# ظلمی...کرده باشم...کسی نمی‌تواند مرا به ایشان سپارد پولس موقعیتی فرضی را شرح می‌دهد. اگر گناهکار بود، مجازات جرم خود را می‌پذیرفت؛ ولی می‌دانست که گناهکار نیست. (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-hypo]]) # پس هر گاه ظلمی یا عملی مستوجب قتل کرده باشم «اگر کار اشتباهی از من سر نزده، پس حق من حکم مرگ نیست» # اگر هیچ یک از این شکایت‌هایی که اینها بر من می‌آورند اصلی ندارد «اگر اتهامات من درست نیست» # کسی نمی‌تواند مرا به ایشان سپارد معانی محتمل: ۱) فستوس اختیار قانونی برای سپردن پولس بر مدعیان او را ندارد ۲) پولس می‌گفت اگر خطایی از او سر نزده، والی نباید به خواسته یهودیان عمل کند. # به قیصر رفع دعوی می‌کنم «می‌خواهم نزد قیصر روم تا او مرا قضاوت کند»