44 lines
4.7 KiB
Markdown
44 lines
4.7 KiB
Markdown
|
# ۲۶. آغاز خدمات عیسی #
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-01.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
بعداز غلبه بر وسوسه های شیطان، عیسی با قدرت روح القدس به جایی از استان جلیل که در آنجا زندگی می کرد، برگشت. او برای تعلیم از مکانی به مکانی دیگر می رفت و همه دربارۀ او به نیکی یاد می کردند.
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-02.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
عیسی به ناصریه جایی که دوران کودکی خود را در آن گذرانیده بود رفت. روز سَبَّت (شنبه)، او به پرستشگاه رفت. آن ها کتاب اشعیاء نبی را به وی دادند تا بخواند. او طومار را باز کرد و قسمتی از آن را برای مردم خواند.
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-03.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
عیسی چنین خواند، "خدا روحش را به من داده است تا بتوانم خبر خوش را به بینوایان، آزادی را به اسیران، بینایی را به نابینایان برسانم و ستمدیدگان را رهایی بخشم. زمان لطف خدا به انسان فرا رسیده است."
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-04.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
سپس عیسی نشست. همه با دقّت به او چشم دوخته بودند. آن ها می دانستند که آن قسمت از کلام خدا که عیسی قرائت نمود، دربارۀ مسیح موعود اشاره می کرد. عیسی گفت، "کلماتی که برای شما خواندم، همین حالا در حال انجام شدن است." همۀ مردم متعجّب شدند. آن ها گفتند، "مگر این شخص پسر یوسف نیست؟"
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-05.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
سپس عیسی گفت، "حقیقت آن است که هیچ نبی در شهر خود مورد احترام نیست. در دوران ایلیای پیامبر، زنان بیوۀ زیادی وجود داشتند، امّا زمانیکه سه سال و نیم باران نبارید، خدا ایلیا را به کمک همۀ زنان بیوۀ اسرائیل نفرستاد، بلکه او را نزد بیوه زنی از دیاری دیگر فرستاد."
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-06.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
و چنین ادامه داد که، "در زمان اِلیشَع پیامبر، تعداد زیادی از مردم در اسرائیل دچار بیماری جذام بودند. امّا اِلیشَع هیچکدام از آنها را شفا نداد. او فقط نَعَمان سوری، فرماندۀ دشمن اسرائیل را از آن بیماری پوستی شفا داد." کسانی که به سخنان عیسی گوش می دادند، یهودی بودند. وقتی آنان این سخنان را شنیدند، بسیار خشمگین شدند.
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-07.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
اهالی ناصره عیسی را از محلّ عبادت بیرون کشیده، به لبۀ یک صخره بردند تا او را از آنجا به پایین بیندازند و بکُشند. امّا عیسی ازمیان ایشان گذشت و شهر ناصره را ترک گفت.
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-08.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
سپس عیسی به سراسر آن منطقه رفت و جمعیّتی بزرگ به طرف او آمدند. آنان آفراد زیادی را آوردند که بیمار یا معلول بودند، شامل آنانیکه نمی توانستند ببینند، بشنوند، راه روند و حرف بزنند وعیسی آن ها را شفا داد.
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-09.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
عدّۀ بسیاری را که گرفتار روح پلید بودند، نزد عیسی می آوردند. به فرمان عیسی ارواح پلید از مردم خارج می شدند و اغلب فریاد می زدند، "تو پسر خدا هستی!" جمعیّت حیران و متعجّب، خدا را ستایش می کردند.
|
|||
|
|
|||
|
![Image](https://cdn.door43.org/obs/jpg/360px/obs-en-26-10.jpg?direct&)
|
|||
|
|
|||
|
آنگاه عیسی دوازده مرد را انتخاب کرد و آنان را رسولان نام نهاد. رسولان با عیسی مسافرت می کردند و درس های زیادی از او می آموختند.
|
|||
|
|
|||
|
_داستانی برگرفته از کتاب مقدّس: _ انجیل متی، ١٢:٤-٢٥ ؛ انجیل مرقس ،١٤:١-١٥و٣٥-٣٩؛١٣:٣-٢١ ؛ انجیل لوقا، ١٤:٤-٣٠و٣٨ تا ۴۴
|