# ۱- آفرینش ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-01.jpg) در آغاز، خدا همه چیز را این‌گونه آفرید: او جهان و همه موجودات را در شش روز خلق کرد. بعد از آفرینش زمین، چون خدا هنوز هیچ چیز را شکل نداده بود، همه جا تاریک و تهی بود. اما روح خدا بر سطح آب‌ها بود. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-02.jpg) سپس خدا گفت: «روشنایی بشود» و روشنایی شد. خدا دید روشنایی نیکوست و آن را "روز" نامید. و خدا تاریکی را از روشنایی جدا ساخت و آن را "شب" نامید. خدا روشنایی را در روز اول آفرید. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-03.jpg) در روز دوم آفرینش، خدا گفت: «فلکی بر فراز آبها به وجود آید» و چنین شد. خدا آن فلک را آسمان نامید. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-04.jpg) در روز سوم خدا گفت: «آب‎های زیر آسمان در یک جا جمع شوند تا خشکی پدیدار شود.» او خشکی را «زمین» و آب‎ها را «دریا» نامید. خدا دید آنچه که آفریده است نیکوست. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-05.jpg) سپس خدا گفت: «انواع گیاهان و درختان بر روی زمین برویند» و چنين شد. خدا دید آنچه که آفریده است نیکوست. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-06.jpg) در چهارمین روز آفرينش، خدا گفت: « در آسمان روشنایی پدید آید.» و بدین گونه خدا خورشید، ماه و ستارگان را آفرید تا بر زمین روشنایی بخشند بنابراین روز، شب، فصل‌ها و سال‌ها از هم جدا شدند. خدا دید آنچه که آفریده است نیکوست. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-07.jpg) در روز پنجم، خدا گفت: «آبزيان، دریا را پر سازند و پرندگان در آسمان به پرواز درآیند». بدین گونه او تمام آبزیان و پرندگان را آفرید. خدا ديد آنچه که آفریده، نیکوست و آنها را برکت داد. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-08.jpg) در ششمین روز آفرینش، خدا گفت: «زمین از انواع جانوران پر شود» و آنچه خدا گفت انجام شد. آن حیوانات، وحوش، خزندگان و حشرات بودند. خدا ديد آنچه که آفریده نیکوست و خشنود شد. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-09.jpg) سپس خدا فرمود: «انسان را شبیه خود بسازیم تا بر زمین و جانوران آن فرمانروایی کند.» ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-10.jpg) آنگاه خدا مقداری خاک گرفت، آن را به صورت انسان درآورد و در او حیات دمید. خدا او را آدم نامید و باغ بزرگی برایش مهيا کرد تا آنجا زندگی کرده و از آن مراقبت نماید. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-11.jpg) خدا دو درخت خاص در میان آن باغ قرار داد، يکی درخت حیات و ديگری درخت شناخت نیک و بد. خدا به آدم گفت که می‌تواند از میوه تمام درختان باغ بخورد به جز میوه درخت شناخت نیک و بد. اگر او از میوه آن درخت می‌خورد، می‌مرد. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-12.jpg) سپس خدا گفت: «خوب نیست که آدم تنها بماند.» زیرا حیوانات نمی‌توانستند همدم مناسبی برای آدم باشند. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-13.jpg) بنابراین خدا آدم را به خوابی عمیق فرو برد. سپس یکی از دنده‌های او را برگرفت و از آن، زن را آفرید و او را پیش آدم آورد. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-14.jpg) وقتی آدم او را دید، گفت: «این موجود شبیه من است. او را زن می‎نامم، چون از مرد گرفته شد.» بدين سبب است که مرد از پدر و مادر خود جدا می‌شود و به همسر خود می‌پیوندد و از آن پس، آن دو، یک تن می‌شوند. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-15.jpg) خدا مرد و زن را به شباهت خود آفريد. او آنها را برکت داد و فرمود: «بارور شوید، فرزندان آورده و زمین را پر سازید.» و خدا ديد هرآنچه که آفریده نیکوست و خشنود شد. همه اینها در روز ششم روی داد. ![OBS Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-01-16.jpg) با فرا رسیدن روز هفتم، خدا کار آفرینش را به پایان رساند، روز هفتم را برکت داد و آن را مقدس خواند؛ زیرا روزی بود که خدا پس از پایان کار آفرینش، آرام گرفت. به این ترتیب خدا جهان و تمام مخلوقات را آفرید. _داستانی برگرفته از کتاب مقدس: کتاب پیدایش فصل ۱ و ۲_