# پسر انسان‌ «پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا می‌زند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسان‌ها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان» # دلت‌ مغرور شده‌ است‌ کلمه «دل» به اراده و افکار حاکم صور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «متکبر هستی» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]]) # مغرور این کلمه به باور غلط نسبت به خود اشاره داد. شخص در چنین شرایطی خود را بیش از حد مهم می‌داند. [ متن انگلیسی ایراد دارد] # بر كرسی‌ خدایان‌...نشسته‌ام‌ «من بر تخت پادشاهی خدایان...نشسته‌ام.» اینجا به نحوی از نشستن بر تخت خدایان و متعال بودن مانند آنها سخن گفته شده که گویی او یکی از خدایان است. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metaphor]]) # در وسط‌ دریا «میان دریا.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کرده‌اید. # دل‌ خود را مانند دل‌ خدایان‌ ساخته‌ای‌ کلمه «دل» به ذهن یا فکر کردن اشاره دارد. هر یک از این خدایان خود را از مردم بهتر می‌پندارد. ترجمه جایگزین: «فکر می‌کنی ذهن خدایی را صاحب هستی» یا «به خود اجازه دادی که خود را بهتر از دیگر مردم بپنداری» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-metonymy]] and [[rc://*/ta/man/translate/figs-simile]])