\v 7 در روز بیست و چهارم ماه یازدهم كه ماه شَباط باشد، از سال دوّم داریوش، كلام خداوند بر زَكَریا ابن بَرَكیا ابن عِدّوُی نبی نازل شده، گفت:
\v 8 در وقت شب دیدم كه اینك مردی بر اسب سرخ سوار بود و در میان درختان آس كه در وادی بودایستاده و در عقب او اسبان سرخ و زرد و سفید بود.
\v 9 و گفتم: «ای آقایم اینها چیستند؟» و فرشتهای كه با من تكلّم مینمود، مرا گفت: «من تو را نشان میدهم كه اینها چیستند.»
\s5
\v 10 پس آن مرد كه در میان درختان آس ایستاده بود، جواب داد و گفت: «اینها كسانی میباشند كه خداوند ایشان را برای تردّد نمودن در جهان فرستاده است.»
\v 11 و ایشان به فرشته خداوند كه در میان درختان آس ایستاده بود جواب داده، گفتند: «ما در جهان تردّد نمودهایم و اینك تمامی جهان مستریح و آرام است.»
\v 14 پس فرشتهای كه با من تكلّم مینمود مرا گفت: «ندا كرده بگو یهوه صبایوت چنین میگوید: در باره اورشلیم و صَهْیون غیرت عظیمی داشتم.
\v 15 و برامّتهای مطمئن سخت غضبناك شدم زیرا كه اندك غضبناك میبودم لیكن ایشان بلا را زیاده كردند.
\s5
\v 16 بنابراین خداوند چنین میگوید: به اورشلیم با رحمتها رجوع خواهم نمود و خانه من در آن بنا خواهد شد. قول یهوه صبایوت این است و ریسمانكاری براورشلیم كشیده خواهد شد.
\v 17 بار دیگر ندا كرده، بگو كه یهوه صبایوت چنین میگوید: شهرهای من بار دیگر به سعادتمندی لبریز خواهد شد و خداوند صَهْیون را باز تسلّی خواهـد داد و اورشلیم را بار دیگر خواهد برگزید.»
\v 18 پس چشمان خود را برافراشته، نگریستم و اینك چهار شاخ بود.
\v 19 و به فرشتهای كه با من تكلّم مینمود گفتم: «اینها چیستند؟» او مرا گفت: «اینها شاخها میباشند كه یهودا و اسرائیل و اورشلیم را پراكنده ساختهاند.»
\s5
\v 20 و خداوند چهار آهنگر به من نشان داد.
\v 21 و گفتم: «اینان برای چه كار میآیند؟» او در جواب گفت: «آنها شاخها میباشند كه یهودا را چنان پراكنده نمودهاند كه احدی سر خود را بلند نمیتواند كرد. و اینها میآیند تا آنها را بترسانند و شاخهای امّتهایی را كه شاخ خود را بر زمین یهودا برافراشته، آن را پراكنده ساختهاند بیرون افكننـد.»
\s5
\c 2
\p
\v 1 و چشمان خود را برافراشته، نگریستم و مردی كه ریسمانكاری به دست خود داشت دیدم.
\v 2 و گفتم كه «كجا میروی؟» او مرا گفت: «به جهت پیمودن اورشلیم تا ببینم عرضش چه و طولش چه میباشد.»
\s5
\v 3 و اینك فرشتهای كه با من تكلّم مینمود بیرون رفت و فرشته دیگر برای ملاقات وی بیرون آمده،
\v 4 وی را گفت: «بشتاب و این جوان را خطاب كرده، بگو: اورشلیم به سبب كثرتمردمان و بهایمی كه در اندرونش خواهند بود، مثل دهات بیحصار مسكون خواهد شد.
\v 8 زیرا یهوه صبایوت كه مرا بعد از جلال نزد امّتهایی كه شما را غارت كردند فرستاده است، چنین میگوید كه هر كه شما را لمس نماید مردمك چشم او را لمس نموده است.
\v 9 «زیرا اینك من دست خود را بر ایشان خواهم افشاند و ایشان غارت بندگان خودشان خواهند شد و شما خواهید دانست كه یهوه صبایوت مرا فرستاده است .
\v 10 ای دختر صهیون ترنّم نما و شادی كن زیرا خداوند میگوید كه اینك میآیم و در میان تو ساكن خواهم شد.
