# مثل مرده از خاطر فراموش شده‌ام مردم به افراد مرده نمی‌اندیشند. نویسنده همچنین فکر نمی‌کند که مردم به او بیاندیشند. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-simile]]) # مانند ظرفِ تلف شده نویسنده به نحوی دربارۀ خود سخن می‌گوید که گویی کاملاً بی‌مصرف است. «به بی‌مصرفی ظرفی شکسته» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-simile]])