920 B
920 B
استخوانهایم در اندرون من سفته میشود
ایوب به نحوی از درد استخوانهایش سخن میگوید که گویی استخوانهای او سفت شده بودند. ترجمۀ جایگزین: «استخوانهایم به شدت درد میکنند» یا «درد شدیدی در استخوانهایم دارم»
(See: rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor)
[دردی که] پیهایم آرام ندارد
ایوب به نحوی از درد دائمی خود سخن میگوید که گویی این درد زنده است و او را میگزد و نمیگذارد استراحت کند. ترجمۀ جایگزین: «دردهایی که باعث رنج من میگردند، متوقف نمیشوند» یا «من درد دائمی دارم»