\v 11 و در آن روز امّتهای بسیار به خداوند مُلْصَق شده، قوم من خواهند شد و من در میان تو سُكنی خواهم گرفت و خواهی دانست كه یهوه صبایوت مرا نزد تو فرستاده است.
\v 12 و خداوند یهودا را در زمین مقدّس برای مِلك خود به تصرّف خواهد آورد و اورشلیم را بار دیگر خواهد برگزید.
\v 13 ای تمامی بشر به حضور خداوند خاموش باشید زیرا كه او از مسكن مقدّس خود برخاسته است.»
\s5
\c 3
\p
\v 1 و یهُوشَعْ رئیس کهنه را به من نشان داد که به حضور فرشته خداوند ایستاده بود وشیطان به دست راست وی ایستاده، تا با او مخاصمه نماید.
\v 2 و خداوند به شیطان گفت: «ای شیطان خداوند تو را نهیب نماید! خداوند كه اورشلیم را برگزیده است تو را نهیب نماید. آیا این نیمسوزی نیست كه از میان آتش ربوده شده است؟»
\v 3 و یهُوشعْ به لباس پلید ملبّس بود و به حضور فرشته ایستاده بود.
\s5
\v 4 و آنانی را كه به حضور وی ایستاده بودند خطاب كرده، گفت: «لباس پلید را از برش بیرون كنید.» و او را گفت: «ببین عصیانت را از تو بیرون كردم و لباس فاخر به تو پوشانیدم.»
\v 5 و من گفتم كه عمامه طاهر بر سرش بگذارند. پس عمامه طاهر بر سرش گذاردند و او را به لباس پوشانیدند و فرشته خداوند ایستاده بود.
\v 6 و فرشته خداوند یهُوشَعْ را اعلام نموده، گفت:
\v 7 «یهوه صبایوت چنین میفرماید: اگر به طریقهای من سلوك نمایی و ودیعت مرا نگاه داری تو نیز خانه مرا داوری خواهی نمود و صحنهای مرا محافظت خواهی كرد و تو را در میان آنانی كه نزد من میایستند بار خواهم داد.
\s5
\v 8 پس ای یهُوشَعْ رئیس كَهَنه بشنو تو و رفقایت كه به حضور تو مینشینند، زیرا كه ایشان مردان علامت هستند. (بشنوید) زیرا كه اینك من بنده خود شاخه را خواهم آورد.
\v 9 و همانا آن سنگی كه به حضور یهُوشَع میگذارم، بر یك سنگ هفت چشم میباشد. اینك یهوه صبایوت میگوید كه من نقش آن را رقم خواهم كرد و عصیان این زمین را در یك روز رفع خواهم نمود.
\s5
\v 10 و یهوه صبایوت میگوید كه هر كدام از شما همسایۀخود را زیر مَوْ و زیر انجیر خویش دعوت خواهید نمود.»
\s5
\c 4
\p
\v 1 و فرشتهای كه با من تكلّم مینمود، برگشته،مرا مثل شخصی كه از خواب بیدار شود بیدار كرد،
\v 2 و به من گفت: «چه چیز میبینی؟» گفتم: «نظر كردم و اینك شمعدانی كه تمامش طلاست و روغندانش بر سرش و هفت چراغش بر آن است و هر چراغ كه بر سرش میباشد هفت لوله دارد.
\v 3 و به پهلوی آن دو درخت زیتون كه یكی بطرف راست روغندان و دیگری بطرف چپش میباشد.»
\s5
\v 4 و من توجّه نموده، فرشتهای را كه با من تكلّم مینمود خطاب كرده، گفتم: «ای آقایم اینها چه میباشد؟»
\v 5 و فرشتهای كه با من تكلّم مینمود مرا جواب داد و گفت: «آیا نمیدانی كه اینها چیست؟» گفتم: «نه ای آقایم.»
\v 7 ای كوه بزرگ تو چیستی؟ در حضور زَرُبّابِل به همواری مبّدل خواهی شد و سنگ سر آن را بیرون خواهد آورد و صدا خواهند زد فیض فیض بر آن باشد.»
\v 10 زیراكیست كه روز امور كوچك را خوار شمارد زیرا كه این هفت مسرور خواهند شد حینی كه شاقول را در دست زرُبّابِل میبینند. و اینها چشمان خداوند هستند كه در تمامی جهان تردّد مینمایند.»
\v 1 و باز چشمان خود را برافراشته، نگریستم و طوماری پرّان دیدم.
\v 2 و او مرا گفت: «چه چیز میبینی؟» گفتم: «طوماری پرّان میبینم كه طولش بیست ذراع و عرضش ده ذراع میباشد.»
