# آشنایانم «کسانی که مرا می‌شناسند» # مرا مکروه ایشان گردانیده‌ای «مرا هدف تنفر ایشان گردانیده‌ای» یا «به خاطر تو، زمانی که مرا می‌بینند شوکه و منزجر می‌شوند» # محبوس شده‌ام شرایط فیزیکی نویسنده که برای دوستانش منزجرکننده است طوری بیان شده است، گویی وی را در فضایی محدود محبوس کرده است. ترجمه جایگزین: «گویی در زندان به سر می‌برم» یا «گرفتار شده‌ام» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]])