# او قبول کرده «موافقت کرد» # در صدد فرصتی برآمد که او را در نهانی از مردم به ایشان تسلیم کند این عملی در جریان بود که بعد از پایان این بخش داستان ادامه یافت. (See: [[rc://*/ta/man/translate/writing-endofstory]]) # اورا... تسلیم کند «او را ببرند» # در نهانی از مردم «در خلوت» یا «وقتی که جماعتی اطراف او نبود»