\s5
\v 3 او مرا گفت: «این است آن لعنتی كه بر روی تمامی جهان بیرون میرود، زیرا كه از این طرف هر دزد موافق آن منقطع خواهد شد و از آن طرف هر كه سوگند خورَدْ موافق آن منقطع خواهد گردید.
\v 4 یهوه صبایوت میگوید: من آن را بیرون خواهم فرستاد و به خانه دزد و به خانه هر كه به اسم من قسم دروغ خورَد داخل خواهد شد و در میان خانهاش نزیل شده، آن را با چوبهایش و سنگهایش منهدم خواهد ساخت.»
\v 5 پس فرشتهای كه با من تكلّم مینمود بیرون آمده، مرا گفت: «چشمان خود را برافراشته ببین كه اینكه بیرون میرود چیست؟»
\v 6 گفتم: «این چیست؟» او جواب داد: «این است آن ایفایی كه بیرون میرود و گفت نمایش ایشان در تمامی جهان این است.»
\v 7 و اینك وزنهای از سرب برداشته شد. و زَنی در میان ایفا نشسته بود.
\s5
\v 8 و او گفت: «این شرارت است.» پس وی را در میان ایفا انداخت و آن سنگ سُرب را بر دهنهاش نهاد.
\v 9 پس چشمان خود را برافراشته، نگریستم و اینك دو زن بیرون آمدند و باد در بالهای ایشان بود و بالهای ایشان مثل بالهای لَقْلَقْ بود و ایفا را به میان زمین و آسمان برداشتند.
\s5
\v 10 پس به فرشتهای كه با من تكلّم مینمود گفتم: «اینها ایفا را كجا میبرند؟»
\v 11 او مرا جواب داد: «تا خانهای در زمین شِنْعار برای وی بنا نمایند و چون آن مهیا شود آنگاه او در آنجا بر پایه خود بر قرار خواهد شد.»
\s5
\c 6
\p
\v 1 و بار دیگر چشمان خود را برافراشته،نگریستم و اینك چهار ارابه از میان دو كوه بیرون میرفت و كوهها كوههای مسین بود.
\v 2 در ارابۀ اوّل اسبان سرخ و در ارابه دوّم اسبان سیاه،
\v 3 و در ارابۀ سوّم اسبان سفید و در ارابۀ چهارم اسبان ابلقِ قوّی بود.
\v 4 و فرشته را كه با من تكلّم مینمود خطاب كرده، گفتم: «ای آقایم اینها چیستند؟»
\s5
\v 5 فرشته در جواب من گفت: «اینهاچهار روح افلاك میباشند كه از ایستادن به حضور مالك تمامی جهان بیرون میروند.
\v 6 امّا آنكه اسبان سیاه را دارد، اینها بسوی زمین شمال بیرون میروند و اسبان سفید در عقب آنهابیرون میروند و ابلقها به زمین جنوب بیرون میروند.»
\s5
\v 7 و آن اسبان قوّی بیرون رفته، آرزو دارند كه بروند و در جهان گردش نمایند؛ و او گفت: «بروید و در جهان گردش نمایید.» پس در جهان گردش كردند.
\v 8 و او به من ندا در داد و مرا خطاب كرده، گفت: «ببین آنهایی كه به زمین شمال بیرون رفتهاند، خشم مرا در زمین شمال فرو نشانیدند.»
\v 10 «از اسیران یعنی از حَلْدای و طُوبیا و یدَعْیا كه از بابِل آمدهاند بگیر و در همان روز بیا و به خانه یوشیا ابن صَفَیا داخل شو.
\v 11 پس نقره و طلا بگیر و تاجی ساخته، آن را بر سر یهُوشَع بن یهوصادق رئیس كَهَنَه بگذار.
\s5
\v 12 و او را خطاب كرده، بگو: یهوه صبایوت چنین میفرماید و میگوید: اینك مردی كه به شاخه مسمّی است و از مكان خود خواهد رویید و هیكل خداوند را بنا خواهد نمود.
\v 13 پس او هیكل خداوند را بنا خواهد نمود و جلال را متحمّل خواهد شد و بر كرسی او جلوس نموده، حكمرانی خواهد كرد وبر كرسی او كاهن خواهد بود و مشورت سلامتی در میان هر دو ایشان خواهد بود.
