# برادرم‌ عماسا پسر خواهر مادر یوآب بود. [عماسا پسر خاله یوآب بود] # عَماسا را به‌ دست‌ راست‌ خود گرفت‌ تا او را ببوسد این روشی معمول بود که با یکدیگر سلام و احوالپرسی می‌کردند.