# اطلاعات کلی: حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه می‌دهد. # پرتُوِ او مثل‌ نور بود کلمه «پرتو» احتمالاً به درخششی اشاره دارد که اغلب با جلال خدا همسان است. معانی احتمالی عبارتند از: ۱) پرتوی جلال خداوند[یهوه] شبیه درخشش آذرخش بود یا ۲) پرتوی جلال خداوند[یهوه] شبیه برآمدن خورشید است. # و از دست وی شعاع ساطع گردید حبقوق به نحوی از درخشش آذرخش سخن می‌گوید که گویی آنها سلاحی دو شاخه هستند که خداوند[یهوه] در دست‌ خود نگه داشته است. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]]) # ستر قوّت او در آنجا بود کلمه «آنجا» به دست یهوه اشاره دارد. معانی محتمل عبارتند از: ۱) بارقه‌های رعدی که حبقوق می‌بیند تنها ارائه‌ای جزئی از تمام قدرت خداوند[یهوه] هستند، قدرتی که در دست او پنهان است. یا ۲) خداوند[یهوه] قدرت خود را در دستش پنهان می‌کند تا وقتی که آماده به کار بردن آن شود.