\s5
\v 14 و آن تاج برای حالَمْ و طوُبیا و یدَعْیا و حین بن صَفَنْیا به جهت یادگاری در هیكل خداوند خواهد بود.
\v 15 و آنانی كه دورند خواهند آمد و در هیكل خداوند بنا خواهند نمود و خواهید دانست كه یهوه صبایوت مرا نزد شما فرستاده است. و اگر قول یهوه خدای خویش را بكلّی اطاعت نمایید این واقع خواهد شد.»
\s5
\c 7
\p
\v 1 و در سال چهارم داریوش پادشاه واقع شد كه كلام خداوند در روز چهارم ماه نهم كه ماه كِسَلُو باشد بر زكریا نازل شد.
\v 2 و اهل بیتئیل یعنی شَراصَرْ و رَجِمْ مَلَك و كسان ایشان فرستاده بودند تا از خداوند مسألت نمایند.
\v 3 و به كاهنانی كه در خانه یهوه صبایوت بودند و به انبیا تكلّم نموده، گفتند: «آیا در ماه پنجم میباید كه من گریه كنم و زهد ورزم چنانكه در این سالها كردم؟»
\v 5 «تمامی قوم زمین و كاهنان را خطاب كرده، بگو: چون در این هفتاد سال در ماه پنجم و ماه هفتم روزه داشتید و نوحهگری نمودید، آیا برای من هرگز روزه میداشتید؟
\v 6 و چون میخورید و چون مینوشید، آیا به جهت خود نمیخورید و برای خود نمینوشید؟
\v 7 آیا كلامی را كه خداوند به واسطه انبیای سلف ندا كرد، هنگامی كه اورشلیم مسكون و امن میبود و شهرهای مجاورش و جنوب و هامون مسكون میبود (نمیدانید)؟»
\s5
\v 8 و كلام خداوند بر زَكَریا نازل شده، گفت:
\v 9 «یهوه صبایوت امر فرموده، چنین میگوید: براستی داوری نمایید و با یكدیگر احسان و لطف معمول دارید.
\v 10 و بر بیوه زنان و یتیمان و غریبان و فقیران ظلم منمایید و در دلهای خود بریكدیگر بدی میندیشید.
\s5
\v 11 امّا ایشان از گوش گرفتن ابا نمودند و سركشی كرده، گوشهای خود را از شنیدن سنگین ساختند.
\v 12 بلكه دلهای خویش را (مثل) الماس سخت نمودند تا شریعت و كلامی را كه یهوه صبایوت به روح خود به واسطه انبیای سلف فرستاده بود نشنوند، بنابراین خشم عظیمی از جانب یهوه صبایوت صادر شد.
\s5
\v 13 پس واقع خواهد شد چنانكه او ندا كرد و ایشان نشنیدند، همچنان یهوه صبایوت میگوید ایشان فریاد خواهند برآورد و من نخواهم شنید.
\v 14 و ایشان را بر روی تمامی امّتهایی كه نشناخته بودند، به گردباد پراكنده خواهم ساخت و زمین در عقب ایشان چنان ویران خواهد شد كه كسی در آن عبور و تردّد نخواهد كرد. پس زمین مرغوب را ویران ساختهاند.»
\s5
\c 8
\p
\v 1 و كلام یهوه صبایوت بر من نازل شده،گفت:
\v 2 «یهوه صبایوت چنین میفرماید: برای صهیون غیرت عظیمی دارم و با غضبِ سخت برایش غیور هستم.
\v 3 خداوند چنین میگوید: به صهیون مراجعت نمودهام و در میان اورشلیم ساكن خواهم شد و اورشلیم به شهر حقّ و كوه یهوه صبایوت به كوه مقدّس مسمّی خواهد شد.
\s5
\v 4 یهوه صبایوت چنین میگوید: مردان پیر و زنان پیر باز در كوچههای اورشلیم خواهند نشست و هر یكی از ایشان به سبب زیادتی عمر عصای خود را در دست خود خواهد داشت.
\v 5 و كوچههای شهر از پسران و دختران كه در كوچههایش بازی میكنند، پر خواهد شد.
\v 6 یهوه صبایوت چنین میگوید: اگر این امر در این روزهابه نظر بقیه این قوم عجیب نماید آیا در نظر من عجیب خواهد نمود؟ قول یهوه صبایوت این است.
\v 12 زیرا كه زرعِ سلامتی خواهد بود و موْ میوه خود را خواهد داد و زمین محصول خود را خواهد آورد و آسمان شبنم خویش را خواهد بخشید و مـن بقیه ایـن قـوم را مالك جمیـع این چیزهـا خواهـم گردانیـد.
