# چیزی مثل فلس افتاده «چیزی که مثل فلس ماهی به نظر می‌رسید» # بینایی یافت «قادر به دوباره دیدن بود» # برخاسته، تعمید گرفت این جمله را می‌توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او برخاست و حنانیا را تعمید داد» (See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-activepassive]])