# در میان‌ اسباب‌ تو میخی‌ باشد، با آن‌ بكَن‌ «تو باید ابزاری داشته باشی که برای کندن بتوانی از آن استفاده کنی» # چون‌ می‌نشینی‌ و برگشته این روشی مؤدبانه برای مدفوع کردن است. ترجمه جایگزین: «وقتی می‌نشینی تا مدفوع کنی» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-euphemism]]) # با آن بکَن «تو باید با ابزار چاله‌ای حفر کنی» # فضلۀ خود را از آن‌ بپوشان‌ «مدفوع خودت را بپوشان»