\s5
\v 13 و واقـع خواهـد شـد چنانكه شمـا ای خانـدان یهودا و ای خانـدان اسرائیـل در میـان امّتهـا (مـورد) لعنت شدهاید، همچنان شما را نجات خواهـم داد تا (مورد) بركت بشوید؛ پس مترسید و دستهای شما قوّی باشد.
\v 18 و كلام یهوه صبایوت بر من نازل شده، گفت:
\v 19 «یهوه صبایوت چنین میگوید: روزه ماه چهارم و روزه ماه پنجم و روزه ماه هفتم و روزه ماه دهم برای خاندان یهودا به شادمانی و سرور و عیدهای خوش مبدّل خواهد شد. پس راستی و سلامتی را دوست بدارید.
\v 5 اَشْقَلُون چون این را بیند خواهد ترسید و غَزَّه بسیار دردناك خواهد شد و عَقْرون نیز زیرا كه اعتماد او خجل خواهد گردید و پادشاه از غَزَّه هلاك خواهد شد و اَشْقَلُون مسكون نخواهد گشت.
\v 7 و خون او را از دهانش بیرون خواهم آورد و رجاساتش را از میان دندانهایش؛ و بقیه او نیز به جهت خدای ما خواهد بود و خودش مثل امیری در یهودا و عَقْرُون مانند یبُوسی خواهد شد.
\v 8 و من گرداگرد خانه خود به ضدّ لشكر اُردو خواهم زد تا كسی از آن عبور و مرور نكند و ظالم بار دیگر از میان آنها گذر نخواهد كرد زیرا كه حال به چشمان خود مشاهده نمودهام.
\v 9 ای دختر صهیون بسیار وجد بنما و ایدختر اورشلیم آواز شادمانی بده! اینك پادشاه تو نزد تو میآید. او عادل و صاحب نجات و حلیم میباشد و بر الاغ و بر كُرّه بچّه الاغ سوار است.
\v 10 و من ارابه را از اَفْرایم و اسب را از اورشلیم منقطع خواهم ساخت و كمان جنگی شكسته خواهد شد و او با امّتها به سلامتی تكلّم خواهد نمود و سلطنت او از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای زمین خواهد بود.
\v 13 زیرا كه یهودا را برای خود زه خواهم كرد و افرایم را تیركمان خواهم ساخت و پسران تو را ای صهیون به ضدّ پسران تو ای یاوان خواهم برانگیخت و تو را مثل شمشیر جبّار خواهم گردانید.
\v 15 یهوه صبایوت ایشان را حمایت خواهد كرد و ایشان غذا خورده، سنگهای فلاخن را پایمال خواهند كردو نوشیده، مثل از شراب نعره خواهند زد و مثل جامها و مانند گوشههای مذبح پر خواهند شد.
\v 3 خشم من بر شبانان مشتعل شده است و به بزهای نر عقوبت خواهم رسانید زیرا كه یهوه صبایوت از گله خود یعنی از خاندان یهودا تفقّد خواهد نمود و ایشان را مثل اسب جنگی جلال خود خواهد گردانید.
\v 5 و ایشان مثل جبّاران (دشمنان خود را) در گِل كوچهها در عرصه جنگ پایمال خواهند كرد و محاربه خواهند نمود زیرا خداوند با ایشان است و اسب سواران خجل خواهند گردید.
\v 6 و من خاندان یهودا را تقویت خواهم كرد و خاندان یوسف را خواهم رهانید و ایشان را به امنیت ساكن خواهم گردانید، زیرا كه بر ایشان رحمت دارم و چنان خواهند بود كه گویا ایشان را ترك ننموده بودم، زیرا یهوه خدای ایشان من هستم؛ پس ایشان را اجابت خواهم نمود.
\v 7 و بنیافرایم مثل جبّاران شده، دل ایشان گویا از شراب مسرور خواهد شد و پسران ایشان چون این را بینند، شادی خواهند نمود و دل ایشان در خداوند وجد خواهد كرد.
\v 10 و ایشان را از زمین مصر باز خواهم آورد و از اَشّور جمع خواهم نمود و به زمین جِلْعاد و لبنان داخل خواهم ساخت و آن گنجایش ایشان را نخواهد داشت.
