زَمونی کِه ابراهیم و اسحاق اَلا قربانگاه بِرَفتِن. اسحاق گف: «بووَه خیمَه سی قربانی داریم، اَما کُووَه کجاس؟» ابراهیم گف: «رولَه، خُدا کُووَنَه خودش جورِه کُنَه.»