18 lines
1.2 KiB
Markdown
18 lines
1.2 KiB
Markdown
|
# پنج قنطار
|
|||
|
|
|||
|
«پنج قنطار طلا.» از ترجمه این کلمات به وجه رایج امروزی خودداری کنید. هر «قنطار» طلا معادل بیست سال دستمزد یک کارگر بود. این مثل از تضاد مبالغ پنج، دو و یک سکه و میزان بالای ثروتی که در داستان آمده استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «پنج کیسه طلا» یا «پنج کیسه طلا که هر کدام معادل بیست سال کار بود»
|
|||
|
|
|||
|
(See: [[rc://*/ta/man/translate/translate-bmoney]])
|
|||
|
|
|||
|
# دیگری را دو...و سوی را یک
|
|||
|
|
|||
|
کلمه «قنطار» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «دیگری را دو قنطار داد...و سومی را یک قنطار» یا «دیگری را دو کیسه طلا...و سومی را یک کیسه طلا داد»
|
|||
|
|
|||
|
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-ellipsis]])
|
|||
|
|
|||
|
# به حسب استعدادش
|
|||
|
|
|||
|
اطلاعات ضمنی را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طبق مهارت هر خادم در اداره کردن اموال»
|
|||
|
|
|||
|
(See: [[rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
|