\v 11 و او از دریای مصیبت عبور نموده، امواج دریا را خواهد زد و همه ژرفیهای نهر خشك خواهد شد و حشمت اَشّور زایل خواهد گردید و عصای مصر نیست خواهد شد.
\v 5 كه خریداران ایشان آنها را ذبح مینمایند و مجرم شمرده نمیشوند و فروشندگان ایشان میگویند: خداوند متبارك باد زیرا كه دولتمند شدهایم. و شبانان آنها برایشان شفقت ندارند.
\v 6 زیرا خداوند میگوید: بر ساكنان این زمین بار دیگر ترحّم نخواهم نمود و اینك من هر كس از مردمان را به دست همسایهاش و به دست پادشاهش تسلیم خواهم نمود و زمین را ویران خواهند ساخت و از دست ایشان رهایی نخواهم بخشید.
\v 7 پس من گله ذبح یعنی ضعیفترین گله را چرانیدم و دو عصا برای خود گرفتم كه یكی از آنها را نَعْمَه نامیدم و دیگری را حَبال نام نهادم و گله را چرانیدم.
\v 8 و در یك ماه سه شبان را منقطع ساختم و جان من از ایشان بیزار شد و جان ایشان نیز از من متنفّر گردید.
\v 9 پس گفتم شما را نخواهم چرانید. آنكه مُردنی است بمیرد و آنكه هلاك شدنی است هلاك شود و باقیماندگان گوشت یكدیگر را بخورند.
\s5
\v 10 پس عصای خود نَعْمَه را گرفته، آن را شكستم تا عهدی را كه با تمامی قومها بسته بودم شكسته باشم.
\v 11 پس در آن روز شكسته شد و آن ضعیفترین گله كه منتظر من میبودند فهمیدند كه این كلام خداوند است.
\v 12 و به ایشان گفتم: اگر در نظر شما پسند آید مزد مرا بدهید والاّ ندهید. پس به جهت مزد من، سی پاره نقره وزن كردند.
\s5
\v 13 و خداوند مرا گفت: آن را نزد كوزهگر بینداز، این قیمت گران را كه مرا به آن قیمت كردند. پس سی پاره نقره را گرفته، آن را در خانه خداوند نزد كوزهگر انداختم.
\v 14 و عصای دیگر خود حَبال را شكستم تا برادری را كه در میان یهودا و اسرائیل بود شكسته باشم.
\v 15 و خداوند مرا گفت: «بار دیگر آلات شبان احمق را برای خود بگیر.
\v 16 زیرا اینك من شبانی را در این زمین خواهم برانگیخت كه از هالكان تفقّد نخواهد نمود و گم شدگان را نخواهد طلبید و مجروحان را معالجه نخواهد كرد و ایستادگان را نخواهد پرورد بلكه گوشت فربهان را خواهد خورد و سمهای آنها را خواهد كَنْد.
\v 17 وای بر شبان باطل كه گله را ترك مینماید. شمشیر بر بازویش و بر چشم راستش فرود خواهد آمد و بازویش بالكلّ خشك خواهد شد و چشم راستش بكلّی تار خواهد گردید.»
\s5
\c 12
\p
\v 1 وَحْی كلام خداوند درباره اسرائیل.قول خداوند است كه آسمانها را گسترانید و بنیاد زمین را نهاد و روح انسان را در اندرون او ساخت.
\v 2 اینك من اورشلیم را برای جمیع قومهای مجاورش كاسه سرگیجش خواهم ساخت و این بر یهودا نیز حینی كه اورشلیم را محاصره میكنند خواهد شد.
\v 3 و در آن روز، اورشلیم را برای جمیع قومها سنگی گرانبار خواهم ساخت و همه كسانی كه آن را بر خود بار كنند، سخت مجروح خواهند شد و جمیع امّتهای جهان به ضدّ او جمع خواهند گردید.
\s5
\v 4 خداوند میگوید در آن روز من همه اسبان را به حیرت و سواران آنها را به جنون مبتلا خواهم ساخت. و چشمان خود را بر خاندان یهودا باز نموده، همه اسبان قومها را به كوری مبتلا خواهم كرد.
\v 5 و سروران یهودا در دل خود خواهند گفت كه ساكنان اورشلیم در خدای خود یهوه صبایوت قوّت من میباشند.
\s5
\v 6 در آن روز سروران یهودا را مثل آتشدانی در میان هیزم ومانند شعله آتش در میان بافهها خواهم گردانید و همه قومهای مجاور خویش را از طرف راست و چپ خواهند سوزانید و اورشلیم بار دیگر در مكان خود یعنی در اورشلیم مسكون خواهد شد.
