید که یحیی از چه سنی شروع به زندگی در بیابان کرد.
|
||||
|
||||
# تا
|
||||
|
||||
این کلمه لزوماً نقطه توقفی را نشان نمی دهد. یحیی به زندگی در بیابان ادامه داد حتی وقتی در انظار موعظه نمود.
|
||||
|
||||
# تا روز ظهور خود
|
||||
|
||||
" تا وقتی که در جمع شروع به موعظه کرد"
|
||||
|
||||
# [آن] روز
|
||||
|
||||
این کلمه به مفهوم کلی "وقت" یا " موقعیت" به کار رفته است.
|
|
@ -0,0 +1,18 @@
|
|||
### لوقا ۱: نکات کلی
|
||||
|
||||
برخی از ترجمهها بین کل متن و آیات منظوم فاصلهای قائل میشوند تا خواندن آنها نسبت به مابقی متن راحتتر باشد. در ترجمه ULB در آیات منظوم ۱: ۴۶- ۵۵ ،۶۸ - ۷۹ چنین کاری انجام میدهد.
|
||||
|
||||
### مفاهیم خاص این باب
|
||||
|
||||
##### "او را یحیی صدا می زنند"
|
||||
|
||||
اکثر خانوادهها در خاور نزدیک اسمی بر فرزندشان میگذاشتند که قبلاً کسی از اعضای خانواده آن اسم را بر خود داشته است. مردم از اینکه آنها اسم پسر خود را یحیی گذاشتند تعجب کردند، چون کسی تا آن موقع در خانواده آنها به این اسم نبوده است.
|
||||
|
||||
## آرایههای ادبی مهم در این باب
|
||||
|
||||
زبان نوشتاری لوقا ساده و بیپرده است. لوقا از آرایههای ادبی زیادی استفاده نمیکند.
|
||||
|
||||
## Links
|
||||
|
||||
* **[Luke 01:01 Notes](./01.md)**
|
||||
* **[Luke intro](../front/intro.md)**
|
|
@ -0,0 +1,35 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
این آیه اطلاعاتی پیش زمینهای در اختیار ما قرار میدهد که چرا مریم و یوسف میبایست هنگام تولد عیسی جا به جا شوند.
|
||||
|
||||
# [حالا]
|
||||
|
||||
این قسمت شروع بخش تازهای از داستان را نشانگذاری میکند. [[rc://*/ta/man/translate/writing-newevent]])
|
||||
|
||||
# در آن ایام [وقت آن شد]
|
||||
|
||||
این عبارت استفاده شده تا شروع گزارش واقعه را نشان میدهد. اگر زبان شما روشی دیگر برای شروع تعریف ماجرایی دارد، میتوانید از آن روش استفاده کنید. برخی از نسخ، این آیه را نمیآورند.
|
||||
|
||||
# اوغُسْطُس قیصر
|
||||
|
||||
«پادشاه آگوستوس» یا «امپراطور آگوستوس» آگوستوس اولین امپراطور از امپراطوری روم بود.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-names]] and [[rc://*/ta/man/translate/writing-participants]])
|
||||
|
||||
# حکمی صادر گشت
|
||||
|
||||
این دستور احتمالاً توسط پیک در سراسر امپراطوری پخش شده است. ترجمه جایگزین: «پیکها را با حکمی گسیل داشت»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-idiom]])
|
||||
|
||||
# تا تمام ربع مسکون را نامنویسی کنند[تا همه ساکنین را سرشماری کنند]
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آنها تمام ساکنین دنیا را نامنویسی کنند» یا «تا آنها همه مردم دنیا را بشمارند و اسم آنها را بنویسند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# دنیا
|
||||
|
||||
در اینجا کلمه «دنیا» تنها بخشی از جهان را شامل میشود که تحت حکومت قیصر آگوستوس بوده است. ترجمه جایگزین: «امپراطوری» یا «امپراطوری روم»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-synecdoche]])
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# کیرینیوس
|
||||
|
||||
کیرینیوس به عنوان والی سوریه گماشته شده بود.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-names]])
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# همه مردم ... میرفتند[همه رفتند]
|
||||
|
||||
«همه راهی شدند» یا «همه در حال رفتن بودند»
|
||||
|
||||
# شهر خود
|
||||
|
||||
این جمله اشاره به شهر آبا و اجدادی افراد دارد. احتمالاً مردم در شهرهای دیگر زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: « شهری که اجدادش در آن زندگی میکردند»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# برای اسم نویسی [ تا اسم آنها در جمعیت ثبت شود]
|
||||
|
||||
«تا اسم آنها در سرشماری ثبت شود» یا «تا جزوی از شمارش رسمی باشند.»
