# از عطسه‌های‌ او «وقتی او عطسه می‌کند.» عطسه، صدایی مثل خرناسِ خفیف است. معانی محتمل دیگر «از عطسه‌های او» یا «وقتی او عطسه می‌کند.» # چشمان‌ او مثل‌ پلک‌های‌ فجر است‌ یعنی چشمان او مثل سپیده‌دم قرمز هستند. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-simile]]) # او کلمۀ «او» به لِویاتان اشاره می‌کند.