# جمله ارتباطی: این پایان داستان درباره هیرودیس است. # در ساعت فرشته «فوراً فرشته‌ای» یا «در حالی که مردم هیرودیس را ستایش می‌کردند، فرشته» # او را زد «به او آزار رساند» یا «باعث مریضی هیرودیس شد» # خدا را تمجید ننمود هیرودیس اجازه می‌داد مردم به جای پرستش خدا، او را بپرستند. # کِرم او را خورد که بمرد اینجا «کرم» اشاره به کرم درون بدن او دارد، احتمالا کرم[انگل] رودوی بوده است. این جمله را می‌توان معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کرم‌ها احشای هیرودیس را خوردند و او مرد» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])