|
|
@ -0,0 +1,21 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
ترجمه ULB این دو آیه را در یک آیه ارتباطی میآورد تا کوتاه کردن جملات را آسانتر کند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-versebridge]])
|
||||
|
||||
# یوسف نیز[یوسف هم]
|
||||
|
||||
این قسمت یوسف را به عنوان شرکت کننده جدید در داستان مشخص میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-participants]])
|
||||
|
||||
# به یهودیه به شهر داود که بیتلحم نام داشت
|
||||
|
||||
عبارت «شهر داود» نامی است برای بیتلحم که بیانگر دلیل اهمیت این شهر است. اگرچه شهر کوچکی بود، ولی داوود پادشاه متولد آن شهر بود، و نبوت شده است که مسیح آنجا به دنیا میآید. ترجمه جایگزین: «به بیتلحم، شهر داوود پادشاه» یا « به بیتلحم، شهری که داود در آن به دنیا آمد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# زیرا که او از خاندان و آل داود بود [ چونکه او از اهل خانه داود بود]
|
||||
|
||||
«چونکه یوسف نوادهی داود بود»
|
|
@ -0,0 +1,13 @@
|
|||
# ثبت گردد[ثبت نام کند]
|
||||
|
||||
این بدان معناست که به مقامات آنجا گزارش دهند تا او را در سرشماری به حساب آورند. در صورت امکان از واژه مخصوص سرشماری دولتی استفاده کنید.
|
||||
|
||||
# با مریم[همراه او]
|
||||
|
||||
مریم همراه یوسف از ناصریه سفر کرد. احتمال این وجود دارد که زنان هم مشمول مالیات بودهاند، پس مریم لازم بود سفر کند تا نام او نیز ثبت گردد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-participants]])
|
||||
|
||||
# که نامزد او بود
|
||||
|
||||
«نامزد او بود» یا «که به او قول داده شده بود». آن موقع زوجی که نامزد بودند از نظر قانونی مزدوج به شمار میرفتند، ولی بین آنها نزدیکی جسمانی وجود نداشت.
|
|
@ -0,0 +1,23 @@
|
|||
# اطلاعات کلی:
|
||||
|
||||
ترجمه UDB این آیات را بازچینی میکند تا جزئیات درباره محل ماندن آنها را کنار هم نگه دارد.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-versebridge]])
|
||||
|
||||
# جمله ارتباطی :
|
||||
|
||||
این جمله از تولد عیسی و اعلام فرشتگان به شبانان میگوید.
|
||||
|
||||
# ([وقت آن شد وقتش رسید])
|
||||
|
||||
این عبارت شروع اتفاق بعدی در داستان را نشانگذاری میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-newevent]])
|
||||
|
||||
# وقتی ایشان در آنجا بودند
|
||||
|
||||
«وقتی مریم و یوسف در بیتلحم بودند»
|
||||
|
||||
# هنگام وضع حمل او رسیده
|
||||
|
||||
«وقتش رسید که بچه خود را به دنیا آورد»
|
|
@ -0,0 +1,15 @@
|
|||
# او را در قنداقه پیچیده
|
||||
|
||||
در برخی از فرهنگها رسم است که جهت آسایش[آرامش] کودک او را محکم در تکه پارچه یا پتویی بپیچند. ترجمه جایگزین: « پارچه را محکم به دور او پیچید» یا «او را محکم در پتویی پیچید»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# در آخور خوابانید
|
||||
|
||||
آخور نوعی جعبه یا محفظه بود که افراد کاه یا غذای دیگر حیوانات را در آن میگذاشتند تا بخورند. احتمالاً تمیز بوده و دسته کاه نرم و خشک مثل بالشتک برای کودک مورد استفاده قرار گرفته است. حیوانات معمولاً نزدیک خانه نگه داشته میشدند تا محافظت و غذا دادن به آنها سادهتر باشد. مریم و یوسف در اتاقی که برای حیوانات از آن استفاده میکردند، اقامت داشتند.
|
||||
|
||||
# در منزل جای نبود[در مسافرخانه جایی برای آنها نبود]
|
||||
|
||||
«جایی برای آنها نبود تا در اتاق مهمان بمانند» احتمالاً به این خاطر بود که خیلی از مردم جهت ثبت نام به بیتلحم آمده بودند. لوقا این اطلاعات را به عنوان اطلاعات پیش زمینه اضافه میکند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-background]])
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# اطلاعات کلی
|
||||
|
||||
این صفحه به عمد خالی گذاشته شده است.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# فرشته خداوند
|
||||
|
||||
«فرشتهای از طرف خدا» یا «فرشتهای که به خدا خدمت میکرد»
|
||||
|
||||
# بر آنها ظاهر شد
|
||||
|
||||
« بر شبانان ظاهر شد»
|
||||
|
||||
# کبریایی خداوند [جلال خداوند] [عظمت خداوند]
|
||||
|
||||
منشا نور تابان، جلال خدا بود که در همان وقت همراه فرشته ظاهر شد.
