# رَسَنهای موت مرا احاطه کرده داوود از مرگ همچون شخصی سخن می‌گوید که می‌تواند او را گرفته و با طناب‌ها ببندد. ترجمه جایگزین: «من نزدیک بود کشته شوم» (آدرس‌های: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]] و [[rc://*/ta/man/translate/figs-personification]] را ببیند) # سیلاب‌های شرارت مرا ترسانیده بود داوود به قدری درمانده بود گویی طغیان سیلاب‌ها او را با خود بردند. ترجمه جایگزین: «من کاملا احساس درماندگی کرده بودم» (آدرس: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]] را ببینید)