\v 7 و خداوند خیمههای یهودا را اوّل خواهد رهانید تا حشمت خاندان داود و حشمت ساكنان اورشلیم بر یهودا فخر ننماید.
\v 8 در آن روز خداوند ساكنان اورشلیم را حمایت خواهد نمود و ضعیفترین ایشان در آن روز مثل داود خواهد بود و خاندان داود مانند خدا مثل فرشته خداوند در حضور ایشان خواهند بود.
\v 9 و در آن روز قصد هلاك نمودن جمیع امّتهایی كه به ضدّ اورشلیم میآیند، خواهم نمود.
\v 10 و بر خاندان داود و بر ساكنان اورشلیم روح فیض و تضرّعات را خواهم ریخت و بر من كه نیزه زدهاند خواهند نگریست وبرای من مثل نوحهگری برای پسر یگانه خود، نوحهگری خواهند نمود و مانند كسی كه برای نخستزاده خویش ماتم گیرد، برای من ماتم تلخ خواهند گرفت.
\v 11 در آن روز، ماتم عظیمی مانند ماتم هَدَدْرِمُّون در همواری مَجِدُّون در اورشلیم خواهد بود.
\s5
\v 12 و اهل زمین ماتم خواهند گرفت هر قبیله علیحده، قبیله خاندان داود علیحده، و زنان ایشان علیحده، قبیله خاندان ناتان علیحده، و زنان ایشان علیحده.
\v 13 قبیله خاندان لاوی علیحده، و زنان ایشان علیحده، قبیله شِمْعی علیحده، و زنان ایشان علیحده،
\v 14 و جمیع قبایلی كه باقی مانده باشند هر قبیله علیحده، وزنان ایشان علیحده.
\s5
\c 13
\p
\v 1 در آن روز برای خاندان داود و ساكنان اورشلیم چشمهای به جهت گناه و نجاست مفتوح خواهد شد.
\v 2 و یهوه صبایوت میگوید در آن روز نامهای بتها را از روی زمین منقطع خواهم ساخت كه بار دیگر آنها رابیاد نخواهند آورد و انبیا و روح پلید را نیز از زمین دور خواهم كرد.
\s5
\v 3 و هر كه بار دیگر نبوّت نماید پدر و مادرش كه او را تولید نمودهاند، وی را خواهند گفت كه زنده نخواهی ماند زیرا كه به اسم یهوه دروغ میگویی. و چون نبوّت نماید پدر و مادرش كه او را تولید نمودهاند، وی را عرضه تیغ خواهند ساخت.
\s5
\v 4 و در آن روز هر كدام از آن انبیا چون نبوّت میكنند، از رؤیاهای خویش خجل خواهند شد و جامه پشمین به جهت فریب دادن نخواهند پوشید.
\v 5 و هر یك خواهد گفت: من نبی نیستم، بلكه زرع كننده زمین میباشم زیرا كه از طفولیت خود به غلامی فروخته شدهام.
\v 6 و او را خواهند گفت: این جراحات كه در دستهای تو میباشد چیست؟ و او جواب خواهد داد آنهایی است كه در خانه دوستان خویش به آنها مجروح شدهام.
\v 7 یهوه صبایوت میگوید: «ای شمشیر به ضدّ شبان من و به ضدّ آن مردی كه همدوش من است برخیز! شبان را بزن و گوسفندان پراكنده خواهند شد و من دست خود را بر كوچكان خواهمبرگردانید.»
\v 9 و حصّه سوّم را از میان آتش خواهم گذرانید و ایشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفّی ساختن طلا ایشان را مصفّی خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ایشان را اجابت نموده، خواهم گفت كه ایشان قوم من هستند و ایشان خواهند گفت كه یهوه خدای ما میباشد.»
\s5
\c 14
\p
\v 1 اینك روز خداوند میآید و غنیمت تو در میانت تقسیم خواهد شد.
\v 2 و جمیع امّتها را به ضدّ اورشلیم برای جنگ جمع خواهم كرد و شهر را خواهند گرفت و خانهها را تاراج خواهند نمود و زنان را بیعصمت خواهند كرد و نصف اهل شهر به اسیری خواهند رفت و بقیه قوم از شهر منقطع نخواهند شد.
\s5
\v 3 و خداوند بیرون آمده، با آن قومها مقاتله خواهد نمود چنانكه در روز جنگ مقاتله نمود.