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# مترسید [نترسید]
|
||||
|
||||
" دست از ترسیدن بکشید"
|
||||
|
||||
# بشارت خوشی عظیم به شما میدهم که برای جمیع قوم خواهد بود[شادی عظیم برای همه میآورد]
|
||||
|
||||
«که همه قوم را خوشحال خواهد کرد»
|
||||
|
||||
# جمیع قوم[همه قوم]
|
||||
|
||||
برخی میگویند که این به قوم یهود اشاره داد. برخی دیگر میگویند که به همه اشاره دارد.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# شهر داوود
|
||||
|
||||
این اشاره به شهر بیتلحم دارد.
|
|
@ -0,0 +1,19 @@
|
|||
# و علامت برای شما این است [این نشانی است که به شما داده خواهد شد]
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به تو علامتی میدهد» یا «تو این علامت را از خدا میبینی»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# علامت
|
||||
|
||||
«مدرک». این کلمه یا به علامتی اشاره دارد که ثابت میکند گفته فرشته درست بوده، یا میتواندعلامتی باشد که به چوپانان کمک میکرد تا کودک را بشناسند.
|
||||
|
||||
# در قنداقه پیچیده
|
||||
|
||||
این در آن فرهنگ روشی معمول بود که مادران کودک خود را حفظ و مراقبت میکردند . ببینید در لوقا ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: " محکم در پتویی گرم پیچید" یا " به آسودگی در پتویی پیچید"
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|
||||
|
||||
# در آخور خوابیده
|
||||
|
||||
این نوعی جعبه یا محفظه بوده که افردا کاه یا غذای دیگر حیوانات در آن قرار میدادند تا بخوردند. ببینید در لوقا ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# فوجی از لشکر آسمانی [تعداد زیادی از آسمان]
|
||||
|
||||
این کلمات میتواند اشاره به لشکر واقعی از فرشتگان اشاره داشته باشد، یا شاید استعارهای از گروهی فرشته سازماندهی شده است. ترجمه جایگزین: «گروهی بزرگ از فرشتگان آسمان»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
||||
|
||||
# خدا را تسبیح کنان
|
||||
|
||||
«خدا را ستایش میکردند»
|
|
@ -0,0 +1,11 @@
|
|||
# خدا را در اعلی علیین جلال
|
||||
|
||||
معانی محتمل ۱) «جلال دادن خدا که در والاترین مکانهاست» ۲) «والاترین جلالها را به خدا دادن»
|
||||
|
||||
# بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی با
|
||||
|
||||
« بر آنان که که بر زمینند و خدا از آنان خشنود است، آرامش باد»
|
||||
|
||||
<u>
|
||||
|
||||
</u>
|
|
@ -0,0 +1,25 @@
|
|||
# و چون[وقت آن رسید]
|
||||
|
||||
این عبارت به این منظور به کار رفته که جابهجایی در داستان بر کاری که شبانان بعد از رفتن فرشتگان انجام دادند را نشانگذاری کنند.
|
||||
|
||||
# از نزد ایشان
|
||||
|
||||
«از پیش شبانان[چوپانان]»
|
||||
|
||||
# با یکدیگر
|
||||
|
||||
"به همدیگر"
|
||||
|
||||
# [بگذار] برویم ... به ما
|
||||
|
||||
از آنجایی که شبانان با یکدیگر حرف میزدند، زبانهایی که از ضمیر عمومی " ما" و " به ما" استفاده میکنند اینجا نیز باید چنین کاری انجام دهند.
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-inclusive]])
|
||||
|
||||
# برویم
|
||||
|
||||
«باید برویم»
|
||||
|
||||
# این چیزی را که واقع شده
|
||||
|
||||
این اشاره به تولد کودک دارد نه به ظاهر شدن فرشتگان.
|
|
@ -0,0 +1,3 @@
|
|||
# در آخور خوابیده
|
||||
|
||||
آخور، جعبه یا محفظهای بود که افراد کاه یا غذا برای خوردن حیوانات را در آن میگذاشتند تا بخورند. ببینید در لوقا ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
|
|
@ -0,0 +1,9 @@
|
|||
# آن سخنی را که .... بدیشان گفته شده بود
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه فرشتگان به شبانان گفتند»
|
||||
|
||||
[[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
||||
|
||||
# [آن طفل]
|
||||
|
||||
«آن بچه»
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# آنچه شبانان بدیشان گفتند
|
||||
|
||||
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه شبانان به آنها گفتند.»
|
||||
|
||||
[[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])
|
|
@ -0,0 +1,5 @@
|
|||
# این همه سخنان را نگاه میداشت
|
||||
|
||||
کسی که فکر میکند چیزی ارزشمند یا محبوب است آن را «مثل گنج محفوظ» نگه میدارد. مریم آنچه درباره پسر خود شنیده بود را بسیار ارزشمند میدانست. ترجمه جایگزین: « با دقت آنها را به یاد آورد» یا « با شادی آنها را به یاد آورد»
|
||||
|
||||
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])
|
Some files were not shown because too many files have changed in this diff Show More
Loading…
Reference in New Issue