# گفت...بدو گفت «بدهکارانش گفتند...ناظر به بدهکار گفت» # گفت صد رطل روغن این بدهی تقریبا ۳۰۰۰ لیتر روغن زیتون بود. (See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-bvolume]]) # صد...پنجاه «۱۰۰... ۵۰» (See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-numbers]]) # سیاهه خود را بگیر «سیاهه» تکه کاغذی بود که می‌گفت کسی چقدر بدهکار بود.