\v 4 و در آن روز پایهای او بر كوه زیتون كه از طرف مشرق به مقابل اورشلیم است خواهد ایستاد و كوه زیتون در میانش از مشرق تا مغرب مُنْشَّق شده، درّه بسیار عظیمی خواهد شد و نصف كوه بطرف شمال و نصف دیگرش بطرف جنوب منتقل خواهد گردید.
\s5
\v 5 و بسوی درّه كوههای من فرار خواهید كرد زیرا كه درّه كوهها تا به آصَل خواهد رسید و شما خواهید گریخت، چنانكه در ایام عُزّیا پادشاه یهودا از زلزله فرار كردید و یهوه خدایمن خواهد آمد و جمیع مقدّسان همراه تو (خواهند آمد).
\s5
\v 6 و در آن روز نور (آفتاب ) نخواهد بود و كواكبِ درخشنده، گرفته خواهند شد.
\v 7 و آن یك روز معروف خداوند خواهد بود. نَه روز و نَه شب، امّا در وقت شام روشنایی خواهد بود.
\v 8 و در آن روز، آبهای زنده از اورشلیم جاری خواهد شد (كه) نصف آنهابسوی دریای شرقی و نصف دیگر آنها بسوی دریای غربی (خواهد رفت). در تابستان و در زمستان چنین واقع خواهد شد.
\v 9 و یهوه بر تمامی زمین پادشاه خواهد بود. در آن روز یهوه واحد خواهد بود و اسم او واحد.
\v 10 و تمامی زمین از جَبَعْ تا رِمّوُن كه بطرف جنوب اورشلیم است متبدّل شده، مثل عَرَبَه خواهد گردید و (اورشلیم) مرتفع شده، در مكان خود از دروازه بنیامین تا جای دروازه اوّل و تا دروازه زاویه و از برج حَنَنْئیل تا چرخشت پادشاه مسكون خواهد شد.
\v 11 و در آن ساكن خواهند شد و دیگر لعنت نخواهد بود و اورشلیم به امنیت مسكون خواهد شد.
\v 12 و این بلایی خواهد بود كه خداوند بر همه قومهایی كه با اورشلیم جنگ كنند وارد خواهد آورد. گوشت ایشان در حالتی كه بر پایهای خود ایستاده باشند كاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان كاهیده خواهد گشت.
\v 13 و در آن روز اضطراب عظیمی از جانب خداوند در میان ایشان خواهد بود و دست یكدیگر را خواهند گرفت ودست هر كس به ضدّ دست دیگری بلند خواهد شد.
\s5
\v 14 و یهودا نیز نزد اورشلیم جنگ خواهد نمود و دولت جمیع امّتهای مجاور آن از طلا و نقره و لباس از حدّ زیاده جمع خواهد شد.
\v 15 و بلای اسبان و قاطران و شتران و الاغها و تمامی حیواناتی كه در آن اُردوها باشند همچنان مانند این بلا خواهد بود.
\v 16 و واقع خواهد شد كه همه باقیماندگان از جمیع امّتهایی كه به ضدّ اورشلیم آیند، هر سال برخواهند آمد تا یهوه صبایوت پادشاه را عبادت نمایند و عید خیمهها را نگاه دارند.
\v 17 و هركدام از قبایل زمین كه به جهت عبادت یهوه صبایوت پادشاه برنیایند، بر ایشان باران نخواهد شد.
\v 18 و اگر قبیله مصر برنیایند و حاضر نشوند بر ایشان نیز (باران) نخواهد شد. این است بلایی كه خداوند وارد خواهد آورد بر امّتهایی كه به جهت نگاه داشتن عید خیمهها برنیایند.
\s5
\v 19 این است قصاص مصر و قصاص همه امّتهایی كه به جهت نگاه داشتن عید خیمهها برنیایند.
\s5
\v 20 و در آن روز بر زنگهای اسبانْ «مقدّسِ خداوند » (منقوش) خواهد شد و دیگها در خانه خداوند مثل كاسههای پیش مذبح خواهد بود.
\v 21 بلكه همه دیگهایی كه در اورشلیم و یهودا میباشد، مقدّسِ یهوه صبایوت خواهد بود و همه كسانی كه قربانی میگذرانند آمده، از آنها خواهند گرفت و در آنها طبخ خواهند كرد و در آنوقت بار دیگر هیچ كنعانی در خانه یهوه صبایوت نخواهد بود.