# مرا به‌ آنجا آورد «خداوند[یهوه] مرا به مکانی آورد که ساختمان‌هایی داشت» # اینك‌ حزقیال از دیده خود تعجب کرده بود. # نمایش‌ او مثل‌ نمایش‌ برنج‌ بود اسم معنای «نمایش» را می‌توان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شبیه بُرنز بود» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-abstractnouns]]) # ریسمانی‌ از كتان‌ «طنابی که از کتان ساخته شده.» این ابزاری برای اندازه‌گیری فاصله‌های طولانی است. # كتان‌ این نوعی پارچه است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۲ چطور ترجمه کرده‌اید. # نی‌ برای‌ پیمودن‌ این ابزاری برای اندازه‌گیری فاصله‌های کوتاه است.